ایرج مدیرعامل کارخانه ویلچرسازی، حقایقی را از همسرش ملوک پنهان کرده...
ماجرا از مرگ مادر ایرج آغاز می شود و خبر از طریق یکی از همکاران ایرج به همسرم (ملوک) می رسد .این در شرایطی است که ملوک هیچ گاه مادر شوهر نداشته و قبل از ازدواج او مرده بوده است.
حالا غیبت های مکرر و رفتن ایرج به خانه ای که قبلا مادرش آنجا زندگی می کرده باعث می شود ملوک شک کند و او را تعقیب کند.
ایرج در آن خالی به دیدن چه کسی می رود و چرا هیچ وقت از زنده بودن مادرش حرفی به همسرش نزده ؟
راز بزرگ درست همان شب که ملوک سرزده به آن خانه می آید فاش می شود.
ماجرا از مرگ مادر ایرج آغاز می شود و خبر از طریق یکی از همکاران ایرج به همسرم (ملوک) می رسد .این در شرایطی است که ملوک هیچ گاه مادر شوهر نداشته و قبل از ازدواج او مرده بوده است.
حالا غیبت های مکرر و رفتن ایرج به خانه ای که قبلا مادرش آنجا زندگی می کرده باعث می شود ملوک شک کند و او را تعقیب کند.
ایرج در آن خالی به دیدن چه کسی می رود و چرا هیچ وقت از زنده بودن مادرش حرفی به همسرش نزده ؟
راز بزرگ درست همان شب که ملوک سرزده به آن خانه می آید فاش می شود.
از ایرانصدا بشنوید
داستان زندگی آدم ها از یک گذشته دور، خوب یا بد سرچشمه می گیرد که از آن گریزی نیست. حتی اگر سال ها از آن بگذرد و آدم با دروغ و پنهان کاری آن را برای شریک زندگی اش نامکشوف نگاه دارد. به قولی "ماه پشت ابر نمی ماند" و بالاخره روزی دور یا نزدیک همه چیز روشن خواهد شد ...
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان