ترجمه خواندنی قرآن با نگاه تفسیری و پیام رسان برای نوجوانان و جوانان به همراه شرح تکمیلی، اثر حجت الاسلام علی ملکی، با صدای علی همت مومیوند و فاطمه نیرومند
به نام خدای خوبِ مهربان
الف، لام، میم. 1
جز خدا هیچ معبودی نیست. همیشهزنده است و پاینده. 2
او قرآن را حسابشده و هدفدار بر تو فرستاد. قرآن تأییدکنندۀ کتابهای آسمانی موجود است؛ البته خدا قبل از قرآن، تورات و انجیل را برای راهنمایی مردم فرستاده بود. {منظور، تورات و انجیلِ موجود در دوران صدر اسلام است.}، بله، قرآنِ جداکنندۀ حق از باطل را فرستاد. کسانی که آیهها و نشانههای خدا را باور نکنند، عذاب سختی در پیش دارند؛ چون خدا شکستناپذیرِ انتقامگیر است. 3و4
یقیناً در زمین و آسمان چیزی از خدا پوشیده نمیمانَد. 5
او کسی است که هرطور صلاح بداند، شما را در شکم مادرانتان شکلوشمایل میدهد. جز او معبودی نیست. شکستناپذیرِ کاردرست است. 6
هماوست کسی که قرآن را بر تو فرستاد. بخشی از آن، آیههای «محکم» است که پایۀ قرآناند و بخشی دیگر آیههای «متشابه» و چندپهلوست. کسانی که در دلها یشان انحراف هست، به این قصد دنبال آیهای متشابه میروند که بهمیل خودشان تفسیرش کنند و فتنه بهپا سازند! بههرحال، تحقق عینیِ قرآن را خدا میداند و بس!
اما عالمان ثابتقدم میگویند: «به آیههای متشابه ایمان داریم. تمام قرآن، چه محکم چه متشابه، همه را خدا فرستاده است...» البته جز مردم عاقل، کسی بهخود نمیآید.{البته معصومان بزرگوار علیهم السلام که مصداق کامل «عالمان ثابتقدم» هستند، علاوه بر ایمانداشتن به آیههای متشابه، بهکمک خدای کاردرست، عالم به آنها هم هستند.} 7
آن عالمان ادامه میدهند: «...خدایا، بعد از آنکه راهنماییمان کردی، دلهایمان رااز حق منحرف نکن و خودت توفیق شناخت قرآن را به ما بده. آخر، تنها تو بخشندهای. 8
خدایا، در روزی که جای هیچ شکوشبههای در آمدنش نیست، مردم را جمع میکنی.» بله، خدا برخلاف وعدهاش عمل نمیکند. 9
از اموال و اولاد بیدینها در برابر خشم خدا اصلاً کاری ساخته نیست و اتفاقاً خودشان هم سوخت آتشِ جهنماند! 10
رفتارشان مثل رفتار قبلیهایشان بهویژه فرعونیان است: آیهها و نشانههای ما را دروغ دانستند. خدا هم بهسزای گناهانشان، گریبانشان را گرفت. آخر، مجازات خدا شدید است! 11
به بیدینها هشدار بده: «بههمین زودیها شکست سختی میخورید. روز قیامت هم، دستهجمعی به جهنم برده میشوید و آنجا بدجایگاهی است!» 12
در جنگ بَدر، وقت رو در رو شدنِ دو لشکر، کمک خدا به شما مثل روز روشن بود: یک طرف، مسلمان بودند و در راه خدا میجنگیدند و طرف دیگر بیدینهایی بودند که بهوضوح، تعداد مسلمانان را دو برابر میدیدند! خدا هرکه را شایسته ببیند، با کمک خود تأیید میکند. بله، این ماجرا مایۀ عبرت افراد روشنبین است.{ماجرای جنگ بدر در سورۀ انفال بهصورت مفصّل آمده است} 13
علاقۀ شدید به برخی چیزها، در چشم مردم، رنگ و لعاب داده شده است: زنان زیبارو، فرزندان زیاد، پسانداز بیرویۀ طلا و نقره، وسایل نقلیۀ لوکس و گرانقیمت، گلّههای دام و مزارع وسیع. اینها خوشیهای ناچیز و زودگذرِ زندگی دنیاست؛ درحالیکه عاقبتبهخیری فقط دست خداست. 14
بپرس: «میخواهید بهتر از اینها را به شما معرفی کنم؟ کسانی که مراقب رفتارشان باشند و گرفتار چربوشیرین دنیا نشوند، پیش خدا باغهایی پردرخت خواهند داشت که در آنها جویها روان است و آنجا ماندنیاند. همچنین، همسرانی زیبا و پاک دارند و از رضایت خدا برخوردارند. خدا حال و روز بندگانش را میبیند.» 15
اینان همیشه میگویند: «خدایا، ما ایمان آوردیم. تو هم گناهانمان را بپوشان و ما را از عذاب جهنم دور نگه دار.» 16
اینان اهل صبرند، اهل راستگوییاند، اهل فروتنیاند و اهل کمکاند. بهوقت سحر هم اهل استغفارند. 17
خدا که برپادارندۀ عدل و داد است، گواهی میدهد که هیچ معبودی جز او نیست و فرشتگان و عالمان راستین هم گواهی میدهند. بله، جز او معبودی نیست. او شکستناپذیرِ کاردرست است. 18
از نظر خدا، دین صحیح یعنی تسلیمشدن در برابر او؛ ولی عالمان زیادهخواه اختلافنظر در معارف دین را باب میکنند. هرکسی آیههای خدا را قبول نداشته باشد، حسابش با خداست. خدا هم بهسرعت حسابرسی میکند.{معصومان بزرگوار به ما سفارش کردهاند که وقتی شبها میخواهیم بخوابیم، این آیهها را بخوانیم: 255 تا 257 بقره (ص42)، 18 و 19 و نیز 26 و 27 آلعمران (ص52و53)، 54 تا 56 اعراف (ص157)، 109 و 110 کهف (ص304)، 18 تا آخرِ حشر (ص548).} 19
پس، اگر بزرگان مسیحیان نَجران با تو دربارۀ حقانیت دین اسلام چون و چرا کردند، جواب بده: «من و پیروانم همۀ وجودمان را به خدا سپردهایم.» و کلاً به کسانی مانند یهودیها و مسیحیها که کتاب آسمانی دارند و نیز به بتپرستهایی که با کتاب آسمانی آشنا نیستند، بگو: «شما هم اسلام آوردهاید؟!» اگر که واقعاً اسلام آوردهاند، راه درست را در پیش گرفتهاند و اگر سرپیچی کردند، نگرانشان نباش؛ چونکه وظیفۀ تو فقط رساندن پیام الهی است و خدا حال و روز بندگانش را میبیند. 20
به کسانی که آیهها و نشانههای خدا را قبول ندارند و پیامبران الهی و توصیهکنندگان به عدالت را ناجوانمردانه به شهادت میرسانند، مژدۀ عذابی زجرآور بده! 21
از این قماش افراد، اگر احیاناً کارهای خوبی هم سر زده باشد، در دنیا و آخرت بههدر میرود و آنها دیگر هیچ یاوری نخواهند داشت! 22
مگر ندیدی یهودیهایی که بهرۀ کمی از تورات بردهاند، برای حل اختلافاتشان به کتاب الهی دعوت میشوند تا میانشان داوری کند، ولی عدهای از آنها با بیاعتنایی، از احکام صادرشده رو برمیگردانند؟! 23
این روگردانی برای آن است که بهخیال خودشان میگفتند: «پَر آتش جهنم فقط چند روزی ما را میگیرد.» از قضا، همان دروغهایی که سرِ هم میکردند، آنها را در دینشان گول زد.{ادعایشان این بود: «بهفرض هم که جهنمی باشیم، آتش حداکثر هفت یا چهل روز، مختصر تماسی با بدن ما خواهد داشت و دیگر هیچ!».} 24
در آن روزی که جمعشان میکنیم، حالشان چطور خواهد بود؟! همان روزی که جای هیچ شکوشبههای در آمدنش نیست و در عدالت محض، کارهای هرکس را کامل به او پس میدهند! 25
بگو: «خدایا، ای اختیاردارِ همۀ سلطهها، مقام و موقعیت را به هرکه صلاح بدانی، میدهی و از هرکه صلاح بدانی، پس میگیری. هرکه را لایق ببینی، عزیز و گرامی میداری و هرکه را نالایق ببینی، خوار و زار میکنی! همۀ خوبیها دست توست و تو از عهدۀ هر کاری برمیآیی.{خدا دهنده و گیرندۀ همۀ سلطههای دنیایی و آخرتی است: تمام اقتدارهای مادی و معنوی، تکتک قدرتهای تکوینی و تشریعی، تمامی ولایتهای نبوی و ولایی، یکیک چیرگیهای علمی و فنی و همۀ سِمتها و مقامهای اعتباری و سازمانی.} 26
در طول سال، مدتی شبها را بلند و روزها را کوتاه میکنی و مدتی روزها را بلند و شبها را کوتاه. همچنین، موجود زنده را از مادّۀ بیجان میسازی و مادّۀ بیجان را از موجود زنده. به هرکه هم مصلحت بدانی، فراوان روزی میدهی!»{بلند و کوتاه شدن تدریجی شبها و روزهای سال در بیشتر مناطق کره زمین جز منطقه هایی که روی خط استوا قرار دارند، فصل های مختلف سال را پدید می آورد. این تغییر زمینه را آماده می کند برای تنوع آب و هوایی و رشد گیاهان و درختان و مواد خوراکی گوناگون برای ساکنان زمین} 27
بنابراین، مسلمانان نباید بهجای دوستی با مسلمانان، با بیدینها طرح دوستی بریزند. هرکه چنین ارتباطی با آنها برقرار کند، دیگر هیچ رابطهای با خدا نخواهد داشت؛ مگر آنکه بخواهید از شرّشان در امان بمانید. خدا دربارۀ عذابش به شما هشدار میدهد و به او ختم میشود آخرعاقبتِ همه.{ نام این ارتباطِ مصلحتی «تَقیّه» است. در تقیّه، باطن انسان خوب است و ظاهرش نه. برعکسِ «نفاق» که در آن، باطن انسان خراب است و ظاهرش پسندیده.} 28
بگو: «آنچه را در دلهایتان است، چه پیش خودتان نگه دارید چه آشکارش کنید، خدا آن را میداند و در واقع، آنچه را در آسمانها و زمین است، میداند. آخر، خدا از عهدۀ هر کاری برمیآید. 29
بهیاد روزی باش که هرکس تمام کارهای خوب و بدی را که کرده است، جلوی چشمش میبیند و آرزو میکند که بین او و کارهای بدش فاصلهای دور و دراز باشد! بله، خدا دربارۀ عذابش به شما هشدار میدهد؛ چون خدا دلسوز بندگانش است.» 30
پیامبر! بگو: «اگر خدا را دوست دارید، دنبالهروِ من باشید تا خدا هم دوستتان داشته باشد و گناهانتان را بیامرزد؛ چونکه خدا آمرزندۀ مهربان است.» 31
همچنین، تأکید کن: «از خدا و پیامبر اطاعت کنید.» اگر سرپیچی کنند، خدا قطعاً چنین بیدینهای نافرمانی را دوست ندارد. 32
خدا آدم و نوح و خانوادۀ ابراهیم و خانوادۀ عِمران را انتخاب کرد و بالادست مردم جهان نشاند.{در اینجا منظور از «عمران» پدر حضرت مریم است و آلعمران یعنی مریم و مادرش حنّا و حضرت عیسی(ع) و سلسلۀ بعد از آنان.} 33
نسلی که در پاکی و درستی، همه از یک جنساند. خدا شنوای داناست. 34
حنّا، همسر عِمران، نجوا کرد:«خدایا، بچهای راکه در شکم دارم، وقف تو کردهام تا فارغ از هر مشغلهای در خدمت دین تو باشد.از من بپذیر که تو فقط شنوای دانایی.» 35
همینکه بچهاش را بهدنیا آورد،با حسرت گفت: «خدایا، بچهام دختر است!» البته خدا بهتر میدانست که او چه بچۀ مهمی بهدنیا آورده است! پسری که او میخواست، به اهمیت دختری نبود که به او دادیم! بعد ادامه داد: «نامش را مریم گذاشتم. او و بچههایش را از شرّ شیطانِ راندهشده از خوبیها به تو میسپارم.» 36
خدا هم مریم را بهشایستگی پذیرفت و زمینه را برای رشد مناسبش چید و زکریا را سرپرستش کرد. هر بار که زکریا برای دیدار مریم به عبادتگاه او میرفت، خوراکیهای خوب و خوشمزه در کنارش میدید! روزی پرسید: «مریم، اینها ازکجا برایت میآید؟!» مریم جواب داد: «اینها از طرف خداست.خدا به هرکه صلاح بداند، فراوان روزی میدهد.»{حضرت زکریا(ع) شوهرخالۀ حضرت مریم بود.} 37
اینجا بود که زکریا امیدوارانه خدا را صدا زد: «خدایا، خودت به من هم فرزندی صالح ببخش که تو مستجابکنندۀ دعایی.» 38
بعد، درحالیکه زکریا در عبادتگاهش مشغول نماز بود، فرشتگان خطابش کردند: «خدا مژدهات میدهد به ولادت پسری بهنام یحیی که پیامبریِ مخلوقِ ویژۀ خدا یعنی عیسی را بهجان میپذیرد و خیلی هم آقا و پاکدامن است و پیامبری است جزو شایستگان.» 39
زکریا با کنجکاوی پرسید: «خدایا، چطور ممکن است پسردار شوم؟! دورانِ پیریام رسیده و همسرم هم که نازاست!» خدا فرمود: «بله، همینطور است؛ ولی خدا هر کاری بخواهد، میکند.» 40
زکریا که بیقرارِ دانستن زمان بچهدارشدنش بود، گفت: «خدایا، نشانهای برایم بگذار.» فرمود: «نشانهاش این است که تا سه شبانهروز نمیتوانی با مردم حرف بزنی، جز با رمز و اشاره! بهشکرانۀ این نعمت، خیلی بهیاد خدا باش و صبح و شب به پاکی یادش کن.» {زکریا(ع) فقط با مردم نمیتوانست سخن بگوید؛ ولی میتوانست ذکر خدا بگوید.}41
فرشتگان به مریم گفتند:«خدا انتخابت کرده و از آلودگیهای ظاهری و باطنی و تهمتهای ناروای مردم، تو را پاک ساخته و از بین بانوان دنیا، تو را برای مادرشدنِ بدون همسر انتخاب کرده است! 42
مریم، در برابر خدا فروتن باش و با جماعتِ نمازگزاران سجده و رکوع کن.» 43
ای پیامبر، این ماجراها جزو خبرهای غیبی است که به تو وحی میکنیم؛ وگرنه تو که آنجا نبودی: نه وقتی قرعهکشی میکردند که سرپرستی مریم را کدامشان بهعهده بگیرد و نه وقتی که اولش، دربارۀ سرپرستی مریم کارشان به دعوا کشید! 44
باز، فرشتگان گفتند: «مریم، خدا مژدهات میدهد به تولد مخلوق ویژهای از طرف خودش: نامش عیسیبنمریم است و لقبش مسیح. او در دنیا و آخرت آبرومند است و از بندگان خیلی نزدیک خدا بهشمار میآید. 45
در نوزادی هم، مثل بزرگسالیاش، عاقلانه و پیامبرانه با مردم حرف میزند و جزوِ شایستگان است...» 46
مریم پرسید: «خدایا، چطور ممکن است بچهدار شوم؟! با اینکه مردی با من ازدواج نکرده!» جبرئیل فرمود: «بله، همینطور است؛ ولی خدا هرچه بخواهد، میآفریند؛ یعنی وقتی چیزی را بخواهد، فقط تا فرمان بدهد: ’باش‘، بهسرعت بهوجود میآید.» 47
«... همچنین، به عیسی کتاب آسمانی و حکمت و تورات و انجیل یاد میدهد.{قرآن از باورهای عقلی و پندهای اخلاقی و دستورهای فقهی و نیز بصیرتهای راهگشا، بهخاطر «محکم»بودنشان با نام «حکمت» یاد میکند: یکتاپرستی، خوبی به پدر و مادر، رعایت حقوق مردم و بهویژه خویشان، کمک به نیازمندان، پرهیز از اسراف، دوری از بخل، زندگی بهسبک دین، نکشتن انسانهای بیگناه، پرداختن به یتیمان و... .} 48
در شروع کار، او را بهسوی بنیاسرائیل میفرستد تا به آنها بگوید: ’من از طرف خدا برایتان معجزههایی روشن آوردهام: از گِل چیزی میسازم شبیه پرندۀ واقعی. بعد در آن فوت میکنم. پس با اجازۀ خدا پرندهای جاندار میشود! تازه، با اجازۀ خدا، کورِ مادرزاد و جُذامی را هم شفا میدهم و مردهها را زنده میکنم! همینطور، میتوانم به شما بگویم که در خانههایتان چه میخورید و چه ذخیره میکنید! این کارها نشانۀ خوبی است برای شما در پیبردن به حقانیت من، اگر واقعاً ایمان داشته باشید. 49
آمدهام تا کتاب آسمانیِ موجود یعنی تورات را تأیید کنم و درعینحال، بعضی چیزهایی را که بر شما حرام شده بود، برایتان حلال کنم. بله، با معجزه پیشتان آمدهام. پس، در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید و از من اطاعت کنید. 50
خدا صاحباختیار من و شماست. او را بپرستید که راه درست زندگی همین است.‘» 51
ولی وقتی عیسی بیدینیِ مردم را بهعیان دید، پرسید: «چه کسی یاور من است در راه حفظ دین خدا؟» یاران مخصوصش جواب دادند: «ما یاوران دین خداییم؛ چون خدا را باور داریم. تو هم شاهد باش که ما همه تسلیم فرمانِ اوییم. 52
خدایا، به آنچه تو فرستادهای ایمان آوردهایم و دنبالهروِ پیامبرت بودهایم؛ پس ما را با شاهدان همنشین کن.»{«شاهدان» یعنی شاهدان کارهای مردم یا شاهدان بر یگانگی خدا.} 53
بدخواهان برای کشتن عیسی نقشه کشیدند. خدا هم برضدّشان نقشه کشید. البته خدا ماهرترین نقشهکِشنده است. 54
نقشۀ خدا این بود که فرمود: «عیسی، خودم تو را برمیدارم و زنده بهطرف خودم بالا میآورم و از دست بیدینهای ناپاک نجاتت میدهم. تا روز قیامت هم، همیشه پیروان واقعیات را برتر از بیدینها قرار میدهم. البته آخر سر، بهسوی من است برگشتنتان؛ در نتیجه درهر چیزی که سرش اختلاف داشتهاید، بینتان داوری میکنم.{با توجه به سفارش حضرت عیسی؟ع؟ به پیروی از پیامبر خاتم(ص) در آیۀ 6 سورۀ صف (ص552)، پیروان واقعی حضرت مسیح (ع) مسلمانان مبارزی هستند که چهرۀ اجتماعی و جامعهسازِ دین خدا را به جهانیان نشان میدهند.} 55
پس بیدینها را در دنیا و آخرت به عذابی سخت گرفتار میسازم و دیگر هیچ یاوری نخواهند داشت. 56
اما کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای خوب کردهاند، خدا پاداششان را کامل میدهد. بله، خدا بدکارها را دوست ندارد.» 57
این داستان را که بهدقت برایت میخوانیم، از نشانههای حقانیت توست و پند حکیمانه است. 58
در واقع، داستان آفرینش عیسی، از نظر خدا، مثل آفرینش آدم است که بدنش را از خاک آفرید و بعد به او دستور داد: «موجودِ زنده باش.» درلحظه، همان شد! 59
آنچه دربارۀ عیسی گفته میشود، حق است و از طرف خدا. پس دربارهاش اصلاً شک نکن! 60
اگر بزرگان مسیحیان نَجران، بعد از این حقایقی که دربارۀ عیسی به دستت رسیده، باز دربارۀ او چون و چرا کردند، ه آنها پیشنهاد مُباهله بده؛ یعنی بگو: «بیایید اینها را یکجاجمع کنیم: فرزندانمان و فرزندانتان و بانوانمان و بانوانتان و خودمان و خودتان. بعد، کار را به خدا واگذاریم و با تضرع و زاری، لعنت خدا را بر دروغگویان بفرستیم.» 1- {اگر بعد از آوردن دلیلِ کافی و قانعکننده برای ثابتکردن مطلبی مهم، طرف مقابل از روی لجبازی از قبولش خودداری کند، میتوان او را به مُباهله دعوت کرد. چگونگیاش در همین آیه آمده است.} 2- {برای چنین رویداد سرنوشتسازی، پیامبر(ص) فقط چهار نفر را با خود آورد: حضرت فاطمۀ زهرا را بهمصداق نِسآءَنا آورد و امامحسن و امامحسین را برای أبنآءَنا. میمانَد اَنفُسَنا: ایشان با آوردن امیرالمؤمنین نشان داد که علی (ع) جانِ محمد(ص) است و جز پیامبری، تمام ویژگیهای او را داراست. جالب اینکه اُسقف منطقۀ نَجران وقتی چشمش به این جمع پنجنفره افتاد، از مباهله منصرف شد.} 61
بله، قصۀ واقعی عیسای مسیح همین است. معبودی جز خدا نیست و قطعاً خداست همان شکستناپذیرِ کاردرست. 62
بعد از جریان مباهله، اگر باز هم از پذیرش حق سرپیچی کنند، خدا حال خرابکارهای لجباز را خوب میداند. 63
به اهلکتاب پیشنهاد بده: «بیایید بر سر اصول و ارزشهایی که بین ما و شما مشترک است، تمرکز کنیم: فقط خدا را عبادت کنیم و بت نپرستیم و افرادی از خودمان را بهجای خدا اربابهای خود ندانیم.» اگر با این پیشنهاد هم مخالفت کردند، بگویید: «بدانید که ما درهرحال به این اصل مشترک عمل میکنیم.» 64
اهلکتاب! چرا دربارۀ ابراهیم با همدیگر چونوچرا میکنید واو را دنبالهروِ دین خود میدانید؟! تورات و انجیل که بعد ازاو فرستاده شده! پس چرا عقلتان را بهکار نمی اندازید؟! 65
هان! شما همانهایی هستید که دربارۀ موضوعات مرتبط با دین خودتان که اتفاقاً اطلاعی هم از آن داشتید، با مسلمانان جرّوبحث کردید و ولی محکوم شُدید! حالا چطور دربارۀ آیین ابراهیم و ارتباط آن با دین خودتان چونوچرا میکنید که از آن اطلاعی هم ندارید؟!بله، خدا میداند و شما نمیدانید. 66
ابراهیم نه یهودی بود، نه مسیحی؛ بلکه انسانی بود میانهرو و تسلیم دستورهای خدا. هرگز هم بتپرست نبود. 67
در حقیقت، نزدیکترین مردم به ابراهیم همان پیروان او هستند و این پیامبر یعنی محمد و نیز مسلمانان. خدا هم کسوکار مؤمنان است. 68
گروهی از اهلکتاب آرزو دارند که گمراهتان کنند؛ درحالیکه دارند خودشان را گمراه میکنند؛ ولی نمیفهمند! 69
اهلکتاب! چرا نشانههای پیامبریِ محمد را قبول نمیکنید، با اینکه در تورات و انجیل هم آن نشانهها را دیدهاید؟! 70
اهلکتاب! چرا حق را وارونه جلوه میدهید و حقیقت را آگاهانه کتمان میکنید؟! 71
بعضی یهودیان به بعضی دیگر پیشنهاد کردند: «اولِ روز وانمود کنید به دین و قرآنی که بر مسلمانان فرستاده شده است، ایمان آوردهاید و آخرِ روز از ایمان خود برگردید! شاید آنها هم از دین اسلام برگردند. 72
همچنین، در بازگوکردن مطالب مشترک تورات و قرآن به کسی، جز پیروان دینتان، اعتماد نکنید! نکند معلوم شود مثل کتابی که به شما دادهاند، به دیگران هم داده میشود! یا اینکه در قیامت، پیش خدا علیه شما حرفی بزنند!»جواب بده: «در واقع، هدایت واقعی فقط هدایت خداست و فضیلت نبوت هم به دست اوست که به هرکس شایسته ببیند، میدهد؛ چون خدا روزیگسترِ داناست. 73
هرکه را لایق ببیند، با لطف ویژهاش مینوازد؛ زیرا خدا لطفِ بسیار دارد.» 74
البته در بین اهلکتاب، کسانی هستند که اگر اعتماد کنی و هزار سکۀ طلا هم به آنها بدهی، به تو پس میدهند. کسانی هم هستند که اگر اعتماد کنی و سکهای طلا هم به آنها بدهی، به تو پس نمیدهند؛ مگر آنکه بالای سرشان بِایستی تا مالت را پس بگیری! دلیل این کار زشتشان آن است که بهخیال خودشان میگویند: «بقیۀ مردم حق ندارند به کارهای ما اعتراض کنند! چون ما نژاد برتریم.» آنها با این حرف، آگاهانه به خدا دروغ میبندند. 75
چرا، دیگران حق اعتراض دارند. آنان که سرِ قولشان بمانند و مراقب رفتارشان باشند، خدا دوستشان دارد. بله، او خود مراقبان را دوست دارد. 76
در مقابل، کسانی که تعهد دینداری و قسمهای خود را بهقیمت ناچیزِ مادی میفروشند، در آخرت بهرهای ندارند و خدا روز قیامت، نه با آنها محبتآمیز حرف میزند و نه به آنها توجهی میکند. همچنین، در این دنیا توفیق پاکسازی از گناهان به آنها نمیدهد و در آخرت دچار عذابی زجرآور میشوند. 77
عدهای از عالمانِ یهودی، وقتِ خواندن دستنوشتههای خود، لحنشان را جوری تغییر میدهند که خیال کنید آنها جزوِ کتاب خداست؛ درحالیکه جزوِ کتاب خدا نیست. تازه، ادعا میکنند: «آن دستنوشتهها را خدا فرستاده!» درحالیکه خدا نفرستاده است و آنها آگاهانه این دروغها را به خدا نسبت میدهند. 78
محال است خدا به انسانی کتاب آسمانی و سِمت رهبری و پیامبری بدهد، بعدش او به مردم و بهویژه به عالمان اینطور دستور دهد: «بهجای بندگی خدا، بندگان من باشید!» بلکه دستور میدهد: «شما که کارتان یاددادن کتاب آسمانی و خواندن آن است، پس بیایید عالمانی خداجو باشید!»1- {بنیاسرائیل دو نوع تهمت به حضرت عیسی(ع) میزدند: 1. فرزندیِ خدا؛ 2. دعوت مردم به پرستش خودش. آیههای قبل در جواب تهمت اول بود و از اینجا بهبعد در جواب تهمت دوم است.} 2- {خداجو و ربّانی کسی است که با خدا ارتباط عمیق دارد و عالِم خداجو و دانشمند ربّانی کسی است که راه پیامبران را برود و با رفتار پسندیده و گفتار مفید خود، به آگاهکردنِ مردم کمک کند.} 79
همینطور، دستور نمیدهد: «فرشتگان و پیامبران را اربابهای خود بگیرید.» یعنی بعد از آنکه در برابر خدا تسلیم شدید، باز دستورتان میدهد به بیدینی؟! 80
اینطور بود که خدا از پیامبران و پیروانشان قول گرفت: «هر وقت کتاب آسمانی و حکمت به شما دادم و در آینده، پیامبری آمد که کتاب آسمانیتان را تأیید کرد، باید به او ایمان بیاورید و یاریاش کنید. بعد، خدا از پیامبران پرسید: «به این موضوع اقرار میکنید؟ و دربارهاش از پیروانتان تعهد محکم میگیرید؟» جواب دادند:«بله، اقرار میکنیم.» فرمود: «پس، شما شاهد باشید و من هم با شما شاهد هستم.{هر پیامبری مأموریت داشته است که اصل رسالت پیامبران قبلی و خطوط کلی اعتقادی، اخلاقی، فقهی و حقوقیشان را تأیید کند؛ البته برخی احکام جزئی را که تاریخ مصرفشان محدود بوده، تغییر میداده و روش مناسب با زمان خود را اجرا میکرده است.} 81
آنهایی که از این بهبعد سرپیچی و عهدشکنی کنند، افرادی منحرفاند.» 82
با اینهمه دلیلهای روشن، بیدینها چطور دنبال چیزی جز دین خدا هستند؟! با آنکه تمام ساکنان آسمانها و زمین، خواسته و ناخواسته، فقط در برابر او سرِ تسلیم فرود آوردهاند و دستآخر، فقط بهسوی او برِشان میگردانند؟! 83
پیامبر! بگو: «ایمان آوردهایم به خدا و به آنچه بر ما فرستاده شده و به آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبرانِ از نسل یعقوب فرستاده شده و به آنچه
به موسی و عیسی و به همۀ پیامبران از طرف خدا داده شده است. در اصل نبوت، بین هیچ کدامشان فرق نمیگذاریم و در برابر خدا، کاملاً تسلیم ایم.»{«اَسباط» یعنی نوهها. به قبایل دوازدهگانۀ بنیاسرائیل اَسباط میگفتند، بهدلیل نسبتی که با دوازده فرزند یعقوب(ع) داشتند. از فرزندانِ او فقط یوسف(ع) پیغمبر شد و بعدها هم از نسل یعقوب (ع) عدهای به پیامبری انتخاب شدند.} 84
هرکه دنبال دین دیگری بهجز اسلام باشد، آن دین هرگز از او پذیرفته نمیشود و در آخرت هم سرمایۀ عمرش را باخته است. 85
خدا دیگر چطور دست گروهی را بگیرد که بعد از اسلامآوردنشان بیدین شدهاند؟! با آنکه آنها قبول داشتند که پیامبر اسلام برحق است و نشانههای روشنی هم دستشان رسیده بود. بله، خدا دست مردم بدکار را نمیگیرد. 86
جزایشان این است: لعنت خدا و همۀ فرشتگان و مردم بر آنها! 87
همیشه از رحمت خدا دورند. نه از عذابشان کم میشود و نه مهلت فرار به آنها داده میشود؛ 88
مگر کسانی که بعد از آنهمه رفتار زشت، توبه کنند و خرابکاریها و خطاهای گذشته را جبران سازند؛ چون خدا آمرزندۀ مهربان است. 89
البته کسانی که بعد از اسلامشان بیدین شوند و با کارهای زشت، بیدینیشان را بیشتر کنند و بعد، از روی ناچاری، در لحظۀ جانکندن توبه کنند، توبۀ آنها هرگز قبول نخواهد شد و آنها همان گمراهانِ واقعیاند.{البته اینجور افراد اگر در لحظههای پایانی عمر و قبل از احتضار، یعنی قبل از دیدنِ فرشتۀ مرگ یا بعضی نشانههای زندگی برزخ، از کارهای زشتِ گذشتۀ خودشان واقعاً پشیمان باشند و توبه کنند، إنشاءالله خدای مهربان توبهشان را قبول خواهد کرد.} 90
کسانی که بیدین شوند و در حال بیدینی از دنیا بروند،اگر برای رهایی خودشان از عذاب، تمام زمین را هم از طلا پرکنند و بدهند، از هیچ کدامشان قبول نخواهد شد. بله، عذابی زجرآور نصیبشان میشود و هیچ یاوری نخواهند داشت! 91
فقط وقتی به مقامِ خوبان میرسید که از چیزهای دوستداشتنیتان در راه خدا هزینه کنید. هر چیزی هم در راه خدا هزینه کنید، خدا آن را میداند.{ابرار از «بَرّ» (خشکی و صحرا) میآید. آنان در بخشیدنِ مالی که دوستش دارند، دلی بهوسعت صحرا دارند و این حالتِ خوبشان همیشگی است. همینطور،دلوجانشان در پذیرش معارف الهی بسیار کوشاست و اعضا و جوارحشان در کار خیر.} 92
قبل از آمدن تورات، همۀ خوراکیها برای یهودیها حلال بود؛ مگر آنچه یعقوب بر خودش ممنوع کرده بود. بگو: «اگر راست میگویید که بعضی خوراکیها از اول حرام بوده است، تورات را بیاورید و از رویش بخوانید تا حرفتان را ثابت کنید!».1- {حضرت یعقوب(ع) بعضی خوردنیها مثل گوشت شتر و شیر آن را مصرف نمیکرد؛ شاید چون برای سلامتیاش ضرر داشت یا برای سادهزیستی یا... .} 2- {بعضی خوراکیها بهعلت کارهای ناشایست بنیاسرائیل بر آنان حرام شده بود. بنیاسرائیل میگفتند: «حرامبودنِ این خوراکیها از زمان حضرت ابراهیم(ع) بوده است، نه بهخاطر ارتکاب کارهای زشت از طرف ما!»} 93
بعد از این توضیحات، کسانی که دربارۀ حرامها و حلالها نسبت دروغ به خدا میدهند، واقعاً بدکارند! 94
بگو: «حالا که خدا راست گفته است و شما یهودیها دروغ، دنبالهروِ دین ابراهیمِ میانهرو و یکتاپرست باشید.» 95
اولین عبادتگاهی که در زمین برای همۀ مردم ساخته شده، همان خانۀ کعبه است که در مکه قرار دارد و مایۀ برکت و هدایت همیشگی جهانیان است.{خانۀ کعبه را حضرت آدم(ع) ساخت وحضرت ابراهیم و اسماعیل (ع) بازسازی اش کردند. بیش از 4000 هزار سال از آن بازسازی میگذرد. } 96
در آنجا نشانههای واضح ازجمله مقام ابراهیم قرار دارد و هرکه وارد حریم کعبه شود، در امان است.خدا زیارت این خانه را برای آنهایی که سلامت جسمی و توان مالی دارند، واجب کرده است؛ البته هرکه، با نرفتن به حج، بیدینی کند، به خودش ضرر میزند؛ چون خدا از همۀ جهانیان بینیاز است.{مقام ابراهیم سنگی است که اثر پاهای حضرت ابراهیم(ع) معجزهوار بر آن نقش بسته و اکنون در فاصلۀ حدود بیستمتری خانۀ خدا نصب است.} 2- {دربارۀ «بیدینیِ عملی» به آیۀ 121 سورۀ انعام (ص143) و پاورقیاش نظری بیاندازید.} 97
سؤال کن: «اهلکتاب! با اینکه خدا میبیند چه میکنید، چرا آیهها و نشانههایش را باور نمیکنید؟!» 98
باز بپرس: «اهلکتاب! چرا مانع دینداری مسلمانان میشوید و با شبههپراکنی، راه مستقیم خدا را کج نشان میدهید؟! حال آنکه خودتان از درستی این راه، خوب خبر دارید و خدا هم بیخبر نیست که چه میکنید!» 99
مسلمانان! اگر دنبالهروِ عدهای از اهلکتاب شوید که کارشان فقط تفرقهاندازی است، بعد از اسلامآوردنتان، به بیدینی برِتان میگردانند! 100
چطور حاضرید با دنبالهروی از آنها، دینتان را بر باد دهید؟! با اینکه آیههای خدا برایتان خوانده میشود و پیامبرش هم بین شماست. هرکه خودش را به خدا بسپارد، او را ناخودآگاه به راه درست زندگی بردهاند. 101
مسلمانان! در مراقبت از رفتارتان سنگتمام بگذارید. نکند از دنیا بروید و مسلمان واقعی نباشید! 102
همگی حول محور خدا بچرخید و پراکنده نشوید! نعمت باارزش خدا به خودتان را بهیاد آورید: دشمن همدیگر بودید و خدا دلهایتان را به هم مهربان کرد و با عنایتش، میانتان برادری برقرار شد؛ همینطور، فراموش نکنید زمانی را که داشتید در آتش جنگ و جنایت میسوختید و او از آن نجاتتان داد. خدا نشانههای لطفش را اینطور برایتان روشن میکند تا سربهراه شوید! 103
بین شما همیشه باید گروهی باشند که بقیه را به خوبی سفارش کنند و امربهمعروف و نهیازمنکر کنند. آنان همان مردم خوشبختاند. 104
مِثل یهودیها و مسیحیهایی نباشید که پراکنده شدند و بعد از دلیلهای واضحی که دیدند، دچار اختلاف دینی شدند! البته عذابی بیاندازه در انتظارشان است؛ 105
روزی که عدهای روسفیدند و عدهای روسیاه! از روسیاهان میپرسند: «این بود رسمش که بعد از ایمانآوردنتان، بیدینی کنید؟! حالا بچشید عذاب را بهسزای اینکه بیدینی میکردید.» 106
ازآنطرف، کسانی که روسفیدند، همیشه در سایۀ لطف خدا زندگی خواهند کرد.{دعای شستن صورت هنگام وضواز این آیهها برداشت شده است.} 107
اینها همه، آیههای خداست که بهدرستی برایت میخوانیم. خدا هرگز نمیخواهد به موجودات جهان ستمی روا دارد؛ 108
چون آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست، فقط مال خداست و همۀ کارها به او ختم میشود. 109
بله، شما مسلمانانِ وظیفهشناس بهترین گروهی هستید که برای خدمت به مردم آفریده شدهاند؛ چون امربهمعروف و نهیازمنکر میکنید و خدا را باوردارید.
اهلکتاب هم اگر به پیامبر اسلام ایمان میآوردند، برایشان بهتر بود؛ ولی فقط بعضیهایشان مسلمان شدند و بیشترشان منحرف باقی ماندند! 110
دشمنان، بهویژه یهودیها، هرگز نمیتوانند به شما ضربۀ کاری بزنند؛ ولی کمی دردسر برایتان درست میکنند. اگر هم با شما بجنگند، فوری پا به فرار میگذارند. هیچ وقت هم رنگ پیروزی را نمیبینند! 111
یهودیها هر جای دنیا که باشند، خفتوخواری باید بر سرشان سایهافکن باشد؛ مگر اینکه مسلمان شوند یا پناهنده به این و آن. همچنین، گرفتار خشم خدا شدهاند و داغ بیچارگی بر پیشانیشان زده شده است؛ برای اینکه آیهها و نشانههای خدا را قبول نمىکردند و پیامبران را ناجوانمردانه بهشهادت میرساندند. این کارها در این ریشه داشت که نافرمانی و سرکشی میکردند! 112
البته همۀ اهلکتاب مثل هم نیستند:گروهی ازآنها مسلمان شدهاند و در بندگی خدامصمّماند ودر دلِ شب آیههای قرآن زمزمه میکنند و سر به سجده میگذارند. 113
همچنین، به خدا و روز قیامت ایمان دارند و امربهمعروف و نهیازمنکر میکنند و برای انجام کارهای خوب سر از پا نمیشناسند. بله، آنان جزوِ شایستگاناند. 114
چنین کسانی در قبال هر کار خوبی که کردهاند، بیمهری نمیبینند؛ زیرا خدا رفتار خوب خودمراقبان را میداند. 115
گروهی هم که مسلمان نشدهاند، از اموال و اولادشان در برابر خشم خدا اصلاً کاری ساخته نیست. این جماعت، جهنمیاند و آنجا ماندنی. 116
داستان اموال و امکاناتی که برای اهداف مادی و دنیایی خودشان هزینه میکنند، مثل باد سخت و سوزانی است که به زراعت جماعتی که به خودشان بد کردهاند، بوَزد و یکسره نیستونابودش کند! بله، خدا که به آنها بد نکرده است؛ بلکه خودشان به خودشان بد میکنند.{منظور اهدافی از این قبیل است: راحتطلبیِ بیشتر یا جلوگیری از پیشرفت دین یا کسب خوشنامی و شُهرت.} 117
مسلمانان! سفرۀ دلتان را پیش هر کسوناکسی باز نکنید؛ چونکه آنها از رساندن هیچ زیانی به شما کوتاهی نمیکنند و آرزو دارند همیشه در سختی باشید! از لابهلای حرفهایشان کینهتوزی پیداست. تازه،کینهای که در دل دارند،عمیقتر است! بله،اگر عقلتان را بهکار بیندازید، نشانههای دشمن را مثل روز برایتان روشن کردهایم. 118
هان! شمایید که با آنها دوستی میکنید؛ ولی آنها دوستتان ندارند، با آنکه تمام کتابهای آسمانی را قبول دارید. وقتی با شما روبهرو میشوند، بهدروغ میگویند: «خدا و آیههایش را قبول داریم.» اما وقتی با خودشان تنها میشوند، از شدت عصبانیت از دست شما، انگشتانشان را میگزند! بگو: «از این عصبانیت بمیرید!» خدا خوب میداند هر آنچه را در دلها میگذرد.{کلام بهیادماندنی شهید مظلوم، آیتالله بهشتی، برگرفته از همین آیه است: «به امریکا بگویید از دست ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر!»} 119
اگر کمترین خیری به شما برسد، ناراحت میشوند! بهعکس، اگر حادثۀ تلخی برایتان اتفاق بیفتد، کِیف میکنند! اگر در برابر سختیها صبر کنید و مراقب اوضاع باشید، توطئههایشان آسیبی به شما نمیرساند؛ چون خدا به رفتارشان احاطه دارد. 120
در جنگ اُحد دم صبح از خانوادهات خداحافظی کردی تا رزمندگان اسلام را برای مبارزه، در سنگرهایشان مستقر کنی. خدا شنوای داناست.{از اینجا یعنی آیه 121 تا آیۀ 179، بخشی از ماجراهای تلخ و شیرینِ جنگ اُحد میآید. } 121
آنوقت، دو گروه از شما تصمیم گرفتند از وسط راه برگردند و سستی کنند؛ ولی چون خدا یارشان بود، ماندند. مؤمنان باید فقط به خدا توکل کنند. 122
خدا در جنگ بَدر هم، با آنکه از نظر نظامی ضعیف بودید، کمکتان کرد؛ پس الان هم آمادگی نظامی و روحیۀ خود را حفظ کنید تا شکر نعمتش را بهجا آورده باشید. 123
کمک خدا بهاینصورت بود که به رزمندگان گفتی: «دیگر، بهتر از این چه میخواهید؟! خدا با سههزار فرشتهای که به زمین میفرستد، تعداد و توانتان را زیاد میکند.» 124
بهتر از این نمیشود! امروز هم اگر صبر و استقامت کنید، در حملات برقآسای دشمن به شما، خدا تعداد و توانتان را زیاد میکند، با پنجهزار فرشتهای که خودشان را علامتگذاری کردهاند. 125
البته، خدا کمک فرشتگان را فقط برای این به شما وعده دادکه روحیه بگیرید و دلهایتان با آن آرام شود؛ وگرنه پیروزی، تنها دست خدای شکستناپذیرِ کاردرست است. 126
خدا کمکتان کرد تا از این طریق، خط مقدّم دشمن را تارومار کند یا مجبورشان سازد که با خواریوخفت عقبنشینی کنند یا به آنها توفیق توبه دهد یا اگر توبه نکنند، عذابشان کند. البته، اختیار هیچیک از این کارها مستقلاً دست تو نیست! 127و128
آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست، فقط مال خداست؛ پس هرکه را لایق ببیند، میآمرزدو هرکه را مستحق عذاب ببیند، مجازات میکند.خدا آمرزندۀ مهربان است. 129
مسلمانان! ربا نخورید، آنهم ربای با سودِ چندبرابر! و در حضور خدا مراقب بدهبستانهای مالیتان باشید تا خوشبخت شوید.1- {این آیه تا آیۀ 138، دربارۀ جنگ اُحُد نیست؛ بلکه برخی مسائل فقهی و اخلاقی و اعتقادی را مطرح میکند.}2- {ربای در قرض دو نوع دارد که هر دو حرام است: 1. ربای عادی: محاسبۀ سود فقط از اصل پول (بقره، 275)؛ 2. ربای تصاعدی (ربای مرکّب): محاسبۀ سود، هم از اصل و هم از سود! } 130
بترسید از آتشی که برای رباخوارهای بیدین آماده کردهاند. 131
بله، دنبالهروِ خدا و رسولش باشید تا لطفش شامل حالتان شود. 132
سرعت بگیرید برای رسیدن به آمرزش خدا و بهشتی که بهپهنای آسمانها و زمین است و برای کسانی که مراقب رفتارشان باشند آماده شده است؛ 133
همانهایی که بهوقت راحتی و سختی، در راه خدا هزینه میکنند و در عصبانیت،خودشان را کنترل میکنند و خطاهای مردم را ندیده میگیرند. خدا چنین درستکارانی را دوست دارد.{«کمک به نیازمندان» آنقدر مهم و راهگشاست که حتی در حال «سختی» هم به آن سفارش شدهایم. در ضمن، کمک به نیازمندان حتماً که نباید «مالی» باشد! حمایتهای «عاطفی»، «فکری»، «آبرویی» و... هم از مصادیق آن است و حتی گاهی مهمتر از حمایت مالی!} 134
همینطور، بهشت آماده شده است برای کسانی که اگر از روی غفلت کار زشتی انجام دهند یا به خودشان بد کنند، فوری بهیاد خدا میافتند و از گناهانشان آمرزش میخواهند. مگر جز خدا چه کسی گناهان را میآمرزد؟! در ضمن، چون به زشتی گناه واقفاند، بر انجام دوبارۀ آن پافشاری نمیکنند. 135
پاداش چنین کسانی آمرزش خداست و باغهایی پردرخت که در آنها جویها روان است و همیشه آنجا ماندنیاند. خوب پاداشی است پاداش اهل عمل! 136
البته قبل از شما حوادث عبرتآموزی پیش آمده است. به گوشهوکنار دنیا سفر کنید و ببینید آخرعاقبتِ کسانی که آیههای خدا را دروغ دانستند، چه شد! 137
این قرآن برای عموم مردم آن حوادث را توضیح میدهد. همچنین، دستِ کسانی را میگیرد که مراقب رفتارشاناند و نیز مایۀ عبرتشان است. 138
از شکستخوردن در اُحد، ضعف به خودتان راه ندهید و روحیهتان را نبازید؛ چون شما واقعاً برترید، بهشرطی که واقعاً ایمان داشته باشید!{از اینجا (آیه 139)ماجرای جنگ اُحد ادامه مییابد.} 139
اگر در جنگ اُحد شما ضربهای خوردید، در جنگ بَدر هم دشمن ضربهای مشابه خورد.طبق مصلحت، روزهای پیروزی و شکست را بین مردم دستبهدست میکنیم تا خدا کسانی را که واقعاً ایمان آوردهاند، معلوم کند و از بینتان گواهانی بر کارهایتان بگیرد... خدا بدکارها را دوست ندارد. 140
... و تا مؤمنان را خالص کند و بیدینها را کمکم معدوم سازد و... . 141
نکند خیال کردهاید همینطور آزمایشنشده داخل بهشت میشوید و خدا از بینتان کسانی را که در عرصۀ جهاد و مقاومت فعال هستند، شناسایی نخواهد کرد؟! 142
قبل از آنکه با شهادت روبهرو شوید، مشتاقانه آرزویش میکردید. پس چطور شد، بهمحض آنکه در جنگ اُحد فرصت شهادت پیش آمد، فقط تماشاچی شدید! 143
محمد(ص) پیامبری بیش نیست که قبل از او هم پیامبرانی آمدند و رفتند. اگر او بمیرد یا شهید شود، آیا عقبگرد میکنید و از اسلام دست میکشید؟! هرکه به عقب برگردد، هیچ ضرری به خدا نمیرساند. در ضمن، خدا به شکرگزارانِ ثابتقدم پاداش خواهد داد. 144
تا خدا نخواهد، هیچکس نمیمیرد. این سرنوشتی معیّن است. هرکه خواهان بهرههای دنیا باشد، از آن به او میدهیم. هرکه هم خواهان پاداش آخرت باشد، از آن به او میدهیم. بله، به شکرگزارانِ ثابتقدم پاداش خواهیم داد.{مدت معیّنی که هر شخص از حق زندگی در این دنیا نصیبش میشود، «کتاب مُؤجَّل» نام دارد.} 145
چه پیامبران زیادی که مردانِ خداجوی فراوانی در کنارشان جنگیدند؛ پس در مقابل سختیهایی که در راه خدا کشیدند، خم به ابرو نیاوردند و ضعفی از خود نشان ندادند و سرِ تسلیم در برابر دشمن فرود نیاوردند! خدا چنین رزمندگانِ مقاومی را دوست دارد. 146
تنها حرفشان این بود: «خدایا، گناهان ما و زیادهرویِ ما در کارهایمان را ببخش. قدمهایمان را محکم کن و بر جماعت بیدین پیروزمان فرما.» 147
خدا هم، پیروزی و پایداری در این دنیا و پاداشِ پسندیدۀ آخرت را به آنان داد. آخر، خدا درستکاران را دوست دارد. 148
مسلمانان! اگر از بیدینها فرمان ببرید، شما را به دوران غمبار گذشته میبرند و از دین اسلام برمیگردانند. در نتیجه، سرمایۀ عمرتان را میبازید! 149
به آنها تکیه نکنید؛ بلکه خدا همهکارۀ شماست و او بهترین یاریدهنده است. 150
بههمین زودیها دلهرۀ عجیبی در دل بیدینها میاندازیم؛ چون آنها چیزهایی را شریک خدا در کاروبار عالم کردهاند که خدا دلیلی بر درستیِ این باور نفرستاده است. جایگاه بیدینها آتش است و بد جایی است جایگاه بدکارها! 151
در جنگ اُحد، خدا وعدۀ خودش به شما را عملی کرد. وقتی بهفرمانش کار دشمنان را میساختید. در شروع جنگ، خدا پیروزی را در یکقدمیتان گذاشته بود؛ ولی وقتی آن را از شما دریغ کرد، که سهلانگاری کردید و در حفظ سنگرها دو دسته شدید و از دستور فرماندهی طفره رفتید: بعضیهایتان بهطمع دنیا سنگرها را ترک کردید و دنبال غنائم رفتید و بعضیهایتان هم بهشوق آخرت تا پای جان ایستادید. بههرحال، خدا از پیروزکردنتان بر دشمن صرفنظر کرد تا امتحانتان کند؛ البته دستآخر از اشتباهتان درگذشت. آخر، خدا به مؤمنان لطف دارد. 152
وقتی از میدان جنگ فرار میکردید و پیامبر از پشت سرتان صدا میزد که برگردید، جز نجات جانتان به فکر هیچکس و هیچچیز نبودید! اینجا بود که خدا از لطف خودش کاری کرد که برای همۀ سهلانگاریهایتان حسابی غمگین و پشیمان شوید تا دیگر بهخاطر پیروزی و غنیمتی که از دست دادهاید و زخمهایی که برداشتهاید، سرخورده نشوید. بله، خدا آگاه است که چه میکنید.{از آیۀ بعد،(154) ماجرای شبِ بعد از جنگ اُحد مطرح میشود: شب پراضطرابى بود. مسلمانان پیشبینى مىکردند که نیروهای دشمن دوباره به مدینه برگردند و کار آنان را یکسره کنند. اینجا بود که خدا رزمندگان اسلام را به خواب آرامبخشى فرو برد؛ اما منافقان و افراد ضعیفایمان و ترسو تمام شب را در میان انبوهى از افکار پریشان، بیدار ماندند.} 153
خدا بعد از آن پشیمانی و غم شدید، شما را به خواب سبکِ آرامبخشی فرو برد؛ البته تنها گروهی از شما خوابشان برد و گروهی دیگر که به فکر جانشان بودند، خواب به چشمانشان نیامد و عین همان دوران جاهلیت، به خدا بدبین شدند! میپرسیدند: «نباید ما هم در تصمیمگیریها دخالتی داشته باشیم؟!»بگو: «اختیار کارها همه دست خداست.» بماند که حرفهایی دردلهایشان پنهان کرده بودندکه برای تو رو نمیکردند! مثلاً با خودشان میگفتند: «اگر ما هم در تصمیمگیریها دخالتی داشتیم و برحق بودیم، حتماً جنگ را میبردیم و در اینجا کشته نمیشدیم!»بگو: «اگر در خانههایتان هم بودید، کسانی که قرار بود در راه خدا شهید شوند، با پای خودشان به محل شهادتشان میرفتند. بله، خدا مقدّر کرد که جنگ در بیرون شهر مدینه باشد تا خدا نیتهایتان را امتحان کند و اگر لایق باشید، ناخالصیهای دلهایتان را برطرف کند و.... خدا میداند هر آنچه را در دلها میگذرد.» {مثلاً میگفتند که اگر پیامبر به حرفشان گوش میداد و برای جنگ با دشمن، از شهر مدینه خارج نمیشدند، این همه تلفات برایشان در پی نداشت!}154
البته عدهای که بهوقت درگیریِ دو طرف در جنگ اُحد پا به فرار گذاشتند، شیطان بود که پایشان را لغزاند، در نتیجۀ بعضی گناهانی که مرتکب شده بودند. باز، دستآخر خدا از اشتباهاتشان درگذشت؛ چون خدا آمرزندۀ بردبار است. 155
مسلمانان! مثل بیدینهایی نباشید که دربارۀ اطرافیانشان که به سفر یا جنگ میرفتند و دیگر برنمیگشتند، میگفتند: «اگر پیشمان مانده بودند، نمیمردند یا کشته نمیشدند!» شما از این رفتارها نداشته باشید تا خدا همین را داغ حسرتی بر دلهایشان قرار دهد. آخر، زندگی و مرگ دست خداست و او کارهایتان را میبیند. 156
اگر در راه خدا شهید شوید یا بمیرید، آن آمرزش و لطف خدا که نصیبتان میشود، بهتر از تمام ثروتی است که بیدینها و منافقها در زندگی جمع میکنند. 157
اگر بمیرید یا شهید شوید، آن پایان زندگی نیست؛ بلکه شما را دستهجمعی به محضر خدا میبرند. 158
بهلطف خدا بود که با فراریهای جنگ اُحد بهنرمی و ملایمت رفتار کردی. اگر خشن و سنگدل بودی، از دوروبرت پراکنده میشدند! پس، از خطاهایشان چشم بپوش و برایشان آمرزش بخواه. تازه، در کارها با آنها مشورت کن. وقتی هم تصمیم به انجام کاری گرفتی، به خدا توکل کن که خدا اهل توکل را دوست دارد. 159
اگر خدا کمکتان کند، کسی حریفتان نمیشود و اگر رهایتان کند، جز او چه کسی کمکتان میکند؟! بنابراین، مؤمنان باید فقط به خدا توکل کنند. 160
در ضمن، محال است پیامبری در تقسیم غنائم خیانت کند. هرکه خیانت کند، روز قیامت با همان خیانتش حاضر میشود! بعد، در عدالت محض، کارهای هرکس را کامل به او پس میدهند. 161
آیا آنانی که دنبال رضای خدایند، مثل آنهاییاند که گرفتار خشم خدا شده و جایشان جهنم است؟! آن بد سرانجامی است! 162
بله، آنان که در طلب رضای خدایند، پیش خدا بلندمرتبهاند و خدا میبیند چه میکنند. 163
بهیقین، خدا به مسلمانان نعمتی بزرگ بخشید: در بینشان پیامبری از خودشان فرستاد که آیههایش را بهدقت برایشان بخواند و جانشان را از آلودگیها پاک کند و کتاب آسمانی و حکمت یادشان دهد؛ درحالیکه قبلش واقعاً غرق گمراهی بودند.1- {قرآن از باورهای عقلی و پندهای اخلاقی و دستورهای فقهی و نیز بصیرتهای راهگشا، بهخاطر «محکم»بودنشان با نام «حکمت» یاد میکند: یکتاپرستی، خوبی به پدر و مادر، رعایت حقوق مردم و بهویژه خویشان، کمک به نیازمندان، پرهیز از اسراف، دوری از بخل، زندگی بهسبک دین، نکشتن انسانهای بیگناه، پرداختن به یتیمان و... .} 2- {در اینجا تزکیه جلوتر از تعلیم آمده و در آیۀ 129 سورۀ بقره، بهعکس. شاید علتش این باشد: تزکیه مقدم بر تعلیم است و تعلیم مقدمۀ تزکیه.}164
به شما در جنگ اُحد تلفاتی وارد شد؛ با آنکه در جنگ بَدر تلفات سنگینتری به دشمن وارد کرده بودید. آنوقت باز هم لب به اعتراض گشودید: «آخر، این تلفات چطور بر ما وارد شد؟!» بگو: «بهدلیل حرفنشنوی خودتان بود!» وگرنه، خدا از عهدۀ هر کاری برمیآید. 165
صدماتی که بهوقت درگیریِ دو طرف در جنگ اُحد به شما وارد شد، بهخواست خدا بود تا مؤمنانِ واقعی را معلوم کند و... . 166
و کسانی را هم که دورویی میکنند، معلوم کند: همانهایی که وقتی شنیدند: «بیایید در راه خدا بجنگید یا دستکم از خودتان دفاع کنید»، گفتند: «اگر میدانستیم که جنگی در کار است، همراهیتان میکردیم!» آنها در آن روز به بیدینی نزدیکتر بودند تا به ایمان؛ برای اینکه دل و زبانشان یکی نبود. خدا بهتر میداند چه چیزهایی کتمان میکنند؛ 167
همانهایی که در خانه نشستند و به جبهه نیامدند و دربارۀ اطرافیانشان گفتند: «اگر به حرف ما گوش کرده بودند و به جبهه نمیرفتند، کشته نمیشدند!» بگو: «اگر واقعاً راست میگویید، مرگ را از خودتان دور کنید!» 168
هرگز خیال نکن کسانی که در راه خدا شهید شدهاند، مردهاند! بلکه بهطور ویژه زندهاند و در حضور خدا به آنان روزیِ مخصوص میدهند. 169
از پاداشی که خدا از سرِ بزرگواری به آنان داده است، خوشحالاند و دربارۀ همرزمانشان که هنوز به آنان نپیوستهاند، اینطور مژده میگیرند: نه ترسی بر آنان غلبه میکند و نه غصه میخورند. 170
همینطور، نعمتی فراوان و لطفی سرشار از خدا مژده میگیرند و اینکه میفهمند خدا پاداش مؤمنان را از بین نمیبرد.{آیۀ بعد تا پایان آیۀ 175، ماجرای «حَمراءُالاَسَد» را توضیح میدهد: جنگ اُحد که تمام شد، سپاه دشمن در راه بازگشت به مکه به فکر حملۀ مجدد و ریشهکنی اسلام افتاد. پیامبر(ص) همۀ رزمندگان و حتی مجروحان را برای مقابلۀ دوباره با دشمن فراخواند و در منطقهای خارج از مدینه، بهنام حمراءالاسد، خیمه زد. سپاه دشمن بعد از فهمیدن موضوع و مشاهدۀ آمادگی رزمندگان اسلام، فرار را بر قرار ترجیح داد.}171
این رزمندگان بعد از برگشتن از جنگ، با وجود مجروحیت، حرف خدا و رسولش را برای تعقیب دشمن گوش کردند. از بینشان، کسانی که مأموریتشان را بهبهترین وجه انجام دادند و از دستورهای نظامی سرپیچی نکردند، پاداشی بزرگ میگیرند؛ 172
همانان که وقتی یکی از نفوذیهای دشمن گفت: « دشمن نیروهایش را برای حمله به شما بسیج کرده است؛ از آنها بترسید»، اتفاقاً این خبر روحیهشان را تقویت کرد و گفتند: «همینکه خدا هست، برایمان بس است و او خوب تکیهگاهی است!» 173
دستآخر، پیروزمندانه و سربلند و بی هیچ تلفاتی، از جبهه برگشتند. در واقع، آنان دنبال رضای خدا بودند؛ چرا که خدا لطف بسیار دارد. 174
آن نیروی نفوذی دشمن که میخواست شما را از سپاه دشمن بترساند، شیطانِ بهتماممعنا بود! اگر ایمانتان واقعی است، از سپاه دشمن نترسید؛ بلکه تنها از من حساب ببرید. 175
مبادا کسانی که در بیدینی و نافرمانی سر از پا نمیشناسند، غصهدارت کنند! آنها هیچ ضرری به خدا نخواهند رساند. بهعکس، خدا میخواهد بهرهای در آخرت نداشته باشند و عذابی بیاندازه در انتظارشان است. {این آیه تا آیۀ 180، گویا نتیجهگیری از آیههای هفتادگانۀ گذشته است که دربارۀ جنگ اُحد نازل شد و آن اینکه: خدا حتماً همۀ مردم روی زمین را در زندگی آزمایش خواهد کرد تا هم مؤمن از کافر شناخته شود و هم مؤمنان رتبهبندی شوند.} 176
البته همۀ کسانی که بیدینی را بهقیمتِ ازدستدادنِ سرمایۀ ایمان بهدست آوردهاند، هیچ ضرری به خدا نخواهند رساند و عذابی زجرآور در پیش دارند. 177
کسانی که بیدینی میکنند، خیال نکنند مهلتی که به آنها میدهیم، بهسودشان تمام میشود! به آنها مهلت میدهیم، فقط برای اینکه به سهلانگاری بیشتری مبتلا شوند! بله، عذابی خفتبار نصیبشان میشود. 178
در جامعۀ شما، مؤمن و منافق مخلوط اند و خدا بنا ندارد مؤمنان را در این وضع رها کند. پس آزمایشتان میکند تا افراد ناپاک را از پاک جدا سازد. همینطور، خدا بنا ندارد از اسرار غیبی آگاهتان کند؛ ولی به پیامبرانِ برگزیدۀ خودش اسرار غیبی را میگوید. بنابراین خدا و پیامبرانش را باور کنید.اگر ایمان واقعی داشته باشید و مراقب رفتارتان باشید، پاداشتان بزرگ خواهد بود. 179
کسانی که بخل میورزند و از نعمتهایی که خدا از سرِ لطفش به آنها داده است، به نیازمندان نمیدهند، خیال نکنند که این کار بهسودشان است. اتفاقاً بهضررشان تمام میشود! چون روز قیامت چیزهایی که دربارهاش بخیل بودند، طوقِ لعنتی میشود برگردنشان! آخرِ سر هم، فقط خدا وارث آسمانها و زمین است. خدا از کارهایتان آگاه است. 180
البته خدا طعنۀ یهودیهایی را که میگفتند: «خدا فقیر است و ما ثروتمندیم!» شنید. این حرفشان را و بهشهادترساندنِ ناجوانمردانۀ پیامبران را حتماً ثبت میکنیم و به آنها در قیامت خواهیم گفت: «بچشید عذاب سوزان جهنم را!»{نسبتدادنِ پیامبرکشی به یهودیان زمان پیامبر اسلام(ص) با آنکه آنها هیچ پیامبری را نکشته بودند، برای این بود که متأسفانه آنها هم عین گذشتگانشان فکر میکردند و به این کار زشت اجدادشان راضی بودند. اگر هم فرصتش پیش میآمد، به چنین گناه بزرگی دست میزدند.} 181
این عذاب، تقاص همان کارهایی است که قبلاً کردهاید؛ وگرنه، خدا که به بندگان کمترین ظلمی نمیکند. 182
همان یهودیها بهانه میآوردند: «خدا به ما سفارش کرده که حرف هیچ پیامبرى را باور نکنیم تا اینکه براى ما یک قربانی بیاورد که بهنشانۀ قبولی طعمۀ آتش بشود!»
به آنها بگو: «قبل از من هم پیامبران زیادى آمدند، با معجزههای فراوان و با همین پیشنهادی که شما دادید. اگر راست مىگویید، چرا شهیدشان کردید؟!» 183
پس، اگر یهودیها تو را دروغگو میدانند، موضوع تازهای نیست: پیامبرانِ قبل از تو را هم با داشتن معجزهها و کتابهای پندآموز و روشنگر دروغگو دانستند.{منظور از «کتابهای روشنگر» کتابهای آسمانی پیامبران اولوالعزم است که بیشتر، احکامِ قانونگذاری در آن بوده و اعلام آیین جدید میکرده است و منظور از «کتابهای پندآموز» کتابهای سایر پیامبران است که در آن معمولاً موعظههای دلنشینِ اخلاقی بوده است.} 184
هرکسی طعم مرگ را میچشد و فقط در روز قیامت، بهطور کامل پاداش داده میشوید. هرکه را از آتش جهنم دور سازند و داخل بهشتش کنند، کامیاب است. بله، زندگی دنیا فقط وسیلۀ گولخوردن است. 185
حتماً با مال و جانتان امتحان میشوید و از جنگ روانی شدیدِ یهودیها و بتپرستها حتماً حرفهای آزاردهندۀ بسیاری میشنوید؛ ولی اگر صبوری کنید و مراقب رفتارتان باشید، این نشانۀ ارادۀ قوی است. 186
خدا از عالِمان دینی قولوقرار گرفت که کتاب آسمانی را برای مردم توضیح دهند و کتمانش نکنند؛ ولی به کتاب الهی پشت پا زدند و آن را بهقیمت ناچیز مادی فروختند؛ راستی که بد معاملهای کردند! 187
اینها و بهویژه عالمانِ یهودی که برای کارهای زشتشان سرخوشاند و دوست دارند برای کارهای خوبی که نکردهاند، تعریف و تمجید بشنوند، خیال نکن، بله اصلاً خیال نکن که راه فراری از عذاب دارند؛ بلکه بهعکس، عذابی زجرآور در انتظارشان است! 188
فرمانرواییِ آسمانها و زمین فقط در اختیار خداست و خدا هر کاری میتواند بکند. 189
بهراستی، در آفرینش آسمانها و زمین و در رفتوآمد شب و روز، نشانههایی از یکتایی خدا برای مردم عاقل هست؛ {معصومان بزرگوار به ما سفارش کردهاند که از نیمهشبها بهبعد، وقتی از خواب بیدار میشویم، نگاهی به آسمان بیندازیم و این آیه(190 آل عمران) و چهار آیۀ بعدش را بخوانیم. } 190
همانان که در همهحال، در نماز و غیرنماز، و ایستاده و نشسته و بهپهلوخوابیده، خدا را یاد میکنند و دربارۀ آفرینشِ آسمانها و زمین به فکر فرو میروند: «خدایا، این جهان باعظمت را بیهدف نیافریدهای. تو پاکی. پس ما را از عذاب جهنم دور نگه دار. 191
خدایا، هرکه را در آتش بیندازی، واقعاً خوار و زارش کردهای و بدکارها هیچ یاوری ندارند. 192
خدایا، ما شنیدیم ندای کسی که اینطور به ایمان دعوت میکرد: ’به صاحباختیارتان ایمان بیاورید.‘ما هم ایمان آوردیم. خدایا، گناهان ما را بپوشان و بدیهایمان را محو کن و کاری کن که وقت مرگ، همردیف خوبان باشیم. {ابرار از «بَرّ» (خشکی و صحرا) میآید. آنان در بخشیدنِ مالی که دوستش دارند، دلی بهوسعت صحرا دارند و این حالتِ خوبشان همیشگی است. همینطور،دلوجانشان در پذیرش معارف الهی بسیار کوشاست و اعضا و جوارحشان در کار خیر.}193
خدایا، پاداشی را که از زبان پیامبرانت به ما وعده دادهای، به ما بده و روز قیامت خواروزارمان نکن. آخر، تو برخلاف وعدهات عمل نمیکنی.» 194
خدا هم به آنان اینطور جواب مثبت داد: «من نمیگذارم کارهای هیچ کدامتان به هدر برود، چه مرد باشد چه زن؛ چون همگی از یک نوعید. پس کسانی که در راه خدا مهاجرت کردند یا از خانه و زندگیشان تبعید شدند و در راه من آزار دیدند و جنگیدند و شهید شدند، حتماً گناهانشان را محو میکنم و در باغهایی پردرخت هم جایشان میدهم که در آنها جویها روان است. این پاداشی از طرف خداست و خداست که بهترین پاداشها در اختیار اوست.» 195
پیشرفت مادی ملتهای بیدین در سرزمینهای دیگر، مبادا تحت تأثیر قرارت دهد! 196
اینها خوشیهای زودگذر و ناچیزِ دنیاست. آخرش، جایگاهشان جهنم است و آن بد جایگاهی است! 197
ولی کسانی که در حضور خدا مراقب رفتارشان باشند، باغهای پردرختی نصیبشان میشود که در آنها جویها روان است و آنجا ماندنیاند. این پذیرایی از طرف خداست. البته نعمتهای دیگری هم پیش خدا هست که برای خوبان بهتر است. 198
بین اهلکتاب هم، هستند کسانی که به خدا و قرآنی که به شما داده شده و به کتابهای آسمانی دیگری که به خودشان داده شده است، ایمان دارند و در برابر خدا متواضعاند و آیههای خدا را بهقیمت ناچیزِ مادی نمیفروشند. پاداششان پیش خدا محفوظ است؛ چون خدا بهسرعت حسابرسی میکند. 199
مسلمانان! در زندگی شخصی صبور باشید و در زندگی اجتماعی صبرهایتان را یککاسه کنید. همچنین، در برابر فتنهها همبستگیتان را تقویت کنید و در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید تا خوشبخت شوید.{صبر در: 1. انجام واجبات؛ 2. دوری از گناهان؛ 3. تحمل مشکلات و مصیبتها.} 200
به نام خدای خوبِ مهربان
الف، لام، میم. 1
جز خدا هیچ معبودی نیست. همیشهزنده است و پاینده. 2
او قرآن را حسابشده و هدفدار بر تو فرستاد. قرآن تأییدکنندۀ کتابهای آسمانی موجود است؛ البته خدا قبل از قرآن، تورات و انجیل را برای راهنمایی مردم فرستاده بود. {منظور، تورات و انجیلِ موجود در دوران صدر اسلام است.}، بله، قرآنِ جداکنندۀ حق از باطل را فرستاد. کسانی که آیهها و نشانههای خدا را باور نکنند، عذاب سختی در پیش دارند؛ چون خدا شکستناپذیرِ انتقامگیر است. 3و4
یقیناً در زمین و آسمان چیزی از خدا پوشیده نمیمانَد. 5
او کسی است که هرطور صلاح بداند، شما را در شکم مادرانتان شکلوشمایل میدهد. جز او معبودی نیست. شکستناپذیرِ کاردرست است. 6
هماوست کسی که قرآن را بر تو فرستاد. بخشی از آن، آیههای «محکم» است که پایۀ قرآناند و بخشی دیگر آیههای «متشابه» و چندپهلوست. کسانی که در دلها یشان انحراف هست، به این قصد دنبال آیهای متشابه میروند که بهمیل خودشان تفسیرش کنند و فتنه بهپا سازند! بههرحال، تحقق عینیِ قرآن را خدا میداند و بس!
اما عالمان ثابتقدم میگویند: «به آیههای متشابه ایمان داریم. تمام قرآن، چه محکم چه متشابه، همه را خدا فرستاده است...» البته جز مردم عاقل، کسی بهخود نمیآید.{البته معصومان بزرگوار علیهم السلام که مصداق کامل «عالمان ثابتقدم» هستند، علاوه بر ایمانداشتن به آیههای متشابه، بهکمک خدای کاردرست، عالم به آنها هم هستند.} 7
آن عالمان ادامه میدهند: «...خدایا، بعد از آنکه راهنماییمان کردی، دلهایمان رااز حق منحرف نکن و خودت توفیق شناخت قرآن را به ما بده. آخر، تنها تو بخشندهای. 8
خدایا، در روزی که جای هیچ شکوشبههای در آمدنش نیست، مردم را جمع میکنی.» بله، خدا برخلاف وعدهاش عمل نمیکند. 9
از اموال و اولاد بیدینها در برابر خشم خدا اصلاً کاری ساخته نیست و اتفاقاً خودشان هم سوخت آتشِ جهنماند! 10
رفتارشان مثل رفتار قبلیهایشان بهویژه فرعونیان است: آیهها و نشانههای ما را دروغ دانستند. خدا هم بهسزای گناهانشان، گریبانشان را گرفت. آخر، مجازات خدا شدید است! 11
به بیدینها هشدار بده: «بههمین زودیها شکست سختی میخورید. روز قیامت هم، دستهجمعی به جهنم برده میشوید و آنجا بدجایگاهی است!» 12
در جنگ بَدر، وقت رو در رو شدنِ دو لشکر، کمک خدا به شما مثل روز روشن بود: یک طرف، مسلمان بودند و در راه خدا میجنگیدند و طرف دیگر بیدینهایی بودند که بهوضوح، تعداد مسلمانان را دو برابر میدیدند! خدا هرکه را شایسته ببیند، با کمک خود تأیید میکند. بله، این ماجرا مایۀ عبرت افراد روشنبین است.{ماجرای جنگ بدر در سورۀ انفال بهصورت مفصّل آمده است} 13
علاقۀ شدید به برخی چیزها، در چشم مردم، رنگ و لعاب داده شده است: زنان زیبارو، فرزندان زیاد، پسانداز بیرویۀ طلا و نقره، وسایل نقلیۀ لوکس و گرانقیمت، گلّههای دام و مزارع وسیع. اینها خوشیهای ناچیز و زودگذرِ زندگی دنیاست؛ درحالیکه عاقبتبهخیری فقط دست خداست. 14
بپرس: «میخواهید بهتر از اینها را به شما معرفی کنم؟ کسانی که مراقب رفتارشان باشند و گرفتار چربوشیرین دنیا نشوند، پیش خدا باغهایی پردرخت خواهند داشت که در آنها جویها روان است و آنجا ماندنیاند. همچنین، همسرانی زیبا و پاک دارند و از رضایت خدا برخوردارند. خدا حال و روز بندگانش را میبیند.» 15
اینان همیشه میگویند: «خدایا، ما ایمان آوردیم. تو هم گناهانمان را بپوشان و ما را از عذاب جهنم دور نگه دار.» 16
اینان اهل صبرند، اهل راستگوییاند، اهل فروتنیاند و اهل کمکاند. بهوقت سحر هم اهل استغفارند. 17
خدا که برپادارندۀ عدل و داد است، گواهی میدهد که هیچ معبودی جز او نیست و فرشتگان و عالمان راستین هم گواهی میدهند. بله، جز او معبودی نیست. او شکستناپذیرِ کاردرست است. 18
از نظر خدا، دین صحیح یعنی تسلیمشدن در برابر او؛ ولی عالمان زیادهخواه اختلافنظر در معارف دین را باب میکنند. هرکسی آیههای خدا را قبول نداشته باشد، حسابش با خداست. خدا هم بهسرعت حسابرسی میکند.{معصومان بزرگوار به ما سفارش کردهاند که وقتی شبها میخواهیم بخوابیم، این آیهها را بخوانیم: 255 تا 257 بقره (ص42)، 18 و 19 و نیز 26 و 27 آلعمران (ص52و53)، 54 تا 56 اعراف (ص157)، 109 و 110 کهف (ص304)، 18 تا آخرِ حشر (ص548).} 19
پس، اگر بزرگان مسیحیان نَجران با تو دربارۀ حقانیت دین اسلام چون و چرا کردند، جواب بده: «من و پیروانم همۀ وجودمان را به خدا سپردهایم.» و کلاً به کسانی مانند یهودیها و مسیحیها که کتاب آسمانی دارند و نیز به بتپرستهایی که با کتاب آسمانی آشنا نیستند، بگو: «شما هم اسلام آوردهاید؟!» اگر که واقعاً اسلام آوردهاند، راه درست را در پیش گرفتهاند و اگر سرپیچی کردند، نگرانشان نباش؛ چونکه وظیفۀ تو فقط رساندن پیام الهی است و خدا حال و روز بندگانش را میبیند. 20
به کسانی که آیهها و نشانههای خدا را قبول ندارند و پیامبران الهی و توصیهکنندگان به عدالت را ناجوانمردانه به شهادت میرسانند، مژدۀ عذابی زجرآور بده! 21
از این قماش افراد، اگر احیاناً کارهای خوبی هم سر زده باشد، در دنیا و آخرت بههدر میرود و آنها دیگر هیچ یاوری نخواهند داشت! 22
مگر ندیدی یهودیهایی که بهرۀ کمی از تورات بردهاند، برای حل اختلافاتشان به کتاب الهی دعوت میشوند تا میانشان داوری کند، ولی عدهای از آنها با بیاعتنایی، از احکام صادرشده رو برمیگردانند؟! 23
این روگردانی برای آن است که بهخیال خودشان میگفتند: «پَر آتش جهنم فقط چند روزی ما را میگیرد.» از قضا، همان دروغهایی که سرِ هم میکردند، آنها را در دینشان گول زد.{ادعایشان این بود: «بهفرض هم که جهنمی باشیم، آتش حداکثر هفت یا چهل روز، مختصر تماسی با بدن ما خواهد داشت و دیگر هیچ!».} 24
در آن روزی که جمعشان میکنیم، حالشان چطور خواهد بود؟! همان روزی که جای هیچ شکوشبههای در آمدنش نیست و در عدالت محض، کارهای هرکس را کامل به او پس میدهند! 25
بگو: «خدایا، ای اختیاردارِ همۀ سلطهها، مقام و موقعیت را به هرکه صلاح بدانی، میدهی و از هرکه صلاح بدانی، پس میگیری. هرکه را لایق ببینی، عزیز و گرامی میداری و هرکه را نالایق ببینی، خوار و زار میکنی! همۀ خوبیها دست توست و تو از عهدۀ هر کاری برمیآیی.{خدا دهنده و گیرندۀ همۀ سلطههای دنیایی و آخرتی است: تمام اقتدارهای مادی و معنوی، تکتک قدرتهای تکوینی و تشریعی، تمامی ولایتهای نبوی و ولایی، یکیک چیرگیهای علمی و فنی و همۀ سِمتها و مقامهای اعتباری و سازمانی.} 26
در طول سال، مدتی شبها را بلند و روزها را کوتاه میکنی و مدتی روزها را بلند و شبها را کوتاه. همچنین، موجود زنده را از مادّۀ بیجان میسازی و مادّۀ بیجان را از موجود زنده. به هرکه هم مصلحت بدانی، فراوان روزی میدهی!»{بلند و کوتاه شدن تدریجی شبها و روزهای سال در بیشتر مناطق کره زمین جز منطقه هایی که روی خط استوا قرار دارند، فصل های مختلف سال را پدید می آورد. این تغییر زمینه را آماده می کند برای تنوع آب و هوایی و رشد گیاهان و درختان و مواد خوراکی گوناگون برای ساکنان زمین} 27
بنابراین، مسلمانان نباید بهجای دوستی با مسلمانان، با بیدینها طرح دوستی بریزند. هرکه چنین ارتباطی با آنها برقرار کند، دیگر هیچ رابطهای با خدا نخواهد داشت؛ مگر آنکه بخواهید از شرّشان در امان بمانید. خدا دربارۀ عذابش به شما هشدار میدهد و به او ختم میشود آخرعاقبتِ همه.{ نام این ارتباطِ مصلحتی «تَقیّه» است. در تقیّه، باطن انسان خوب است و ظاهرش نه. برعکسِ «نفاق» که در آن، باطن انسان خراب است و ظاهرش پسندیده.} 28
بگو: «آنچه را در دلهایتان است، چه پیش خودتان نگه دارید چه آشکارش کنید، خدا آن را میداند و در واقع، آنچه را در آسمانها و زمین است، میداند. آخر، خدا از عهدۀ هر کاری برمیآید. 29
بهیاد روزی باش که هرکس تمام کارهای خوب و بدی را که کرده است، جلوی چشمش میبیند و آرزو میکند که بین او و کارهای بدش فاصلهای دور و دراز باشد! بله، خدا دربارۀ عذابش به شما هشدار میدهد؛ چون خدا دلسوز بندگانش است.» 30
پیامبر! بگو: «اگر خدا را دوست دارید، دنبالهروِ من باشید تا خدا هم دوستتان داشته باشد و گناهانتان را بیامرزد؛ چونکه خدا آمرزندۀ مهربان است.» 31
همچنین، تأکید کن: «از خدا و پیامبر اطاعت کنید.» اگر سرپیچی کنند، خدا قطعاً چنین بیدینهای نافرمانی را دوست ندارد. 32
خدا آدم و نوح و خانوادۀ ابراهیم و خانوادۀ عِمران را انتخاب کرد و بالادست مردم جهان نشاند.{در اینجا منظور از «عمران» پدر حضرت مریم است و آلعمران یعنی مریم و مادرش حنّا و حضرت عیسی(ع) و سلسلۀ بعد از آنان.} 33
نسلی که در پاکی و درستی، همه از یک جنساند. خدا شنوای داناست. 34
حنّا، همسر عِمران، نجوا کرد:«خدایا، بچهای راکه در شکم دارم، وقف تو کردهام تا فارغ از هر مشغلهای در خدمت دین تو باشد.از من بپذیر که تو فقط شنوای دانایی.» 35
همینکه بچهاش را بهدنیا آورد،با حسرت گفت: «خدایا، بچهام دختر است!» البته خدا بهتر میدانست که او چه بچۀ مهمی بهدنیا آورده است! پسری که او میخواست، به اهمیت دختری نبود که به او دادیم! بعد ادامه داد: «نامش را مریم گذاشتم. او و بچههایش را از شرّ شیطانِ راندهشده از خوبیها به تو میسپارم.» 36
خدا هم مریم را بهشایستگی پذیرفت و زمینه را برای رشد مناسبش چید و زکریا را سرپرستش کرد. هر بار که زکریا برای دیدار مریم به عبادتگاه او میرفت، خوراکیهای خوب و خوشمزه در کنارش میدید! روزی پرسید: «مریم، اینها ازکجا برایت میآید؟!» مریم جواب داد: «اینها از طرف خداست.خدا به هرکه صلاح بداند، فراوان روزی میدهد.»{حضرت زکریا(ع) شوهرخالۀ حضرت مریم بود.} 37
اینجا بود که زکریا امیدوارانه خدا را صدا زد: «خدایا، خودت به من هم فرزندی صالح ببخش که تو مستجابکنندۀ دعایی.» 38
بعد، درحالیکه زکریا در عبادتگاهش مشغول نماز بود، فرشتگان خطابش کردند: «خدا مژدهات میدهد به ولادت پسری بهنام یحیی که پیامبریِ مخلوقِ ویژۀ خدا یعنی عیسی را بهجان میپذیرد و خیلی هم آقا و پاکدامن است و پیامبری است جزو شایستگان.» 39
زکریا با کنجکاوی پرسید: «خدایا، چطور ممکن است پسردار شوم؟! دورانِ پیریام رسیده و همسرم هم که نازاست!» خدا فرمود: «بله، همینطور است؛ ولی خدا هر کاری بخواهد، میکند.» 40
زکریا که بیقرارِ دانستن زمان بچهدارشدنش بود، گفت: «خدایا، نشانهای برایم بگذار.» فرمود: «نشانهاش این است که تا سه شبانهروز نمیتوانی با مردم حرف بزنی، جز با رمز و اشاره! بهشکرانۀ این نعمت، خیلی بهیاد خدا باش و صبح و شب به پاکی یادش کن.» {زکریا(ع) فقط با مردم نمیتوانست سخن بگوید؛ ولی میتوانست ذکر خدا بگوید.}41
فرشتگان به مریم گفتند:«خدا انتخابت کرده و از آلودگیهای ظاهری و باطنی و تهمتهای ناروای مردم، تو را پاک ساخته و از بین بانوان دنیا، تو را برای مادرشدنِ بدون همسر انتخاب کرده است! 42
مریم، در برابر خدا فروتن باش و با جماعتِ نمازگزاران سجده و رکوع کن.» 43
ای پیامبر، این ماجراها جزو خبرهای غیبی است که به تو وحی میکنیم؛ وگرنه تو که آنجا نبودی: نه وقتی قرعهکشی میکردند که سرپرستی مریم را کدامشان بهعهده بگیرد و نه وقتی که اولش، دربارۀ سرپرستی مریم کارشان به دعوا کشید! 44
باز، فرشتگان گفتند: «مریم، خدا مژدهات میدهد به تولد مخلوق ویژهای از طرف خودش: نامش عیسیبنمریم است و لقبش مسیح. او در دنیا و آخرت آبرومند است و از بندگان خیلی نزدیک خدا بهشمار میآید. 45
در نوزادی هم، مثل بزرگسالیاش، عاقلانه و پیامبرانه با مردم حرف میزند و جزوِ شایستگان است...» 46
مریم پرسید: «خدایا، چطور ممکن است بچهدار شوم؟! با اینکه مردی با من ازدواج نکرده!» جبرئیل فرمود: «بله، همینطور است؛ ولی خدا هرچه بخواهد، میآفریند؛ یعنی وقتی چیزی را بخواهد، فقط تا فرمان بدهد: ’باش‘، بهسرعت بهوجود میآید.» 47
«... همچنین، به عیسی کتاب آسمانی و حکمت و تورات و انجیل یاد میدهد.{قرآن از باورهای عقلی و پندهای اخلاقی و دستورهای فقهی و نیز بصیرتهای راهگشا، بهخاطر «محکم»بودنشان با نام «حکمت» یاد میکند: یکتاپرستی، خوبی به پدر و مادر، رعایت حقوق مردم و بهویژه خویشان، کمک به نیازمندان، پرهیز از اسراف، دوری از بخل، زندگی بهسبک دین، نکشتن انسانهای بیگناه، پرداختن به یتیمان و... .} 48
در شروع کار، او را بهسوی بنیاسرائیل میفرستد تا به آنها بگوید: ’من از طرف خدا برایتان معجزههایی روشن آوردهام: از گِل چیزی میسازم شبیه پرندۀ واقعی. بعد در آن فوت میکنم. پس با اجازۀ خدا پرندهای جاندار میشود! تازه، با اجازۀ خدا، کورِ مادرزاد و جُذامی را هم شفا میدهم و مردهها را زنده میکنم! همینطور، میتوانم به شما بگویم که در خانههایتان چه میخورید و چه ذخیره میکنید! این کارها نشانۀ خوبی است برای شما در پیبردن به حقانیت من، اگر واقعاً ایمان داشته باشید. 49
آمدهام تا کتاب آسمانیِ موجود یعنی تورات را تأیید کنم و درعینحال، بعضی چیزهایی را که بر شما حرام شده بود، برایتان حلال کنم. بله، با معجزه پیشتان آمدهام. پس، در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید و از من اطاعت کنید. 50
خدا صاحباختیار من و شماست. او را بپرستید که راه درست زندگی همین است.‘» 51
ولی وقتی عیسی بیدینیِ مردم را بهعیان دید، پرسید: «چه کسی یاور من است در راه حفظ دین خدا؟» یاران مخصوصش جواب دادند: «ما یاوران دین خداییم؛ چون خدا را باور داریم. تو هم شاهد باش که ما همه تسلیم فرمانِ اوییم. 52
خدایا، به آنچه تو فرستادهای ایمان آوردهایم و دنبالهروِ پیامبرت بودهایم؛ پس ما را با شاهدان همنشین کن.»{«شاهدان» یعنی شاهدان کارهای مردم یا شاهدان بر یگانگی خدا.} 53
بدخواهان برای کشتن عیسی نقشه کشیدند. خدا هم برضدّشان نقشه کشید. البته خدا ماهرترین نقشهکِشنده است. 54
نقشۀ خدا این بود که فرمود: «عیسی، خودم تو را برمیدارم و زنده بهطرف خودم بالا میآورم و از دست بیدینهای ناپاک نجاتت میدهم. تا روز قیامت هم، همیشه پیروان واقعیات را برتر از بیدینها قرار میدهم. البته آخر سر، بهسوی من است برگشتنتان؛ در نتیجه درهر چیزی که سرش اختلاف داشتهاید، بینتان داوری میکنم.{با توجه به سفارش حضرت عیسی؟ع؟ به پیروی از پیامبر خاتم(ص) در آیۀ 6 سورۀ صف (ص552)، پیروان واقعی حضرت مسیح (ع) مسلمانان مبارزی هستند که چهرۀ اجتماعی و جامعهسازِ دین خدا را به جهانیان نشان میدهند.} 55
پس بیدینها را در دنیا و آخرت به عذابی سخت گرفتار میسازم و دیگر هیچ یاوری نخواهند داشت. 56
اما کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای خوب کردهاند، خدا پاداششان را کامل میدهد. بله، خدا بدکارها را دوست ندارد.» 57
این داستان را که بهدقت برایت میخوانیم، از نشانههای حقانیت توست و پند حکیمانه است. 58
در واقع، داستان آفرینش عیسی، از نظر خدا، مثل آفرینش آدم است که بدنش را از خاک آفرید و بعد به او دستور داد: «موجودِ زنده باش.» درلحظه، همان شد! 59
آنچه دربارۀ عیسی گفته میشود، حق است و از طرف خدا. پس دربارهاش اصلاً شک نکن! 60
اگر بزرگان مسیحیان نَجران، بعد از این حقایقی که دربارۀ عیسی به دستت رسیده، باز دربارۀ او چون و چرا کردند، ه آنها پیشنهاد مُباهله بده؛ یعنی بگو: «بیایید اینها را یکجاجمع کنیم: فرزندانمان و فرزندانتان و بانوانمان و بانوانتان و خودمان و خودتان. بعد، کار را به خدا واگذاریم و با تضرع و زاری، لعنت خدا را بر دروغگویان بفرستیم.» 1- {اگر بعد از آوردن دلیلِ کافی و قانعکننده برای ثابتکردن مطلبی مهم، طرف مقابل از روی لجبازی از قبولش خودداری کند، میتوان او را به مُباهله دعوت کرد. چگونگیاش در همین آیه آمده است.} 2- {برای چنین رویداد سرنوشتسازی، پیامبر(ص) فقط چهار نفر را با خود آورد: حضرت فاطمۀ زهرا را بهمصداق نِسآءَنا آورد و امامحسن و امامحسین را برای أبنآءَنا. میمانَد اَنفُسَنا: ایشان با آوردن امیرالمؤمنین نشان داد که علی (ع) جانِ محمد(ص) است و جز پیامبری، تمام ویژگیهای او را داراست. جالب اینکه اُسقف منطقۀ نَجران وقتی چشمش به این جمع پنجنفره افتاد، از مباهله منصرف شد.} 61
بله، قصۀ واقعی عیسای مسیح همین است. معبودی جز خدا نیست و قطعاً خداست همان شکستناپذیرِ کاردرست. 62
بعد از جریان مباهله، اگر باز هم از پذیرش حق سرپیچی کنند، خدا حال خرابکارهای لجباز را خوب میداند. 63
به اهلکتاب پیشنهاد بده: «بیایید بر سر اصول و ارزشهایی که بین ما و شما مشترک است، تمرکز کنیم: فقط خدا را عبادت کنیم و بت نپرستیم و افرادی از خودمان را بهجای خدا اربابهای خود ندانیم.» اگر با این پیشنهاد هم مخالفت کردند، بگویید: «بدانید که ما درهرحال به این اصل مشترک عمل میکنیم.» 64
اهلکتاب! چرا دربارۀ ابراهیم با همدیگر چونوچرا میکنید واو را دنبالهروِ دین خود میدانید؟! تورات و انجیل که بعد ازاو فرستاده شده! پس چرا عقلتان را بهکار نمی اندازید؟! 65
هان! شما همانهایی هستید که دربارۀ موضوعات مرتبط با دین خودتان که اتفاقاً اطلاعی هم از آن داشتید، با مسلمانان جرّوبحث کردید و ولی محکوم شُدید! حالا چطور دربارۀ آیین ابراهیم و ارتباط آن با دین خودتان چونوچرا میکنید که از آن اطلاعی هم ندارید؟!بله، خدا میداند و شما نمیدانید. 66
ابراهیم نه یهودی بود، نه مسیحی؛ بلکه انسانی بود میانهرو و تسلیم دستورهای خدا. هرگز هم بتپرست نبود. 67
در حقیقت، نزدیکترین مردم به ابراهیم همان پیروان او هستند و این پیامبر یعنی محمد و نیز مسلمانان. خدا هم کسوکار مؤمنان است. 68
گروهی از اهلکتاب آرزو دارند که گمراهتان کنند؛ درحالیکه دارند خودشان را گمراه میکنند؛ ولی نمیفهمند! 69
اهلکتاب! چرا نشانههای پیامبریِ محمد را قبول نمیکنید، با اینکه در تورات و انجیل هم آن نشانهها را دیدهاید؟! 70
اهلکتاب! چرا حق را وارونه جلوه میدهید و حقیقت را آگاهانه کتمان میکنید؟! 71
بعضی یهودیان به بعضی دیگر پیشنهاد کردند: «اولِ روز وانمود کنید به دین و قرآنی که بر مسلمانان فرستاده شده است، ایمان آوردهاید و آخرِ روز از ایمان خود برگردید! شاید آنها هم از دین اسلام برگردند. 72
همچنین، در بازگوکردن مطالب مشترک تورات و قرآن به کسی، جز پیروان دینتان، اعتماد نکنید! نکند معلوم شود مثل کتابی که به شما دادهاند، به دیگران هم داده میشود! یا اینکه در قیامت، پیش خدا علیه شما حرفی بزنند!»جواب بده: «در واقع، هدایت واقعی فقط هدایت خداست و فضیلت نبوت هم به دست اوست که به هرکس شایسته ببیند، میدهد؛ چون خدا روزیگسترِ داناست. 73
هرکه را لایق ببیند، با لطف ویژهاش مینوازد؛ زیرا خدا لطفِ بسیار دارد.» 74
البته در بین اهلکتاب، کسانی هستند که اگر اعتماد کنی و هزار سکۀ طلا هم به آنها بدهی، به تو پس میدهند. کسانی هم هستند که اگر اعتماد کنی و سکهای طلا هم به آنها بدهی، به تو پس نمیدهند؛ مگر آنکه بالای سرشان بِایستی تا مالت را پس بگیری! دلیل این کار زشتشان آن است که بهخیال خودشان میگویند: «بقیۀ مردم حق ندارند به کارهای ما اعتراض کنند! چون ما نژاد برتریم.» آنها با این حرف، آگاهانه به خدا دروغ میبندند. 75
چرا، دیگران حق اعتراض دارند. آنان که سرِ قولشان بمانند و مراقب رفتارشان باشند، خدا دوستشان دارد. بله، او خود مراقبان را دوست دارد. 76
در مقابل، کسانی که تعهد دینداری و قسمهای خود را بهقیمت ناچیزِ مادی میفروشند، در آخرت بهرهای ندارند و خدا روز قیامت، نه با آنها محبتآمیز حرف میزند و نه به آنها توجهی میکند. همچنین، در این دنیا توفیق پاکسازی از گناهان به آنها نمیدهد و در آخرت دچار عذابی زجرآور میشوند. 77
عدهای از عالمانِ یهودی، وقتِ خواندن دستنوشتههای خود، لحنشان را جوری تغییر میدهند که خیال کنید آنها جزوِ کتاب خداست؛ درحالیکه جزوِ کتاب خدا نیست. تازه، ادعا میکنند: «آن دستنوشتهها را خدا فرستاده!» درحالیکه خدا نفرستاده است و آنها آگاهانه این دروغها را به خدا نسبت میدهند. 78
محال است خدا به انسانی کتاب آسمانی و سِمت رهبری و پیامبری بدهد، بعدش او به مردم و بهویژه به عالمان اینطور دستور دهد: «بهجای بندگی خدا، بندگان من باشید!» بلکه دستور میدهد: «شما که کارتان یاددادن کتاب آسمانی و خواندن آن است، پس بیایید عالمانی خداجو باشید!»1- {بنیاسرائیل دو نوع تهمت به حضرت عیسی(ع) میزدند: 1. فرزندیِ خدا؛ 2. دعوت مردم به پرستش خودش. آیههای قبل در جواب تهمت اول بود و از اینجا بهبعد در جواب تهمت دوم است.} 2- {خداجو و ربّانی کسی است که با خدا ارتباط عمیق دارد و عالِم خداجو و دانشمند ربّانی کسی است که راه پیامبران را برود و با رفتار پسندیده و گفتار مفید خود، به آگاهکردنِ مردم کمک کند.} 79
همینطور، دستور نمیدهد: «فرشتگان و پیامبران را اربابهای خود بگیرید.» یعنی بعد از آنکه در برابر خدا تسلیم شدید، باز دستورتان میدهد به بیدینی؟! 80
اینطور بود که خدا از پیامبران و پیروانشان قول گرفت: «هر وقت کتاب آسمانی و حکمت به شما دادم و در آینده، پیامبری آمد که کتاب آسمانیتان را تأیید کرد، باید به او ایمان بیاورید و یاریاش کنید. بعد، خدا از پیامبران پرسید: «به این موضوع اقرار میکنید؟ و دربارهاش از پیروانتان تعهد محکم میگیرید؟» جواب دادند:«بله، اقرار میکنیم.» فرمود: «پس، شما شاهد باشید و من هم با شما شاهد هستم.{هر پیامبری مأموریت داشته است که اصل رسالت پیامبران قبلی و خطوط کلی اعتقادی، اخلاقی، فقهی و حقوقیشان را تأیید کند؛ البته برخی احکام جزئی را که تاریخ مصرفشان محدود بوده، تغییر میداده و روش مناسب با زمان خود را اجرا میکرده است.} 81
آنهایی که از این بهبعد سرپیچی و عهدشکنی کنند، افرادی منحرفاند.» 82
با اینهمه دلیلهای روشن، بیدینها چطور دنبال چیزی جز دین خدا هستند؟! با آنکه تمام ساکنان آسمانها و زمین، خواسته و ناخواسته، فقط در برابر او سرِ تسلیم فرود آوردهاند و دستآخر، فقط بهسوی او برِشان میگردانند؟! 83
پیامبر! بگو: «ایمان آوردهایم به خدا و به آنچه بر ما فرستاده شده و به آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبرانِ از نسل یعقوب فرستاده شده و به آنچه
به موسی و عیسی و به همۀ پیامبران از طرف خدا داده شده است. در اصل نبوت، بین هیچ کدامشان فرق نمیگذاریم و در برابر خدا، کاملاً تسلیم ایم.»{«اَسباط» یعنی نوهها. به قبایل دوازدهگانۀ بنیاسرائیل اَسباط میگفتند، بهدلیل نسبتی که با دوازده فرزند یعقوب(ع) داشتند. از فرزندانِ او فقط یوسف(ع) پیغمبر شد و بعدها هم از نسل یعقوب (ع) عدهای به پیامبری انتخاب شدند.} 84
هرکه دنبال دین دیگری بهجز اسلام باشد، آن دین هرگز از او پذیرفته نمیشود و در آخرت هم سرمایۀ عمرش را باخته است. 85
خدا دیگر چطور دست گروهی را بگیرد که بعد از اسلامآوردنشان بیدین شدهاند؟! با آنکه آنها قبول داشتند که پیامبر اسلام برحق است و نشانههای روشنی هم دستشان رسیده بود. بله، خدا دست مردم بدکار را نمیگیرد. 86
جزایشان این است: لعنت خدا و همۀ فرشتگان و مردم بر آنها! 87
همیشه از رحمت خدا دورند. نه از عذابشان کم میشود و نه مهلت فرار به آنها داده میشود؛ 88
مگر کسانی که بعد از آنهمه رفتار زشت، توبه کنند و خرابکاریها و خطاهای گذشته را جبران سازند؛ چون خدا آمرزندۀ مهربان است. 89
البته کسانی که بعد از اسلامشان بیدین شوند و با کارهای زشت، بیدینیشان را بیشتر کنند و بعد، از روی ناچاری، در لحظۀ جانکندن توبه کنند، توبۀ آنها هرگز قبول نخواهد شد و آنها همان گمراهانِ واقعیاند.{البته اینجور افراد اگر در لحظههای پایانی عمر و قبل از احتضار، یعنی قبل از دیدنِ فرشتۀ مرگ یا بعضی نشانههای زندگی برزخ، از کارهای زشتِ گذشتۀ خودشان واقعاً پشیمان باشند و توبه کنند، إنشاءالله خدای مهربان توبهشان را قبول خواهد کرد.} 90
کسانی که بیدین شوند و در حال بیدینی از دنیا بروند،اگر برای رهایی خودشان از عذاب، تمام زمین را هم از طلا پرکنند و بدهند، از هیچ کدامشان قبول نخواهد شد. بله، عذابی زجرآور نصیبشان میشود و هیچ یاوری نخواهند داشت! 91
فقط وقتی به مقامِ خوبان میرسید که از چیزهای دوستداشتنیتان در راه خدا هزینه کنید. هر چیزی هم در راه خدا هزینه کنید، خدا آن را میداند.{ابرار از «بَرّ» (خشکی و صحرا) میآید. آنان در بخشیدنِ مالی که دوستش دارند، دلی بهوسعت صحرا دارند و این حالتِ خوبشان همیشگی است. همینطور،دلوجانشان در پذیرش معارف الهی بسیار کوشاست و اعضا و جوارحشان در کار خیر.} 92
قبل از آمدن تورات، همۀ خوراکیها برای یهودیها حلال بود؛ مگر آنچه یعقوب بر خودش ممنوع کرده بود. بگو: «اگر راست میگویید که بعضی خوراکیها از اول حرام بوده است، تورات را بیاورید و از رویش بخوانید تا حرفتان را ثابت کنید!».1- {حضرت یعقوب(ع) بعضی خوردنیها مثل گوشت شتر و شیر آن را مصرف نمیکرد؛ شاید چون برای سلامتیاش ضرر داشت یا برای سادهزیستی یا... .} 2- {بعضی خوراکیها بهعلت کارهای ناشایست بنیاسرائیل بر آنان حرام شده بود. بنیاسرائیل میگفتند: «حرامبودنِ این خوراکیها از زمان حضرت ابراهیم(ع) بوده است، نه بهخاطر ارتکاب کارهای زشت از طرف ما!»} 93
بعد از این توضیحات، کسانی که دربارۀ حرامها و حلالها نسبت دروغ به خدا میدهند، واقعاً بدکارند! 94
بگو: «حالا که خدا راست گفته است و شما یهودیها دروغ، دنبالهروِ دین ابراهیمِ میانهرو و یکتاپرست باشید.» 95
اولین عبادتگاهی که در زمین برای همۀ مردم ساخته شده، همان خانۀ کعبه است که در مکه قرار دارد و مایۀ برکت و هدایت همیشگی جهانیان است.{خانۀ کعبه را حضرت آدم(ع) ساخت وحضرت ابراهیم و اسماعیل (ع) بازسازی اش کردند. بیش از 4000 هزار سال از آن بازسازی میگذرد. } 96
در آنجا نشانههای واضح ازجمله مقام ابراهیم قرار دارد و هرکه وارد حریم کعبه شود، در امان است.خدا زیارت این خانه را برای آنهایی که سلامت جسمی و توان مالی دارند، واجب کرده است؛ البته هرکه، با نرفتن به حج، بیدینی کند، به خودش ضرر میزند؛ چون خدا از همۀ جهانیان بینیاز است.{مقام ابراهیم سنگی است که اثر پاهای حضرت ابراهیم(ع) معجزهوار بر آن نقش بسته و اکنون در فاصلۀ حدود بیستمتری خانۀ خدا نصب است.} 2- {دربارۀ «بیدینیِ عملی» به آیۀ 121 سورۀ انعام (ص143) و پاورقیاش نظری بیاندازید.} 97
سؤال کن: «اهلکتاب! با اینکه خدا میبیند چه میکنید، چرا آیهها و نشانههایش را باور نمیکنید؟!» 98
باز بپرس: «اهلکتاب! چرا مانع دینداری مسلمانان میشوید و با شبههپراکنی، راه مستقیم خدا را کج نشان میدهید؟! حال آنکه خودتان از درستی این راه، خوب خبر دارید و خدا هم بیخبر نیست که چه میکنید!» 99
مسلمانان! اگر دنبالهروِ عدهای از اهلکتاب شوید که کارشان فقط تفرقهاندازی است، بعد از اسلامآوردنتان، به بیدینی برِتان میگردانند! 100
چطور حاضرید با دنبالهروی از آنها، دینتان را بر باد دهید؟! با اینکه آیههای خدا برایتان خوانده میشود و پیامبرش هم بین شماست. هرکه خودش را به خدا بسپارد، او را ناخودآگاه به راه درست زندگی بردهاند. 101
مسلمانان! در مراقبت از رفتارتان سنگتمام بگذارید. نکند از دنیا بروید و مسلمان واقعی نباشید! 102
همگی حول محور خدا بچرخید و پراکنده نشوید! نعمت باارزش خدا به خودتان را بهیاد آورید: دشمن همدیگر بودید و خدا دلهایتان را به هم مهربان کرد و با عنایتش، میانتان برادری برقرار شد؛ همینطور، فراموش نکنید زمانی را که داشتید در آتش جنگ و جنایت میسوختید و او از آن نجاتتان داد. خدا نشانههای لطفش را اینطور برایتان روشن میکند تا سربهراه شوید! 103
بین شما همیشه باید گروهی باشند که بقیه را به خوبی سفارش کنند و امربهمعروف و نهیازمنکر کنند. آنان همان مردم خوشبختاند. 104
مِثل یهودیها و مسیحیهایی نباشید که پراکنده شدند و بعد از دلیلهای واضحی که دیدند، دچار اختلاف دینی شدند! البته عذابی بیاندازه در انتظارشان است؛ 105
روزی که عدهای روسفیدند و عدهای روسیاه! از روسیاهان میپرسند: «این بود رسمش که بعد از ایمانآوردنتان، بیدینی کنید؟! حالا بچشید عذاب را بهسزای اینکه بیدینی میکردید.» 106
ازآنطرف، کسانی که روسفیدند، همیشه در سایۀ لطف خدا زندگی خواهند کرد.{دعای شستن صورت هنگام وضواز این آیهها برداشت شده است.} 107
اینها همه، آیههای خداست که بهدرستی برایت میخوانیم. خدا هرگز نمیخواهد به موجودات جهان ستمی روا دارد؛ 108
چون آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست، فقط مال خداست و همۀ کارها به او ختم میشود. 109
بله، شما مسلمانانِ وظیفهشناس بهترین گروهی هستید که برای خدمت به مردم آفریده شدهاند؛ چون امربهمعروف و نهیازمنکر میکنید و خدا را باوردارید.
اهلکتاب هم اگر به پیامبر اسلام ایمان میآوردند، برایشان بهتر بود؛ ولی فقط بعضیهایشان مسلمان شدند و بیشترشان منحرف باقی ماندند! 110
دشمنان، بهویژه یهودیها، هرگز نمیتوانند به شما ضربۀ کاری بزنند؛ ولی کمی دردسر برایتان درست میکنند. اگر هم با شما بجنگند، فوری پا به فرار میگذارند. هیچ وقت هم رنگ پیروزی را نمیبینند! 111
یهودیها هر جای دنیا که باشند، خفتوخواری باید بر سرشان سایهافکن باشد؛ مگر اینکه مسلمان شوند یا پناهنده به این و آن. همچنین، گرفتار خشم خدا شدهاند و داغ بیچارگی بر پیشانیشان زده شده است؛ برای اینکه آیهها و نشانههای خدا را قبول نمىکردند و پیامبران را ناجوانمردانه بهشهادت میرساندند. این کارها در این ریشه داشت که نافرمانی و سرکشی میکردند! 112
البته همۀ اهلکتاب مثل هم نیستند:گروهی ازآنها مسلمان شدهاند و در بندگی خدامصمّماند ودر دلِ شب آیههای قرآن زمزمه میکنند و سر به سجده میگذارند. 113
همچنین، به خدا و روز قیامت ایمان دارند و امربهمعروف و نهیازمنکر میکنند و برای انجام کارهای خوب سر از پا نمیشناسند. بله، آنان جزوِ شایستگاناند. 114
چنین کسانی در قبال هر کار خوبی که کردهاند، بیمهری نمیبینند؛ زیرا خدا رفتار خوب خودمراقبان را میداند. 115
گروهی هم که مسلمان نشدهاند، از اموال و اولادشان در برابر خشم خدا اصلاً کاری ساخته نیست. این جماعت، جهنمیاند و آنجا ماندنی. 116
داستان اموال و امکاناتی که برای اهداف مادی و دنیایی خودشان هزینه میکنند، مثل باد سخت و سوزانی است که به زراعت جماعتی که به خودشان بد کردهاند، بوَزد و یکسره نیستونابودش کند! بله، خدا که به آنها بد نکرده است؛ بلکه خودشان به خودشان بد میکنند.{منظور اهدافی از این قبیل است: راحتطلبیِ بیشتر یا جلوگیری از پیشرفت دین یا کسب خوشنامی و شُهرت.} 117
مسلمانان! سفرۀ دلتان را پیش هر کسوناکسی باز نکنید؛ چونکه آنها از رساندن هیچ زیانی به شما کوتاهی نمیکنند و آرزو دارند همیشه در سختی باشید! از لابهلای حرفهایشان کینهتوزی پیداست. تازه،کینهای که در دل دارند،عمیقتر است! بله،اگر عقلتان را بهکار بیندازید، نشانههای دشمن را مثل روز برایتان روشن کردهایم. 118
هان! شمایید که با آنها دوستی میکنید؛ ولی آنها دوستتان ندارند، با آنکه تمام کتابهای آسمانی را قبول دارید. وقتی با شما روبهرو میشوند، بهدروغ میگویند: «خدا و آیههایش را قبول داریم.» اما وقتی با خودشان تنها میشوند، از شدت عصبانیت از دست شما، انگشتانشان را میگزند! بگو: «از این عصبانیت بمیرید!» خدا خوب میداند هر آنچه را در دلها میگذرد.{کلام بهیادماندنی شهید مظلوم، آیتالله بهشتی، برگرفته از همین آیه است: «به امریکا بگویید از دست ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر!»} 119
اگر کمترین خیری به شما برسد، ناراحت میشوند! بهعکس، اگر حادثۀ تلخی برایتان اتفاق بیفتد، کِیف میکنند! اگر در برابر سختیها صبر کنید و مراقب اوضاع باشید، توطئههایشان آسیبی به شما نمیرساند؛ چون خدا به رفتارشان احاطه دارد. 120
در جنگ اُحد دم صبح از خانوادهات خداحافظی کردی تا رزمندگان اسلام را برای مبارزه، در سنگرهایشان مستقر کنی. خدا شنوای داناست.{از اینجا یعنی آیه 121 تا آیۀ 179، بخشی از ماجراهای تلخ و شیرینِ جنگ اُحد میآید. } 121
آنوقت، دو گروه از شما تصمیم گرفتند از وسط راه برگردند و سستی کنند؛ ولی چون خدا یارشان بود، ماندند. مؤمنان باید فقط به خدا توکل کنند. 122
خدا در جنگ بَدر هم، با آنکه از نظر نظامی ضعیف بودید، کمکتان کرد؛ پس الان هم آمادگی نظامی و روحیۀ خود را حفظ کنید تا شکر نعمتش را بهجا آورده باشید. 123
کمک خدا بهاینصورت بود که به رزمندگان گفتی: «دیگر، بهتر از این چه میخواهید؟! خدا با سههزار فرشتهای که به زمین میفرستد، تعداد و توانتان را زیاد میکند.» 124
بهتر از این نمیشود! امروز هم اگر صبر و استقامت کنید، در حملات برقآسای دشمن به شما، خدا تعداد و توانتان را زیاد میکند، با پنجهزار فرشتهای که خودشان را علامتگذاری کردهاند. 125
البته، خدا کمک فرشتگان را فقط برای این به شما وعده دادکه روحیه بگیرید و دلهایتان با آن آرام شود؛ وگرنه پیروزی، تنها دست خدای شکستناپذیرِ کاردرست است. 126
خدا کمکتان کرد تا از این طریق، خط مقدّم دشمن را تارومار کند یا مجبورشان سازد که با خواریوخفت عقبنشینی کنند یا به آنها توفیق توبه دهد یا اگر توبه نکنند، عذابشان کند. البته، اختیار هیچیک از این کارها مستقلاً دست تو نیست! 127و128
آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست، فقط مال خداست؛ پس هرکه را لایق ببیند، میآمرزدو هرکه را مستحق عذاب ببیند، مجازات میکند.خدا آمرزندۀ مهربان است. 129
مسلمانان! ربا نخورید، آنهم ربای با سودِ چندبرابر! و در حضور خدا مراقب بدهبستانهای مالیتان باشید تا خوشبخت شوید.1- {این آیه تا آیۀ 138، دربارۀ جنگ اُحُد نیست؛ بلکه برخی مسائل فقهی و اخلاقی و اعتقادی را مطرح میکند.}2- {ربای در قرض دو نوع دارد که هر دو حرام است: 1. ربای عادی: محاسبۀ سود فقط از اصل پول (بقره، 275)؛ 2. ربای تصاعدی (ربای مرکّب): محاسبۀ سود، هم از اصل و هم از سود! } 130
بترسید از آتشی که برای رباخوارهای بیدین آماده کردهاند. 131
بله، دنبالهروِ خدا و رسولش باشید تا لطفش شامل حالتان شود. 132
سرعت بگیرید برای رسیدن به آمرزش خدا و بهشتی که بهپهنای آسمانها و زمین است و برای کسانی که مراقب رفتارشان باشند آماده شده است؛ 133
همانهایی که بهوقت راحتی و سختی، در راه خدا هزینه میکنند و در عصبانیت،خودشان را کنترل میکنند و خطاهای مردم را ندیده میگیرند. خدا چنین درستکارانی را دوست دارد.{«کمک به نیازمندان» آنقدر مهم و راهگشاست که حتی در حال «سختی» هم به آن سفارش شدهایم. در ضمن، کمک به نیازمندان حتماً که نباید «مالی» باشد! حمایتهای «عاطفی»، «فکری»، «آبرویی» و... هم از مصادیق آن است و حتی گاهی مهمتر از حمایت مالی!} 134
همینطور، بهشت آماده شده است برای کسانی که اگر از روی غفلت کار زشتی انجام دهند یا به خودشان بد کنند، فوری بهیاد خدا میافتند و از گناهانشان آمرزش میخواهند. مگر جز خدا چه کسی گناهان را میآمرزد؟! در ضمن، چون به زشتی گناه واقفاند، بر انجام دوبارۀ آن پافشاری نمیکنند. 135
پاداش چنین کسانی آمرزش خداست و باغهایی پردرخت که در آنها جویها روان است و همیشه آنجا ماندنیاند. خوب پاداشی است پاداش اهل عمل! 136
البته قبل از شما حوادث عبرتآموزی پیش آمده است. به گوشهوکنار دنیا سفر کنید و ببینید آخرعاقبتِ کسانی که آیههای خدا را دروغ دانستند، چه شد! 137
این قرآن برای عموم مردم آن حوادث را توضیح میدهد. همچنین، دستِ کسانی را میگیرد که مراقب رفتارشاناند و نیز مایۀ عبرتشان است. 138
از شکستخوردن در اُحد، ضعف به خودتان راه ندهید و روحیهتان را نبازید؛ چون شما واقعاً برترید، بهشرطی که واقعاً ایمان داشته باشید!{از اینجا (آیه 139)ماجرای جنگ اُحد ادامه مییابد.} 139
اگر در جنگ اُحد شما ضربهای خوردید، در جنگ بَدر هم دشمن ضربهای مشابه خورد.طبق مصلحت، روزهای پیروزی و شکست را بین مردم دستبهدست میکنیم تا خدا کسانی را که واقعاً ایمان آوردهاند، معلوم کند و از بینتان گواهانی بر کارهایتان بگیرد... خدا بدکارها را دوست ندارد. 140
... و تا مؤمنان را خالص کند و بیدینها را کمکم معدوم سازد و... . 141
نکند خیال کردهاید همینطور آزمایشنشده داخل بهشت میشوید و خدا از بینتان کسانی را که در عرصۀ جهاد و مقاومت فعال هستند، شناسایی نخواهد کرد؟! 142
قبل از آنکه با شهادت روبهرو شوید، مشتاقانه آرزویش میکردید. پس چطور شد، بهمحض آنکه در جنگ اُحد فرصت شهادت پیش آمد، فقط تماشاچی شدید! 143
محمد(ص) پیامبری بیش نیست که قبل از او هم پیامبرانی آمدند و رفتند. اگر او بمیرد یا شهید شود، آیا عقبگرد میکنید و از اسلام دست میکشید؟! هرکه به عقب برگردد، هیچ ضرری به خدا نمیرساند. در ضمن، خدا به شکرگزارانِ ثابتقدم پاداش خواهد داد. 144
تا خدا نخواهد، هیچکس نمیمیرد. این سرنوشتی معیّن است. هرکه خواهان بهرههای دنیا باشد، از آن به او میدهیم. هرکه هم خواهان پاداش آخرت باشد، از آن به او میدهیم. بله، به شکرگزارانِ ثابتقدم پاداش خواهیم داد.{مدت معیّنی که هر شخص از حق زندگی در این دنیا نصیبش میشود، «کتاب مُؤجَّل» نام دارد.} 145
چه پیامبران زیادی که مردانِ خداجوی فراوانی در کنارشان جنگیدند؛ پس در مقابل سختیهایی که در راه خدا کشیدند، خم به ابرو نیاوردند و ضعفی از خود نشان ندادند و سرِ تسلیم در برابر دشمن فرود نیاوردند! خدا چنین رزمندگانِ مقاومی را دوست دارد. 146
تنها حرفشان این بود: «خدایا، گناهان ما و زیادهرویِ ما در کارهایمان را ببخش. قدمهایمان را محکم کن و بر جماعت بیدین پیروزمان فرما.» 147
خدا هم، پیروزی و پایداری در این دنیا و پاداشِ پسندیدۀ آخرت را به آنان داد. آخر، خدا درستکاران را دوست دارد. 148
مسلمانان! اگر از بیدینها فرمان ببرید، شما را به دوران غمبار گذشته میبرند و از دین اسلام برمیگردانند. در نتیجه، سرمایۀ عمرتان را میبازید! 149
به آنها تکیه نکنید؛ بلکه خدا همهکارۀ شماست و او بهترین یاریدهنده است. 150
بههمین زودیها دلهرۀ عجیبی در دل بیدینها میاندازیم؛ چون آنها چیزهایی را شریک خدا در کاروبار عالم کردهاند که خدا دلیلی بر درستیِ این باور نفرستاده است. جایگاه بیدینها آتش است و بد جایی است جایگاه بدکارها! 151
در جنگ اُحد، خدا وعدۀ خودش به شما را عملی کرد. وقتی بهفرمانش کار دشمنان را میساختید. در شروع جنگ، خدا پیروزی را در یکقدمیتان گذاشته بود؛ ولی وقتی آن را از شما دریغ کرد، که سهلانگاری کردید و در حفظ سنگرها دو دسته شدید و از دستور فرماندهی طفره رفتید: بعضیهایتان بهطمع دنیا سنگرها را ترک کردید و دنبال غنائم رفتید و بعضیهایتان هم بهشوق آخرت تا پای جان ایستادید. بههرحال، خدا از پیروزکردنتان بر دشمن صرفنظر کرد تا امتحانتان کند؛ البته دستآخر از اشتباهتان درگذشت. آخر، خدا به مؤمنان لطف دارد. 152
وقتی از میدان جنگ فرار میکردید و پیامبر از پشت سرتان صدا میزد که برگردید، جز نجات جانتان به فکر هیچکس و هیچچیز نبودید! اینجا بود که خدا از لطف خودش کاری کرد که برای همۀ سهلانگاریهایتان حسابی غمگین و پشیمان شوید تا دیگر بهخاطر پیروزی و غنیمتی که از دست دادهاید و زخمهایی که برداشتهاید، سرخورده نشوید. بله، خدا آگاه است که چه میکنید.{از آیۀ بعد،(154) ماجرای شبِ بعد از جنگ اُحد مطرح میشود: شب پراضطرابى بود. مسلمانان پیشبینى مىکردند که نیروهای دشمن دوباره به مدینه برگردند و کار آنان را یکسره کنند. اینجا بود که خدا رزمندگان اسلام را به خواب آرامبخشى فرو برد؛ اما منافقان و افراد ضعیفایمان و ترسو تمام شب را در میان انبوهى از افکار پریشان، بیدار ماندند.} 153
خدا بعد از آن پشیمانی و غم شدید، شما را به خواب سبکِ آرامبخشی فرو برد؛ البته تنها گروهی از شما خوابشان برد و گروهی دیگر که به فکر جانشان بودند، خواب به چشمانشان نیامد و عین همان دوران جاهلیت، به خدا بدبین شدند! میپرسیدند: «نباید ما هم در تصمیمگیریها دخالتی داشته باشیم؟!»بگو: «اختیار کارها همه دست خداست.» بماند که حرفهایی دردلهایشان پنهان کرده بودندکه برای تو رو نمیکردند! مثلاً با خودشان میگفتند: «اگر ما هم در تصمیمگیریها دخالتی داشتیم و برحق بودیم، حتماً جنگ را میبردیم و در اینجا کشته نمیشدیم!»بگو: «اگر در خانههایتان هم بودید، کسانی که قرار بود در راه خدا شهید شوند، با پای خودشان به محل شهادتشان میرفتند. بله، خدا مقدّر کرد که جنگ در بیرون شهر مدینه باشد تا خدا نیتهایتان را امتحان کند و اگر لایق باشید، ناخالصیهای دلهایتان را برطرف کند و.... خدا میداند هر آنچه را در دلها میگذرد.» {مثلاً میگفتند که اگر پیامبر به حرفشان گوش میداد و برای جنگ با دشمن، از شهر مدینه خارج نمیشدند، این همه تلفات برایشان در پی نداشت!}154
البته عدهای که بهوقت درگیریِ دو طرف در جنگ اُحد پا به فرار گذاشتند، شیطان بود که پایشان را لغزاند، در نتیجۀ بعضی گناهانی که مرتکب شده بودند. باز، دستآخر خدا از اشتباهاتشان درگذشت؛ چون خدا آمرزندۀ بردبار است. 155
مسلمانان! مثل بیدینهایی نباشید که دربارۀ اطرافیانشان که به سفر یا جنگ میرفتند و دیگر برنمیگشتند، میگفتند: «اگر پیشمان مانده بودند، نمیمردند یا کشته نمیشدند!» شما از این رفتارها نداشته باشید تا خدا همین را داغ حسرتی بر دلهایشان قرار دهد. آخر، زندگی و مرگ دست خداست و او کارهایتان را میبیند. 156
اگر در راه خدا شهید شوید یا بمیرید، آن آمرزش و لطف خدا که نصیبتان میشود، بهتر از تمام ثروتی است که بیدینها و منافقها در زندگی جمع میکنند. 157
اگر بمیرید یا شهید شوید، آن پایان زندگی نیست؛ بلکه شما را دستهجمعی به محضر خدا میبرند. 158
بهلطف خدا بود که با فراریهای جنگ اُحد بهنرمی و ملایمت رفتار کردی. اگر خشن و سنگدل بودی، از دوروبرت پراکنده میشدند! پس، از خطاهایشان چشم بپوش و برایشان آمرزش بخواه. تازه، در کارها با آنها مشورت کن. وقتی هم تصمیم به انجام کاری گرفتی، به خدا توکل کن که خدا اهل توکل را دوست دارد. 159
اگر خدا کمکتان کند، کسی حریفتان نمیشود و اگر رهایتان کند، جز او چه کسی کمکتان میکند؟! بنابراین، مؤمنان باید فقط به خدا توکل کنند. 160
در ضمن، محال است پیامبری در تقسیم غنائم خیانت کند. هرکه خیانت کند، روز قیامت با همان خیانتش حاضر میشود! بعد، در عدالت محض، کارهای هرکس را کامل به او پس میدهند. 161
آیا آنانی که دنبال رضای خدایند، مثل آنهاییاند که گرفتار خشم خدا شده و جایشان جهنم است؟! آن بد سرانجامی است! 162
بله، آنان که در طلب رضای خدایند، پیش خدا بلندمرتبهاند و خدا میبیند چه میکنند. 163
بهیقین، خدا به مسلمانان نعمتی بزرگ بخشید: در بینشان پیامبری از خودشان فرستاد که آیههایش را بهدقت برایشان بخواند و جانشان را از آلودگیها پاک کند و کتاب آسمانی و حکمت یادشان دهد؛ درحالیکه قبلش واقعاً غرق گمراهی بودند.1- {قرآن از باورهای عقلی و پندهای اخلاقی و دستورهای فقهی و نیز بصیرتهای راهگشا، بهخاطر «محکم»بودنشان با نام «حکمت» یاد میکند: یکتاپرستی، خوبی به پدر و مادر، رعایت حقوق مردم و بهویژه خویشان، کمک به نیازمندان، پرهیز از اسراف، دوری از بخل، زندگی بهسبک دین، نکشتن انسانهای بیگناه، پرداختن به یتیمان و... .} 2- {در اینجا تزکیه جلوتر از تعلیم آمده و در آیۀ 129 سورۀ بقره، بهعکس. شاید علتش این باشد: تزکیه مقدم بر تعلیم است و تعلیم مقدمۀ تزکیه.}164
به شما در جنگ اُحد تلفاتی وارد شد؛ با آنکه در جنگ بَدر تلفات سنگینتری به دشمن وارد کرده بودید. آنوقت باز هم لب به اعتراض گشودید: «آخر، این تلفات چطور بر ما وارد شد؟!» بگو: «بهدلیل حرفنشنوی خودتان بود!» وگرنه، خدا از عهدۀ هر کاری برمیآید. 165
صدماتی که بهوقت درگیریِ دو طرف در جنگ اُحد به شما وارد شد، بهخواست خدا بود تا مؤمنانِ واقعی را معلوم کند و... . 166
و کسانی را هم که دورویی میکنند، معلوم کند: همانهایی که وقتی شنیدند: «بیایید در راه خدا بجنگید یا دستکم از خودتان دفاع کنید»، گفتند: «اگر میدانستیم که جنگی در کار است، همراهیتان میکردیم!» آنها در آن روز به بیدینی نزدیکتر بودند تا به ایمان؛ برای اینکه دل و زبانشان یکی نبود. خدا بهتر میداند چه چیزهایی کتمان میکنند؛ 167
همانهایی که در خانه نشستند و به جبهه نیامدند و دربارۀ اطرافیانشان گفتند: «اگر به حرف ما گوش کرده بودند و به جبهه نمیرفتند، کشته نمیشدند!» بگو: «اگر واقعاً راست میگویید، مرگ را از خودتان دور کنید!» 168
هرگز خیال نکن کسانی که در راه خدا شهید شدهاند، مردهاند! بلکه بهطور ویژه زندهاند و در حضور خدا به آنان روزیِ مخصوص میدهند. 169
از پاداشی که خدا از سرِ بزرگواری به آنان داده است، خوشحالاند و دربارۀ همرزمانشان که هنوز به آنان نپیوستهاند، اینطور مژده میگیرند: نه ترسی بر آنان غلبه میکند و نه غصه میخورند. 170
همینطور، نعمتی فراوان و لطفی سرشار از خدا مژده میگیرند و اینکه میفهمند خدا پاداش مؤمنان را از بین نمیبرد.{آیۀ بعد تا پایان آیۀ 175، ماجرای «حَمراءُالاَسَد» را توضیح میدهد: جنگ اُحد که تمام شد، سپاه دشمن در راه بازگشت به مکه به فکر حملۀ مجدد و ریشهکنی اسلام افتاد. پیامبر(ص) همۀ رزمندگان و حتی مجروحان را برای مقابلۀ دوباره با دشمن فراخواند و در منطقهای خارج از مدینه، بهنام حمراءالاسد، خیمه زد. سپاه دشمن بعد از فهمیدن موضوع و مشاهدۀ آمادگی رزمندگان اسلام، فرار را بر قرار ترجیح داد.}171
این رزمندگان بعد از برگشتن از جنگ، با وجود مجروحیت، حرف خدا و رسولش را برای تعقیب دشمن گوش کردند. از بینشان، کسانی که مأموریتشان را بهبهترین وجه انجام دادند و از دستورهای نظامی سرپیچی نکردند، پاداشی بزرگ میگیرند؛ 172
همانان که وقتی یکی از نفوذیهای دشمن گفت: « دشمن نیروهایش را برای حمله به شما بسیج کرده است؛ از آنها بترسید»، اتفاقاً این خبر روحیهشان را تقویت کرد و گفتند: «همینکه خدا هست، برایمان بس است و او خوب تکیهگاهی است!» 173
دستآخر، پیروزمندانه و سربلند و بی هیچ تلفاتی، از جبهه برگشتند. در واقع، آنان دنبال رضای خدا بودند؛ چرا که خدا لطف بسیار دارد. 174
آن نیروی نفوذی دشمن که میخواست شما را از سپاه دشمن بترساند، شیطانِ بهتماممعنا بود! اگر ایمانتان واقعی است، از سپاه دشمن نترسید؛ بلکه تنها از من حساب ببرید. 175
مبادا کسانی که در بیدینی و نافرمانی سر از پا نمیشناسند، غصهدارت کنند! آنها هیچ ضرری به خدا نخواهند رساند. بهعکس، خدا میخواهد بهرهای در آخرت نداشته باشند و عذابی بیاندازه در انتظارشان است. {این آیه تا آیۀ 180، گویا نتیجهگیری از آیههای هفتادگانۀ گذشته است که دربارۀ جنگ اُحد نازل شد و آن اینکه: خدا حتماً همۀ مردم روی زمین را در زندگی آزمایش خواهد کرد تا هم مؤمن از کافر شناخته شود و هم مؤمنان رتبهبندی شوند.} 176
البته همۀ کسانی که بیدینی را بهقیمتِ ازدستدادنِ سرمایۀ ایمان بهدست آوردهاند، هیچ ضرری به خدا نخواهند رساند و عذابی زجرآور در پیش دارند. 177
کسانی که بیدینی میکنند، خیال نکنند مهلتی که به آنها میدهیم، بهسودشان تمام میشود! به آنها مهلت میدهیم، فقط برای اینکه به سهلانگاری بیشتری مبتلا شوند! بله، عذابی خفتبار نصیبشان میشود. 178
در جامعۀ شما، مؤمن و منافق مخلوط اند و خدا بنا ندارد مؤمنان را در این وضع رها کند. پس آزمایشتان میکند تا افراد ناپاک را از پاک جدا سازد. همینطور، خدا بنا ندارد از اسرار غیبی آگاهتان کند؛ ولی به پیامبرانِ برگزیدۀ خودش اسرار غیبی را میگوید. بنابراین خدا و پیامبرانش را باور کنید.اگر ایمان واقعی داشته باشید و مراقب رفتارتان باشید، پاداشتان بزرگ خواهد بود. 179
کسانی که بخل میورزند و از نعمتهایی که خدا از سرِ لطفش به آنها داده است، به نیازمندان نمیدهند، خیال نکنند که این کار بهسودشان است. اتفاقاً بهضررشان تمام میشود! چون روز قیامت چیزهایی که دربارهاش بخیل بودند، طوقِ لعنتی میشود برگردنشان! آخرِ سر هم، فقط خدا وارث آسمانها و زمین است. خدا از کارهایتان آگاه است. 180
البته خدا طعنۀ یهودیهایی را که میگفتند: «خدا فقیر است و ما ثروتمندیم!» شنید. این حرفشان را و بهشهادترساندنِ ناجوانمردانۀ پیامبران را حتماً ثبت میکنیم و به آنها در قیامت خواهیم گفت: «بچشید عذاب سوزان جهنم را!»{نسبتدادنِ پیامبرکشی به یهودیان زمان پیامبر اسلام(ص) با آنکه آنها هیچ پیامبری را نکشته بودند، برای این بود که متأسفانه آنها هم عین گذشتگانشان فکر میکردند و به این کار زشت اجدادشان راضی بودند. اگر هم فرصتش پیش میآمد، به چنین گناه بزرگی دست میزدند.} 181
این عذاب، تقاص همان کارهایی است که قبلاً کردهاید؛ وگرنه، خدا که به بندگان کمترین ظلمی نمیکند. 182
همان یهودیها بهانه میآوردند: «خدا به ما سفارش کرده که حرف هیچ پیامبرى را باور نکنیم تا اینکه براى ما یک قربانی بیاورد که بهنشانۀ قبولی طعمۀ آتش بشود!»
به آنها بگو: «قبل از من هم پیامبران زیادى آمدند، با معجزههای فراوان و با همین پیشنهادی که شما دادید. اگر راست مىگویید، چرا شهیدشان کردید؟!» 183
پس، اگر یهودیها تو را دروغگو میدانند، موضوع تازهای نیست: پیامبرانِ قبل از تو را هم با داشتن معجزهها و کتابهای پندآموز و روشنگر دروغگو دانستند.{منظور از «کتابهای روشنگر» کتابهای آسمانی پیامبران اولوالعزم است که بیشتر، احکامِ قانونگذاری در آن بوده و اعلام آیین جدید میکرده است و منظور از «کتابهای پندآموز» کتابهای سایر پیامبران است که در آن معمولاً موعظههای دلنشینِ اخلاقی بوده است.} 184
هرکسی طعم مرگ را میچشد و فقط در روز قیامت، بهطور کامل پاداش داده میشوید. هرکه را از آتش جهنم دور سازند و داخل بهشتش کنند، کامیاب است. بله، زندگی دنیا فقط وسیلۀ گولخوردن است. 185
حتماً با مال و جانتان امتحان میشوید و از جنگ روانی شدیدِ یهودیها و بتپرستها حتماً حرفهای آزاردهندۀ بسیاری میشنوید؛ ولی اگر صبوری کنید و مراقب رفتارتان باشید، این نشانۀ ارادۀ قوی است. 186
خدا از عالِمان دینی قولوقرار گرفت که کتاب آسمانی را برای مردم توضیح دهند و کتمانش نکنند؛ ولی به کتاب الهی پشت پا زدند و آن را بهقیمت ناچیز مادی فروختند؛ راستی که بد معاملهای کردند! 187
اینها و بهویژه عالمانِ یهودی که برای کارهای زشتشان سرخوشاند و دوست دارند برای کارهای خوبی که نکردهاند، تعریف و تمجید بشنوند، خیال نکن، بله اصلاً خیال نکن که راه فراری از عذاب دارند؛ بلکه بهعکس، عذابی زجرآور در انتظارشان است! 188
فرمانرواییِ آسمانها و زمین فقط در اختیار خداست و خدا هر کاری میتواند بکند. 189
بهراستی، در آفرینش آسمانها و زمین و در رفتوآمد شب و روز، نشانههایی از یکتایی خدا برای مردم عاقل هست؛ {معصومان بزرگوار به ما سفارش کردهاند که از نیمهشبها بهبعد، وقتی از خواب بیدار میشویم، نگاهی به آسمان بیندازیم و این آیه(190 آل عمران) و چهار آیۀ بعدش را بخوانیم. } 190
همانان که در همهحال، در نماز و غیرنماز، و ایستاده و نشسته و بهپهلوخوابیده، خدا را یاد میکنند و دربارۀ آفرینشِ آسمانها و زمین به فکر فرو میروند: «خدایا، این جهان باعظمت را بیهدف نیافریدهای. تو پاکی. پس ما را از عذاب جهنم دور نگه دار. 191
خدایا، هرکه را در آتش بیندازی، واقعاً خوار و زارش کردهای و بدکارها هیچ یاوری ندارند. 192
خدایا، ما شنیدیم ندای کسی که اینطور به ایمان دعوت میکرد: ’به صاحباختیارتان ایمان بیاورید.‘ما هم ایمان آوردیم. خدایا، گناهان ما را بپوشان و بدیهایمان را محو کن و کاری کن که وقت مرگ، همردیف خوبان باشیم. {ابرار از «بَرّ» (خشکی و صحرا) میآید. آنان در بخشیدنِ مالی که دوستش دارند، دلی بهوسعت صحرا دارند و این حالتِ خوبشان همیشگی است. همینطور،دلوجانشان در پذیرش معارف الهی بسیار کوشاست و اعضا و جوارحشان در کار خیر.}193
خدایا، پاداشی را که از زبان پیامبرانت به ما وعده دادهای، به ما بده و روز قیامت خواروزارمان نکن. آخر، تو برخلاف وعدهات عمل نمیکنی.» 194
خدا هم به آنان اینطور جواب مثبت داد: «من نمیگذارم کارهای هیچ کدامتان به هدر برود، چه مرد باشد چه زن؛ چون همگی از یک نوعید. پس کسانی که در راه خدا مهاجرت کردند یا از خانه و زندگیشان تبعید شدند و در راه من آزار دیدند و جنگیدند و شهید شدند، حتماً گناهانشان را محو میکنم و در باغهایی پردرخت هم جایشان میدهم که در آنها جویها روان است. این پاداشی از طرف خداست و خداست که بهترین پاداشها در اختیار اوست.» 195
پیشرفت مادی ملتهای بیدین در سرزمینهای دیگر، مبادا تحت تأثیر قرارت دهد! 196
اینها خوشیهای زودگذر و ناچیزِ دنیاست. آخرش، جایگاهشان جهنم است و آن بد جایگاهی است! 197
ولی کسانی که در حضور خدا مراقب رفتارشان باشند، باغهای پردرختی نصیبشان میشود که در آنها جویها روان است و آنجا ماندنیاند. این پذیرایی از طرف خداست. البته نعمتهای دیگری هم پیش خدا هست که برای خوبان بهتر است. 198
بین اهلکتاب هم، هستند کسانی که به خدا و قرآنی که به شما داده شده و به کتابهای آسمانی دیگری که به خودشان داده شده است، ایمان دارند و در برابر خدا متواضعاند و آیههای خدا را بهقیمت ناچیزِ مادی نمیفروشند. پاداششان پیش خدا محفوظ است؛ چون خدا بهسرعت حسابرسی میکند. 199
مسلمانان! در زندگی شخصی صبور باشید و در زندگی اجتماعی صبرهایتان را یککاسه کنید. همچنین، در برابر فتنهها همبستگیتان را تقویت کنید و در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید تا خوشبخت شوید.{صبر در: 1. انجام واجبات؛ 2. دوری از گناهان؛ 3. تحمل مشکلات و مصیبتها.} 200