این تلاوت شامل آیات 1 تا 21 سوره مبارکه مریم است .
سوره 19: مریم
به نام خداوند رحمتگر مهربان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
کافها یا عین صاد (1)
کهیعص ﴿1﴾
[این] یادى از رحمت پروردگار تو [در باره] بندهاش زکریاست (2)
ذِکْرُ رَحْمَةِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا ﴿2﴾
آنگاه که [زکریا] پروردگارش را آهسته ندا کرد (3)
إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاء خَفِیًّا ﴿3﴾
گفت پروردگارا من استخوانم سست گردیده و [موى] سرم از پیرى سپید گشته و اى پروردگار من هرگز در دعاى تو ناامید نبودهام (4)
قَالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبًا وَلَمْ أَکُن بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیًّا ﴿4﴾
و من پس از خویشتن از بستگانم بیمناکم و زنم نازاست پس از جانب خود ولى [و جانشینى] به من ببخش (5)
وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِن وَرَائِی وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا فَهَبْ لِی مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا ﴿5﴾
که از من ارث برد و از خاندان یعقوب [نیز] ارث برد و او را اى پروردگار من پسندیده گردان (6)
یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا ﴿6﴾
اى زکریا ما تو را به پسرى که نامش یحیى است مژده مىدهیم که قبلا همنامى براى او قرار ندادهایم (7)
یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یَحْیَى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِیًّا ﴿7﴾
گفت پروردگارا چگونه مرا پسرى خواهد بود و حال آنکه زنم نازاست و من از سالخوردگى ناتوان شدهام (8)
قَالَ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا ﴿8﴾
[فرشته] گفت [فرمان] چنین است پروردگار تو گفته که این [کار] بر من آسان است و تو را در حالى که چیزى نبودى قبلا آفریدهام (9)
قَالَ کَذَلِکَ قَالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُکَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَکُ شَیْئًا ﴿9﴾
گفت پروردگارا نشانهاى براى من قرار ده فرمود نشانه تو این است که سه شبانه [روز] با اینکه سالمى با مردم سخن نمىگویى (10)
قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّی آیَةً قَالَ آیَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَیَالٍ سَوِیًّا ﴿10﴾
پس از محراب بر قوم خویش درآمد و ایشان را آگاه گردانید که روز و شب به نیایش بپردازید (11)
فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَیْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُکْرَةً وَعَشِیًّا ﴿11﴾
اى یحیى کتاب [خدا] را به جد و جهد بگیر و از کودکى به او نبوت دادیم (12)
یَا یَحْیَى خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا ﴿12﴾
و [نیز] از جانب خود مهربانى و پاکى [به او دادیم] و تقواپیشه بود (13)
وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَکَاةً وَکَانَ تَقِیًّا ﴿13﴾
و با پدر و مادر خود نیکرفتار بود و زورگویى نافرمان نبود (14)
وَبَرًّا بِوَالِدَیْهِ وَلَمْ یَکُن جَبَّارًا عَصِیًّا ﴿14﴾
و درود بر او روزى که زاده شد و روزى که مىمیرد و روزى که زنده برانگیخته مىشود (15)
وَسَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا ﴿15﴾
و در این کتاب از مریم یاد کن آنگاه که از کسان خود در مکانى شرقى به کنارى شتافت (16)
وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَانًا شَرْقِیًّا ﴿16﴾
و در برابر آنان پردهاى بر خود گرفت پس روح خود را به سوى او فرستادیم تا به [شکل] بشرى خوشاندام بر او نمایان شد (17)
فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا ﴿17﴾
[مریم] گفت اگر پرهیزگارى من از تو به خداى رحمان پناه مىبرم (18)
قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمَن مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیًّا ﴿18﴾
گفت من فقط فرستاده پروردگار توام براى اینکه به تو پسرى پاکیزه ببخشم (19)
قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا ﴿19﴾
گفت چگونه مرا پسرى باشد با آنکه دست بشرى به من نرسیده و بدکار نبودهام (20)
قَالَتْ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَلَمْ أَکُ بَغِیًّا ﴿20﴾
گفت [فرمان] چنین است پروردگار تو گفته که آن بر من آسان است و تا او را نشانهاى براى مردم و رحمتى از جانب خویش قرار دهیم و [این] دستورى قطعى بود (21)
قَالَ کَذَلِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آیَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَکَانَ أَمْرًا مَّقْضِیًّا ﴿21﴾
سوره 19: مریم
به نام خداوند رحمتگر مهربان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
کافها یا عین صاد (1)
کهیعص ﴿1﴾
[این] یادى از رحمت پروردگار تو [در باره] بندهاش زکریاست (2)
ذِکْرُ رَحْمَةِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا ﴿2﴾
آنگاه که [زکریا] پروردگارش را آهسته ندا کرد (3)
إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاء خَفِیًّا ﴿3﴾
گفت پروردگارا من استخوانم سست گردیده و [موى] سرم از پیرى سپید گشته و اى پروردگار من هرگز در دعاى تو ناامید نبودهام (4)
قَالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبًا وَلَمْ أَکُن بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیًّا ﴿4﴾
و من پس از خویشتن از بستگانم بیمناکم و زنم نازاست پس از جانب خود ولى [و جانشینى] به من ببخش (5)
وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِن وَرَائِی وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا فَهَبْ لِی مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا ﴿5﴾
که از من ارث برد و از خاندان یعقوب [نیز] ارث برد و او را اى پروردگار من پسندیده گردان (6)
یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا ﴿6﴾
اى زکریا ما تو را به پسرى که نامش یحیى است مژده مىدهیم که قبلا همنامى براى او قرار ندادهایم (7)
یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یَحْیَى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِیًّا ﴿7﴾
گفت پروردگارا چگونه مرا پسرى خواهد بود و حال آنکه زنم نازاست و من از سالخوردگى ناتوان شدهام (8)
قَالَ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا ﴿8﴾
[فرشته] گفت [فرمان] چنین است پروردگار تو گفته که این [کار] بر من آسان است و تو را در حالى که چیزى نبودى قبلا آفریدهام (9)
قَالَ کَذَلِکَ قَالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُکَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَکُ شَیْئًا ﴿9﴾
گفت پروردگارا نشانهاى براى من قرار ده فرمود نشانه تو این است که سه شبانه [روز] با اینکه سالمى با مردم سخن نمىگویى (10)
قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّی آیَةً قَالَ آیَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَیَالٍ سَوِیًّا ﴿10﴾
پس از محراب بر قوم خویش درآمد و ایشان را آگاه گردانید که روز و شب به نیایش بپردازید (11)
فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَیْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُکْرَةً وَعَشِیًّا ﴿11﴾
اى یحیى کتاب [خدا] را به جد و جهد بگیر و از کودکى به او نبوت دادیم (12)
یَا یَحْیَى خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا ﴿12﴾
و [نیز] از جانب خود مهربانى و پاکى [به او دادیم] و تقواپیشه بود (13)
وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَکَاةً وَکَانَ تَقِیًّا ﴿13﴾
و با پدر و مادر خود نیکرفتار بود و زورگویى نافرمان نبود (14)
وَبَرًّا بِوَالِدَیْهِ وَلَمْ یَکُن جَبَّارًا عَصِیًّا ﴿14﴾
و درود بر او روزى که زاده شد و روزى که مىمیرد و روزى که زنده برانگیخته مىشود (15)
وَسَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا ﴿15﴾
و در این کتاب از مریم یاد کن آنگاه که از کسان خود در مکانى شرقى به کنارى شتافت (16)
وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَانًا شَرْقِیًّا ﴿16﴾
و در برابر آنان پردهاى بر خود گرفت پس روح خود را به سوى او فرستادیم تا به [شکل] بشرى خوشاندام بر او نمایان شد (17)
فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا ﴿17﴾
[مریم] گفت اگر پرهیزگارى من از تو به خداى رحمان پناه مىبرم (18)
قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمَن مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیًّا ﴿18﴾
گفت من فقط فرستاده پروردگار توام براى اینکه به تو پسرى پاکیزه ببخشم (19)
قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا ﴿19﴾
گفت چگونه مرا پسرى باشد با آنکه دست بشرى به من نرسیده و بدکار نبودهام (20)
قَالَتْ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَلَمْ أَکُ بَغِیًّا ﴿20﴾
گفت [فرمان] چنین است پروردگار تو گفته که آن بر من آسان است و تا او را نشانهاى براى مردم و رحمتى از جانب خویش قرار دهیم و [این] دستورى قطعى بود (21)
قَالَ کَذَلِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آیَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَکَانَ أَمْرًا مَّقْضِیًّا ﴿21﴾