فهرست
قسمت 68 - بررسی اختلاف قرائات و اختلاف لهجه راویان

قسمت 68 - بررسی اختلاف قرائات و اختلاف لهجه راویان

  • 26 دقیقه مدت
  • 89 دریافت شده
در این برنامه آقای محمدرضا ستوده نیا به آموزش بررسی اختلاف قرائات و اختلاف لهجه راویان می پردازند .
در میان مسلمانان علومی هست که موضوع بحث آنها خود قرآن مجید می باشد ، تاریخ پیدایش این علوم نخستین روزهای نزول قرآن است و بتدریج مسائل آنها در میان مردم گسترش یافته و تنقیح شده تا بحد کمال رسیده و بالاخره محققین این علوم تألیفاتی در باره آنهانموده و کتابهای بی شمار نوشته اند .

برخی از این علوم به الفاظ قرآن کریم و برخی به معانی آن می پردازد . علومی که در الفاظ قرآن بحث می کند علم تجوید و علم قرائت است ، تجوید در کیفیت تلفظ بحروف تهجی و حالات و عوارض آن در لغت عرب در میان الفاظ مفرده و مرکبه مانند ادغام و تبدیل حروف و احکام وقف و ابتداء و نظائر آن بحث می نماید که با پرداختن به اختلافات در لهجات مختلفه عربی وارد بحت قراءات می شود ، و علم قرائت به ضبط و توجیه قرائتهای هفتگانه معروف و قرائتهای سه گانه دیگر و یا قرائتهای صحابه و شواذ قرائتها می پردازد .

راغب اصفهانی در معنی قرائت می گوید : القراءه ضمُّ الحروف و الکلمات بعضها الی بعض ( مفردات قرآن ) یعنی قرائت پیوسته نمودن برخی از حروف و کلمات به یکدیگر است .

ابن منظور گفته است : " و معنی قرأتُ القرآن لفظتُ به مجموعاً ای : القیته "( لسان العرب ج 1 ص 128 ) معنی قرآن را قرائت کردم ؛ یعنی آن را به صورت مجموع و به هم پیوسته از دهان بیرون افکندم ؛ یعنی آن را بیان نمودم .

و قرائت در اصطلاح همان خواندن و تلاوت قرآن است و لازمه آن آشنایی با تجوید حروف و آگاهی بر مواضع وقف و وصل است . و نیز گفته اند : قرائت شیوه خاصی است که یکی از امامان قرائت برای تلاوت و نطق به قرآن برگزیده باشد .

قراءات علمی است که در باره صور گوناگون ادای کلمات قرآنی با توجه به اختلافاتی که برخی آن را متواتر و گروهی غیر متواتر می دانند ، بحث می کند .

ابن جزری در تعریف علم قراءات گوید : " القراءاتُ علمٌ بکیفیه اداء کلمات القرآن و اختلافِها معزوّاً لناقله " ( منجدالمقرئین ص 3 ) یعنی : " علم قراءات آگاهی از کیفیت ادای کلمات قرآن و اختلافات موجود در ادای آن با انتساب هر وجهی به راوی آن است " .

با توجه به تعاریف مذکور در کتب قراءات در عبارتی کوتاه می توان گفت :

"علم قراءات آگاهی بر کیفیت ادای کلمات قرآن با استناد به راویان و ناقلان آن است "


اختلاف در قراءات

قرآن معجزه جاودان پیامبر انس و جان محمد مصطفی ( ص ) در طول بیست و سه سال بر آن حضرت نازل شد و آن حضرت نسبت به فراگیری ، حفظ و قرائت آن سفارشات بسیار فرموده اند و پیروان راستین ایشان نیز سعی وافر در یادگیری ، حفظ و قرائت صحیح آن می نمودند . با گسترش دعوت پیامبر ( ص ) و گرایش روز افزون اقوام و قبائل مختلف به آیین اسلام شیفتگان فراگیری کلام الهی نیز افزون گردیدند ، و به واسطه اختلاف در لهجات و إعمال آن در قرائت قرآن که خدای آن را به زبان و لغت و لهجه پیامبرش بر آن حضرت نازل فرموده است « اِنّما یسَّرناهُ بِلِسانِک . . . 97 / مریم » اختلاف در قرائت آشکار گردید و پیامبر رحمت نیز تا آنجا که اختلاف مقصور به لهجات بود و اسباب تغییر و تبدیل در کلام خدا راه نمی یافت بر ایشان سخت نمی گرفتند ، ولی برای اتحاد در قرائت و زدودن هر گونه اختلاف در آن می فرمودند : « لو اَنّ الناسَ قَرؤَوا القرآنَ کما أُنزِلَ ما اختلفَ اثنان » ( بحار الانوار ج 89 ص 48 ) ( اگر مردمان قرآن را آنگونه که نازل شده است قرائت نمایند دو نفر نیز با یکدیگر اختلاف ننمایند ) .

