فهرست

ترجمه شنیداری، حسین انصاریان

  • 1 قطعه
  • 68':32" مدت زمان
  • 880 دریافت شده
بیست و سوم ، آیات ٢٨ تا آخر یس، صافات، ص، زمر ١ تا ٣١

و بعد از شهادت او هیچ سپاهی از آسمان بر [هلاکت] قومش نازل نکردیم، و بر آن نبوده ایم که نازل کنیم. (28)
[کیفرشان] جز یک فریاد مرگبار نبود که ناگهان [پس از آن فریاد] همه بی حرکت و خاموش شدند! (29)
ای دریغ و افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایتشان نمی آمد مگر اینکه او را مسخره می کردند! (30)
آیا [مشرکان مکه] ندانسته اند چه بسیار از اقوام پیش از آنان را [به سبب کفر و طغیانشان] هلاک کردیم که آنان هرگز نزد اینان برنمی گردند، [و در دنیا زندگی دوباره نمی یابند،] (31)
و همه آنان [بدون استثنا گردآوری خواهند شد و] در قیامت نزد ما احضار می شوند. (32)
و این زمین مرده برای آنان نشانه ای [آشکار بر اینکه ما مردگان را در قیامت زنده می کنیم] می باشد که آن را زنده کردیم و از آن دانه بیرون می آوریم که از آن می خورند، (33)
و در آن بوستان هایی از درختان خرما و انگور قرار دادیم، و در آن از چشمه های گوناگون روان ساختیم، (34)
تا از میوه آن و آنچه دست هایشان به عمل می آورد [مانند شیره، کشمش، شربت و...] بخورند، آیا سپاس گزاری نمی کنند؟ (35)
منزّه [از هر عیب و نقصی] است آنکه همه زوج ها را آفرید از آنچه زمین می رویاند و از وجود خودشان و از آنچه نمی دانند، (36)
و نشانه ای [از نشانه های قدرت و حکمت ما] برای آنها شب است که [پوشش] روز را از آن برمی کنیم، پس ناگاه آنان به تاریکی درآیند، (37)
و خورشید [نیز برای آنان نشانه ای از قدرت ماست] که همواره به سوی قرارگاهش حرکت می کند. این اندازه گیری توانای شکست ناپذیر و داناست، (38)
و برای ماه منزل هایی قرار دادیم تا اینکه به صورت شاخه کهنه هلالی شکل و زرد رنگ خرما برگردد [و باز به تدریج بدر کامل شود،] (39)
نه برای خورشید این توان هست که به ماه برسد، و نه شب از روز پیشی می گیرد، و هر کدام در مداری شناورند. (40)
و برای آنان نشانه ای دیگر [از قدرت و رحمت ما] این [است] که فرزندانشان را در کشتی هایی پر [از اجناس و وسایل] حمل کردیم، (41)
و برای آنان چیزهایی مانند کشتی [چون اسب، قاطر و دیگر وسایل نقلیه] آفریدیم که بر آن سوار می شوند، (42)
و اگر بخواهیم آنان را غرق می کنیم در این صورت هیچ فریادرسی برای آنان نخواهد بود، و نجات هم نیابند، (43)
مگر [اینکه] رحمتی از سوی ما [نجاتشان دهد] و تا مدتی [از زندگی دنیا] بهره مندشان کنیم، (44)
و هنگامی که به آنان گویند: از آنچه [عذاب های دنیا و آخرت] پیش رو و پشت سر شماست بپرهیزید تا مورد رحمت قرار گیرید [به این هشدار قطعی و یقینی توجه نمی کنند،] (45)
و هیچ آیه ای از آیات پروردگارشان برای آنان نمی آید مگر اینکه از آن روی می گردانند. (46)
و هنگامی که به آنان گویند: از آنچه خدا روزی شما کرده، انفاق کنید، کافران به مؤمنان گویند: آیا کسانی را اطعام کنیم که اگر خدا می خواست آنان را اطعام می کرد؟ [پس گرسنگی را خدا بر آنان خواسته است] ولی شما [ای کفرپیشگان!] جز در گمراهی آشکاری نیستند. (47)
و می گویند: اگر راستگویید، این وعده [قیامت و عذاب] کی خواهد بود؟ (48)
اینان جز یک فریاد مرگبار [آسمانی] را انتظار نمی کشند که آنان را در حالی که سرگرم مجادله و ستیز [در امور دنیایی] اند فراگیرد. (49)
[فریادی که وقتی بر سر آنان زده شود] نه می توانند وصیتی کنند و نه [اگر بیرون خانه باشند] می توانند به خانواده خود برگردند، (50)
و در صور دمیده شود، ناگاه همه آنان از قبرها به سوی پروردگارشان می شتابند. (51)
می گویند: ای وای بر ما، چه کسی ما را از خواب گاهمان برانگیخت؟ این واقعیتی است که [خدای] رحمان وعده داده بود و پیامبران راست گفته بودند!! (52)
[آن صحنه عظیم] جز یک فریاد نیست، پس به ناگاه همه آنان [گردآوری شده و] نزد ما احضار می شوند. (53)
در این روز به هیچ کس ذره ای ستم نمی شود، و جز آنچه را انجام می دادید پاداش داده نمی شوید. (54)
همانا بهشتیان در چنین روزی در سرگرمی وصف ناپذیری شیرین کام و خوش اند. (55)
آنان و همسرانشان در زیر سایه هایی [آرام بخش] بر تخت هایی [آراسته چون حجله عروس] تکیه می زنند. (56)
برای آنان در آنجا میوه ها [ی عالی و مطبوع] و آنچه دلشان بخواهد فراهم است. (57)
با سلام [ی پرارزش و سلامت بخش] که گفتاری از پروردگاری مهربان است. (58)
و [ندا آید:] ای گناهکاران! امروز [از صف نیکان] جدا شوید. (59)
ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را مپرستید که او بی تردید دشمن آشکاری برای شماست؟ (60)
و اینکه مرا بپرستید که این راهی است مستقیم، (61)
و همانا شیطان گروه بسیاری از شما را گمراه کرد، آیا تعقّل نمی کردید [که پیروانش به چه سرنوشت شومی دچار شدند؟] (62)
این است دوزخی که به شما وعده می دادند. (63)
امروز به کیفر کفری که همواره می ورزیدید، در آن درآیید. (64)
امروز بر دهان هایشان مُهر خاموشی نهیم و دست هایشان با ما سخن می گویند و پاهایشان به اعمالی که همواره مرتکب می شدند، گواهی می دهند! (65)
و اگر بخواهیم [در همین دنیا] دیدگانشان را محو می کنیم، پس به [سوی همان] راه [گمراهی] بر یکدیگر پیشی می گیرند؛ نهایتاً چگونه و کجا می توانند [صراط مستقیم را] ببینند؟ (66)
و [نیز] اگر بخواهیم آنان را در جای خودشان مسخ می کنیم، [و به صورت جمادی خشک درمی آوریم] که نه بتوانند بروند و نه بازگردند، (67)
و به هر کس عمر طولانی دهیم، او را در عرصه آفرینش [به سوی حالت ضعف، سستی، نقصان و فراموشی] واژگونش می کنیم؛ پس آیا تعقّل نمی کنند؟ (68)
و به پیامبر، شعر نیاموختیم و [شعرگویی] شایسته او نیست. کتاب [او] جز مایه یادآوری و قرآنی روشنگر [حقایق] نیست، (69)
تا کسانی را که [به عقل و هوش و استعداد] زنده اند هشدار دهد، و فرمان عذاب بر کافران محقق و ثابت شود. (70)
آیا ندیده اند که ما از آنچه به قدرت خود انجام داده ایم برای آنان چهارپایانی آفریده ایم که آنان مالکشان هستند. (71)
و چهارپایان را برای آنان رام کردیم که برخی از آنها مرکب سواری آنان هستند و از [گوشت] برخی از آنها می خورند، (72)
و برای آنان در آن چهارپایان سودهایی [چون پشم، کُرک و پوست] و نوشیدنی هایی [چون شیر و فرآورده های آن] هست؛ آیا سپاس گزاری نمی کنند؟ (73)
و به جای خدا معبودانی انتخاب کرده اند به امید اینکه [به وسیله آنها] یاری شوند، (74)
در حالی که [معبودان،] قدرت یاری دادن به آنان را ندارند و آنان [که سبک مغزان روی برتافته از حق اند] برای آن معبودان [از سوی شیطان] سپاهی احضار شده اند [تا عمر و مالشان را فدای این معبودان باطل کنند.] (75)
پس گفتارشان تو را اندوهگین نکند، بی تردید ما آنچه را پنهان می دارند و آنچه را آشکار می کنند، می دانیم. (76)
آیا انسان ندانسته که ما او را از نطفه ای [پست و ناچیز] آفریده ایم و اینک ستیزه گری آشکار است؟ (77)
در حالی که آفرینش نخستین خود را از یاد برده برای ما مثلی زد [و] گفت: چه کسی این استخوان ها را در حالی که پوسیده اند، زنده می کند؟ (78)
بگو: همان کسی که نخستین بار آن را پدید آورد. زنده اش می کند، و او به هر چیزی داناست (79)
همان کسی که برای شما از درخت سبز، «آتش زنه» آفرید، که اکنون شما از آن آتش می افروزید. (80)
آیا کسی که آسمان ها و زمین را آفریده است، قدرت ندارد که [پس از مرگشان] همانند آنان را بیافریند؟ چرا قدرت دارد؛ زیرا اوست که آفریننده بسیار داناست. (81)
شأن او این است که چون پدید آمدن چیزی را اراده کند، فقط به آن می گوید: باش، پس بی درنگ موجود می شود. (82)
بنابراین [از هر عیب و نقصی] منزّه است خدایی که مالکیّت و فرمانروایی همه چیز به دست اوست، و به سوی او بازگردانده می شوید. (83)
سوره 37: الصافات
به نام خداوند رحمتگر مهربان
سوگند به صف بستگان [مانند فرشتگان، نمازگزاران و جهادگران] که صفی [منظم و استوار] بسته اند، (1)
و به بازدارندگان که [انسان را از گناهان] به شدت باز می دارند، (2)
و به تلاوت کنندگان وحی، (3)
که بی تردید معبود شما یگانه است، (4)
پروردگار آسمان ها وزمین وآنچه میان آنهاست، و پروردگار مشرق ها، (5)
همانا ما آسمان دنیا را به زیور ستارگان آراستیم، (6)
و آن را از هر شیطان سرکشی حفظ کردیم، (7)
آنان نمی توانند به سخنان فرشتگان بسیار مکرم و شریف گوش فرا دهند، و [هرگاه به گوش دادن برخیزند] از هر سو [شهاب] به سویشان پرتاب می شود، (8)
تا با خفت وخواری رانده شوند، وبرای آنان عذابی همیشگی است، (9)
مگر آنکه شیطانی خبری را [دزدانه و] با سرعت برباید [و فرار کند] که در این صورت گلوله ای آتشین و شکافنده او را دنبال می کند. (10)
پس از منکران معاد بپرس: آیا آفرینش آنان سخت تر و دشوارتر است یا آنچه [مانند فرشتگان، آسمان ها، زمین، کوه ها و...] آفریده ایم؟ [به یقین آفرینش آنان کاری ناچیز است چون] ما آنان را از گِلی چسبنده آفریده ایم، (11)
بلکه [تو از انکارشان] تعجب می کنی و آنان مسخره می کنند، (12)
و هنگامی که به آنان تذکر، می دهند متذکّر نمی شوند؛ (13)
و چون معجزه ای را می بینند به شدت مسخره می کنند [و دیگران را هم به مسخره وامی دارند،] (14)
و می گویند: این جز جادویی آشکار نیست. (15)
[می گویند:] آیا زمانی که ما مُردیم و خاک و استخوان شدیم، حتماً برانگیخته می شویم؟ (16)
و آیا پدران پیشین ما [هم برانگیخته می شوند؟] (17)
بگو: آری، [برانگیخته می شوید] در حالی که خوار و ناچیز هستید. (18)
جز این نیست که آن یک فریاد عظیم است که [وقتی واقع شود] ناگاه [همه زنده می شوند و حیرت زده منظره قیامت را] می نگرند، (19)
و می گویند: ای وای بر ما! این روز جزاست! (20)
[آری] این همان روز جدایی [میان حق و باطل] است که همواره آن را انکار می کردید. (21)
[آن گاه ندا رسد:] ستمکاران و هم ردیفان آنان و معبودهایی را که همواره به جای خدا می پرستیدند، گرد آورید. (22)
پس همه را به سوی راه دوزخ راهنمایی کنید. (23)
آنان را نگه دارید که حتماً مورد بازپرسی قرار می گیرند. (24)
[به آنان گویند:] شما را چه شده که یکدیگر را [برای رهایی از عذاب] یاری نمی دهید؟ (25)
[نه اینکه نمی توانند یکدیگر را یاری دهند] بلکه آنان امروز فروتنانه تسلیم [قدرت حق] هستند، (26)
به یکدیگر رو کرده از هم می پرسند: [این چه وضعی است؟] (27)
[پس پیروان گمراه به پیشوایان گمراه کننده] می گویند: همانا شما از راه خیرخواهی به سوی ما می آمدید، [ولی کارتان جز فریب و نیرنگ نبود!] (28)
