فهرست

ترجمه شنیداری، حسین انصاریان

  • 1 قطعه
  • 66':29" مدت زمان
  • 1460 دریافت شده
جزء پنجم، آیات 24 تا 147 سوره مبارکه نساء


و نیز [ازدواج با] زنانِ شوهردار [از هر ملت و قومی، بر شما حرام است]، مگر زنانی [غیر مسلمان] که [به سبب جنگ با شوهرانِ کافرشان از طریق اسیرشدنشان] مالک آنان شده اید، [این] قانونِ خداوند است که بر شما مقرّر شده [؛ زیرا اسارت، بر اساس حکم حق به منزلۀ طلاق است.] به جز این زنان [که حُرمت ازدواج با آنان بیان شد]، دیگر زنان با پرداختن بخشی از اموالتان [به عنوان مَهریه و هزینه هایی غیر آن] بر شما حلالند، درصورتی که قصدتان ازدواج با آنان باشد نه زِنا. از هر یک از زنان که با ازدواجِ موقت برخوردار شوید مَهریه اش را به عنوان واجبِ مالی بپردازید! و در آنچه پس از تعیین مَهریه [نسبت به کم و زیادکردنِ آن، یا کاستن و زیادکردن مدت] با یکدیگر توافق کردید باکی بر شما نیست؛ [وضع قوانین و احکامِ آسان، برای این است که] خداوند همواره دانا و حکیم است «24»
از شما کسی که به سبب تنگدستی نتواند با زنان آزادِ باایمان ازدواج کند پس با کنیزان جوان مؤمنی که در اختیار شما مسلمانانند [پیمان ازدواج ببندد]، [اقرار به ایمان از جانب کنیز برای مشروعیت ازدواج با او کافی است،] خداوند به ایمان شما [در این که ظاهری یا باطنی است] داناتر است، شخص آزاد و کنیز اعضای یک پیکرند، [لذا در هویت و ارزشِ انسانی یکسانند،] با کنیزان با اجازۀ مالکانشان ازدواج کنید و مَهریۀ آنان را به طور متعارف به خودشان بپردازید! [مشروعیت این ازدواج مشروط به این است که] قصدِ کنیزان ازدواج باشد نه زِنا، و نه گرفتنِ معشوقِ [نا مشروع] در خلوت. چنانچه کنیزان پس از ازدواج مرتکب زِنا شوند نصف مجازات زنان آزاده بر آنان است. این [ازدواج با کنیز] برای کسی از شما [مناسب] است که بترسد [در برابر غریزۀ جنسی] به مشقّت [و نهایتاً به گناه] دچار شود، البته استقامت شما [در برابر فشار غریزۀ جنسی] بهتر [از ازدواج با کنیزان] است، خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است «25»
خداوند اراده دارد [احکامِ حلال و حرامش را] برایتان توضیح دهد، و شما را به روش های [درست و استوارِ] پیشینیان راهنمایی نماید، و رحمت و آمرزشش را نصیبتان کند، خداوند دانا و حکیم است «26»
و خداوند می خواهد [به سبب عمل شما به احکامش،] با رحمت و مغفرتش به شما توجه کند، و آنان که پیرو خواسته های نامشروع اند می خواهند شما [در امور زندگی و مسائل جنسی و ترک احکام خدا] به انحراف بزرگی دچار شوید «27»
خداوند می خواهد [با تشریعِ احکام و قوانین، بار مشکلات و پیچیدگی های زندگی را] بر شما آسان کند؛ زیرا انسان ناتوان آفریده شده است«28»
ای مؤمنان! اموال یکدیگر را بین خود به حرام نخورید! مگر از راه تجارتی که با رضایتی [مشروع] میان خودتان صورت گرفته باشد، و خودکشی نکنید! مسلّماً خداوند همواره به شما مهربان است «29»
هرکس با تجاوز [از حدود خدا] و بر پایۀ ستم [بر دیگران] مرتکب خوردن مال حرام و خودکشی شود قطعاً او را در آتشی سوزان وارد می کنیم، و این کار بر خدا آسان است «30»
اگر از گناهان کبیره ای که از آن ها نهی می شوید اجتناب کنید بدی های [دیگر] شما را از پروندۀ شما محو کرده، و به جایگاه ارزشمندی واردتان می کنیم«31»
ثروتی که خداوند به سبب آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده آرزو نکنید [مباد این که دچار حسد و طمع گردید! تفاوت در دارایی ها از لوازم زندگی دنیا و بر پایۀ محاسبات حکیمانه است ]. برای مردان از آنچه [به وسیلۀ کسبِ مشروع] به دست آورده اند بهره ای است، و برای زنان [هم] از آنچه کسب کرده اند بهره ای است، فزون بخشی خداوند را [با کمک تقوا و کسب حلال] درخواست کنید؛ چون خداوند همواره به همه چیز داناست«32»
برای هرکسی از اموالی که [برای بعد از خود] به جای گذارده وارثانی قرار داده ایم که از میراث پدر و مادر و نزدیکان ارث ببرند، و به کسانی که با آنان پیمان [شرعی و عُرفی] بسته اید سهمشان را [از میراث] بپردازید! قطعاً خداوند همواره بر همه چیز شاهد است«33»
مردان، کارگزاران و تدبیرکنندگانِ [زندگی] زنان هستند؛ این به سبب برتری هایی است که خداوند [از نظر توان جسمی و مقاومت روحی و تحمّل مشکلات] برای مردان نسبت به زنان قرار داده، و نیز به سبب آن است که مردان از اموالشان [هزینۀ زندگی زنان را به عنوان حقی لازم] می پردازند، پس زنانِ شایسته [با رعایت جهات شرعی] فرمانبردار شوهرند، و در برابرِ حقوقی که خداوند [به نفع آنان بر عهدۀ شوهرشان] نهاده، حافظ [حقوق و] اَسرار [و اموال شوهر و پاکدامنی خود در غیاب او] هستند. و آن زنانی که از نافرمانی و مخالفتشان [با خود] بیم دارید [در مرحلۀ اول] پندشان دهید، و [در مرحلۀ بعد] از خوابگاهشان دوری کنید، و [چنانچه این دو کار مؤثر واقع نشد] آنان را تنبیه کنید [به گونه ای که منتهی به آزار بدنی موجب دیه نشود،] ولی اگر از شما اطاعت کردند برای در مضیقه قراردادنِ آنان هیچ بهانه ای مجویید! بدانید خداوند بلند مرتبه و بزرگ است [و قدرتش فوق همۀ قدرت هاست]«34»
[شما ای بزرگان خانواده و حاکمان شرع!] اگر از اختلاف و ناسازگاری زن و شوهر بیم داشتید داوری از خانوادۀ مرد، و داوری از خانوادۀ زن انتخاب کنید [تا برای رفع اختلاف اقدام کنند]، چنانچه دو داور نیت اصلاح داشته باشند خداوند میان هر دو توافق [در رأی] ایجاد می کند [تا به مصلحت زن و شوهر حکم کنند،] یقیناً خداوند همواره [به نیات و اعمال شما] دانا و آگاه است«35»
خداوند را بپرستید و چیزی را شریک و همتای او قرار ندهید، و به اینان [که برای شما بیان می کنیم] نیکی کنید: پدر و مادر، خویشاوندان، یتیمان، نیازمندان، همسایۀ نزدیک، همسایۀ دور، همنشینان، در راه ماندۀ بی زادوتوشه و بردگانی که مالک آنان هستید، بی تردید خداوند کسی را که متکبّر و خودستاست دوست ندارد«36»
آنان که [از هزینه کردنِ اموالشان] بخل می ورزند و مردم را به بخل ورزیدن دعوت می کنند، و آنچه را خداوند از فزون بخشی خود به آنان داده پنهان می کنند [تا نیازمندان به سویشان نیایند، کافرند]، و ما برای کافران عذابی خوارکننده آماده کرده ایم «37»
و آنان که اموالشان را برای خودنمایی به مردم انفاق می کنند و به خداوند و روز قیامت ایمان ندارند [شیطان همدم آنان است]، و هرکس شیطان همدم اوست بی تردید بد همدمی است !«38»
به آنان چه زیانی می رسید اگر به خداوند و روز قیامت مؤمن می شدند و از آنچه خداوند به آنان عطا کرده انفاق می کردند؟ خداوند همواره دانای به [ظاهر و باطن] آنان است «39»
مسلّماً خداوند به اندازۀ وزن ذرّه ای ستم نمی کند، چنانچه کار نیکی [هموزن ذرّه ای] باشد آن را چند برابر می سازد، و از نزد خود پاداش بزرگی در برابر آن می دهد«40»
چگونه است [حال و وضع مردم] هنگامی که از هر امتی گواهی [که پیامبر آنان است، بر اعمالشان] بیاوریم، و تو را نیز گواهِ بر آنان آوریم ؟«41»
در آن روز کسانی که منکر [حقایق] بودند و از پیامبر نافرمانی کردند آرزو می کنند [ای کاش] با زمین یکسان می شدند [و برای آنان وجودی نبود]! و نمی توانند هیچ سخنی را [که در دنیا دربارۀ قرآن و پیامبر به باطل و ناروا می گفتند] از خداوند پنهان کنند«42»
ای مؤمنان! درحالی که هشیاری کامل ندارید به [اقامۀ] نماز نزدیک نشوید تا [پس از هشیاری] بدانید [در محضر حق] چه می گویید. و نیز در حال جنابت [به نماز نزدیک نشوید] تا غسل کنید، جز هنگامی که در سفر هستید [و دسترسی به آب ندارید، پس با تیمّم نماز بخوانید] و اگر بیمار باشید یا مسافر، یا فردی از شما قضای حاجت کرده، یا با زنان آمیزش داشته اید و [برای وضو و غسل] آب نیافتید با خاک پاک تیمّم کنید؛ [بدین صورت که] بخشی از صورت و دست هایتان را [با آن] مسح کنید؛ مسلّماً خداوند همواره گذشت کننده و بسیار آمرزنده است«43»
آیا وضع و حال کسانی که بهره ای اندک از کتاب [تورات و انجیل] به آنان عطا شد ندانسته ای؟ که [با پنهان کردن حقایقِ کتاب و تحریف برخی آیاتش] گمراهی می خرند، و [به سبب حسادت و دشمنی] می خواهند شما [هم] از راه [مستقیم] گمراه شوید «44»
و خداوند به دشمنان شما [که خود را خیرخواه نشان می دهند] آگاه تر [از شما] است، خداوند از جهت سرپرستی و ولایت [برای شما] بس است، و از نظر یاور بودن [برای شما] کافی است «45»
برخی از یهودیان، حقایق [کتاب آسمانی تورات] را [با تفسیرهای نادرست] از معانی [اصلی ]اش تغییر می دهند، و [به پیامبر] می گویند: [دعوتت را] شنیدیم، ولی [در باطن می گویند:] نافرمانی می کنیم. [و خطاب می کنند: سخن ما را] بشنو، که [ای کاش] نشنوی! و [می گویند:] «راعِنا». [یعنی: ما را رعایت کن.] اما با پیچ وخم دادنِ زبان [قصد می کنند معنای آن را جهت توهین به پیامبر] و طعنه زدن به دین [تغییر دهند]، اگر اینان [به جای توهین و تحریف و بازیگری] می گفتند: [دعوتت را به گوشِ قبول] شنیدیم و پایبند به اطاعت شدیم، و [سخنانمان را] بشنو و مهلتمان ده. برای آنان بهتر و [راهی] استوارتر بود، ولی خداوند به سبب کفرشان لعنتشان کرده، و جز عده ای اندک مؤمن نمی شوند«46»
ای اهل کتاب! به آنچه [بر پیامبر] نازل کرده ایم که گواهی دهنده [حقانیت تورات و انجیلِ] همراه شماست ایمان آورید، پیش از آن که چهره هایی را [از صورت واقعی انسانی و انسانیت] محو کنیم، و [به کیفر تکبّر در برابر قرآن و پیامبر] به [تاریکی باطن و گمراهی غیر قابل جبران] پیشین آنان بازگردانیم، یا چنان که اصحاب سَبت [روز شنبه] را لعنت کردیم لعنتشان کنیم؛ فرمان [و خواست] خداوند همواره شدنی است«47»
خداوند [معبودگرفتنِ بُت ها و طاغوت ها که] شرک ورزی به او [است] را نمی آمرزد، و غیر آن را برای هرکس که بخواهد می آمرزد؛ هرکس به خداوند شرک ورزد یقیناً گناه بزرگی مرتکب شده است«48»
آیا وضع و حال کسانی که خود را [بدون دلیل] می ستایند ندانسته ای؟ [این خودستایی فاقد ارزش است،] بلکه خداوند است که هرکس را بخواهد [بر اساس ملاک های تعیین شده در اسلام] می ستاید، و [خودستایان و آنان که خدا ستایششان کرده در کیفر و پاداش] به اندازۀ رشتۀ نازک میان هستۀ خرما مورد ستم قرار نخواهند گرفت «49»
بنگر که[در این خودستایی و برتری جویی بر دیگران که آن را امتیازی از سوی خداوند برای خود می دانند] چگونه بر خدا دروغ می بندند، و همین گناهِ آشکار [برای استحقاق عذاب آنان در دنیا و آخرت] کافی است«50»
آیا وضع و حال کسانی که بهره ای اندک از کتاب [تورات و انجیل] به آنان داده شده ندانسته ای که به هر معبود باطلی و هر طغیانگرِ گمراه کننده ای ایمان دارند، [و به شدت به آن ها وابسته اند،] و در مورد کافران می گویند: اینان از کسانی که مؤمن [به قرآن و پیامبر] شده اند راه یافته ترند؟!«51»
وابستگان به معبودهای باطل و طغیان گران کسانی هستند که خداوند لعنتشان کرده، و هرکه را خداوند لعنت کند هرگز برای او یاوری نخواهی یافت «52»
آیا ایشان را بهره ای از فرمانروایی و حکومت است [تا چیزی به مردم دهند و کارسازشان باشند]؟ اگر هم بهره ای بود [به سبب تنگ نظری و انحصار طلبی و بخلشان] چیزی به اندازۀ گودی پشت هستۀ خرما به مردم نمی دادند «53»
بلکه آنان به مردمی [چون پیامبر و اهل بیت او،] به علت آنچه خداوند از فضل و احسانش به آنان عطا کرده حسد می ورزند. همانا ما به خاندان ابراهیم کتاب و معارف استوار و سودمند دادیم، و به آنان فرمانروایی و حکومتِ با عظمتی عنایت کردیم «54»
پس برخی از اهل کتاب به او [محمد صلی الله علیه وآله که آخرین فرستادۀ خدا و والاترین شخصیت از خاندان ابراهیم است] ایمان آوردند، و بعضی [با آگاهی به اوصاف او و یقین به صحت نبوتش] از او روی گردانده [منکرش شدند]، دوزخ که آتشی برافروخته و سوزان است [برای آنان] بس است «55»
به زودی کسانی را که به آیات ما کافر شدند به آتشی [سوزان و شکننده] وارد می کنیم، هرگاه پوستشان [در آن آتش] بریان شود پوست های دیگری جایگزین آن می کنیم تا همواره عذاب را بچشند؛ قطعاً خداوند توانای شکست ناپذیر و حکیم است «56»
و به زودی مؤمنانِ دارای عمل شایسته را در بهشت هایی که از زیر [درختان] آن نهرها جاری است درآوریم درحالی که در آن جا همواره جاودانه اند، در آن [جایگاهِ با ارزش] همسرانی پاکیزه ویژۀ آنان است، و ایشان را در زیر سایه های پایدار [و آرام بخش] وارد می کنیم «57»
خداوند به شما فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانش برگردانید، و چون میان مردم به داوری نشستید به عدالت داوری کنید! [فرمانِ بازگرداندنِ امانت و به کارگیری عدالت در داوری] نیکو چیزی است که خداوند شما را به آن موعظه می کند، همانا خداوند همواره شنوا و داناست«58»
ای مؤمنان! از خداوند اطاعت کنید، و نیز از پیامبر و صاحبان امرتان [که اوصیای به حق پیامبرند و مثلِ او دارای مقام عصمتند] فرمان ببرید! پس هرگاه دربارۀ چیزی [از احکام و امور مادّی و مسائل خانوادگی و اجتماعی و جنگ و صلح] اختلاف داشتید، اگر به خداوند و قیامت مؤمن هستید [برای خاتمه یافتنِ اختلاف] آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید! این [کار] برای شما بهتر و از نظر عاقبت نیکوتر است«59»
آیا وضع و حال کسانی که ادّعا دارند به آنچه بر تو و پیش از تو نازل شده مؤمن هستند ندانسته ای که می خواهند [در مورد اختلافشان] داوری را نزد طاغوت [؛ همان حاکمان ستمکار و قُضات رشوه خوار] برند؟ درحالی که فرمان یافته اند به طاغوت کافر باشند، و شیطان [با سوق دادنشان به سوی طاغوت] می خواهد آنان را به گمراهی دوری [که هرگز در آن دسترسی به هدایت ندارند] دچار کند «60»
چون به آنان گویند: [برای داوری و آگاه شدن به حقایق الهی] به سوی آنچه خداوند نازل کرده، و به محضر پیامبر [اسلام] بیایید. منافقان را می بینی که به شدت از تو رویگردان می شوند «61»
پس وضع و حالشان چگونه خواهد بود هنگامی که به سبب عمل زشتِ رفت وآمدشان با طاغوت حادثۀ ناگواری به آنان برسد؟ سپس درحالی که به خداوند سوگند می خورند به محضرت می آیند که ما [از داوری بردن نزد دیگران] نیتی جز صلح و توافق [میان طرفینِ اختلاف] نداشتیم «62»
آنان کسانی هستند که خداوند آنچه [از نیت شوم و حسد و نفاق] در دل دارند می داند، [با این وضعی که دارند اکنون] از مجازاتشان چشم بپوش و پندشان ده، و با بیانی رسا که در دلشان اثر کند [عواقب کارشان را در دنیا و آخرت] برای آنان بیان کن «63»
هیچ پیامبری را نفرستادیم جز آن که به خواست خداوند از او اطاعت شود، اگر آنان هنگامی که [با ارتکاب گناه و رفت وآمد با طاغوت] به خود ستم کردند نزد تو می آمدند و از خداوند درخواست آمرزش می کردند، و پیامبر هم برای آنان خواستار آمرزش می شد مسلّماً خداوند را بسیار توبه پذیر و مهربان می یافتند «64»
به پروردگارت سوگند! آنان مؤمن [واقعی] نخواهند بود مگر آن که تو را در آنچه میان خود اختلاف دارند به داوری بپذیرند، سپس از داوری ات در باطنشان احساس دلتنگی [و نارضایتی] نکنند و [کاملاً] تسلیم [حکم تو] باشند «65»
اگر بر آنان [مانند برخی از امت های پیامبران پیشین] واجب می کردیم که [به کفارۀ گناهانتان] یکدیگر را بکشید، یا از شهر و وطنتان [به نقطه ای دوردست] کوچ کنید. فقط اندکی از آنان آن کارها را انجام می دادند، اگر به اندرزهایی که به آنان داده می شود عمل می کردند قطعاً برای آنان بهتر، و در جهت تثبیت [ایمان و ثابت قدمی] مؤثرتر بود «66»
