- 10229
- 1000
- 1000
- 1000
نفوس مرده
مرد حقهبازی با نقشههای عجیبی که در سر دارد راهی یکی از شهرهای گمنام در روسیه می شود و با کلک، حقه بازی و چرب زبانی، دوستان جدید و بانفوذی پیدا میکند و از آنها رعیتهای مرده شان را خریداری می کند. مدتی بعد او دارای دوهزار رعیت می شود که...
مرد حقهبازی به نام «پاول ایوانویچ چیچیکف» راهی یکی از شهرهای دورافتاده ی روسیه می شود و بعد از اینکه اتاقی در مهمانخانه ای کرایه می کن، در مدت زمانی کوتاه موفق می شود دوستان زیادی بین ملاکان و صاحب منصبان پیدا کند. رئیس دادگاه، فرماندار، رئیس پلیس و ملاکان بزرگی نظیر «مانینوف» و «سوباکوویچ»، آنچنان تحت تأثیر زبان بازیهای این مرد شارلاتان قرار می گیرند که در دعوت از او برای ناهار و شام رقابت میکنند.
«مانینوف» در مهمانی ناهار به گرمی از «چیچیکف» استقبال می کند، اما زمانی که متوجه می شود نیت «چیچکف» خریداری رعیتهای مرده ی اوست، به شدت متعجب می شود، سرانجام رعیتها را که قبلاً فوت کرده اند، به او می فروشد؛ اما کارها همیشه به سادگی انجام نمی گیرد و «چیچیکف» گرفتار ملاک دندانگردی به نام «سوباکوویچ» می شود که در ازای هر رعیت مرده، صد روبل طلب می کند، درحالیکه هر مرده برای او کمتر از یک روبل هزینه داشته است. به هر حال بعد از ثبت نام قانونی رعیتها، «چیچیکوف» صاحب دوهزار رعیت می شود؛ این کار او را از نظر ثروت حتی به بالاتر از امپراتور نیز می رساند، اما...
مرد حقهبازی به نام «پاول ایوانویچ چیچیکف» راهی یکی از شهرهای دورافتاده ی روسیه می شود و بعد از اینکه اتاقی در مهمانخانه ای کرایه می کن، در مدت زمانی کوتاه موفق می شود دوستان زیادی بین ملاکان و صاحب منصبان پیدا کند. رئیس دادگاه، فرماندار، رئیس پلیس و ملاکان بزرگی نظیر «مانینوف» و «سوباکوویچ»، آنچنان تحت تأثیر زبان بازیهای این مرد شارلاتان قرار می گیرند که در دعوت از او برای ناهار و شام رقابت میکنند.
«مانینوف» در مهمانی ناهار به گرمی از «چیچیکف» استقبال می کند، اما زمانی که متوجه می شود نیت «چیچکف» خریداری رعیتهای مرده ی اوست، به شدت متعجب می شود، سرانجام رعیتها را که قبلاً فوت کرده اند، به او می فروشد؛ اما کارها همیشه به سادگی انجام نمی گیرد و «چیچیکف» گرفتار ملاک دندانگردی به نام «سوباکوویچ» می شود که در ازای هر رعیت مرده، صد روبل طلب می کند، درحالیکه هر مرده برای او کمتر از یک روبل هزینه داشته است. به هر حال بعد از ثبت نام قانونی رعیتها، «چیچیکوف» صاحب دوهزار رعیت می شود؛ این کار او را از نظر ثروت حتی به بالاتر از امپراتور نیز می رساند، اما...
از ایرانصدا بشنوید
«نفوس مرده» نام کتابی است از «نیکلای گوگول»، نویسندهٔ اهل روسیه.
این کتاب در ایران با نامهای «مردگان زرخرید» و «رعایای مرده» نیز شناخته می شود. هدف نویسنده از نوشتن این رمان، شرح دادن کاستیها در طرز فکر و ویژگیهای شخصیت روسی است.
در نفوس مرده، مانند بیشتر داستانهای کوتاه گوگول، انتقاد اجتماعی، از طریق طنز نشان داده شده است؛ و برعکسِ داستانهای دیگر، نفوس مرده، بیشتر از اینکه در پی بیان مسئله باشد، به دنبال راه حل است.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان