این تلاوت شامل آیات 56 تا 93 سوره مبارکه نمل، سوره مبارکه قصص و آیات 1 تا 45 سوره مبارکه عنکبوت است.
فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ یَتَطَهَّرُونَ ﴿56﴾
آنگاه پاسخ قوم او جز این نبود که مىگفتند خاندان لوط را از شهرتان برانید که ایشان مردمى منزه طلب هستند (56)
فَأَنْجَیْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِینَ ﴿57﴾
آنگاه او و خانواده اش را نجات دادیم، مگر زنش را که جزو واپسماندگان تعیینش کرده بودیم (57)
وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِمْ مَطَرًا فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِینَ ﴿58﴾
و بر آنان بارانى [از سنگ] باراندیم، و باران [بلاى] هشداریافتگان چه بد است (58)
قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِینَ اصْطَفَى آللَّهُ خَیْرٌ أَمَّا یُشْرِکُونَ﴿59﴾
بگو سپاس خداوند را و سلام بر بندگانى که ایشان را برگزیده است، آیا خداوند بهتر است یا آنچه برایش شریک مى آورند؟ (59)
أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَا کَانَ لَکُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ یَعْدِلُونَ ﴿60﴾
یا کیست که آسمانها و زمین را آفریده است و از آسمان براى شما آبى فرو فرستاده است و بدان باغهاى خرم رویانده ایم که شما نمىتوانید درختانش را برویانید، آیا در جنب خداوند خدایى هست؟ آرى آنان قومى کژرو هستند (60)
أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِیَ وَجَعَلَ بَیْنَ الْبَحْرَیْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿61﴾
یا کیست که زمین را قرارگاه ساخت و در میان آن جویبارها پدید آورد و براى آن کوههاى استوار آفرید و بین دو دریا برزخى قرار داد، آیا در جنب خداوند خدایى هست، بلکه بیشترین آنان نمىدانند (61)
أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِیلًا مَا تَذَکَّرُونَ ﴿62﴾
یا کیست که دعاى درمانده را چون بخواندش، اجابت مىکند، و بلا را مىگرداند، و شما را جانشینان [پیشینیان بر] روى زمین مىکند آیا در جنب خداوند خدایى هست؟ چه اندک پند مىگیرید (62)
أَمَّنْ یَهْدِیکُمْ فِی ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَنْ یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿63﴾
یا کیست که شما را در تاریکیهاى خشکى و دریا راه مىنماید و کیست که بادها را پیشاپیش [باران] رحمتش مژده بخش مىفرستد؟ آیا در جنب خداوند خدایى هست، خداوند فراتر است از آنچه شریکش مىگیرند (63)
أَمَّنْ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَمَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿64﴾
یا کیست که آفرینش را آغاز مىکند، سپس آن را باز مىگرداند، و کیست که شما را از آسمان و زمین روزى مى دهد؟ آیا در جنب خداوند خدایى هست؟ بگو اگر راست مىگویید برهانتان را بیاورید (64)
قُلْ لَا یَعْلَمُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ ﴿65﴾
بگو هیچکس جز خداوند در آسمان و زمین غیب نمىداند، و ایشان نمىدانند که چه هنگامى برانگیخته مىشوند (65)
بَلِ ادَّارَکَ عِلْمُهُمْ فِی الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْهَا بَلْ هُمْ مِنْهَا عَمُونَ﴿66﴾
یا مگر علمشان در[باره] آخرت به کمال است [؟!]، بلکه ایشان از آن در شک هستند، و بلکه در [درک] آن کوردل هستند (66)
وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَإِذَا کُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ ﴿67﴾
و کافران گویند آیا چون ما و پدرانمان [مردیم] و خاک شدیم آیا [از نو زنده و] برانگیخته خواهیم شد؟ (67)
لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ﴿68﴾
به ما و پدرانمان از این پیش همچنین وعدهاى داده اند، این جز افسانه هاى پیشینیان نیست (68)
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِینَ ﴿69﴾
بگو در زمین سیر و سفر کنید و بنگرید که سرانجام گناهکاران چگونه بوده است (69)
وَلَا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَلَا تَکُنْ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ ﴿70﴾
و بر آنان اندوه مخور، و از نیرنگى که مى ورزند دلتنگ مباش (70)
وَیَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿71﴾
و گویند اگر راست مىگویید این وعده کى فرا مىرسد؟ (71)
قُلْ عَسَى أَنْ یَکُونَ رَدِفَ لَکُمْ بَعْضُ الَّذِی تَسْتَعْجِلُونَ ﴿72﴾
بگو چه بسا بخشى از آنچه دربارهاش بىتابى مىکنید به شما برسد (72)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَشْکُرُونَ ﴿73﴾
و بىگمان پروردگارت به مردم بخشش و بخشایش دارد ولى بیشترینه آنان سپاس نمىگزارند (73)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَیَعْلَمُ مَا تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا یُعْلِنُونَ ﴿74﴾
و بىگمان پروردگارت آنچه در دلهایشان دارند و آنچه را آشکار مىکنند مىداند (74)
وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِی السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ ﴿75﴾
و هیچ نهفته اى در آسمان و زمین نیست مگر آنکه در کتابى روشنگر است (75)
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَقُصُّ عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَکْثَرَ الَّذِی هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ﴿76﴾
همانا این قرآن بیشترینه آنچه بنى اسرائیل در آن اختلاف نظر دارند بر آنان بیان مىدارد (76)
وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿77﴾
و آن رهنمود و رحمتى براى مؤمنان است (77)
إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُمْ بِحُکْمِهِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْعَلِیمُ ﴿78﴾
بىگمان پروردگارت با حکم خویش در میان آنان داورى خواهد کرد و او پیروزمند داناست (78)
فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّکَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِینِ ﴿79﴾
پس بر خداوند توکل کن که تو برخوردار از حق [و حقیقتى] آشکار هستى (79)
إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ ﴿80﴾
تو به مردگان و کران، آوازى نشنوانى به ویژه آنگاه که پشت کنند (80)
وَمَا أَنْتَ بِهَادِی الْعُمْیِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ ﴿81﴾
و تو رهنماى نابینایان [و باز گرداننده] از بیراهیشان نیستى، تو جز کسانى را که به آیات ما ایمان دارند و اهل تسلیمند، [سخن خود را] نمىشنوانى (81)
وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیَاتِنَا لَا یُوقِنُونَ ﴿82﴾
و چون حکم [عذاب] ما بر آنان تعلق گرفت بر ایشان دابةالارض را از زمین برآوریم که با آنان سخن بگوید که مردم به آیات ما ایقان نداشته اند (82)
وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ یُوزَعُونَ﴿83﴾
و روزى که از هر امتى گروهى از دروغ انگاران آیات خود را محشور گردانیم و سپس به هم بپیوندند (83)
حَتَّى إِذَا جَاءُوا قَالَ أَکَذَّبْتُمْ بِآیَاتِی وَلَمْ تُحِیطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿84﴾
چون گرد آمدند فرماید آیا آیات مرا دروغ انگاشتید، و حال آنکه به آنها احاطه علمى نداشتید، یا خود چه کارها کردید (84)
وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا یَنْطِقُونَ ﴿85﴾
و به خاطر ستمى که ورزیده بودند، حکم [عذاب] بر آنان تعلق گیرد، و سخن نگویند (85)
أَلَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِیَسْکُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿86﴾
آیا نگریسته اند که ما شب را آفریدهایم که در آن آرام گیرند، و روز را چشماندازى روشن [گردانده ایم]، بىگمان در این براى اهل ایمان مایه هاى عبرت است (86)
وَیَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَکُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِینَ ﴿87﴾
و روزى که در صور دمیده شود، و هر کس که در آسمانها و زمین هست -جز کسى که خدا خواهدهراسان شوند، و همگان خاکسارانه به نزد او آیند (87)
وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ ﴿88﴾
و کوهها را بینى و آنها را ساکن انگارى و حال آنکه همانند حرکت ابر، حرکت دارد، [این] آفرینش الهى است که هر چه را در کمال استوارى پدید آورده است، او به آنچه مىکنید آگاه است (88)
مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ ﴿89﴾
هر کس که کار نیکى پیش آورد، او را پاداشى است بهتر از آن، و آنان از هراس آن روز ایمن هستند (89)
وَمَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿90﴾
و هر کس کار بدى پیش آورد، چهره هایشان در آتش جهنم سرنگون شود، آیا جز در برابر آنچه کرده اید جزا مى یابید؟ (90)
إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِی حَرَّمَهَا وَلَهُ کُلُّ شَیْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿91﴾
همانا فرمان یافته ام که پروردگار این شهر را که آن را حرم [امن] قرار داده است، بپرستم، و همه چیز او راست، و فرمان یافته ام که از مسلمانان باشم (91)
وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِینَ ﴿92﴾
و اینکه قرآن را بخوانم، پس هر کس رهیاب شود، همانا به سود خویش راه یافته است، و هر کس بیراه رود بگو که من فقط از هشداردهندگانم (92)
وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَیُرِیکُمْ آیَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿93﴾
و بگو سپاس خداوند را، زودا که آیات خویش را به شما بنمایاند و آنگاه آنها را بشناسید، و پروردگارت از آنچه مىکنید غافل نیست (93)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
طسم ﴿1﴾
طا سین میم (1)
تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ ﴿2﴾
این آیات کتاب روشنگر است (2)
نَتْلُو عَلَیْکَ مِنْ نَبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿3﴾
بخشى از داستان موسى و فرعون را براى اهل ایمان به راستى و درستى بر تو مىخوانیم (3)
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَیَسْتَحْیِی نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ ﴿4﴾
همانا فرعون در آن سرزمین سرکشى کرد و اهل آن را فرقه فرقه کرد، طایفه اى از آنان را به زبونى کشید [چنانکه] پسرانشان را مىکشت و زنان [و دخترانشان را براى کنیزى] زنده باقى مىگذاشت، او از تبهکاران بود (4)
وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ﴿5﴾
و ما مىخواهیم که بر کسانى که در روى زمین به زبونى کشیده شده اند، منت نهیم [و نعمت دهیم] و ایشان را پیشوایان و وارثان گردانیم (5)
وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِیَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا کَانُوا یَحْذَرُونَ ﴿6﴾
و به آنان در روى زمین تمکن بخشیم، و از آنان به فرعون و هامان و سپاهیانشان چیزى که از آن پروا داشتند، نشان دادیم (6)
وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿7﴾
و به مادر موسى الهام کردیم که او را شیر بده، و چون بر او بیمناک شدى، او را [در جعبه اى] به دریا بیفکن، و مترس و غم مخور، [چرا که] ما برگرداننده او به سوى تو و گرداننده او از پیامبران هستیم (7)
فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا کَانُوا خَاطِئِینَ ﴿8﴾
آنگاه فرعونیان او را [یافتند و] برگرفتند تا سرانجام دشمن و مایه اندوهشان شود، چرا که فرعون و هامان و سپاهیانشان خطاکار بودند (8)
وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَلَکَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ یَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿9﴾
و همسر فرعون گفت هم براى من و هم براى تو روشنى چشم است، او را نکشید، چه بسا به ما سود برساند، یا آنکه به فرزندى بگیریمش، و آنان [حقیقت را] در نیافته بودند (9)
وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ کَادَتْ لَتُبْدِی بِهِ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿10﴾
و دل مادر موسى به کلى [از امید و شکیب] خالى شد، چنانکه نزدیک بود، اگر دلش را گرم نمىکردیم که از باور دارندگان باشد، راز او را آشکار کند (10)
وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿11﴾
و به خواهر او گفت پى او را بگیر، آنگاه دورا دور او را مىپایید، ولى ایشان در نمى یافتند (11)
وَحَرَّمْنَا عَلَیْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ ﴿12﴾
و از پیش او [نوزاد] را از پذیرفتن پستانها[ى دایگان] باز داشتیم سپس [خواهر موسى] گفت آیا شما را به خانواده اى راهنمایى کنم که نگهدارى او را براى شما بپذیرند، و خیرخواه او باشند؟ (12)
فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿13﴾
سرانجام او را به مادرش بازگرداندیم تا دل و دیدهاش [به او] روشنى یابد و غم نخورد و بداند که وعده الهى حق است، ولى بیشترینه آنان نمىدانند (13)
وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ﴿14﴾
و چون [موسى] به کمال بلوغ رسید و برومند شد، به او حکمت [/نبوت] و علم بخشیدیم و بدینسان نیکوکاران را پاداش دهیم (14)
وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَى حِینِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِیعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَى الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَیْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ ﴿15﴾
و او در هنگامى که مردم شهر [سرگرم و] بىخبر بودند وارد شهر شد، آنگاه در آنجا دو مرد را یافت که با هم سخت ستیزه مىکردند این یک از پیروانش، و آن یک از دشمنانش [بود]، آنگاه کسى که از پیروانش بود، در برابر کسى که از دشمنانش بود، از او یارى خواست، پس موسى مشتى به او زد که کارش ساخته شد [موسى تکان خورد و] گفت این کار شیطان بود، که او دشمن و گمراهکنندهاى آشکار است (15)
قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ﴿16﴾
گفت پروردگارا من بر خود ستم کردم، مرا بیامرز، آنگاه [خداوند] او را آمرزید، چرا که او آمرزگار مهربان است (16)
قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیرًا لِلْمُجْرِمِینَ ﴿17﴾
گفت پروردگارا به خاطر لطفى که در حق من کردى هرگز پشتیبان گناهکاران نخواهم شد (17)
فَأَصْبَحَ فِی الْمَدِینَةِ خَائِفًا یَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِی اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ یَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّکَ لَغَوِیٌّ مُبِینٌ ﴿18﴾
سپس ترسان و نگران در شهر مىگشت، ناگهان همان کسى که دیروز از او یارى خواسته بود، باز از او فریادرسى خواست موسى [برآشفت و] به او گفت تو واقعا ندانم کارى (18)
فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَنْ یَبْطِشَ بِالَّذِی هُوَ عَدُوٌّ لَهُمَا قَالَ یَا مُوسَى أَتُرِیدُ أَنْ تَقْتُلَنِی کَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالْأَمْسِ إِنْ تُرِیدُ إِلَّا أَنْ تَکُونَ جَبَّارًا فِی الْأَرْضِ وَمَا تُرِیدُ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْمُصْلِحِینَ ﴿19﴾
و چون خواست به کسى که دشمن هردوشان بود حمله برد، گفت اى موسى مىخواهى مرا بکشى همانطور که دیروز کسى را کشتى، نمىخواهى مگر اینکه زورگوى ستمگرى در این سرزمین باشى، و نمىخواهى از نیکوکاران باشى (19)
وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ یَسْعَى قَالَ یَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَکَ مِنَ النَّاصِحِینَ ﴿20﴾
و مردى از دورترین نقطه شهر شتابان آمد [و] گفت اى موسى بدان که بزرگان دربارهات همرأى شدهاند که تو را بکشند [از این شهر] بیرون برو که من از خیرخواهان توام (20)
فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿21﴾
آنگاه [موسى] از آنجا ترسان و نگران بیرون شد و گفت پروردگارا مرا از قوم ستمکار نجات بده (21)
وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْیَنَ قَالَ عَسَى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَوَاءَ السَّبِیلِ﴿22﴾
و چون رو به سوى مدین نهاد، گفت باشد که پروردگارم مرا به راه راست راهنمایى کند (22)
وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُکُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِی حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَیْخٌ کَبِیرٌ ﴿23﴾
و چون به آبشخور مدین رسید، پیرامون آن گروهى از مردم را یافت که [اغنام خویش را] آب مىدادند، و از پس ایشان دو زن که [چارپایان خود را] جمع و جور مىکردند [موسى] گفت کار و بار شما چیست؟ گفتند ما [به چارپایان خود] آب نمىدهیم تا آنکه شبانان [چارپایان خود را از آبشخور] بازگردانند، و پدر ما پیرى فرتوت است (23)
فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ ﴿24﴾
سپس براى آنها [چارپایانشان را] آب داد، آنگاه رو به سایه آورد، و گفت پروردگارا من به هر خیرى که برایم بفرستى نیازمندم (24)
فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿25﴾
سپس یکى از آن دو، در حالى که با شرم و آزرم گام برمىداشت، به نزد او آمد و گفت پدرم شما را دعوت کرده است که پاداش آبدهىات را براى [چارپایان] ما به شما بدهد، و چون [موسى] به نزد او آمد و براى او داستانش را بیان کرد، [شعیب] گفت مترس که از قوم ستمکار نجات یافتى (25)
قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ﴿26﴾
یکى از آن دو [دختر] گفت پدرجان او را [با دستمزد] به کار گیر که او بهترین کسى است که مىتوانى به کار بگیرى، هم تواناست و هم درستکار (26)
قَالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَى ابْنَتَیَّ هَاتَیْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمَانِیَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِکَ وَمَا أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿27﴾
[شعیب به موسى] گفت من مىخواهم یکى از این دو دخترم را به همسرى تو درآورم، در قبال اینکه [به جاى کابین] هشت سال براى من کار کنى، و اگر آن را به ده سال پایان دادى، میل خودت است، ولى من نمىخواهم بر تو سخت بگیرم، که مرا، اگر خدا بخواهد، از درستکاران خواهى یافت (27)
قَالَ ذَلِکَ بَیْنِی وَبَیْنَکَ أَیَّمَا الْأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَیَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَکِیلٌ ﴿28﴾
[موسى] گفت این بین من و بین شما باشد که هر کدام از دو مدت را به سر بردم، از من زیاده خواهى نشود، و خداوند بر آنچه مىگوییم ضامن [و شاهد] ماست (28)
فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ ﴿29﴾
و چون موسى مدت [مقرر] را به سر برد و خانوادهاش را [همراه خود] برد، از جانب طور آتشى دید، به خانواده اش گفت صبر کنید، من [از دور] آتشى دیده ام، شاید از آنجا براى شما خبرى یا پاره آتشى بیاورم، باشد که گرم شوید (29)
فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِیَ مِنْ شَاطِئِ الْوَادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ یَا مُوسَى إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ ﴿30﴾
و چون به نزدیک آن [آتش] آمد، از کرانه وادى ایمن، در جایگاه متبرک، از درخت ندا داده شد که اى موسى من خداوندم، پروردگار جهانیان (30)
وَأَنْ أَلْقِ عَصَاکَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ کَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ یُعَقِّبْ یَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ الْآمِنِینَ ﴿31﴾
و عصایت را بینداز چون [انداخت و] آن را نگریست که مىجنبید گویى که مارى بود، پشت کرد [و پا به فرار گذاشت] و برنگشت [گفته شد] اى موسى روى به این سو کن و مترس، تو از ایمنانى (31)
اسْلُکْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَیْکَ جَنَاحَکَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِکَ بُرْهَانَانِ مِنْ رَبِّکَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ ﴿32﴾
دستت را در گریبانت کن، تا سپید و درخشان بدون هیچ بیمارى [پیسى] بیرون آید، و بازوى خود را از ترس جمع کن، بدان که این دو، دو برهان از سوى پروردگارت هستند براى فرعون و بزرگان قومش، که ایشان قومى نافرمان هستند (32)
قَالَ رَبِّ إِنِّی قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْسًا فَأَخَافُ أَنْ یَقْتُلُونِ ﴿33﴾
[موسى] گفت پروردگارا من یکى از ایشان را کشته ام و مىترسم که مرا بکشند (33)
وَأَخِی هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِیَ رِدْءًا یُصَدِّقُنِی إِنِّی أَخَافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ ﴿34﴾
و برادرم هارون از من گشاده زبانتر است، او را یاور من بفرست که به صدق من گواهى دهد که من مىترسم مرا دروغگو بدانند (34)
قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ وَنَجْعَلُ لَکُمَا سُلْطَانًا فَلَا یَصِلُونَ إِلَیْکُمَا بِآیَاتِنَا أَنْتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغَالِبُونَ ﴿35﴾
فرمود زودا که تو را با [پیوستن] برادرت نیرومند سازیم و به شما دو تن سلطه دهیم که با معجزات ما [که همراه شماست] دستشان به شما نرسد شما و هرکس از شما پیروى کند پیروزید (35)
فَلَمَّا جَاءَهُمْ مُوسَى بِآیَاتِنَا بَیِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ ﴿36﴾
و چون موسى براى آنان معجزات روشنگر ما را آورد، گفتند این جز جادوى برساخته نیست و ما در حق نیاکانمان چنین چیزى نشنیده ایم (36)
وَقَالَ مُوسَى رَبِّی أَعْلَمُ بِمَنْ جَاءَ بِالْهُدَى مِنْ عِنْدِهِ وَمَنْ تَکُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿37﴾
و موسى گفت پروردگارم داناتر است که چه کسى از سوى او رهنمود آورده است، و چه کسى نیک سرانجامى دارد، همانا ستمکاران رستگار نمىشوند (37)
وَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرِی فَأَوْقِدْ لِی یَا هَامَانُ عَلَى الطِّینِ فَاجْعَلْ لِی صَرْحًا لَعَلِّی أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّی لَأَظُنُّهُ مِنَ الْکَاذِبِینَ ﴿38﴾
و فرعون گفت اى بزرگان براى شما خدایى جز خود نمىشناسم، و اى هامان براى من آتش بر گل برافروز [/ آجر بپز] و براى من برجى [بلند] برآور، باشد که به خداى موسى پى ببرم، و من او را از دروغگویان مىدانم (38)
وَاسْتَکْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَیْنَا لَا یُرْجَعُونَ ﴿39﴾
و او و سپاهیانش به ناحق در روى زمین استکبار ورزیدند، و پنداشتند که ایشان به سوى ما بازگردانده نمىشوند (39)
فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِینَ﴿40﴾
آنگاه او و سپاهیانش را فرو گرفتیم و آنان را به دریا رها کردیم، پس بنگر که سرانجام ستمکاران چگونه بوده است (40)
وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ لَا یُنْصَرُونَ ﴿41﴾
و آنان را پیشوایانى خواندیم که به سوى آتش دوزخ دعوت مىکنند، و روز قیامت یارى نمىیابند (41)
وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا لَعْنَةً وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِینَ ﴿42﴾
و در این جهان، لعنتى گریبانگیرشان کردیم و در روز قیامت هم ایشان از نفرین زدگان هستند (42)
وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ مِنْ بَعْدِ مَا أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ الْأُولَى بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿43﴾
و به راستى پس از آنکه نسلهاى نخستین را نابود کردیم به موسى کتاب [آسمانى] دادیم که روشنگریهایى براى مردم و رهنمود و رحمت بود باشد که پندگیرند (43)
وَمَا کُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِیِّ إِذْ قَضَیْنَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَمَا کُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِینَ ﴿44﴾
و تو در جانب غربى [کوه] طور نبودى آنگاه که با موسى کار [رسالت] سپرى کردیم و تو از گواهان نبودى (44)
وَلَکِنَّا أَنْشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا کُنْتَ ثَاوِیًا فِی أَهْلِ مَدْیَنَ تَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا وَلَکِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ ﴿45﴾
ولى [در این میان] نسلهایى پدید آوردیم و روزگار بر آنان دراز شد و تو در میان اهل مدین مقیم نبودى که آیات ما را برایشان بخوانى ولى ما فرستندگان [پیامبران] بودیم (45)
وَمَا کُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَیْنَا وَلَکِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِیرٍ مِنْ قَبْلِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿46﴾
و تو در جانب [غربى کوه] طور نبودى آنگاه که ندا در دادیم، ولى این [وحى] رحمتى از سوى پروردگار توست که قومى را که پیش از تو هشداردهنده اى به سویشان نیامده است، هشدار دهى باشد که پند بگیرند (46)
وَلَوْلَا أَنْ تُصِیبَهُمْ مُصِیبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَیَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آیَاتِکَ وَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿47﴾
و اگر به خاطر کار و کردار پیشینشان مصیبتى به آنان نمىرسید [و عذابى بر آنان نمى فرستادیم] مىگفتند پروردگارا چرا پیامبرى به سوى ما نفرستادى که از آیات تو پیروى کنیم و از مؤمنان باشیم (47)
فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِیَ مِثْلَ مَا أُوتِیَ مُوسَى أَوَلَمْ یَکْفُرُوا بِمَا أُوتِیَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِکُلٍّ کَافِرُونَ ﴿48﴾
و چون از جانب ما حق به سوى آنان آمد گفتند چرا او [محمد -ص-] را نظیر آنچه به موسى داده بودند، نداده اند؟ آیا آنچه پیشتر به موسى داده شده بود، انکار نکردند؟ گفتند این دو [تورات و قرآن] جادوهایى هستند که از همدیگر پشتیبانى مىکنند، و گفتند ما همه آنها را منکریم (48)
قُلْ فَأْتُوا بِکِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿49﴾
بگو اگر راست مىگویید کتابى از سوى خداوند بیاورید که از این دو راهنماتر باشد، تا از آن پیروى کنم (49)
فَإِنْ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿50﴾
و اگر پاسخت را ندادند پس بدان که ایشان از هوى و هوسهایشان پیروى مىکنند، و کیست گمراه تر از کسى که بدون رهنمود الهى از هواى نفس خویش پیروى کند، بىگمان خداوند قوم ستمکار را هدایت نمىکند (50)
وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿51﴾
و براى آنان سخن در سخن پیوستیم باشد که پندگیرند (51)
الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ یُؤْمِنُونَ ﴿52﴾
کسانى که پیش از آن به ایشان کتاب آسمانى داده بودیم، به آن ایمان مى آورند (52)
وَإِذَا یُتْلَى عَلَیْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنَا إِنَّا کُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِینَ ﴿53﴾
و چون [قرآن] بر آنان خوانده شود گویند به آن ایمان داریم آن حق و از جانب پروردگار ماست، ما پیش از آن اهل تسلیم [و باور] بوده ایم (53)
أُولَئِکَ یُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ بِمَا صَبَرُوا وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ ﴿54﴾
اینانند که به خاطر صبرى که ورزیدهاند پاداششان دوباره داده شود، و بدى را با نیکى دفع کنند و از آنچه روزیشان کرده ایم انفاق کنند (54)
وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ لَا نَبْتَغِی الْجَاهِلِینَ ﴿55﴾
و چون لغوى بشنوند از آن روى بر مىگردانند و گویند اعمال ما از آن ما و اعمال شما از آن شما، سلام بر شما، ما با نادانان کارى نداریم (55)
إِنَّکَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ ﴿56﴾
تو هرکس را که دوست دارى هدایت نمىکنى، بلکه خداوند است که هرکس را که بخواهد هدایت مىکند و او به رهیافتگان داناتر است (56)
وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا یُجْبَى إِلَیْهِ ثَمَرَاتُ کُلِّ شَیْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿57﴾
و گویند اگر همراه تو از هدایت پیروى کنیم، از سرزمینمان ربوده و رانده شویم، [بگو] آیا آنان را در حرمى امن جاى ندادهایم که فرآورده هاى هر چیز -که روزىاى از جانب ماست[جمع و] به سوى آنان ارسال مىگردد؟ ولى بیشترینه آنان نمىدانند (57)
وَکَمْ أَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَةٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَهَا فَتِلْکَ مَسَاکِنُهُمْ لَمْ تُسْکَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِیلًا وَکُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِینَ ﴿58﴾
و چه بسیار شهرها که از [شدت رفاه] زندگانیشان سرمستى مىکردند نابود کردیم و این خانه هایشان است که پس از آنان جز اندکى مسکون نبوده است، و ما خود وارثانیم (58)
وَمَا کَانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرَى حَتَّى یَبْعَثَ فِی أُمِّهَا رَسُولًا یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا وَمَا کُنَّا مُهْلِکِی الْقُرَى إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ ﴿59﴾
و پروردگار تو نابودگر شهرها نیست مگر آنکه در مرکز آنها پیامبرى برانگیزد که بر آنان آیات ما را بخواند، و ما نابودکنندگان شهرها نیستیم مگر آنکه اهالى آنها ستمگر باشند (59)
وَمَا أُوتِیتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَمَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَزِینَتُهَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿60﴾
و آنچه به شما داده شود بهره زندگانى دنیا و پیرایه آن است، و آنچه نزد خداوند است بهتر و پایدارتر است، آیا اندیشه نمىکنید (60)
أَفَمَنْ وَعَدْنَاهُ وَعْدًا حَسَنًا فَهُوَ لَاقِیهِ کَمَنْ مَتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا ثُمَّ هُوَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِینَ ﴿61﴾
آیا کسى که به او وعدهاى نیکو داده ایم و او دریابنده آن است، مانند کسى است که به بهره زندگانى دنیا بهره مندش ساخته ایم، سپس در روز قیامت از حاضر شدگان [در صحنه عذاب] است (61)
وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ أَیْنَ شُرَکَائِیَ الَّذِینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿62﴾
و روزى که به ایشان ندا در دهد و فرماید پس همتایان من که شما گمان مى بردید، کجا هستند؟ (62)
قَالَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ الَّذِینَ أَغْوَیْنَا أَغْوَیْنَاهُمْ کَمَا غَوَیْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَیْکَ مَا کَانُوا إِیَّانَا یَعْبُدُونَ ﴿63﴾
کسانى که حکم [عذاب] بر آنان تعلق گرفته گویند پروردگارا اینان کسانى هستند که ما گمراهشان کردیم، ما همچنان که خود گمراه بودیم آنان را گمراه کردیم، [اینک] در نزد تو تبرى مىجوییم، ایشان [در واقع] ما را نمى پرستیدند (63)
وَقِیلَ ادْعُوا شُرَکَاءَکُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ لَوْ أَنَّهُمْ کَانُوا یَهْتَدُونَ ﴿64﴾
گفته شود همتایانى را که قائل بودید بخوانید آنگاه بخوانندشان، ولى آنان به ایشان پاسخ ندهند و عذاب را بنگرند، و تمنا کنند که کاش ایشان رهیافته بودند (64)
وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِینَ ﴿65﴾
و روزى که ایشان را ندا در دهد و فرماید به فرستادگان چه پاسخى دادید؟ (65)
فَعَمِیَتْ عَلَیْهِمُ الْأَنْبَاءُ یَوْمَئِذٍ فَهُمْ لَا یَتَسَاءَلُونَ ﴿66﴾
آنگاه در آن روز همه اخبار و احوال بر آنان مشتبه شود، و ایشان هم پرسشى نکنند (66)
فَأَمَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَنْ یَکُونَ مِنَ الْمُفْلِحِینَ﴿67﴾
و اما کسى که توبه کند و ایمان آورد و کارى شایسته در پیش گیرد، چه بسا از رستگاران باشد (67)
وَرَبُّکَ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَیَخْتَارُ مَا کَانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿68﴾
و پروردگارت آنچه بخواهد مى آفریند و بر مىگزیند، اختیارى براى آنان نیست، خداوند پاک و فراتر از شرکى است که مىورزند (68)
وَرَبُّکَ یَعْلَمُ مَا تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا یُعْلِنُونَ ﴿69﴾
و پروردگارت آنچه دلهایشان پنهان مىدارد و آنچه آشکار مىدارد مىداند (69)
وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿70﴾
و او خداوند است که خدایى جز او نیست، سپاس او را در آغاز و انجام، و حکم او راست و به سوى او باز گردانده مىشوید (70)
قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ اللَّیْلَ سَرْمَدًا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُمْ بِضِیَاءٍ أَفَلَا تَسْمَعُونَ ﴿71﴾
بگو بیندیشید اگر خداوند شب را بر شما تا روز قیامت پاینده گرداند، چه خدایى جز خداوند براى شما روشنایى به میان مىآورد، آیا نمىشنوید؟ (71)
قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُمْ بِلَیْلٍ تَسْکُنُونَ فِیهِ أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿72﴾
بگو بیندیشید اگر خداوند روز را بر شما تا روز قیامت پاینده گرداند، چه خدایى جز خداوند براى شما شب را به میان مىآورد که در آن بیارامید، آیا نمى نگرید؟ (72)
وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿73﴾
و از رحمت او [این است که] براى شما شب و روز آفریده است تا در آن بیارامید، و از فضل او روزى خویش بجویید باشد که سپاس بگزارید (73)
وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ أَیْنَ شُرَکَائِیَ الَّذِینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿74﴾
و روزى که به ایشان ندا در دهد و فرماید پس همتایان من که شما گمان مىبردید، کجا هستند؟ (74)
وَنَزَعْنَا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیدًا فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا کَانُوا یَفْتَرُونَ ﴿75﴾
و از هر امتى گواهى جدا کنیم و گوییم برهانتان را بیاورید، آنگاه دانند که حق از آن خداوند است و برساخته شان از دید آنان گم شود (75)
إِنَّ قَارُونَ کَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَیْهِمْ وَآتَیْنَاهُ مِنَ الْکُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ ﴿76﴾
قارون از قوم موسى بود و بر آنان شورید و ما به او گنجینههایى بخشیده بودیم که کلیدهاى آن بر جوانانى نیرومند هم سنگین مى آمد، چنین بود که قومش به او گفتند شادى مکن بىگمان خداوند شادى زدگان را دوست ندارد (76)
وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَأَحْسِنْ کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ ﴿77﴾
و در آنچه خداوند بر تو بخشیده است، سراى آخرت را بجوى [و در عین حال] بهره ات را از دنیا هم فراموش مکن، و همچنانکه خداوند به تو نیکى کرده است، نیکى کن، و در این سرزمین فتنه و فساد مجوى که خداوند تبهکاران را دوست ندارد (77)
قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِی أَوَلَمْ یَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَکَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَکْثَرُ جَمْعًا وَلَا یُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ ﴿78﴾
گفت همانا به خاطر علمى که دارم اینها را به من داده اند، آیا نمىدانست که خداوند پیش از او از میان نسلها[یى که بودند] کسانى را که از او نیرومندتر و مالاندوزتر بودند، نابود کرده است، و گناهکاران را از گناهانشان نپرسند (78)
فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ قَالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا یَا لَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ ﴿79﴾
آنگاه [قارون] با تجملش در میان قومش آشکار شد، و کسانى که خواهان زندگانى دنیا بودند گفتند اى کاش ما نیز مانند آنچه به قارون داده شده است داشتیم، چرا که او داراى بهره [و مال و منال] کلانى است (79)
وَقَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ ﴿80﴾
و دانش یافتگان گفتند واى بر شما، ثواب الهى براى کسى که ایمان آورد و نیکوکارى کند بهتر است، و جز شکیبایان آن را فرانگیرد (80)
فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا کَانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا کَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِینَ ﴿81﴾
آنگاه او و خانه اش را به زمین فرو بردیم، و کس و کارى نداشت که در برابر خداوند یاریش دهند و به فریادش هم نرسیدند (81)
وَأَصْبَحَ الَّذِینَ تَمَنَّوْا مَکَانَهُ بِالْأَمْسِ یَقُولُونَ وَیْکَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَیَقْدِرُ لَوْلَا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَیْکَأَنَّهُ لَا یُفْلِحُ الْکَافِرُونَ ﴿82﴾
و کسانى که دیروز مقام او را آرزو مى کردند مى گفتند وه که خداوند روزى را بر هرکس از بندگانش که بخواهد گشاده مىدارد و بر هرکس که بخواهد تنگ مىگیرد، اگر خداوند بر ما منت نهاده [و نعمت نداده] بود، ما را نیز فرو مىبرد، وه که کافران رستگار نمىشوند (82)
تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ ﴿83﴾
این سراى آخرت است، آن را براى کسانى که در روى زمین نمىخواهند سرکشى و تبهکارى کنند، مقرر داشته ایم، و سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است (83)
مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَا یُجْزَى الَّذِینَ عَمِلُوا السَّیِّئَاتِ إِلَّا مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿84﴾
هرکس که نیکى پیش آرد، او را [پاداشى] بهتر از آن است، و هرکس بدى پیش آورد، بدانند که کسانى که کارهاى ناروا انجام مىدهند جز همانند آنچه کردهاند کیفر نیابند (84)
إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرَادُّکَ إِلَى مَعَادٍ قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ مَنْ جَاءَ بِالْهُدَى وَمَنْ هُوَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ ﴿85﴾
بىگمان کسى که [احکام] قرآن را بر تو واجب کرد، بازگرداننده تو به بازگشتگاه توست، بگو پروردگارم بهتر مىداند که چه کسى هدایت پیش آورده است، و چه کسى در گمراهى آشکار است (85)
وَمَا کُنْتَ تَرْجُو أَنْ یُلْقَى إِلَیْکَ الْکِتَابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ فَلَا تَکُونَنَّ ظَهِیرًا لِلْکَافِرِینَ ﴿86﴾
و امید نداشتى که کتاب آسمانى بر تو فرود آید، [این نبود] مگر رحمتى از جانب پروردگارت، پس پشتیبان کافران مباش (86)
وَلَا یَصُدُّنَّکَ عَنْ آیَاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَیْکَ وَادْعُ إِلَى رَبِّکَ وَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿87﴾
و تو را از آیات الهى پس از آنکه بر تو نازل گردیده است باز ندارند، و به سوى پروردگارت بخوان و از مشرکان مباش (87)
وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿88﴾
و در جنب خداوند خدایى دیگر مخوان، که خدایى جز او نیست، همه چیز فناپذیر است، مگر ذات او، حکم او راست، و به سوى او بازگردانده مىشوید (88)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الم ﴿1﴾
الم الف لام میم (1)
أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ ﴿2﴾
آیا مردم گمان مىبرند که رهایشان کنند که [به زبان] بگویند ایمان آورده ایم و ایشان را نمى آزمایند؟ (2)
وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ ﴿3﴾
و به راستى پیشینیان آنان را آزمودهایم، و بىشک خداوند راستگویان و دروغگویان را معلوم مىدارد (3)
أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئَاتِ أَنْ یَسْبِقُونَا سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ ﴿4﴾
یا کسانى که کارهاى ناروا انجام مىدهند گمان مىبرند که بر ما پیشى مىگیرند، چه بد است داوریشان (4)
مَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿5﴾
هرکس که به لقاى الهى امید داشته باشد [بداند که] اجل مقرر الهى فرارسنده است و او شنواى داناست (5)
وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ ﴿6﴾
و هرکس [در راه حق] بکوشد، به سود خویش کوشیده است، بىگمان خداوند از جهانیان بى نیاز است (6)
وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿7﴾
و کسانى که ایمان آوردهاند و کارهاى شایسته کردهاند سیئاتشان را از ایشان مىزداییم و به بهتر از آنچه کردهاند پاداششان دهیم (7)
وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْنًا وَإِنْ جَاهَدَاکَ لِتُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿8﴾
و انسان را سفارش کردهایم که به پدر و مادرش نیکى کند و [مىگوییم] اگر تو را واداشتند که چیزى را که بدان علم ندارى شریک من گردانى، پس از آن دو اطاعت مکن، چرا که بازگشت شما به سوى من است و آنگاه به [حقیقت] آنچه مىکردید آگاهتان مىسازم (8)
وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِی الصَّالِحِینَ ﴿9﴾
و کسانى که ایمان آوردهاند و کارهاى شایسته کرده اند، در زمره شایستگان در مى آوریمشان (9)
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِیَ فِی اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ کَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِنْ جَاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّکَ لَیَقُولُنَّ إِنَّا کُنَّا مَعَکُمْ أَوَلَیْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِی صُدُورِ الْعَالَمِینَ ﴿10﴾
و از مردم کسى هست که مىگوید به خدا ایمان آوردهایم و چون در راه خدا رنج و آزار بیند، آزارگرى مردم را همچون عذاب الهى پندارد، و اگر نصرتى از سوى پروردگارت فراز آید، مىگویند ما همراه شما بودیم، آیا خداوند به آنچه در دلهاى جهانیان هست آگاه تر نیست؟ (10)
وَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِینَ ﴿11﴾
و خداوند مؤمنان را [نیک] مىشناسد و منافقان را [نیک] مىشناسد (11)
وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِیلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَایَاکُمْ وَمَا هُمْ بِحَامِلِینَ مِنْ خَطَایَاهُمْ مِنْ شَیْءٍ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ ﴿12﴾
و کافران به مؤمنان گویند از راه ما پیروى کنید ما گناهانتان را به گردن مى گیریم، ولى در حقیقت هیچ بارى از گناهان ایشان را به گردن نگیرند، که ایشان دروغگو هستند (12)
وَلَیَحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُمْ وَأَثْقَالًا مَعَ أَثْقَالِهِمْ وَلَیُسْأَلُنَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَمَّا کَانُوا یَفْتَرُونَ ﴿13﴾
و باشد که بار گناهان خودشان و بار گناهانى علاوه بر بار گناهان خودشان را بر دوش گیرند، و روز قیامت از آنچه افتراء مىبستند خواهندشان پرسید (13)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ ﴿14﴾
و به راستى نوح را به سوى قومش [به رسالت] فرستادیم و در میان آنان هزار سال منهاى پنجاه سال به سر برد، آنگاه طوفان [سیل و بلا] آنان را فرو گرفت، در حالى که ایشان ستمکار [مشرک] بودند (14)
فَأَنْجَیْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِینَةِ وَجَعَلْنَاهَا آیَةً لِلْعَالَمِینَ ﴿15﴾
آنگاه او و کشتى نشینان را نجات دادیم و آن را مایه عبرت جهانیان گرداندیم (15)
وَإِبْرَاهِیمَ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿16﴾
و ابراهیم را [به رسالت فرستادیم] آنگاه که به قومش گفت خداوند را بپرستید و از او پروا کنید، این اگر بدانید برایتان بهتر است (16)
إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْکًا إِنَّ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا یَمْلِکُونَ لَکُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْکُرُوا لَهُ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿17﴾
شما فقط بتهایى را به جاى خداوند مىپرستید و بهتانى برساختهاید، بىگمان کسانى که به جاى خداوند مى پرستید اختیار روزى شما را ندارند، پس روزى را نزد خداوند بجویید و او را بپرستید و او را سپاس بگزارید، که به سوى او بازگردانده مىشوید (17)
وَإِنْ تُکَذِّبُوا فَقَدْ کَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِکُمْ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ ﴿18﴾
و اگر [پیامبر را] دروغگو انگارید بدانید که امتهاى پیش از شما هم تکذیب پیشه کردند، و بر عهده پیامبر جز پیامرسانى آشکار نیست (18)
أَوَلَمْ یَرَوْا کَیْفَ یُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ إِنَّ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ﴿19﴾
آیا نیندیشیده اند که خداوند چگونه آفرینش را آغاز مىکند و سپس بازش مىگرداند، بىگمان این بر خداوند آسان است (19)
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿20﴾
بگو در زمین سیر و سفر کنید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است و سپس نشاه آخرت را پدید مىآورد، بىگمان خداوند بر هر کارى تواناست (20)
یُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ وَیَرْحَمُ مَنْ یَشَاءُ وَإِلَیْهِ تُقْلَبُونَ ﴿21﴾
هرکس را که بخواهد عذاب مىکند و بر هرکس که بخواهد رحمت مى آورد، و به سوى او بازگردانده مىشوید (21)
وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ ﴿22﴾
و شما چه در زمین و چه در آسمان از خداوند گریز و گزیرى ندارید و در برابر خداوند یار و یاورى ندارید (22)
وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُولَئِکَ یَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِی وَأُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿23﴾
و کسانى که آیات الهى و لقاى او را منکر شدند اینانند که از رحمت من نومید شدند، و اینانند که عذابى دردناک [در پیش] دارند (23)
فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنْجَاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿24﴾
آنگاه پاسخ قومش جز این نبود که گفتند او را بکشید یا بسوزانید، سپس خداوند او را از آتش نجات داد، بى گمان در این امر مایههاى عبرتى براى اهل ایمان است (24)
وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا مَوَدَّةَ بَیْنِکُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا ثُمَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکْفُرُ بَعْضُکُمْ بِبَعْضٍ وَیَلْعَنُ بَعْضُکُمْ بَعْضًا وَمَأْوَاکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُمْ مِنْ نَاصِرِینَ ﴿25﴾
و گفت همانا به جاى خداوند بتانى را مىپرستید که در زندگانى دنیا مایه دوستىورزیدن بین شماست، سپس روز قیامت بعضى از شما بعض دیگر را رد و تخطئه مىکند و بعضى از شما بعض دیگر را لعنت مىکند، و سرا و سرانجام شما آتش دوزخ است و یاورى ندارید (25)
فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿26﴾
آنگاه لوط به او [ابراهیم] ایمان آورد، و [ابراهیم] گفت من به سوى پروردگارم مهاجرم، بىگمان او پیروزمند فرزانه است (26)
وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْکِتَابَ وَآتَیْنَاهُ أَجْرَهُ فِی الدُّنْیَا وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ ﴿27﴾
و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و در میان زاد و رود او پیامبرى و کتاب آسمانى قرار دادیم و پاداش او را در دنیا به او دادیم و او در آخرت از شایستگان است (27)
وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَکُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ ﴿28﴾
و لوط را نیز [به رسالت فرستادیم]، آنگاه که به قومش گفت شما ناشایستى را مرتکب مىشوید که هیچکس از مردم جهان در آن بر شما پیشدستى نکرده است (28)
أَئِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِیلَ وَتَأْتُونَ فِی نَادِیکُمُ الْمُنْکَرَ فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿29﴾
آیا شما با مردان مىآمیزید و راه و پیوند [طبیعى] را مىبرید و در انجمنتان مرتکب زشتکارى مىشوید؟ آنگاه پاسخ قومش جز این نبود که گفتند اگر از راستگویان هستى عذاب الهى را [هماکنون] بر سرما بیاور (29)
قَالَ رَبِّ انْصُرْنِی عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِینَ ﴿30﴾
[لوط] گفت پروردگارا مرا در برابر تباهکاران یارى ده (30)
وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا إِنَّا مُهْلِکُو أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْیَةِ إِنَّ أَهْلَهَا کَانُوا ظَالِمِینَ ﴿31﴾
و چون فرشتگان ما براى ابراهیم مژده آوردند، گفتند ما نابودگران اهالى این شهر هستیم، چرا که اهل آن ستمکارند (31)
قَالَ إِنَّ فِیهَا لُوطًا قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِیهَا لَنُنَجِّیَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِینَ ﴿32﴾
[ابراهیم] گفت در آنجا لوط هم هست گفتند ما به کسانى که در آنجا هستند آگاه تریم، او و خانوادهاش جز همسرش را که از واپسماندگان [در عذاب] است، نجات مىدهیم (32)
وَلَمَّا أَنْ جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِیءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالُوا لَا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوکَ وَأَهْلَکَ إِلَّا امْرَأَتَکَ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِینَ ﴿33﴾
و چون فرشتگان ما به نزد لوط آمدند، از ایشان نگران شد و [از کمک به آنان] دستش کوتاه شد و [آنان] به او گفتند مترس و اندوهگین مباش، ما رهاننده تو و خاندانت هستیم، جز همسرت که از واپس ماندگان [در عذاب] است (33)
إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْیَةِ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ﴿34﴾
ما بر اهل این شهر به خاطر نافرمانى ورزیدنشان عذابى از آسمان فرود مى آوریم (34)
وَلَقَدْ تَرَکْنَا مِنْهَا آیَةً بَیِّنَةً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ﴿35﴾
و به راستى از آن پدیده روشنگرى براى خردورزان باقى گذاردیم (35)
وَإِلَى مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْیَوْمَ الْآخِرَ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ ﴿36﴾
و به سوى قوم مدین برادرشان شعیب را [به رسالت فرستادیم] که گفت اى قوم من خداوند را بپرستید و به روز بازپسین امید داشته باشید، و در این سرزمین فتنه و فساد برپا مکنید (36)
فَکَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِی دَارِهِمْ جَاثِمِینَ ﴿37﴾