می گویند: [ما را تقصیری نیست] بلکه خود شما اهل ایمان نبودید، (29)
و ما را بر شما هیچ تسلطی نبود، بلکه شما مردمی طغیان گر و سرکش بودید. (30)
اکنون فرمان عذاب پروردگارمان بر ما محقق و ثابت شد که همه ما چشندگان عذاب خواهیم بود. (31)
[سبک مغزی و تعصّب شما زمینه گمراهی شما شد] پس ما شما را گمراه کردیم؛ زیرا خودمان گمراه بودیم، (32)
پس بی تردید همه 2آنان در آن روز در عذاب شریک اند، (33)
ما با مجرمان این گونه رفتار می کنیم؛ (34)
زیرا آنان چنین بودند که هر زمان به آنان می گفتند: معبودی جز خدا نیست، تکبّر می کردند، (35)
و [همواره] می گفتند: آیا باید به خاطر شاعری دیوانه معبودان خود را رها کنیم؟! (36)
[چنین نیست که می پندارید] بلکه او حق را آورده و پیامبران را تصدیق کرده است. (37)
بی تردید شما [کوردلان] عذاب دردناک را خواهید چشید، (38)
و جز آنچه که همواره انجام می دادید، پاداش داده نمی شوید، (39)
جز بندگان خالص شده خدا [که از هر کیفری در امانند،] (40)
برای آنان رزق و روزی معین و ویژه ای است، (41)
میوه هایی [گوناگون] در حالی که مورد اکرام خواهند بود، (42)
در بهشت های پر نعمت، (43)
در حالی که بر تخت هایی روبه روی یکدیگر [تکیه زده اند،] (44)
جامی از نوشیدنی زلال و پاک گرداگردشان می گردانند، (45)
[نوشیدنی] سپید [و درخشنده] و لذت بخش برای نوشندگان، (46)
نه در آن مایه فساد [جسم و عقل] است، و نه از آن مست و بیهوش می شوند، (47)
و در کنارشان زنانی هستند که فقط به شوهرانشان عشق می ورزند. (48)
گویا آنان [از سپیدی] تخم شترمرغی هستند که [زیر پر و بال] پوشیده شده اند [و هرگز دست کسی به آنان نرسیده است.] (49)
پس برخی از آنان به برخی دیگر رو کرده از [حال] یکدیگر می پرسند. (50)
گوینده ای از آنان می گوید: همانا من [در دنیا] هم نشینی داشتم. (51)
[که همواره از روی تعجب به من] می گفت: آیا تو از باور دارندگان [رستاخیز و زنده شدن مردگان] هستی؟ (52)
آیا زمانی که ما مردیم و خاک استخوان شدیم، حتماً [زنده می شویم و] پاداشمان می دهند؟ (53)
[سپس به دوستان بهشتی خود] می گوید: آیا شما با من به دوزخ سر می کشید [تا از هم نشینم خبری بگیرید که در کجا و در چه حالی است؟] (54)
پس خود او به دوزخ سر می کشد و هم نشینش را وسط دوزخ می بیند. (55)
[به او] می گوید: به خدا سوگند نزدیک بود، مرا به هلاکت بیندازی. (56)
و اگر توفیق و رحمت پروردگارم نبود، حتماً از احضارشدگان [در دوزخ] بودم. (57)
[آن گاه به دوستان بهشتی خود می گوید:] آیا ما [برای همیشه در بهشتیم و] هرگز نمی میریم؟ (58)
[و] جز همان مرگ نخستین [که در دنیا سراغمان آمد مرگی دیگر به سراغمان نخواهد آمد] و ما هرگز عذاب نخواهیم شد؟ [شگفتا! چه لطف خاصی از سوی خدا به ما شده است!] (59)
بی تردید این همان کامیابی بزرگ است. (60)
پس باید برای چنین پاداشی عمل کنندگان عمل کنند. (61)
آیا این [بهشت جاودان پر نعمت] برای پذیرایی بهتر است یا درخت زقّوم؟ (62)
ما آن را برای ستمکاران مایه شکنجه و عذاب قرار داده ایم. (63)
آن درختی است که در قعر دوزخ می روید، (64)
شکوفه هایش مانند سرهای شیاطین [بسیار بدنما و زشت] است. (65)
پس این منکران لجوج حتماً از آن می خورند و شکم ها را از آن پر می کنند. (66)
آن گاه به ناچار روی آن [به عنوان نوشیدنی] مخلوطی از آب بسیار داغ و متعفّن برای آنان خواهد بود! (67)
سپس بازگشتشان حتماً به سوی دوزخ است. (68)
[سزاوار بودنشان در قیامت به این همه عذاب به سبب این است که] آنان پدرانشان را گمراه یافتند، (69)
و [با اینکه می دانستند گمراهند بدون اندیشه و تأمل] عجولانه از پی آنان می رفتند! (70)
و به راستی پیش از اینان بیشتر پیشینیان گمراه شدند، (71)
و بی تردید ما در میان آنان بیم دهندگانی فرستادیم. (72)
پس با تأمل بنگر سرانجام بیم داده شدگان چگونه بود؟ (73)
[همه هلاک شدند] جز بندگان خالص شده خدا، (74)
و نوح ما را ندا کرد [و ما ندایش را اجابت کردیم] پس ما به راستی نیکو اجابت کننده ای هستیم، (75)
و او و خاندانش را از آن اندوه بزرگ نجادت دادیم. (76)
و تنها ذریه او را [در زمین] باقی گذاشتیم، (77)
و در میان آیندگان برای او نام نیک به جا گذاشتیم؛ (78)
سلام بر نوح در میان جهانیان. (79)
به راستی ما نیکوکاران را این گونه پاداش می دهیم. (80)
بی تردید او از بندگان مؤمن ما بود. (81)
سپس دیگران را غرق کردیم؛ (82)
و به راستی ابراهیم از پیروان نوح بود، (83)
هنگامی که با دلی پاک به سوی پروردگارش آمد. (84)
[یاد کن] هنگامی را که به پدر و قومش گفت: چیست آنچه می پرستید؟ (85)
آیا به جای خدا معبودان دروغین را می خواهید. (86)
پس گمانتان به پروردگار جهانیان چیست؟ [که غیر او را می پرستید،] (87)
[چون از او دعوت کردند که شبانه به مراسم عیدشان برود] نگاهی به ستارگان انداخت، (88)
و گفت: به راستی من بیمارم. (89)
پس پشت کنان از او روی گرداندند. (90)
او هم مخفیانه به سوی بت هایشان رفت و [از روی ریشخند] گفت: آیا غذا نمی خورید؟ (91)
شما را چه شده که سخن نمی گویید؟ (92)
پس [به آنها روی آورد و] با دست راست ضربه ای کاری بر آنها کوبید [و خردشان کرد.] (93)
مردم با شتاب به سوی او آمدند. (94)
[به آنان] گفت: آیا آنچه را [با دست خود] می تراشید، می پرستید؟! (95)
در حالی که خدا شما را و آنچه را می سازید، آفریده است. (96)
گفتند: برای او بنایی بسازید [که گنجایش آتش فراوانی داشته باشد] پس او را در آتش شعلهور بیندازید. (97)
پس خواستند به او نیرنگی زنند، ولی ما آنان را پست و شکست خورده کردیم. (98)
و [وقتی از این مهلکه جان سالم به در برد] گفت: به راستی من به سوی پروردگارم می روم، و [او] به زودی مرا راهنمایی خواهد کرد. (99)
پروردگارا! مرا فرزندی که از صالحان باشد عطا کن. (100)
پس ما او را به پسری بردبار مژده دادیم. (101)
هنگامی که با او به [مقام] سعی رسید، گفت: پسرکم! همانا من در خواب می بینم که تو را ذبح می کنم، پس با تأمل بنگر رأی تو چیست؟ گفت: پدرم آنچه به آن مأمور شده ای انجام ده اگر خدا بخواهد مرا از شکیبایان خواهی یافت. (102)
پس هنگامی که آن دو تسلیم [خواسته خدا] شدند و ابراهیم، جبین او را به زمین نهاد [تا ذبحش کند] (103)
و او را ندا دادیم که ای ابراهیم! (104)
خوابت را تحقق دادی [و فرمان پروردگارت را اجرا کردی]، به راستی ما نیکوکاران را این گونه پاداش می دهیم [که نیّت پاک و خالصشان را به جای عمل می پذیریم.] (105)
به یقین این همان آزمایش روشن بود. (106)
و ما اسماعیل را در برابر قربانی بزرگی [از ذبح شدن] رهانیدیم، (107)
و در میان آیندگان برای او [نام نیک] به جا گذاشتیم. (108)
سلام بر ابراهیم. (109)
[ما] نیکوکاران را این گونه پاداش می دهیم. (110)
بی تردید او از بندگان مؤمن ما بود، (111)
و ما او را به اسحاق که پیامبری از شایستگان بود مژده دادیم، (112)
و بر او و بر اسحاق برکت دادیم، و از دودمان آن دو برخی نیکوکارند و برخی آشکارا ستمکار بر خویشند، (113)
و به راستی ما به موسی و هارون نعمت دادیم، (114)
و آن دو نفر و قومشان را از اندوه بزرگ نجات بخشیدیم، (115)
و آنان را یاری دادیم در نتیجه پیروز شدند، (116)
و هر دو را کتاب بسیار روشنگر عطا کردیم، (117)
وبه راه راست هدایتشان نمودیم، (118)
و در میان آیندگان برای هر دو نفر نام نیک به جا گذاشتیم. (119)
سلام بر موسی و هارون. (120)
ما نیکوکاران را این گونه پاداش می دهیم. (121)
بی تردید هر دو از بندگان مؤمن ما بودند، (122)
و بی تردید الیاس از پیامبران بود. (123)
[یاد کن] هنگامی را که به قومش گفت: آیا [از شرک وطغیان] نمی پرهیزید؟ (124)
آیا بت «بعل» را می پرستید و بهترین آفرینندگان را رها می کنید؟! (125)
خدا را که پروردگار شما و پروردگار پدران پیشین شماست. (126)
پس او را انکار کردند، یقیناً آنان از احضار شدگان [در عذاب] خواهند بود، (127)
جز بندگان خالص شده خدا [که از هر کیفری در امانند،] (128)
و در میان آیندگان برای او نام نیک به جا گذاشتیم. (129)
سلام بر آل یاسین. (130)
ما نیکوکاران را این گونه پاداش می دهیم. (131)
بی تردید او از بندگان مؤمن ما بود. (132)
و بی تردید لوط از پیامبران بود. (133)
[یاد کن] هنگامی را که او و همه اهلش را نجات دادیم، (134)
مگر پیرزنی را که در میان باقی ماندگان [در شهر] بود. (135)
سپس دیگران را هلاک کردیم، (136)
و شما همواره صبحگاهان [در مسیر سفرهایتان از کنار ویرانه های شهر] آنان گذر می کنید، (137)
و نیز شبانگاهان، آیا تعقّل نمی کنید؟ (138)
و یونس از پیامبران بود. (139)
[یاد کن] هنگامی را که به سوی آن کشتی پر [از جمعیت و بار] گریخت، (140)
و با سرنشینان کشتی قرعه انداخت [و قرعه به نامش افتاد] و از مغلوب شدگان شد [و او را به دریا انداختند.] (141)
پس آن ماهی بزرگ او را بلعید، در حالی که سزاوار سرزنش بود. (142)
[و در شکم ماهی به تسبیح خدا مشغول شد که] اگر او از تسبیح کنندگان نبود، (143)
بی تردید تا روزی که مردم برانگیخته می شوند در شکم ماهی می ماند. (144)
پس او را در حالی که بیمار بود به زمینی خشک و بی گیاه افکندیم. (145)
و بر او گیاهی از نوعی کدو رویاندیم، (146)
و او را به سوی [قومی] یکصد هزار نفر [ی] یا بیشتر فرستادیم. (147)
پس ایمان آوردند در نتیجه آنان را تا پایان عمرشان [از نعمت ها و مواهب خود] بهره مند کردیم. (148)
[مشرکان سبک مغز می گویند: فرشتگان، دختران خدایند] پس از آنان بپرس که آیا دختران برای پروردگار تو هستند و پسران برای ایشان؟! (149)
یا اینکه ما فرشتگان را دختر آفریدیم و آنان شاهد بودند؟! (150)
آگاه باش! که آنان از بافته های دروغ خود می گویند (151)
که خدا فرزند آورده! و بی تردید آنان دروغگویند. (152)
آیا دختران را بر پسران ترجیح داده است؟ (153)
شما را چه شده، چگونه حکم می کنید؟ (154)
پس آیا متذکّر [حقایق] نمی شوید؟ (155)
یا شما [بر این ادعای خود] دلیل روشنی دارید؟ (156)
پس اگر راستگویید، کتابتان را [که این سخنان را با تکیه بر آن می گویید، به میان] آورید. (157)
میان خدا و جن، نسب و خویشی قرار دادند، در صورتی که جنیان به خوبی می دانند که [روز قیامت برای حساب و پاداش] احضار خواهند شد. (158)
خدا از آنچه او را به آن توصیف می کنند، منزّه است. (159)
مگر بندگان خالص شده خدا [که او را به آنچه توصیف می کنند شایسته مقام قدس اوست.] (160)
و بی تردید شما و آنچه را می پرستید، (161)
نمی توانید [مردم را] بر ضد خدا گمراه کنید. (162)
مگر کسانی را که [به اختیار خود به خاطر پذیرفتن وسوسه و اغواگری شما] به دوزخ درآیند، (163)
و هیچ یک از ما فرشتگان نیست مگر اینکه برای او مقامی معین است. (164)
و همانا ما [برای اجرای فرمان خدا] صف بستگانیم. (165)
و ما خود تسبیح کنندگانیم. (166)
و مشرکان [پیش از بعثت پیامبر] قاطعانه می گفتند: (167)
اگر نزد ما کتابی چون کتاب های آسمانی پیامبران پیشین بود، (168)
بی تردید از بندگان خالص شده خدا می شدیم. (169)
ولی [هنگامی که قرآن را برای هدایت آنان نازل کردیم] به آن کافر شدند و به زودی [و زر و وبال کفرشان را] خواهند دانست. (170)
و وعده قطعی ما درباره بندگان به رسالت فرستاده شده، از پیش محقق و ثابت گشته است، (171)
که بی تردید آنان [در همه زمینه ها] یاری شدگانند، (172)
و مسلماً سپاه ما پیروزند. (173)
پس تا مدتی از آنان روی بگردان. (174)
و آنان را بنگر که به زودی [و زر و وبال گناهانشان را] خواهند دید. (175)
آیا شتاب در آمدن عذاب ما را می خواهند؟! (176)
پس هنگامی که [عذاب ما] به آستانه خانه هایشان نازل شود، بیم شدگان روزگار بدی خواهند داشت، (177)
و تا مدتی از آنان روی بگردان، (178)
و [آنان را] بنگر که به زودی [و زر و وبال گناهانشان را] خواهند دید. (179)
پروردگارت که دارای عزت است از آنچه او را به آن توصیف می کنند، منزّه است. (180)
و سلام بر پیامبران (181)
و همه ستایش ها ویژه خداست که پروردگار جهانیان است. (182)
سوره 38: ص
به نام خداوند رحمتگر مهربان
ص، سوگند به قرآن که مشتمل بر ذکر [حقایق، معارف، مطالب اخلاقی و اجتماعی و احکام حلال و حرام] است. (1)
[اینکه قرآن را نمی پذیرند، برای این نیست که زمینه ای برای پذیرش آن وجود ندارد] بلکه کافران [غرق] در تکبّر [و سرکشی و عداوت] و دشمنی اند. (2)
چه بسیار اقوامی که پیش از آنان هلاک کردیم که [وقت نزول عذاب] فریاد کمک خواهی سر دادند، در حالی که وقت گریز و یافتن پناه گاه نبود؛ (3)
و از اینکه بیم دهنده ای از جنس خودشان به سوی آنان آمده است تعجب کردند، و کافران گفتند: این جادوگری بسیار دروغگوست. (4)
آیا [محمّد] معبودان [گوناگون] را معبودی یگانه قرار داده است؟ به راستی [که منحصر کردن معبودان در یک معبود] چیزی بسیار شگفت است. (5)
سران و اشرافشان روان شدند [و فریاد برداشتند] که بروید و بر پرستش و نگهداری معبودانتان ایستادگی کنید زیرا از این دعوت [به سوی خدای یگانه] ریاست و آقایی بر اراده شده است. (6)
ما این [پرستش معبود یگانه] را در آخرین آیین [که پدرانمان بر آن بودند] نشنیده ایم؛ این جز دروغی ساخته شده نیست. (7)
آیا از میان ما [که دارای ثروت فراوان و مقام و قدرتیم] قرآن، فقط بر او [که فقیری یتیم بیش نیست] نازل شده است؟! [نه، قرآن دروغی ساخته شده نیست] بلکه اینان درباره قرآن من در شک هستند، بلکه هنوز عذاب را نچشیده اند [تا از بیماری شک درآیند و به حقّانیّت آن اقرار کنند و زبان از گستاخی و جسارت ببندند.] (8)
مگر خزانه های رحمت پروردگار توانای شکست ناپذیر و بخشنده ات نزد آنان است [که منصب نبوّت را به هر کس که دلشان خواست ببخشند؟] (9)
یا مگر مالکیّت و فرمانروایی آسمان ها و زمین و آنچه میان آنهاست، در اختیار آنان است؟ [اگر چنین است] پس [بیایند] از نردبان ها [ی رساننده به این مالکیّت و فرمانروایی] بالا روند [و امور را به دست گیرند و مانع نزول وحی بر محمّد شوند و خود به هر کس که بخواهند وحی کنند.] (10)
اینان لشکری ناچیز و اندک [از احزاب کفر و شرک] اند که در آنجا [که میدان جنگ بدر است] شکست خوردنی هستند. (11)
پیش از اینان نیز قوم نوح و عاد و فرعون که از تمام ابزار حاکمیت برخوردار بودند [پیامبران را] انکار کردند؛ (12)
و نیز قوم ثمود و قوم لوط و اصحاب ایکه همان احزاب کفر و شرک اند، (13)
که هر یک از اینان پیامبران را انکار کردند، پس عقوبت [من بر آنان] محقق و ثابت شد، (14)
و اینان [که تو را انکار می کنند] جز یک فریاد مرگبار را که هیچ تأخیری در آن نیست، انتظار نمی کشند، (15)
و [اینان از روی مسخره] گفتند: پروردگارا! پیش از روز حساب، هر چه زودتر سهم ما را از عذاب به ما بده. (16)
بر آنچه می گویند شکیبا باش، و بنده ما داود را که دارای نیرومندی [در دانش و حکومت] بود یاد کن. او بسیار رجوع کننده [به سوی خدا] بود. (17)
همانا ما کوه ها را مسخّر و رام کردیم که با او در شبان گاه و هنگام برآمدن آفتاب تسبیح می گفتند، (18)
و پرندگان را [نیز] به طور دسته جمعی [مسخّر و رام کردیم که با او تسبیح می گفتند]، و همه رجوع کننده به سوی خدا بودند، (19)
و حکومتش را محکم و استوار ساختیم و به او حکمت و منصب داوری عطا کردیم، (20)
و آیا خبر مهم آن دادخواهان هنگامی که از دیوار بلند نمازخانه او بالا رفتند به تو رسیده است؟ (21)
زمانی که [به طور ناگهانی] بر داود وارد شدند، و او از آنان هراسان شد، گفتند: نترس [ما] دو گروه دادخواه و شاکی هستیم که یکی از ما بر دیگری ستم کرده است؛ بنابراین میان ما به حق داوری کن و [در داوریت] ستم روا مدار، و ما را به راه راست راهنمایی کن. (22)
این برادر من است، نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، گفته است: این یکی را هم به من واگذار. و در گفتگو مرا مغلوب ساخت. (23)
گفت: یقیناً او با درخواست افزودن میش تو به میش های خود بر تو ستم روا داشته است، و قطعاً بسیاری از معاشران و شریکان به یکدیگر ستم می کنند، به جز کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند و اینان اندک اند. و داود دانست که ما او را [در این حادثه] آزموده ایم، در نتیجه از پروردگارش درخواست آمرزش کرد و بی درنگ به حالت خضوع به رو در افتاد و به خدا بازگشت. (24)
و ما او را در این [داوری] آمرزیدیم، بی تردید او نزد ما تقرب و منزلتی بلند و سرانجامی نیکو دارد. (25)
[و گفتیم:] ای داود! همانا تو را در زمین جانشین [و نماینده خود] قرار دادیم؛ پس میان مردم به حق داوری کن و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف می کند. بی تردید کسانی که از راه خدا منحرف می شوند، چون روز حساب را فراموش کرده اند، عذابی سخت دارند. (26)
و ما آسمان و زمین و آنچه را که میان آنهاست، بیهوده نیافریده ایم، این پندار کافران است، پس وای بر آنان که کافرند از آتش دوزخ. (27)
آیا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند مانند مفسدان در زمین قرار می دهیم یا پرهیزکاران را چون بدکاران؟! (28)
این کتاب پربرکتی است که آن را بر تو نازل کرده ایم تا آیاتش را تدبّر کنند و خردمندان متذکّر شوند. (29)
و سلیمان را به داود بخشیدیم، چه نیکو بنده ای بود به راستی او بسیار رجوع کننده [به خدا] بود. (30)
[یاد کن] هنگامی را که در پایان روز اسب های چابک و تیزرو بر او عرضه کردند. (31)
پس گفت: من دوستی اسبان را بر یاد پروردگارم [که نماز مستحب پایان روز است] اختیار کردم [زیرا می خواهم از آنان در جهاد با دشمن استفاده کنم و همواره به آنها نظر می کرد] تا [خورشید] پشت پرده افق پنهان شد. (32)
[اسب ها چنان توجه او را جلب کرده بودند که گفت:] آنها را به من بازگردانید. پس [برای نوازش آنها] به دست کشیدن به ساق ها و گردن های آنها پرداخت؛ (33)
و به راستی سلیمان را [درباره فرزندش] آزمودیم، و [آزمون این بود که] بر تختش جسدی [بی جان از فرزندش] افکندیم [فرزندی که سلیمان به زنده بودن او بسیار امید داشت]، آن گاه به درگاه خدا رجوع کرد [و همه امورش را به خدا واگذاشت.] (34)
گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و حکومتی به من ببخش که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد؛ یقیناً تو بسیار بخشنده ای. (35)
پس باد را برای او مسخّر و رام کردیم که به فرمان او هر جا که می خواست نرم و آرام روان می شد. (36)
و هر بنّا و غواصی از شیاطین را [مسخّر و رام او نمودیم،] (37)
و دیگر شیاطین را که با غل و زنجیر به هم بسته بودند [در سلطه او درآوردیم تا نتوانند در حکومت او فتنه و آشوب برپا کنند.] (38)
[و به او گفتیم:] این عطای بی حساب ماست، [به هر کس خواهی] بی حساب ببخش و [از هر کس خواهی] دریغ کن. (39)
بی تردید او نزد ما تقرب و منزلتی بلند و سرانجامی نیکو دارد. (40)
و بنده ما ایوب را یاد کن، هنگامی که پروردگارش را ندا داد که شیطان [به سبب رنج و شکنجه ای که دچارش هستم] مرا سرزنش و شماتت می کند [تا از رحمت تو دلسردم کند.] (41)
[به او گفتیم:] با پایت به زمین بکوب، این آبی است برای شسشتو، آبی سرد و آشامیدنی. (42)
و خانواده اش را [که در حادثه ها از دستش رفته بودند] و مانندشان را همراه با آنان به او بخشیدیم تا رحمتی از سوی ما و تذکری برای خردمندان باشد. (43)
و [به او گفتیم: چون سوگند خورده ای که همسرت را برای اینکه تو را در امور معنوی ناراحت کرده بود، صد تازیانه بزنی] با دستت بسته ای ترکه خشک برگیر و همسرت را با آن بزن، و سوگندت را مشکن. بی تردید ما او را شکیبا یافتیم. چه نیکو بنده ای! یقیناً بسیار رجوع کننده به سوی ما بود. (44)
و بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را یاد کن که دارای قدرت و بصیرت بودند. (45)
ما آنان را با [صفت بسیار پرارزش] یاد کردن سرای آخرت با اخلاصی ویژه خالص ساختیم. (46)
به یقین آنان در پیشگاه ما از برگزیدگان و نیکان اند. (47)
و اسماعیل والیسع وذوالکفل را یاد کن و همه از نیکان اند. (48)
این [سرگذشت های سازنده] یادآوری و پند است؛ و بی تردید برای پرهیزکاران بازگشت گاه نیکویی خواهد بود. (49)
[آن بازگشت گاه] بهشت های جاویدانی است که درهایش را به روی آنان گشوده اند، (50)
در حالی که در آنجا بر تخت ها تکیه می زنند و میوه های فراوان و نوشیدنی مورد دلخواهشان را در آنجا می طلبند، (51)
و نزد آنان زنانی است که فقط به شوهرانشان عشق می ورزند، و با شوهرانشان هم سن و سال اند. (52)
[به آنان گویند:] این است آنچه شما را برای روز حساب وعده می دادند. (53)
این بی تردید عطای ماست که برای آن پایانی نیست. (54)
این [همه برای پرهیزکاران است]، و مسلماً برای سرکشان، بدترین بازگشتگاه خواهد بود. (55)
دوزخ که در آن وارد می شوند و چه بد آرامگاهی است! (56)
این آب جوشان و مایع چرکین متعفّن است که باید آن را بچشند، (57)
و [جز اینها] عذاب های دیگری مانند آن دارند. (58)
[چون پیشوایان کفر به دوزخ درآیند، و پیروانشان را نیز راهی دوزخ کنند ندا رسد:] این گروهی [از پیروان شما] هستند که با فشار و زور با شما وارد دوزخ می شوند. [پیشوایان کفر در پاسخ ندا دهنده گویند:] خوش آمد و گشایشی بر آنان [که پیروان ما بودند] مباد، بی تردید آنان به آتش خواهند سوخت. (59)
[پیروان به پیشوایان] گویند: بلکه بر شما خوش آمد و گشایشی مباد، شما این عذاب را از پیش برای ما فراهم کردید، و چه بد قرارگاهی است. (60)
می گویند: پروردگارا! هر کس این عذاب را از پیش برای ما فراهم آورده است، برای او در آتش عذابی دو چندان بیفزا. (61)
و می گویند: ما را چه شده که [مردان مؤمن و شایسته] ای که از اشرارشان می شمردیم، نمی بینیم. (62)
آیا ما آنان را به ناحق به مسخره گرفتیم [و اکنون در بهشت جای دارند] یا [در دوزخ اند و] دیدگان ما به آنان نمی افتد؟! (63)
این گفتگو و مجادله اهل آتش حتمی و واقع شدنی است. (64)
بگو: من فقط بیم دهنده ام، و هیچ معبودی جز خدای یگانه قهّار نیست. (65)
پروردگار آسمان ها و زمین و آنچه میان آنهاست، توانای شکست ناپذیر و بسیار آمرزنده است. (66)
بگو: این [قرآن من] خبری بزرگ است، (67)
که شما از آن روی می گردانید. (68)
من از ملأ اعلی هنگامی که [درباره آفرینش آدم] مجادله می کردند، هیچ خبری ندارم. (69)
به من وحی نمی شود جز برای اینکه بیم دهنده ای آشکارم. (70)
[یاد کن] هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من بشری از گل خواهم آفرید. (71)
پس زمانی که اندامش را درست و نیکو نمودم و از روح خود در او دمیدم، برای او سجده کنید. (72)
پس فرشتگان همه با هم سجده کردند؛ (73)
مگر ابلیس که تکبّر ورزید و از کافران شد. (74)
[خدا] فرمود: ای ابلیس! تو را چه چیزی از سجده کردن بر آنچه که با دستان قدرت خود آفریدم، بازداشت؟ آیا تکبّر کردی یا از بلند مرتبه گانی؟ (75)
گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریدی و او را از گل ساختی. (76)
[خدا] گفت: از آن [جایگاه] بیرون رو که بی تردید تو رانده شده ای؛ (77)
و حتماً لعنت من تا روز قیامت بر تو باد. (78)
گفت: پروردگارا! مرا تا روزی که مردم برانگیخته می شوند، مهلت ده. (79)
[خدا] گفت: تو از مهلت یافتگانی، (80)
تا زمانی معین و معلوم. (81)
گفت: به عزتت سوگند همه آنان را گمراه می کنم، (82)
مگر بندگان خالص شده ات را. (83)
[خدا] گفت: سوگند به حق و فقط حق را می گویم (84)
که بی تردید دوزخ را از تو و آنان که از تو پیروی کنند، از همگی پر خواهم کرد (85)
بگو: من برای ابلاغ دین هیچ پاداشی از شما نمی خواهم و از کسانی که چیزی را از نزد خود می سازند [و ادعای باطل می کنند] نیستم. (86)
آن [قرآن را که بر شما می خوانم] جز مایه تذکر و پندی برای جهانیان نیست. (87)
و بی تردید پس از مدتی خبر [صدق حقّانیّت و ظهور عینی آیات و وعده های] آن را خواهید دانست. (88)


سوره 39: الزمر
به نام خداوند رحمتگر مهربان
[این] کتاب نازل شده از سوی خدای توانای شکست ناپذیر و حکیم است. (1)
بی تردید ما این کتاب را به حقّ و درستی به سوی تو نازل کردیم، پس خدا را در حالی که اعتقاد و ایمان را برای او [از هرگونه شرکی] خالص می کنی، بپرست. (2)
آگاه باشید! که دین خالص ویژه خداست، و آنان که به جای خدا سرپرستان و معبودانی برگزیده اند [و می گویند:] ما آنان را جز برای اینکه ما را هر چه بیشتر به خدا نزدیک کنند، نمی پرستیم. بی تردید خدا میان آنان [و مؤمنان] درباره آنچه که اختلاف می کنند [و آن آیین توحید و شرک است] داوری خواهد کرد؛ قطعاً خدا آن کس را که دروغگو و بسیار ناسپاس است، هدایت نمی کند. (3)
اگر [بر فرض محال] خدا می خواست برای خود فرزندی بگیرد، همانا از میان آفریده هایش آنچه را خودش می خواست برمی گزید [نه اینکه شما برای او انتخاب کنید]؛ منزّه است او [از آنکه برای او فرزندی باشد] اوست خدای یگانه و قهّار. (4)
آسمان ها و زمین را به حق آفرید. شب را به روز درمی پیچید، و روز را به شب درمی پیچید، و خورشید و ماه را [برای بندگانش] مسخّر و رام کرد. هر کدام تا سرآمدی معین روانند. آگاه باشید! او توانای شکست ناپذیر و بسیار آمرزنده است. (5)
شما را از یک تن آفرید، سپس همسرش را از او پدید آورد، و از چهارپایان [شتر و گاو و گوسفند و بز به اعتبار یک نر و یک ماده] هشت زوج آفرید، شما را در شکم های مادرانتان آفرینشی پس از آفرینشی دیگر در میان تاریکی های سه گانه [شکم و رحم و مشیمه] به وجود آورد. این است خدا پروردگار شما که فرمانروایی [مطلق بر همه هستی] ویژه اوست، معبودی جز او نیست، پس چگونه شما را از حق بازمی گردانند؟ (6)
اگر کافر شوید [زیانی به خدا نمی رسانید؛ زیرا] خدا از شما بی نیاز است، و کفر را برای بندگانش نمی پسندد؛ و اگر سپاس گزاری کنید، آن را برای شما می پسندد. و هیچ سنگین باری، بار [گناه] دیگری را برنمی دارد. سپس بازگشت شما به سوی پروردگارتان خواهد بود، و شما را به آنچه انجام می دادید، آگاه خواهد کرد؛ زیرا او به نیّات و اسرار سینه ها داناست. (7)
و چون به انسان آسیبی رسد، پروردگارش را در حال بازگشت به سوی او [برای برطرف شدن آسیبش] می خواند، سپس چون او را [برای رهایی از آن آسیب] نعمتی از جانب خود عطا کند، آن آسیب را که پیش تر برای برطرف شدنش دعا می کرد، فراموش می کند و دوباره برای خدا همتایانی قرار می دهد تا [مردم را] از راه خدا گمراه کند. بگو: اندک زمانی از کفر خود برخوردار باش، بی تردید تو از اهل آتشی. (8)
[آیا چنین انسان کفران کننده ای بهتر است] یا کسی که در ساعات شب به سجده و قیام و عبادتی خالصانه مشغول است، از آخرت می ترسد و به رحمت پروردگارش امید دارد؟ بگو: آیا کسانی که معرفت و دانش دارند و کسانی که بی بهره از معرفت و دانش اند، یکسانند؟ فقط خردمندان متذکّر می شوند. (9)
بگو: ای بندگان مؤمنم! از پروردگارتان پروا کنید. برای کسانی که در این دنیا اعمال شایسته انجام داده اند، پاداش نیکی است و زمین خدا گسترده است [بر شماست از سرزمینی که دچار مضیقه دینی هستید به سرزمینی دیگر مهاجرت کنید]. فقط شکیبایان پاداششان را کامل و بدون حساب دریافت خواهند کرد. (10)
بگو: من مأمورم که خدا را در حالی که ایمان و عبادت را برای او [از هر گونه شرکی] خالص می کنم، بپرستم. (11)
و مأمورم که [در این آیین از] نخستین تسلیم شدگان [به فرمان ها و احکام] او باشم. (12)
بگو: اگر پروردگارم را نافرمانی کنم از عذاب روزی بزرگ می ترسم. (13)
بگو: فقط خدا را در حالی که ایمان و عبادتم را برای او [از هر گونه شرکی] خالص می کنم، می پرستم. (14)
پس شما هم آنچه را می خواهید، به جای او بپرستید. بگو: بی تردید زیانکاران [واقعی] کسانی هستند که روز قیامت سرمایه وجودشان و کسانشان را به تباهی داده باشند؛ آگاه باشید! که آن همان زیان آشکار است. (15)
برای آنان از بالای سرشان و از زیر پایشان سایبان هایی از آتش است، این عذابی است که خدا بندگانش را به آن بیم می دهد. ای بندگانم! از من پروا کنید (16)
و کسانی که از پرستیدن طاغوت [یعنی بت ها، اربابان کفر و شیطان های سرکش] دوری کردند و به سوی خدا بازگشتند، بر آنان مژده باد؛ پس به بندگانم مژده ده. (17)
آنان که سخن را می شنوند و از بهترینش پیروی می کنند، اینانند کسانی که خدا هدایتشان کرده، و اینان همان خردمندانند. (18)
آیا کسی که فرمان عذاب بر او محقق و ثابت شده [راه گریزی از آن دارد؟] آیا کسی را که در آتش است، تو نجات می دهی؟ (19)
ولی کسانی که از پروردگارشان پروا داشتند، برای آنان غرفه هایی است که از فراز آنها غرفه هایی دیگر بنا شده و از زیر آنها نهرها جاری است. خدا این وعده را داده است؛ خدا خلف وعده نمی کند. (20)
آیا ندانسته ای که خدا از آسمان آبی نازل کرد، پس آن را به صورت چشمه هایی در زمین درآورد، آن گاه به وسیله آن زراعتی را که رنگ هایش گوناگون است، بیرون می آورد، سپس [آن زراعت] خشک می شود، در نتیجه آن را به رنگ زرد بینی، پس آن را ریز ریز و در هم شکسته می کند؛ بی تردید در این [دگرگونی ها] برای خردمندانْ هشدار و عبرتی است. (21)
آیا کسی که خدا سینه اش را برای [پذیرفتن] اسلام گشاده است، و بهره مند از نوری از سوی پروردگار خویش است [مانند کسی است که سینه اش از پذیرفتن اسلام تنگ است؟] پس وای بر آنان که دل هایشان از یاد کردن خدا سخت است، اینان در گمراهی آشکار هستند. (22)
خدا نیکوترین سخن را نازل کرد، کتابی که [آیاتش در نظم، زیبایی، فصاحت، بلاغت و عمق محتوا] شبیه یکدیگر است، مشتمل بر داستان های پندآموز [و امر، نهی، وعده، وعید، حلال و حرام] است؛ از شنیدن آیاتش پوست کسانی که از پروردگارشان می هراسند به هم جمع می شود، آن گاه پوستشان و دلشان به یاد خدا نرم می گردد و آرامش می یابد. این هدایت خداست که هر که را بخواهد به آن راهنمایی می کند؛ و هر که را خدا [به کیفر کفر و عنادش] گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود. (23)
آیا کسی که روز قیامت [به خاطر بسته بودن دست هایش می کوشد که] با صورت خود گزند عذاب را دفع کند [مانند کسی است که ایمن از عذاب است؟] به ستمکاران گویند: آنچه را همواره مرتکب می شدید، بچشید. (24)
کسانی [هم] که پیش از آنان بودند [آیات خدا را] تکذیب کردند، پس از آنجا که گمان نمی کردند، عذاب به سویشان آمد. (25)
پس خدا در زندگی دنیا خواری و رسوایی را به آنان چشانید؛ و اگر معرفت و آگاهی داشتند [توجه می کردند که] عذاب آخرت بزرگ تر است. (26)
و ما برای مردم در این قرآن از هر گونه مثل و سرگذشت عبرت آموزی بیان کرده ایم، باشد که متذکّر شوند. (27)
قرآنی است گویا و روشن بدون هر گونه انحراف و کژی، برای اینکه [در سایه تعالیمش از شرک، عصیان و فساد] بپرهیزند. (28)
خدا [برای فهماندن حقیقت توحید و شرک] مثلی زده است: مردی را که اربابانی ناسازگار و بداخلاق در [مالکیّت] او شریک اند، و مردی که فقط برده یک مالک است، آیا این دو برده از جهت فرمان گرفتن و فرمان بردن با هم یکسانند؟ [موحدان که بنده خدای یکتا هستند، دارای زندگی منظم و پاک و آخرتی آبادند، و مشرکان که فرمان بران اربابان گوناگونند، دارای زندگی پریشان و آخرتی خراب اند.] همه ستایش ها ویژه خداست. بلکه بیشترشان [به آثار و منافع بندگی خدا] معرفت و آگاهی ندارند. (29)
بی تردید تو می میری و قطعاً آنان هم می میرند. (30)
سپس شما روز قیامت نزد پروردگارتان [در امر دین] مجادله خواهید کرد [که ما موحدان در دنیا حقّانیّت توحید را ثابت کردیم و بطلان بت پرستی را روشن نمودیم، ولی کبرِ شما مانع از هدایت شما شد.] (31)

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 68:32

مشخصات

تصاویر

پایگاه قرآن