ناصر در جوانی نامزدش مریم را در ازای بدهی مالی به افراسیابی نزول خور می فروشد. حالا ناصر معتاد و خرده فروش مواد مخدر است و مریم سردسته باند تبهکاری افراسیابی است. مریم با قصد انتقام از ناصر به او پیشنهاد می دهد تا دخترش گلدونه را بفروشد ...
ناصر در جوانی و در اثر بلندپروازی گرفتار فردی نزول خور و خلافکار به نام افراسیابی می شود. افراسیابی او را مجبور می کند تا نامزدش مریم را طلاق داده و به عقد خودش دربیاورد. بعد از سال ها ناصر معتاد شده و از راه خرده فروشی مواد مخدر امرار معاش می کند، همسرش بعد از طلاق، ناصر را با پسر و دختری با نام های علیرضا و گلدونه رها کرده است. مریم نیز بعد از مرگ همسرش با نام خانم افراسیابی سردسته باند تبهکاران شده است. مریم با فکر انتقام و به بهانه بدهکاری سنگین ناصر به خودش، پیشنهاد می دهد تا ناصر گلدونه را بفروشد. اما علیرضا خواهرش را نجات می دهد. ناصر طمع کرده و به دور از چشم خانم افراسیابی چندین بار دخترش را می فروشد تا پول زیادی به دست آورد. تا اینکه در آخرین نوبت دختر و پسرش گرفتار یک باند قاچاق کودک می شوند ...
ناصر در جوانی و در اثر بلندپروازی گرفتار فردی نزول خور و خلافکار به نام افراسیابی می شود. افراسیابی او را مجبور می کند تا نامزدش مریم را طلاق داده و به عقد خودش دربیاورد. بعد از سال ها ناصر معتاد شده و از راه خرده فروشی مواد مخدر امرار معاش می کند، همسرش بعد از طلاق، ناصر را با پسر و دختری با نام های علیرضا و گلدونه رها کرده است. مریم نیز بعد از مرگ همسرش با نام خانم افراسیابی سردسته باند تبهکاران شده است. مریم با فکر انتقام و به بهانه بدهکاری سنگین ناصر به خودش، پیشنهاد می دهد تا ناصر گلدونه را بفروشد. اما علیرضا خواهرش را نجات می دهد. ناصر طمع کرده و به دور از چشم خانم افراسیابی چندین بار دخترش را می فروشد تا پول زیادی به دست آورد. تا اینکه در آخرین نوبت دختر و پسرش گرفتار یک باند قاچاق کودک می شوند ...
از ایرانصدا بشنوید
سرنوشت ما انسان ها را انتخاب های ما رقم می زند. انتخاب هایی اشتباه بر اساس وسوسه های شیطانی مانند طمع و پول پرستی، گاه انسان را در ورطه اعتیاد و تباهی فرو می برند. داستان "عنکبوت" حکایت همین انتخاب های اشتباه و سقوط است.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان