فهرست

ترجمه شنیداری، حسین انصاریان

  • 1 قطعه
  • 69':55" مدت زمان
  • 1637 دریافت شده
جزء چهارم، آیات 93 تا آخرسوره آل عمران و 1 تا 23 سوره نساء
همۀ خوراکی ها پیش از آن که تورات نازل شود برای بنی اسرائیل حلال بود جز آنچه اسرائیل، بر خود حرام کرد [؛ بنابراین آنچه در تورات حرام شده به کیفر گناهان بنی اسرائیل است، و ربطی به آیین ابراهیم ندارد]، بگو: اگر راستگو هستید [و حقیقت غیر از این است که بیان شد،] تورات را [که پنهان کرده اید] بیاورید و آن را بخوانید [تا روشن شود که در نسبت دادنِ حرام های تورات به آیین ابراهیم و یعقوب دروغ می بندید ]«93»
پس کسانی که بعد از این [مطالبِ واضح]، بر خداوند دروغ ببندند [و بگویند آنچه از خوراکی ها در تورات حرام شده از شریعت ابراهیم به ما رسیده، و ابطال آن محال است]، یقیناً ستمکار [به معارف الهی] اند «94»
[ای پیامبر! به یهودیان] بگو: خداوند راست گفت [که خوراکی های مورد ادعای شما در آیین ابراهیم حرام نبوده است]، پس [در حلال بودن آن ها] از آیین ابراهیمِ یکتاپرست پیروی کنید که او از مشرکان نبود«95»
همانا نخستین خانه ای که برای [نیایش و عبادتِ] مردم نهاده شد همان است که در مکه پُربرکت قرار دارد، و وسیلۀ هدایت برای جهانیان است «96»
در آن نشانه های روشن [از ربوبیت و رحمت خدا،] و [از جمله] مقام ابراهیم است و هرکه وارد آن شود در امان است، خداوند را بر عهدۀ مردم حقی لازم است که [برای ادای مناسک حج] آهنگ آن خانه کنند، [البته وجوب آن برای] کسانی [است] که [با برخورداری از سلامت جسمی و توان مندی مالی] بتوانند به سوی آن راه یابند، و هرکس منکر [وجوب آن] شود [و از فرمان خدا در مورد این تکلیفِ لازم روی برتابد به خداوند زیان نمی رساند؛ زیرا] خداوند از جهانیان [و اعمال نیک آنان] بی نیاز است «97»
بگو: ای اهل کتاب! چرا منکر آیات خدا هستید درصورتی که خداوند به آنچه انجام می دهید گواه است ؟«98»
بگو: ای اهل کتاب! چرا مؤمنان را از راه خدا بازمی دارید درحالی که [با وسوسه اندازی،] خواهان کج نشان دادنِ آن هستید؟ ضمن این که شما [مستقیم بودن و حقانیتِ آن را] می دانید، خداوند از آنچه انجام می دهید بی خبر نیست«99»
ای مؤمنان! اگر از گروهی از اهل کتاب، [که یهودیانِ معاند و نصرانی های کج اندیش اند] اطاعت کنید شما را پس از ایمانتان، به کفر بازمی گردانند «100»

چگونه کفر می ورزید درحالی که آیات [کتاب] خداوند بر شما خوانده می شود و پیامبرِ او در بین شماست؟! هرکس به خدا پناه جوید قطعاً به راه مستقیم هدایت شده است «101»
ای مؤمنان! از خداوند به گونه ای که شایستۀ اوست [اطاعت کرده، و از محرّماتش] بپرهیزید، و نمیرید مگر درحالی که تسلیم [او] باشید «102»
و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت علیهم السلام] چنگ زنید، و پراکنده [و گروه گروه] نشوید، و نعمت خدا را بر خود یاد کرده [قلباً مورد توجه قرار دهید]؛ آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل های شما پیوند برقرار کرد، در نتیجه به سبب رحمت او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید ولی شما را از آن نجات داد، خداوند این گونه، نشانه های [لطف و رحمت] خود را برای شما توضیح می دهد تا هدایت شوید «103»
باید از شما گروهی باشند که همۀ مردم را به خیر [یعنی عقاید پاک، اندیشه های درست، اعمال شایسته، اخلاق حسنه] دعوت کنند، و از همۀ زشتی هاو منکرات بازدارند، این گروه [بر همۀ موانعِ راه سعادت] پیروزند «104»
[شما ای مؤمنان!] مانند کسانی نباشید که پس از آن که دلایل روشن برای آنان آمد [و حجت خدا بر آنان تمام شد] پراکنده [و گروه گروه] شدند، و [در امر دین و احکام حق] اختلاف پیدا کردند، برای آنان [به سبب تفرقه و اختلاف] عذابی بزرگ است «105»
[به یاد آرید] روزی [را] که چهره هایی سپید، و چهره هایی سیاه شود، اما به کسانی که دچار روسیاهی اند [گویند:] آیا پس از ایمانتان کافر شدید؟! پس به کیفر آن که همواره [حقایق الهی را] منکر می شدید [این] عذاب را بچشید «106»
اما کسانی که [آراسته به] روسپید[ی] هستند در رحمت خدایند و در آن جاودانه اند «107»
این ها [که سرگذشت اهل کتاب، مژده ها، بیم ها، و امور مربوط به مؤمنان و مسائل آخرت است] آیات خداست که آن را به راستی و درستی بر تو می خوانیم، خداوند آهنگ هیچ ستمی را بر جهانیان ندارد [؛ زیرا قانون پاداش و کیفرِ حق عادلانه است ]«108»
آنچه در آسمان ها و زمین است فقط در سیطرۀ مالکیت و فرمانروایی خداست، و همۀ امور به سوی او بازگردانده می شود «109»
بهترین امتی که به سود همۀ جوامع انسانی [و در جهت همه گونه خدمتی به آنان] پدیدار شده شمایید؛ زیرا [دیگران را] به کارهای پسندیده وامی دارید، و از همۀ کارهای ناپسند بازمی دارید، و [از روی تحقیق و با تکیه بر معرفت و اخلاص] به خداوند ایمان دارید، اگر اهل کتاب [به اسلام] مؤمن می شدند قطعاً برای آنان بهتر بود، [تنها] اندکی از آنان مؤمن [به اسلام ،] و بیشترشان منحرف و نافرمانند«110»
[تبهکاران از اهل کتاب] هرگز به شما جز آزاری اندک نمی رسانند، و اگر با شما بجنگند [با شکستی مفتضحانه] به شما پشت کرده [فرار می کنند]، و پس از آن [شکست، از طرف دیگران] یاری نمی شوند «111»
هر زمان و هرکجا یافت شوند خواری و ذلّتِ [فراگیری] بر آنان قرار داده شده، مگر [آن که] به پیوند با خداوند و پیوند با مردم [مؤمن تمسک جویند]، و به خشم خداوند [که مستحق آن بودند] دچار شدند، و مسکنتِ [فراگیری] بر آنان مقرر شد، این [خواری و خشم خدا و مسکنت] بدان علت بود که آنان همواره منکر آیات خدا می شدند، و ظالمانه پیامبران را می کشتند، سبب [این جنایاتشان] این بود که [از دستورهای من] سرپیچی داشتند، و پیوسته [از حدود حق] تجاوز می کردند «112»
[همۀ اهل کتاب در حالات باطنی و اعمال و اخلاق] یکسان نیستند، گروهی از آنان [که به اسلام گرویده اند] قیام [به طاعت و عبادت حق] دارند، آیات خدا را در ساعاتی از شب [با دقت در محتوای آن و به قصد عمل] می خوانند، و [فروتنانه در پیشگاه خداوند] سجده می کنند «113»
[با تکیه به قرآن و نبوتِ پیامبر] به خداوند و روز قیامت مؤمن هستند، و [مردم را] به کارهای شایسته دعوت می کنند و از اعمال زشت بازمی دارند و به کارهای خیر می شتابند، اینان از شایستگان هستند «114»
هر کار خیری انجام دهند هرگز [دربارۀ آن] مورد ناسپاسی قرار نخواهند گرفت، خداوند به آنان که [اطاعت کرده و از محرّمات] پرهیز داشتند داناست «115»
بی تردید هرگز اموال و فرزندان کافران چیزی از [عذاب] خدا را از آنان برطرف نخواهد کرد، آنان اهل آتشند و در آن جاودانه اند «116»
داستان آنچه [کافران] در این زندگی دنیا [بر پایۀ هوا و هوس و اهداف شیطانی خود] انفاق می کنند، مانند بادی آمیخته با سرمایی سخت است که به کشتزارِ قومی که به خود ستم کرده اند برسد و آن را از بیخ وبُن نابود کند، خداوند به آنان ستم نکرده ولی آنان همواره به خود ستم می ورزند «117»
ای مؤمنان! از غیر خودتان [که حقیقتاً شیطان مجسم هستند] برای خود مَحرمِ راز انتخاب نکنید، [بیگانگان] از هیچ توطئه و فتنه ای دربارۀ شما کوتاهی نمی کنند، گرفتاری و زیانِ شما را دوست دارند، یقیناً دشمنی [با اسلام و مؤمنان] از لابه لای سخنانشان پیداست، و آنچه در درونشان [از کینه و نفرت] پنهان می دارند بزرگ تر است، ما نشانه ها[ی دشمنی و آلودگی ظاهر و باطنشان] را اگر اندیشه کنید برای شما روشن ساختیم«118»
آگاه باشید! این شما هستید که [به عللی چون همسایگی، خویشاوندی و هموطن بودن] آنان را دوست دارید، و آنان یقیناً شما را دوست ندارند، شما به همۀ کتاب های آسمانی مؤمن هستید، [ولی آنان منکر قرآن می باشند،] چون با شما دیدار کنند [به قصد فریب شما] می گویند: به اسلام ایمان آوردیم. و هنگامی که [در پنهان با یکدیگر] به خلوت نشینند از شدت خشمی که [بر شما] دارند سر انگشتان خود را بر ضد شما می گزند، بگو: به خشمتان بمیرید! یقیناً خداوند به اسرار و نیات باطن ها آگاه است «119»
اگر به شما خیری [چون پیروزی و غنیمت] رسد آنان را بدحال و افسرده می کند، و اگر شرّی [چون حادثه ای ناگوار، زیان و ضرر مالی] برای شما پیش آید به سبب آن خوش حال می شوند، اگر شکیبایی ورزید و [از خداوند اطاعت کرده، از محرّماتش] بپرهیزید نیرنگشان هیچ زیانی به شما نمی رساند، بی تردید خداوند به آنچه انجام می دهند احاطه دارد «120»
[به یاد آر] زمانی که صبحگاهان برای آن که مؤمنان را در جهت جنگیدن در سنگرهای نظامی جای دهی، از بین خانواده ات بیرون رفتی، خداوند شنوا[ی گفته ها] و دانا[ی به نیت ها] است «121»
[به یاد آرید] هنگامی که دو گروه از شما تصمیم گرفتند سستی کنند [و از رفتن به میدان جنگ بازایستند]، خداوند یاورشان بود [که از این قصدِ شیطانی بازشان داشت]، مؤمنان باید در همۀ امور بر خدا توکل کنند «122»
مسلّماً خداوند در جنگ بَدر شما را یاری داد درحالی که [در برابر دشمن به سبب نفرات اندک و سازوبرگِ نظامی مختصر] ناتوان بودید، پس برای این که [نعمت پیروزی را] سپاس گزاری کنید از خداوند [اطاعت کرده، از محرّماتش] بپرهیزید «123»
در آن زمان به مؤمنان می گفتی: آیا برای شما کافی نیست که پروردگارتان با سه هزار فرشتۀ نازل شده شما را یاری دهد؟ [پس ترس و دلهره از دشمن چرا؟!]«124»
آری، اگر [امروز هم] صبر و استقامت کنید و [از خداوند اطاعت کرده، از مخالفت با او] بپرهیزید، چنانچه دشمنان سریعاً با جوش و خروش بر شما بتازند پروردگارتان با پنج هزار فرشتۀ نشاندار شما را یاری خواهد داد «125»
خداوند، این [وعدۀ یاری] را جز مژده ای برای [تقویت روحیۀ] شما و به خاطر این که دل هایتان به ان [از دغدغه و اضطراب] آرامش بگیرد قرار نداد، و یاری دادن جز از جانب خداوند توانای شکست ناپذیر و حکیم نیست «126»
[یاری خداوند برای این بود] تا برخی از کافران را نابود کند یا خوارشان سازد، و نا امید [از عرصۀ جنگ] بازگردند «127»
زمامِ چیزی از امور [مشرکان و مسلمانانِ فراری از جنگ] در اختیار تو نیست، یا [خداوند] توبۀ آنان را [به شرط آن که توبۀ واقعی کنند] می پذیرد، یا [در صورت عدم توبه] عذابشان می کند؛ زیرا آنان [با این بازیگری هایی که با اسلام و اهل ایمان دارند] ستمکارند «128»
آنچه در آسمان ها و زمین است فقط در سیطرۀ مالکیت و فرمانروایی خداست، فقط اوست که هرکه را بخواهد می آمرزد، و هرکه را بخواهد عذاب می کند، خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است، [پس شخص توبه کننده، لایقِ آمرزش اوست] «129»
ای مؤمنان! رِبا را به چندین برابر سود روی سود نخورید، [و با این کارِ زشت خانواده ها را از هستی ساقط نکنید!] خدا را [اطاعت کنید و از محرّماتش به ویژه سود نامشروعِ رِبا] بپرهیزید تا [بر موانع راه سعادت] پیروز شوید «130»
و از آتشی که برای منکرانِ [خدا و احکامش] آماده شده خود را حفظ کنید !«131» و از خداوند و پیامبر اطاعت کنید تا مورد رحمت قرار گیرید «132»
و به سوی آمرزشی ویژه از سوی پروردگارتان و بهشتی که پهنایش، [پهنای] آسمان ها و زمین است بشتابید؛ بهشتی که برای [اطاعت کنندگان از خدا و] پرهیزکنندگان [از محرّماتش] آماده شده است «133»
هم آنان که در رفاه و تنگدستی انفاق می کنند، و خشم خود را فرو برده، [آتش هیجانش را با یاد خدا خاموش می سازند،] و از [خطای] مردم می گذرند، خداوند نیکوکاران را دوست دارد «134»
هم آنان که چون کار زشتی مرتکب شوند، یا بر خود [به سبب غفلت از پاره ای از امور دینی و اخلاقی] ستم ورزند، و [پیش از فرصت سوزی] خدا را یاد کرده [قلباً مورد توجه قرار می دهند]، در نتیجه برای گناهانشان درخواست آمرزش می کنند؛ به راستی چه کسی جز خداوند گناهان را می آمرزد!؟ و آگاهانه بر گناهانی که مرتکب شده اند پافشاری نمی کنند «135»
پاداششان آمرزشی است ویژه از سوی پروردگارشان، و بهشت هایی که از زیر [درختان] آن نهرها جاری است، در آن جاودانه اند، پاداشِ عمل کنندگان [به مسائل الهی، که آمرزش و بهشت جاوید است] نیکوست «136»
همانا پیش از شما روش هایی [چون فرمان های عذاب بر ضد ستمکاران] به وقوع پیوسته است، [که هیچ جامعه ستمکاری از آن ها مستثنا نیست،] پس در زمین بگردید و با تأمل بنگرید که پایان [زندگی] منکرانِ [حقایق الهی] چگونه بود؟«137»
این [قرآن] روشنگر [حوادث و وضع و حال جوامع] برای همۀ مردم است، و [همۀ آیاتش] هدایت و اندرزی است برای [اطاعت کنندگان از خدا، و] پرهیز کنندگان [از محرّمات او]«138»
[در انجام فرمان های خدا و پیامبر و در عرصۀ نبرد با دشمنان] سستی نکنید، و [از پیش آمدهای ناگوار و سختی ها] اندوهگین نشوید، که شما اگر [از روی راستی و درستی] مؤمن باشید از همه برترید «139»
اگر [در جنگ اُحُد] به شما آسیب و جراحتی رسید به گروه دشمن نیز [در جنگ بَدر] آسیب و جراحتی مانند آن رسید، ما این روزها[ی پیروزی و شکست] را [به عنوان امتحان و مایۀ بیداری] در میان مردم می گردانیم [تا عبرت گیرند]، و خداوند کسانی را که [از روی حقیقت و اخلاص] ایمان آورده اند مشخص کند، و از میان شما گواهانی [در مورد پیروزی ها که نتیجۀ طاعت و تقواست، و شکست ها که محصول نافرمانی و بی تقوایی است] انتخاب کند، خداوند ستمکاران را [که با نافرمانی از خدا و پیامبر، بر خود و دیگران ستم می کنند] دوست ندارد «140»
[این پیروزی ها و شکست ها] برای این است که خداوند مؤمنان را [با دقتی که در علل پیروزی و شکست می کنند، از عیوب و کمبودهای معنوی و نقاط ضعف] پاک و خالص گرداند، و کافران را نابود کند «141»
آیا پنداشته اید وارد بهشت می شوید؟ درحالی که هنوز خداوند جهادکنندگان از شما و شکیبایان را مشخص نکرده است!«142»
همانا شما [پس از جنگ بَدر و آگاهی از ارزش شهیدان،] مرگِ [در لباس شهادت] را پیش از آن که با آن روبه رو شوید به شدت آرزو می کردید، چون [زمینۀ] آن را [در عرصۀ نبرد اُحُد] دیدید [درحالی که به هراس افتاده بودید فقط] به تماشای [مقدمات] آن مشغول شدید، [و مشخص کردید که صادقانه در آرزوی شهادت نیستید]«143»
محمّد [صلی الله علیه وآله] جز فرستاده ای [از سوی خدا] نیست که پیش از او هم فرستادگانی [آمدند و] درگذشتند، آیا اگر او بمیرد یا کشته شود [اسلام را رها کرده]، به [فرهنگ منحط جاهلی] نیاکان خود برمی گردید؟! هر کس به [فرهنگ جاهلی] گذشتگان خود برگردد هیچ زیانی به خدا نمی زند، مسلّماً خدا سپاس گزاران را [که تحت هر شرایطی به اسلام وفادارند] پاداش می دهد«144»
هیچ کس جز به خواست خدا نمی میرد، مردن سرنوشتی است معین شده، هرکه پاداش دنیا را بخواهد اندکی به او می دهیم، و هرکه خواستار پاداش آخرت باشد از آن پاداش به او عطا می کنیم، یقیناً سپاس گزاران را پاداش خواهیم داد«145»
چه بسا پیامبرانی که انبوهی از الهی مسلکان به همراه آنان با دشمنان جنگیدند، و در برابر آسیب هایی که در راه خدا به آنان رسید سستی نکردند و ناتوان نشدند، و [در برابر دشمن] سرِ تسلیم فرود نیاوردند، خداوند صابران را دوست دارد «146»
و سخن آنان [در عرصۀ جنگ و سختی آن] جز این نبود که گفتند: پروردگارا! گناهان ما و زیاده روی در کارهایمان را بر ما ببخش! و قدم هایمان را [در راه ایمان و عمل] استوار ساز! و ما را بر کافران پیروز کن !«147»
خداوند هم پاداش این دنیا و پاداش نیک آخرت را به آنان عطا کرد؛ خداوند نیکوکاران را دوست دارد«148»
ای مؤمنان! اگر از کفرپیشگان اطاعت کنید شما را به [آیین جاهلی] گذشتگانتان بازمی گردانند، در نتیجه از تباه کنندگانِ [همۀ سرمایۀ وجودی خود] خواهید شد «149»
[آنان نه سرپرست شمایند و نه شایستۀ اطاعتند،] بلکه خداوند سرپرست شماست و او بهترین یاری دهندگان است «150»
به زودی در دل کافران به سبب این که بدون نازل شدنِ دلیلی چیزهایی را شریک خدا قرار دادند ترس می اندازیم، جایگاهشان آتش است، و بد است جایگاه ستمکاران!«151»
به یقین خداوند وعده اش را [در مورد شکست دشمن در جنگ اُحُد برای شما] تحقق بخشید، آن گاه که دشمنان را به خواست او تا مرز ریشه کن شدنشان می کشتید، [راه برای پیروزی نهایی و شکست قطعی دشمنان به روی شما باز بود] تا زمانی که [به علت چشم دوختن به مال دنیا] سست شدید، و [در کار جنگ و جمع آوری غنیمت و حفظ محل رخنۀ دشمن] به نزاع پرداختید، و پس از آن که آنچه را [از غنیمت و پیروزی] دوست داشتید به شما نشان داد [از دستورهای پیامبر که ضامن تداوم پیروزی بود] سرپیچی کردید، برخی از شما خواهان دنیا بودند و بعضی خواستار آخرت، سپس خداوند برای این که شما را امتحان کند [تا دنیاخواهان از آخرت خواهان مشخص گردند] شما را از [پیروزی بر] دشمن بازتان داشت، و همانا [به سبب ندامت از کارتان] از شما گذشت کرد؛ خداوند بر مؤمنان دارای احسان است «152»
[به یاد آرید] زمانی که [از میدان جنگ تا مرز پنهان شدن از دیده ها] دور می شدید، و به هیچ کس توجه نداشتید درحالی که پیامبر [که پاسخ به دعوتش واجب است] شما را از پشت سرتان [برای دفاع از حق، و عقب راندنِ دشمن] فرامی خواند [و شما جواب نمی دادید]، پس خداوند شما را به اندوهی پی درپی مجازات کرد، تا این که [پس از آن] بر آنچه [از پیروزی و غنیمت] از دست داده اید، و به آنچه [از آسیب و شکست] به شما رسیده محزون نشوید؛ خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است«153»
سپس بعد از آن اندوهِ [پی درپی،] خواب آرام بخشی بر شما فرود آورد که گروهی از شما را [که با پشیمانی از فرار به سوی پیامبر آمدید] فراگرفت، و گروهی وسوسۀ حفظ جانشان پریشان خاطرشان کرده بود [تاجایی که خوابشان نمی بُرد]، آنان دربارۀ خداوند بر اساس [فرهنگ زمان] جاهلیت گمان نادرست داشتند، [مانند این گمان که: چون پیروِ حق هستیم باید خداوند بدون قید و شرط پیروزی را نصیب ما می کرد! اما با آن شکست، در حقانیت اسلام و وعدۀ خدا به پیروزی، دچار تردید شده و] گفتند: [با این وضعِ آشفته ای که پیش آمده] آیا از پیروزی نصیبی به ما خواهد رسید؟! بگو: [سررشتۀ] همۀ امور به دست خداست، [ولی این گونه نیست که چون خدا وعدۀ پیروزی داده آن را بدون قید و شرط به دست آورید، پیروزی میوۀ شیرین استقامت و اطاعت از پیامبر و داشتن تقواست، و شکست معلولِ سستی و مخالفت با اوامر حق و پیامبر است.] آنان در دل هایشان چیزی را پنهان می کنند که برای تو آشکار نمی سازند، [در دل] می گویند: اگر [به سبب مسلمان بودنمان] نصیبی از پیروزی داشتیم در این جا کشته نمی شدیم، بگو: اگر شما در خانه های خود هم بودید کسانی که کشته شدن بر آنان مقرر شده بود مسلّماً به سوی آرامگاه های خود بیرون می آمدند، [این حوادثِ سخت] برای این بود که خداوند آنچه را [از نیتِ درست و نادرست] در سینه های شماست [در میدان عمل] بیازماید، و آنچه در دل هایتان [از عیوب و ناخالصی ها] است پاک سازد؛ و خداوند به اسرار و نیات باطن ها آگاه است «154»
همانا روزی که [در میدان اُحُد] دو گروهِ [مؤمن و مشرک] با هم روبه رو شدند کسانی از شما فرار [را بر قرار اختیار] کردند، جز این نیست که شیطان آنان را به سبب برخی از گناهانی که مرتکب شده بودند لغزانید، یقیناً خداوند از آنان درگذشت؛ زیرا خدا بسیار آمرزنده و بردبار است «155»
ای مؤمنان! مانند کفرپیشگان نباشید که دربارۀ برادران [ایمانی و نَسَبی] خود وقتی به سفری [برای امور دین] رفتند [و در سفر مُردند]، یا به جنگ رفته [و کشته شدند برای متزلزل کردن افراد] گفتند: اگر نزد ما [مانده] بودند نمی مردند و کشته نمی شدند، [شما به گفتار واهی و باطلِ آنان اعتنا نکنید] تا خداوند این گفتار را حسرتی در دل هایشان قرار دهد، [در آن زمان که برای آنان ثابت شود سفر و جهاد، علت و عامل مرگ و کشته شدن نیست، بلکه] خداوند است که به [اراده اش] زنده می کند و می میراند، و خداوند به آنچه انجام می دهید بیناست «156»
اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید یقیناً آمرزش و رحمتی که از سوی خداوند نصیب شماست از آنچه آنان [در همۀ عمرشان از مال ومتاع دنیا] جمع می کنند بهتر است «157»
و اگر بمیرید یا کشته شوید به سوی خداوند محشورتان می کنند«158»
[ای پیامبر!] فقط به سبب رحمتی از سوی خداوند به آنان [مهربان و] نرم خوی شدی، اگر درشت خوی و سنگدل بودی از پیرامونت پراکنده می شدند، پس از [خطاکارانِ] آنان درگذر و برای آنان آمرزش بخواه، و درکارها با آنان مشورت کن! و چون تصمیم [بر انجامِ کاری] گرفتی بر خداوند توکل کن؛ زیرا خداوند توکل کنندگان را دوست دارد«159»
اگر خداوند شما را یاری کند هیچ کس بر شما چیره نخواهد شد، و اگر شما را واگذارد چه کسی بعد از او شما را یاری خواهد داد؛ مؤمنان باید فقط بر خدا اعتماد کنند«160»
برای هیچ پیامبری [شایسته] نیست که [در اموال و غنایم و امور امتِ خود] خیانت کند، هرکه به خیانت آلوده شود روز قیامت آنچه را در آن خیانت کرده بیاورد، سپس به هرکس [عین همان] عمل [خائنانۀ] او را به طورکامل [به صورت عذاب دوزخ] می دهند، و [در این زمینه] مورد ستم قرار نمی گیرند«161»
آیا کسی که [با ایمان و عمل صالح] به دنبال خشنودی خداست مانند کسی است که به خشم خدا [که مستحق آن بوده] دچار شده، و جایگاهش دوزخ است؟ و [دوزخ] عاقبت بدی است!«162»
برای آنان، [چه خواهندگانِ خشنودی حق، چه دچارشدگان به خشم خداوند، بر حسب اعمالشان] نزد خدا درجات [متفاوتی] است، خداوند به آنچه انجام می دهند بیناست«163»
یقیناً خداوند به مؤمنان نعمتی عظیم و ارزشمند عطا فرمود آن گاه که در بین آنان پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنان می خوانَد، و [از هر نوع آلودگی] پاکشان می کند، و کتاب و معارف استوار و سودمند به آنان می آموزد، درحالی که مسلّماً آنان [پیش از بعثت پیامبر] در گمراهی آشکاری بودند«164»
آیا آن زمان که [در جنگ اُحُد] آسیبی به شما رسید که یقیناً دو برابرش را [در جنگ بَدر به دشمن] رساندید، [از روی بی صبری و بی توجهی به وضع خودتان] می گویید: این [آسیب] از کجاست؟ بگو: از ناحیۀ خودِ شماست [که به دنبال مخالفت با پیامبر و نزاع با یکدیگر به شما رسید،] یقیناً خداوند بر هر کاری تواناست «165»
آنچه در [جنگ اُحُد،] روزی که دو گروهِ [مؤمن و مشرک] با هم روبه رو شدند به شما رسید به خواست خدا بود؛ تا مؤمنان را [که در همۀ حوادث و سختی ها ثابت قدمند] مشخص نماید «166»
و نیز برای این بود که منافقان را [در این عرصه] مشخص کند، [همان هایی که چون] به آنان گفته شد: بیایید در راه خدا بجنگید، یا [لااقل برای حفظ خود و نوامیسِ خویش] به دفاع برخیزید. گفتند: اگر یقین داشتیم جنگی اتفاق می افتد مسلّماً دنبال شما می آمدیم [چون یقین نداشتیم سرگرم امور دیگر شدیم و از جنگ بازماندیم] آنان در آن روز به کفر نزدیک تر بودند تا به ایمان، به زبانشان چیزی می گویند که در دل هایشان نیست، خدا به آنچه پنهان می کنند داناتر است «167»
هم آنان که [از جنگ در راه خدا امتناع کردند و در خانه هایشان] نشستند، و دربارۀ برادرانِ [ایمانی و نَسَبی] خود گفتند: اگر [در نرفتن به جنگ] از ما اطاعت می کردند کشته نمی شدند، بگو: اگر راست می گویید [که اختیار مرگ در دست شماست] پس آن را از خود دفع کنید«168»
هرگز آنان را که در راه خدا کشته شدند مُرده مپندار؛ بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان متنعّم به روزی ویژه ای هستند «169»
درحالی که به آنچه خداوند از فزون بخشی و احسانِ خود به آنان عطا کرده شادمانند، و برای کسانی که از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته اند [به سبب مقاماتی که در برزخ و قیامت برای آنان است] خوش حالند، چون نه بیمی بر آنان است، و نه اندوهگین می شوند «170»
[کشتگانِ راه حق] به نعمت و فزون بخشی خاصی که از سوی خدا نصیب آنان است، و این که خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمی کند [شادمانند] «171»
برای نیکوکاران و تقواپیشگانی که دعوت خدا و رسول را پس از آن که در جنگ آسیب و زخم به آنان رسیده بود، [برای جنگی دیگر بعد از جنگ اُحُد] اجابت کردند پاداشی بزرگ است «172» هم آنان که مردمِ [منافق و عوامل نفوذی دشمن] به آنان گفتند: مردم [مکه] برای [حمله به] شما [لشگری انبوه] جمع کرده اند؛ بنابراین از آنان بترسید [و دوباره در جنگ شرکت نکنید! این سخن] بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند برای ما بس است، و او نیکو کارسازی است «173»
[آنان بدون توجه به سخنان منافقان و عوامل نفوذی در جنگ «حَمراءُ الاَسَد» شرکت کردند]، پس با نعمت و احسانی بزرگ از سوی خدا [از جبهۀ جنگ] بازگشتند درحالی که هیچ آسیبی به آنان نرسیده بود، آنان خالصانه دنبال خشنودی خدا بودند؛ خداوند دارای احسانی بزرگ است «174»
فقط این شیطان است که دوستانش را [با گفتار وحشت زا و شایعه پراکنی از رفتن به جنگ در راه خدا] می ترساند، پس اگر مؤمن هستید از آنان نترسید، از من بترسید [که مبادا مورد عقوبتم قرار گیرید]«175»
کسانی که شتابان خود را در دامن کفر می اندازند تو را غمگین نکنند، آنان ابداً هیچ زیانی به خدا نمی رسانند، خداوند اراده دارد [به سزای کفرشان] هیچ بهره ای در آخرت برایشان قرار ندهد، و برای آنان عذابی دردناک است «176»
مسلّماً کسانی که کفر را به [بهای از دست دادن] ایمان خریدند هرگز به خداوند هیچ زیانی نمی رسانند، و برای آنان عذابی دردناک است«177»
و کسانی که کافر شدند گمان نکنند مهلتی که به آنان می دهیم به سودشان خواهد بود، جز این نیست که مهلتشان می دهیم تا بر گناه [خود] بیفزایند؛ برای آنان عذابی خوارکننده است«178»
خداوند بر آن نیست که مؤمنان را با شما [تبهکاران] بر این [نفاقی] که هستید [مخلوط و ناشناخته] رها کند، بلکه بر آن است [تا به سبب آزمایش هایی در راستای مسئولیت و تکلیف،] پلید را از پاک جدا سازد، و خداوند بر آن نیست که شما را بر غیب آگاه سازد، ولی خدا از میان فرستادگانش هرکس را بخواهد [برای دریافت عِلمِ غیب] انتخاب می کند، پس به خداوند و فرستادگانش [که عالِم به غیبند] ایمان بیاورید، اگر ایمان بیاورید و از خداوند [اطاعت کرده، از محرّماتش] بپرهیزید پاداش بزرگی برای شما خواهد بود«179»
کسانی که به آنچه خداوند از احسانش به آنان عطا کرده بخل می ورزند گمان نکنند که این [بخل ورزی] به سود آنان است؛ بلکه این به زیانشان خواهد بود، به زودی آنچه را به آن بخل داشتند در قیامت گردن بندِ گردنشان می شود، میراث آسمان ها و زمین فقط در سیطرۀ مالکیت خداست، و خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است«180»
بی تردید خداوند سخن کسانی [از یهود] را که گفتند: «خداوند نیازمند است و ما بی نیازیم» شنید، مسلّماً آنچه را گفتند و نیز آن [گناه بسیار بزرگشان] که پیامبران را ظالمانه کُشتند [در پروندۀ اعمالشان] می نویسیم، و [روز قیامت] می گوییم: عذاب سوزان را بچشید !«181»
این [عذابِ سوزان] نتیجۀ کارهایی است که با دست خود پیش فرستادید، و[گرنه] خداوند ستمکار به بندگان نیست «182»
کسانی [از یهود] که گفتند: خداوند به ما سفارش کرده که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم تا برای ما [به نشانۀ صِدق پیامبری اش] یک قربانی بیاورد که آن را آتش غیبی بسوزاند، [به آنان] بگو: پیش از من پیامبرانی دلایل روشن و آنچه گفتید [برای صِدق پیامبری شان] آوردند، اگر [در ادعای خود] راستگو هستید پس چرا آنان را کشتید ؟«183»
اگر [یهودیانِ بهانه جو] تو را تکذیب کردند [غمگین مباش!] مسلّماً رسولانی هم که پیش از تو دلایل واضح و نوشته ها[ی مشتمل بر پند و موعظه] و کتاب روشنگر آورده بودند تکذیب شدند«184»
هرکسی مرگ را می چشد، و یقیناً روز قیامت پاداش هایتان را به طورکامل می دهند، پس هرکس را از آتش دور دارند و در بهشت درآورند مسلّماً رستگار شده است، و زندگی دنیا [بدون ایمان به خداوند و عمل صالح] جز کالای فریبنده نیست«185»
بی تردید در زمینۀ اموال و جان هایتان امتحان خواهید شد، و قطعاً از کسانی [چون یهود و نصاری] که پیش از شما کتاب [آسمانی] به آنان داده شد، و نیز از مشرکان، سخنان آزاردهندۀ بسیاری خواهید شنید، اگر [در برابر سخنان آزاردهندۀ آنان] صبر کنید و [از خداوند اطاعت کرده، از محرّماتش] بپرهیزید [برای شما بهتر است]، مسلّماً این [صبر و پرهیز] از کارهای استوار است «186»
و [به یاد آرید] هنگامی که خداوند از کسانی [چون عالِمان یهود و نصاری] که به آنان کتاب آسمانی عطا شد پیمان گرفت که باید [احکام و معارفِ] آن را برای مردم [به منظور هدایت شدنشان] بیان کنند و پنهانش نسازند، پس آن [پیمان] را ترک کرده، به آن اعتنایی نکردند، و در عوضِ [ترک] آن بهایی اندک گرفتند، بد چیزی است آنچه به دست می آورند«187»
البته گمان مبر کسانی که به سبب کارهایشان [چون پنهان کردن حقایق مربوط به قرآن و پیامبر] شادمانند، و دوست دارند به آنچه انجام نداده اند ستایش شوند [از عذاب خدا در امانند! آری] هرگز گمان مبر که از عذاب نجات دارند؛ برای آنان عذاب دردناکی خواهد بود«188»
مالکیت و فرمانروایی آسمان ها و زمین فقط در سیطرۀ خداست، و خداوند بر هر کاری تواناست«189»
مسلّماً در آفرینش آسمان ها و زمین، و رفت و آمدِ شب و روز نشانه هایی [بر قدرت، ربوبیت و رحمت خداوند] برای خردمندان است «190»
هم آنان که همواره خداوند را در حال ایستادن و نشستن و خوابیدن یاد کرده [و قلباً مورد توجه قرار می دهند]، و پیوسته در آفرینش آسمان ها و زمین اندیشه می کنند، [و از عمق دل می گویند:] پروردگارا! این [جهانِ با عظمت] را بیهوده نیافریدی، تو [از هر عیب و نقصی] پاک و منزّهی، ما را از عذاب آتش نگاه دار !«191»
پروردگارا! هرکه را تو در آتش اندازی به یقین او را رسوا کرده ای، و برای ستمکاران هیچ یاوری وجود ندارد «192»
پروردگارا! به راستی ما صدای ندادهنده ای که مردم را به ایمان فرامی خوانْد شنیدیم که [می گفت:] به پروردگارتان ایمان آورید. پس ما ایمان آوردیم، پروردگارا! گناهانِ ما را بیامرز! و بدی هایمان را [از پروندۀ ما] محو کن! و ما را در زمرۀ نیکان بمیران !«193»
پروردگارا! آنچه که به وسیلۀ پیامبرانت به ما وعده داده ای عطایمان کن! و روز قیامت رسوایمان نساز؛ زیرا تو هرگز از وعده ات تخلّف نمی کنی«194»
نهایتاً پروردگارشان دعای آنان را مستجاب کرد؛ که یقیناً من عملِ هیچ عمل کننده ای از شما مؤمنان را چه مرد یا زن که همه [از جهت انسانی و ایمانی] از یکدیگرید تباه نمی کنم، مسلّماً کسانی که هجرت کردند و از خانه هایشان رانده شدند و در راه من آزار کشیدند، و جنگیدند و کشته شدند، گناهانشان را محو می کنم، و آنان را به بهشت هایی که از زیر [درختان] آن نهرها جاری است در می آورم، که پاداشی ویژه از سوی خداوند است، و خداست که پاداش نیکو نزد اوست«195»
رفت وآمدِ کافران در شهرها [با وسایل و ابزار به ظاهر فراوان و حالتی قدرتمندانه] تو را فریفته نکند«196»
[آنچه دارند] کالایی است اندک [و در سراشیبی زوال و نابودی]، پس از آن جایگاهشان دوزخ است که بد جایگاهی است !«197»
ولی آنان که از پروردگارشان [اطاعت کرده، و از محرّماتش] پرهیز داشتند، برای آنان بهشت هایی است که از زیر [درختان] آن نهرها جاری است، در آن جاودانه اند، این [آغاز] پذیرایی از سوی خداست، و آنچه [برای آنان غیر از بهشت و نعمت هایش] نزد خداست برای نیکان بهتر است«198»
مسلّماً از اهل کتاب کسانی هستند که به خدا و آنچه به سوی شما و آنچه به سوی خودشان نازل شده مؤمن اند، درحالی که در برابر خداوند، قلبی فروتن دارند، آیات خدا را [چون هواپرستانِ قومشان] به بهای اندک نمی فروشند، برای آنان نزد پروردگارشان پاداشی شایسته است، بی تردید خداوند حسابرسی سریع است«199»
ای مؤمنان! [در برابر حوادث و انجام عبادات و ترکِ گناهان] استقامت کنید! و دیگران را هم به استقامت وادارید! و با یکدیگر [در مسائل انسانی و اجتماعی] ارتباط داشته باشید! و از خداوند [اطاعت کرده، از محرّماتش] بپرهیزید تا [بر موانع راه سعادت] پیروز شوید«200»
شماره سوره 4 نام سوره نساء تعداد آیات 176 مدنی
به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی
ای مردم! از پروردگارتان که شما را از یک [حقیقت و] روح آفرید و جفتش را از [جنس] او پدید آورد پروا کنید، و از آن دو تَن، مردان و زنان بسیاری را منتشر ساخت، و از خداوندی که به نام او از یکدیگر درخواست می کنید، و نیز از [قطع رابطه با] خویشاوندان [و پایمال کردن حقوقشان] پروا داشته باشید! بی تردید خداوند همواره نگهبان و حافظ شماست«1»
اموال یتیمان را [پس از بلوغ و رشدشان] در اختیارشان بگذارید، و [اجناس] کم ارزشِ [خود] را با [اجناس] با ارزش [آنان] عوض نکنید، و اموالشان را با مخلوط کردن به اموال خود نخورید؛ زیرا آن گناهی بزرگ است «2»
اگر می ترسید که در مورد دخترانِ یتیم [در صورت ازدواج با آنان] نتوانید به عدالت رفتار کنید از دیگر زنانی که مورد پسندِ شماست دو یا سه ، یا چهار زن به همسری انتخاب کنید، چنانچه می ترسید [با آنان هم] به عدالت رفتار نکنید [به] یک زن، یا [به] کنیزانی که مالک شده اید [اکتفا کنید]، این [قانون] نزدیک ترین راه به اجتناب از ستم و انحراف از عدالت است«3»
مَهریۀ زنان را به عنوان هدیه [در کمال رضایتِ خاطر] به خودشان بپردازید! چنانچه چیزی از آن را با رغبت به شما ببخشند آن را حلال و گوارا هزینه [زندگی خود] کنید«4»
اموالتان را که خداوند مایۀ قوام [و تأمین زندگی] شما قرار داده به ابلهان ندهید، ولی از [درآمد] آن خوراکشان دهید و لباسشان بپوشانید، و با آنان سخنِ پسندیده گویید!«5»
یتیمان را تا زمانی که به سنّ ازدواج برسند [در امور زندگی و بلوغ فکری] آزمایش کنید، چنانچه در آنان رشد لازم را یافتید اموالشان را در اختیارشان بگذارید، و آن را از [بیم] آن که [مبادا] به سنّ بلوغ و رشد برسند [و از شما بگیرند] به اسراف و شتاب نخورید، [از سرپرستان ایتام] کسی که توانگر است باید [از تصرف در مال یتیم به عنوان حق الزحمه] اجتناب کند، و آن که نیازمند است به اندازۀ متعارف [در آن] تصرف کند، زمانی که [خواستید] اموالشان را به خودشان واگذارید بر آنان شاهد بگیرید، و خداوند برای حسابرسی بس است«6»
برای مردان از آنچه پدر و مادر و خویشاوندانشان [پس از مرگِ خود] بر جای می گذارند سهمی است، و برای زنان هم از آنچه پدر و مادر و خویشاوندانشان بر جای می گذارند سهمی است؛ اندک باشد یا بسیار این سهمی واجب است«7»
چون هنگام تقسیم [ارث]، خویشاوندان و یتیمان و مستمندان [که ارث بَر نیستند] حاضر باشند، چیزی از آن را به ایشان بپردازید، و با آنان سخن پسندیده گویید ،«8»
کسانی که اگر پس از خود فرزندانی ناتوان بر جای گذارند، بر آنان بترسند [که حقوقشان ضایع شود] باید [از این که حقوق ایتامِ دیگران را پایمال کنند] بیم داشته باشند، پس باید از خدا [اطاعت کنید و از محرّماتش] بپرهیزید، و [با یتیمان] سخن به صواب گویید «9»
بی تردید آنان که ظالمانه اموال یتیمان را می خورند جز این نیست که در شکم های خود آتش می ریزند، و به زودی در آتش فروزان درآیند «10»
خداوند شما را دربارۀ [ارث] فرزندانتان سفارش می کند که: سهم پسر مانند سهم دو دختر است، و اگر [وارثانِ آن میت] بیش از دو دخترند سهم آنان دو سومِ میراث است، و اگر یک دختر است نصفِ میراث سهم اوست. و برای هر یک از پدر و مادرِ میت چنانچه فرزندی داشته باشد یک ششمِ میراث است، و اگر بی فرزند است و وارث فقط پدر و مادر است برای مادرش یک سوم است [و باقیماندۀ میراث، سهم پدر اوست]، و اگر میت برادرانی دارد سهم مادرش یک ششم است . [همۀ این سهام] پس از وصیتی [است] که [در مورد اموال خود] می کند، یا [پس از] بدهکاری [میت است، که باید پیش از تقسیم سهام پرداخت گردد]، شما نمی دانید پدران و فرزندانتان [که پس از مرگشان وارث اموالشان هستید] کدامیک برای شما سودمندترند [؛ بنابراین تفاوت سهامِ وصیت شده شما را نگران نکند]، [تقسیم میراث به این صورت] فریضه ای از سوی خداوند است؛ زیرا خدا همواره دانا و حکیم است «11»
نصف میراثی که زنانتان به جای می گذارند چنانچه فرزندی نداشته باشند سهم شماست، و اگر برای آنان فرزندی باشد، یک چهارمِ میراث حق شماست، [البته] پس از وصیتی که [در مورد اموال خود] می کنند یا [پس از ادای] دینی [که بر عهدۀ آنان است]. و برای زنانتان اگر فرزندی نداشته باشید یک چهارمِ میراثی است که از شما باقی می ماند، و چنانچه فرزندی برای شما باشد یک هشتمِ میراث شما برای آنان است، بعد از وصیتی که کرده اید یا ادای دینی [که بر ذمّۀ شماست]. چنانچه مرد یا زنی که از او ارث می برند «کَلاله» است، [یعنی پدر و مادر و فرزندی ندارد ولی] برادر و خواهر دارد، سهم هر یک از آن دو نفر یک ششمِ [میراث] است، و اگر بیش از این باشند در یک سومِ [میراث] شریکند، [این سهامِ برادر و خواهر] پس از وصیتی [است] که [در خصوص اموال] صورت گرفته و یا [پس از ادای] دینی [است که بر عهدۀ میت است]، [همۀ این امور در حالی است که وصیتِ میت، به وارثان] زیان نرساند، [این احکام] سفارشی است از سوی خداوند، و خدا دانا و بردبار است «12»
این ها حدود خداست، کسانی که از خدا و پیامبرش اطاعت کنند خداوند آنان را به بهشت هایی که از زیر [درختان] آن نهرها جاری است وارد می کند، در آن جاودانه اند، و آن کامیابی بزرگ است«13»
و کسی که از خدا و پیامبرش سرپیچی کند و متجاوز از حدود خداوند باشد، خداوند او را وارد آتش می کند درحالی که در آن جاودانه است، و برایش عذابی خوارکننده است «14»
هرکدام از زنانتان مرتکب زِنا شوند چهار مرد مؤمن را در مورد [کار زشت] آنان شاهد بخواهید، اگر [به ارتکاب آن] شهادت دادند، آنان را در خانه ها زندانِ اَبد کنید! تا مرگشان فرا رسد یا خداوند برای [نجات] آنان راهی [قانونی] قرار دهد «15»
از میان شما آن مرد و زنی که مرتکب زِنا شوند [درصورتی که هر دو بدون همسر باشند] آنان را [با اجرای حدودِ خداوند] عقوبت کنید! چنانچه از کار زشتشان توبه کنند و [مفاسدشان را] اصلاح سازند از [عقوبت] آنان گذشت کنید؛ زیرا خداوند همواره بسیار توبه پذیر و مهربان است «16»
توبۀ واقعی در پیشگاه خداوند فقط برای کسانی است که کار زشتی را از روی نادانی انجام می دهند آن گاه بدون تأخیر [و از دست رفتن فرصت] توبه می کنند، مسلّماً خداوند توبۀ آنان را می پذیرد؛ خداوند همواره دانا و حکیم است «17»
توبه برای دو گروه نیست: کسانی که پیوسته کارهای زشت انجام می دهند تا مرگ یکی از آنان فرارسد، [و در آن لحظه که عمر به پایان رسیده] بگوید: اکنون توبه کردم! و نیز آنان که در حال کفر [و انکار حقایق] می میرند، برای آنان عذاب دردناکی آماده کرده ا یم «18»
ای مؤمنان! برای شما ارث بردن از زنان درحالی که [زندگی با آنان] خوشایند شما نبود [و فقط به طمع به دست آوردنِ اموالشان پس از مرگشان با آنان زندگی می کردید] حلال نیست، و آنان را در تنگنا مگذارید تا بخشی از آنچه را [به عنوان مَهریه] به آنان داده اید پس بگیرید، مگر آن که کار زشتِ آشکاری مرتکب شوند، [در هر صورت] با آنان [هرچند که زندگی با آنان خوشایند شما نیست] رفتاری پسندیده داشته باشید، چنانچه [به علتی] از آنان دچار نفرت [و نارضایتی] شدید [باز هم به گونۀ شایسته با آنان رفتار کنید]، چه بسا چیزی مورد خوشایند شما نیست ولی خداوند در [ادامۀ زندگی با] آن خیر فراوانی قرار می دهد «19»
اگر خواستید همسری دیگر به جای همسری [که خوشایند شما نیست] انتخاب کنید، درحالی که مال فراوانی [به عنوان مَهریه] به او پرداخته اید چیزی از آن را از او پس نگیرید! [زیرا طلاقِ همسر اول مجوز پس گیری مَهریه از او نیست،] آیا آن را [درصورتی که حلال نیست] می خواهید با توسل به تهمت زدن [به همسر] و گناهی آشکار پس بگیرید؟!«20»
چگونه مَهریه را پس می گیرید درحالی که با یکدیگر تماس [روحی و عاطفی و معاشرت] داشتید، و آنان از شما [به هنگام ازدواج] پیمانی مُحکم [بر ادامۀ زندگی و حُسن سلوک] گرفته اند؟ «21»
با زنانی که پدرانتان با آنان ازدواج کرده اند ازدواج نکنید! مگر ازدواجی که پیش از این [نهی اکید] انجام گرفته باشد؛ زیرا ازدواج با زنان پدرانتان عملی بسیار زشت، و مورد خشم خدا و بد راهی است«22»
ازدواج با زنانی [که نام برده می شوند] بر شما حرام است: مادران، دختران، خواهران، عمه ها، خاله های شما؛ دخترانِ برادر، دخترانِ خواهر؛ مادرانی که شما را شیر داده اند؛ خواهرانِ رضاعی؛ مادرانِ همسران، و دخترانِ زنانتان که در دامان شما پرورش یافته اند و با آن زنان آمیزش داشته اید، و اگر آمیزشی در کار نبوده [در ازدواج با دخترانشان] بر شما باکی نیست؛ و نیز ازدواج با همسرانِ پسرانتان که از نسل شمایند؛ و همچنین ازدواج با دو خواهر در یک زمان [بر شما حرام است]، جز ازدواج با دو خواهری که پیش از [اِعلام] این [نهی اکید] صورت گرفته است؛ [این آسان گیری برای این است که] خداوند همواره بسیار آمرزنده و مهربان است «23»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 69:55

تصاویر

پایگاه قرآن