- 170
- 1000
- 1000
- 1000
قسمت 53 - جزء بیست و هفتم قرآن کریم
این برنامه به نیمه اول از جزء بیست و هفتم قرآن کریم پرداخته که شامل آیات 31 تا آخر سوره ذاریات و سوره های نجم ، طور و قمر است . در سوره ذاریات از ماموریت میهمانان حضرت ابراهیم یاد شده و آنرا نشانه ای برای پند گرفتن دانسته است .
[ابراهیم] گفت اى فرستادگان ماموریتشما چیست (31) قَالَ فَمَا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿31﴾
گفتند ما به سوى مردمى پلیدکار فرستاده شدهایم (32) قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِینَ ﴿32﴾
تا سنگهایى از گل رس بر [سر] آنان فرو فرستیم (33) لِنُرْسِلَ عَلَیْهِمْ حِجَارَةً مِّن طِینٍ ﴿33﴾
[که] نزد پروردگارت براى مسرفان نشانگذارى شده است (34) مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ لِلْمُسْرِفِینَ ﴿34﴾
پس هر که از مؤمنان در آن [شهرها] بود بیرون بردیم (35) فَأَخْرَجْنَا مَن کَانَ فِیهَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿35﴾
و[لى] در آنجا جز یک خانه از فرمانبران [خدا بیشتر] نیافتیم (36) فَمَا وَجَدْنَا فِیهَا غَیْرَ بَیْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿36﴾
و در آنجا براى آنها که از عذاب پر درد مىترسند عبرتى به جاى گذاشتیم (37) وَتَرَکْنَا فِیهَا آیَةً لِّلَّذِینَ یَخَافُونَ الْعَذَابَ الْأَلِیمَ ﴿37﴾
و [نیز] در [ماجراى] موسى چون او را با حجتى آشکار به سوى فرعون گسیل داشتیم (38) وَفِی مُوسَى إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ ﴿38﴾
پس [فرعون] با ارکان [دولت] خود روى برتافت و گفت [این شخص] ساحر یا دیوانهاى است (39) فَتَوَلَّى بِرُکْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿39﴾
[تا] او و سپاهیانش را گرفتیم و آنان را در دریا افکندیم در حالى که او [در آخرین لحظه] نکوهشگر [خود] بود (40) فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ وَهُوَ مُلِیمٌ ﴿40﴾
و در [ماجراى] عاد [نیز] چون بر [سر] آنها آن باد مهلک را فرستادیم (41) وَفِی عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمُ الرِّیحَ الْعَقِیمَ ﴿41﴾
به هر چه مىوزید آن را چون خاکستر استخوان مرده مىگردانید (42) مَا تَذَرُ مِن شَیْءٍ أَتَتْ عَلَیْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ کَالرَّمِیمِ ﴿42﴾
و در [ماجراى] ثمود [نیز عبرتى بود] آنگاه که به ایشان گفته شد تا چندى برخوردار شوید (43) وَفِی ثَمُودَ إِذْ قِیلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِینٍ ﴿43﴾
تا [آنکه] از فرمان پروردگار خود سر برتافتند و در حالى که آنها مىنگریستند آذرخش آنان را فرو گرفت (44) فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ یَنظُرُونَ ﴿44﴾
در نتیجه نه توانستند به پاى خیزند و نه طلب یارى کنند (45) فَمَا اسْتَطَاعُوا مِن قِیَامٍ وَمَا کَانُوا مُنتَصِرِینَ ﴿45﴾
و قوم نوح [نیز] پیش از آن [اقوام نامبرده همین گونه هلاک شدند] زیرا آنها مردمى نافرمان بودند (46) وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ ﴿46﴾
و آسمان را به قدرت خود برافراشتیم و بىگمان ما [آسمان]گستریم (47) وَالسَّمَاء بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ ﴿47﴾
و زمین را گسترانیدهایم و چه نیکو گسترندگانیم (48) وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ ﴿48﴾
و از هر چیزى دو گونه [یعنى نر و ماده] آفریدیم امید که شما عبرت گیرید (49) وَمِن کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ ﴿49﴾
پس به سوى خدا بگریزید که من شما را از طرف او بیمدهندهاى آشکارم (50) فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّی لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ مُّبِینٌ ﴿50﴾
و با خدا معبودى دیگر قرار مدهید که من از جانب او هشداردهندهاى آشکارم (51) وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ إِنِّی لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ مُّبِینٌ ﴿51﴾
بدین سان بر کسانى که پیش از آنها بودند هیچ پیامبرى نیامد جز اینکه گفتند ساحر یا دیوانهاى است (52) کَذَلِکَ مَا أَتَى الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿52﴾
آیا همدیگر را به این [سخن] سفارش کرده بودند [نه] بلکه آنان مردمى سرکش بودند (53) أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿53﴾
پس از آنان روى بگردان که تو در خور نکوهش نیستى (54) فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنتَ بِمَلُومٍ ﴿54﴾
و پند ده که مؤمنان را پند سود بخشد (55) وَذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِینَ ﴿55﴾
و جن و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا بپرستند (56) وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ﴿56﴾
از آنان هیچ روزیى نمىخواهم و نمىخواهم که مرا خوراک دهند (57) مَا أُرِیدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَا أُرِیدُ أَن یُطْعِمُونِ ﴿57﴾
خداست که خود روزى بخش نیرومند استوار است (58) إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ ﴿58﴾
پس براى کسانى که ستم کردند بهرهاى است از عذاب همانند بهره عذاب یاران [قبلى]شان پس [بگو] در خواستن عذاب از من شتابزدگى نکنند (59) فَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ذَنُوبًا مِّثْلَ ذَنُوبِ أَصْحَابِهِمْ فَلَا یَسْتَعْجِلُونِ ﴿59﴾
پس واى بر کسانى که کافر شدهاند از آن روزى که وعده یافتهاند (60) فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ کَفَرُوا مِن یَوْمِهِمُ الَّذِی یُوعَدُونَ ﴿60﴾
سوره 53: النجم
به نام خداوند رحمتگر مهربان بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
سوگند به اختر [= قرآن] چون فرود مىآید (1) وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ﴿1﴾
[که] یار شما نه گمراه شده و نه در نادانى مانده (2) مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَى ﴿2﴾
و از سر هوس سخن نمىگوید (3) وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى ﴿3﴾
این سخن بجز وحیى که وحى مىشود نیست (4) إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى ﴿4﴾
آن را [فرشته] شدیدالقوى به او فرا آموخت (5) عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى ﴿5﴾
[سروش] نیرومندى که [مسلط] درایستاد (6) ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى ﴿6﴾
در حالى که او در افق اعلى بود (7) وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ﴿7﴾
سپس نزدیک آمد و نزدیکتر شد (8) ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى ﴿8﴾
تا [فاصلهاش] به قدر [طول] دو [انتهاى] کمان یا نزدیکتر شد (9) فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى ﴿9﴾
آنگاه به بندهاش آنچه را باید وحى کند وحى فرمود (10) فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى ﴿10﴾
آنچه را دل دید انکار[ش] نکرد (11) مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى ﴿11﴾
آیا در آنچه دیده است با او جدال مىکنید (12) أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا یَرَى ﴿12﴾
و قطعا بار دیگرى هم او را دیده است (13) وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى ﴿13﴾
نزدیک سدرالمنتهى (14) عِندَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى ﴿14﴾
در همان جا که جنةالماوى است (15) عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى ﴿15﴾
آنگاه که درختسدر را آنچه پوشیده بود پوشیده بود (16) إِذْ یَغْشَى السِّدْرَةَ مَا یَغْشَى ﴿16﴾
دیده [اش] منحرف نگشت و [از حد] در نگذشت (17) مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى ﴿17﴾
به راستى که [برخى] از آیات بزرگ پروردگار خود را بدید (18) لَقَدْ رَأَى مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ الْکُبْرَى ﴿18﴾
به من خبر دهید از لات و عزى (19) أَفَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى ﴿19﴾
