آیات 35 تا 45 سوره کهف، با صدای محمد جبریل و ترجمه استاد بهاء الدین خرمشاهی
سوره 18: الکهف
أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
پناه می برم به خدا از شر شیطان رانده شده
وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِیدَ هَذِهِ أَبَدًا ﴿35﴾
و در حالى که در حق خویش ستمکار بود، داخل باغش شد و گفت گمان ندارم که این [نعمت] هرگز نابود شود (35)
وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُدِدْتُ إِلَى رَبِّی لَأَجِدَنَّ خَیْرًا مِنْهَا مُنْقَلَبًا ﴿36﴾
و گمان ندارم که قیامت بر پا شود، و اگر هم به سوى پروردگارم باز گردانده شوم، در آنجا جایگاهى بهتر از این خواهم یافت (36)
قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ یُحَاوِرُهُ أَکَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاکَ رَجُلًا ﴿37﴾
دوستش که با او گفت و گو مىکرد گفت آیا به کسى که تو را از خاک و سپس از نطفه آفریده است و سپس در هیئت انسانى [معتدل] سامان داده است، کفرمى ورزى؟ (37)
لَکِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّی وَلَا أُشْرِکُ بِرَبِّی أَحَدًا ﴿38﴾
ولى من مى گویم او که خداوند است، پروردگار من است و با پروردگارم احدى را شریک نمى آورم (38)
وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مَالًا وَوَلَدًا ﴿39﴾
و چرا چون وارد باغت شدى، نگفتى "ما شاء الله لا قوة الا بالله"، اگر مرا کم مالتر و کم زاد و رودتر مى بینى، (39)
فَعَسَى رَبِّی أَنْ یُؤْتِیَنِ خَیْرًا مِنْ جَنَّتِکَ وَیُرْسِلَ عَلَیْهَا حُسْبَانًا مِنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِیدًا زَلَقًا ﴿40﴾
چه بسا پروردگارم بهتر از باغ تو به من ببخشد و بر باغ تو صاعقه اى از آسمان فرود فرستد و به صورت خاک و خاشاکى سترون در آید (40)
أَوْ یُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْرًا فَلَنْ تَسْتَطِیعَ لَهُ طَلَبًا ﴿41﴾
یا آب آن [به اعماق زمین] فرو رود، و هرگز نتوانى بازش یافت (41)
وَأُحِیطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ یُقَلِّبُ کَفَّیْهِ عَلَى مَا أَنْفَقَ فِیهَا وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَیَقُولُ یَا لَیْتَنِی لَمْ أُشْرِکْ بِرَبِّی أَحَدًا ﴿42﴾
و [سرانجام] دارایى اش بر باد رفت، و او به خاطر هزینه اى که در آن کرده بود، دست [حسرت] بر دست مى زد، و آن باغ سقف ها و دیوارهایش فرو ریخته بود، و مى گفت کاش من هیچ کس را با پروردگارم شریک نمى انگاشتم (42)
وَلَمْ تَکُنْ لَهُ فِئَةٌ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا کَانَ مُنْتَصِرًا ﴿43﴾
و براى او گروهى نبودند که او را در برابر خداوند یارى دهند و انتقام گیرنده نبود (43)
هُنَالِکَ الْوَلَایَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَیْرٌ ثَوَابًا وَخَیْرٌ عُقْبًا ﴿44﴾
آنجاست که ولایت از آن خداوند بر حق است، هموست که خوش پاداش تر و بهترین بخشنده نیک سرانجامى است (44)
وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا کَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیمًا تَذْرُوهُ الرِّیَاحُ وَکَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ مُقْتَدِرًا ﴿45﴾
و براى آنان زندگى دنیوى را به آبى مثل بزن که آن را از آسمان نازل کنیم و به آن گل و گیاه زمین آمیزد، و سرانجام خرد و خوار شود که بادها پراکنده اش کنند، و خداوند بر هر کارى تواناست (45)
سوره 18: الکهف
أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
پناه می برم به خدا از شر شیطان رانده شده
وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِیدَ هَذِهِ أَبَدًا ﴿35﴾
و در حالى که در حق خویش ستمکار بود، داخل باغش شد و گفت گمان ندارم که این [نعمت] هرگز نابود شود (35)
وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُدِدْتُ إِلَى رَبِّی لَأَجِدَنَّ خَیْرًا مِنْهَا مُنْقَلَبًا ﴿36﴾
و گمان ندارم که قیامت بر پا شود، و اگر هم به سوى پروردگارم باز گردانده شوم، در آنجا جایگاهى بهتر از این خواهم یافت (36)
قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ یُحَاوِرُهُ أَکَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاکَ رَجُلًا ﴿37﴾
دوستش که با او گفت و گو مىکرد گفت آیا به کسى که تو را از خاک و سپس از نطفه آفریده است و سپس در هیئت انسانى [معتدل] سامان داده است، کفرمى ورزى؟ (37)
لَکِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّی وَلَا أُشْرِکُ بِرَبِّی أَحَدًا ﴿38﴾
ولى من مى گویم او که خداوند است، پروردگار من است و با پروردگارم احدى را شریک نمى آورم (38)
وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مَالًا وَوَلَدًا ﴿39﴾
و چرا چون وارد باغت شدى، نگفتى "ما شاء الله لا قوة الا بالله"، اگر مرا کم مالتر و کم زاد و رودتر مى بینى، (39)
فَعَسَى رَبِّی أَنْ یُؤْتِیَنِ خَیْرًا مِنْ جَنَّتِکَ وَیُرْسِلَ عَلَیْهَا حُسْبَانًا مِنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِیدًا زَلَقًا ﴿40﴾
چه بسا پروردگارم بهتر از باغ تو به من ببخشد و بر باغ تو صاعقه اى از آسمان فرود فرستد و به صورت خاک و خاشاکى سترون در آید (40)
أَوْ یُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْرًا فَلَنْ تَسْتَطِیعَ لَهُ طَلَبًا ﴿41﴾
یا آب آن [به اعماق زمین] فرو رود، و هرگز نتوانى بازش یافت (41)
وَأُحِیطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ یُقَلِّبُ کَفَّیْهِ عَلَى مَا أَنْفَقَ فِیهَا وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَیَقُولُ یَا لَیْتَنِی لَمْ أُشْرِکْ بِرَبِّی أَحَدًا ﴿42﴾
و [سرانجام] دارایى اش بر باد رفت، و او به خاطر هزینه اى که در آن کرده بود، دست [حسرت] بر دست مى زد، و آن باغ سقف ها و دیوارهایش فرو ریخته بود، و مى گفت کاش من هیچ کس را با پروردگارم شریک نمى انگاشتم (42)
وَلَمْ تَکُنْ لَهُ فِئَةٌ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا کَانَ مُنْتَصِرًا ﴿43﴾
و براى او گروهى نبودند که او را در برابر خداوند یارى دهند و انتقام گیرنده نبود (43)
هُنَالِکَ الْوَلَایَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَیْرٌ ثَوَابًا وَخَیْرٌ عُقْبًا ﴿44﴾
آنجاست که ولایت از آن خداوند بر حق است، هموست که خوش پاداش تر و بهترین بخشنده نیک سرانجامى است (44)
وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا کَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیمًا تَذْرُوهُ الرِّیَاحُ وَکَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ مُقْتَدِرًا ﴿45﴾
و براى آنان زندگى دنیوى را به آبى مثل بزن که آن را از آسمان نازل کنیم و به آن گل و گیاه زمین آمیزد، و سرانجام خرد و خوار شود که بادها پراکنده اش کنند، و خداوند بر هر کارى تواناست (45)