فهرست
قسمت 3 - اسم در بسم الله

قسمت 3 - اسم در بسم الله

  • 20 دقیقه مدت
  • 200 دریافت شده
قسمت: 3
كارشناسان مهمان محمد تقی فیاض بخش
نام سریالی: ترجمان وحی
در این برنامه آقای محمدتقی فیاض بخش به ترجمه و شرح بسم الله الرحمن الرحیم می پردازند .
شرح اسم و مقام اسمیت

اسم به معنای علامت و نشانه است و در مسلک عرفا مقام ظهور است و تجلی ذات با صفتی از صفات* که به این اعتبار دارای مراتب مختلف خواهد شد. به مقام اول، حاصل تجلّی به فیض اقدس است که آن نتیجه ظهور ذات برای ذات است و مشاهده ذات کمال و جمال خود را در آینه اسماء و صفات. به مقام دوم حاصل تجلی فیض مقدس و نفس الرحمن است که نتیجه آن ظهور و بروز اعیان ثابته و خارجیه است در عوالم غیب و شهادت.

از تجلی فیض اقدس، اسماء و صفات در حضرت واحدیت و اعیان ثابته در حضرت علمیه حاصل می شود و حصول اعیان خارجیه که نتیجه ظهور فیض مقدس است. مراتب اسم همچنین ناظر به قوس صعود است، زیرا کشف هر حجاب و طی هر مرحله برای صعود به عوالم مافوق، منوط است به ادراک اسمی از اسماءالله؛ بنابراین سالک باید به قلب خود در وقت تسمیه بفهماند که تمام موجودات و تمام عوالم غیب و شهود در تحت تربیت اسماءالله بلکه به ظهور اسم الله ظاهرند تا تسمیه اش درست آید و این از اوایل مراتب تسمیه است. آخرش، نهایت سیر ثانی است و فنای فنا که در آن وقت سالک سیر تمام در حضرات اسماء نموده و متحقق به مقام قرب نافله شود.

«پس اول تسمیه سالک عبارت است از اتصاف به سمات و علامات الهیه و پس از آن از این مرتبه ترقی کند و خود به مقام اسمیت رسد و این اوائل قرب نافله است و چون به قرب نافله متحقق شد به تمام اسمیت نائل شود»(آداب الصلاه، ص235)

شیخ مؤیدالدین جندی در شرح فصوص می نویسد:

«فالاسم علامة علی المسمّی بخصوص حقیقته التی بها یمتاز عن غیرها من الحقائق و لکل اسم اعتباران:

اعتبارٌ من حیث الذات المسمّاه و اعتبار من حیث ما به یمتاز کل اسم عن الاخر و هو حجابیه الاسمیه فان اعتبرنا المسمّی، فهو الحق المتعیّن فی مرتبه ما من المراتب التعیّنیه و ان اعتبرنا الاسمیه فعلامة خاصّه و دلالة معیَّنه معیِّنه للمدلول المطلق بخصوص مرتبتها، فنفس تعیُّن الوجود الحق بالالهیه فی کل قابل قابل هوالاسم و لاکانت تعیّنات الوجود الحق و تنوعات تجلیه و ظهوره فی قابلیات الممکنات غیرِالمتناهیه و غیرَمتناهیه لذلک قال(ص) «لایبلغها الاحصاء» لان الذی یبلغها الاحصاء متناه و التعینات الوجودیه بالنفس الرحمانی لاتتناهی، فلاتحصی فلایبلغها الاحصاء و اما اسماء الاحصاء، فهی کلیات حقائق الوجوب و الفعل و التأثیر فهی مائة الا واحداً» (شرح فصوص الحکم، مویدالدین جندی، ص144)

تاج الدین خوارزمی هم در شرح فصوص الحکم می نویسد:

«بدانکه ذات هرگاه که ملاحظه کرده شود به صفتی معین از صفات به اعتبار تجلّیی از تجلیات او را اسم گویند چنانکه رحمن ذاتی است موصوف به رحمت و قهار ذاتی است موصوف به قهر و این اسمای ملفوظه اسمای آن اسماست و از اینجا معلوم می گردد که مراد قائلان که اسم عین مسماست می گویند چیست» (شرح فصوص الحکم، تاج الدین حسین خوارزمی، صص31و32)

و قال الشیخ العارف ابن عربی (ره) فی فصوص الحکم:

«و اسماء الله و ان کانت لاتتناهی لانها تُعْلَم بما یکون عنها و ما یکون عنها غیرمتناه و ان کانت ترجع الی اصول متناهیةً هی امهات الاسماء او حضراتُ الاسماء و علی الحقیقه فما ثَمَّ الاحقیقه واحدةٌ تقبل جَمیع هذه النسب والاضافات الّتی تکنَّی عنها بالاسماء الالهیه والحقیقه تعطی ان تکون لکل اسم یظهرُ الی مالایتناهی، حقیقةٌ یُتمیَّزُ بها عن اسمٍ آخر و تلک الحقیقه التی بها یُتَمَیَّز الاسم عینُه لا ما یقع فیه الاشتراک» (شرح فصوص الحکم قیصری، ص 472)

«بنابراین اسم که به معنی نشانه و علامت است یا به معنی علّو و ارتفاع است عبارت از تجلی فعلی انبساطی حق که آن را فیض منبسط و اضافه اشراقیه گویند می باشد زیرا که به حسب این مسلک تمام دار تحقق از عقول مجرده گرفته تا اخیره مراتب وجود، تعیّنات این فیض و تنزلات این لطیفه است» (آداب الصلاه، ص241)

میان ادراک اسمیت و مقام عبودیت ارتباط مستقیمی برقرار است. اولین مرتبه از حصول عبودیت، در توحید افعال و پس از آن در توحید صفات و در نهایت در فنای ذات حاصل خواهد شد. توحید صفات، تحقق سالک به مقام اسمیت و عبارت از رؤیت صفات و ظهور اسماء در مرآت خود و ادراک عین ثابت در مقام علم است. پس در ابتدا، سلوک عارف، اتصاف به حقیقت اسمیت است و آنگاه تحقق این حالت در او و تبدیل حالت به ملکه و حال به مقام به گونه­ای که خود به مقام اسمیت برسد. در سفر اول از سلوک، سعی سالک، پس از دور شدن از نفسانیات، اتصاف خود است به اخلاق الهی و در انتهای سفر دوم که سالک سیر در اسماء و صفات نموده و به فنای تام رسیده است، خود به مقام اسمیت نائل شده و از نشانه­های وصول به مقام اسمیت، ادراک عین ثابت و انباء از عوالم غیبِ منتهی به عالم قدریه و اعیان ثابته پس از حصول بقا خواهد بود. به همین لحاظ امام خمینی فرموده اند:

«پس اول تسمیه سالک عبارت است از اتصاف به سمات و علامات الهیه و پس از آن از این مرتبه ترقی کند و خود به مقام اسمیت رسد و این اوائل قرب نافله است و چون به قرب نافله متحقق شد به تمام اسمیت نائل شود.» (آداب الصلاه، ص235)

با تحقق مقام اسمیت، عارف، عالم را مظهر اسم متجلی در وجود خود دیده ولذا جز خداوند و اسماء او چیزی رؤیت نمی نماید؛ پس پیوسته در عبادت و اطاعت حق بوده و در هر حالت از بیداری و خواب در مقام ذکر حق تعالی است. با تبدیل این حالت از حال به مقام، عارف خود ذکر و ذاکر و مذکور است و هر که او را مشاهده می کند، جز یاد حق خاطری بر او نمی رود.

«چون سالک را مقام اسمیّت دست داد، خود را مستغرق در الوهیت بیند: الْعُبُودیَّةُ جَوْهَرَةٌ کُنْهُهَا الرُّبوُبِیّة؛ پس خود را اسم الله و علامة الله و فانی فی الله بیند و سایر موجودات را نیز چنین بیند. و اگر ولیّ کامل باشد، متحقّق به اسم مطلق شود و برای او تحقّق به عبودیّت مطلقه دست دهد و «عبد الله» حقیقی شود. و تـوانـد بود کـه تعبیـر به عبـد در آیـه شریـفه سُبْحانَ الَّذی اسْری‏ بِعَبْدِه برای آن باشد که عروج به معراج قرب و افق قدس و محفل انس به قدم عبودیّت و فقر است و رفض غبار انّیّت و خودی و استقلال است. و شهادت به رسالت، در تشهّد، بعد از شهادت به عبودیّت است چه که عبودیّت مِرقاتِ رسالت است؛ و در نماز، که معراج مؤمنین و مظهر معراج نبوت است، شروع شود، پس از رفع حجب به بسم الله، که حقیقت عبودیّت است فَسُبْحانَ الَّذی اسْری‏ بِنَبِیِّهِ بِمِرْقاةِ الْعُبُودیَّةِ الْمُطْلَقَة. و او را به قدم عبودیّت به‏ افق احدیّت جذب فرمود و از کشور مُلک و ملکوت و مملکت جبروت و لاهوت رهانید؛ و سایر بندگان را که مستظل به ظل آن نور پاکند به سمه‏ای از سمات الله و مرقات تحقق به اسم الله، که باطن آن عبودیّت است، به معراج قرب رساند.» (سر الصلوة، ص89 و 90)

4. شرح اسم اعظم الله

عرفا برای خداوند دو تجلی قائلند: یکی تجلی علمی و دیگری تجلی عینی خارجی.

تجلی اول عبارت است از تجلی ذات بر ذاتِ خود که باعث تحقق اسماء و صفات می گردد و این را فیض اقدس گویند. تجلی دوم یا تجلی خارجی عینی، همان تجلی اسمائی و صفاتی است که موجب پیدایش ممکنات و حقایق موجود در عالم می شود و از آن تعبیر به فیض مقدس نموده اند.

به عبارتی دیگر فیض الهی بر دو قسم است: فیض اقدس که با آن اعیان ثابته و استعدادهای آنها در علم ربوبی حاصل می شود. اصطلاح اعیان ثابته همان وجود علمی ماسوی در ذات باری تعالی است. و دیگری فیض مقدس که به وسیله آن، اعیان ثابته در خارج و عالم کَون، با آنچه از لوازم و توابع آنهاست حاصل می شوند. وجه نامگذاری فیض اقدس به این دلیل است که اقدس عن الامکان و الکثره (ر.ک: مصباح الهدایه، ص67) یعنی پاک از کثرات و تعینات است. چرا که فیض اقدس، ملاحظه اسماء و صفات الهی است، بدون حالت امکانیه در ممکنات خارجی و فیض مقدس ملاحظه حقایق خارجی است، از آن نظر که حقایق وجودیه اند و هر یک مجلا و مظهری از اسماء و صفات الهی می باشند، بی شائبه نقائص و حدود عدمی آنها. خلاصه آنکه مراد از فیض اقدس حصول اسماء و اعیان ثابته در علم باری تعالی و مراد از فیض مقدس، حصول آن اعیان در خارج است.

عرفا گفته اند خداوند از حب به ذاتش، اراده فرمود که خود را به خلق بشناساند؛ پس ابتدا شروع به خلق اسماء و بعد عوالم دیگر فرمود. پس اصل خلقت عالم و منشأ شروع و ایجادِ وجود، حبّ خداست به خود که از این عشق ابتدا فیض اقدس حاصل و آنگاه فیض مقدس باعث خلقت عوالم شد. همچنین برای هر یک از اسماء به واسطه تجلیاتشان، باید محل ظهوری در عالم باشد و مخلوقات هر یک به فرا خور حال و استعداد خود، تجلی ای از تجلیات الهیه را پذیرا هستند که پذیرفتن این تجلی، همان ظهور اسم الهی در آن موجود است. پس، آنچه باعث خلقت اسماء و صفات شده، فیض اقدس و آنچه که باعث ظهور و تجلی اسماء در عوالم خلقت و به طور کل منشأ ایجاد عالم خلقت شده است، فیض مقدس می باشد.

از اولین تجلی از ناحیه خلیفه ذات، اسمی که از حضرت فیض اقدس مستفیض گردید و متلبس به لباس وجود شد، اسم اعظم الله است. این اسم به لحاظ بساطت و غیبیت و کمالیت تامی که دارد، اولین اسم از جریان فیض اقدس است. بر این اساس عرفا قائل اند به اینکه هــر اسمی که افقش به افق اسم الله نزدیکتر باشد، جنبه غیب و بساطت در او بیشتر است و لذا بعضی اسماء محیط بر اسماء دیگر و بعضی محاطند. اسماء به لحاظ مفهوم با یکدیگر مغایر و به لحاظ مصداق و وجود عین ذات و عین یکدیگرند. پس تکثری که در صفات مشهود است اعتباری و غیر حقیقی و منبعث از مراتب غیبیه صفات است که در احدیت ذات عین ذاتند و علت پیدایش تفصیلی اسماء و صفات، مفاتیح غیبند که در باطن ذات موجودند و عین ذاتند نه امری زائد بر آن. اسمی که در مـیان اسـماء الـهیه جـنبه غـیبی اکـثر و بساطـت کاملـه دارد، اسـمی اسـت که شایستگی آن را دارد که مقام خلافت را از فیض اقدس پذیرفته و مجلای ظهور او باشد، و آن اسم اعظم الله است که ام الاسماء الهیه در همه مراتب وجودیه است. دیگر اسماء به لحاظ قرب و بعد از اسم الله، یا محیط و یا محاطند.

برای اسم اعظم دو اعتبار است: یکی آنکه بالذات مقدم بر اسماء و مشتمل بر آنها و دیگر آنکه متظاهر در اسماء و اعیان اسماءست. به اعتبار ظهورش در اسماء و صفات، جمیع مظاهر اسماء جزئیه مظهر این اسم جامع الهیند؛ زیرا که به وساطت این اسم ظاهر شده و بعد از ظهور، متجلی در اعیان خود شده اند و چون ظاهر و مظهر در حقیقت وجود یکی اند و تعدّد آنها اعتباری و رتبه ای است، نتیجه آنکه مظاهر اسماء جزئیه مظهر این اسمند. و به اعتبار اشتمال آن بر اسماء از حیث مرتبه الهیه اشتمال این اسم بر اسماء دیگر اشتمال کل مجموعی است بر اجزاء زیرا که اجزاء از همان کل و کل از همان اجزاست. «فاذا علمت هذا علمت ان حقائق العالم فی العلم والعین کلها مظاهر للحقیقه الانسانیه التی هی مظهر للاسم الله فارواحها ایضا کلها جزئیات الروح الاعظم الانسانی سواءکان روحا فلکیا او عنصریا او حیوانیا وصورها صور تلک الحقیقه الانسانیه و لوازمها لوازمها ولذلک یسمی عالم المفصل بالانسان الکبیر عند اهل الله لظهور الحقیقه الانسانیه ولوازمها فیه و لهذا الاشتمال وظهور الاسرار الالهیه کلها فیها دون غیرها استحقت الخلافه من بین الحقایق» (شرح مقدمه قیصری، ص649)

گفته شد که هر اسمی در عالم دارای مظهری است و مظهر اسم اعظم، در حضرت علم حقیقت محمدیه و در عالم شهادت حضرت محمد صلی الله علیه و آله بالاصل و اولیای او به تبع است. انسان کامل آینه تمام نمای خداوند است. خلیفه اوست در ظهور اسماء و مراتب کمالش و مقام جمع اسمائی را داراست. حقایق علمی انبیاء، مشتمل بر امهات و اسماء محیط و فایض به اسماء و اعیان مادون خود هستند. به لحاظ آنکه اسم اعظم مقام نیابت فیض اقدس را داراست، در تمام عوالم وجود به نحو بطون سریان دارد. سالک چون در سیر و سلوک به مقام مذکور رسید، الله را ظاهر در عالم و عالم را مستهلک در آن می بیند. بعد از فنای کامل ذات برای انسان کامل، آنچه ظاهر می شود الله است؛ از این رو عینی که فانی و مندک در اسم الله شده است، خود مجموع تمام اعیان است؛ زیرا که هر عینی در عالم مظهر اسمی از اسماء و حقیقتی از حقایق است.

قطعات صوتی

  • عنوان
    زمان
  • 20:38

مشخصات

سایر مشخصات

تصاویر

قسمت‌های دیگر

پایگاه قرآن