ما نیز در آن صورت پاداش بزرگی از سوی خود به آنان می بخشیدیم«67»
و یقیناً به راه راست هدایتشان می کردیم«68»
آنان که [صادقانه] از خدا و پیامبر اطاعت کنند در زمرۀ پیامبران، صِدّیقان، شهیدان و صالحانند که از نعمت های کاملِ حق برخوردارند، و [این چهار گروه] برای آنان نیکو همنشینانی هستند «69»
این [همنشینی]، احسانی از سوی خداست، و [در استحقاق این پاداشِ بی نظیر] کافی است که خدا [به نیات و اعمال مطیعان] داناست«70»
ای مؤمنان! [در برابر دشمن آماده باشید!] سلاح و ساز و برگِ جنگی خود را برگرفته، گروه گروه یا به صورت دستۀ واحد [به سوی دشمن] کوچ کنید !«71»
از میان شما کسانی [چون منافقان] هستند که [از رفتن به جنگ] درنگ [و تخلّف] دارند [و دیگران را هم به درنگ و تخلّف تشویق می کنند]، اگر در میدان جنگ به شما [رزمندگان، شکست و] آسیبی برسد، می گویند: خدا به ما لطف داشت که با آنان [در میدان جنگ] حضور نداشتیم ؟!«72»
و اگر پیروزی و غنیمتی از سوی خداوند نصیب شما شود، چنان که گویی میان آنان و شما هرگز دوستی و رفاقتی نبوده [آهِ سردی می کشند و] می گویند: ای کاش با آنان در جنگ حضور داشتیم، و در نهایت به پیروزی و غنیمتی بزرگ می رسیدیم؟!«73»
آنان که [بر اساس آگاهی و معرفتشان به حقایق،] زندگی [زودگذر و فانی] دنیا را با آخرتِ [پرنعمتِ جاودانی] مبادله می کنند البته باید در راه خدا بجنگند، هرکه در راه خدا بجنگد و کشته شود یا [بر دشمن] پیروز گردد به زودی پاداش بزرگی به او عطا می کنیم «74»
شما را چه شده که در راه خدا، و [برای رهایی] مردان و زنان و کودکانی که [بر اثر ستمکاری طاغوتیان در همۀ امور] به زنجیرِ استضعاف بسته شده اند [و راه چاره بر آنان مسدود گشته] نمی جنگید؟! آن مستضعفانی که همواره [به پیشگاه خداوند ناله کرده،] می گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که اهلش ستمکارند خارج کن، و از سوی خود سرپرستی [نجات بخش] و یاوری [دلسوز] برای ما قرار ده !«75»
مؤمنان در راه خدا می جنگند، و کافران در راه طاغوت پیکار می کنند؛ بنابراین با یاران شیطان بجنگید! که یقیناً توطئه و نیرنگ شیطان [در برابر ارادۀ خدا و استقامت شما] بی پایه و سست است «76»
آیا وضع و حال کسانی که [پیش از نزول حکمِ جهاد] به آنان گفته شد: دست [از جنگ] باز دارید، و [فعلاً در این موقعیت،] نماز را [با شرایط ویژه اش] بخوانید و زکات بپردازید ندانسته ای [که به خاطر نبودن فرصت جنگ رنجیده خاطر شدند،] و چون جنگ بر آنان واجب گشت ناگهان گروهی از آنان مانند ترس از [عقوبت] خدا، یا ترسی سخت تر از آن، از دشمن ترسیدند و [معترضانه] گفتند: پروردگارا! چرا جنگ را بر ما واجب کردی؟ و چرا ما را تا زمانی نزدیک مهلت ندادی [که به امورمان سر و سامان دهیم]؟ بگو: کالای دنیا [که به آن دل بسته اید و به این علت نمی خواهید از ترس کشته شدن به جنگ بروید] اندک [و فانی] است، و آخرت برای آنان که [از خدا اطاعت کرده و از محرّماتش] اجتناب داشتند بهتر است، و به اندازۀ رشتۀ میان هستۀ خرما مورد ستم قرار نمی گیرند «77»
هرکجا باشید مرگ شما را درمی یابد؛ هرچند در قلعه های محکم و استوار باشید، اگر خیری [چون پیروزی و غنیمت] به آنان [که منافق سست اراده و ترسو هستند] برسد می گویند: این از سوی خداست. و اگر حادثه ای [چون شکست و ناکامی] دچارشان گردد می گویند: این از ناحیۀ [سوء تدبیر و مدیریتِ] توست. بگو: همۀ [خوبی ها و آسیب ها] از ناحیۀ خداست [که به صورت نتیجۀ اعمالِ درست و نادرست تحقق می یابد.] این گروه را چه شده که نمی خواهند [معارف الهی و حقایق را] بفهمند؟!«78»
[ای انسان!] آنچه از خوبی ها به تو می رسد از سوی خداست، و هرچه از آسیب ها دامنگیر تو می شود از ناحیۀ خودِ توست. [ای پیامبر!] و [از خوبی هایی که از سوی ماست این است که] تو را برای مردم به پیامبری فرستادیم، و شاهد بودنِ خدا [بر پیامبری تو] بس است«79»
هرکه از پیامبر اطاعت کند در حقیقت از خداوند اطاعت کرده است، و هرکه [از پیامبر] روی برتابد [حسابِ کارش بر عهدۀ ماست،] ما تو را بر آنان به عنوان مسئول [اعمالشان که به اجبار از نافرمانی حفظشان کنی] نفرستادیم «80»
آنان [در حضور تو] می گویند: [وظیفۀ ما] اطاعت [از توست]. ولی چون از نزد تو بیرون می روند گروهی از آنان در شب نشینی ها[ی مخفیانه] بر خلاف آنچه تو [بر اساس وحی] می گویی اظهار نظر کرده و تدبیر می کنند، خداوند آنچه را در شب نشینی ها[ی مخفیانه] می گویند [در پروندۀ اعمالشان] می نویسد. از آنان روی برتاب و بر خداوند توکل کن! کارسازبودنِ خداوند [برای بندگان] بس است«81»
آیا در [معانی] قرآن تأمل نمی کنند [و با دیدۀ بصیرت به آن نظر نمی اندازند]؟ چنانچه از جانب غیر خدا بود مسلّماً اختلافات فراوانی در آن می یافتند«82»
چون خبری از ایمنی و ترس [مانند پیروزی و شکست] به آنان [که مردمی سست ایمان یا منافقند] برسد، آن را [تحقیق نکرده در میان مردم] شایع می کنند، درحالی که اگر [پیش از شایع کردنش] آن را به پیامبر و اولیای امورشان [که صاحبان درایت و بینشند] ارجاع می دادند آنان [با دلایل و قرائن، درستی و نادرستی اش را می یافتند و] شما را به اصل موضوع آگاه می ساختند، چنانچه احسان و رحمت خداوند بر شما نبود جز عدۀ اندکی همه از شیطان پیروی می کردید، [و از حق و انجام تکالیف به ویژه جهاد در راه خدا فاصله می گرفتید ]«83»
[اکنون که بسیاری از مردم به دنبال شایعات بی اساس و دلهره آور، از رفتن به جنگ امتناع می کنند] خودت در راه خدا به جنگ برو! تو نسبت به خودت مکلف هستی، مؤمنان را نیز [به جنگ با دشمن] تشویق کن! امید است خداوند آسیب و گزند کافران را [از تو و مؤمنانی که به مسئولیت های خود پایبند هستند] باز دارد، خداوند قدرتش شدیدتر و عذابش سخت تر است«84»
هرکس [برای تحققِ هرکار خیری] وساطتی نیکو کند بهرۀ فراوانی از آن برایش خواهد بود، و هرکس [برای انجام هر شرّی] وساطتی ناپسند به میان آورد سهمی از وزر و وبالش نصیب اوست، خداوند همواره نگهبان بر هرچیزی است«85»
هرگاه از جانب کسی سخن پسندیده ای [چون سلام یا عمل نیکی] به شما می رسد، نیکوتر از آن یا همانندش را برای او تلافی کنید، همواره خداوند محاسبه کنندۀ همه چیز [حتی سلام و کار نیک] است«86»
خدای یکتاست که هیچ معبودی جز او نیست، یقیناً همه شما را در روز قیامت که در [فرارسیدن] آن هیچ شکی نیست [برای محاسبۀ اعمال] جمع می کند، راستگوتر از خداوند از جهت گفتار کیست؟«87»
شما را چه شده که در مورد منافقین دو گروه شده اید [؛ گروهی طرفدار و دسته ای مخالف،] درصورتی که خداوند آنان را به کیفر اعمال [ناپسند]شان [در چاه گمراهی] نگونسار کرده، آیا [شما طرفداران آنان] می خواهید کسانی را که خدا گمراه کرده هدایت کنید؟! درحالی که [ای پیامبر!] خداوند هر کس را گمراه کند هرگز برای او راهی [به سوی هدایت] نخواهی یافت «88»
آنان آرزو دارند همان گونه که خود کافرند شما هم کافر شوید تا [در کفر و ضلالت] با هم یکسان باشید؛ بنابراین از آنان دوستانی انتخاب نکنید، تا این که در راه خدا [برای پذیرفتن دین] هجرت کنند، اگر [از هجرت] روی گرداندند [دلیل بر این است که بر کفر و نفاق پایبندند،] پس آنان را هرکجا یافتید بگیرید و بکُشید! و از آنان برای خود سرپرست و یاور نگیرید!«89»
مگر کسانی که به گروهی بپیوندند که بین شما و ایشان پیمانی [چون پیمان متارکۀ جنگ یا پیمان های دیگر] است، یا درحالی که سینه هایشان از جنگ با شما یا با قوم خود به تنگ آمده باشد نزد شما آیند، اگر خدا می خواست آنان را بر شما مسلط می کرد، در آن صورت با شما می جنگیدند، پس اگر از شما کناره گرفته، جنگ نکردند و پیشنهاد صلح و آشتی دادند [به آنان تجاوز نکنید! زیرا] خداوند برای تجاوز به آنان به شما اجازه نداده است «90»
به زودی گروهی دیگر را می یابید که می خواهند [با نیرنگ] از ناحیۀ شما و قوم خود در امان باشند، [اما به سبب خباثتِ باطنشان مورد اطمینان نیستند، به همین علت] هر بار به فتنه [و آشوب و جنگ با مسلمانان] دعوت می شوند با سر در آن می افتند، اگر از [جنگ با] شما کناره نگرفتند و پیشنهاد صلح ندادند و [بر ضد شما] دست [از فتنه و آشوب] برنداشتند هرجا آنان را یافتید بگیرید و به قتل برسانید! آنانند که ما برای شما در [گرفتن و کشتن] آنان دلیلی روشن قرار داده ایم «91»
شایستۀ هیچ مؤمنی نیست که مؤمنی را به قتل برساند مگر [این که] از روی اشتباه [اتفاق بیفتد]؛ و کسی که مؤمنی را به اشتباه به قتل برساند باید بردۀ مؤمنی را آزاد کند و خون بهایی به وارثان مقتول بپردازد، مگر آن که خون بها را ببخشند، اگر مقتول از گروهی باشد که دشمن شمایند ولی خود مؤمن است فقط آزادکردنِ یک بردۀ مؤمن [بر عهدۀ قاتل است]، و اگر [مقتولِ مؤمن] از گروهی باشد که بین شما و آنان پیمانی برقرار است باید قاتل خون بهای مقتول را به وارثانش بپردازد علاوه بر آن یک بردۀ مؤمن را آزاد کند، و کسی که [برده ای] نیافت باید دو ماه پیاپی روزه بگیرد، [این حکم به سبب پذیرش توبۀ قاتل] رحمتی از سوی خداست، و خداوند همواره دانا و حکیم است «92»
هرکس مؤمنی را عمداً به قتل برساند کیفرش دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود، و خدا او را مورد خشم و لعنت قرار داده و عذابی بزرگ برایش آماده ساخته است «93»
ای مؤمنان! زمانی که [برای نبرد با دشمن] در راه خدا سفر می کنید [دربارۀ شناخت مؤمن از کافر] تحقیق کامل کنید! و به کسی که نزد شما اظهار اسلام می کند نگویید: تو مؤمن نیستی. [تا] برای به دست آوردن کالای اندک و ناپایدار زندگی دنیا [او را بکُشید، اگر غنیمت می خواهید برای شما] نزد خداوند غنائم [جاوید] فراوانی است، ایمان شما هم پیش از این، زبانی و ظاهری بود، خداوند بر شما منّت نهاد [تا به ایمان قلبی و ثابت رسیدید]؛ بنابراین باید [دربارۀ اشخاص] تحقیق کامل کنید [تا در مورد آن ها مرتکب خلافی نشوید]، خداوند همواره به آنچه انجام می دهید آگاه است «94»
مؤمنانی که بدون بیماری جسمی [و بدون عذر دیگر] در خانه نشستند [و به جهاد نرفتند] با مجاهدانی که با اموال و جانشان در راه خدا جهاد کردند یکسان نیستند، خداوند جهادگران با مال و جان را به مرتبه ای مهم بر خانه نشینان برتری بخشیده است، و هریک از این دو گروه را [به تناسب ایمان و عمل صالحشان] وعدۀ پاداش نیک داده، و جهادکنندگان را بر خانه نشینانِ [بی عذر] به پاداشی بزرگ برتری داده است «95»
[آن پاداش بزرگ] رتبه هایی از سوی خدا [است] و [آنان را به] آمرزشی [ویژه می آمرزد] و [به] رحمتی [خاص مورد رحمت قرار می دهد]، خداوند همواره بسیار آمرزنده و مهربان است «96»
مسلّماً کسانی که [با ترک هجرت و ماندن زیر سلطۀ کافران] بر خود ستم کردند چون فرشتگان مشغول قبض روحشان شوند به آنان گویند: [از نظر زندگی و دینداری] در چه وضع و حالی بودید؟ می گویند: ما در زمین مستضعف [و فاقد قدرت] بودیم. [فرشتگان] می گویند: آیا زمینِ خدا پهناور نبود تا در آن [از محیط کفر به دیار ایمان] مهاجرت کنید؟ اینان [که با داشتن قدرت و زمینۀ هجرت، ترک هجرت کرده و با فرهنگ کافران زیستند] جایگاهشان دوزخ است، و دوزخ عاقبت بدی است !«97»
مگر مردان و زنان و کودکان مستضعفی که [برای نجات خود از سرزمین کافران] هیچ چاره ای ندارند و راهی [برای هجرت] نمی یابند «98»
امید است خداوند از آنان بگذرد، خداوند همواره گذشت کننده و بسیار آمرزنده است «99»
هرکس در راه خدا هجرت کند اقامتگاه های فراوان [که در آن بتواند به آسانی به وظایفش عمل کند و بینی دشمن را به خاک بمالد]، و [نیز] فراخی [معیشت] خواهد یافت، و آن که از خانه اش به قصد هجرت به سوی خدا و پیامبرش بیرون رود سپس مرگ او را دریابد همانا پاداشش بر خداست، خداوند همواره بسیار آمرزنده و مهربان است«100»
هنگامی که در زمین سفر می کنید اگر بترسید از این که کافران آسیبی به شما وارد کنند بر شما باکی نیست که از نماز[های چهار رکعتی، دو رکعت] بکاهید؛ زیرا کافران همواره برای دشمنان آشکار شمایند [و از آسیب زدن به شما در هر موقعیتی امتناع ندارند]«101»
هنگامی که [در عرصۀ نبرد و میدان خطر] در میان مؤمنان باشی و بخواهی برای آنان [به جماعت] اقامۀ نماز کنی، باید گروهی از رزمندگان درحالی که لازم است به اسلحه های خود مسلّح باشند همراه تو [به نماز] ایستند، چون سجده کردند [و رکعت دوم خود را بدون اتصال به جماعت به پایان بردند] باید [برای حفاظت از دیگر رزمندگان] پشت سرتان قرار بگیرند، و آن گروهِ دیگر که [به سبب مشغول بودن به حفاظت،] نماز نخوانده اند بیایند و با تو نماز بخوانند، آنان باید [در حال نماز] از هوشیاری و احتیاط [نسبت به دشمن] غافل نباشند، و به اسلحه های خود مسلّح باشند؛ [چون] کافران دوست دارند شما از سلاح و ساز و برگ جنگی خود غفلت ورزید تا بی محابا بر شما هجوم آورند، و اگر از باران در زحمت هستید یا بیماری دارید بر شما باکی نیست که سلاحتان را بر زمین گذارید، ولی باید هوشیاری و احتیاط خود را حفظ کنید، مسلّماً خداوند برای کافران عذاب خوارکننده ای آماده کرده است «102»
چون نماز را [در میدان جنگ] به پایان بردید خدا را در حال ایستاده، و نشسته و خوابیده یاد کرده، [قلباً مورد توجه قرار دهید،] چون [از ناحیۀ دشمن] اطمینان یافتید [که هجومی در کار نیست] نماز را [به صورت معمولش] اقامه کنید! زیرا نماز همواره در اوقاتی معین وظیفه ای واجب بر عهدۀ مؤمنان است«103»
در تعقیب دشمن سستی نکنید! اگر شما [در جنگ با دشمن] به درد و رنج دچار می شوید آنان نیز چون شما گرفتار درد و رنج می گردند، و شما چیزی را [چون پیروزی و پاداش] از خداوند امید دارید که آنان این امید را ندارند، خداوند همواره دانا و حکیم است«104»
همانا این کتاب را بر اساس درستی و راستی بر تو نازل کردیم تا بین مردم به آنچه خداوند به تو آموخته داوری کنی، و [در داوری خود] حمایتگرِ خائنان مباش!«105»
از خداوند آمرزش بخواه؛ زیرا خداوند همواره بسیار آمرزنده و مهربان است «106»
از آنان که خائن به خود هستند دفاع مکن؛ زیرا خداوند خیانت پیشه گناه کار را دوست ندارد «107»
[خائنان روش خائنانۀ خود را] از مردم پنهان می کنند درحالی که نمی توانند از خدا پنهان بدارند، و هنگامی که در جلسۀ پنهانِ شبانه، [نقشه های خائنانه طرح می کردند، و] مطالبی که خدا به آن رضایت نداشت می گفتند خدا با آنان بود، خداوند همواره به آنچه انجام می دهند احاطۀ [کامل] دارد «108»
[بدانید] این شما [عشیرۀ خائنان] هستید که در زندگی دنیا از آنان دفاع کردید، پس چه کسی است که بتواند در قیامت از آنان در برابر خداوند دفاع کند؟ یا چه کسی است که [برای نجاتشان از دوزخ] کارسازشان باشد؟«109»
هرکس کارِ زیان باری [بر ضد کسی] انجام دهد یا [با عمل خلافی] بر خود ستم کند، سپس [با توبۀ واقعی] از خدا آمرزش بخواهد خدا را بسیار آمرزنده و مهربان خواهد یافت «110»
هرکس مرتکب گناهی شود فقط به زیان خود مرتکب می شود، خداوند همواره دانا و حکیم است «111»
هرکس مرتکب خطا یا گناهی شود سپس آن را به پاکدامنِ بی گناهی نسبت دهد یقیناً بُهتان و گناهی آشکار بر دوش گرفته است «112»
اگر احسان و رحمت خدا بر تو نبود گروهی از عشیرۀ خائنان تصمیم داشتند تو را [از داوری عادلانه] منحرف کنند، [این سبک مغزانِ خیال باف] جز خودشان را منحرف نمی کنند و هیچ زیانی به تو نمی رسانند، خداوند کتاب و معارف استوار و سودمند را بر تو نازل کرده، و آنچه را نمی دانستی به تو آموخت، و همواره احسانِ خداوند بر تو بزرگ است«113»
در بسیاری از رازگویی های آنان خیری نیست، جز کسی که [از طریق رازگویی] به صدقه یا کار نیک یا اصلاح بین مردم فرمان دهد، و هرکه برای طلب خشنودی خداوند چنین کند به زودی پاداش بزرگی به او خواهیم داد «114»
و هرکس بعد از آن که راه هدایت برایش روشن شد با پیامبر مخالفت کند و راهی جز راه مؤمنان را پیش گیرد، او را به همان سویی که روی آورده واگذاریم و به دوزخ درآوریم، و دوزخ عاقبت بدی است!«115»
یقیناً خداوند، [معبودگرفتنِ بُت ها و طاغوت ها که] شرک ورزی به او [است] را نمی آمرزد، و غیر آن را برای هرکه بخواهد می آمرزد، و هرکه به خداوند شرک ورزد قطعاً به گمراهی بسیار دوری [که هرگز در آن دسترسی به هدایت ندارد] دچار شده است «116»
[مشرکان] به جای خدا جز بُت هایی که هیچ اثری ندارند، [بلکه محکومِ تأثیرگذاری عوامل دیگرند] نمی پرستند، در حقیقت جز شیطانِ سرکشِ گمراه را اطاعت نمی کنند «117»
خداوند شیطان را از رحمتش دور کرده، و [او] اِعلام کرده؛ سوگند می خورم که از میان بندگانت سهمی معین [برای پیروی از فرهنگ گمراه کننده ام] انتخاب خواهم کرد «118»
مسلّماً آنان را گمراه می کنم، و دچار آرزوهای واهی و پوچ خواهم ساخت، و وادارشان می کنم [مسئلۀ خرافی] شکاف دادنِ گوش چهارپایان را [به نشانۀ حُرمت بهره گیری از آن ها] انجام دهند، و فرمانشان می دهم آفرینشِ خدایی را تغییر دهند، [به این صورت که جنسیت مرد را به زن، و زن را به مرد برگردانند، و فطرت پاکشان را به شرک بیالایند، و زیبایی های خداساخته در جسمشان را به شکلی دیگر تبدیل کنند،] هرکس به جای خدا شیطان را سرپرست و یار خود بگیرد مسلّماً به زیان آشکاری دچار شده است «119»
شیطان به پیروانش وعدۀ [دروغ] می دهد، و در آرزوها[ی سراب وار] می اندازد، و جز وعدۀ فریبنده به آنان نمی دهد «120»
پیروان شیطان جایگاهشان دوزخ است و از آن هیچ راهِ گریزی نیابند«121»
مؤمنانی که کارهای شایسته انجام داده اند یقیناً در بهشت هایی که از زیر [درختان] آنان نهرها جاری است وارد می کنیم، در آن همواره جاودانه اند، وعدۀ خداوند [دربارۀ بهشت و دوزخ] حتمی و تخلف ناپذیر است، راستگوتر از خدا از نظر گفتار کیست؟«122»
[پاداش و کیفر] نه بر وفق آرزوهای [بی دلیل برخی از] شما [مسلمانان] است، و نه بر وفق آرزوهای [واهی] یهود و نصاری، هرکس مرتکب کار زشتی شود به آن کیفر داده می شود، و در برابر خداوند سرپرست و یاوری نخواهد یافت «123»
کسانی از مردان یا زنان که بخشی از کارهای شایسته را انجام دهند، درصورتی که مؤمن باشند وارد بهشت می شوند، و به اندازۀ فرورفتگی پشت هستۀ خرما مورد ستم قرار نمی گیرند«124»
دینِ چه کسی بهتر است از انسانی که همۀ وجودش را تسلیم خدا کرده، خوبی ها را انجام می دهد [و از محرّمات می پرهیزد،] و پیروِ آیین ابراهیمِ یکتاپرست است؟ خداوند ابراهیم را [به سبب یکتاپرستی و کمالاتش] به عنوان دوست خود انتخاب کرده است«125»
آنچه در آسمان ها و در زمین است فقط در سیطرۀ مالکیت و فرمانروایی خداست، خداوند همواره بر هرچیزی احاطه دارد«126»
دربارۀ [حقوق] زنان از تو فتوا می خواهند، بگو: فقط خداوند دربارۀ آنان [مطابق احکامی که در اوایل همین سوره گذشت] به شما فتوا می دهد، و دربارۀ زنانِ [جوانِ] یتیمی که حقوق مقرر آنان را نمی پردازید و [به نیت خوردن اموالشان] تمایل به ازدواج با آنان دارید، [برابر احکامی که در این کتاب بر شما خوانده می شود فتوا می دهد]، و [نیز دربارۀ] کودکان مستضعف [فتوای خداوند احکامی است که در قرآن بر شما تلاوت می شود]، [خداوند به شما سفارش می کند که] با یتیمان به عدالت رفتار کنید، آنچه را [دربارۀ زنان و زنانِ جوانِ یتیم و کودکان مستضعف] از هرگونه خیر و نیکی انجام می دهید مسلّماً خداوند همواره به آن داناست«127»
اگر زنی از ناسازگاری و بی محبتی شوهرش یا از روی برتافتنِ او [از حقوق همسرداری] بیمناک است، [بنای زندگی را متلاشی نکنند چون] بر آن دو گناهی نیست که با یکدیگر از در صلح و آشتی درآیند، [گرچه به چشم پوشی بخشی از حقوقشان باشد،] و [البته] صلح و آشتی بهتر است، و بخل در [طبیعتِ] نفوس [مردم عجین] است [؛ به این علت، هریک از دو زوج در سازش و گذشت و ادای حق، بخل می ورزند]، و اگر [شما شوهران،] نیکی کنید و [از سرکشی و ناسازگاری و روی برتافتن از ادای حقوقِ زنان] بپرهیزید [از پاداشِ حق بهره مند می شوید]، مسلّماً خداوند همواره به آنچه انجام می دهید آگاه است «128»
شما هرچند حریص [بر عدالت] باشید هرگز نمی توانید [از نظر محبت و میل قلبی] میان زن ها[یی که در عقد خود دارید] به عدالت رفتار کنید، پس شوق و رغبت خود را به طورکامل متوجه [یک طرف] نسازید تا دیگری را [به صورت زنی] سرگردان [و محروم از شوهر] رها کنید، اگر توافق و سازش به خرج دهید و [از امور خلاف و ضد اخلاق در محیط همسرداری] بپرهیزید [مورد آمرزش قرار می گیرید]؛ زیرا خداوند همواره بسیار آمرزنده و مهربان است «129»
اگر [زن و شوهر راهی برای صلح و سازش نیافتند و] از یکدیگر جدا شوند خداوند هریک را از توانگری خود بی نیاز می کند، خداوند همواره بسیار عطاکننده و حکیم است«130»
آنچه در آسمان ها و زمین است فقط در سیطرۀ مالکیت و فرمانروایی خداست، البته ما به کسانی که پیش از شما کتاب آسمانی عطا کردیم و نیز به شما سفارش کردیم که [در همۀ امورتان] از خداوند [اطاعت کرده، و از محرّماتش] بپرهیزید، و [هشدار دادیم که] اگر کفر ورزیده [حقایق را انکار کنید زیانی به خدا نمی رسانید؛ زیرا] آنچه در آسمان ها و زمین است فقط در سیطرۀ مالکیت و فرمانروایی خداست، و خداوند همواره بی نیاز و ستوده است «131»
آنچه در آسمان ها و زمین است فقط در سیطرۀ مالکیت و فرمانروایی خداست، و خداوند برای کارسازی [همۀ امور جهان هستی] بس است«132»
ای مردم! اگر خداوند بخواهد همۀ شما را نابود می کند و گروه دیگری را [به جایتان] می آورد؛ زیرا خداوند همواره بر این کار تواناست«133»
کسی که فقط غنیمت و پاداش دنیا را بخواهد [دچار اشتباه و کوته بینی شده؛ زیرا] غنیمت و پاداش دنیا و آخرت [که محصول ایمان و عمل و تقواست] نزد خداست، خداوند همواره شنوا و بیناست«134»
ای مؤمنان! [در همۀ امورِ زندگی] قیام کننده به [اجرای] عدالت، و گواهی دهنده برای خدا باشید! هرچند به زیان خود یا پدر و مادر یا نزدیکانتان باشد، اگر [یکی از دو طرفِ نزاع] توانگر یا نیازمند باشد [به سبب لحاظ کردنِ وضعشان، بر خلاف خدا گواهی ندهید! زیرا] خداوند به [حمایت از] آنان سزاوارتر است، پس [در هنگام گواهی دادن] از خواسته های نامشروع پیروی نکنید که [نهایتاً از حق] منحرف شوید! و اگر به انحراف روی آورید یا [از گواهی دادن] امتناع کنید مسلّماً خداوند همواره به آنچه انجام می دهید آگاه است«135»
ای مؤمنان! به خداوند و پیامبرش و کتابی که به رسولش نازل کرده، و به کتابی که پیش از این فرستاده، [از روی صِدق و حقیقت] ایمان بیاورید! هرکس به خدا و فرشتگان و کتاب ها[ی آسمانی] و پیامبرانِ او و روز قیامت کافر شود مسلّماً به گمراهی دوری [که هرگز هدایت نخواهد یافت] دچار شده است «136»
کسانی که مؤمن شدند سپس کفر ورزیدند، باز مؤمن شدند و بار دیگر به کفر گراییدند، آن گاه بر کفر خود افزودند، خداوند بر آن نیست که آنان را بیامرزد، و به راه [راست] هدایت کند «137»
منافقان را خبر ده که حتماً برای آنان عذابی دردناک است «138»
همان کسانی که کافران را به جای مؤمنان سرپرست و دوست خود انتخاب می کنند، آیا قدرت را نزد آنان می طلبند؟ یقیناً همۀ قدرت فقط ویژۀ خداست «139»
همانا خداوند این حکم را در قرآن بر شما نازل کرده است که: چون با خبر شوید [گروهی] آیات خدا را مورد انکار و مسخره قرار می دهند با آنان ننشینید تا در سخنی دیگر درآیند، اگر بنشینید شما هم [در به دوش کشیدن بارِ انکار، و مسخره کردنِ آیات،] مانند آنان خواهید بود، یقیناً خداوند همۀ منافقان و کافران را در دوزخ جمع خواهد کرد «140»
هم آنان که به انتظار حوادث تلخی برای شمایند، اگر از سوی خداوند پیروزی نصیب شما شود، می گویند: مگر ما با شما [در جنگ] نبودیم؟ [پس سهم ما را از غنائم بپردازید.] و اگر برای کافران بهره ای [اندک از پیروزی] باشد [به آنان] می گویند: آیا ما [که در جبهۀ مسلمانان بودیم] بر شما تسلط نداشتیم؟ ولی شما را از [آسیب و زیان] مؤمنان باز داشتیم، [پس سهم ما را از غنیمت بدهید.] خداوند روز قیامت بین شما داوری می کند، و خداوند هرگز هیچ سلطه ای را به سود کافران بر ضد مؤمنان قرار نداده است «141»
منافقان همواره به خدا نیرنگ می زنند درحالی که خداوند کیفردهنده [و باطل کنندۀ] نیرنگ آنان است، چون به نماز مشغول شوند با کسالت نماز می خوانند و در برابر مردم عبادتی ریاکارانه انجام می دهند، و خدا را جز اندکی یاد نمی کنند «142»
درحالی که [این دورویانِ تبهکار] میان کفر و ایمان سرگردانند؛ نه با مؤمنانند و نه با کافران، هرکه را خدا [به کیفر نفاقش] در گمراهی بیندازد هرگز برای او راهی [به سوی هدایت] نخواهی یافت«143»
ای مؤمنان! کافران را به جای مؤمنانِ [ثابت قدم] به سرپرستی و یاری خود انتخاب نکنید! آیا می خواهید [با این کار] در پیشگاه خداوند بر ضد خود [برای عذابتان در دنیا و آخرت] دلیلی آشکار قرار دهید ؟«144»
قطعاً منافقان در پایین ترین طبقه از آتش دوزخند، و هرگز برای [نجات] آنان یاوری نخواهی یافت «145»
جز کسانی که [از گناه بزرگ نفاق] توبه نموده و [مفاسد ظاهری و باطنی خود را] اصلاح کردند، و به خداوند تمسک جستند و عبادتشان را برای خدا خالص کردند، پس [با این شرایط] در زمرۀ مؤمنانند؛ خداوند به زودی به مؤمنان پاداشی بزرگ خواهد داد «146»
اگر سپاس گزار [نعمت های بی شمار حق] باشید و صادقانه ایمان بیاورید خدا را با عذاب شما چه کار؟ خداوند همواره پاداش دهنده و داناست«147»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 66:29

مشخصات

تصاویر

پایگاه قرآن