با این همه با توسعه و گسترش بیش از پیش دامنه نفوذ اسلام به اقصی نقاط جزیره العرب بویژه بعد از وفات آن حضرت اختلافات افزون گشت تا آنجا که برخی بواسطه ویژگی خط عربی در آن دوران که برخی از الفاظ را محتمل قراءات و اداء مختلف می نمود و - عوامل دیگری که ذکرش در این مجال نگنجد -پای از دایره محدود لهجه ها فراتر نهاده و الفاظ را دستخوش تغییر نمودند که این کار بر خاصان و آشنایان به نحوه قرائت پیامبر گران آمده و سعی وافر در اتحاد قرائت مسلمین نمودند و بویژه در عهد عثمان و به فرمان او به احراق نسخه های متفرقه قرآن مبادرت گردید ، و با جمع و تدوین آنچه در سینه ها و حافظه قراء و اصحاب پیامبر بود مصحف « امام » را نگاشته و به بلاد مختلف ارسال کردند تا مسلمانان را از اختلاف در قرائت آیات الهی باز دارند . ولی با گذشت زمان و ویژگی خط این مصاحف ، شعله اختلاف خاموش نگردید ، و تا این اختلافات پدید گردید و گروهی نیز با دامن زدن به تعبیرات و فهم ناصحیح خود از حدیث منقول و منسوب به پیامبر که فرموده اند : « نُزّل القرآنُ علی سبعه أحرفٍ » به ترویج و تعلیم آموخته ها و اختیارات خود نمودند تا آنجا که مردم را چنین باور افتاد که این قراءات از ناحیه رسول خدا و تجویز ایشان است ، و آنان که دلدادگان عترت پیامبر بودند برای کسب تکلیف در این باره به خاندان پاک آن حضرت مراجعه نموده و نظر ایشان را جویا می شدند . و آن بزرگواران نیز با پاسخهای مناسب و صریح راه پیروان خود را از بیراهه ها و کج رویهای پیش آمده جدا می فرمودند ، که در جای خود به آن سخنان اشاره می شود .


منشاء اختلاف در قراءات

برخی با اعتقاد به تواتر قراءات مختلفه منشاء و عامل اصلی اختلاف در قراءات را خدا و رسولش می دانند و اختلافات باصطلاح متواتر را وحی الهی بر پیامبر می دانند و این رأیی بی اساس و باطل است چون هر صاحب فهمی با نگاهی گذرا به تنوع بسیار اختلافات موجود ، نیک در می یابد تواتر این همه از نظر عقل محال است و با توجه به عواملی که برای اختلافات بر شمرده اند بی پایه و اساس بودن قول قائلین به تواتر مبرهن می گردد .

عوامل مهمی که به نظر می رسد در پیدایش اختلاف در قراءات مؤثر بوده اند ، عبارتند از :

1- ویژگیهای خط عربی

خط عربی در آن روزگار مرحله ای ابتدائی داشت و چون تا قبل از ظهور اسلام و نزول قرآن از نیازهای اصلی و ضروری مردم به شمار نمی آمد ، چندان در تقویت و استحکام آن نمی کوشیدند ولی با ظهور اسلام و نزول قرآن و ضرورت فراگیری صحیح آن توسط مسلمین و حرص در تعلیم و خوف از تحریف کتاب الهی ، خط عربی راه شکوفائی و کمال را پیمود ، به گونه ای که هم اکنون یکه تاز عرصه جمال و جلال است .

از ویژگیهای خط عربی در صدر اسلام که منشاء برخی اختلافات نیز گردیده است ، می توان به موارد زیر اشاره کرد :
الف - تشابه در حروف

در رسم الخط بعضی حروف شباهتهائی بود که تشخیص دو حرف از یکدیگر را نا ممکن می ساخت ، مثلاً در آخر کلمات نون را مانند راء ، و میم را شبیه واو ، و دال را چون کاف می نوشتند .
ب - حذف یا زیادت برخی از حروف

گاهی بدون سبب الف ، واو ، یا یاء را حذف می کردند مانند : عاداً الاُولی که عاد الاولی می نوشتند که بین فعل یا اسم بودن آن اشتباه می شد .
و یا الفی می افزودند ، مانند : انما اشکوا بثّی و فلا یربوا . . .

ج - حذف الف وسط در بسیاری از کلمات

در این صورت علاوه بر اختلاف لفظی ، معنا هم تغییر می کند ، مانند : مِهاداً و مَهْداً ، یخادعونَ و یخْدَعُونَ
د - نداشتن نقطه

حدود نیمی از حروف در الفبای عربی در شکل مشابه اند و نداشتن نقطه یا علامت دیگری که آنها را از یکدیگر مشخص سازد ، سبب اختلافات بسیاری در قرائت گردیده است و اگر توجه مسلمین و اعتماد ایشان بر حفظ قرآن نبود ، چه بسا اختلافانی از اینگونه ، قابل احصاء نبود . حروف مشابه عبارتند از :

( ب ، ت ، ث ) ، ( ج ، ح ، خ ) ، ( د ، ذ ) ، ( ر ، ز ) ، ( س ، ش ) ، ( ط ، ظ ) ، ( ع ، غ ) و ( ف ، ق ) . .

برای مثال می توان به اختلافات زیر اشاره نمود :

- کسائی : ( فَتَبَینُوا ) را ( فَتَثَبَّتُوا ) خوانده است ( حجرات، آیه 6)

- ابن عامر ، عاصم ، حمزه و کسائی : ( نُنْشِرُها ) را ( نُنْشِزُها ) خوانده اند ( بقره ، آیه259)

و از این قبیل است : ( یکفُر عَنْکمْ ، نُکفِّرُ عِنْکمْ ) ، ( نُنَجِّیک ، نُنَحِّیک ) ، ( نَغفر ، یغفر ، تغفر ) و ( عمّا تعملون ، عمّا یعملون ) .
هـ - فقدان هر گونه شکل ( حرکت ) در حروف :

با توجه به نقش بسیار و تأثیر به سزای حرکات در تغییر معانی کلمات ، فقدان آن موجب اختیاراتی در قرائت گردیده است ، مثلاً قاری به قرینه ، صیغه امر را متکلم ، و مجهولی را نهی تلاوت نموده است ، مانند، حمزه و کسائی که کلمه اَعْلَمُ در آیه « قالَ اَعْلَمُ اَنَّ الّلهَ عَلی کلِّ شَی ءٍ قَدِیرٌ » ( بقره ، 259 ) را اِعْلَمْ به صیغه امر خوانده اند .

- و نافع مدنی در آیه « وَ لاتُسْأَلُ عَنْ اَصْحابِ الجَحِیمِ » ( بقره ، 119 ) وَ لاتَسْأَلْ ، به صیغه نهی قرائت نموده است .

2- اختلاف در لهجه های قبائل عرب بدون شک اختلاف لهجه های عربی تأثیر مشهود و به سزائی در ایجاد اختلاف قراءات و رشد آن داشته است ، غیر از فرش الحروف اکثر و اغلب اختلافات در قراءات از لهجه های قبائل مختلف عرب سرچشمه گرفته است ، تنها با شمارش برخی موارد اختلافِ در لهجات نسبت به تأثیر عمیق آن در قراءات مختلفه قرآنی واقف می شویم مانند :

الف - اختلاف در حرکات ، مثلاً در لهجه قبائل قیس و اسد ( نَسْتَعِین ) به فتح نون اداء می شود و غیر از ایشان به کسر نون اداء می نمایند یعنی : نِسْتِعینُ .

ب - اختلاف در حرکت و سکون ، مانند : مَعَکمْ و مَعْکمْ .

ج - اختلاف در اداء همزه ، برخی آن را به تسهیل و اغلب به تحقیق اداء می نمایند ، مانند : أَأَنْتُمْ که اَهَنْتُمْ تلفظ نموده اند .

د - اختلاف در تقدم و تأخیر ، مانند : صاقعه و صواقع .

هـ - اختلاف در اثبات و حذف ، مانند : اسْتَحْییتُ و اِسْتَحَیتُ .

و - اختلاف در اماله و تفخیم ، مانند : قَضَی و قَضِی ، رَمَی و رَمِی .

ز - اختلاف در چگونگی رفع التقاء الساکنین ، مانند : قُلِ ادْعُوا ، قُلُ ادْعُوا .

ح - اختلاف در ادغام و عدم آن ، مانند : یهْتَدِی و یهِدِّی ، قالَ لَهُم و قال لَّهُم ، یتَذَکرُونَ و یذَّکرُونَ .

ط - اختلاف در شکل جمع ، مانند : اَسْری و اُسَاری جمع اسیر ، و فَعْلات و فَعَلات جمع فَعْلَه .

ی - اختلاف در اعراب ، مانند : اِنْ هذانِ و اِنْ هذَینِ . ( بنی الحارث بن کعب یاء ساکن ما قبل مفتوح را به الف تلفظ کرده اند ) .

ک - اختلاف در برخی از مصادر ، مانند : کذّاب در لهجه یمن و تکذیب در لغت فصیح .

3- اختلاف روایت از صحابه رسول خدا ( ص )

4- اختیار و اجتهاد در قرائت و التزام به رأی شخصی

5- عدم تشخیص منضمات و تلفیقات تفسیری از متن قرآن

6- اعتقاد به اشتباه نسخه

7- اهداف سیاسی

8- نظرات کلامی

(برای آگاهی بیشتر در منشاء اختلافات مراجعه کنید به : دراسه اللهجات العربیه القدیمه، الدکتور داود سلّوم. التمهید فی علوم القرآن، محمد هادی معرفت، ج 2. فقه اللغه، ابوالحسن بن فارس .)

احصاء موارد مذکوره در پیدایش اختلافات باور و اعتقاد ما را به این کلام الهی که « اَنّا نَحْنُ نَزَّلْناَ الذِّکرَ وَ اِنّا لَهُ لَحَافِظُونَ » بیشتر می کند و در می یابیم که قرآن در پیچ و خم راههای پر خطر تحریف و تغییر چه نیکو اعجاز خود را به نمایش می گذارد ، و خداوند دستهای مغرضین را کوتاه می کند و آرزوهای ایشان را بر باد می دهد .

احادیث سبعه احرف و قراءات سبع

در کتابهای حدیث اهل سنت از پیامبر اکرم ( ص ) حدود چهل حدیث روایت کرده اند که در آنها به نزول قرآن بر هفت حرف به گونه ای اشاره شده است . احادیث روایت شده با یکدیگر اختلافات قابل توجهی دارد ولی آنچه در تمامی آنها مشترک است ، عبارت « نُزِّلَ القُرآنُ » و یا « اُنْزِلَ القرآنُ علی سَبْعَه احرفٍ » می باشد .

چون عده ای احادیث سبعه احرف را با موضوع اختلاف قراءات مرتبط دانسته اند در اینجا علاوه بر بررسی اصل برخی از این احادیث ، عدم ارتباط آن با قراءات و نظر علماء شیعه را در باره آن بیان خواهیم کرد .

ذکر برخی از احادیث سبعه احرف

1- در صحیح مسلم و صحیح بخاری از ابن شهاب آمده است که : گفت عبیدالله بن عبدالله از عبدالله بن عباس و او از رسول خدا ( ص ) روایت کرده است که آن حضرت فرمود :

جبرئیل هفت قرآن را با یک حرف بر من قرائت نمود ، پیوسته از او افزونی در قرائت خواستم و او می افزود تا به هفت حرف رسید.

2- از ابن شهاب با همان سند روایت شده است :

عمر شنید که هشام بن حکم قرآن را در نمازش به نوعی می خواند که برای او آشنا نبود ، تو را نزد رسول خدا ( ص ) آورد آن حضرت فرمود :

همینطور نازل شده است ، این قرآن بر هفت حرف نازل شده است هر چند برایتان میسر است ، از آن بخوانید .

3- از ابی بن کعب روایت شده است : رسول خدا ( ص ) جبرئیل را دیدار کرد ، به او گفت : من به سوی امتی امّی فرستاده شده ام ، در میان ایشان پیر مردان و پیر زنان کهنسال و غلامان و کنیزکان و مردم بی سوادی که هرگز کتاب نخوانده اند می باشد ، جبرئیل گفت : ای محمد همانا قرآن بر هفت حرف نازل شده است .

4- از ابی جهیم انصاری روایت شده است که دو مرد در آیه ای از آیات قرآن اختلاف نمودند پس نزد رسول خدا ( ص ) رفتند ، آن حضرت فرمود : این قرآن بر هفت حرف نازل شده است در آن مراء ننمائید که مراء در قرآن کفر است .

5- از ابوهریره نقل است که پیامبر اکرم ( ص ) فرموده اند : قرآن بر هفت حرف نازل شده است علیماً ، حکیماً ، غفوراً ، رحیماً .

6- ابوهریره گوید رسول خدا ( ص ) فرموده اند: این قرآن بر هفت حرف نازل شده است پس بخوانید که بر شما حرجی نیست ، اما ذکر رحمت پروردگار را با عذاب او و ذکر عذابش را با رحمتش به پایان نبرید .

بررسی روایات سبعه احرف

با بررسی روایات موجود در باره نزول قرآن برحروف هفتگانه ، تزلزل ، تناقض و جعل آنها به خوبی آشکار می شود ، بی گمان دینی که معجزه جاویدش کتاب آسمانی آن است ، سرنوشت قرائت آن کتاب را به دلخواه مردم واگذار نمی کند ، چگونه است که برخی به خود اجازه می دهند کلمات قرآنی را تبدیل و تحریف کنند و در توجیه کار خویش آن را به پیامیر ( ص ) نسبت دهند در حالی که خداوند به رسولش می فرماید :

« قُلْ ما یکونُ اَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِی » ( یونس آیه 15 )

گویند انس می خواند : " ان ناشئه اللیل هی اشدُّ وطْاً و اصوب قیلاً " به او گفتند : ای ابا حمزه آن " اقوم قیلاً " می باشد . انس در جواب گفت : اقوم و اصوب و اهدی همه یکی است ! ! ( تفسیر طبری ج 1 ص 18 )

و نیز نقل است که ابن مسعود آیه « اَوْ یکون لَک بَیتٌ مِنْ زُخْرُفٍ » را مِنْ ذَهَبٍ و « العِهْنِ المَنْفُوش » را الصوف المنفوش و . . . می خوانده است .

و ابوهریره گفته است : تبدیل علیماً حکیماً به غفوراً رحیماً جایز است ! !

و به نظر ما آنکه اینگونه بیاندیشد از روی جهل یا عالمانه قصد تحریف و تغییر و تبدیل آیات الهی را نموده است و گناهی نابخشودنی مرتکب گردیده و خوشبختانه این کجرویها چندان موفق نبود و هشیاری مسلمین و وجود حجج الهی و امامان شیعه سدّی محکم در مقابل این کجرویها بود ولی تأثیر همین نارواهاست که بابی وسیع برای اختلاف در قرائت گشود .

حضرت آیه الله العظمی خوئی ( ره ) فرموده اند : این احتمال ( احتمال جواز تبدیل کلمات قرآن به مترادفات آن ) موجب تزلزل و ویرانی اساس قرآن می گردد ، قرآنی که معجزه جاوید و حجت بر آدمیان است هیچ عاقلی تردید ندارد که این کار موجب کنار نهادن قرآن مُنزَل الهی و بی اعتنائی به شأن آن می گردد ، آیا شخص عاقل گمان می برد که رسول خدا ( ص ) اجازه دهد که کسی سوره یس را چنین بخواند : یس و الذکر العظیم انک لمن الأنبیاء علی طریق سوی انزل الحمید الکریم لتخوف قوما ما خوف اسلافهم فهم ساهون ! ! .

پس در این صورت چشم کسانی که این کار را جائز می دانند روشن : ( سبحانک هذا بهتان عظیم ) .

و در ادامه می فرماید :

و این در حالی است که پیامبر خدا ( ص ) دعائی به براءبن عازب می آموزد که در آن لفظ ( و نبیک الذی ارسلت ) آمده بود ، براء آنرا ( و رسولک الذی ارسلت ) خواند ، پیامبر خدا ( ص ) او را امر کرد که رسول را جای نبی نگذارد .

وقتی شأن دعا نزد رسول خدا ( ص ) اینچنین است ، ترا با قرآن چه کار است در حالی که آن کلام نازل شده جاودان الهی است . ( البیان ص 125 - 126 )

حدیث سبعه أحرف با قول و فعل رسول خدا ( ص ) موافق نیست

رسول خدا ( ص ) می فرماید :

«لَوْ أنَّ النّاسَ قَرَؤُوا القرُرْآنَ کما أُنْزِلَ مَا اخْتُلِفَ اثْنانِ » . ( بحار الانوار ج 89 ص 48 )

اگر مردم قرآن را آنچنان که نازل شده است ، قرائت کنند ، دو نفرهم با یکدیگر مختلف نگردند .

و ابن مسعود گوید :

رسول خدا ( ص ) سوره ای از حوامیم برای من تلاوت فرمود ، بعد از آن به مسجد رفتیم ، به مردی که آنجا بود گفتم آن را بخواند ، آن مرد سوره را به گونه ای خواند که پیامبر چنین نخوانده بود و گفت : رسول خدا بر من چنین آموخته است ، با او نزد پیامبر رفتیم و آن حضرت را مطلع ساختیم ، چهره مبارک آن حضرت متغیر گشت و فرمود : « همانا آنها که قبل از شما بودند ، به واسطه اختلاف هلاک شدند » سپس به آهستگی با علی ( ع ) سخنی گفت که بعد از آن علی ( ع ) فرمود : رسول خدا شما را امر می کند آنگونه که به شما آموزش داده شده است ، قرآن را بخوانید . آنگاه برگشتیم و هر یک خلاف یکدیگر قرائت می نمودیم .

و نیز آن حضرت فرموده است :

«مَنْ أَحَبَّ أنْ یقْرَأَ القُرآنَ غَضّاً کما أُنْزِلَ فَلْیقْرَأُ قِراءَه ابنِ أُمِّ عَبْدٍ» ( مستدرک، الحاکم ج3 ص368)

هر کس دوست دارد قرآن راتر و تازه آنگونه که نازل شده است قرائت کند ، پس باید مانند ابن ام عبد قرائت کند .