و منات آن سومین دیگر (20) وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى ﴿20﴾
آیا [به خیالتان] براى شما پسر است و براى او دختر (21) أَلَکُمُ الذَّکَرُ وَلَهُ الْأُنثَى ﴿21﴾
در این صورت این تقسیم نادرستى است (22) تِلْکَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِیزَى ﴿22﴾
[این بتان] جز نامهایى بیش نیستند که شما و پدرانتان نامگذارى کردهاید [و] خدا بر [حقانیت] آنها هیچ دلیلى نفرستاده است [آنان] جز گمان و آنچه را که دلخواهشان است پیروى نمىکنند با آنکه قطعا از جانب پروردگارشان هدایت برایشان آمده است (23) إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْمَاء سَمَّیْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُکُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى ﴿23﴾
مگر انسان آنچه را آرزو کند دارد (24) أَمْ لِلْإِنسَانِ مَا تَمَنَّى ﴿24﴾
آن سرا و این سرا از آن خداست (25) فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى ﴿25﴾
و بسا فرشتگانى که در آسمانهایند [و] شفاعتشان به کارى نیاید مگر پس از آنکه خدا به هر که خواهد و خشنود باشد اذن دهد (26) وَکَم مِّن مَّلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن یَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن یَشَاءُ وَیَرْضَى ﴿26﴾
در حقیقت کسانى که آخرت را باور ندارند فرشتگان را در نامگذارى به صورت مؤنث نام مىنهند (27) إِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَیُسَمُّونَ الْمَلَائِکَةَ تَسْمِیَةَ الْأُنثَى ﴿27﴾
و ایشان را به این [کار] معرفتى نیست جز گمان [خود] را پیروى نمىکنند و در واقع گمان در [وصول به] حقیقت هیچ سودى نمىرساند (28) وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا ﴿28﴾
پس از هر کس که از یاد ما روى برتافته و جز زندگى دنیا را خواستار نبوده است روى برتاب (29) فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا ﴿29﴾
این منتهاى دانش آنان است پروردگار تو خود به [حال] کسى که از راه او منحرف شده داناتر و او به کسى که راه یافته [نیز] آگاهتر است (30) ذَلِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى ﴿30﴾
و هر چه در آسمانها و هر چه در زمین است از آن خداست تا کسانى را که بد کردهاند به [سزاى] آنچه انجام دادهاند کیفر دهد و آنان را که نیکى کردهاند به نیکى پاداش دهد (31) وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا بِمَا عَمِلُوا وَیَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى ﴿31﴾
آنان که از گناهان بزرگ و زشتکاریها جز لغزشهاى کوچک خوددارى مىورزند پروردگارت [نسبت به آنها] فراخآمرزش است وى از آن دم که شما را از زمین پدید آورد و از همانگاه که در شکمهاى مادرانتان [در زهدان] نهفته بودید به [حال] شما داناتر است پس خودتان را پاک مشمارید او به [حال] کسى که پرهیزگارى نموده داناتر است (32) الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنشَأَکُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ فَلَا تُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى ﴿32﴾
پس آیا آن کسى را که [از جهاد] روى برتافت دیدى (33) أَفَرَأَیْتَ الَّذِی تَوَلَّى ﴿33﴾
و اندکى بخشید و [از باقى] امتناع ورزید (34) وَأَعْطَى قَلِیلًا وَأَکْدَى ﴿34﴾
آیا علم غیب پیش اوست و او مىبیند (35) أَعِندَهُ عِلْمُ الْغَیْبِ فَهُوَ یَرَى ﴿35﴾
یا بدانچه در صحیفههاى موسى [آمده] خبر نیافته است (36) أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَى ﴿36﴾
و [نیز در نوشتههاى] همان ابراهیمى که وفا کرد (37) وَإِبْرَاهِیمَ الَّذِی وَفَّى ﴿37﴾
که هیچ بردارندهاى بار گناه دیگرى را بر نمىدارد (38) أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ﴿38﴾
و اینکه براى انسان جز حاصل تلاش او نیست (39) وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ﴿39﴾
و [نتیجه] کوشش او به زودى دیده خواهد شد (40) وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى ﴿40﴾
سپس هر چه تمامتر وى را پاداش دهند (41) ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاء الْأَوْفَى ﴿41﴾
و اینکه پایان [کار] به سوى پروردگار توست (42) وَأَنَّ إِلَى رَبِّکَ الْمُنتَهَى ﴿42﴾
و هم اوست که مىخنداند و مىگریاند (43) وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَأَبْکَى ﴿43﴾
و هم اوست که مىمیراند و زنده مىگرداند (44) وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْیَا ﴿44﴾
و هم اوست که دو نوع مىآفریند نر و ماده (45) وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى ﴿45﴾
از نطفهاى چون فرو ریخته شود (46) مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى ﴿46﴾
و هم پدید آوردن [عالم] دیگر بر [عهده] اوست (47) وَأَنَّ عَلَیْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى ﴿47﴾
و هم اوست که [شما را] بىنیاز کرد و سرمایه بخشید (48) وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى ﴿48﴾
و هم اوست پروردگار ستاره شعرى (49) وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى ﴿49﴾
و هم اوست که عادیان قدیم را هلاک کرد (50) وَأَنَّهُ أَهْلَکَ عَادًا الْأُولَى ﴿50﴾
و ثمود را [نیز هلاک کرد] و [کسى را] باقى نگذاشت (51) وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى ﴿51﴾
و پیشتر [از همه آنها] قوم نوح را زیرا که آنان ستمگرتر و سرکشتر بودند (52) وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى ﴿52﴾
و شهرها[ى س دوم و عاموره] را فرو افکند (53) وَالْمُؤْتَفِکَةَ أَهْوَى ﴿53﴾
پوشاند بر آن [دو شهر از باران گوگردى] آنچه را پوشاند (54) فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى ﴿54﴾
پس به کدام یک از نعمتهاى پروردگارت تردید روا مىدارى (55) فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکَ تَتَمَارَى ﴿55﴾
این [پیامبر نیز] بیمدهندهاى از [جمله] بیمدهندگان نخستین است (56) هَذَا نَذِیرٌ مِّنَ النُّذُرِ الْأُولَى ﴿56﴾
[وه چه] نزدیک گشت قیامت (57) أَزِفَتْ الْآزِفَةُ ﴿57﴾
جز خدا کسى آشکارکننده آن نیست (58) لَیْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ کَاشِفَةٌ ﴿58﴾
آیا از این سخن عجب دارید (59) أَفَمِنْ هَذَا الْحَدِیثِ تَعْجَبُونَ ﴿59﴾
و مىخندید و نمىگریید (60) وَتَضْحَکُونَ وَلَا تَبْکُونَ ﴿60﴾
و شما در غفلتید (61) وَأَنتُمْ سَامِدُونَ ﴿61﴾
پس خدا را سجده کنید و بپرستید (62) فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَاعْبُدُوا ﴿62﴾
سوره 52: الطور
به نام خداوند رحمتگر مهربان بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
سوگند به طور (1) وَالطُّورِ ﴿1﴾
و کتابى نگاشته شده (2) وَکِتَابٍ مَّسْطُورٍ ﴿2﴾
در طومارى گسترده (3) فِی رَقٍّ مَّنشُورٍ ﴿3﴾
سوگند به آن خانه آباد [خدا] (4) وَالْبَیْتِ الْمَعْمُورِ ﴿4﴾
سوگند به بام بلند [آسمان] (5) وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ ﴿5﴾
و آن دریاى سرشار [و افروخته] (6) وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ ﴿6﴾
که عذاب پروردگارت واقعشدنى است (7) إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ لَوَاقِعٌ ﴿7﴾
آن را هیچ بازدارندهاى نیست (8) مَا لَهُ مِن دَافِعٍ ﴿8﴾
روزى که آسمان سخت در تب و تاب افتد (9) یَوْمَ تَمُورُ السَّمَاء مَوْرًا ﴿9﴾
و کوهها [جمله] به حرکت درآیند (10) وَتَسِیرُ الْجِبَالُ سَیْرًا ﴿10﴾
پس واى بر تکذیبکنندگان در آن روز (11) فَوَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ﴿11﴾
آنان که به یاوه سرگرمند (12) الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ﴿12﴾
روزى که به سوى آتش جهنم کشیده مىشوند [چه] کشیدنى (13) یَوْمَ یُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا ﴿13﴾
[و به آنان گویند] این همان آتشى است که دروغش مىپنداشتید (14) هَذِهِ النَّارُ الَّتِی کُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ ﴿14﴾
آیا این افسون استیا شما [درست] نمىبینید (15) أَفَسِحْرٌ هَذَا أَمْ أَنتُمْ لَا تُبْصِرُونَ ﴿15﴾
به آن درآیید خواه بشکیبید یا نشکیبید به حال شما یکسان است تنها به آنچه مىکردید مجازات مىیابید (16) اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لَا تَصْبِرُوا سَوَاء عَلَیْکُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿16﴾
پرهیزگاران در باغهایى و [در] ناز و نعمتند (17) إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَعِیمٍ ﴿17﴾
به آنچه پروردگارشان به آنان داده دلشادند و پروردگارشان آنها را از عذاب دوزخ مصون داشته است (18) فَاکِهِینَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ ﴿18﴾
[به آنان گویند] به [پاداش] آنچه به جاى مىآوردید بخورید و بنوشید گواراتان باد (19) کُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِیئًا بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿19﴾
بر تختهایى ردیف هم تکیه زدهاند و حوران درشتچشم را همسر آنان گرداندهایم (20) مُتَّکِئِینَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِینٍ ﴿20﴾
و کسانى که گرویده و فرزندانشان آنها را در ایمان پیروى کردهاند فرزندانشان را به آنان ملحق خواهیم کرد و چیزى از کار[ها]شان را نمىکاهیم هر کسى در گرو دستاورد خویش است (21) وَالَّذِینَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُم بِإِیمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَیْءٍ کُلُّ امْرِئٍ بِمَا کَسَبَ رَهِینٌ ﴿21﴾
با [هر نوع] میوه و گوشتى که دلخواه آنهاست آنان را مدد [و تقویت] مىکنیم (22) وَأَمْدَدْنَاهُم بِفَاکِهَةٍ وَلَحْمٍ مِّمَّا یَشْتَهُونَ ﴿22﴾
در آنجا جامى از دست هم مىربایند [و بر سرش همچشمى مىکنند] که در آن نه یاوه گویى است و نه گناه (23) یَتَنَازَعُونَ فِیهَا کَأْسًا لَّا لَغْوٌ فِیهَا وَلَا تَأْثِیمٌ ﴿23﴾
و براى [خدمت] آنان پسرانى است که بر گردشان همىگردند انگارى آنها مرواریدىاند که [در صدف] نهفته است (24) وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ کَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّکْنُونٌ ﴿24﴾
و برخىشان رو به برخى کنند [و] از هم پرسند (25) وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَسَاءلُونَ ﴿25﴾
گویند ما پیشتر در میان خانواده خود بیمناک بودیم (26) قَالُوا إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فِی أَهْلِنَا مُشْفِقِینَ ﴿26﴾
پس خدا بر ما منت نهاد و ما را از عذاب گرم [مرگبار] حفظ کرد (27) فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ ﴿27﴾
ما از دیرباز او را مىخواندیم که او همان نیکوکار مهربان است (28) إِنَّا کُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِیمُ ﴿28﴾
پس اندرز ده که تو به لطف پروردگارت نه کاهنى و نه دیوانه (29) فَذَکِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّکَ بِکَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ ﴿29﴾
یا مىگویند شاعرى است که انتظار مرگش را مىبریم [و چشم به راه بد زمانه بر اوییم] (30) أَمْ یَقُولُونَ شَاعِرٌ نَّتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُونِ ﴿30﴾
بگو منتظر باشید که من [نیز] با شما از منتظرانم (31) قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّی مَعَکُم مِّنَ الْمُتَرَبِّصِینَ ﴿31﴾
آیا پندارهایشان آنان را به این [موضعگیرى] وا مىدارد یا [نه] آنها مردمى سرکشند (32) أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُم بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿32﴾
یا مىگویند آن را بربافته [نه] بلکه باور ندارند (33) أَمْ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَل لَّا یُؤْمِنُونَ ﴿33﴾
پس اگر راست مىگویند سخنى مثل آن بیاورند (34) فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِّثْلِهِ إِن کَانُوا صَادِقِینَ ﴿34﴾
آیا از هیچ خلق شدهاند یا آنکه خودشان خالق [خود] هستند (35) أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ ﴿35﴾
آیا آسمانها و زمین را [آنان] خلق کردهاند [نه] بلکه یقین ندارند (36) أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَل لَّا یُوقِنُونَ ﴿36﴾
آیا ذخایر پروردگار تو پیش آنهاستیا ایشان تسلط [تام] دارند (37) أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّکَ أَمْ هُمُ الْمُصَیْطِرُونَ ﴿37﴾
آیا نردبانى دارند که بر آن [بر شوند و] بشنوند پس باید شنونده آنان برهانى آشکار بیاورد (38) أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ یَسْتَمِعُونَ فِیهِ فَلْیَأْتِ مُسْتَمِعُهُم بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ ﴿38﴾
آیا خدا را دختران است و شما را پسران (39) أَمْ لَهُ الْبَنَاتُ وَلَکُمُ الْبَنُونَ ﴿39﴾
آیا از آنها مزدى مطالبه مىکنى و آنان از [تعهد اداى] تاوان گرانبارند (40) أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ ﴿40﴾
آیا [علم] غیب پیش آنهاست و آنها مىنویسند (41) أَمْ عِندَهُمُ الْغَیْبُ فَهُمْ یَکْتُبُونَ ﴿41﴾
یا مىخواهند نیرنگى بزنند و [لى] آنان که کافر شدهاند خود دچار نیرنگ شدهاند (42) أَمْ یُرِیدُونَ کَیْدًا فَالَّذِینَ کَفَرُوا هُمُ الْمَکِیدُونَ ﴿42﴾
آیا ایشان را جز خدا معبودى است منزه استخدا از آنچه [با او] شریک مىگردانند (43) أَمْ لَهُمْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿43﴾
و اگر پارهسنگى را در حال سقوط از آسمان ببینند مىگویند ابرى متراکم است (44) وَإِن یَرَوْا کِسْفًا مِّنَ السَّمَاءِ سَاقِطًا یَقُولُوا سَحَابٌ مَّرْکُومٌ ﴿44﴾
پس بگذارشان تا به آن روزى که در آن بیهوش مىافتند برسند (45) فَذَرْهُمْ حَتَّى یُلَاقُوا یَوْمَهُمُ الَّذِی فِیهِ یُصْعَقُونَ ﴿45﴾
روزى که نیرنگشان به هیچوجه به کارشان نیاید و حمایت نیابند (46) یَوْمَ لَا یُغْنِی عَنْهُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئًا وَلَا هُمْ یُنصَرُونَ ﴿46﴾
و در حقیقت غیر از این [مجازات] عذابى [دیگر] براى کسانى که ظلم کردهاند خواهد بود ولى بیشترشان نمىدانند [که آن عذاب چیست] (47) وَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا عَذَابًا دُونَ ذَلِکَ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿47﴾
و در برابر دستور پروردگارت شکیبایى پیشه کن که تو خود در حمایت مایى و هنگامى که [از خواب] بر مىخیزى به نیایش پروردگارت تسبیح گوى (48) وَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ حِینَ تَقُومُ ﴿48﴾
و [نیز] پارهاى از شب و در فروشدن ستارگان تسبیحگوى او باش (49) وَمِنَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ ﴿49﴾
سوره 54: القمر
به نام خداوند رحمتگر مهربان بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
نزدیک شد قیامت و از هم شکافت ماه (1) اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ ﴿1﴾
و هر گاه نشانهاى ببینند روى بگردانند و گویند سحرى دایم است (2) وَإِن یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَیَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ ﴿2﴾
و به تکذیب دست زدند و هوسهاى خویش را دنبال کردند و [لى] هر کارى را [آخر] قرارى است (3) وَکَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ وَکُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِرٌّ ﴿3﴾
و قطعا از اخبار آنچه در آن مایه انزجار [از کفر] است به ایشان رسید (4) وَلَقَدْ جَاءهُم مِّنَ الْأَنبَاء مَا فِیهِ مُزْدَجَرٌ ﴿4﴾
حکمت بالغه [حق این بود] ولى هشدارها سود نکرد (5) حِکْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ ﴿5﴾
پس از آنان روى برتاب روزى که داعى [حق] به سوى امرى دهشتناک دعوت مىکند (6) فَتَوَلَّ عَنْهُمْ یَوْمَ یَدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَیْءٍ نُّکُرٍ ﴿6﴾
در حالى که دیدگان خود را فروهشتهاند چون ملخهاى پراکنده از گورها[ى خود] برمىآیند (7) خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ کَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ ﴿7﴾
به سرعتسوى آن دعوتگر مىشتابند کافران مىگویند امروز [چه] روز دشوارى است (8) مُّهْطِعِینَ إِلَى الدَّاعِ یَقُولُ الْکَافِرُونَ هَذَا یَوْمٌ عَسِرٌ ﴿8﴾
پیش از آنان قوم نوح [نیز] به تکذیب پرداختند و بنده ما را دروغزن خواندند و گفتند دیوانهاى است و [بسى] آزار کشید (9) کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَکَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ ﴿9﴾
تا پروردگارش را خواند که من مغلوب شدم به داد من برس (10) فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانتَصِرْ ﴿10﴾
پس درهاى آسمان را به آبى ریزان گشودیم (11) فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاء بِمَاء مُّنْهَمِرٍ ﴿11﴾
و از زمین چشمهها جوشانیدیم تا آب [زمین و آسمان] براى امرى که مقدر شده بود به هم پیوستند (12) وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُونًا فَالْتَقَى الْمَاء عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ ﴿12﴾
و او را بر [کشتى] تختهدار و میخآجین سوار کردیم (13) وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ ﴿13﴾
[کشتى] زیر نظر ما روان بود [این] پاداش کسى بود که مورد انکار واقع شده بود (14) تَجْرِی بِأَعْیُنِنَا جَزَاء لِّمَن کَانَ کُفِرَ ﴿14﴾
و به راستى آن [سفینه] را بر جاى نهادیم [تا] عبرتى [باشد] پس آیا پندگیرندهاى هست (15) وَلَقَد تَّرَکْنَاهَا آیَةً فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ ﴿15﴾
پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] (16) فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿16﴾
و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان کردهایم پس آیا پندگیرندهاى هست (17) وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ ﴿17﴾
عادیان به تکذیب پرداختند پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] (18) کَذَّبَتْ عَادٌ فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿18﴾
ما بر [سر] آنان در روز شومى به طور مداوم تندبادى توفنده فرستادیم (19) إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ ﴿19﴾
[که] مردم را از جا مىکند گویى تنههاى نخلى بودند که ریشهکن شده بودند (20) تَنزِعُ النَّاسَ کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ ﴿20﴾
پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] (21) فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿21﴾
و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان کردهایم پس آیا پندگیرندهاى هست (22) وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ ﴿22﴾
قوم ثمود هشداردهندگان را تکذیب کردند (23) کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ ﴿23﴾
و گفتند آیا تنها بشرى از خودمان را پیروى کنیم در این صورت ما واقعا در گمراهى و جنون خواهیم بود (24) فَقَالُوا أَبَشَرًا مِّنَّا وَاحِدًا نَّتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَّفِی ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿24﴾
آیا از میان ما [وحى] بر او القا شده است [نه] بلکه او دروغگویى گستاخ است (25) أَؤُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِن بَیْنِنَا بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٌ ﴿25﴾
به زودى فردا بدانند دروغگوى گستاخ کیست (26) سَیَعْلَمُونَ غَدًا مَّنِ الْکَذَّابُ الْأَشِرُ ﴿26﴾
ما براى آزمایش آنان [آن] مادهشتر را فرستادیم و [به صالح گفتیم]مراقب آنان باش و شکیبایى کن (27) إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَّهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ ﴿27﴾
و به آنان خبر ده که آب میانشان بخش شدهاست هر کدام را آب به نوبتخواهد بود (28) وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاء قِسْمَةٌ بَیْنَهُمْ کُلُّ شِرْبٍ مُّحْتَضَرٌ ﴿28﴾
پس رفیقشان را صدا کردند و [او] شمشیر کشید و [شتر را] پى کرد (29) فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ ﴿29﴾
پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] (30) فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿30﴾
ما بر [سر]شان یک فریاد [مرگبار] فرستادیم و چون گیاه خشکیده [کومهها] ریزریز شدند (31) إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ صَیْحَةً وَاحِدَةً فَکَانُوا کَهَشِیمِ الْمُحْتَظِرِ ﴿31﴾
و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان کردیم پس آیا پندگیرندهاى هست (32) وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ ﴿32﴾
قوم لوط هشداردهندگان را تکذیب کردند (33) کَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ ﴿33﴾
ما بر [سر] آنان سنگبارانى [انفجارى] فروفرستادیم [و] فقط خانواده لوط بودند که سحرگاهشان رهانیدیم (34) إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَّجَّیْنَاهُم بِسَحَرٍ ﴿34﴾
[و این] رحمتى از جانب ما بود هر که سپاس دارد بدینسان [او را] پاداش مىدهیم (35) نِعْمَةً مِّنْ عِندِنَا کَذَلِکَ نَجْزِی مَن شَکَرَ ﴿35﴾
و [لوط] آنها را از عذاب ما سخت بیم داده بود و[لى] در تهدیدها[ى ما] به جدال برخاستند (36) وَلَقَدْ أَنذَرَهُم بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ ﴿36﴾
و از مهمان[هاى] او کام دل خواستند پس فروغ دیدگانشان را ستردیم و [گفتیم] [مزه] عذاب و هشدارهاى مرا بچشید (37) وَلَقَدْ رَاوَدُوهُ عَن ضَیْفِهِ فَطَمَسْنَا أَعْیُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿37﴾
و به راستى که سپیدهدم عذابى پیگیر به سر وقت آنان آمد (38) وَلَقَدْ صَبَّحَهُم بُکْرَةً عَذَابٌ مُّسْتَقِرٌّ ﴿38﴾
پس عذاب و هشدارهاى مرا بچشید (39) فَذُوقُوا عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿39﴾
و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان کردیم پس آیا پندگیرندهاى هست (40) وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ ﴿40﴾
و در حقیقت هشداردهندگان به جانب فرعونیان آمدند (41) وَلَقَدْ جَاء آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ ﴿41﴾
[اما آنها] همه معجزات ما را تکذیب کردند تا چون زبردستى زورمند [گریبان] آنان را گرفتیم (42) کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا کُلِّهَا فَأَخَذْنَاهُمْ أَخْذَ عَزِیزٍ مُّقْتَدِرٍ ﴿42﴾
آیا کافران شما از اینان [که برشمردیم] برترند یا شما را در نوشتهها[ى آسمانى] خط امانى است (43) أَکُفَّارُکُمْ خَیْرٌ مِّنْ أُوْلَئِکُمْ أَمْ لَکُم بَرَاءةٌ فِی الزُّبُرِ ﴿43﴾
یا مىگویند ما همگى انتقامگیرنده [و یار و یاور همدیگر]یم (44) أَمْ یَقُولُونَ نَحْنُ جَمِیعٌ مُّنتَصِرٌ ﴿44﴾
زودا که این جمع در هم شکسته شود و پشت کنند (45) سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَیُوَلُّونَ الدُّبُرَ ﴿45﴾
بلکه موعدشان قیامت است و قیامت [بسى] سختتر و تلختر است (46) بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَى وَأَمَرُّ ﴿46﴾
قطعا بزهکاران در گمراهى و جنونند (47) إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿47﴾
روزى که در آتش به رو کشیده مىشوند [و به آنان گفته مىشود] لهیب آتش را بچشید [و احساس کنید] (48) یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ ﴿48﴾
ماییم که هر چیزى را به اندازه آفریدهایم (49) إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ ﴿49﴾
و فرمان ما جز یک بار نیست [آن هم] چون چشم به هم زدنى (50) وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ ﴿50﴾
و هم مسلکان شما را سخت به هلاکت رساندیم پس آیا پندگیرندهاى هست (51) وَلَقَدْ أَهْلَکْنَا أَشْیَاعَکُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ ﴿51﴾
و هر چه کردهاند در کتابها[ى اعمالشان درج] است (52) وَکُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی الزُّبُرِ ﴿52﴾
و هر خرد و بزرگى [در آن] نوشته شده (53) وَکُلُّ صَغِیرٍ وَکَبِیرٍ مُسْتَطَرٌ ﴿53﴾
در حقیقت مردم پرهیزگار در میان باغها و نهرها (54) إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ ﴿54﴾
در قرارگاه صدق نزد پادشاهى توانایند (55) فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُّقْتَدِرٍ ﴿55﴾
[ابراهیم] گفت اى فرستادگان ماموریتشما چیست (31) قَالَ فَمَا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿31﴾
گفتند ما به سوى مردمى پلیدکار فرستاده شدهایم (32) قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِینَ ﴿32﴾
تا سنگهایى از گل رس بر [سر] آنان فرو فرستیم (33) لِنُرْسِلَ عَلَیْهِمْ حِجَارَةً مِّن طِینٍ ﴿33﴾
[که] نزد پروردگارت براى مسرفان نشانگذارى شده است (34) مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ لِلْمُسْرِفِینَ ﴿34﴾
پس هر که از مؤمنان در آن [شهرها] بود بیرون بردیم (35) فَأَخْرَجْنَا مَن کَانَ فِیهَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿35﴾
و[لى] در آنجا جز یک خانه از فرمانبران [خدا بیشتر] نیافتیم (36) فَمَا وَجَدْنَا فِیهَا غَیْرَ بَیْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿36﴾
و در آنجا براى آنها که از عذاب پر درد مىترسند عبرتى به جاى گذاشتیم (37) وَتَرَکْنَا فِیهَا آیَةً لِّلَّذِینَ یَخَافُونَ الْعَذَابَ الْأَلِیمَ ﴿37﴾
و [نیز] در [ماجراى] موسى چون او را با حجتى آشکار به سوى فرعون گسیل داشتیم (38) وَفِی مُوسَى إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ ﴿38﴾
پس [فرعون] با ارکان [دولت] خود روى برتافت و گفت [این شخص] ساحر یا دیوانهاى است (39) فَتَوَلَّى بِرُکْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿39﴾
[تا] او و سپاهیانش را گرفتیم و آنان را در دریا افکندیم در حالى که او [در آخرین لحظه] نکوهشگر [خود] بود (40) فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ وَهُوَ مُلِیمٌ ﴿40﴾
و در [ماجراى] عاد [نیز] چون بر [سر] آنها آن باد مهلک را فرستادیم (41) وَفِی عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمُ الرِّیحَ الْعَقِیمَ ﴿41﴾
به هر چه مىوزید آن را چون خاکستر استخوان مرده مىگردانید (42) مَا تَذَرُ مِن شَیْءٍ أَتَتْ عَلَیْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ کَالرَّمِیمِ ﴿42﴾
و در [ماجراى] ثمود [نیز عبرتى بود] آنگاه که به ایشان گفته شد تا چندى برخوردار شوید (43) وَفِی ثَمُودَ إِذْ قِیلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِینٍ ﴿43﴾
تا [آنکه] از فرمان پروردگار خود سر برتافتند و در حالى که آنها مىنگریستند آذرخش آنان را فرو گرفت (44) فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ یَنظُرُونَ ﴿44﴾
در نتیجه نه توانستند به پاى خیزند و نه طلب یارى کنند (45) فَمَا اسْتَطَاعُوا مِن قِیَامٍ وَمَا کَانُوا مُنتَصِرِینَ ﴿45﴾
و قوم نوح [نیز] پیش از آن [اقوام نامبرده همین گونه هلاک شدند] زیرا آنها مردمى نافرمان بودند (46) وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ ﴿46﴾
و آسمان را به قدرت خود برافراشتیم و بىگمان ما [آسمان]گستریم (47) وَالسَّمَاء بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ ﴿47﴾
و زمین را گسترانیدهایم و چه نیکو گسترندگانیم (48) وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ ﴿48﴾
و از هر چیزى دو گونه [یعنى نر و ماده] آفریدیم امید که شما عبرت گیرید (49) وَمِن کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ ﴿49﴾
پس به سوى خدا بگریزید که من شما را از طرف او بیمدهندهاى آشکارم (50) فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّی لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ مُّبِینٌ ﴿50﴾
و با خدا معبودى دیگر قرار مدهید که من از جانب او هشداردهندهاى آشکارم (51) وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ إِنِّی لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ مُّبِینٌ ﴿51﴾
بدین سان بر کسانى که پیش از آنها بودند هیچ پیامبرى نیامد جز اینکه گفتند ساحر یا دیوانهاى است (52) کَذَلِکَ مَا أَتَى الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿52﴾
آیا همدیگر را به این [سخن] سفارش کرده بودند [نه] بلکه آنان مردمى سرکش بودند (53) أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿53﴾
پس از آنان روى بگردان که تو در خور نکوهش نیستى (54) فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنتَ بِمَلُومٍ ﴿54﴾
و پند ده که مؤمنان را پند سود بخشد (55) وَذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِینَ ﴿55﴾
و جن و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا بپرستند (56) وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ﴿56﴾
از آنان هیچ روزیى نمىخواهم و نمىخواهم که مرا خوراک دهند (57) مَا أُرِیدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَا أُرِیدُ أَن یُطْعِمُونِ ﴿57﴾
خداست که خود روزى بخش نیرومند استوار است (58) إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ ﴿58﴾
پس براى کسانى که ستم کردند بهرهاى است از عذاب همانند بهره عذاب یاران [قبلى]شان پس [بگو] در خواستن عذاب از من شتابزدگى نکنند (59) فَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ذَنُوبًا مِّثْلَ ذَنُوبِ أَصْحَابِهِمْ فَلَا یَسْتَعْجِلُونِ ﴿59﴾
پس واى بر کسانى که کافر شدهاند از آن روزى که وعده یافتهاند (60) فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ کَفَرُوا مِن یَوْمِهِمُ الَّذِی یُوعَدُونَ ﴿60﴾
سوره 53: النجم
به نام خداوند رحمتگر مهربان بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
سوگند به اختر [= قرآن] چون فرود مىآید (1) وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ﴿1﴾
[که] یار شما نه گمراه شده و نه در نادانى مانده (2) مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَى ﴿2﴾
و از سر هوس سخن نمىگوید (3) وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى ﴿3﴾
این سخن بجز وحیى که وحى مىشود نیست (4) إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى ﴿4﴾
آن را [فرشته] شدیدالقوى به او فرا آموخت (5) عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى ﴿5﴾
[سروش] نیرومندى که [مسلط] درایستاد (6) ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى ﴿6﴾
در حالى که او در افق اعلى بود (7) وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ﴿7﴾
سپس نزدیک آمد و نزدیکتر شد (8) ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى ﴿8﴾
تا [فاصلهاش] به قدر [طول] دو [انتهاى] کمان یا نزدیکتر شد (9) فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى ﴿9﴾
آنگاه به بندهاش آنچه را باید وحى کند وحى فرمود (10) فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى ﴿10﴾
آنچه را دل دید انکار[ش] نکرد (11) مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى ﴿11﴾
آیا در آنچه دیده است با او جدال مىکنید (12) أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا یَرَى ﴿12﴾
و قطعا بار دیگرى هم او را دیده است (13) وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى ﴿13﴾
نزدیک سدرالمنتهى (14) عِندَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى ﴿14﴾
در همان جا که جنةالماوى است (15) عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى ﴿15﴾
آنگاه که درختسدر را آنچه پوشیده بود پوشیده بود (16) إِذْ یَغْشَى السِّدْرَةَ مَا یَغْشَى ﴿16﴾
دیده [اش] منحرف نگشت و [از حد] در نگذشت (17) مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى ﴿17﴾
به راستى که [برخى] از آیات بزرگ پروردگار خود را بدید (18) لَقَدْ رَأَى مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ الْکُبْرَى ﴿18﴾
به من خبر دهید از لات و عزى (19) أَفَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى ﴿19﴾
و منات آن سومین دیگر (20) وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى ﴿20﴾
آیا [به خیالتان] براى شما پسر است و براى او دختر (21) أَلَکُمُ الذَّکَرُ وَلَهُ الْأُنثَى ﴿21﴾
در این صورت این تقسیم نادرستى است (22) تِلْکَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِیزَى ﴿22﴾
[این بتان] جز نامهایى بیش نیستند که شما و پدرانتان نامگذارى کردهاید [و] خدا بر [حقانیت] آنها هیچ دلیلى نفرستاده است [آنان] جز گمان و آنچه را که دلخواهشان است پیروى نمىکنند با آنکه قطعا از جانب پروردگارشان هدایت برایشان آمده است (23) إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْمَاء سَمَّیْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُکُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى ﴿23﴾
مگر انسان آنچه را آرزو کند دارد (24) أَمْ لِلْإِنسَانِ مَا تَمَنَّى ﴿24﴾
آن سرا و این سرا از آن خداست (25) فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى ﴿25﴾
و بسا فرشتگانى که در آسمانهایند [و] شفاعتشان به کارى نیاید مگر پس از آنکه خدا به هر که خواهد و خشنود باشد اذن دهد (26) وَکَم مِّن مَّلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن یَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن یَشَاءُ وَیَرْضَى ﴿26﴾
در حقیقت کسانى که آخرت را باور ندارند فرشتگان را در نامگذارى به صورت مؤنث نام مىنهند (27) إِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَیُسَمُّونَ الْمَلَائِکَةَ تَسْمِیَةَ الْأُنثَى ﴿27﴾
و ایشان را به این [کار] معرفتى نیست جز گمان [خود] را پیروى نمىکنند و در واقع گمان در [وصول به] حقیقت هیچ سودى نمىرساند (28) وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا ﴿28﴾
پس از هر کس که از یاد ما روى برتافته و جز زندگى دنیا را خواستار نبوده است روى برتاب (29) فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا ﴿29﴾
این منتهاى دانش آنان است پروردگار تو خود به [حال] کسى که از راه او منحرف شده داناتر و او به کسى که راه یافته [نیز] آگاهتر است (30) ذَلِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى ﴿30﴾
و هر چه در آسمانها و هر چه در زمین است از آن خداست تا کسانى را که بد کردهاند به [سزاى] آنچه انجام دادهاند کیفر دهد و آنان را که نیکى کردهاند به نیکى پاداش دهد (31) وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا بِمَا عَمِلُوا وَیَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى ﴿31﴾
آنان که از گناهان بزرگ و زشتکاریها جز لغزشهاى کوچک خوددارى مىورزند پروردگارت [نسبت به آنها] فراخآمرزش است وى از آن دم که شما را از زمین پدید آورد و از همانگاه که در شکمهاى مادرانتان [در زهدان] نهفته بودید به [حال] شما داناتر است پس خودتان را پاک مشمارید او به [حال] کسى که پرهیزگارى نموده داناتر است (32) الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنشَأَکُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ فَلَا تُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى ﴿32﴾
پس آیا آن کسى را که [از جهاد] روى برتافت دیدى (33) أَفَرَأَیْتَ الَّذِی تَوَلَّى ﴿33﴾
و اندکى بخشید و [از باقى] امتناع ورزید (34) وَأَعْطَى قَلِیلًا وَأَکْدَى ﴿34﴾
آیا علم غیب پیش اوست و او مىبیند (35) أَعِندَهُ عِلْمُ الْغَیْبِ فَهُوَ یَرَى ﴿35﴾
یا بدانچه در صحیفههاى موسى [آمده] خبر نیافته است (36) أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَى ﴿36﴾
و [نیز در نوشتههاى] همان ابراهیمى که وفا کرد (37) وَإِبْرَاهِیمَ الَّذِی وَفَّى ﴿37﴾
که هیچ بردارندهاى بار گناه دیگرى را بر نمىدارد (38) أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ﴿38﴾
و اینکه براى انسان جز حاصل تلاش او نیست (39) وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ﴿39﴾
و [نتیجه] کوشش او به زودى دیده خواهد شد (40) وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى ﴿40﴾
سپس هر چه تمامتر وى را پاداش دهند (41) ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاء الْأَوْفَى ﴿41﴾
و اینکه پایان [کار] به سوى پروردگار توست (42) وَأَنَّ إِلَى رَبِّکَ الْمُنتَهَى ﴿42﴾
و هم اوست که مىخنداند و مىگریاند (43) وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَأَبْکَى ﴿43﴾
و هم اوست که مىمیراند و زنده مىگرداند (44) وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْیَا ﴿44﴾
و هم اوست که دو نوع مىآفریند نر و ماده (45) وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى ﴿45﴾
از نطفهاى چون فرو ریخته شود (46) مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى ﴿46﴾
و هم پدید آوردن [عالم] دیگر بر [عهده] اوست (47) وَأَنَّ عَلَیْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى ﴿47﴾
و هم اوست که [شما را] بىنیاز کرد و سرمایه بخشید (48) وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى ﴿48﴾
و هم اوست پروردگار ستاره شعرى (49) وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى ﴿49﴾
و هم اوست که عادیان قدیم را هلاک کرد (50) وَأَنَّهُ أَهْلَکَ عَادًا الْأُولَى ﴿50﴾
و ثمود را [نیز هلاک کرد] و [کسى را] باقى نگذاشت (51) وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى ﴿51﴾
و پیشتر [از همه آنها] قوم نوح را زیرا که آنان ستمگرتر و سرکشتر بودند (52) وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى ﴿52﴾
و شهرها[ى س دوم و عاموره] را فرو افکند (53) وَالْمُؤْتَفِکَةَ أَهْوَى ﴿53﴾
پوشاند بر آن [دو شهر از باران گوگردى] آنچه را پوشاند (54) فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى ﴿54﴾
پس به کدام یک از نعمتهاى پروردگارت تردید روا مىدارى (55) فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکَ تَتَمَارَى ﴿55﴾
این [پیامبر نیز] بیمدهندهاى از [جمله] بیمدهندگان نخستین است (56) هَذَا نَذِیرٌ مِّنَ النُّذُرِ الْأُولَى ﴿56﴾
[وه چه] نزدیک گشت قیامت (57) أَزِفَتْ الْآزِفَةُ ﴿57﴾
جز خدا کسى آشکارکننده آن نیست (58) لَیْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ کَاشِفَةٌ ﴿58﴾
آیا از این سخن عجب دارید (59) أَفَمِنْ هَذَا الْحَدِیثِ تَعْجَبُونَ ﴿59﴾
و مىخندید و نمىگریید (60) وَتَضْحَکُونَ وَلَا تَبْکُونَ ﴿60﴾
و شما در غفلتید (61) وَأَنتُمْ سَامِدُونَ ﴿61﴾
پس خدا را سجده کنید و بپرستید (62) فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَاعْبُدُوا ﴿62﴾
سوره 52: الطور
به نام خداوند رحمتگر مهربان بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
سوگند به طور (1) وَالطُّورِ ﴿1﴾
و کتابى نگاشته شده (2) وَکِتَابٍ مَّسْطُورٍ ﴿2﴾
در طومارى گسترده (3) فِی رَقٍّ مَّنشُورٍ ﴿3﴾
سوگند به آن خانه آباد [خدا] (4) وَالْبَیْتِ الْمَعْمُورِ ﴿4﴾
سوگند به بام بلند [آسمان] (5) وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ ﴿5﴾
و آن دریاى سرشار [و افروخته] (6) وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ ﴿6﴾
که عذاب پروردگارت واقعشدنى است (7) إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ لَوَاقِعٌ ﴿7﴾
آن را هیچ بازدارندهاى نیست (8) مَا لَهُ مِن دَافِعٍ ﴿8﴾
روزى که آسمان سخت در تب و تاب افتد (9) یَوْمَ تَمُورُ السَّمَاء مَوْرًا ﴿9﴾
و کوهها [جمله] به حرکت درآیند (10) وَتَسِیرُ الْجِبَالُ سَیْرًا ﴿10﴾
پس واى بر تکذیبکنندگان در آن روز (11) فَوَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ﴿11﴾
آنان که به یاوه سرگرمند (12) الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ﴿12﴾
روزى که به سوى آتش جهنم کشیده مىشوند [چه] کشیدنى (13) یَوْمَ یُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا ﴿13﴾
[و به آنان گویند] این همان آتشى است که دروغش مىپنداشتید (14) هَذِهِ النَّارُ الَّتِی کُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ ﴿14﴾
آیا این افسون استیا شما [درست] نمىبینید (15) أَفَسِحْرٌ هَذَا أَمْ أَنتُمْ لَا تُبْصِرُونَ ﴿15﴾
به آن درآیید خواه بشکیبید یا نشکیبید به حال شما یکسان است تنها به آنچه مىکردید مجازات مىیابید (16) اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لَا تَصْبِرُوا سَوَاء عَلَیْکُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿16﴾
پرهیزگاران در باغهایى و [در] ناز و نعمتند (17) إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَعِیمٍ ﴿17﴾
به آنچه پروردگارشان به آنان داده دلشادند و پروردگارشان آنها را از عذاب دوزخ مصون داشته است (18) فَاکِهِینَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ ﴿18﴾
[به آنان گویند] به [پاداش] آنچه به جاى مىآوردید بخورید و بنوشید گواراتان باد (19) کُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِیئًا بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿19﴾
بر تختهایى ردیف هم تکیه زدهاند و حوران درشتچشم را همسر آنان گرداندهایم (20) مُتَّکِئِینَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِینٍ ﴿20﴾
و کسانى که گرویده و فرزندانشان آنها را در ایمان پیروى کردهاند فرزندانشان را به آنان ملحق خواهیم کرد و چیزى از کار[ها]شان را نمىکاهیم هر کسى در گرو دستاورد خویش است (21) وَالَّذِینَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُم بِإِیمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَیْءٍ کُلُّ امْرِئٍ بِمَا کَسَبَ رَهِینٌ ﴿21﴾
با [هر نوع] میوه و گوشتى که دلخواه آنهاست آنان را مدد [و تقویت] مىکنیم (22) وَأَمْدَدْنَاهُم بِفَاکِهَةٍ وَلَحْمٍ مِّمَّا یَشْتَهُونَ ﴿22﴾
در آنجا جامى از دست هم مىربایند [و بر سرش همچشمى مىکنند] که در آن نه یاوه گویى است و نه گناه (23) یَتَنَازَعُونَ فِیهَا کَأْسًا لَّا لَغْوٌ فِیهَا وَلَا تَأْثِیمٌ ﴿23﴾
و براى [خدمت] آنان پسرانى است که بر گردشان همىگردند انگارى آنها مرواریدىاند که [در صدف] نهفته است (24) وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ کَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّکْنُونٌ ﴿24﴾
و برخىشان رو به برخى کنند [و] از هم پرسند (25) وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَسَاءلُونَ ﴿25﴾
گویند ما پیشتر در میان خانواده خود بیمناک بودیم (26) قَالُوا إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فِی أَهْلِنَا مُشْفِقِینَ ﴿26﴾
پس خدا بر ما منت نهاد و ما را از عذاب گرم [مرگبار] حفظ کرد (27) فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ ﴿27﴾
ما از دیرباز او را مىخواندیم که او همان نیکوکار مهربان است (28) إِنَّا کُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِیمُ ﴿28﴾
پس اندرز ده که تو به لطف پروردگارت نه کاهنى و نه دیوانه (29) فَذَکِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّکَ بِکَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ ﴿29﴾
یا مىگویند شاعرى است که انتظار مرگش را مىبریم [و چشم به راه بد زمانه بر اوییم] (30) أَمْ یَقُولُونَ شَاعِرٌ نَّتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُونِ ﴿30﴾
بگو منتظر باشید که من [نیز] با شما از منتظرانم (31) قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّی مَعَکُم مِّنَ الْمُتَرَبِّصِینَ ﴿31﴾
آیا پندارهایشان آنان را به این [موضعگیرى] وا مىدارد یا [نه] آنها مردمى سرکشند (32) أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُم بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿32﴾
یا مىگویند آن را بربافته [نه] بلکه باور ندارند (33) أَمْ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَل لَّا یُؤْمِنُونَ ﴿33﴾
پس اگر راست مىگویند سخنى مثل آن بیاورند (34) فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِّثْلِهِ إِن کَانُوا صَادِقِینَ ﴿34﴾
آیا از هیچ خلق شدهاند یا آنکه خودشان خالق [خود] هستند (35) أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ ﴿35﴾
آیا آسمانها و زمین را [آنان] خلق کردهاند [نه] بلکه یقین ندارند (36) أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَل لَّا یُوقِنُونَ ﴿36﴾
آیا ذخایر پروردگار تو پیش آنهاستیا ایشان تسلط [تام] دارند (37) أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّکَ أَمْ هُمُ الْمُصَیْطِرُونَ ﴿37﴾
آیا نردبانى دارند که بر آن [بر شوند و] بشنوند پس باید شنونده آنان برهانى آشکار بیاورد (38) أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ یَسْتَمِعُونَ فِیهِ فَلْیَأْتِ مُسْتَمِعُهُم بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ ﴿38﴾
آیا خدا را دختران است و شما را پسران (39) أَمْ لَهُ الْبَنَاتُ وَلَکُمُ الْبَنُونَ ﴿39﴾
آیا از آنها مزدى مطالبه مىکنى و آنان از [تعهد اداى] تاوان گرانبارند (40) أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ ﴿40﴾
آیا [علم] غیب پیش آنهاست و آنها مىنویسند (41) أَمْ عِندَهُمُ الْغَیْبُ فَهُمْ یَکْتُبُونَ ﴿41﴾
یا مىخواهند نیرنگى بزنند و [لى] آنان که کافر شدهاند خود دچار نیرنگ شدهاند (42) أَمْ یُرِیدُونَ کَیْدًا فَالَّذِینَ کَفَرُوا هُمُ الْمَکِیدُونَ ﴿42﴾
آیا ایشان را جز خدا معبودى است منزه استخدا از آنچه [با او] شریک مىگردانند (43) أَمْ لَهُمْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿43﴾
و اگر پارهسنگى را در حال سقوط از آسمان ببینند مىگویند ابرى متراکم است (44) وَإِن یَرَوْا کِسْفًا مِّنَ السَّمَاءِ سَاقِطًا یَقُولُوا سَحَابٌ مَّرْکُومٌ ﴿44﴾
پس بگذارشان تا به آن روزى که در آن بیهوش مىافتند برسند (45) فَذَرْهُمْ حَتَّى یُلَاقُوا یَوْمَهُمُ الَّذِی فِیهِ یُصْعَقُونَ ﴿45﴾
روزى که نیرنگشان به هیچوجه به کارشان نیاید و حمایت نیابند (46) یَوْمَ لَا یُغْنِی عَنْهُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئًا وَلَا هُمْ یُنصَرُونَ ﴿46﴾
و در حقیقت غیر از این [مجازات] عذابى [دیگر] براى کسانى که ظلم کردهاند خواهد بود ولى بیشترشان نمىدانند [که آن عذاب چیست] (47) وَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا عَذَابًا دُونَ ذَلِکَ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿47﴾
و در برابر دستور پروردگارت شکیبایى پیشه کن که تو خود در حمایت مایى و هنگامى که [از خواب] بر مىخیزى به نیایش پروردگارت تسبیح گوى (48) وَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ حِینَ تَقُومُ ﴿48﴾
و [نیز] پارهاى از شب و در فروشدن ستارگان تسبیحگوى او باش (49) وَمِنَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ ﴿49﴾
سوره 54: القمر
به نام خداوند رحمتگر مهربان بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
نزدیک شد قیامت و از هم شکافت ماه (1) اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ ﴿1﴾
و هر گاه نشانهاى ببینند روى بگردانند و گویند سحرى دایم است (2) وَإِن یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَیَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ ﴿2﴾
و به تکذیب دست زدند و هوسهاى خویش را دنبال کردند و [لى] هر کارى را [آخر] قرارى است (3) وَکَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ وَکُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِرٌّ ﴿3﴾
و قطعا از اخبار آنچه در آن مایه انزجار [از کفر] است به ایشان رسید (4) وَلَقَدْ جَاءهُم مِّنَ الْأَنبَاء مَا فِیهِ مُزْدَجَرٌ ﴿4﴾
حکمت بالغه [حق این بود] ولى هشدارها سود نکرد (5) حِکْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ ﴿5﴾
پس از آنان روى برتاب روزى که داعى [حق] به سوى امرى دهشتناک دعوت مىکند (6) فَتَوَلَّ عَنْهُمْ یَوْمَ یَدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَیْءٍ نُّکُرٍ ﴿6﴾
در حالى که دیدگان خود را فروهشتهاند چون ملخهاى پراکنده از گورها[ى خود] برمىآیند (7) خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ کَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ ﴿7﴾
به سرعتسوى آن دعوتگر مىشتابند کافران مىگویند امروز [چه] روز دشوارى است (8) مُّهْطِعِینَ إِلَى الدَّاعِ یَقُولُ الْکَافِرُونَ هَذَا یَوْمٌ عَسِرٌ ﴿8﴾
پیش از آنان قوم نوح [نیز] به تکذیب پرداختند و بنده ما را دروغزن خواندند و گفتند دیوانهاى است و [بسى] آزار کشید (9) کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَکَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ ﴿9﴾
تا پروردگارش را خواند که من مغلوب شدم به داد من برس (10) فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانتَصِرْ ﴿10﴾
پس درهاى آسمان را به آبى ریزان گشودیم (11) فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاء بِمَاء مُّنْهَمِرٍ ﴿11﴾
و از زمین چشمهها جوشانیدیم تا آب [زمین و آسمان] براى امرى که مقدر شده بود به هم پیوستند (12) وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُونًا فَالْتَقَى الْمَاء عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ ﴿12﴾
و او را بر [کشتى] تختهدار و میخآجین سوار کردیم (13) وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ ﴿13﴾
[کشتى] زیر نظر ما روان بود [این] پاداش کسى بود که مورد انکار واقع شده بود (14) تَجْرِی بِأَعْیُنِنَا جَزَاء لِّمَن کَانَ کُفِرَ ﴿14﴾
و به راستى آن [سفینه] را بر جاى نهادیم [تا] عبرتى [باشد] پس آیا پندگیرندهاى هست (15) وَلَقَد تَّرَکْنَاهَا آیَةً فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ ﴿15﴾
پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] (16) فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿16﴾
و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان کردهایم پس آیا پندگیرندهاى هست (17) وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ ﴿17﴾
عادیان به تکذیب پرداختند پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] (18) کَذَّبَتْ عَادٌ فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿18﴾
ما بر [سر] آنان در روز شومى به طور مداوم تندبادى توفنده فرستادیم (19) إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ ﴿19﴾
[که] مردم را از جا مىکند گویى تنههاى نخلى بودند که ریشهکن شده بودند (20) تَنزِعُ النَّاسَ کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ ﴿20﴾
پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] (21) فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿21﴾
و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان کردهایم پس آیا پندگیرندهاى هست (22) وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ ﴿22﴾
قوم ثمود هشداردهندگان را تکذیب کردند (23) کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ ﴿23﴾
و گفتند آیا تنها بشرى از خودمان را پیروى کنیم در این صورت ما واقعا در گمراهى و جنون خواهیم بود (24) فَقَالُوا أَبَشَرًا مِّنَّا وَاحِدًا نَّتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَّفِی ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿24﴾
آیا از میان ما [وحى] بر او القا شده است [نه] بلکه او دروغگویى گستاخ است (25) أَؤُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِن بَیْنِنَا بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٌ ﴿25﴾
به زودى فردا بدانند دروغگوى گستاخ کیست (26) سَیَعْلَمُونَ غَدًا مَّنِ الْکَذَّابُ الْأَشِرُ ﴿26﴾
ما براى آزمایش آنان [آن] مادهشتر را فرستادیم و [به صالح گفتیم]مراقب آنان باش و شکیبایى کن (27) إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَّهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ ﴿27﴾
و به آنان خبر ده که آب میانشان بخش شدهاست هر کدام را آب به نوبتخواهد بود (28) وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاء قِسْمَةٌ بَیْنَهُمْ کُلُّ شِرْبٍ مُّحْتَضَرٌ ﴿28﴾
پس رفیقشان را صدا کردند و [او] شمشیر کشید و [شتر را] پى کرد (29) فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ ﴿29﴾
پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] (30) فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿30﴾
ما بر [سر]شان یک فریاد [مرگبار] فرستادیم و چون گیاه خشکیده [کومهها] ریزریز شدند (31) إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ صَیْحَةً وَاحِدَةً فَکَانُوا کَهَشِیمِ الْمُحْتَظِرِ ﴿31﴾
و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان کردیم پس آیا پندگیرندهاى هست (32) وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ ﴿32﴾
قوم لوط هشداردهندگان را تکذیب کردند (33) کَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ ﴿33﴾
ما بر [سر] آنان سنگبارانى [انفجارى] فروفرستادیم [و] فقط خانواده لوط بودند که سحرگاهشان رهانیدیم (34) إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَّجَّیْنَاهُم بِسَحَرٍ ﴿34﴾
[و این] رحمتى از جانب ما بود هر که سپاس دارد بدینسان [او را] پاداش مىدهیم (35) نِعْمَةً مِّنْ عِندِنَا کَذَلِکَ نَجْزِی مَن شَکَرَ ﴿35﴾
و [لوط] آنها را از عذاب ما سخت بیم داده بود و[لى] در تهدیدها[ى ما] به جدال برخاستند (36) وَلَقَدْ أَنذَرَهُم بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ ﴿36﴾
و از مهمان[هاى] او کام دل خواستند پس فروغ دیدگانشان را ستردیم و [گفتیم] [مزه] عذاب و هشدارهاى مرا بچشید (37) وَلَقَدْ رَاوَدُوهُ عَن ضَیْفِهِ فَطَمَسْنَا أَعْیُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿37﴾
و به راستى که سپیدهدم عذابى پیگیر به سر وقت آنان آمد (38) وَلَقَدْ صَبَّحَهُم بُکْرَةً عَذَابٌ مُّسْتَقِرٌّ ﴿38﴾
پس عذاب و هشدارهاى مرا بچشید (39) فَذُوقُوا عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿39﴾
و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان کردیم پس آیا پندگیرندهاى هست (40) وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ ﴿40﴾
و در حقیقت هشداردهندگان به جانب فرعونیان آمدند (41) وَلَقَدْ جَاء آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ ﴿41﴾
[اما آنها] همه معجزات ما را تکذیب کردند تا چون زبردستى زورمند [گریبان] آنان را گرفتیم (42) کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا کُلِّهَا فَأَخَذْنَاهُمْ أَخْذَ عَزِیزٍ مُّقْتَدِرٍ ﴿42﴾
آیا کافران شما از اینان [که برشمردیم] برترند یا شما را در نوشتهها[ى آسمانى] خط امانى است (43) أَکُفَّارُکُمْ خَیْرٌ مِّنْ أُوْلَئِکُمْ أَمْ لَکُم بَرَاءةٌ فِی الزُّبُرِ ﴿43﴾
یا مىگویند ما همگى انتقامگیرنده [و یار و یاور همدیگر]یم (44) أَمْ یَقُولُونَ نَحْنُ جَمِیعٌ مُّنتَصِرٌ ﴿44﴾
زودا که این جمع در هم شکسته شود و پشت کنند (45) سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَیُوَلُّونَ الدُّبُرَ ﴿45﴾
بلکه موعدشان قیامت است و قیامت [بسى] سختتر و تلختر است (46) بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَى وَأَمَرُّ ﴿46﴾
قطعا بزهکاران در گمراهى و جنونند (47) إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿47﴾
روزى که در آتش به رو کشیده مىشوند [و به آنان گفته مىشود] لهیب آتش را بچشید [و احساس کنید] (48) یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ ﴿48﴾
ماییم که هر چیزى را به اندازه آفریدهایم (49) إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ ﴿49﴾
و فرمان ما جز یک بار نیست [آن هم] چون چشم به هم زدنى (50) وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ ﴿50﴾
و هم مسلکان شما را سخت به هلاکت رساندیم پس آیا پندگیرندهاى هست (51) وَلَقَدْ أَهْلَکْنَا أَشْیَاعَکُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ ﴿51﴾
و هر چه کردهاند در کتابها[ى اعمالشان درج] است (52) وَکُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی الزُّبُرِ ﴿52﴾
و هر خرد و بزرگى [در آن] نوشته شده (53) وَکُلُّ صَغِیرٍ وَکَبِیرٍ مُسْتَطَرٌ ﴿53﴾
در حقیقت مردم پرهیزگار در میان باغها و نهرها (54) إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ ﴿54﴾
در قرارگاه صدق نزد پادشاهى توانایند (55) فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُّقْتَدِرٍ ﴿55﴾