- 4595
- 1000
- 1000
- 1000
خاطرات آن دو هفته
مراد، راننده تاکسی، در بحبوحه سال های جنگ، با پیکان نارنجی اش در خط راه آهن مشهد کار می کند و خاطرات و داستان های دو هفته از پاییز آن سال ها را ورق می زند...
«سال های جنگ، مشهد جای امنی بود و خیلی ها از اطراف و اکناف به مشهد می آمدند تا از موشکباران در امان باشند. بعضی ها فک و فامیل داشتند و می آمدند در کنار اقوام خویش می ماندند و بعضی ها هم مدتی برای زیارت می آمدند و از حمله و موشک و ... در امان می ماندند. نمی دانم چرا اصلاً خاطرات این دو هفته را مو به مو و با جزئیات نوشته ام. شاید خاطرات خیلی عجیبی هم نباشد، ولی درباره مواجه شدن یک راننده تاکسی با رزمندگان دفاع مقدس است که برای زیارت به مشهد می آیند. به خاطر همین شغلم را دوست دارم، چون با مردم خیلی سروکار دارم و مردم را خیلی دوست دارم ...».
«سال های جنگ، مشهد جای امنی بود و خیلی ها از اطراف و اکناف به مشهد می آمدند تا از موشکباران در امان باشند. بعضی ها فک و فامیل داشتند و می آمدند در کنار اقوام خویش می ماندند و بعضی ها هم مدتی برای زیارت می آمدند و از حمله و موشک و ... در امان می ماندند. نمی دانم چرا اصلاً خاطرات این دو هفته را مو به مو و با جزئیات نوشته ام. شاید خاطرات خیلی عجیبی هم نباشد، ولی درباره مواجه شدن یک راننده تاکسی با رزمندگان دفاع مقدس است که برای زیارت به مشهد می آیند. به خاطر همین شغلم را دوست دارم، چون با مردم خیلی سروکار دارم و مردم را خیلی دوست دارم ...».
از ایرانصدا بشنوید
شاید بسیاری از شما، خاطرات زیادی از روزهای موشک بارانِ شهرهای ایران، در دوران جنگ تحمیلی ایران با عراق به خاطر داشته باشید. خاطراتی که هر کدام از آنها خود به تنهایی می تواند کتاب داستانی شود. شنیدن مجموعه داستان های خاطرات آن دو هفته، شما را به حال و هوای آن دوران خواهد برد.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
-
-
-
کاربر مهمان