همه دارایی بهیار و ترگل، گوسفندانشان است، ولی حال گوسفندان خوب نیست و یکی پس از دیگری مریض میشوند و کاری از دست آنها ساخته نیست....
آنها به دنبال دامپزشکی هستند تا به داد گوسفندانشان برسد.
ازطرفی، جهانتاب که فارغالتحصیل رشته دامپزشکی از دانشگاه تهران است، شب آخر در خوابگاه به کمک دوستش (مرضیه) وسایلش را جمع میکند.
آنها درباره کارآموزیشان با هم صحبت میکنند. مرضیه که می خواهد برای کارآموزی به شیراز و آزمایشگاه داییاش برود، از جهانتاب هم میخواهد برای کارآموزی به آنجا برود، اما جهانتاب تصمیم دارد به اداره جهاد کشاورزی شهرستان خودش برود.
بهیار، خوبیار، حاصل و آقای شریفی، معلم ایل، به شهر و جهاد کشاورزی میروند و تقاضای دامپزشک میکنند. دامپزشک اداره به خاطر بیماری فرزندش، به مرخصی رفته است و آنها دست خالی به سمت ایل برمیگردند. هنگامی که به دوراهی بارشلو میرسند، جهانتاب را میبینند که سر جاده ایستاده و منتظر ماشین است.
بهیار با دیدن جهانتاب خوشحال میشود و او را سوار میکند و به طرف ایل به راه میافتند.
جهانتاب وقتی میفهمد گوسفندان ایل مریض شدهاند، به آنها میگوید نگران نباشند، خودش همه ی گوسفندان را معاینه و درمان میکند؛ اما حاصل با شنیدن این حرف ناراحت میشود و اجازه نمیدهد یک زن گوسفندان او را معاینه کند....
آنها به دنبال دامپزشکی هستند تا به داد گوسفندانشان برسد.
ازطرفی، جهانتاب که فارغالتحصیل رشته دامپزشکی از دانشگاه تهران است، شب آخر در خوابگاه به کمک دوستش (مرضیه) وسایلش را جمع میکند.
آنها درباره کارآموزیشان با هم صحبت میکنند. مرضیه که می خواهد برای کارآموزی به شیراز و آزمایشگاه داییاش برود، از جهانتاب هم میخواهد برای کارآموزی به آنجا برود، اما جهانتاب تصمیم دارد به اداره جهاد کشاورزی شهرستان خودش برود.
بهیار، خوبیار، حاصل و آقای شریفی، معلم ایل، به شهر و جهاد کشاورزی میروند و تقاضای دامپزشک میکنند. دامپزشک اداره به خاطر بیماری فرزندش، به مرخصی رفته است و آنها دست خالی به سمت ایل برمیگردند. هنگامی که به دوراهی بارشلو میرسند، جهانتاب را میبینند که سر جاده ایستاده و منتظر ماشین است.
بهیار با دیدن جهانتاب خوشحال میشود و او را سوار میکند و به طرف ایل به راه میافتند.
جهانتاب وقتی میفهمد گوسفندان ایل مریض شدهاند، به آنها میگوید نگران نباشند، خودش همه ی گوسفندان را معاینه و درمان میکند؛ اما حاصل با شنیدن این حرف ناراحت میشود و اجازه نمیدهد یک زن گوسفندان او را معاینه کند....
از ایرانصدا بشنوید
برای کسانی که در شهرها زندگی میکنند، شنیدن داستان زندگیهای روستایی و عشایری، با همه پیچ و خمهایش، لذت بسیاری دارد. اگر شما هم به این گونه داستانها علاقهمندید، شنیدن این کتاب را از دست ندهید.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان