فهرست
ترتیل حنانه خلفی- جزء 19

تلاوت ترتیل حنانه خلفی ترتیل حنانه خلفی- جزء 19

  • 50 دقیقه مدت
  • 1343 دریافت شده
تلاوت: خانم‌ها
تلاوت: کامل
تلاوت: استودیویی
ملیت قاری: ایرانی
این تلاوت شامل آیات 21 تا 77(آخر) سوره های مبارکه فرقان، آیات 1 تا 227 شعراء و آیات 1 تا 55 سوره مبارکه نمل است.

وَقَالَ الَّذِینَ لَا یَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْنَا الْمَلَائِکَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَکْبَرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا کَبِیرًا ﴿21﴾

و کسانى که به لقاى ما امید ندارند گویند چرا فرشتگان بر ما نازل نمى‏شوند، یا چرا پروردگارمان را نمى‏بینیم؟ در دلشان استکبارى ‏ورزیدند و سرکشى بزرگى کردند (21)


یَوْمَ یَرَوْنَ الْمَلَائِکَةَ لَا بُشْرَى یَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِینَ وَیَقُولُونَ حِجْرًا مَحْجُورًا ﴿22﴾

روزى که فرشتگان را ببینند، آن روز بشارتى براى گناهکاران نیست، و گویند حرمان نصیب شماست(22)


وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا ﴿23﴾

و به هرگونه کارى که کرده‏ اند مى‏پردازیم و آن را هیچ و پوچ مى‏گردانیم‏ (23)


أَصْحَابُ الْجَنَّةِ یَوْمَئِذٍ خَیْرٌ مُسْتَقَرًّا وَأَحْسَنُ مَقِیلًا ﴿24﴾

در آن روز بهشتیان خوش جایگاه ‏تر و مرفه‏ ترند (24)


وَیَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِکَةُ تَنْزِیلًا ﴿25﴾

و روزى که آسمان با ابرها بشکافد و فرشتگان فرو فرستاده شوند (25)


الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَکَانَ یَوْمًا عَلَى الْکَافِرِینَ عَسِیرًا ﴿26﴾

در چنین روزى فرمانروایى بر حق از آن خداوند رحمان است، و روزى است که بر کافران سخت و سنگین است‏ (26)


وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا﴿27﴾

و روزى است که ستمکار [مشرک‏] دست [حسرت‏] مى‏گزد و مى‏گوید کاش من راه [پیروى از] پیامبر را پیش مى‏گرفتم‏ (27)


یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا ﴿28﴾

واى بر من کاش من فلانى را دوست نمى‏گرفتم‏ (28)


لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا﴿29﴾

او مرا از پند [قرآن‏] پس از آنکه برایم آمده بود، دور و گمراه کرد، و شیطان تنها گذار انسان است‏ (29)


وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﴿30﴾

و پیامبر گوید پروردگارا قوم من این قرآن را وانهادند (30)


وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ وَکَفَى بِرَبِّکَ هَادِیًا وَنَصِیرًا ﴿31﴾

و بدین‏سان براى هر پیامبرى دشمنى از گناهکاران قرار دادیم، و پروردگارت بس رهنما و یاور است‏ (31)


وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً کَذَلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِیلًا ﴿32﴾

و کافران گویند چرا قرآن یکباره بر او نازل نمى‏شود؟ بدین‏سان [نازل مى‏شود] تا دل تو را به آن استوار داریم و آن را چنانکه باید و شاید بخوانیم‏ (32)


وَلَا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاکَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِیرًا ﴿33﴾

و [کافران‏] به نزد تو هیچ مثلى نیاورند، مگر آنکه [جوابى‏] بر حق و خوش‏ بیان‏ تر برایت بیاوریم‏ (33)


الَّذِینَ یُحْشَرُونَ عَلَى وُجُوهِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ أُولَئِکَ شَرٌّ مَکَانًا وَأَضَلُّ سَبِیلًا﴿34﴾

[آرى‏] کسانى که به سوى جهنم بر روى چهره ‏هایشان محشور شوند، اینان بدمرتبه ‏تر و گمراه‏ ترند (34)


وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِیرًا ﴿35﴾

و به راستى به موسى کتاب آسمانى دادیم و برادرش هارون را همراه او دستیار گرداندیم‏ (35)


فَقُلْنَا اذْهَبَا إِلَى الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَدَمَّرْنَاهُمْ تَدْمِیرًا ﴿36﴾

آنگاه گفتیم که به سوى قومى که آیات ما را دروغ انگاشتند بروید، آنگاه به کلى نابودشان کردیم‏ (36)


وَقَوْمَ نُوحٍ لَمَّا کَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آیَةً وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِینَ عَذَابًا أَلِیمًا ﴿37﴾

و قوم نوح چون پیامبران را دروغگو انگاشتند، غرقه‏ شان کردیم و آنان را براى مردم مایه عبرت ساختیم، و براى ستمکاران [مشرک‏] عذابى دردناک آماده ساختیم‏ (37)


وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَیْنَ ذَلِکَ کَثِیرًا ﴿38﴾

و عاد و ثمود و اصحاب رس و نسلهایى فراوان را در میان اینان [هلاک کردیم‏] (38)


وَکُلًّا ضَرَبْنَا لَهُ الْأَمْثَالَ وَکُلًّا تَبَّرْنَا تَتْبِیرًا ﴿39﴾

و براى هر یک مثلها زدیم و همه را یکایک هلاک ساختیم‏ (39)


وَلَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْیَةِ الَّتِی أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَفَلَمْ یَکُونُوا یَرَوْنَهَا بَلْ کَانُوا لَا یَرْجُونَ نُشُورًا ﴿40﴾

و به سراغ شهرى که بر آن باران بلا باریده شده بود، رفتند، آیا آن را نمى‏دیدند، یا بلکه امیدى به حشر و نشر نداشتند (40)


وَإِذَا رَأَوْکَ إِنْ یَتَّخِذُونَکَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِی بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا ﴿41﴾

و چون تو را مى‏دیدند جز به ریشخندت نمى‏گرفتند [و مى‏گفتند] آیا این همان کسى است که خداوند به پیامبرى برانگیخته است؟ (41)


إِنْ کَادَ لَیُضِلُّنَا عَنْ آلِهَتِنَا لَوْلَا أَنْ صَبَرْنَا عَلَیْهَا وَسَوْفَ یَعْلَمُونَ حِینَ یَرَوْنَ الْعَذَابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِیلًا ﴿42﴾

چه بسا نزدیک بود که ما را از پرستش خدایانمان -اگر در راه آنان مقاومت نمى‏کردیم بیراه کند، و به زودى، چون عذاب را بینند، بدانند که چه کسى گمراه‏تر است‏ (42)


أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا ﴿43﴾

آیا آن کس را که هواى نفسش را خداى خود گرفته بود، ندیده ‏اى، آیا تو نگهبان او هستى؟ (43)


أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا ﴿44﴾

یا گمان مى‏کنى که بیشترینه آنان گوش شنوا دارند یا تعقل مى‏کنند، آنان جز همانند چارپایان نیستند، بلکه ایشان گمراه ‏ترند (44)


أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاکِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَیْهِ دَلِیلًا ﴿45﴾

آیا نیندیشیده‏ اى که پروردگارت چگونه سایه را مى‏گسترد، و اگر مى‏خواست آن را ساکن مى‏گرداند، سپس خورشید را نمایانگر آن مى‏گردانیم‏ (45)


ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَیْنَا قَبْضًا یَسِیرًا ﴿46﴾

سپس آن را اندک اندک به سوى خود باز مى‏گیریم‏ (46)


وَهُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا﴿47﴾

و او کسى است که شب را براى شما پرده‏پوش و خواب را آرام‏بخش گرداند و روز را مایه جنب و جوش ساخت‏ (47)


وَهُوَ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا ﴿48﴾

و او کسى است که بادها را پیشاپیش رحمتش [باران‏] مژده‏ بخش مى‏فرستد، و از آسمان آبى بس پاکیزه فرو فرستادیم‏ (48)


لِنُحْیِیَ بِهِ بَلْدَةً مَیْتًا وَنُسْقِیَهُ مِمَّا خَلَقْنَا أَنْعَامًا وَأَنَاسِیَّ کَثِیرًا ﴿49﴾

تا بدان سرزمینى پژمرده را زنده گردانیم و آن را به چارپایان و مردمان بسیارى از آنان که آفریده‏ ایمشان مى‏ نوشانیم‏ (49)


وَلَقَدْ صَرَّفْنَاهُ بَیْنَهُمْ لِیَذَّکَّرُوا فَأَبَى أَکْثَرُ النَّاسِ إِلَّا کُفُورًا ﴿50﴾

و به راستى که آن را گونه‏ گونه برایشان بیان داشتیم تا پند گیرند، و بیشترین مردم، چیزى غیر از ناسپاسى نخواستند (50)


وَلَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فِی کُلِّ قَرْیَةٍ نَذِیرًا ﴿51﴾

و اگر مى‏خواستیم در هر شهرى [پیامبر] هشداردهنده ‏اى برمى ‏انگیختیم‏ (51)


فَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا ﴿52﴾

پس، از کافران اطاعت مکن و با آنان به سختى جهاد کن‏ (52)


وَهُوَ الَّذِی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَیْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَحْجُورًا ﴿53﴾

و او کسى است که دو دریا را به هم برآمیخت این یک شیرین و خوشگوار، و این یک شور و تلخ و در میان آن دو برزخ و حایلى جداگر قرار داد (53)


وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَکَانَ رَبُّکَ قَدِیرًا﴿54﴾

و او کسى است که از آب انسانى آفرید، و او را داراى پیوند نسبى و سببى گردانید و پروردگار تو تواناست‏ (54)


وَیَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنْفَعُهُمْ وَلَا یَضُرُّهُمْ وَکَانَ الْکَافِرُ عَلَى رَبِّهِ ظَهِیرًا ﴿55﴾

و به جاى خداوند چیزى را مى‏پرستند که نه سودى برایشان دارد و نه زیانى، و کافر بر مخالفت پروردگارش پشتیبان [دیگران‏] است‏ (55)


وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا ﴿56﴾

و ما تو را جز مژده رسان و هشداردهنده نفرستاده‏ایم‏ (56)


قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلًا﴿57﴾

بگو براى آن از شما مزدى نمى‏طلبم، مگر اینکه کسى بخواهد که به سوى پروردگارش راه برد (57)


وَتَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَکَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِیرًا ﴿58﴾

و بر [خداوند] زنده‏اى که نمى‏میرد توکل کن و شاکرانه او را تسبیح گوى و او به گناهان بندگانش بس آگاه است‏ (58)



الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِیرًا ﴿59﴾



همان کسى که آسمانها و زمین و مابین آنها را در شش روز آفرید و سپس بر عرش استیلاء یافت، اوست خداوند رحمان، و درباره‏اش از [فردى‏] آگاه بپرس‏ (59)


وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا ﴿60﴾

و چون به آنان گفته شود به خداوند رحمان سجده برید، گویند رحمان دیگر کیست، آیا به چیزى که تو مى‏فرمایى سجده بریم؟ و بر رمیدگیشان مى‏افزاید (60)


تَبَارَکَ الَّذِی جَعَلَ فِی السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِیهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِیرًا﴿61﴾

بزرگا کسى که در آسمان برجهایى آفریده است و در آنها چراغى و ماهى تابان قرار داده است‏ (61)


وَهُوَ الَّذِی جَعَلَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرَادَ أَنْ یَذَّکَّرَ أَوْ أَرَادَ شُکُورًا ﴿62﴾

و او کسى است که شب و روز را پیایند همدیگر آفرید، تا هر که خواهد پند گیرد یا خواهد سپاس گزارد (62)


وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا ﴿63﴾

و بندگان خداى رحمان کسانى‏اند که روى زمین فروتنانه راه مى‏روند، و چون نادانان ایشان را مخاطب سازند، سلیمانه پاسخ دهند (63)


وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیَامًا ﴿64﴾

و کسانى که براى پروردگارشان به سجده و قیام شب زنده‏دارى کنند (64)


وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا کَانَ غَرَامًا﴿65﴾

و کسانى که گویند پروردگارا از ما عذاب جهنم را بگردان، چرا که عذاب آن سخت و سنگین است‏ (65)


إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ﴿66﴾

آن بد جایگاه و منزلگاهى است‏ (66)


وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَامًا ﴿67﴾

و کسانى که چون انفاق کنند، اسراف نمى‏کنند و بخل نمى‏ورزند و در میان این دو اعتدالى هست‏ (67)


وَالَّذِینَ لَا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا یَزْنُونَ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ یَلْقَ أَثَامًا ﴿68﴾

و کسانى که در جنب خداوند خداى دیگرى را نمى‏پرستند و هیچ نفسى را که خداوند [کشتنش را] حرام داشته، جز به حق نمى‏کشند، و زنا نمى‏کنند، و هر کس چنین کند [عقوبت‏] گناه را خواهد دید (68)


یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهَانًا ﴿69﴾

در روز قیامت عذابش دو چندان شود، و به خوارى و زارى جاودانه در آن [عذاب‏] بماند (69)


إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا ﴿70﴾

مگر کسى که توبه کند و ایمان ورزد و عملى صالح پیشه کند، و اینان کسانى هستند که خداوند سیئاتشان را به حسنات بدل مى‏کند، و خداوند آمرزگار مهربان است‏ (70)


وَمَنْ تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا ﴿71﴾

و هر کس توبه کند و عمل صالح پیشه کند، حقا که به درگاه خداوند چنانکه باید و شاید توبه کرده است‏ (71)


وَالَّذِینَ لَا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَامًا ﴿72﴾

و نیز کسانى که در مجلس باطل حضور نیابند و چون بر امرى لغو بگذرند کریمانه بگذرند (72)


وَالَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْهَا صُمًّا وَعُمْیَانًا ﴿73﴾

و کسانى که چون آیات پروردگارشان را فرایادشان دهند، هنگام شنیدن آن ناشنواوار و نابیناوار به سجده درنیایند (73)


وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا ﴿74﴾

و کسانى که گویند پروردگارا به ما از همسرانمان و زاد و رودمان مایه روشنى چشم ببخش، و ما را پیشواى پرهیزگاران قرار ده‏ (74)


أُولَئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَیُلَقَّوْنَ فِیهَا تَحِیَّةً وَسَلَامًا ﴿75﴾

اینانند که غرفه‏هاى بهشتى را به خاطر صبرى که [در شداید] ورزیده‏اند، نصیب مى‏برند، و در آنجا با تحیت و سلام روبه‏رو مى‏شوند (75)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان


طسم ﴿1﴾

طسم طا سین میم (1)


تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ ﴿2﴾

این آیات کتاب روشنگرست‏ (2)


لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ ﴿3﴾

چه بسا تو جانت را مى‏فرسایى که چرا [مشرکان‏] مؤمن نمى‏شوند (3)


إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ﴿4﴾

اگر معجزه‏اى از آسمان بر آنان نازل مى‏کنیم، آنگاه گردنهایشان را [به تسلیم‏] در برابر آن فرود خواهند آورد (4)


وَمَا یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنَ الرَّحْمَنِ مُحْدَثٍ إِلَّا کَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِینَ ﴿5﴾

و هیچ یادى نوپدید از سوى خداى رحمان براى آنان نیامد مگر آنکه از آن رویگردان بودند (5)

فَقَدْ کَذَّبُوا فَسَیَأْتِیهِمْ أَنْبَاءُ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ ﴿6﴾

به راستى که آن را دروغ انگاشتند، زودا که خبر [و نتیجه‏] آنچه ریشخندش مى‏کردند برایشان بیاید (6)


أَوَلَمْ یَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ کَمْ أَنْبَتْنَا فِیهَا مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ ﴿7﴾

آیا به زمین ننگریسته ‏اند که چه بسیار در آن از هر جفت ارزشمندى رویانده‏ ایم‏ (7)


إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿8﴾

بى‏گمان در این مایه عبرتى هست، ولى بیشترینه آنان مؤمن نیستند (8)


وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿9﴾

و بى‏گمان پروردگارت پیروزمند مهربان است‏ (9)


وَإِذْ نَادَى رَبُّکَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿10﴾

و چنین بود که پروردگارت به موسى ندا در داد که به سوى قوم ستم‏ پیشه برو (10)


قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلَا یَتَّقُونَ ﴿11﴾

قوم فرعون، که آیا پروا نمى‏کنید؟ (11)


قَالَ رَبِّ إِنِّی أَخَافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ ﴿12﴾

گفت پروردگارا من مى‏ترسم که مرا دروغگو بینگارند (12)


وَیَضِیقُ صَدْرِی وَلَا یَنْطَلِقُ لِسَانِی فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ ﴿13﴾

و دلم تنگ مى‏شود و زبانم گشاده نیست، پس به هارون نیز [براى همکارى‏] پیام بفرست

‏ (13)

وَلَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ یَقْتُلُونِ ﴿14﴾

و آنان را بر من [ادعاى‏] گناهى هست، لذا مى‏ترسم که مرا بکشند (14)


قَالَ کَلَّا فَاذْهَبَا بِآیَاتِنَا إِنَّا مَعَکُمْ مُسْتَمِعُونَ ﴿15﴾

فرمود چنین نیست معجزات ما را [همراه‏] ببرید، ما خود همراه شما شنوا هستیم‏ (15)


فَأْتِیَا فِرْعَوْنَ فَقُولَا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿16﴾

به سوى فرعون بروید و بگویید ما پیامبر پروردگار جهانیان هستیم‏ (16)


أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ ﴿17﴾

براى اینکه بنی اسراییل را همراه ما بفرستى‏ (17)


قَالَ أَلَمْ نُرَبِّکَ فِینَا وَلِیدًا وَلَبِثْتَ فِینَا مِنْ عُمُرِکَ سِنِینَ ﴿18﴾

[فرعون‏] گفت آیا تو را در کودکى در میان خود پرورش ندادیم؟ و سالهایى از عمرت را در نزد ما به سر نبردى؟ (18)

وَفَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ وَأَنْتَ مِنَ الْکَافِرِینَ ﴿19﴾

و کارى را که کرده بودى کردى و تو از کافر [نعمت‏]انى‏ (19)


قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّینَ ﴿20﴾

گفت آن کار را در هنگامى مى‏کردم که از سرگشتگان بودم‏ (20)


فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْمًا وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿21﴾

آنگاه چون از شما ترسیدم از شما گریختم، سپس پروردگارم به من حکمت بخشید و مرا از پیامبران گردانید (21)


وَتِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرَائِیلَ ﴿22﴾

و آیا این نعمتى است که بر من منت مى‏نهى که بنى‏اسرائیل را به بردگى کشانده ‏اى؟ (22)


قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِینَ ﴿23﴾

فرعون گفت و "پروردگار جهانیان" دیگر چیست؟ (23)


قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِینَ ﴿24﴾

گفت اگر ایقان داشته باشید، پروردگار آسمانها و زمین است و آنچه در میان آنهاست‏ (24)


قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلَا تَسْتَمِعُونَ ﴿25﴾

[فرعون‏] به اطرافیانش گفت آیا نمى‏شنوید؟ (25)


قَالَ رَبُّکُمْ وَرَبُّ آبَائِکُمُ الْأَوَّلِینَ ﴿26﴾

[موسى‏] گفت پروردگار شما و پروردگار نیاکان نخستین شما (26)


قَالَ إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذِی أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ ﴿27﴾

[فرعون‏] گفت بى‏شک پیامبرتان که به سوى شما فرستاده شده است، دیوانه است‏ (27)


قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَیْنَهُمَا إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ ﴿28﴾

[موسى‏] گفت اگر تعقل کنید [او] پروردگار مشرق و مغرب است و آنچه در میان آنهاست‏ (28)


قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَیْرِی لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ ﴿29﴾

[فرعون‏] گفت اگر خدایى جز من برگزینى، تو را از زندانیان خواهم ساخت‏ (29)


قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُکَ بِشَیْءٍ مُبِینٍ ﴿30﴾

[موسى‏] گفت ولو معجزه‏اى آشکار برایت بیاورم؟ (30)


قَالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿31﴾

[فرعون‏] گفت اگر راست مى‏گویى بیاورش‏ (31)


فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعْبَانٌ مُبِینٌ ﴿32﴾

آنگاه [موسى‏] عصایش را درانداخت و ناگهان به صورت اژدهایى آشکار درآمد (32)


وَنَزَعَ یَدَهُ فَإِذَا هِیَ بَیْضَاءُ لِلنَّاظِرِینَ ﴿33﴾

و دستش را [از گریبانش‏] بیرون آورد، و ناگهان سپید و درخشان در دید تماشاگران پدیدار شد (33)


قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِیمٌ ﴿34﴾

[فرعون‏] به بزرگان پیرامونش گفت این [مرد] جادوگرى داناست‏ (34)


یُرِیدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ ﴿35﴾

مى‏خواهد شما را با جادویش از سرزمینتان آواره کند، تا رأى شما چه باشد (35)


قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَابْعَثْ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ ﴿36﴾

گفتند او و برادرش را [به نحوى‏] بازدار و گردآورندگان [جادوگران‏] را به شهرها بفرست‏ (36)


یَأْتُوکَ بِکُلِّ سَحَّارٍ عَلِیمٍ ﴿37﴾

تا هر جادوگر دانایى را به حضورت بیاورند (37)


فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِیقَاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ ﴿38﴾

آنگاه جادوگران در موعد روزى معین گرد آورده شدند (38)


وَقِیلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ ﴿39﴾

و به مردم گفته شد آیا شما هم جمع مى‏شوید؟ (39)


لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ کَانُوا هُمُ الْغَالِبِینَ ﴿40﴾

باشد که اگر جادوگران پیروز شدند از آنان پیروى کنیم‏ (40)


فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالُوا لِفِرْعَوْنَ أَئِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِنْ کُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِینَ﴿41﴾

چون جادوگران [گرد] آمدند به فرعون گفتند آیا اگر ما پیروز شویم، پاداشى داریم؟ (41)


قَالَ نَعَمْ وَإِنَّکُمْ إِذًا لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ ﴿42﴾

[فرعون‏] گفت آرى و شما در آن صورت از نزدیکان [من‏] خواهید بود (42)


قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ ﴿43﴾

موسى به آنان گفت چیزى را که اندازنده‏اش هستید، بیندازید (43)


فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِیَّهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ ﴿44﴾

آنگاه ریسمانها و چوبدستى‏هایشان را در انداختند و گفتند به جاه و جلال فرعون که ما پیروز خواهیم شد (44)


فَأَلْقَى مُوسَى عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ ﴿45﴾

سپس موسى عصایش را درانداخت [که اژدها شد] و ناگهان برساخته‏هایشان را فرو بلعید (45)


فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سَاجِدِینَ ﴿46﴾

و جادوگران به سجده افتادند (46)


قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿47﴾

گفتند به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم‏ (47)


رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ ﴿48﴾

پروردگار موسى و هارون‏ (48)


قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ الَّذِی عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ ﴿49﴾

[فرعون‏] گفت آیا پیش از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید، بى‏شک او بزرگتر [و آموزگار] شماست که به شما جادوگرى آموخته است به زودى خواهید دانست، دستان و پاهایتان را در خلاف جهت همدیگر خواهم برید، سپس همگى‏تان را به دار خواهم زد (49)


قَالُوا لَا ضَیْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ ﴿50﴾

[جادوگران‏] گفتند باکى نیست، ما به پروردگارمان روى آورده‏ایم‏ (50)


إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَایَانَا أَنْ کُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿51﴾

ما امید داریم که پروردگارمان خطاهاى ما را ببخشد چرا که نخستین ایمان آورندگان بوده‏ایم‏ (51)


وَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ ﴿52﴾

و به موسى وحى کردیم که بندگان مرا شبانه روانه کن، که شما تعقیب مى‏شوید (52)


فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ ﴿53﴾

آنگاه فرعون گردآورندگان را به شهرها فرستاد (53)


إِنَّ هَؤُلَاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِیلُونَ ﴿54﴾

[آنان درباره یاران موسى‏] گفتند اینان گروهکى اندک شمارند (54)


وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَائِظُونَ ﴿55﴾

و ایشان ما را به خشم آورده ‏اند (55)


وَإِنَّا لَجَمِیعٌ حَاذِرُونَ ﴿56﴾

و ما انبوهى مسلح هستیم‏ (56)


فَأَخْرَجْنَاهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ ﴿57﴾

آنگاه ایشان را از باغها و چشمه‏ها آواره کردیم‏ (57)


وَکُنُوزٍ وَمَقَامٍ کَرِیمٍ ﴿58﴾

و از گنجها و جایگاه نیکو (58)


کَذَلِکَ وَأَوْرَثْنَاهَا بَنِی إِسْرَائِیلَ ﴿59﴾

و بدین‏سان آنها را به بنى‏اسرائیل به میراث دادیم‏ (59)


فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِینَ ﴿60﴾

سپس ایشان را به هنگام طلوع آفتاب دنبال کردند (60)


فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَکُونَ ﴿61﴾

و چون دو گروه همدیگر را دیدند، یاران موسى گفتند، ما گیر افتاده ‏ایم‏ (61)


قَالَ کَلَّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ ﴿62﴾

[موسى‏] گفت چنین نیست، پروردگارم با من است و به زودى مرا راهنمایى خواهد کرد (62)


فَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ ﴿63﴾

سپس به موسى وحى کردیم که با عصایت به دریا بزن، آنگاه [دریا] بشکافت و هر پاره‏اى از آن همچون کوهى بزرگ بود (63)


وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْآخَرِینَ ﴿64﴾

و دیگران را به آنجا نزدیک کردیم‏ (64)


وَأَنْجَیْنَا مُوسَى وَمَنْ مَعَهُ أَجْمَعِینَ ﴿65﴾

و موسى و همراهانش، همگیشان را رهانیدیم‏ (65)


ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ ﴿66﴾

سپس دیگران را غرقه ساختیم‏ (66)


إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿67﴾

بى‏گمان در این مایه عبرتى هست، و بیشترین آنان مؤمن نبودند (67)


وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿68﴾

همانا پروردگارت پیروزمند مهربان است‏ (68)


وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِیمَ ﴿69﴾

و بر آنان داستان ابراهیم را بخوان‏ (69)


إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ ﴿70﴾

چنین بود که به پدرش و قومش گفت که شما چه مى‏پرستید؟ (70)


قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاکِفِینَ ﴿71﴾

گفتند بتانى مى‏پرستیم و در خدمت آنها معتکفیم‏ (71)


قَالَ هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ إِذْ تَدْعُونَ ﴿72﴾

[ابراهیم‏] گفت آیا چون آنان را به پرستش مى‏خوانید، نداى شما را مى‏شنوند؟ (72)


أَوْ یَنْفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ ﴿73﴾

یا براى شما سودى یا زیانى دارند (73)


قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا کَذَلِکَ یَفْعَلُونَ ﴿74﴾

گفتند نه ولى پدرانمان را یافتیم که چنین مى‏کردند (74)


قَالَ أَفَرَأَیْتُمْ مَا کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ ﴿75﴾

[ابراهیم‏] گفت آیا در آنچه مى‏پرستید تامل نکرده ‏اید؟ (75)


أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمُ الْأَقْدَمُونَ ﴿76﴾

هم شما و هم نیاکان کهنتان‏ (76)


فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِی إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِینَ ﴿77﴾

[بدانید که‏] آنها دشمن منند، بر خلاف پروردگار جهانیان‏ (77)


الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ ﴿78﴾

همان کسى که مرا آفریده است و همو که هدایتم مى‏کند (78)


وَالَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَیَسْقِینِ ﴿79﴾

و همان کسى که مرا سیر و سیراب مى‏سازد (79)


وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ ﴿80﴾

و چون بیمار شدم مرا شفا مى‏بخشد (80)


وَالَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ ﴿81﴾

و همان کسى که مرا مى‏میراند و سپس [از نو] زنده‏ ام مى‏سازد (81)


وَالَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ ﴿82﴾

و همان کسى که امید دارم که در روز جزا خطاى مرا ببخشد (82)


رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ ﴿83﴾

پروردگارا به من حکمت ببخش و مرا به شایستگان بپیوند (83)


وَاجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ ﴿84﴾

و براى من در میان امتهاى آینده سخن [گوى‏] نیک قرار ده‏ (84)


وَاجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ ﴿85﴾

و مرا از میراث بران بهشت پرناز و نعمت بدار (85)


وَاغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کَانَ مِنَ الضَّالِّینَ ﴿86﴾

و پدرم را بیامرز که او از سرگشتگان بود (86)


وَلَا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ ﴿87﴾

و مرا در روزى که [مردم‏] برانگیخته شوند رسوا مساز (87)


یَوْمَ لَا یَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿88﴾

[همان‏] روزى که مال و پسران سود ندهد (88)


إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿89﴾

مگر آنکه کسى دلى پاک و پیراسته [از شک و شرک‏] به نزد خداوند آورد (89)


وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ ﴿90﴾

و بهشت براى پرهیزگاران نزدیک شود (90)


وَبُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِلْغَاوِینَ ﴿91﴾

و جهنم براى گمراهان آشکار گردد (91)


وَقِیلَ لَهُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ ﴿92﴾

و به آنان گفته شود آنچه به جاى خداوند مى‏پرستیدید کجاست‏ (92)


مِنْ دُونِ اللَّهِ هَلْ یَنْصُرُونَکُمْ أَوْ یَنْتَصِرُونَ ﴿93﴾

آیا شما را یارى مى‏دهند یا خود یارى مى‏یابند؟ (93)


فَکُبْکِبُوا فِیهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ ﴿94﴾

آنگاه ایشان و گمراهان [دیگر] در آن سرنگون شوند (94)


وَجُنُودُ إِبْلِیسَ أَجْمَعُونَ ﴿95﴾

و سپاهیان ابلیس همگى‏ (95)


قَالُوا وَهُمْ فِیهَا یَخْتَصِمُونَ ﴿96﴾

در حالى که در آنجا با همدیگر ستیزه مى‏کنند گویند (96)


تَاللَّهِ إِنْ کُنَّا لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ ﴿97﴾

به خدا ما در گمراهى آشکار بودیم‏ (97)


إِذْ نُسَوِّیکُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿98﴾

چرا که شما را با پروردگار جهانیان برابر مى‏شمردیم‏ (98)


وَمَا أَضَلَّنَا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ ﴿99﴾

و جز گناهکاران کسى ما را گمراه نکرد (99)


فَمَا لَنَا مِنْ شَافِعِینَ ﴿100﴾

حال هیچ شفیعى نداریم‏ (100)


وَلَا صَدِیقٍ حَمِیمٍ ﴿101﴾

و نه دوستى مهربان‏ (101)


فَلَوْ أَنَّ لَنَا کَرَّةً فَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿102﴾

کاش براى ما بازگشتى بود، تا آنگاه از مؤمنان مى‏شدیم‏ (102)


إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿103﴾

بى‏گمان در این مایه عبرتى هست، و بیشترین آنان مؤمن نبودند (103)


وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿104﴾

و همانا پروردگارت پیروزمند مهربان است‏ (104)


کَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِینَ ﴿105﴾

قوم نوح پیامبران را دروغگو مى‏انگاشتند (105)


إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿106﴾

چنین بود که برادرشان نوح به ایشان گفت آیا [از شرک‏] پروا نمى‏کنید؟ (106)


إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ ﴿107﴾

من براى شما پیامبر امینى هستم‏ (107)


فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿108﴾

پس از خدا پروا و از من پیروى کنید (108)


وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿109﴾

و براى آن از شما پاداشى نمى‏طلبم، پاداش من جز بر پروردگار جهانیان نیست‏ (109)


فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿110﴾

پس از خداوند پروا و از من پیروى کنید (110)


قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَکَ وَاتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ ﴿111﴾

گفتند آیا به تو ایمان بیاوریم، حال آنکه فرومایگان از تو پیروى مى‏کنند (111)


قَالَ وَمَا عِلْمِی بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿112﴾

[نوح‏] گفت من از [حقیقت‏] آنچه ایشان کرده‏اند آگاهى ندارم‏ (112)


إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَى رَبِّی لَوْ تَشْعُرُونَ ﴿113﴾

اگر دریابید، حساب ایشان جز بر پروردگار من نیست‏ (113)


وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِینَ ﴿114﴾

و من طردکننده مؤمنان نیستم‏ (114)


إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ مُبِینٌ ﴿115﴾

من جز هشدار دهنده‏اى روشنگر نیستم‏ (115)


قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یَا نُوحُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِینَ ﴿116﴾

گفتند اى نوح اگر دست برندارى از سنگسار شدگان خواهى شد (116)


قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِی کَذَّبُونِ ﴿117﴾

[نوح‏] گفت پروردگارا قوم من مرا دروغگو انگاشتند (117)


فَافْتَحْ بَیْنِی وَبَیْنَهُمْ فَتْحًا وَنَجِّنِی وَمَنْ مَعِیَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿118﴾

پس در میان من و ایشان، چنانکه باید و شاید، داورى کن و مرا و همراهان مؤمنم را رهایى ده‏ (118)


فَأَنْجَیْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ ﴿119﴾

آنگاه او و همراهانش را در کشتى پر و گرانبار رهایى دادیم‏ (119)


ثُمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِینَ ﴿120﴾

سپس بازماندگان را غرقه ساختیم‏ (120)


إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿121﴾

بى‏گمان در این مایه عبرتى هست، و بیشترین آنان مؤمن نبودند (121)


وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿122﴾

و همانا پروردگارت پیروزمند مهربان است‏ (122)


کَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِینَ ﴿123﴾

قوم عاد پیامبران را دروغگو انگاشتند (123)


إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿124﴾

چنین بود که برادرشان هود به آنان گفت آیا [از شرک‏] پروا نمى‏کنید؟ (124)


إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ ﴿125﴾

من براى شما پیامبرى امینم‏ (125)


فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿126﴾

پس از خداوند پروا و از من پیروى کنید (126)


وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿127﴾

و براى آن از شما پاداشى نمى‏طلبم، پاداش من جز بر پروردگار جهانیان نیست‏ (127)


أَتَبْنُونَ بِکُلِّ رِیعٍ آیَةً تَعْبَثُونَ ﴿128﴾

آیا در هر بلندى بنایى از سر بازیچه مى‏سازید (128)


وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ ﴿129﴾

و کوشکها[ى استوار] مى‏سازید به امید آنکه جاویدان بمانید؟ (129)


وَإِذَا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِینَ ﴿130﴾

و چون دست گشایید همچون زورگویان دست گشایید (130)


فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿131﴾

پس از خداوند پروا و از من پیروى کنید (131)


وَاتَّقُوا الَّذِی أَمَدَّکُمْ بِمَا تَعْلَمُونَ ﴿132﴾

و از کسى که شما را به آنچه مى‏دانید یارى‏تان داد، پروا کنید (132)


أَمَدَّکُمْ بِأَنْعَامٍ وَبَنِینَ ﴿133﴾

شما را با [بخشیدن‏] چارپایان و پسران یارى داد (133)


وَجَنَّاتٍ وَعُیُونٍ ﴿134﴾

و نیز باغها و چشمه‏سارها (134)


إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ ﴿135﴾

من از عذاب روزى سهمگین بر شما بیمناکم‏ (135)


قَالُوا سَوَاءٌ عَلَیْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَکُنْ مِنَ الْوَاعِظِینَ ﴿136﴾

گفتند براى ما یکسان است چه پند دهى، چه از پنددهندگان نباشى‏ (136)


إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِینَ ﴿137﴾

این جز شیوه پیشینیان نیست‏ (137)


وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ ﴿138﴾

و ما از عذاب شوندگان نیستیم‏ (138)


فَکَذَّبُوهُ فَأَهْلَکْنَاهُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ﴿139﴾

بدین‏سان او را دروغگو انگاشتند، آنگاه آنان را نابود کردیم، بى‏گمان در این مایه عبرتى هست، و بیشترینه آنان مؤمن نبودند (139)


وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿140﴾

و همانا پروردگارت پیروزمند مهربان است‏ (140)


کَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِینَ ﴿141﴾

قوم ثمود [هم‏] پیامبران را دروغگو انگاشتند (141)


إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿142﴾

چنین بود که برادرشان صالح به آنان گفت آیا [از شرک‏] پروا نمى‏کنید؟ (142)


إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ ﴿143﴾

من براى شما پیامبرى امینم‏ (143)

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿144﴾

پس از خداوند پروا و از من پیروى کنید (144)


وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿145﴾

و براى آن از شما پاداشى نمى‏طلبم، پاداش من جز بر پروردگار جهانیان نیست‏ (145)


أَتُتْرَکُونَ فِی مَا هَاهُنَا آمِنِینَ ﴿146﴾

آیا شما را به حالتى که در اینجا هست در امن و امان رها مى‏کنند؟ (146)


فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ ﴿147﴾

در باغها و چشمه‏سارها (147)


وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِیمٌ ﴿148﴾

و کشتزارها و خرمابنانى که بار و بر آنها لطیف است‏ (148)


وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا فَارِهِینَ ﴿149﴾

و از کوهها، ماهرانه [براى خود] خانه‏هایى مى‏تراشید (149)


فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿150﴾

پس از خداوند پروا و از من پیروى کنید (150)


وَلَا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ ﴿151﴾

و از فرمان گزافکاران اطاعت مکنید (151)


الَّذِینَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَلَا یُصْلِحُونَ ﴿152﴾

[همان‏] کسانى که در این سرزمین فتنه و فساد مى‏کنند و در صلاح نمى‏کوشند (152)


قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِینَ ﴿153﴾

گفتند جز این نیست که تو از جادوزدگانى‏ (153)


مَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا فَأْتِ بِآیَةٍ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿154﴾

تو جز بشرى همانند ما نیستى، اگر راست مى‏گویى معجزه‏اى بیاور (154)


قَالَ هَذِهِ نَاقَةٌ لَهَا شِرْبٌ وَلَکُمْ شِرْبُ یَوْمٍ مَعْلُومٍ ﴿155﴾

گفت این ماده شترى است که آبشخورى [معین‏] براى او، و آبشخور روزى معین براى شماست‏ (155)


وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذَابُ یَوْمٍ عَظِیمٍ ﴿156﴾

و به آن آسیبى نرسانید که عذاب روزى سهمگین گریبانگیرتان خواهد شد (156)


فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِینَ ﴿157﴾

آنگاه آن را پى کردند، و سپس پشیمان شدند (157)


فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿158﴾

و عذاب ایشان را فرو گرفت، بى‏گمان در این مایه عبرتى هست و بیشترین آنان مؤمن نبودند (158)


وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿159﴾

و همانا پروردگارت پیروزمند مهربان است‏ (159)


کَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِینَ ﴿160﴾

قوم لوط [هم‏] پیامبران را دروغگو انگاشتند (160)


إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿161﴾

چنین بود که برادرشان لوط به آنان گفت آیا [از شرک‏] پروا نمى‏کنید؟ (161)


إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ ﴿162﴾

من براى شما پیامبرى امینم‏ (162)


فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿163﴾

پس از خداوند پروا و از من پیروى کنید (163)


وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿164﴾

و براى آن از شما پاداشى نمى‏طلبم، پاداش من جز بر پروردگار جهانیان نیست‏ (164)


أَتَأْتُونَ الذُّکْرَانَ مِنَ الْعَالَمِینَ ﴿165﴾

آیا از میان مردم جهان با مردان مى‏ آمیزید؟ (165)


وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ﴿166﴾

و همسرانى که پروردگارتان براى شما آفریده است رها مى‏کنید، آرى شما قومى تجاوزکار هستید (166)


قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یَا لُوطُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِینَ ﴿167﴾

گفتند اى لوط اگر دست برندارى از رانده شدگان خواهى شد (167)


قَالَ إِنِّی لِعَمَلِکُمْ مِنَ الْقَالِینَ ﴿168﴾

[لوط] گفت من از دشمنان کار و کردار شما هستم‏ (168)


رَبِّ نَجِّنِی وَأَهْلِی مِمَّا یَعْمَلُونَ ﴿169﴾

پروردگارا مرا و خانواده‏ام را از شر کارى که مى‏کنند رهایى ده‏ (169)


فَنَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِینَ ﴿170﴾

آنگاه او و خانواده‏اش همگى را رهانیدیم‏ (170)


إِلَّا عَجُوزًا فِی الْغَابِرِینَ ﴿171﴾

مگر پیرزنى را که از بازپس ماندگان بود (171)


ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِینَ ﴿172﴾

سپس دیگران را نابود کردیم‏ (172)


وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِمْ مَطَرًا فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِینَ ﴿173﴾

و بر آنان بارانى [از بلا] باریدیم، چه بد است باران هشداریافتگان‏ (173)


إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿174﴾

بى‏گمان در این مایه عبرتى هست، و بیشترینه آنان مؤمن نبودند (174)


وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿175﴾

و همانا پروردگارت پیروزمند مهربان است‏ (175)


کَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَیْکَةِ الْمُرْسَلِینَ ﴿176﴾

اصحاب ایکه [هم‏] پیامبران را دروغگو انگاشتند (176)


إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَیْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿177﴾

چنین بود که شعیب به ایشان گفت آیا [از شرک‏] پروا نمى‏کنید؟ (177)


إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ ﴿178﴾

من براى شما پیامبرى امینم‏ (178)


فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿179﴾

پس از خداوند پروا و از من پیروى کنید (179)


وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿180﴾

و براى آن از شما پاداشى نمى‏طلبم، پاداش من جز بر پروردگار جهانیان نیست‏ (180)


أَوْفُوا الْکَیْلَ وَلَا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ ﴿181﴾

پیمانه را تمام دهید و از کم ‏فروشان مباشید (181)


وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ﴿182﴾

و با ترازوى درست بسنجید (182)


وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ ﴿183﴾

و به مردم اجناسشان را کم مدهید و در این سرزمین فتنه و فساد برپا مکنید (183)


وَاتَّقُوا الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِینَ ﴿184﴾

و از کسى که شما و امت پیشین را آفریده است پروا کنید (184)


قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِینَ ﴿185﴾

گفتند جز این نیست که تو از جادوزدگانى‏ (185)


وَمَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَإِنْ نَظُنُّکَ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ ﴿186﴾

و تو جز بشرى همانند ما نیستى و ما تو را بى‏ شبهه از دروغگویان مى‏دانیم‏ (186)


فَأَسْقِطْ عَلَیْنَا کِسَفًا مِنَ السَّمَاءِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿187﴾

پس اگر از راستگویانى پاره‏ اى از آسمان را بر [سر] ما بینداز (187)


قَالَ رَبِّی أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿188﴾

[شعیب‏] گفت پروردگار من به آنچه مى‏کنید داناتر است‏ (188)


فَکَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ یَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ کَانَ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ﴿189﴾

آنگاه او را دروغگو انگاشتند و عذاب روز ابرى سایه‏ افکن آنان را فروگرفت، که عذاب روزى سهمگین بود (189)


إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿190﴾

بى‏گمان در این مایه عبرتى هست و بیشترین آنان مؤمن نبودند (190)


وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿191﴾

و همانا پروردگارت پیروزمند مهربان است‏ (191)


وَإِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿192﴾

و آن [قرآن‏] فرو فرستاده پروردگار جهانیان است‏ (192)


نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ ﴿193﴾

که روح‏الامین [جبرئیل‏] آن را بر دل تو فرود آورده است‏ (193)


عَلَى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ ﴿194﴾

تا از هشداردهندگان باشى‏ (194)


بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ ﴿195﴾

به زبان عربى شیوا (195)


وَإِنَّهُ لَفِی زُبُرِ الْأَوَّلِینَ ﴿196﴾

و [خبر] آن در صحف [آسمانى‏] پیشینیان هست‏ (196)


أَوَلَمْ یَکُنْ لَهُمْ آیَةً أَنْ یَعْلَمَهُ عُلَمَاءُ بَنِی إِسْرَائِیلَ ﴿197﴾

آیا این براى آنان نشانه‏[ى صدق‏] نیست که علماى بنى‏اسرائیل آن را [از پیش‏] مى‏شناسند (197)


وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ ﴿198﴾

و اگر آن را بر بعضى از گنگان بیگانه زبان نازل کرده بودیم‏ (198)


فَقَرَأَهُ عَلَیْهِمْ مَا کَانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ ﴿199﴾

سپس آن را برایشان مى‏خواند، به آن ایمان نمى‏ آوردند (199)


کَذَلِکَ سَلَکْنَاهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ ﴿200﴾

بدین‏سان آن را در دلهاى گناهکاران راه داده ‏ایم‏ (200)


لَا یُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّى یَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِیمَ ﴿201﴾

که به آن ایمان نمى‏آورند مگر آنکه عذاب دردناک را بنگرند (201)


فَیَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿202﴾

که ناگهانى بر سر آنان آید و آنان آگاه نباشند (202)


فَیَقُولُوا هَلْ نَحْنُ مُنْظَرُونَ ﴿203﴾

آنگاه گویند آیا ما مهلت یافته خواهیم بود؟ (203)


أَفَبِعَذَابِنَا یَسْتَعْجِلُونَ ﴿204﴾

پس آیا عذاب ما را به شتاب مى‏خواهند (204)


أَفَرَأَیْتَ إِنْ مَتَّعْنَاهُمْ سِنِینَ ﴿205﴾

ملاحظه کن که اگر سالها برخوردارشان سازیم‏ (205)


ثُمَّ جَاءَهُمْ مَا کَانُوا یُوعَدُونَ ﴿206﴾

سپس آنچه از آن بیمشان داده ‏ایم، به سراغ آنان آید (206)


مَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا کَانُوا یُمَتَّعُونَ ﴿207﴾

آن برخورداریشان به کار آنان نیاید (207)


وَمَا أَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَةٍ إِلَّا لَهَا مُنْذِرُونَ ﴿208﴾

و [اهل‏] هیچ شهرى را نابود نکردیم مگر آنکه هشدار دهندگانى داشتند (208)


ذِکْرَى وَمَا کُنَّا ظَالِمِینَ ﴿209﴾

[براى‏] پندآموزى، و ما ستمگر نبوده ‏ایم‏ (209)


وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّیَاطِینُ ﴿210﴾

و آن را شیاطین نازل نکرده‏ اند (210)


وَمَا یَنْبَغِی لَهُمْ وَمَا یَسْتَطِیعُونَ ﴿211﴾

و آنان را نرسد، و چنین کارى نتوانند کرد (211)


إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ ﴿212﴾

چرا که ایشان از شنیدن [وحى‏] برکنار هستند (212)


فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَکُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِینَ ﴿213﴾

پس در جنب خداوند خدایى دیگر [به نیایش‏] مخوان که از عذاب دیدگان خواهى شد (213)


وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ ﴿214﴾

و خاندان خویشاوندت را هشدار ده‏ (214)

وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿215﴾


و در برابر مؤمنانى که از تو پیروى مى‏کنند مهربان و فروتن باش‏ (215)


فَإِنْ عَصَوْکَ فَقُلْ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ ﴿216﴾

پس اگر از تو سرپیچى کردند بگو که من از آنچه مى‏کنید برى و برکنارم‏ (216)


وَتَوَکَّلْ عَلَى الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ ﴿217﴾

و بر [خداوند] پیروزمند مهربان توکل کن‏ (217)


الَّذِی یَرَاکَ حِینَ تَقُومُ ﴿218﴾

همان که تو را به هنگامى که [براى عبادت‏] برمى‏خیزى مى‏بیند (218)


وَتَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدِینَ ﴿219﴾

و نیز گشتن تو را در میان نمازگزاران‏ (219)


إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿220﴾

چرا که او شنواى داناست‏ (220)


هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلَى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیَاطِینُ ﴿221﴾

آیا شما را آگاه کنم که شیاطین بر چه کسى فرود مى‏آیند؟ (221)


تَنَزَّلُ عَلَى کُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ ﴿222﴾

بر هر تهمت‏زن گناهکارى فرود مى‏آیند (222)


یُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَکْثَرُهُمْ کَاذِبُونَ ﴿223﴾

گوش فرا مى‏دهند و بیشترینه آنان دروغگو هستند (223)


وَالشُّعَرَاءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ ﴿224﴾

و شاعران [کافر] را گمراهان پیروى مى‏کنند (224)


أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ ﴿225﴾

آیا نمى‏نگرى که ایشان در هر وادى سرگشته ‏اند (225)


وَأَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا لَا یَفْعَلُونَ ﴿226﴾

و ایشان چیزهایى مى‏گویند که خود انجام نمى‏دهند (226)


إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ ﴿227﴾

مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند و خداوند را بسیار یاد مى‏کنند، و پس از آنکه ستم دیده‏اند انتقامشان را گرفته‏اند، و کسانى که ستم کرده ‏اند زودا که بدانند که به چه بازگشتگاهى راه خواهند برد (227)



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان


طس تِلْکَ آیَاتُ الْقُرْآنِ وَکِتَابٍ مُبِینٍ ﴿1﴾

طس [طا سین‏] این آیات قرآن و کتابى روشنگر است‏ (1)


هُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿2﴾

رهنمود و مژده ‏بخش مؤمنان‏ (2)


الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿3﴾

کسانى که نماز را برپا مى‏دارند و زکات را مى‏ پردازند و به آخرت ایقان دارند (3)


إِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَیَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُونَ ﴿4﴾

بى‏گمان کسانى که به آخرت ایمان ندارند کار و کردارشان را در چشمشان آراسته جلوه مى‏دهیم، و ایشان سرگشته ‏اند (4)


أُولَئِکَ الَّذِینَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِی الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ ﴿5﴾

اینان کسانى هستند که عذاب سخت را [در پیش‏] دارند و در آخرت زیانکارترین [انسانها] هستند (5)


وَإِنَّکَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ ﴿6﴾

و تو قرآن را از پیشگاه فرزانه‏اى دانا فرا مى‏گیرى‏ (6)


إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّی آنَسْتُ نَارًا سَآتِیکُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِیکُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ ﴿7﴾

چنین بود که موسى به خانواده‏ اش گفت من آتشى مى‏ بینم، به زودى از آن خبرى براى شما مى ‏آورم یا شعله اخگرى برایتان مى ‏آورم باشد که گرم شوید (7)


فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِیَ أَنْ بُورِکَ مَنْ فِی النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿8﴾

و چون به نزدیک آن آمد، ندا داده شد که هر کس در نزدیک آتش و پیرامون آن است، برکت یافته است، و پاک است خداوندى که پروردگار جهانیان است‏ (8)


یَا مُوسَى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿9﴾

اى موسى آن منم که خداوند پیروزمند فرزانه هستم‏ (9)


وَأَلْقِ عَصَاکَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ کَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ یُعَقِّبْ یَا مُوسَى لَا تَخَفْ إِنِّی لَا یَخَافُ لَدَیَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿10﴾

و عصایت را بینداز، آنگاه که آن را نگریست که مى‏ جنبید گویى که مارى است، پشت کرد [و پا به فرار گذاشت‏] و برنگشت [گفته شد] اى موسى مترس که پیامبران در پیشگاه من نمى‏ترسند (10)


إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿11﴾

مگر کسى که ستمى کرده باشد، سپس نیکوکارى را جانشین گناه کرده باشد، که آنگاه من آمرزگار مهربانم‏ (11)


وَأَدْخِلْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ فِی تِسْعِ آیَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ ﴿12﴾

و دستت را در گریبانت کن، تا سپید و درخشان بدون هیچ بیمارى [پیسى‏] بیرون آید [و با] معجزات نه ‏گانه به سوى فرعون و قومش [برو] که ایشان قومى نافرمانند (12)


فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ آیَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِینٌ ﴿13﴾

و چون آیات ما روشنگرانه به سر وقت آنان آمد، گفتند این جادویى آشکار است‏ (13)


وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ ﴿14﴾

و آنها را از در ستم و سرکشى انکار کردند، و حال آنکه دلهایشان آنها را باور داشت، بنگر که سرانجام اهل فساد چگونه بود (14)


وَلَقَدْ آتَیْنَا دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنَا عَلَى کَثِیرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ ﴿15﴾

و به راستى به داوود و سلیمان دانشى بخشیدیم و هر دو گفتند سپاس خداوند را که ما را بر بسیارى از بندگان مؤمنش برترى داد (15)


وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَأُوتِینَا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ ﴿16﴾

و سلیمان از داوود میراث برد و گفت اى مردم به ما [فهم‏] زبان مرغان آموخته شده است، و بسى چیزها به ما بخشیده شده است، این بخششى آشکار است‏ (16)


وَحُشِرَ لِسُلَیْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّیْرِ فَهُمْ یُوزَعُونَ ﴿17﴾

و سپاهیان سلیمان از جن و انس و مرغان به نزد او گرد آمدند، آنگاه به همدیگر پیوستند (17)


حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿18﴾

تا آنجا که به وادى موران رسیدند، مورى [به زبان حال‏] گفت اى موران به درون خانه‏ هایتان بروید که سلیمان و سپاهیانش شما را ناآگاهانه درهم نکوبند (18)


فَتَبَسَّمَ ضَاحِکًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ ﴿19﴾

[سلیمان‏] از سخن او دهان به خنده گشود و گفت پروردگارا به من الهام کن [و توفیق ده‏] که بر نعمتت که بر من و پدر و مادرم ارزانى داشتى سپاسگزارم و کارى نیک کنم که آن را بپسندى، و مرا به رحمتت در زمره بندگان شایسته‏ات درآور (19)


وَتَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقَالَ مَا لِیَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ کَانَ مِنَ الْغَائِبِینَ ﴿20﴾

و سپس از [حال‏] مرغان بازجست و گفت مرا چه مى‏شود که هدهد را نمى‏بینم، یا شاید از غائبان است؟ (20)


لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِیدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَیَأْتِیَنِّی بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ ﴿21﴾

او را عذابى سخت مى‏کنم یا سرش را مى‏برم، مگر آنکه حجتى روشن براى من [براى غیبت خود] بیاورد (21)


فَمَکَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُکَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ ﴿22﴾

آنگاه [هدهد] مدتى نه چندان دراز [در غیبت‏] درنگ کرد، سپس [آمد و] گفت من به چیزى که تو آگاهى نیافتى، آگاه شدم و برایت از سبا خبرى یقینى آورده ‏ام‏ (22)


إِنِّی وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِکُهُمْ وَأُوتِیَتْ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِیمٌ﴿23﴾

من زنى را یافتم که بر آنان فرمانروایى مى‏کرد و از همه‏ چیز برخوردار بود، و تختى شگرف داشت‏ (23)


وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ فَهُمْ لَا یَهْتَدُونَ ﴿24﴾

او و قومش را چنین یافتم که به جاى خداوند، به خورشید سجده مى‏کردند، و شیطان کار و کردارشان را در نظرشان آراسته جلوه داده بود، و ایشان را از راه [خدا] باز داشته بود و آنان ره یافته نبودند (24)


أَلَّا یَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی یُخْرِجُ الْخَبْءَ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَیَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ﴿25﴾

تا سجده نکنند در برابر خداوندى که نهان آسمانها و زمین را آشکار مى‏کند و آنچه پنهان مى‏دارید و آنچه آشکار مى‏دارید مى‏داند (25)


اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ ﴿26﴾

خداوند است که خدایى جز او نیست و او پروردگار عرش عظیم است‏ (26)


قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْکَاذِبِینَ ﴿27﴾

[سلیمان‏] گفت خواهیم دید که آیا راست گفته اى یا از دروغگویان بوده ‏اى‏ (27)


اذْهَبْ بِکِتَابِی هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَیْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا یَرْجِعُونَ﴿28﴾

این نامه مرا ببر و نزد آنان بیفکن، سپس از آنان روى برتاب، و ببین که چه پاسخى مى‏دهند (28)


قَالَتْ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ إِنِّی أُلْقِیَ إِلَیَّ کِتَابٌ کَرِیمٌ ﴿29﴾

[بلقیس‏] گفت اى بزرگان نزد من نامه‏ اى گرامى انداخته شده است‏ (29)


إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿30﴾

آن از سوى سلیمان است و با نام خداوند بخشنده مهربان [آغاز مى‏گردد] (30)


أَلَّا تَعْلُوا عَلَیَّ وَأْتُونِی مُسْلِمِینَ ﴿31﴾

حاکى از اینکه بر من سرکشى مکنید و با من از در تسلیم در آیید (31)


قَالَتْ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِی فِی أَمْرِی مَا کُنْتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ ﴿32﴾

[بلقیس‏] گفت اى بزرگان در کارم به من نظر دهید [چرا که‏] هیچ کارى را از پیش نبرده ‏ام، مگر آنکه شما در آن حاضر و ناظر بوده ‏اید (32)


قَالُوا نَحْنُ أُولُو قُوَّةٍ وَأُولُو بَأْسٍ شَدِیدٍ وَالْأَمْرُ إِلَیْکِ فَانْظُرِی مَاذَا تَأْمُرِینَ ﴿33﴾

گفتند ما نیرومندان و رزم‏ آوران سهمگینى هستیم و حکم حکم توست، بنگر که چه مى‏فرمایى‏ (33)


قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَکَذَلِکَ یَفْعَلُونَ ﴿34﴾

[بلقیس‏] گفت همانا پادشاهان چون به شهرى درآیند، آن را به تباهى کشند و گرانقدران اهلش را بى‏ مقدار گردانند، و اینگونه عمل کنند (34)


وَإِنِّی مُرْسِلَةٌ إِلَیْهِمْ بِهَدِیَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ ﴿35﴾

و من فرستنده هدیه ‏اى به سوى آنان هستم و چشم به راه اینکه فرستادگان چه پاسخى مى‏ آورند (35)


فَلَمَّا جَاءَ سُلَیْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِیَ اللَّهُ خَیْرٌ مِمَّا آتَاکُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِیَّتِکُمْ تَفْرَحُونَ ﴿36﴾

و چون [پیک‏] نزد سلیمان آمد، [سلیمان هدیه را دید و] گفت آیا به من مدد مالى مى‏رسانید؟ بدانید که آنچه خداوند به من بخشیده است، از آنچه به شما بخشیده است بهتر است، آرى [مى‏بینم که‏] شما به هدیه‏ تان دلخوشید (36)


ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَلَنَأْتِیَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ ﴿37﴾

به سوى آنان باز گرد [و بگو] به سر آنان لشکرى آوریم که تاب پایدارى در برابر آن را نداشته باشند و آنان را خوار و زبون از آنجا آواره کنیم‏ (37)


قَالَ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ﴿38﴾

گفت اى بزرگان کدامیک از شما پیش از آنکه آنان از در تسلیم نزد من آیند، تخت او را براى من مى‏آورد؟ (38)


قَالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِکَ وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ ﴿39﴾

عفریتى از جنیان گفت من پیش از آنکه از جایت برخیزى آن را به نزد تو مى‏آورم، و من بر این کار توانا و درستکارم‏ (39)


قَالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَمَنْ شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ ﴿40﴾

کسى که از "علم کتاب" بهره‏اى داشت گفت من پیش از آنکه چشمت را برهم زنى آن را به نزدت مى‏ آورم [پذیرفت و آورد] و چون [سلیمان‏] آن را در نزد خویش مستقر دید، گفت این از فضل پروردگار من است که مى‏ آزمایدم که آیا شکر مى‏ورزم یا کفران، و هر کس شکرورزد جز این نیست که به سود خویش شکرورزیده است و هر کس کفران کند، پروردگارم بى‏ نیاز و بخشنده است‏ (40)


قَالَ نَکِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنْظُرْ أَتَهْتَدِی أَمْ تَکُونُ مِنَ الَّذِینَ لَا یَهْتَدُونَ﴿41﴾

[سلیمان‏] گفت تختش را در دید او ناشناخته کنید، تا بنگریم که به آن پى مى‏برد یا از کسانى است که پى نمى‏برند (41)


فَلَمَّا جَاءَتْ قِیلَ أَهَکَذَا عَرْشُکِ قَالَتْ کَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِینَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهَا وَکُنَّا مُسْلِمِینَ ﴿42﴾

و چون [بلقیس‏] آمد به او گفته شد آیا تخت تو این چنین است؟ گفت‏گویى همان است، و پیش از این، به ما علم [به حقانیت سلیمان‏] داده شده است و ما فرمانبردار بوده ‏ایم‏ (42)


وَصَدَّهَا مَا کَانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا کَانَتْ مِنْ قَوْمٍ کَافِرِینَ﴿43﴾

و آنچه به جاى خدا مى‏پرستید، او را [از ایمان به خدا] باز داشته بود، که او [در آغاز] از قوم کافران بود (43)


قِیلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَکَشَفَتْ عَنْ سَاقَیْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِیرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿44﴾

به او گفته شد وارد قصر شو، و چون آن را دید پنداشت که برکه آبى است، و از دو ساق پایش جامه برداشت [سلیمان‏] گفت آن قصرى صاف و صیقلى از آبگینه‏ هاست [و آب نیست‏] [بلقیس‏] گفت پروردگارا بر خود ستم کرده ‏ام و اینک همراه سلیمان در برابر خداوند که پروردگار جهانیان است فرمانبردارم‏ (44)


وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِیقَانِ یَخْتَصِمُونَ ﴿45﴾

و به راستى به سوى قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستادیم، که خداوند را بپرستید، آنگاه به دو گروه ستیزه‏ جو تقسیم شدند (45)


قَالَ یَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿46﴾

[صالح‏] گفت اى قوم من چرا عذاب را پیش از رحمت، به شتاب مى‏طلبید، چرا از خداوند آمرزش نمى‏خواهید، باشد که مشمول رحمت شوید (46)


قَالُوا اطَّیَّرْنَا بِکَ وَبِمَنْ مَعَکَ قَالَ طَائِرُکُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ ﴿47﴾

گفتند ما به تو و همراهانت فال بد زده‏ایم گفت فال شما با خداست، بلکه شما قومى هستید که در معرض آزمونید (47)


وَکَانَ فِی الْمَدِینَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَلَا یُصْلِحُونَ﴿48﴾

و در شهر نه تن بودند که در آن سرزمین به فساد مى‏پرداختند و هیچ‏کار شایسته ‏اى نمى‏کردند (48)


قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَیِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِیِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِکَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿49﴾

گفتند به خدا هم قسم شوید که بر او و خانواده‏اش شبیخون بزنیم، سپس به خونخواهش بگوییم که ما در کشتار خانواده ‏اش حاضر و ناظر نبوده ‏ایم، و ما راستگوییم‏ (49)


وَمَکَرُوا مَکْرًا وَمَکَرْنَا مَکْرًا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿50﴾

و مکر ورزیدند، و ما نیز مکر در میان آوردیم و آنان در نمى‏یافتند (50)


فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ مَکْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿51﴾

پس بنگر که سرانجام مکرشان چگونه بود که ایشان و قومشان را همگى، نابود کردیم‏ (51)


فَتِلْکَ بُیُوتُهُمْ خَاوِیَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ ﴿52﴾

این است خانه‏هایشان که به خاطر ستمى که ورزیدند [خاموش و] خالى است، بى‏گمان در این براى اهل معرفت مایه عبرتى هست‏ (52)


وَأَنْجَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ ﴿53﴾

و کسانى را که ایمان آوردند و پروا و پرهیز ورزیدند نجات دادیم‏ (53)


وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ ﴿54﴾

و نیز لوط را [فرستادیم‏] که به قومش گفت آیا دیده و دانسته مرتکب کار ناشایسته مى‏شوید؟ (54)


أَئِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ﴿55﴾

آیا شما از روى شهوت، با مردان به جاى زنان مى‏ آمیزید؟ آرى شما قومى ندانم‏ کار هستید (55)

قطعات صوتی

  • عنوان
    زمان
  • 50:47

مشخصات

سایر مشخصات

تصاویر

تلاوت‌هایی از این قاری

پایگاه قرآن