این تلاوت شامل آیات 75 تا 118 سوره مبارکه مومنون است .
وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَکَشَفْنَا مَا بِهِم مِّن ضُرٍّ لَّلَجُّوا فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ ﴿75﴾
و به راستى ایشان را به عذاب گرفتار کردیم و[لى] نسبت به پروردگارشان فروتنى نکردند و به زارى درنیامدند (76)
وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَکَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا یَتَضَرَّعُونَ ﴿76﴾
تا وقتى که درى از عذاب دردناک بر آنان گشودیم بناگاه ایشان در آن [حال] نومید شدند (77)
حَتَّى إِذَا فَتَحْنَا عَلَیْهِم بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِیدٍ إِذَا هُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ ﴿77﴾
و اوست آن کس که براى شما گوش و چشم و دل پدید آورد چه اندک سپاسگزارید (78)
وَهُوَ الَّذِی أَنشَأَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُونَ ﴿78﴾
و اوست آن کس که شما را در زمین پدید آورد و به سوى اوست که گرد آورده خواهید شد (79)
وَهُوَ الَّذِی ذَرَأَکُمْ فِی الْأَرْضِ وَإِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ﴿79﴾
و اوست آن کس که زنده مىکند و مىمیراند و اختلاف شب و روز از اوست مگر نمىاندیشید (80)
وَهُوَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿80﴾
[نه] بلکه آنان [نیز] مثل آنچه پیشینیان گفته بودند گفتند (81)
بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ ﴿81﴾
گفتند آیا چون بمیریم و خاک و استخوان شویم آیا واقعا باز ما زنده خواهیم شد (82)
قَالُوا أَئِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿82﴾
درست همین را قبلا به ما و پدرانمان وعده دادند این جز افسانههاى پیشینیان [چیزى] نیست (83)
لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ﴿83﴾
بگو اگر مىدانید [بگویید] زمین و هر که در آن است به چه کسى تعلق دارد (84)
قُل لِّمَنِ الْأَرْضُ وَمَن فِیهَا إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿84﴾
خواهند گفت به خدا بگو آیا عبرت نمىگیرید (85)
سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ﴿85﴾
بگو پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ کیست (86)
قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ ﴿86﴾
خواهند گفتخدا بگو آیا پرهیزگارى نمىکنید (87)
سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿87﴾
بگو فرمانروایى هر چیزى به دست کیست و اگر مىدانید [کیست آنکه] او پناه مىدهد و در پناه کسى نمىرود (88)
قُلْ مَن بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ یُجِیرُ وَلَا یُجَارُ عَلَیْهِ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿88﴾
خواهند گفتخدا بگو پس چگونه دستخوش افسون شدهاید (89)
سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ ﴿89﴾
[نه] بلکه حقیقت را بر ایشان آوردیم و قطعا آنان دروغگویند (90)
بَلْ أَتَیْنَاهُم بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ ﴿90﴾
خدا فرزندى اختیار نکرده و با او معبودى [دیگر] نیست و اگر جز این بودقطعا هر خدایى آنچه را آفریده [بود] باخود مىبرد و حتما بعضى از آنان بر بعضى دیگر تفوق مىجستند منزه استخدا از آنچه وصف مىکنند (91)
مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ ﴿91﴾
داناى نهان و آشکار و برتر است از آنچه [با او] شریک مىگردانند (92)
عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿92﴾
بگو پروردگارا اگر آنچه را که [از عذاب] به آنان وعده داده شده است به من نشان دهى (93)
قُل رَّبِّ إِمَّا تُرِیَنِّی مَا یُوعَدُونَ ﴿93﴾
پروردگارا پس مرا در میان قوم ستمکار قرار مده (94)
رَبِّ فَلَا تَجْعَلْنِی فِی الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿94﴾
و به راستى که ما تواناییم که آنچه را به آنان وعده دادهایم بر تو بنمایانیم (95)
وَإِنَّا عَلَى أَن نُّرِیَکَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُونَ ﴿95﴾
بدى را به شیوهاى نیکو دفع کن ما به آنچه وصف مىکنند داناتریم (96)
ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَصِفُونَ ﴿96﴾
و بگو پروردگارا از وسوسههاى شیطانها به تو پناه مىبرم (97)
وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ ﴿97﴾
و پروردگارا از اینکه [آنها] به پیش من حاضر شوند به تو پناه مىبرم (98)
وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحْضُرُونِ ﴿98﴾
تا آنگاه که مرگ یکى از ایشان فرا رسد مىگوید پروردگارا مرا بازگردانید (99)
حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ ﴿99﴾
شاید من در آنچه وانهادهام کار نیکى انجام دهم نه چنین است این سخنى است که او گوینده آن است و پشاپیش آنان برزخى است تا روزى که برانگیخته خواهند شد (100)
لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ ﴿100﴾
پس آنگاه که در صور دمیده شود [دیگر] میانشان نسبتخویشاوندى وجود ندارد و از [حال] یکدیگر نمىپرسند (101)
فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلَا أَنسَابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَلَا یَتَسَاءلُونَ ﴿101﴾
پس کسانى که کفه میزان [اعمال] آنان سنگین باشد ایشان رستگارانند (102)
فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿102﴾
و کسانى که کفه میزان [اعمال]شان سبک باشد آنان به خویشتن زیان زده [و] همیشه در جهنم مىمانند (103)
وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُوْلَئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فِی جَهَنَّمَ خَالِدُونَ ﴿103﴾
آتش چهره آنها را مىسوزاند و آنان در آنجا ترشرویند (104)
تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِیهَا کَالِحُونَ ﴿104﴾
آیا آیات من بر شما خوانده نمىشد و [همواره] آن را مورد تکذیب قرار نمىدادید (105)
أَلَمْ تَکُنْ آیَاتِی تُتْلَى عَلَیْکُمْ فَکُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ ﴿105﴾
مىگویند پروردگارا شقاوت ما بر ما چیره شد و ما مردمى گمراه بودیم (106)
قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَیْنَا شِقْوَتُنَا وَکُنَّا قَوْمًا ضَالِّینَ ﴿106﴾
روردگارا ما را از اینجا بیرون بر پس اگر باز هم [به بدى] برگشتیم در آن صورت ستمگر خواهیم بود (107)
رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ ﴿107﴾
مىفرماید [بروید] در آن گم شوید و با من سخن مگویید (108)
قَالَ اخْسَؤُوا فِیهَا وَلَا تُکَلِّمُونِ ﴿108﴾
در حقیقت دستهاى از بندگان من بودند که مىگفتند پروردگارا ایمان آوردیم بر ما ببخشاى و به ما رحم کن [که] تو بهترین مهربانى (109)
إِنَّهُ کَانَ فَرِیقٌ مِّنْ عِبَادِی یَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ ﴿109﴾
و شما آنان [=مؤمنان] را به ریشخند گرفتید تا [با این کار] یاد مرا از خاطرتان بردند و شما بر آنان مىخندیدید (110)
فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیًّا حَتَّى أَنسَوْکُمْ ذِکْرِی وَکُنتُم مِّنْهُمْ تَضْحَکُونَ ﴿110﴾
من [هم] امروز به [پاس] آنکه صبر کردند بدانان پاداش دادم آرى ایشانند که رستگارانند (111)
إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿111﴾
مىفرماید چه مدت به عدد سالها در زمین ماندید (112)
قَالَ کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ ﴿112﴾
مىگویند یک روز یا پارهاى از یک روز ماندیم از شما گران [خود] بپرس (113)
قَالُوا لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ فَاسْأَلْ الْعَادِّینَ ﴿113﴾
مىفرماید جز اندکى درنگ نکردید کاش شما مىدانستید (114)
قَالَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا لَّوْ أَنَّکُمْ کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿114﴾
آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریدهایم و اینکه شما به سوى ما بازگردانیده نمىشوید (115)
أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ ﴿115﴾
پس والاستخدا فرمانرواى برحق خدایى جز او نیست [اوست] پروردگار عرش گرانمایه (116)
فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ ﴿116﴾
و هر کس با خدا معبود دیگرى بخواند براى آن برهانى نخواهد داشت و حسابش فقط با پروردگارش مىباشد در حقیقت کافران رستگار نمىشوند (117)
وَمَن یَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِندَ رَبِّهِ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الْکَافِرُونَ ﴿117﴾
و بگو پروردگارا ببخشاى و رحمت کن [که] تو بهترین بخشایندگانى (118)
وَقُل رَّبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ ﴿118﴾
وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَکَشَفْنَا مَا بِهِم مِّن ضُرٍّ لَّلَجُّوا فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ ﴿75﴾
و به راستى ایشان را به عذاب گرفتار کردیم و[لى] نسبت به پروردگارشان فروتنى نکردند و به زارى درنیامدند (76)
وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَکَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا یَتَضَرَّعُونَ ﴿76﴾
تا وقتى که درى از عذاب دردناک بر آنان گشودیم بناگاه ایشان در آن [حال] نومید شدند (77)
حَتَّى إِذَا فَتَحْنَا عَلَیْهِم بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِیدٍ إِذَا هُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ ﴿77﴾
و اوست آن کس که براى شما گوش و چشم و دل پدید آورد چه اندک سپاسگزارید (78)
وَهُوَ الَّذِی أَنشَأَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُونَ ﴿78﴾
و اوست آن کس که شما را در زمین پدید آورد و به سوى اوست که گرد آورده خواهید شد (79)
وَهُوَ الَّذِی ذَرَأَکُمْ فِی الْأَرْضِ وَإِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ﴿79﴾
و اوست آن کس که زنده مىکند و مىمیراند و اختلاف شب و روز از اوست مگر نمىاندیشید (80)
وَهُوَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿80﴾
[نه] بلکه آنان [نیز] مثل آنچه پیشینیان گفته بودند گفتند (81)
بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ ﴿81﴾
گفتند آیا چون بمیریم و خاک و استخوان شویم آیا واقعا باز ما زنده خواهیم شد (82)
قَالُوا أَئِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿82﴾
درست همین را قبلا به ما و پدرانمان وعده دادند این جز افسانههاى پیشینیان [چیزى] نیست (83)
لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ﴿83﴾
بگو اگر مىدانید [بگویید] زمین و هر که در آن است به چه کسى تعلق دارد (84)
قُل لِّمَنِ الْأَرْضُ وَمَن فِیهَا إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿84﴾
خواهند گفت به خدا بگو آیا عبرت نمىگیرید (85)
سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ﴿85﴾
بگو پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ کیست (86)
قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ ﴿86﴾
خواهند گفتخدا بگو آیا پرهیزگارى نمىکنید (87)
سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿87﴾
بگو فرمانروایى هر چیزى به دست کیست و اگر مىدانید [کیست آنکه] او پناه مىدهد و در پناه کسى نمىرود (88)
قُلْ مَن بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ یُجِیرُ وَلَا یُجَارُ عَلَیْهِ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿88﴾
خواهند گفتخدا بگو پس چگونه دستخوش افسون شدهاید (89)
سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ ﴿89﴾
[نه] بلکه حقیقت را بر ایشان آوردیم و قطعا آنان دروغگویند (90)
بَلْ أَتَیْنَاهُم بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ ﴿90﴾
خدا فرزندى اختیار نکرده و با او معبودى [دیگر] نیست و اگر جز این بودقطعا هر خدایى آنچه را آفریده [بود] باخود مىبرد و حتما بعضى از آنان بر بعضى دیگر تفوق مىجستند منزه استخدا از آنچه وصف مىکنند (91)
مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ ﴿91﴾
داناى نهان و آشکار و برتر است از آنچه [با او] شریک مىگردانند (92)
عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿92﴾
بگو پروردگارا اگر آنچه را که [از عذاب] به آنان وعده داده شده است به من نشان دهى (93)
قُل رَّبِّ إِمَّا تُرِیَنِّی مَا یُوعَدُونَ ﴿93﴾
پروردگارا پس مرا در میان قوم ستمکار قرار مده (94)
رَبِّ فَلَا تَجْعَلْنِی فِی الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿94﴾
و به راستى که ما تواناییم که آنچه را به آنان وعده دادهایم بر تو بنمایانیم (95)
وَإِنَّا عَلَى أَن نُّرِیَکَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُونَ ﴿95﴾
بدى را به شیوهاى نیکو دفع کن ما به آنچه وصف مىکنند داناتریم (96)
ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَصِفُونَ ﴿96﴾
و بگو پروردگارا از وسوسههاى شیطانها به تو پناه مىبرم (97)
وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ ﴿97﴾
و پروردگارا از اینکه [آنها] به پیش من حاضر شوند به تو پناه مىبرم (98)
وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحْضُرُونِ ﴿98﴾
تا آنگاه که مرگ یکى از ایشان فرا رسد مىگوید پروردگارا مرا بازگردانید (99)
حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ ﴿99﴾
شاید من در آنچه وانهادهام کار نیکى انجام دهم نه چنین است این سخنى است که او گوینده آن است و پشاپیش آنان برزخى است تا روزى که برانگیخته خواهند شد (100)
لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ ﴿100﴾
پس آنگاه که در صور دمیده شود [دیگر] میانشان نسبتخویشاوندى وجود ندارد و از [حال] یکدیگر نمىپرسند (101)
فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلَا أَنسَابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَلَا یَتَسَاءلُونَ ﴿101﴾
پس کسانى که کفه میزان [اعمال] آنان سنگین باشد ایشان رستگارانند (102)
فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿102﴾
و کسانى که کفه میزان [اعمال]شان سبک باشد آنان به خویشتن زیان زده [و] همیشه در جهنم مىمانند (103)
وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُوْلَئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فِی جَهَنَّمَ خَالِدُونَ ﴿103﴾
آتش چهره آنها را مىسوزاند و آنان در آنجا ترشرویند (104)
تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِیهَا کَالِحُونَ ﴿104﴾
آیا آیات من بر شما خوانده نمىشد و [همواره] آن را مورد تکذیب قرار نمىدادید (105)
أَلَمْ تَکُنْ آیَاتِی تُتْلَى عَلَیْکُمْ فَکُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ ﴿105﴾
مىگویند پروردگارا شقاوت ما بر ما چیره شد و ما مردمى گمراه بودیم (106)
قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَیْنَا شِقْوَتُنَا وَکُنَّا قَوْمًا ضَالِّینَ ﴿106﴾
روردگارا ما را از اینجا بیرون بر پس اگر باز هم [به بدى] برگشتیم در آن صورت ستمگر خواهیم بود (107)
رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ ﴿107﴾
مىفرماید [بروید] در آن گم شوید و با من سخن مگویید (108)
قَالَ اخْسَؤُوا فِیهَا وَلَا تُکَلِّمُونِ ﴿108﴾
در حقیقت دستهاى از بندگان من بودند که مىگفتند پروردگارا ایمان آوردیم بر ما ببخشاى و به ما رحم کن [که] تو بهترین مهربانى (109)
إِنَّهُ کَانَ فَرِیقٌ مِّنْ عِبَادِی یَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ ﴿109﴾
و شما آنان [=مؤمنان] را به ریشخند گرفتید تا [با این کار] یاد مرا از خاطرتان بردند و شما بر آنان مىخندیدید (110)
فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیًّا حَتَّى أَنسَوْکُمْ ذِکْرِی وَکُنتُم مِّنْهُمْ تَضْحَکُونَ ﴿110﴾
من [هم] امروز به [پاس] آنکه صبر کردند بدانان پاداش دادم آرى ایشانند که رستگارانند (111)
إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿111﴾
مىفرماید چه مدت به عدد سالها در زمین ماندید (112)
قَالَ کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ ﴿112﴾
مىگویند یک روز یا پارهاى از یک روز ماندیم از شما گران [خود] بپرس (113)
قَالُوا لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ فَاسْأَلْ الْعَادِّینَ ﴿113﴾
مىفرماید جز اندکى درنگ نکردید کاش شما مىدانستید (114)
قَالَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا لَّوْ أَنَّکُمْ کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿114﴾
آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریدهایم و اینکه شما به سوى ما بازگردانیده نمىشوید (115)
أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ ﴿115﴾
پس والاستخدا فرمانرواى برحق خدایى جز او نیست [اوست] پروردگار عرش گرانمایه (116)
فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ ﴿116﴾
و هر کس با خدا معبود دیگرى بخواند براى آن برهانى نخواهد داشت و حسابش فقط با پروردگارش مىباشد در حقیقت کافران رستگار نمىشوند (117)
وَمَن یَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِندَ رَبِّهِ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الْکَافِرُونَ ﴿117﴾
و بگو پروردگارا ببخشاى و رحمت کن [که] تو بهترین بخشایندگانى (118)
وَقُل رَّبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ ﴿118﴾