از روایات مذکوره چنین نتیجه می گیریم که پیامبر خدا ( ص ) از اختلافات مردم در قرائت قرآن نگران بودند و به شیوه های مختلف مسلمین را دعوت به قرائت واحد می نمودند و این روایات صریحاً بر نزول قرآن به یک صورت دلالت دارد . عبارت زیبای کما أُنْزِلَ در این روایات به خوبی این معنا را ثابت می کند .

حدیث سبعه أحرف مخالف قول ائمه معصومین ( ع ) است

با توجه به سفارش رسول اکرم ( ص ) در باره تمسک به قرآن و اهل بیت ( ع ) در حدیث شریف ثقلین ، یکی از معیارهای سنجش احادیث مشکوک و منسوب به پیامبر خدا ، سخن عترت پاک آن آنحضرت است که با اسناد صحیح به ما رسیده باشد .

در باره حدیث سبعه أحرف فضیل بن یسار از امام صادق ( ع ) سؤال کرد "ان الناس یقولونَ نُزِّلَ القرآنُ علی سبعه أَحْرُفٍ ؟

فقال ( ع ) : کذبوا - أعداءَ اللّه - و لکنه نُزِّلَ علی حَرْفٍ واحدٍ من عندِ الواحدِ . (کافی، ج2، ص 630)

دشمنان خدا دروغ گفته اند قرآن بر یک حرف ، از نزد خدای یکتا نازل شده است .

و درحدیث صحیحی از زراره نقل است که امام محمد باقر ( ع ) فرمودند : اِنَّ القرآنَ واحدٌ نُزّلَ من عندِ واحدٍ ولکنَّ الاختلافَ یجی ءُ مِنْ قِبَلِ الرُواه . ( کافی ج 2 ص 630 )

قرآن یکی است و از نزد خدای یکتا نازل شده است ، اما این اختلافها از طرف راویان وارد می گردد .

و احادیث دیگری در این باره در کتابهای روایات یافت می شود که ذکر آن همه در این مختصر نگنجد .

با توجه به روایات مذکوره در این باب به خوبی در می یابیم که ائمه ما ( ع ) اعتقاد به نزول قرآن بر یک حرف داشته اند ، تا آنجا که امام صادق ( ع ) قائلین و مروجین اختلافات را دشمنان خدا خوانده اند و کارشان را دروغ و نسبتشان را ناروا دانسته اند .

و نیز فهمیده می شود قرائت رائج در میان مسلمین یک قرائت بوده است که امام ( ع ) مردم را به آن ارجاع می دهند .

آراء علماء شیعه در باره قراءات و تواتر آن:

جمهور علماء شیعه در باره اختلاف در قراءات و تواتر آن به دیده تردید نگریسته اند ، برخی اصل اختلافات را با استناد به دلائلی که بعضی از آن در بخشهای قبل مذکور گشت مردود دانسته و دامن زدن به آن را کاری اشتباه می دانند و طبیعی است که این دسته منکر تواتر آن هستند مانند حضرت امام خمینی ( ره ) در ( کتاب آداب الصلوه ) و حضرت آیه اللّه خوئی در ( البیان فی تفسیر القرآن ) و آیه اللّه محمد جواد بلاغی نجفی در ( تفسیر آلاء الرحمن ) و مرحوم محقق قمی در ( قوانین الاصول ) و شهید سید مصطفی خمینی در ( تفسیر القرآن العظیم ) و آیه اللّه فاضل لنکرانی در ( مدخل التفسیر ) و آیه اللّه محمد هادی معرفت در ( التمهید فی علوم القرآن ) و گروهی نیز به دیده احتیاط در باب آن سخن گفته و قراءات را به طور نسبی و به تواتر از قراء می دانند مانند : شهید ثانی در ( المقاصد العلیه ) و گروهی قلیل نیز راه افراط پیموده و بر خلاف آراء صریح ائمه علیهم السلام اختلاف در قراءات را تأیید نموده و آنرا متواتر از پیامبر ( ص ) می دانند مانند: شهید اول در ( الذکری ) و مرحوم آیه اللّه شعرانی در ( مقدمه منهج الصادقین ) و آیه اللّه حسن زاده آملی در ( فصل الخطاب) .

سید محمد مجاهد طباطبائی در این باره می گوید :

در اینکه آیا قراءات سبع مشهور متواترند یا نه سه قول هست :

اول: آنکه مطلقاً متواترند ، و همه آنها مما نزل به الروح الأمین علی قلب سید المرسلین اند و قائلین آن علامه ابن مطهر ، ابن فَهْد ، محقق ثانی ، وشهید ثانی در مقاصد العلیه ، شیخ حر عاملی و محکیا از فاضل جواد و در شرح وافیه از سید صدرالدین آمده که معظم مجتهدین از اصحاب ما به تواتر قراءات سبع حکم داده اند و در تفسیر کبیر رازی گفته که بیشتر علماء رأیشان به تواتر است .

دوم: آنکه قراءات سبع قسمتی از آنها از قبیل هیأت است ، مانند مدّ ولین ، تخفیف همزه ، اماله وامثال آنها ، و اینها غیر متواترند و تواتر آنها واجب نیست ، و قسمتی از آنها چون جوهر لفظ است ، مانند : ملک و مالک اینها متواترند و این رأی شیخ بهائی و ابن حاجب و عضدی است .

سوم: آنکه مطلقاً متواتر نیستند ، و هر چند از جوهر لفظ باشند و این رأی شیخ طوسی در تبیان ، نجم الائمه در شرح کافیه ، جمال الدین خونساری ، سید نعمه الله جزایری، شیخ یوسف بحرانی و سید صدرالدین و محکی از ابن طاووس در کتاب سعد السعود و رازی و زمخشری است و کلام حرفوشی به این رأی مائل است . (نقل از قانون تفسیر محمد کمالی دزفولی، ص 224-225)

نتیجه:

آنچه از بررسی آراء علماء شیعه در باره قراءات بدست می آید :

1- اختلاف در قراءات قابل اسناد به پیامبر خدا ( ص ) نمی باشد چون آن حضرت فرموده اند : « لو أنّ الناس قرؤا القرآن کما أنزل ما اختلف اثنان » (بحارالانوار، ج 89، ص48) یعنی اگر مردم قرآن را آنگونه که نازل شده است قرائت نمایند دو نفر نیز اختلاف نکنند .

و قابل اسناد به ائمه ( ع ) نیز نیست چون در حدیث معتبر از امام باقر( ع ) نقل است که آن حضرت فرمودند : « ان القرآن واحد نزل من عند واحد ولکن الاختلاف یجی ء من قبل الرواه » .

2 - سکوت ائمه هدی علیهم السلام در مقابل اختلاف در قراءات نشان تأیید آن نیست چون آن بزرگان از باب تقیه گاهی همراهی هایی نموده اند ولی آنجا که از ناحیه مخالفین مطالبی به پیامبر خدا ( ص ) نسبت داده می شد که آثار زیانبار و گرانی برای اسلام داشت به شدت در مقابل آن ایستاده و آن را مردود اعلام نموده اند مانند : پاسخ حضرت امام صادق ( ع ) به سؤالی در باره نزول قرآن بر هفت حرف که آن حضرت قاطعانه و کوبنده فرمودند : کذبوا - اعدا اللّه - و لکنه نزل علی حرف واحد من عند الواحد (اصول کافی، ج 2، ص 630) و حضرت امام باقر ( ع ) نیز فرموده اند : انّ القرآن نزّل من عند واحد ولکنّ الاختلاف یجی ء من قبل الرواه (اصول کافی، ج 2، ص630)

3- تواتر قرآن و قراءات دو امر متغایر و مختلف است ، قرآن ما بین الدفتین آن است که به تواتر از امت اسلامی سینه به سینه و نسل به نسل مشافهه و کتباً منتقل گردیده و این تواتری محکم و غیر قابل خدشه است و قراءات مختلفه چون نقل عامه مسلمین نبوده و عده ای خاص در پی تعلیم و ترویج آن بوده اند برای اثبات خود نیاز به دست و پا کردن اسناد و سلسله روایت دارد ولی قرآن چنین نیست . تواتر قرآن مانند وجود پیامبر اسلام به روشنی صبح می ماند و برای اثبات تواتر قرآن به قرائت عاصم متوسل نمی شویم . عاصم یکی از آن هزاران بوده است که قرآن را به قرائت عامه مردم خوانده و حفص نیز آن را روایت نموده است و اگر قرآن موجود با قراءات مختلفه در روایات نسبت دارد نه آن است که حفص تنها اینگونه روایت کرده است بلکه تدوین کنندگان قراءات از آن هزران به یک اکتفا نموده اند و گویی عاصم نماینده آن جماعت بسیار یعنی ناس می باشد . آن کسانی که امام صادق ( ع ) به قرائت ایشان ترغیب نموده اند و فرموده اند: اقرؤا کما یقرا الناس (اصول کافی، ج 2، ص632)

4- قراءات صادره از قراء اختیارات و ابداعات ایشان است و ایشان با مقارنه بین قراءات به ایجاد قرائت خاص خود مبادرت نموده اند در این باره از قول نافع بن ابی نعیم مدنی یکی از قراء سبعه و از مشایخ ایشان نقل می کنند که گفته است:

ادرکت هؤلاء الخمسه و غیرهم . . . فنظرت الی ما اجمع علیه اثنان منهم فأخذتُه و ما شذّ فیه واحدٌ ترکته حتّی الّفت هذه القرائه . (کتاب السبعه ابن مجاهد، ص 62)

و اقوال دیگری هست که بر این ادعا صحه می گذارد مانند قول ابن ندیم در باره کسائی که گفته است :

و کان الکسائی من قراء مدینه الاسلام و کان اولاً یقرأ الناس بقراءه حمزه ثم اختار لنفسه قراءه فأَقرا بها الناس . (الفهرست ص 30)

و ابن جزری نیز در باره ابوعمروبن العلاء قریب به این مضمون گفته است که طالبان می توانند به کتاب (غایه النهایه ج 2 ص 376) مراجعه فرمایند .

5- اعتقاد به تواتر قراءات تلاش تدوین کنندگان قرآن در صدر اسلام و خوف ایشان از اختلاف مردم در قرائت قرآن را بی پایه و اساس می داند . آیا تلاش امام علی ( ع ) در جمع و تدوین کتاب خدا و ارائه آن به مردم مشحون از اختلافات باصطلاح مرویه از رسول خدا بوده است و یا جمع - آوری قرآن و تدوین آن توسط عثمان و تلاش برای وحدت امت بر قرائت واحد ، پایه و اساسی نداشته است . آیا سوزانیدن مصحفهای برخی از مسلمین بدان سبب نبوده که وسیله و ابزاری برای اشاعه اختلافات می گردیده است و کتابت آن توسط برخی از مردم خلاف مانزل به روح الامین بوده است .

و آیا این پندار صحیح نیست که ترویج اختلافات در قراءات بعد از توحید مصاحف ، احیاء آن اشتباهاتی بوده است که عثمان و دیگران در صدد از بین بردن و زدودن آن از ساحت جامعه مسلمین بوده اند .

6- در صورت متواتر دانستن قراءات منقوله از قراء دیگر محلی برای برشمردن عوامل اختلاف در قرائت و یا اسباب اختلاف در قرائت باقی نمی ماند . برشمردن این عوامل و اسباب در کتابهای مختلف علم قراءات دلالت واضحی بر رد تواتر قراءات و اعتبار آن دارد .

7- در سلسله قاریان و راویانی که قرآن را از یکدیگر فرا گرفته اند تناقضاتی در قرائت و یا روایت به چشم می خورد که مخلّ اعتبار قراءات و تواتر آن است . مثلا کسائی (م 189) قرائت خود را از ابوبکربن عیاش شعبه(193-95) که از راویان قرائت عاصم است اخذ نموده و ابوبکربن عیاش قرائت عاصم را روایت کرده است ولی اختلافات بسیاری در قرائت کسائی و عاصم است . چگونه است که حلقه اتصال یکی است ولی وجوه اختلاف بسیار . آیا این دلالت بر اجتهاد قاری و اختیار قرائت مورد نظر خود ندارد .

8- حدیث سبعه أحرف هیچ دلالت و تأییدی بر قراءات هفتگانه ندارد ، به فرض صحت صدور این حدیث از ساحت مقدس نبی اکرم ( ص ) تا آن هنگام که ابن مجاهد قاریان سبعه (350 ه) را برگزید و قراءات سبعه را متداول نمود کسی به قراءات هفتگانه اشاره ای ننموده است . و آنچه از طریق شیعه به ما رسیده این است که سبعه أحرف غیر از قراءات و الفاظ آن است : و با بررسی آراء علماء شیعه در باره قراءات و تواتر آن این نتیجه حاصل می گردد که اکثر علماء شیعه که مقرون به اجماع است معتقدند قراءات مختلفه اعم از مشهور یا غیر مشهور متواتر نبوده و آحاد است .

9- جمهور علماء شیعه در باره اختلاف در قراءات و تواتر آن به دیده تردید نگریسته اند ، برخی اصل اختلافات را با استناد به دلائلی که بعضی از آن در بخشهای قبل مذکور گشت مردود دانسته و دامن زدن به آن را کاری اشتباه می دانند و طبیعی است که این دسته منکر تواتر آن هستند و گروهی نیز به دیده احتیاط در باب آن سخن گفته و قراءات را به طور نسبی و به تواتر از قراء می دانند و گروهی قلیل نیز راه افراط پیموده و بر خلاف آراء صریح ائمه علیهم السلام اختلاف در قراءات را تأیید نموده و آنرا متواتر از پیامبر (ص) می دانند .

قطعات صوتی

  • عنوان
    زمان
  • 26:37

مشخصات

سایر مشخصات

تصاویر

قسمت‌های دیگر

پایگاه قرآن