قرآن ترجمه حجت الاسلام ملکی با صدای محمد حسین سعیدیان و گویندگی علی همت مومیوند
جزء هفدهم شامل آیات سوره انبیاء و حج می باشد.
به نام خدای بزرگوار مهربان
حسابوکتاب مردم خیلی نزدیک است؛ درحالیکه آنها با غفلتِ تمام، به آن بیاعتنایند! 1
هر حرف تازهای از طرف خدا برایشان میآید، ظاهراً خوب گوش میدهند؛ اما آن را به شوخی میگیرند و دلشان متوجه دنیاست! سران بدکارشان آهسته بیخ گوشِ هم گفتند: «مگر نه اینکه این هم بشری مثل شماست؟! بااینکه چشم دارید و میبینید، بهطرفِ حرفهای سحرآمیزش میروید؟!» 2و3
پیامبر گفت: «هر حرفی در آسمان یا زمین زده شود، ازجمله همین سخنهای درِگوشیتان را خدا میداند؛ زیرا او شنوای داناست.» 4
بدتر از آن، ادعا کردند: «قرآن خوابهای آشفته است. بلکه پیامبر، خودش آن را ساخته! نه، اصلاً او خیالباف است؛ وگرنه باید برایمان معجزهای میآورد؛ همانطورکه پیامبران قبلی هم با معجزه فرستاده شدند.» 5
قبل از آنها هر شهری را که نابود کردیم، با آمدن معجزۀ درخواستیشان ایمان نیاورده بودند. حالا اینها با چنین معجزهای ایمانبیار هستند؟! 6
قبل از تو هم، تمام فرستادههای ما برای پیامبری، انسانهایی بودند ازجنس مردم؛ با این فرق که به آنها وحی میکردیم. اگر از این بیخبرید، خب، از عالمان یهود بپرسید. 7
پیامبران را با بدنی نیافریدیم که به غذا احتیاج نداشته باشد. عمر جاویدان هم نداشتند. 8
به وعدهای که به آنها داده بودیم، وفا کردیم و آنها و هرکس را که شایستۀ نجاتیافتن میدانستیم، نجات دادیم و جنایتکارها را نابود کردیم. 9
برایتان کتابی فرستادهایم که بهترین برنامۀ زندگیتان در آن است. پس چرا عقلتان را بهکار نمیاندازید؟! 10
چه شهرهای زیادی را که در نتیجۀ ظلمکردنِ مردمش در هم کوبیدیم و نسلهای تازهای بهجایشان روی کار آوردیم! 11
آن قبلیها، بهمحض اینکه شستِشان خبردار میشد که عذابمان در راه است، از شهرشان پا به فرار میگذاشتند! 12
درونشان غوغا بود: «فرار نکنید! برگردید به همان زندگیهای مرفّه و خانههای مجلّلتان؛ شاید فقرا دوباره از شما کمک بخواهند!» 13
اینجاست که اعتراف میکردند: «ای وایِ ما! واقعاً که بدکردیم!» 14
یکسره همین را تکرار میکردند تا اینکه آنها را، مثل علفهای هرز، درو کردیم و صدایشان را برای همیشه خفه کردیم! 15
آسمان و زمین را و آنچه میان آنهاست، برای سرگرمی نیافریدهایم که بخواهد بیحسابوکتاب باشد. 16
بهفرض محال هم میخواستیم تفریحی بکنیم، چیزی متناسب با خودمان انتخاب میکردیم! 17
بله، اهل بازی و سرگمی نیستیم؛ بلکه حقیقت را برفرق توهّم میکوبیم تا آن را درهم بشکند و توهّم درجا محو شود. وای بر شما از توصیفی که دربارۀ هدف آفرینش میکنید! 18
اختیار اهل آسمانها و زمین دست اوست و فرشتگان و بندگان خاص خدا هیچ وقت خودشان را بالاتر از این نمیبینند که او را نپرستند. خسته هم نمیشوند. 19
شبانهروز، به پاکی یادش میکنند. کِسل هم نمیشوند. 20
آن موجودات زمینی که بتپرستها معبود خود میدانند، آیا میتوانند مردهها را زنده کنند؟! 21
بهفرض محال، در زمین و آسمان معبودهایی جزخدا وجود داشت، همهجا بههم میریخت. خدا که ادارۀ جهان به دست اوست، بهدور است از توصیفهایی که میکنند. 22
او برای کارهایش بازخواست نمیشود؛ ولی معبودهای بتپرستها بازخواست میشوند. 23
آیا بتپرستها بهجای او، معبودهایی انتخاب کردهاند؟! بگو: «دلیلتان را بگویید. پیام مشترک قرآن و کتابهای آسمانیِ قبلی یکتاییِ خداست.» ولی بیشترشان این حقیقت را نمیفهمند و برای همین به آن بیاعتنایند. 24
قبل از تو هر پیامبرى فرستادیم، بدون استثنا به او وحى کردیم که:«معبودى جز من نیست. پس مرا بپرستید.» 25
بتپرستها ادعا میکردند: «خدا برای خودش فرزندی گرفته است.» او بهدور از این حرفهاست؛ بلکه فرشتگان بندگانِ خوب خدایند 26
که در سخنگفتن، بر خدا پیشدستی نمیکنند و طبق دستور او عمل میکنند. 27
خدا از کارهایشان و منشأ پیدایش آنان باخبر است. فرشتگان فقط کسی را شفاعت میکنند که خدا دینش را پسندیده باشد. تازه، خودشان هم از ترس هیبت الهی هراساناند. 28
هرکدامشان بگوید: «من معبودی بهجاى خدا هستم و شایستۀ پرستش»، با عذاب جهنم مجازاتش مىکنیم. بله، بدکارها را اینطور مجازات میکنیم. 29
بتپرستها آیا نمیدانند که در آغاز آفرینش، آسمانها و زمین بههم چسبیده بودند و ما از هم جدایشان کردیم؟! هر موجود زندهای را هم به آب وابسته کردیم؟! پس چرا باور نمیکنند ادارۀ جهان به دست ماست؟! 30
در زمین کوههایی ریشهدار گذاشتیم تا زمین با لرزههای دائمش زندگی مردم را بههم نریزد و در آن، راههایی پهناور گذاشتیم تا مردم راحت به مقصدهایشان برسند. 31
آسمان را هم مثل سقفی قرار دادیم و از دسترس شیاطین حفظش کردیم. بتپرستها به نشانههای ما در آسمان بیاعتنایند. 32
اوست کسی که شب و روز و خورشید و ماه را آفریده است که هریکشان در مداری حرکت میکند. 33
تابهحال، به هیچ بشری عمر جاودان ندادیم. اگر از دنیا بروی، آیا بتپرستهایی که در آرزوی مرگت نشستهاند، جاودان میمانند؟! 34
هرکسی طعم مرگ را میچشد. با اتفاقهای بد و خوب امتحانتان میکنیم و آخرکار هم، فقط بهسوی ما برتان میگردانند. 35
وقتی بتپرستها تو را میبینند، غیر از اینکه بهمسخرهات میگیرند، انگار کاری ندارند: «آیا این همان است که از بتهایتان بد میگوید؟» خب، طبیعی است: به خدای رحمان که ایمان و اعتقادی ندارند! 36
انگار ناف انسان را با عجلهکردن بریدهاند! عذابهایم را به شما بتپرستها بههمین زودیها نشان میدهم؛ پس عذاب فوری از من نخواهید! 37
بهمسخره میپرسند: «اگر راست میگویید، این وعدۀ عذاب کی میرسد پس؟!» 38
کاش این بیدینها میدانستند چه حالی دارند آنوقتیکه نتوانند آتش را از پیشِ رو و پشت سرشان دور کنند و کسی هم به آنها کمکی نکند! 39
تازه، عذاب یکدفعه سراغشان میآید و ماتومبهوتشان میکند؛ بهطوریکه نه میتوانند از خودشان دورش کنند و نه مهلت دوباره داده میشوند! 40
البته پیامبرانِ قبل از تو را هم دست میانداختند؛ پس همان عذابهایی به جانشان افتاد که مسخرهاش میکردند. 41
بگو: «اگر قرار باشد عذاب بیاید، چه کسی شما را در شب و روز از عذاب خدای رحمان محافظت میکند؟!» بااینهمه، آنها به آیههای الهامبخش قرآن بیاعتنایند. 42
یا مگر معبودهایی دارند که در برابر ما از آنها دفاع کنند؟! آن معبودها نه میتوانند به داد خودشان برسند و نه از طرف ما حمایت میشوند. 43
بتپرستهای مکه و اجدادشان را از امکانات مادی بهرهمند کردیم؛ طوریکه خیال میکردند حالاحالاها زندهاند. چرا نمیبینند که ما سراغ مردمِ کرۀ زمین میآییم و نسلها را یکی پس از دیگری منقرض میکنیم؟! خب، اینها میتوانند جلوی انقراض خود را بگیرند؟! 44
بگو: «من فقط بر اساس وحی، شما را از عاقبت کارتان میترسانم»؛ ولی به آنهایی که گوش شنوا ندارند، وقتی هشدار داده میشود، دعوت الهی را نشنیده میگیرند! 45
البته اگر گوشهای از عذاب خدا پَرِ قبایشان را بگیرد، فریاد میزنند: «ای وایِ ما! واقعاً که بد کردیم!» 46
روز قیامت، ملاکهای داوری عادلانه را به صحنه میآوریم. به کسی هم ذرهای ستم نخواهد شد. اگر بهاندازۀ ارزنی خوب و بد در کار باشد، از قلم نمیاندازیم و همین بس که حسابگر ماییم. 47
به موسی و هارون تورات را دادیم که جداکنندۀ حق از باطل بود و روشنگریهای ارزشمند و یادآوریهای مفید برای خودمراقبان در آن بود؛ 48
همانهایی که از ترس عذابِ نادیده، از خدا حساب میبرند و از تصور آمدنِ قیامت در بیم و امیدند.{منظور جهنم است که در دنیا نمیتوان دیدش.} 49
این قرآنی که فرستادهایم، خجستهکتابی است، پر از یادآوریهای سودمند. آنوقت، شما انکارش میکنید؟! 50
قبل از موسی و هارون هم، ابراهیم را به رشدِ معرفتی رساندیم؛ چون ما از شایستگیهایش باخبر بودیم. 51
وقتی ابراهیم از عمو و قومش پرسید: «این مجسمههای بیجان چیست که خودتان را وقف پرستش آنها کردهاید؟!» 52
جواب دادند: «خب، ما دیدیم پدرانمان هم همینها را میپرستند.» 53
ابراهیم گفت: «جدّاً که شما و پدرانتان غرق گمراهی هستید.» 54
گفتند: «این حرفها را جدّی میزنی یا داری سربهسرمان میگذاری؟!» 55
گفت: «شوخی کدام است؟! خدا صاحب آسمانها و زمینی است که خودش بهوجودشان آورده. من این حقیقت را با همۀ وجودم لمس میکنم.» 56
بعد، با خودش گفت: «بهخدا قسم، در غیاب و غفلت شما نقشهای برای بتهایتان اجرا خواهم کرد!» 57
پس در فرصتی مناسب، همۀ بتها را شکست و تکهتکه کرد، جز بت بزرگ را، تا بلکه بتپرستها سراغ آن بروند. 58
با دیدن آن صحنه، عدهای گفتند: «چه کسی این بلا را سرِ بتهایمان آورده؟! واقعاً آدمِ خبیثی بوده.» 59
عدهای هم گفتند: «شنیدهایم جوانکی که به او ابراهیم میگویند، پشت سرِ بتهایمان بد میگفت!» 60
سران بتپرست دستور دادند: «بیاوریدش جلوی چشم همه؛ شاید آنهایی که بدگوییهایش را شنیدهاند، علیه او شهادت دهند!» 61
وقتی آوردندش، پرسیدند: «ابراهیم، تو این بلا را سرِ بتهایمان آوردهای؟!» 62
گفت: «معلوم است که بت بزرگ این بلا را سرشان آورده! از همین بتها بپرسید، البته اگر بتوانند حرف بزنند!» 63
پس لحظهای بهخود آمدند و در دل با خود گفتند: «این شمایید که خطاکارید، نه ابراهیم.» 64
آنوقت، با سرافکندگی جواب دادند: «تو خودت خوب میدانی که این بتها حرف نمیزنند!» 65
ابراهیم فرصت را غنیمت دانست و گفت: «یعنی بهجای خدا، چیزهایی را میپرستید که ذرهای به شما نه سود میرسانند و نه ضرر میزنند؟! 66
تُف بر شما و چیزهایی که بهجای خدا میپرستید! پس چرا عقلتان را بهکار نمیاندازید؟!» 67
سران بتپرست پیشنهاد دادند: «اگر مرد عملید، ابراهیم را بسوزانید و به داد بتهایتان برسید!» 68
عاقبت، او را در آتش انداختند! ما هم فرمان دادیم: «آتش! برای ابراهیم سرد باش و بیخطر!» 69
آنها نقشۀ نابودی ابراهیم را کشیده بودند؛ ولی ما آنها را به شکست مفتضحانه کشاندیم. 70
او و لوط را با مهاجرت به سرزمین حاصلخیز شامات، از دست بتپرستها نجات دادیم.{منطقه شامات شامل کشورهای فلسطین، لبنان، سوریه و اردن می شود. } 71
پسری هم بهنام اسحاق به ابراهیم بخشیدیم و علاوهبرآن، نوهای بهنام یعقوب. همگیشان را افرادی شایسته کردیم. 72
آنان را راهبرانی کردیم که بهفرمان ما، مردم را به خوشبختی میرساندند. همچنین، به آنان توفیق دادیم برای انجامدادن کارهای خوب و خواندن نماز با آدابش و دادن صدقه؛ زیرا تنها ما را عبادت میکردند.{امامت، در اینجا، بهمعنای امامت ظاهری و رهبریِ جامعه یا الگوبودن یا راهنمایی در احکام دینی نیست! بلکه بهمعنای هدایت باطنی و امامت ملکوتی و دستگیری و رساندن مردم به کمال است؛ یعنی، نه صِرف نشاندادن راه، بلکه راهبردن و رساندن به سرمنزل مقصود.} 73
اما لوط: به او هم حکمت ودانش عطا کردیم و از دست مردم شهری نجاتش دادیم که بهکارهای زشت و کثیف مشغول بودند. واقعاً که آنها مردم بد و منحرفی بودند. 74
او را زیر چتر رحمت ویژۀ خود آوردیم؛ زیرا او هم جزو شایستگان بود. 75
اما نوح که قبل ازاین پیامبران زندگی میکرد: وقتی صدایمان زد، به اوجواب مثبت دادیم و او و خانواده وپیروانش را ازفشارهای طاقتفرسای بیدینیِ مردم نجات دادیم 76
و او را در برابر مردمی یاری کردیم که آیههای ما را دروغ میدانستند. آنها مردم بدی بودند و بههمین دلیل، همگیشان را غرق کردیم. 77
حالا بشنو از داوود و سلیمان: روزی دربارۀ چگونگیِ جبران خسارت مزرعهای مشورت میکردند که شبهنگام، گوسفندانِ عدهای در آن چریده و پایمالش کرده بودند. ما موقع قضاوت پیامبران هم، حاضر و ناظر بودهایم. 78
آنوقت، روش بهترِ اجرای حکم را به سلیمان فهماندیم. البته به هر دویشان حکمت و دانش عطا کرده بودیم. کوهها و پرندهها را هم رام کردیم تا در رکاب داوود، تسبیح خدا بگویند. ما از این کارها زیاد کردهایم.{گلۀ گوسفندی شبانه وارد مزرعهای مىشود و محصولش را میخورد و لگدمال مىکند. صاحب مزرعه از صاحب گله شکایت میکند. داوود(ع) حکم مىدهد که در برابر خسارتهای واردشده، گوسفندان به صاحب مزرعه برسند؛ ولی سلیمان به داوود(ع)مىگوید: «پدرجان، راه جبرانِ بهتری هم هست: گوسفندان پیش صاحب مزرعه بمانند تا او بهمقدار خسارتهای واردشده، از شیر و پشم و سایر منافعشان استفاده کند و آخر کار، به صاحب اصلی برشان گرداند.» هر دو راهحل عادلانه است و راهحل سلیمان(ع)، بهتر. خدا با این صحنهسازیِ واقعی، شایستگی او را برای جانشینی آیندۀ پدرش به مردم ثابت میکند.} 79
بهخاطر شما، فوتوفن زرهسازی را به داوود یاد دادیم تا آن زرهها، از ضربههای سفتوسخت حفظتان کند. اصلاً شکرگزار اینهمه نعمتهای خدا هستید؟! 80
تندبادها را در اختیار سلیمان قرار دادیم تا بهسوی سرزمین حاصلخیز شامات بوزند و گوشبهفرمان او باشند. ما از همه چیز باخبریم. 81
برخى جنّیانِ زِبروزرنگ برای سلیمان غواصى میکردند و مروارید میآوردند. البته کارهای دیگری هم میکردند. ما آنها را تحت فرمان نگه داشته بودیم.{منظور ساختن معبد، محراب، مجسمه، ظروف و دیگهای بزرگ غذاخوری است.} 82
کمی هم دربارۀ ایوب: وقتی خدا را اینطور صدا زد: «خدایا، مشکلات طاقتفرسا به من رو آورده است. تو هم که از همۀ مهربانها مهربانتری.» 83
دعایش را مستجاب کردیم و تمام مشکلاتش را برطرف ساختیم. از سرِ لطفمان، بچههای مردهاش را زنده کردیم و تازه بههمان تعداد هم به او بچه دادیم تا بادتکنندگان ارزش صبر و دعا را بفهمند. 84
در ضمن، اسماعیل و ادریس و ذوالکِفل هم همگی جزو بندگان صبور بودند. 85
آنان را مشمول لطف خودمان کردیم؛ زیرا آنان در ردیف بندگانِ شایسته بودند. 86
حال، قصۀ یونس: در نتیجۀ ایماننیاوردن مردم، با ناراحتیِ زودتر از انتظار از شهر خارج شد. خیال میکرد که بر او سخت نمیگیریم؛ اما نهنگی در دریا بلعیدش! در تاریکی شب، در آن فضای تنگ صدا زد: «معبودی جز تو نیست. کاردرست تویی. در واقع، من بودم که به خودم بد کردم.» 87
آنوقت، دعایش را مستجاب کردیم و از آن مخمصه نجاتش دادیم. بله، مؤمنان را اینطور از گرفتاریها نجات میدهیم. 88
پیامبرِ دیگرمان زکریا هم خدا را صدا زد: «خدایا نگذار تنها باشم و نسلم قطع شود؛ هرچند که هرچه همه دارند، آخر به تو میرسد.» 89
دعای او را هم مستجاب کردیم و به او بچهای بخشیدیم بهنام یحیی و همسر نازایش را برای دریافت این بخشش، آمادۀ بارداری کردیم. آنان برای کارهای خوب سر از پا نمیشناختند و ما را با امید به بخشش ما و ترس از رنجش ما صدا میزدند و در برابر ما کاملاً متواضع بودند. 90
و در پایان، مریم: او در زندگی، پاکدامن بود. ما هم با ارادۀ الهیمان باردارش کردیم و او و بچهاش را بهعنوان معجزهای بزرگ به جهانیان شناساندیم. 91
در حقیقت، همه از یک نوعید و باید یک هدف را دنبال کنید: تنها من صاحباختیار شمایم؛ پس مرا عبادت کنید. 92
حال آنکه مردم در کار دینشان دچار تفرقه شدند. بههرحال، همگی برای رسیدگی به اختلافاتشان، بهسوی ما برمیگردند. 93
بنابراین هرکه از روی ایمان و اعتقاد، کارهای خوب کند، کار و کوشش او نادیده گرفته نمیشود و ما همه را برایش ثبتوضبط میکنیم. 94
برای مردمِ شهرهایی که بهخاطر ارتکاب کارهای زشت نابودشان کردهایم، برگشتن به دنیا ناممکن است. 95
وقتی راه سیطرۀ یأجوج و مأجوج بر همۀ عالم باز شود و آنها از هر مکان بلندی بتازند و دنیا را به تسخیر خود دربیاورند{بهاحتمال زیاد، یأجوج و مأجوج همان اقوام مغول و تاتارند که امروزه در چین و اطراف آن زندگی میکنند. جالب اینکه مردم چین با سرعت عجیبی در حال پیشرفت اقتصادی و تثبیت سیطرۀ سیاسی خود بر دنیا هستند! این اتفاق یکی از نشانههای آخرالزمان است.} 96
و وعدۀ تخلفناپذیر قیامت نزدیک شود، ناگهان چشمان جماعتِ بیدین خیره میشود؛ درحالیکه میگویند: «ای وایِ ما که از چنین روزی حسابی غافل بودیم! نه، از آن بدتر: با سرگرمشدن به دنیا خودمان را به نفهمی زده بودیم.» 97
همین شما و همان بتهایی که بهجای خدا میپرستیدید، هیزمِ جهنمی هستید که واردِ آن خواهید شد. 98
اگر این بتها معبودهای واقعی بودند، پایشان به جهنم باز نمیشد! درحالیکه همگی در جهنم ماندنیاند. 99
بتپرستها چنان عربده میکِشند که بهجز صدای خودشان هیچ صدای دیگری نمیشنوند! 100
البته کسانی که قبلاً از جانب ما وعدۀ امنیتخاطر گرفتهاند، از جهنم دورند؛ 101
بهطوریکه حتی صدایش را هم نمیشنوند. آنان، برای همیشه، غرقِ همان خوشیهایی خواهند بود که دلشان میخواهد. 102
صدای بهشدت وحشتانگیزِ شیپور قیامت حتی غصهدارشان نمیکند. فرشتگان الهی با این بشارت به استقبالشان میآیند: «این همان روزی است که به شما وعده داده میشد.» 103
همان روزی که طومار آسمان را مثل کاغذنوشتهای که لوله شود، لوله میکنیم و همانطورکه برای بار اول، موجودات را آفریدیم، دوباره زندهشان میکنیم. این وعدهای است بر عهدۀ ما که حتماً انجامش میدهیم. 104
بعد از توراتِ موسی، در زبورِ داوود نوشتیم که: «حکومت بر زمین به بندگان شایستهام میرسد!» 105
حقایقی که در این سوره بیان شد، وسیلۀ خوبی برای رسیدن مردمِ اهل عبادت به خوشبختی است. 106
تو را هم برای این به پیامبری فرستادیم که با این حقایق، برای جهانیان مایۀ رحمت باشی. 107
پیامبر، بگو: «اصلیترین حقیقتی که به من وحى مىشود این است: معبودتان فقط خدای یکتاست. آیا شما تسلیمِ این حقیقت میشوید؟!» 108
اگر سرپیچی کردند، بگو: «برای همۀ شما، بهطور مساوی، زنگ خطر را بهصدا درآوردم و راستش، نمیدانم عذابی که به شما وعده داده شده، نزدیک است یا دور. 109
البته خدا از حرفهای آشکار و نقشههای پنهانتان باخبر است. 110
نمیدانم! شاید تأخیر عذاب برای امتحان شماست و برای غرقشدنتان در خوشگذرانی، تا یکدفعه عذاب غافلگیرتان کند!» 111
پیامبر ادامه داد: «خدایا، بین من و اینها عادلانه داوری کن. شما هم بدانید، آی بتپرستها، صاحب ما خدای رحمان است که برای زخمزبانهایتان باید از او کمک گرفت.» 112
سوره حج
به نام خدای بزرگوار مهربان
مردم! در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید که زلزلۀ پایان دنیا و شروع قیامت، حادثهای هولناک است؛ 1
روزی که با آن زلزله مواجه میشوید، حتی هر مادری در حال شیردادن هم، بچۀ شیرخوارش را رها میکند و هر حاملهای جنینش را میاندازد! اصلاً خیال میکنی که عقل از سرِ مردم پریده؛ اما عقل از سرشان نپریده است: عذاب خدا وحشتناک است. 2
همیشه عدهای عوام هستند که دربارۀ قدرت خدا در زندهکردن مردهها چونوچرا مىکنند، آنهم کورکورانه، و دربست دنبال هر شیطان سرکشى راه میافتند. 3
بناست که هرکس زیر عَلم شیطان برود، او از راه بهدرش کند و بهطرف آتش سوزان ببرد! 4
مردم! اگر دربارۀ زندهشدنِ بعد از مرگ شک دارید، ببینید که ما جدّتان آدم را از خاک آفریدیم. شما را هم در چند مرحله میآفرینیم: از ذرهای ناچیز، بعدش از لختهای خون، آنوقت از تکهگوشتی کامل یا ناقص. با این سیر تکاملی به شما ثابت میکنیم که زندهشدن مردهها ممکن است. جنینهایی را که صلاح بدانیم، حدود نه ماه در شکم مادران نگه میداریم. بعد، شما را بهصورت نوزاد به دنیا میآوریم. کمکم بزرگتان میکنیم تا به جوانی برسید. بعضیهایتان در میانسالی از دنیا میروید و بعضیهایتان به سختترین دورۀ زندگی، یعنی پیری، میرسید تا بعد از عمری کسب معلومات، دچار حواسپرتی شوید! همچنین، زمین را در زمستان، خشک و بیروح میبینی؛ ولی وقتی از برف و باران سیرابش میکنیم، به جنبوجوش میافتد و انواع گیاهان باطراوت را میرویاند.{شروع دورۀ پیری از 75سالگی است؛ ولی بهنظر میرسد شروع و شدت آن در افراد مختلف، متفاوت باشد. همچنین، دوران پیری دوران سختی است؛ اما بندگان خوب خدا که عمری را با صداقت و درستکاری زندگی کردهاند، با امید و عشق وصفنشدنی برای مرگ و دیدار خدا، فرشتگان، پیامبران، ائمه، اولیای الهی و دوستان و اقوام خوب خود که قبلاً از دنیا رفتهاند، لحظهشماری میکنند.} 5
این قدرتنماییها از سرِ آن است که خدا حقیقتی آشکار است و دائم بیجانها را جان میدهد و از عهدۀ هر کاری برمیآید. 6
قیامت آمدنی است و جای هیچ شکوشبههای در آن نیست و خدا تکتک آنهایی را که در قبرهایند، دوباره زنده میکند. 7
عدهای هم هستند که دربارۀ این قدرت خدا چونوچرا مىکنند، آنهم بدون دلیل عقلی یا الهام درونی یا استناد به کتاب روشنگر آسمانی. تازه، قیافۀ روشنفکری هم میگیرند تا مردم را از راه خدا بهدر کنند. این جماعت در همین دنیا رسوا میشوند. در آخرت هم، مزۀ عذاب سوزان جهنم را به آنها میچشانیم. 8و9
این عذاب، تقاصِ همان کارهایی است که قبلاً کردهاید؛ وگرنه خدا به بندگانش کمترین ظلمی نمیکند. 10
بعضیها هم هستند که خدا را با منفعتطلبی میپرستند: اگر خیری به آنها برسد، دلگرم به آناند و اگر به شرّی دچار شوند، بههم میریزند! اینها نه دنیا دارند و نه آخرت. این است همان ورشکستگیِ جبرانناپذیر! 11
بهجای خدا، چیزهایی را صدا میزنند که نه ضرری بهحالشان دارد و نه سودی. این است همان گمراهیِ پایانناپذیر! 12
در ضمن، جلوی کسانی خموراست میشوند که ضررشان بیشتر از نفعشان است. واقعاً که بد تکیهگاهیاند و بد همدمی! 13
خدا کسانی را که ایمان آورده و کارهای خوب کردهاند، واردِ باغهای پردرختی میکند که در آنها، جویها روان است؛ زیرا خدا هر کاری بخواهد، میکند. 14
هرکه خیال میکند خدا پیامبرش را در دنیا و آخرت یاری نمیکند و حالا از دیدن خلاف آن دارد حسابی میسوزد، طنابی به سقف ببندد و خودش را حلقآویز کند! بعد
ببیند این ترفند عصبانیتش را میخواباند یا نه! 15
قرآن را اینطور با آیههایی روشنگر فرستادیم. علاوه بر این، خدا هرکه را لایق بداند، دستش را میگیرد. 16
آنان که اسلام آوردهاند و آنها که یهودی و صابئی و مسیحی و زرتشتیاند و آنها که بت میپرستند، بر سرِ باورهایشان اختلاف دارند. خدا در قیامت بینشان داوری میکند؛ چون خدا شاهد همه چیز است.{دربارۀ صابئیها نمیتوان توضیح روشنی مطرح کرد؛ زیرا نه کتاب آنها دقیقاً معلوم است و نه عقایدشان. فقط در سه جای قرآن مجید، بدون هیچگونه توضیحی، نامشان آمده است.} 17
مگر این حقیقت را نمیبینی: هرکه در آسمانها و زمین است و همچنین، خورشید و ماه و ستارهها و کوهها و درختها و جنبندهها، طبق خلقتشان و هریک بهروش خودش، در برابر خدا سجده میکند. خیلی از مردم هم سر به سجده میگذارند. ولی خیلیها هم، با خودداری از آن، حقّشان همین است که عذاب شوند! هرکه را خدا اینطور خوار کند، کسی نمیتواند باعزتش کند. خدا هرچه بخواهد، میکند. 18
اینها، یعنی حقباوران و باطلگراها، مقابلِ هماند که بر سر خداییِ خدا اختلاف میکنند. پس برای بیدینهای باطلگرا لباسهایی آتشین بریده و دوختهاند و از بالای سرشان، گدازههای سوزان رویشان میریزند 19
که پوست و گوشتشان را ذوب میکند! 20
گرزهای آهنین نصیبشان میشود! 21
هر بار که از شدت غموغصه بخواهند از آنجا فرار کنند، برِشان میگردانند و به آنها میگویند: «بچشید عذاب سوزان جهنم را!» 22
در طرف مقابل، خدا مؤمنان حقباور را که کارهای خوب کردهاند، واردِ باغهای پردرخت میکند که در آنها جویها روان است. به دستبندهایی از طلا و مروارید آراسته میشوند و در آنجا جنس لباسهایشان حریرِ نرم و نازک است. 23
همچنین، طوری زمینهچینی میشود که حرف پاکیزه بزنند و رفتار پسندیده کنند. 24
به بیدینهایی که مانع بندگی خدا و ورود مسلمانان به مسجدالحرام میشوند، عذابی زجرآور میچشانیم. آنجا را برای همۀ مسلمانان، چه مقیم و چه مسافر، یکسان قرار دادهایم. کلاً آن عذاب سزای آنهایی است که با انحراف از حقیقت میخواهند در این سرزمین، ظالمانه دست به چنین کارهایی بزنند. 25
مکان کعبه را برای تجدیدبنا به ابراهیم نشان دادیم و به او سفارش کردیم که در مراسم حج، چیزی را بهجای من نپرست و خانهام را برای طوافکنندگان، نمازگزاران، رکوعکنندگان و سجدهگزاران از هرچه رنگوبوی بتپرستی دارد، پاک کن. 26
بعد، مردم را برای مراسم حج دعوت کن که پیاده یا سوار بر هر مَرکب تندرویی، از راههای دور راه میافتند و بهسوی تو میآیند 27
تا خودشان ببینند که حج چه فایدههای سرشاری برایشان دارد و در روزهای مشخصشده برای قربانی، وقت قربانیکردنِ دامهای زبانبستهای که خدا روزیشان کرده است، نام خدا را ببرند. آنوقت، اعلام کن: «از گوشتهای قربانی بخورید و به نیازمندان فقیر هم بدهید.» 28
بعد، با تراشیدن سر یا کوتاهکردن مو و ناخن، از اِحرام خارج شوند و بقیۀ اعمال حجّشان را بهجا آورند...، تا اینکه دستآخر، دور خانۀ تاریخی کعبه طواف کنند.{بقیۀ اعمال حج از این قرار است: بیتوته در «مِنا» در شب یازدهم و دوازدهم ذیحجّه و «رَمیِ جمرات ثلاث» در این دو روز، طوافِ زیارت و نماز آن، سعی صفا و مروِه و در نهایت طواف نساء که این آخری در ادامۀ آیه آمده است.} 29
این است آداب حج. آنانی که به قوانین الهی احترام بگذارند، از نظر خدا این کار بهنفع خودشان است. گوشت دامها برای شما حلال است؛ مگر اینکه برای بتها قربانی شده باشند. بنابراین، با حقطلبی و بیآنکه بهجای خدا چیزی را بپرستید، از بتهای پلید و بردن نامشان موقع بریدن سر چهارپایان دوری کنید.کسی که چیزی بهجای خدا بپرستد، مثل این است که از اوج آسمان سقوط کندو پرندههای شکاری، وسط زمین و هوا، او را طعمۀ خود سازند یا تندبادها به جایی دوردست پرتابش کنند! 30و31
این است آداب حج. آنان که به نشانههای بندگی، بهویژه قربانیهای نشاندار، احترام بگذارند، این از تقوای دلشان سرچشمه میگیرد.{چهارپایان نشاندار یعنی چهارپایانی که علامتگذاریشان میکنند تا همه بدانند آنها برای مراسم قربانیِ حج در نظر گرفته شدهاند و نباید کاری به کارشان داشته باشند.} 32
اجازه دارید از منافع قربانیهای نشاندار، مثل خوردن شیر و سواریگرفتن، تا زمان قربانیکردن و تا رسیدن به مکه استفاده کنید. 33
برای هر ملتِ دینداری هم، مراسم قربانی گذاشته بودیم تا وقت سربریدنِ دامهای زبانبستهای که خدا روزیشان کرده، نام خدا را ببرند. معبودتان معبودی یگانه است؛ پس در مراسم حج، در برابرش تسلیم باشید. پیامبر! به حاجیان فروتن مژده بده. 34
همانانی که وقتی یاد خدا بهمیان بیاید، دلهایشان به تبوتاب میافتد؛ درحوادث ناگواری که برایشان رخ میدهد، صبورند؛ نماز را با آدابش میخوانند و از آنچه روزی شان کردهایم، در راه خدا هزینه میکنند. 35
قربانیکردن شترهای چاقوچله را برایتان جزو نشانههای بندگی در نظر گرفتیم. قربانیکردنشان خیلی خیر برایتان دارد. هنگام نَحرشان و وقتی هنوز ایستادهاند، نام خدا را ببرید. وقتی به پهلو افتادند و سرشان را بریدید، هم خودتان ازگوشتشان بخورید و هم به فقیران آبرومند وگدایان نیازمند بدهید. حیوانات رااینطور رامِ شما کردیم تا شکر کنید.{گاو و گوسفند را از همان ابتدا بهصورت خوابیده سر میبُرند؛ اما شتر را پیش از سربریدن ابتدا نَحر میکنند؛ یعنی چیزی بُرنده در گودیِ زیر گلویش فرو میکنند تا خون از گلویش بیرون بیاید و بیحال شود.} 36
با تقدیم گوشت قربانی و مالیدن خون آن به اینور و آنور، هرگز به خدا نمیرسید! بلکه با نیتِ همراه با عملِ درست به خدا میرسید. خدا برایتان اینطور رامشان کرد تا با قربانیکردن به بزرگی یادش کنید؛ چون راهورسم درستِ زندگی را نشانتان داده است. پیامبر، به درستکاران مژده بده. 37
خدا از مسلمانان در برابر دشمنانشان جانانه دفاع میکند؛ زیرا خدا هیچ خائن نمکنشناسی را دوست ندارد. 38
کسانی که جنگ بر آنان تحمیل میشود، اجازۀ جنگ و جهاد دارند؛ چون به آنان ظلم و تجاوز شده و خدا حتماً میتواند کمکشان کند. 39
همانانی که از شهر و دیارشان، بهناحق اخراج میشوند، تنها به این جرم که میگویند: «صاحباختیارمان خداست.» اگر بهفرض، خدا جلوی زیادهخواهی و خرابکاری بعضی مردم را به دست بعضی دیگر نگیرد، صومعههای راهبان و کلیساهای مسیحیان و معابد یهودیان و مساجد مسلمانان که در آنها نام خدا را بسیار میبرند، بهکلی از بین میرود. البته خدا به آنانی که دینش را کمک کنند، کمک میکند؛ زیرا خدا قویِ شکستناپذیر است. 40
همان کسانی که اگر به آنان قدرت و امکانات کافی بدهیم، جامعۀ سالم دینی تشکیل میدهند و در آن، همگی نماز را با آدابش میخوانند و صدقه میدهند و امر به معروف و نهیازمنکر میکنند. بله، آخرعاقبتِ همۀ کارها دست خداست. 41
اگر بتپرستها تو را دروغگو میدانند، اینکه چیز تازهای نیست: قبلاً هم قوم نوح و عاد و ثمود پیامبرانشان را دروغگو دانستند. 42
همینطور هم، قوم ابراهیم و قوم لوط 43
و مردم شهر مَدیَن، یعنی قوم شُعیب. موسی را هم فرعونیان دروغگو دانستند! به بیدینها تا میشد مهلت دادم و با تمامشدن مهلتشان، گریبانشان را گرفتم! خب، چطور بود عکسالعمل من؟! 44
چه شهرهای زیادی که مردمش بدکار بودند و ما نابودشان کردیم و جز ویرانهای از آنها بهیادگار نماند! چه چاههای پرآبی که متروک شدند و کاخهای مستحکمی که بیصاحب ماندند! 45
مگر به گوشهوکنار دنیا سفر نکردهاند تا دلی بهدست بیاورند که با آن خودشان حقایق را بفهمند یا حدّاقل گوشی که با آن از دیگران بشنوند؟! در واقع، چشم سرشان کور نیست! بلکه چشم دلشان که در سینه است، کور است! 46
بهمسخره، از تو عذاب فوری میخواهند! خدا هرگز خلاف وعدهاش عمل نخواهد کرد؛ ولی عجلهای هم در عذاب ندارد؛ چون یک روز، از نظر خدا، مثل هزار سال با حساب شماست! 47
چه شهرهای زیادی که مردمش بدکار بودند و تا میشد، به آنها مهلت میدادم. با تمامشدن مهلتشان، گرفتار عذابشان میکردم. بله، به من ختم میشود آخرعاقبتِ همه. 48
بگو: «مردم! من برایتان فقط هشداردهندهای باصراحتم. 49
پس کسانی که ایمان بیاورند و کارهای خوب بکنند، آمرزش و روزیهای بهشتی در انتظارشان است. 50
کسانی هم که برای نابودی آیهها و نشانههای ما تلاش میکنند و بهخیال خودشان میخواهند حریف ما شوند، جهنمیاند.» 51
قبل از تو، هر رسول و پیامبرى فرستادیم، تا که میخواست آرزوهایش را برای نجات مردم عملی کند، شیطان با شبههانداختن در دل مردم، در برآوردهشدن آرزوهایش سنگاندازی میکرد! ولى خدا شبهههای شیطان را بیاثر میساخت و معارف خودش را در دلها جا میانداخت؛ زیرا خدا دانای شکستناپذیر است.{فرشتۀ وحی، هم به محضر «رسول» میرسیده و هم به محضر «نبی» و با هر دو سخن میگفته است. ولی «رسول»، علاوهبرآن، فرشتۀ وحی را هم میدیده است و فعالیتهای دینیاش علنیتر و عمومیتر بوده است.} 52
خدا برای این دستِ شیطان را در شبههانداختن باز میگذارد که امتحانی باشد، هم برای کسانی که در دلهایشان بیماریِ نفاق است و هم برای سنگدلها. چنین بدکارهایی خیلی از واقع دورند! 53
بله، خدا شکوشبهههای شیاطین را بیاثر میکند تا افراد بامعرفت بدانند که اهداف و آرزوهای پیامبران مطلب حقی از طرف خداست و برای همین، به آن ایمان بیاورند و در برابرش تسلیم شوند؛ زیرا خدا مؤمنان را به راه درستِ زندگی میبرد. 54
ولی سران بیدین، دائم درحقانیت قرآن در تردیدند؛ تا آنکه دراوج غفلت، لحظۀ قیامت یکدفعه سراغشان بیاید یا عذاب روزی بیفردا در همین دنیا دامنگیرشان شود!{«روز بیفردا» یعنی روزی که دیگر فردا ندارد تا خطاهای گذشته را بشود جبران کرد.} 55
در قیامت، معلوم میشود که فرمانرواییِ جهانِ هستی مال خدا بوده و هست و هماو بین مردم داوری میکند؛ پس کسانی که ایمان آورده و کارهای خوب کردهاند، در باغهای پُرنازونعمت خواهند بود! 56
کسانی هم که بیدینی کرده و آیههای ما را دروغ دانستهاند، عذابی خفتبار نصیبشان میشود! 57
خدا به آنانی که در راه خدا مهاجرت کردهاند، آنوقت شهید شده یا به مرگ طبیعی مردهاند، رزقوروزی چشمگیر میدهد؛ زیرا تنها خدا بهترینِ روزیدهندههاست.{این آیه و هفت آیۀ بعدش هرکدام به دو اسم ازاسامی خدا ختم مىشوند؛ البته اگر «هُوَ» را هم اسم بدانیم. در آیۀ نهم هم، بهبیانی، چهار اسم آمده است: مُحیى، مُمیت، حق و مالک. سرجمع، بیست اسم از اسمهاى خدا با بیانی زیبا در این نُه آیه بهکار رفته است.} 58
خدا به محلی واردشان میکند که خوششان بیاید؛ زیرا او دانای بردبار است. 59
درستش هم همین است. خدا مظلومان رااینطور یاری کرده است که اجازه داشته باشند بههمان اندازهای انتقام بگیرند که بهناحق اذیتوآزار شدهاند؛ چون خدا خطا بخش باگذشت است. 60
مقابلهبهمثل قانونِ هستی است؛ همانند تقابل شب و روز: خدا در طول سال، مدتی شبها رابلند و روزها را کوتاه میکند و مدتی روزها را بلند و شبها را کوتاه. در ثانی، خدا شنوای بیناست.{بلند و کوتاهشدنِ تدریجی شبها و روزهای سال، در بیشترِ مناطق کرۀ زمین، جز منطقههایی که روی خط استوا قرار دارند، فصلهای مختلف سال را پدید میآورد. این تغییر، زمینه را آماده میکند برای تنوع آبوهوایی و رشد گیاهان و درختان و مواد خوراکیِ گوناگون برای ساکنان زمین.} 61
احاطۀ خدا بر عالم و آدم به این دلیل است که او ماندنی است و چیزهایی که بتپرستها بهجای خدا صدا میزنند، همه نابودشدنیاند و دیگر اینکه تنها خدا بلندمرتبۀ بزرگ است. 62
مگر نمیبینی که خدا از ابرها، برف و باران میفرستد و زمینهای خشک با آن سرسبز میشود؛ زیرا او نکتهسنج آگاه است. 63
آنچه در آسمانها و زمین است، فقط مال خداست و تنها او بینیاز ستودنی است. 64
مگر نمیبینی که خدا تمام مواد و موجودات خشکیها و نیز کشتیهایی را که بهفرمانش در دریاها رفتوآمد میکنند، دراختیارتان گذاشته است؟ تازه، از برخورد اجرام آسمانی به کرۀ زمین نیز، جز گاهی که خودش اجازه بدهد، جلوگیری میکند! آخر، خدا در حق مردم، دلسوز مهربان است. 65
اوست که به شما زندگی میبخشد. بعد، شما را میمیراند. آنوقت، شما را روز قیامت زنده میکند؛ ولی انسان در برابر اینهمه نعمت، ناشکر است! 66
برای هر ملتی، عبادتهای ویژهای تعیین کرده بودیم که انجامش میدادند. برای مسلمانان هم همینطور. بتپرستها نباید با تو درگیر شوند سرِ اینکه اینها را از کجا آوردهای! تو مردم را بهسوی خدا دعوت کن؛ زیرا یقیناً در مسیر درستِ هدایتی. 67
اگر باز هم به چونوچرا با تو ادامه دادند، بگو: «خدا از رفتارتان و روش برخورد با آن آگاهتر است.» 68
همان خدا در هر چیزی که سرش اختلاف داشتهاید، روز قیامت بینتان داوری میکند. 69
مگر نمیدانی که خدا آنچه را در آسمان و زمین هست، میداند؛ چون همۀ آنها در کتاب علم الهی موجود است و نگهداریشان هم که برای خدا آسان بوده است. 70
بتپرستها بهجای خدا چیزهایی را میپرستند که نه خدا دلیلی بر حقانیتشان فرستاده است و نه خودشان اطلاع درستی از آن دارند! برای چنین بدکارهایی هیچ یاوری نیست. 71
وقتی آیههای روشنگر ما را برایشان میخوانند، آثار انکار را در چهرۀ سران بتپرست تشخیص میدهی؛ بهطوریکه کم مانده از شدت خشم، به کسانى حملهور شوند که آیههای ما رابرایشان مىخوانند! بگو:«شما را به بدتر از این خشم و خشونتتان خبر بدهم؟ آتش جهنم! خدا آن رابه بتپرستهایی مثل شما وعده داده و آن بد سرانجامى است!» 72
مردم! به مثالی که در ادامه میآید، خوب گوش کنید: بتهایی که شما بهجای خدا صدا میزنید، هرگز نخواهند توانست حتی یک مگس بیافرینند؛ هرچند برای این کار دستبهدستِ هم بدهند! تازه، اگر مگسها چیزی از آن بتها بردارند، بتها نمیتوانند پَسش بگیرند! هم بتها بیچاره و ناتواناند و هم مگسها! 73
بزرگیِ خدا را آنطورکه بایدوشاید، نشناختند. خدا نیرومندِ شکستناپذیر است. 74
برای راهنماییِ مردم، خدا از بین فرشتگان مأمورانی انتخاب میکند و از میان مردم، پیامبرانی. خدا شنوای بیناست، 75
از اوضاع و احوالِ آینده و گذشتۀ مأموران و پیامبرانش باخبر است و همۀ کارها به او ختم میشود. 76
مسلمانان! نمازِ با رکوع و سجدۀ کامل بهجا آورید، خدا رابندگی کنید، کارهای خیر بکنید و برای مبارزۀ همهجانبه در راه خدا، سنگتمام بگذارید؛ بهامید آنکه در دنیا و آخرت خوشبخت شوید. خدا بود که از بین شما، گروهی انتخاب کرد... تا شاهد کارهای مردم باشید و پیامبر اکرم هم شاهد کارهای شما باشد. البته در دین اسلام که همان دین ابراهیم است، خدا به شما سخت نگرفت. هماو بود که شما را در کتابهای آسمانی قبلی و در این قرآن، مسلمان نامید. بنابراین، نماز را با آدابش بخوانید و صدقه بدهید و خودتان را به خدا بسپارید که او همهکارۀ شماست. خوب همهکارهای است و خوب یار و یاوری! 77و78
جزء هفدهم شامل آیات سوره انبیاء و حج می باشد.
به نام خدای بزرگوار مهربان
حسابوکتاب مردم خیلی نزدیک است؛ درحالیکه آنها با غفلتِ تمام، به آن بیاعتنایند! 1
هر حرف تازهای از طرف خدا برایشان میآید، ظاهراً خوب گوش میدهند؛ اما آن را به شوخی میگیرند و دلشان متوجه دنیاست! سران بدکارشان آهسته بیخ گوشِ هم گفتند: «مگر نه اینکه این هم بشری مثل شماست؟! بااینکه چشم دارید و میبینید، بهطرفِ حرفهای سحرآمیزش میروید؟!» 2و3
پیامبر گفت: «هر حرفی در آسمان یا زمین زده شود، ازجمله همین سخنهای درِگوشیتان را خدا میداند؛ زیرا او شنوای داناست.» 4
بدتر از آن، ادعا کردند: «قرآن خوابهای آشفته است. بلکه پیامبر، خودش آن را ساخته! نه، اصلاً او خیالباف است؛ وگرنه باید برایمان معجزهای میآورد؛ همانطورکه پیامبران قبلی هم با معجزه فرستاده شدند.» 5
قبل از آنها هر شهری را که نابود کردیم، با آمدن معجزۀ درخواستیشان ایمان نیاورده بودند. حالا اینها با چنین معجزهای ایمانبیار هستند؟! 6
قبل از تو هم، تمام فرستادههای ما برای پیامبری، انسانهایی بودند ازجنس مردم؛ با این فرق که به آنها وحی میکردیم. اگر از این بیخبرید، خب، از عالمان یهود بپرسید. 7
پیامبران را با بدنی نیافریدیم که به غذا احتیاج نداشته باشد. عمر جاویدان هم نداشتند. 8
به وعدهای که به آنها داده بودیم، وفا کردیم و آنها و هرکس را که شایستۀ نجاتیافتن میدانستیم، نجات دادیم و جنایتکارها را نابود کردیم. 9
برایتان کتابی فرستادهایم که بهترین برنامۀ زندگیتان در آن است. پس چرا عقلتان را بهکار نمیاندازید؟! 10
چه شهرهای زیادی را که در نتیجۀ ظلمکردنِ مردمش در هم کوبیدیم و نسلهای تازهای بهجایشان روی کار آوردیم! 11
آن قبلیها، بهمحض اینکه شستِشان خبردار میشد که عذابمان در راه است، از شهرشان پا به فرار میگذاشتند! 12
درونشان غوغا بود: «فرار نکنید! برگردید به همان زندگیهای مرفّه و خانههای مجلّلتان؛ شاید فقرا دوباره از شما کمک بخواهند!» 13
اینجاست که اعتراف میکردند: «ای وایِ ما! واقعاً که بدکردیم!» 14
یکسره همین را تکرار میکردند تا اینکه آنها را، مثل علفهای هرز، درو کردیم و صدایشان را برای همیشه خفه کردیم! 15
آسمان و زمین را و آنچه میان آنهاست، برای سرگرمی نیافریدهایم که بخواهد بیحسابوکتاب باشد. 16
بهفرض محال هم میخواستیم تفریحی بکنیم، چیزی متناسب با خودمان انتخاب میکردیم! 17
بله، اهل بازی و سرگمی نیستیم؛ بلکه حقیقت را برفرق توهّم میکوبیم تا آن را درهم بشکند و توهّم درجا محو شود. وای بر شما از توصیفی که دربارۀ هدف آفرینش میکنید! 18
اختیار اهل آسمانها و زمین دست اوست و فرشتگان و بندگان خاص خدا هیچ وقت خودشان را بالاتر از این نمیبینند که او را نپرستند. خسته هم نمیشوند. 19
شبانهروز، به پاکی یادش میکنند. کِسل هم نمیشوند. 20
آن موجودات زمینی که بتپرستها معبود خود میدانند، آیا میتوانند مردهها را زنده کنند؟! 21
بهفرض محال، در زمین و آسمان معبودهایی جزخدا وجود داشت، همهجا بههم میریخت. خدا که ادارۀ جهان به دست اوست، بهدور است از توصیفهایی که میکنند. 22
او برای کارهایش بازخواست نمیشود؛ ولی معبودهای بتپرستها بازخواست میشوند. 23
آیا بتپرستها بهجای او، معبودهایی انتخاب کردهاند؟! بگو: «دلیلتان را بگویید. پیام مشترک قرآن و کتابهای آسمانیِ قبلی یکتاییِ خداست.» ولی بیشترشان این حقیقت را نمیفهمند و برای همین به آن بیاعتنایند. 24
قبل از تو هر پیامبرى فرستادیم، بدون استثنا به او وحى کردیم که:«معبودى جز من نیست. پس مرا بپرستید.» 25
بتپرستها ادعا میکردند: «خدا برای خودش فرزندی گرفته است.» او بهدور از این حرفهاست؛ بلکه فرشتگان بندگانِ خوب خدایند 26
که در سخنگفتن، بر خدا پیشدستی نمیکنند و طبق دستور او عمل میکنند. 27
خدا از کارهایشان و منشأ پیدایش آنان باخبر است. فرشتگان فقط کسی را شفاعت میکنند که خدا دینش را پسندیده باشد. تازه، خودشان هم از ترس هیبت الهی هراساناند. 28
هرکدامشان بگوید: «من معبودی بهجاى خدا هستم و شایستۀ پرستش»، با عذاب جهنم مجازاتش مىکنیم. بله، بدکارها را اینطور مجازات میکنیم. 29
بتپرستها آیا نمیدانند که در آغاز آفرینش، آسمانها و زمین بههم چسبیده بودند و ما از هم جدایشان کردیم؟! هر موجود زندهای را هم به آب وابسته کردیم؟! پس چرا باور نمیکنند ادارۀ جهان به دست ماست؟! 30
در زمین کوههایی ریشهدار گذاشتیم تا زمین با لرزههای دائمش زندگی مردم را بههم نریزد و در آن، راههایی پهناور گذاشتیم تا مردم راحت به مقصدهایشان برسند. 31
آسمان را هم مثل سقفی قرار دادیم و از دسترس شیاطین حفظش کردیم. بتپرستها به نشانههای ما در آسمان بیاعتنایند. 32
اوست کسی که شب و روز و خورشید و ماه را آفریده است که هریکشان در مداری حرکت میکند. 33
تابهحال، به هیچ بشری عمر جاودان ندادیم. اگر از دنیا بروی، آیا بتپرستهایی که در آرزوی مرگت نشستهاند، جاودان میمانند؟! 34
هرکسی طعم مرگ را میچشد. با اتفاقهای بد و خوب امتحانتان میکنیم و آخرکار هم، فقط بهسوی ما برتان میگردانند. 35
وقتی بتپرستها تو را میبینند، غیر از اینکه بهمسخرهات میگیرند، انگار کاری ندارند: «آیا این همان است که از بتهایتان بد میگوید؟» خب، طبیعی است: به خدای رحمان که ایمان و اعتقادی ندارند! 36
انگار ناف انسان را با عجلهکردن بریدهاند! عذابهایم را به شما بتپرستها بههمین زودیها نشان میدهم؛ پس عذاب فوری از من نخواهید! 37
بهمسخره میپرسند: «اگر راست میگویید، این وعدۀ عذاب کی میرسد پس؟!» 38
کاش این بیدینها میدانستند چه حالی دارند آنوقتیکه نتوانند آتش را از پیشِ رو و پشت سرشان دور کنند و کسی هم به آنها کمکی نکند! 39
تازه، عذاب یکدفعه سراغشان میآید و ماتومبهوتشان میکند؛ بهطوریکه نه میتوانند از خودشان دورش کنند و نه مهلت دوباره داده میشوند! 40
البته پیامبرانِ قبل از تو را هم دست میانداختند؛ پس همان عذابهایی به جانشان افتاد که مسخرهاش میکردند. 41
بگو: «اگر قرار باشد عذاب بیاید، چه کسی شما را در شب و روز از عذاب خدای رحمان محافظت میکند؟!» بااینهمه، آنها به آیههای الهامبخش قرآن بیاعتنایند. 42
یا مگر معبودهایی دارند که در برابر ما از آنها دفاع کنند؟! آن معبودها نه میتوانند به داد خودشان برسند و نه از طرف ما حمایت میشوند. 43
بتپرستهای مکه و اجدادشان را از امکانات مادی بهرهمند کردیم؛ طوریکه خیال میکردند حالاحالاها زندهاند. چرا نمیبینند که ما سراغ مردمِ کرۀ زمین میآییم و نسلها را یکی پس از دیگری منقرض میکنیم؟! خب، اینها میتوانند جلوی انقراض خود را بگیرند؟! 44
بگو: «من فقط بر اساس وحی، شما را از عاقبت کارتان میترسانم»؛ ولی به آنهایی که گوش شنوا ندارند، وقتی هشدار داده میشود، دعوت الهی را نشنیده میگیرند! 45
البته اگر گوشهای از عذاب خدا پَرِ قبایشان را بگیرد، فریاد میزنند: «ای وایِ ما! واقعاً که بد کردیم!» 46
روز قیامت، ملاکهای داوری عادلانه را به صحنه میآوریم. به کسی هم ذرهای ستم نخواهد شد. اگر بهاندازۀ ارزنی خوب و بد در کار باشد، از قلم نمیاندازیم و همین بس که حسابگر ماییم. 47
به موسی و هارون تورات را دادیم که جداکنندۀ حق از باطل بود و روشنگریهای ارزشمند و یادآوریهای مفید برای خودمراقبان در آن بود؛ 48
همانهایی که از ترس عذابِ نادیده، از خدا حساب میبرند و از تصور آمدنِ قیامت در بیم و امیدند.{منظور جهنم است که در دنیا نمیتوان دیدش.} 49
این قرآنی که فرستادهایم، خجستهکتابی است، پر از یادآوریهای سودمند. آنوقت، شما انکارش میکنید؟! 50
قبل از موسی و هارون هم، ابراهیم را به رشدِ معرفتی رساندیم؛ چون ما از شایستگیهایش باخبر بودیم. 51
وقتی ابراهیم از عمو و قومش پرسید: «این مجسمههای بیجان چیست که خودتان را وقف پرستش آنها کردهاید؟!» 52
جواب دادند: «خب، ما دیدیم پدرانمان هم همینها را میپرستند.» 53
ابراهیم گفت: «جدّاً که شما و پدرانتان غرق گمراهی هستید.» 54
گفتند: «این حرفها را جدّی میزنی یا داری سربهسرمان میگذاری؟!» 55
گفت: «شوخی کدام است؟! خدا صاحب آسمانها و زمینی است که خودش بهوجودشان آورده. من این حقیقت را با همۀ وجودم لمس میکنم.» 56
بعد، با خودش گفت: «بهخدا قسم، در غیاب و غفلت شما نقشهای برای بتهایتان اجرا خواهم کرد!» 57
پس در فرصتی مناسب، همۀ بتها را شکست و تکهتکه کرد، جز بت بزرگ را، تا بلکه بتپرستها سراغ آن بروند. 58
با دیدن آن صحنه، عدهای گفتند: «چه کسی این بلا را سرِ بتهایمان آورده؟! واقعاً آدمِ خبیثی بوده.» 59
عدهای هم گفتند: «شنیدهایم جوانکی که به او ابراهیم میگویند، پشت سرِ بتهایمان بد میگفت!» 60
سران بتپرست دستور دادند: «بیاوریدش جلوی چشم همه؛ شاید آنهایی که بدگوییهایش را شنیدهاند، علیه او شهادت دهند!» 61
وقتی آوردندش، پرسیدند: «ابراهیم، تو این بلا را سرِ بتهایمان آوردهای؟!» 62
گفت: «معلوم است که بت بزرگ این بلا را سرشان آورده! از همین بتها بپرسید، البته اگر بتوانند حرف بزنند!» 63
پس لحظهای بهخود آمدند و در دل با خود گفتند: «این شمایید که خطاکارید، نه ابراهیم.» 64
آنوقت، با سرافکندگی جواب دادند: «تو خودت خوب میدانی که این بتها حرف نمیزنند!» 65
ابراهیم فرصت را غنیمت دانست و گفت: «یعنی بهجای خدا، چیزهایی را میپرستید که ذرهای به شما نه سود میرسانند و نه ضرر میزنند؟! 66
تُف بر شما و چیزهایی که بهجای خدا میپرستید! پس چرا عقلتان را بهکار نمیاندازید؟!» 67
سران بتپرست پیشنهاد دادند: «اگر مرد عملید، ابراهیم را بسوزانید و به داد بتهایتان برسید!» 68
عاقبت، او را در آتش انداختند! ما هم فرمان دادیم: «آتش! برای ابراهیم سرد باش و بیخطر!» 69
آنها نقشۀ نابودی ابراهیم را کشیده بودند؛ ولی ما آنها را به شکست مفتضحانه کشاندیم. 70
او و لوط را با مهاجرت به سرزمین حاصلخیز شامات، از دست بتپرستها نجات دادیم.{منطقه شامات شامل کشورهای فلسطین، لبنان، سوریه و اردن می شود. } 71
پسری هم بهنام اسحاق به ابراهیم بخشیدیم و علاوهبرآن، نوهای بهنام یعقوب. همگیشان را افرادی شایسته کردیم. 72
آنان را راهبرانی کردیم که بهفرمان ما، مردم را به خوشبختی میرساندند. همچنین، به آنان توفیق دادیم برای انجامدادن کارهای خوب و خواندن نماز با آدابش و دادن صدقه؛ زیرا تنها ما را عبادت میکردند.{امامت، در اینجا، بهمعنای امامت ظاهری و رهبریِ جامعه یا الگوبودن یا راهنمایی در احکام دینی نیست! بلکه بهمعنای هدایت باطنی و امامت ملکوتی و دستگیری و رساندن مردم به کمال است؛ یعنی، نه صِرف نشاندادن راه، بلکه راهبردن و رساندن به سرمنزل مقصود.} 73
اما لوط: به او هم حکمت ودانش عطا کردیم و از دست مردم شهری نجاتش دادیم که بهکارهای زشت و کثیف مشغول بودند. واقعاً که آنها مردم بد و منحرفی بودند. 74
او را زیر چتر رحمت ویژۀ خود آوردیم؛ زیرا او هم جزو شایستگان بود. 75
اما نوح که قبل ازاین پیامبران زندگی میکرد: وقتی صدایمان زد، به اوجواب مثبت دادیم و او و خانواده وپیروانش را ازفشارهای طاقتفرسای بیدینیِ مردم نجات دادیم 76
و او را در برابر مردمی یاری کردیم که آیههای ما را دروغ میدانستند. آنها مردم بدی بودند و بههمین دلیل، همگیشان را غرق کردیم. 77
حالا بشنو از داوود و سلیمان: روزی دربارۀ چگونگیِ جبران خسارت مزرعهای مشورت میکردند که شبهنگام، گوسفندانِ عدهای در آن چریده و پایمالش کرده بودند. ما موقع قضاوت پیامبران هم، حاضر و ناظر بودهایم. 78
آنوقت، روش بهترِ اجرای حکم را به سلیمان فهماندیم. البته به هر دویشان حکمت و دانش عطا کرده بودیم. کوهها و پرندهها را هم رام کردیم تا در رکاب داوود، تسبیح خدا بگویند. ما از این کارها زیاد کردهایم.{گلۀ گوسفندی شبانه وارد مزرعهای مىشود و محصولش را میخورد و لگدمال مىکند. صاحب مزرعه از صاحب گله شکایت میکند. داوود(ع) حکم مىدهد که در برابر خسارتهای واردشده، گوسفندان به صاحب مزرعه برسند؛ ولی سلیمان به داوود(ع)مىگوید: «پدرجان، راه جبرانِ بهتری هم هست: گوسفندان پیش صاحب مزرعه بمانند تا او بهمقدار خسارتهای واردشده، از شیر و پشم و سایر منافعشان استفاده کند و آخر کار، به صاحب اصلی برشان گرداند.» هر دو راهحل عادلانه است و راهحل سلیمان(ع)، بهتر. خدا با این صحنهسازیِ واقعی، شایستگی او را برای جانشینی آیندۀ پدرش به مردم ثابت میکند.} 79
بهخاطر شما، فوتوفن زرهسازی را به داوود یاد دادیم تا آن زرهها، از ضربههای سفتوسخت حفظتان کند. اصلاً شکرگزار اینهمه نعمتهای خدا هستید؟! 80
تندبادها را در اختیار سلیمان قرار دادیم تا بهسوی سرزمین حاصلخیز شامات بوزند و گوشبهفرمان او باشند. ما از همه چیز باخبریم. 81
برخى جنّیانِ زِبروزرنگ برای سلیمان غواصى میکردند و مروارید میآوردند. البته کارهای دیگری هم میکردند. ما آنها را تحت فرمان نگه داشته بودیم.{منظور ساختن معبد، محراب، مجسمه، ظروف و دیگهای بزرگ غذاخوری است.} 82
کمی هم دربارۀ ایوب: وقتی خدا را اینطور صدا زد: «خدایا، مشکلات طاقتفرسا به من رو آورده است. تو هم که از همۀ مهربانها مهربانتری.» 83
دعایش را مستجاب کردیم و تمام مشکلاتش را برطرف ساختیم. از سرِ لطفمان، بچههای مردهاش را زنده کردیم و تازه بههمان تعداد هم به او بچه دادیم تا بادتکنندگان ارزش صبر و دعا را بفهمند. 84
در ضمن، اسماعیل و ادریس و ذوالکِفل هم همگی جزو بندگان صبور بودند. 85
آنان را مشمول لطف خودمان کردیم؛ زیرا آنان در ردیف بندگانِ شایسته بودند. 86
حال، قصۀ یونس: در نتیجۀ ایماننیاوردن مردم، با ناراحتیِ زودتر از انتظار از شهر خارج شد. خیال میکرد که بر او سخت نمیگیریم؛ اما نهنگی در دریا بلعیدش! در تاریکی شب، در آن فضای تنگ صدا زد: «معبودی جز تو نیست. کاردرست تویی. در واقع، من بودم که به خودم بد کردم.» 87
آنوقت، دعایش را مستجاب کردیم و از آن مخمصه نجاتش دادیم. بله، مؤمنان را اینطور از گرفتاریها نجات میدهیم. 88
پیامبرِ دیگرمان زکریا هم خدا را صدا زد: «خدایا نگذار تنها باشم و نسلم قطع شود؛ هرچند که هرچه همه دارند، آخر به تو میرسد.» 89
دعای او را هم مستجاب کردیم و به او بچهای بخشیدیم بهنام یحیی و همسر نازایش را برای دریافت این بخشش، آمادۀ بارداری کردیم. آنان برای کارهای خوب سر از پا نمیشناختند و ما را با امید به بخشش ما و ترس از رنجش ما صدا میزدند و در برابر ما کاملاً متواضع بودند. 90
و در پایان، مریم: او در زندگی، پاکدامن بود. ما هم با ارادۀ الهیمان باردارش کردیم و او و بچهاش را بهعنوان معجزهای بزرگ به جهانیان شناساندیم. 91
در حقیقت، همه از یک نوعید و باید یک هدف را دنبال کنید: تنها من صاحباختیار شمایم؛ پس مرا عبادت کنید. 92
حال آنکه مردم در کار دینشان دچار تفرقه شدند. بههرحال، همگی برای رسیدگی به اختلافاتشان، بهسوی ما برمیگردند. 93
بنابراین هرکه از روی ایمان و اعتقاد، کارهای خوب کند، کار و کوشش او نادیده گرفته نمیشود و ما همه را برایش ثبتوضبط میکنیم. 94
برای مردمِ شهرهایی که بهخاطر ارتکاب کارهای زشت نابودشان کردهایم، برگشتن به دنیا ناممکن است. 95
وقتی راه سیطرۀ یأجوج و مأجوج بر همۀ عالم باز شود و آنها از هر مکان بلندی بتازند و دنیا را به تسخیر خود دربیاورند{بهاحتمال زیاد، یأجوج و مأجوج همان اقوام مغول و تاتارند که امروزه در چین و اطراف آن زندگی میکنند. جالب اینکه مردم چین با سرعت عجیبی در حال پیشرفت اقتصادی و تثبیت سیطرۀ سیاسی خود بر دنیا هستند! این اتفاق یکی از نشانههای آخرالزمان است.} 96
و وعدۀ تخلفناپذیر قیامت نزدیک شود، ناگهان چشمان جماعتِ بیدین خیره میشود؛ درحالیکه میگویند: «ای وایِ ما که از چنین روزی حسابی غافل بودیم! نه، از آن بدتر: با سرگرمشدن به دنیا خودمان را به نفهمی زده بودیم.» 97
همین شما و همان بتهایی که بهجای خدا میپرستیدید، هیزمِ جهنمی هستید که واردِ آن خواهید شد. 98
اگر این بتها معبودهای واقعی بودند، پایشان به جهنم باز نمیشد! درحالیکه همگی در جهنم ماندنیاند. 99
بتپرستها چنان عربده میکِشند که بهجز صدای خودشان هیچ صدای دیگری نمیشنوند! 100
البته کسانی که قبلاً از جانب ما وعدۀ امنیتخاطر گرفتهاند، از جهنم دورند؛ 101
بهطوریکه حتی صدایش را هم نمیشنوند. آنان، برای همیشه، غرقِ همان خوشیهایی خواهند بود که دلشان میخواهد. 102
صدای بهشدت وحشتانگیزِ شیپور قیامت حتی غصهدارشان نمیکند. فرشتگان الهی با این بشارت به استقبالشان میآیند: «این همان روزی است که به شما وعده داده میشد.» 103
همان روزی که طومار آسمان را مثل کاغذنوشتهای که لوله شود، لوله میکنیم و همانطورکه برای بار اول، موجودات را آفریدیم، دوباره زندهشان میکنیم. این وعدهای است بر عهدۀ ما که حتماً انجامش میدهیم. 104
بعد از توراتِ موسی، در زبورِ داوود نوشتیم که: «حکومت بر زمین به بندگان شایستهام میرسد!» 105
حقایقی که در این سوره بیان شد، وسیلۀ خوبی برای رسیدن مردمِ اهل عبادت به خوشبختی است. 106
تو را هم برای این به پیامبری فرستادیم که با این حقایق، برای جهانیان مایۀ رحمت باشی. 107
پیامبر، بگو: «اصلیترین حقیقتی که به من وحى مىشود این است: معبودتان فقط خدای یکتاست. آیا شما تسلیمِ این حقیقت میشوید؟!» 108
اگر سرپیچی کردند، بگو: «برای همۀ شما، بهطور مساوی، زنگ خطر را بهصدا درآوردم و راستش، نمیدانم عذابی که به شما وعده داده شده، نزدیک است یا دور. 109
البته خدا از حرفهای آشکار و نقشههای پنهانتان باخبر است. 110
نمیدانم! شاید تأخیر عذاب برای امتحان شماست و برای غرقشدنتان در خوشگذرانی، تا یکدفعه عذاب غافلگیرتان کند!» 111
پیامبر ادامه داد: «خدایا، بین من و اینها عادلانه داوری کن. شما هم بدانید، آی بتپرستها، صاحب ما خدای رحمان است که برای زخمزبانهایتان باید از او کمک گرفت.» 112
سوره حج
به نام خدای بزرگوار مهربان
مردم! در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید که زلزلۀ پایان دنیا و شروع قیامت، حادثهای هولناک است؛ 1
روزی که با آن زلزله مواجه میشوید، حتی هر مادری در حال شیردادن هم، بچۀ شیرخوارش را رها میکند و هر حاملهای جنینش را میاندازد! اصلاً خیال میکنی که عقل از سرِ مردم پریده؛ اما عقل از سرشان نپریده است: عذاب خدا وحشتناک است. 2
همیشه عدهای عوام هستند که دربارۀ قدرت خدا در زندهکردن مردهها چونوچرا مىکنند، آنهم کورکورانه، و دربست دنبال هر شیطان سرکشى راه میافتند. 3
بناست که هرکس زیر عَلم شیطان برود، او از راه بهدرش کند و بهطرف آتش سوزان ببرد! 4
مردم! اگر دربارۀ زندهشدنِ بعد از مرگ شک دارید، ببینید که ما جدّتان آدم را از خاک آفریدیم. شما را هم در چند مرحله میآفرینیم: از ذرهای ناچیز، بعدش از لختهای خون، آنوقت از تکهگوشتی کامل یا ناقص. با این سیر تکاملی به شما ثابت میکنیم که زندهشدن مردهها ممکن است. جنینهایی را که صلاح بدانیم، حدود نه ماه در شکم مادران نگه میداریم. بعد، شما را بهصورت نوزاد به دنیا میآوریم. کمکم بزرگتان میکنیم تا به جوانی برسید. بعضیهایتان در میانسالی از دنیا میروید و بعضیهایتان به سختترین دورۀ زندگی، یعنی پیری، میرسید تا بعد از عمری کسب معلومات، دچار حواسپرتی شوید! همچنین، زمین را در زمستان، خشک و بیروح میبینی؛ ولی وقتی از برف و باران سیرابش میکنیم، به جنبوجوش میافتد و انواع گیاهان باطراوت را میرویاند.{شروع دورۀ پیری از 75سالگی است؛ ولی بهنظر میرسد شروع و شدت آن در افراد مختلف، متفاوت باشد. همچنین، دوران پیری دوران سختی است؛ اما بندگان خوب خدا که عمری را با صداقت و درستکاری زندگی کردهاند، با امید و عشق وصفنشدنی برای مرگ و دیدار خدا، فرشتگان، پیامبران، ائمه، اولیای الهی و دوستان و اقوام خوب خود که قبلاً از دنیا رفتهاند، لحظهشماری میکنند.} 5
این قدرتنماییها از سرِ آن است که خدا حقیقتی آشکار است و دائم بیجانها را جان میدهد و از عهدۀ هر کاری برمیآید. 6
قیامت آمدنی است و جای هیچ شکوشبههای در آن نیست و خدا تکتک آنهایی را که در قبرهایند، دوباره زنده میکند. 7
عدهای هم هستند که دربارۀ این قدرت خدا چونوچرا مىکنند، آنهم بدون دلیل عقلی یا الهام درونی یا استناد به کتاب روشنگر آسمانی. تازه، قیافۀ روشنفکری هم میگیرند تا مردم را از راه خدا بهدر کنند. این جماعت در همین دنیا رسوا میشوند. در آخرت هم، مزۀ عذاب سوزان جهنم را به آنها میچشانیم. 8و9
این عذاب، تقاصِ همان کارهایی است که قبلاً کردهاید؛ وگرنه خدا به بندگانش کمترین ظلمی نمیکند. 10
بعضیها هم هستند که خدا را با منفعتطلبی میپرستند: اگر خیری به آنها برسد، دلگرم به آناند و اگر به شرّی دچار شوند، بههم میریزند! اینها نه دنیا دارند و نه آخرت. این است همان ورشکستگیِ جبرانناپذیر! 11
بهجای خدا، چیزهایی را صدا میزنند که نه ضرری بهحالشان دارد و نه سودی. این است همان گمراهیِ پایانناپذیر! 12
در ضمن، جلوی کسانی خموراست میشوند که ضررشان بیشتر از نفعشان است. واقعاً که بد تکیهگاهیاند و بد همدمی! 13
خدا کسانی را که ایمان آورده و کارهای خوب کردهاند، واردِ باغهای پردرختی میکند که در آنها، جویها روان است؛ زیرا خدا هر کاری بخواهد، میکند. 14
هرکه خیال میکند خدا پیامبرش را در دنیا و آخرت یاری نمیکند و حالا از دیدن خلاف آن دارد حسابی میسوزد، طنابی به سقف ببندد و خودش را حلقآویز کند! بعد
ببیند این ترفند عصبانیتش را میخواباند یا نه! 15
قرآن را اینطور با آیههایی روشنگر فرستادیم. علاوه بر این، خدا هرکه را لایق بداند، دستش را میگیرد. 16
آنان که اسلام آوردهاند و آنها که یهودی و صابئی و مسیحی و زرتشتیاند و آنها که بت میپرستند، بر سرِ باورهایشان اختلاف دارند. خدا در قیامت بینشان داوری میکند؛ چون خدا شاهد همه چیز است.{دربارۀ صابئیها نمیتوان توضیح روشنی مطرح کرد؛ زیرا نه کتاب آنها دقیقاً معلوم است و نه عقایدشان. فقط در سه جای قرآن مجید، بدون هیچگونه توضیحی، نامشان آمده است.} 17
مگر این حقیقت را نمیبینی: هرکه در آسمانها و زمین است و همچنین، خورشید و ماه و ستارهها و کوهها و درختها و جنبندهها، طبق خلقتشان و هریک بهروش خودش، در برابر خدا سجده میکند. خیلی از مردم هم سر به سجده میگذارند. ولی خیلیها هم، با خودداری از آن، حقّشان همین است که عذاب شوند! هرکه را خدا اینطور خوار کند، کسی نمیتواند باعزتش کند. خدا هرچه بخواهد، میکند. 18
اینها، یعنی حقباوران و باطلگراها، مقابلِ هماند که بر سر خداییِ خدا اختلاف میکنند. پس برای بیدینهای باطلگرا لباسهایی آتشین بریده و دوختهاند و از بالای سرشان، گدازههای سوزان رویشان میریزند 19
که پوست و گوشتشان را ذوب میکند! 20
گرزهای آهنین نصیبشان میشود! 21
هر بار که از شدت غموغصه بخواهند از آنجا فرار کنند، برِشان میگردانند و به آنها میگویند: «بچشید عذاب سوزان جهنم را!» 22
در طرف مقابل، خدا مؤمنان حقباور را که کارهای خوب کردهاند، واردِ باغهای پردرخت میکند که در آنها جویها روان است. به دستبندهایی از طلا و مروارید آراسته میشوند و در آنجا جنس لباسهایشان حریرِ نرم و نازک است. 23
همچنین، طوری زمینهچینی میشود که حرف پاکیزه بزنند و رفتار پسندیده کنند. 24
به بیدینهایی که مانع بندگی خدا و ورود مسلمانان به مسجدالحرام میشوند، عذابی زجرآور میچشانیم. آنجا را برای همۀ مسلمانان، چه مقیم و چه مسافر، یکسان قرار دادهایم. کلاً آن عذاب سزای آنهایی است که با انحراف از حقیقت میخواهند در این سرزمین، ظالمانه دست به چنین کارهایی بزنند. 25
مکان کعبه را برای تجدیدبنا به ابراهیم نشان دادیم و به او سفارش کردیم که در مراسم حج، چیزی را بهجای من نپرست و خانهام را برای طوافکنندگان، نمازگزاران، رکوعکنندگان و سجدهگزاران از هرچه رنگوبوی بتپرستی دارد، پاک کن. 26
بعد، مردم را برای مراسم حج دعوت کن که پیاده یا سوار بر هر مَرکب تندرویی، از راههای دور راه میافتند و بهسوی تو میآیند 27
تا خودشان ببینند که حج چه فایدههای سرشاری برایشان دارد و در روزهای مشخصشده برای قربانی، وقت قربانیکردنِ دامهای زبانبستهای که خدا روزیشان کرده است، نام خدا را ببرند. آنوقت، اعلام کن: «از گوشتهای قربانی بخورید و به نیازمندان فقیر هم بدهید.» 28
بعد، با تراشیدن سر یا کوتاهکردن مو و ناخن، از اِحرام خارج شوند و بقیۀ اعمال حجّشان را بهجا آورند...، تا اینکه دستآخر، دور خانۀ تاریخی کعبه طواف کنند.{بقیۀ اعمال حج از این قرار است: بیتوته در «مِنا» در شب یازدهم و دوازدهم ذیحجّه و «رَمیِ جمرات ثلاث» در این دو روز، طوافِ زیارت و نماز آن، سعی صفا و مروِه و در نهایت طواف نساء که این آخری در ادامۀ آیه آمده است.} 29
این است آداب حج. آنانی که به قوانین الهی احترام بگذارند، از نظر خدا این کار بهنفع خودشان است. گوشت دامها برای شما حلال است؛ مگر اینکه برای بتها قربانی شده باشند. بنابراین، با حقطلبی و بیآنکه بهجای خدا چیزی را بپرستید، از بتهای پلید و بردن نامشان موقع بریدن سر چهارپایان دوری کنید.کسی که چیزی بهجای خدا بپرستد، مثل این است که از اوج آسمان سقوط کندو پرندههای شکاری، وسط زمین و هوا، او را طعمۀ خود سازند یا تندبادها به جایی دوردست پرتابش کنند! 30و31
این است آداب حج. آنان که به نشانههای بندگی، بهویژه قربانیهای نشاندار، احترام بگذارند، این از تقوای دلشان سرچشمه میگیرد.{چهارپایان نشاندار یعنی چهارپایانی که علامتگذاریشان میکنند تا همه بدانند آنها برای مراسم قربانیِ حج در نظر گرفته شدهاند و نباید کاری به کارشان داشته باشند.} 32
اجازه دارید از منافع قربانیهای نشاندار، مثل خوردن شیر و سواریگرفتن، تا زمان قربانیکردن و تا رسیدن به مکه استفاده کنید. 33
برای هر ملتِ دینداری هم، مراسم قربانی گذاشته بودیم تا وقت سربریدنِ دامهای زبانبستهای که خدا روزیشان کرده، نام خدا را ببرند. معبودتان معبودی یگانه است؛ پس در مراسم حج، در برابرش تسلیم باشید. پیامبر! به حاجیان فروتن مژده بده. 34
همانانی که وقتی یاد خدا بهمیان بیاید، دلهایشان به تبوتاب میافتد؛ درحوادث ناگواری که برایشان رخ میدهد، صبورند؛ نماز را با آدابش میخوانند و از آنچه روزی شان کردهایم، در راه خدا هزینه میکنند. 35
قربانیکردن شترهای چاقوچله را برایتان جزو نشانههای بندگی در نظر گرفتیم. قربانیکردنشان خیلی خیر برایتان دارد. هنگام نَحرشان و وقتی هنوز ایستادهاند، نام خدا را ببرید. وقتی به پهلو افتادند و سرشان را بریدید، هم خودتان ازگوشتشان بخورید و هم به فقیران آبرومند وگدایان نیازمند بدهید. حیوانات رااینطور رامِ شما کردیم تا شکر کنید.{گاو و گوسفند را از همان ابتدا بهصورت خوابیده سر میبُرند؛ اما شتر را پیش از سربریدن ابتدا نَحر میکنند؛ یعنی چیزی بُرنده در گودیِ زیر گلویش فرو میکنند تا خون از گلویش بیرون بیاید و بیحال شود.} 36
با تقدیم گوشت قربانی و مالیدن خون آن به اینور و آنور، هرگز به خدا نمیرسید! بلکه با نیتِ همراه با عملِ درست به خدا میرسید. خدا برایتان اینطور رامشان کرد تا با قربانیکردن به بزرگی یادش کنید؛ چون راهورسم درستِ زندگی را نشانتان داده است. پیامبر، به درستکاران مژده بده. 37
خدا از مسلمانان در برابر دشمنانشان جانانه دفاع میکند؛ زیرا خدا هیچ خائن نمکنشناسی را دوست ندارد. 38
کسانی که جنگ بر آنان تحمیل میشود، اجازۀ جنگ و جهاد دارند؛ چون به آنان ظلم و تجاوز شده و خدا حتماً میتواند کمکشان کند. 39
همانانی که از شهر و دیارشان، بهناحق اخراج میشوند، تنها به این جرم که میگویند: «صاحباختیارمان خداست.» اگر بهفرض، خدا جلوی زیادهخواهی و خرابکاری بعضی مردم را به دست بعضی دیگر نگیرد، صومعههای راهبان و کلیساهای مسیحیان و معابد یهودیان و مساجد مسلمانان که در آنها نام خدا را بسیار میبرند، بهکلی از بین میرود. البته خدا به آنانی که دینش را کمک کنند، کمک میکند؛ زیرا خدا قویِ شکستناپذیر است. 40
همان کسانی که اگر به آنان قدرت و امکانات کافی بدهیم، جامعۀ سالم دینی تشکیل میدهند و در آن، همگی نماز را با آدابش میخوانند و صدقه میدهند و امر به معروف و نهیازمنکر میکنند. بله، آخرعاقبتِ همۀ کارها دست خداست. 41
اگر بتپرستها تو را دروغگو میدانند، اینکه چیز تازهای نیست: قبلاً هم قوم نوح و عاد و ثمود پیامبرانشان را دروغگو دانستند. 42
همینطور هم، قوم ابراهیم و قوم لوط 43
و مردم شهر مَدیَن، یعنی قوم شُعیب. موسی را هم فرعونیان دروغگو دانستند! به بیدینها تا میشد مهلت دادم و با تمامشدن مهلتشان، گریبانشان را گرفتم! خب، چطور بود عکسالعمل من؟! 44
چه شهرهای زیادی که مردمش بدکار بودند و ما نابودشان کردیم و جز ویرانهای از آنها بهیادگار نماند! چه چاههای پرآبی که متروک شدند و کاخهای مستحکمی که بیصاحب ماندند! 45
مگر به گوشهوکنار دنیا سفر نکردهاند تا دلی بهدست بیاورند که با آن خودشان حقایق را بفهمند یا حدّاقل گوشی که با آن از دیگران بشنوند؟! در واقع، چشم سرشان کور نیست! بلکه چشم دلشان که در سینه است، کور است! 46
بهمسخره، از تو عذاب فوری میخواهند! خدا هرگز خلاف وعدهاش عمل نخواهد کرد؛ ولی عجلهای هم در عذاب ندارد؛ چون یک روز، از نظر خدا، مثل هزار سال با حساب شماست! 47
چه شهرهای زیادی که مردمش بدکار بودند و تا میشد، به آنها مهلت میدادم. با تمامشدن مهلتشان، گرفتار عذابشان میکردم. بله، به من ختم میشود آخرعاقبتِ همه. 48
بگو: «مردم! من برایتان فقط هشداردهندهای باصراحتم. 49
پس کسانی که ایمان بیاورند و کارهای خوب بکنند، آمرزش و روزیهای بهشتی در انتظارشان است. 50
کسانی هم که برای نابودی آیهها و نشانههای ما تلاش میکنند و بهخیال خودشان میخواهند حریف ما شوند، جهنمیاند.» 51
قبل از تو، هر رسول و پیامبرى فرستادیم، تا که میخواست آرزوهایش را برای نجات مردم عملی کند، شیطان با شبههانداختن در دل مردم، در برآوردهشدن آرزوهایش سنگاندازی میکرد! ولى خدا شبهههای شیطان را بیاثر میساخت و معارف خودش را در دلها جا میانداخت؛ زیرا خدا دانای شکستناپذیر است.{فرشتۀ وحی، هم به محضر «رسول» میرسیده و هم به محضر «نبی» و با هر دو سخن میگفته است. ولی «رسول»، علاوهبرآن، فرشتۀ وحی را هم میدیده است و فعالیتهای دینیاش علنیتر و عمومیتر بوده است.} 52
خدا برای این دستِ شیطان را در شبههانداختن باز میگذارد که امتحانی باشد، هم برای کسانی که در دلهایشان بیماریِ نفاق است و هم برای سنگدلها. چنین بدکارهایی خیلی از واقع دورند! 53
بله، خدا شکوشبهههای شیاطین را بیاثر میکند تا افراد بامعرفت بدانند که اهداف و آرزوهای پیامبران مطلب حقی از طرف خداست و برای همین، به آن ایمان بیاورند و در برابرش تسلیم شوند؛ زیرا خدا مؤمنان را به راه درستِ زندگی میبرد. 54
ولی سران بیدین، دائم درحقانیت قرآن در تردیدند؛ تا آنکه دراوج غفلت، لحظۀ قیامت یکدفعه سراغشان بیاید یا عذاب روزی بیفردا در همین دنیا دامنگیرشان شود!{«روز بیفردا» یعنی روزی که دیگر فردا ندارد تا خطاهای گذشته را بشود جبران کرد.} 55
در قیامت، معلوم میشود که فرمانرواییِ جهانِ هستی مال خدا بوده و هست و هماو بین مردم داوری میکند؛ پس کسانی که ایمان آورده و کارهای خوب کردهاند، در باغهای پُرنازونعمت خواهند بود! 56
کسانی هم که بیدینی کرده و آیههای ما را دروغ دانستهاند، عذابی خفتبار نصیبشان میشود! 57
خدا به آنانی که در راه خدا مهاجرت کردهاند، آنوقت شهید شده یا به مرگ طبیعی مردهاند، رزقوروزی چشمگیر میدهد؛ زیرا تنها خدا بهترینِ روزیدهندههاست.{این آیه و هفت آیۀ بعدش هرکدام به دو اسم ازاسامی خدا ختم مىشوند؛ البته اگر «هُوَ» را هم اسم بدانیم. در آیۀ نهم هم، بهبیانی، چهار اسم آمده است: مُحیى، مُمیت، حق و مالک. سرجمع، بیست اسم از اسمهاى خدا با بیانی زیبا در این نُه آیه بهکار رفته است.} 58
خدا به محلی واردشان میکند که خوششان بیاید؛ زیرا او دانای بردبار است. 59
درستش هم همین است. خدا مظلومان رااینطور یاری کرده است که اجازه داشته باشند بههمان اندازهای انتقام بگیرند که بهناحق اذیتوآزار شدهاند؛ چون خدا خطا بخش باگذشت است. 60
مقابلهبهمثل قانونِ هستی است؛ همانند تقابل شب و روز: خدا در طول سال، مدتی شبها رابلند و روزها را کوتاه میکند و مدتی روزها را بلند و شبها را کوتاه. در ثانی، خدا شنوای بیناست.{بلند و کوتاهشدنِ تدریجی شبها و روزهای سال، در بیشترِ مناطق کرۀ زمین، جز منطقههایی که روی خط استوا قرار دارند، فصلهای مختلف سال را پدید میآورد. این تغییر، زمینه را آماده میکند برای تنوع آبوهوایی و رشد گیاهان و درختان و مواد خوراکیِ گوناگون برای ساکنان زمین.} 61
احاطۀ خدا بر عالم و آدم به این دلیل است که او ماندنی است و چیزهایی که بتپرستها بهجای خدا صدا میزنند، همه نابودشدنیاند و دیگر اینکه تنها خدا بلندمرتبۀ بزرگ است. 62
مگر نمیبینی که خدا از ابرها، برف و باران میفرستد و زمینهای خشک با آن سرسبز میشود؛ زیرا او نکتهسنج آگاه است. 63
آنچه در آسمانها و زمین است، فقط مال خداست و تنها او بینیاز ستودنی است. 64
مگر نمیبینی که خدا تمام مواد و موجودات خشکیها و نیز کشتیهایی را که بهفرمانش در دریاها رفتوآمد میکنند، دراختیارتان گذاشته است؟ تازه، از برخورد اجرام آسمانی به کرۀ زمین نیز، جز گاهی که خودش اجازه بدهد، جلوگیری میکند! آخر، خدا در حق مردم، دلسوز مهربان است. 65
اوست که به شما زندگی میبخشد. بعد، شما را میمیراند. آنوقت، شما را روز قیامت زنده میکند؛ ولی انسان در برابر اینهمه نعمت، ناشکر است! 66
برای هر ملتی، عبادتهای ویژهای تعیین کرده بودیم که انجامش میدادند. برای مسلمانان هم همینطور. بتپرستها نباید با تو درگیر شوند سرِ اینکه اینها را از کجا آوردهای! تو مردم را بهسوی خدا دعوت کن؛ زیرا یقیناً در مسیر درستِ هدایتی. 67
اگر باز هم به چونوچرا با تو ادامه دادند، بگو: «خدا از رفتارتان و روش برخورد با آن آگاهتر است.» 68
همان خدا در هر چیزی که سرش اختلاف داشتهاید، روز قیامت بینتان داوری میکند. 69
مگر نمیدانی که خدا آنچه را در آسمان و زمین هست، میداند؛ چون همۀ آنها در کتاب علم الهی موجود است و نگهداریشان هم که برای خدا آسان بوده است. 70
بتپرستها بهجای خدا چیزهایی را میپرستند که نه خدا دلیلی بر حقانیتشان فرستاده است و نه خودشان اطلاع درستی از آن دارند! برای چنین بدکارهایی هیچ یاوری نیست. 71
وقتی آیههای روشنگر ما را برایشان میخوانند، آثار انکار را در چهرۀ سران بتپرست تشخیص میدهی؛ بهطوریکه کم مانده از شدت خشم، به کسانى حملهور شوند که آیههای ما رابرایشان مىخوانند! بگو:«شما را به بدتر از این خشم و خشونتتان خبر بدهم؟ آتش جهنم! خدا آن رابه بتپرستهایی مثل شما وعده داده و آن بد سرانجامى است!» 72
مردم! به مثالی که در ادامه میآید، خوب گوش کنید: بتهایی که شما بهجای خدا صدا میزنید، هرگز نخواهند توانست حتی یک مگس بیافرینند؛ هرچند برای این کار دستبهدستِ هم بدهند! تازه، اگر مگسها چیزی از آن بتها بردارند، بتها نمیتوانند پَسش بگیرند! هم بتها بیچاره و ناتواناند و هم مگسها! 73
بزرگیِ خدا را آنطورکه بایدوشاید، نشناختند. خدا نیرومندِ شکستناپذیر است. 74
برای راهنماییِ مردم، خدا از بین فرشتگان مأمورانی انتخاب میکند و از میان مردم، پیامبرانی. خدا شنوای بیناست، 75
از اوضاع و احوالِ آینده و گذشتۀ مأموران و پیامبرانش باخبر است و همۀ کارها به او ختم میشود. 76
مسلمانان! نمازِ با رکوع و سجدۀ کامل بهجا آورید، خدا رابندگی کنید، کارهای خیر بکنید و برای مبارزۀ همهجانبه در راه خدا، سنگتمام بگذارید؛ بهامید آنکه در دنیا و آخرت خوشبخت شوید. خدا بود که از بین شما، گروهی انتخاب کرد... تا شاهد کارهای مردم باشید و پیامبر اکرم هم شاهد کارهای شما باشد. البته در دین اسلام که همان دین ابراهیم است، خدا به شما سخت نگرفت. هماو بود که شما را در کتابهای آسمانی قبلی و در این قرآن، مسلمان نامید. بنابراین، نماز را با آدابش بخوانید و صدقه بدهید و خودتان را به خدا بسپارید که او همهکارۀ شماست. خوب همهکارهای است و خوب یار و یاوری! 77و78