سپس او را دروغگو شمردند، آنگاه زلزله ایشان را فرو گرفت و در خانه شان از پاى در آمدند (37)
وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَدْ تَبَیَّنَ لَکُمْ مِنْ مَسَاکِنِهِمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَکَانُوا مُسْتَبْصِرِینَ ﴿38﴾
و عاد و ثمود نیز، و [این امر] به راستى از خانه ها و کاشانه هایشان بر شما روشن شده است، و شیطان کار و کردارشان را در چشم آنان آراست و آنان را از راه [راست] بازداشت، و حال آنکه باریکبین مىنمودند (38)
وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مُوسَى بِالْبَیِّنَاتِ فَاسْتَکْبَرُوا فِی الْأَرْضِ وَمَا کَانُوا سَابِقِینَ ﴿39﴾
و قارون و فرعون و هامان نیز، که موسى براى آنان پدیدههاى روشنگر آورد، آنگاه در آن سرزمین استکبار ورزیدند و پیشتاز نبودند (39)
فَکُلًّا أَخَذْنَا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنَا عَلَیْهِ حَاصِبًا وَمِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّیْحَةُ وَمِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنَا بِهِ الْأَرْضَ وَمِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنَا وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَلَکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ ﴿40﴾
آنگاه هر یک از آنان را به گناهش فرو گرفتیم، پس بعضى از آنان بودند که بر آنان شنبادى فرستادیم، و بعضى از آنان بودند که بانگ مرگبار فروگرفتشان، و بعضى از آنان بودند که به زمین فرو بردیمشان، و بعضى از آنان بودند که غرقه شان کردیم و خداوند نبود که به آنان ستم کرد، بلکه خود بر خویشتن ستم کردند (40)
مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ﴿41﴾
داستان کسانى که به جاى خداوند سرورانى را به پرستش گرفتند همانند داستان عنکبوت است که خانهاى ساخت، و اگر در مىیافتند سست ترین خانه ها، خانه عنکبوت است (41)
إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مِنْ شَیْءٍ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ﴿42﴾
بىگمان خداوند هر چیز را که به جاى او به پرستش مىگیرند، مىشناسد و او پیروزمند فرزانه است (42)
وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ ﴿43﴾
و این مثلها را براى مردم مىزنیم و جز دانشمندان کسى درباره آنها تعقل نمىکند (43)
خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿44﴾
خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده است، بىگمان در این امر مایه عبرتى براى مؤمنان است (44)
اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ ﴿45﴾
آنچه از کتاب آسمانى که بر تو وحى شده است، بخوان و نماز را برپا دار، که نماز از ناشایستى و زشتکارى باز مىدارد، و یاد کرد خداوند [از هر کارى] مهم تر است و خداوند مىداند که چه مىکنید (45)
فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ یَتَطَهَّرُونَ ﴿56﴾
آنگاه پاسخ قوم او جز این نبود که مىگفتند خاندان لوط را از شهرتان برانید که ایشان مردمى منزه طلب هستند (56)
فَأَنْجَیْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِینَ ﴿57﴾
آنگاه او و خانواده اش را نجات دادیم، مگر زنش را که جزو واپسماندگان تعیینش کرده بودیم (57)
وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِمْ مَطَرًا فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِینَ ﴿58﴾
و بر آنان بارانى [از سنگ] باراندیم، و باران [بلاى] هشداریافتگان چه بد است (58)
قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِینَ اصْطَفَى آللَّهُ خَیْرٌ أَمَّا یُشْرِکُونَ﴿59﴾
بگو سپاس خداوند را و سلام بر بندگانى که ایشان را برگزیده است، آیا خداوند بهتر است یا آنچه برایش شریک مى آورند؟ (59)
أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَا کَانَ لَکُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ یَعْدِلُونَ ﴿60﴾
یا کیست که آسمانها و زمین را آفریده است و از آسمان براى شما آبى فرو فرستاده است و بدان باغهاى خرم رویانده ایم که شما نمىتوانید درختانش را برویانید، آیا در جنب خداوند خدایى هست؟ آرى آنان قومى کژرو هستند (60)
أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِیَ وَجَعَلَ بَیْنَ الْبَحْرَیْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿61﴾
یا کیست که زمین را قرارگاه ساخت و در میان آن جویبارها پدید آورد و براى آن کوههاى استوار آفرید و بین دو دریا برزخى قرار داد، آیا در جنب خداوند خدایى هست، بلکه بیشترین آنان نمىدانند (61)
أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِیلًا مَا تَذَکَّرُونَ ﴿62﴾
یا کیست که دعاى درمانده را چون بخواندش، اجابت مىکند، و بلا را مىگرداند، و شما را جانشینان [پیشینیان بر] روى زمین مىکند آیا در جنب خداوند خدایى هست؟ چه اندک پند مىگیرید (62)
أَمَّنْ یَهْدِیکُمْ فِی ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَنْ یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿63﴾
یا کیست که شما را در تاریکیهاى خشکى و دریا راه مىنماید و کیست که بادها را پیشاپیش [باران] رحمتش مژده بخش مىفرستد؟ آیا در جنب خداوند خدایى هست، خداوند فراتر است از آنچه شریکش مىگیرند (63)
أَمَّنْ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَمَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿64﴾
یا کیست که آفرینش را آغاز مىکند، سپس آن را باز مىگرداند، و کیست که شما را از آسمان و زمین روزى مى دهد؟ آیا در جنب خداوند خدایى هست؟ بگو اگر راست مىگویید برهانتان را بیاورید (64)
قُلْ لَا یَعْلَمُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ ﴿65﴾
بگو هیچکس جز خداوند در آسمان و زمین غیب نمىداند، و ایشان نمىدانند که چه هنگامى برانگیخته مىشوند (65)
بَلِ ادَّارَکَ عِلْمُهُمْ فِی الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْهَا بَلْ هُمْ مِنْهَا عَمُونَ﴿66﴾
یا مگر علمشان در[باره] آخرت به کمال است [؟!]، بلکه ایشان از آن در شک هستند، و بلکه در [درک] آن کوردل هستند (66)
وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَإِذَا کُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ ﴿67﴾
و کافران گویند آیا چون ما و پدرانمان [مردیم] و خاک شدیم آیا [از نو زنده و] برانگیخته خواهیم شد؟ (67)
لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ﴿68﴾
به ما و پدرانمان از این پیش همچنین وعدهاى داده اند، این جز افسانه هاى پیشینیان نیست (68)
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِینَ ﴿69﴾
بگو در زمین سیر و سفر کنید و بنگرید که سرانجام گناهکاران چگونه بوده است (69)
وَلَا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَلَا تَکُنْ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ ﴿70﴾
و بر آنان اندوه مخور، و از نیرنگى که مى ورزند دلتنگ مباش (70)
وَیَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿71﴾
و گویند اگر راست مىگویید این وعده کى فرا مىرسد؟ (71)
قُلْ عَسَى أَنْ یَکُونَ رَدِفَ لَکُمْ بَعْضُ الَّذِی تَسْتَعْجِلُونَ ﴿72﴾
بگو چه بسا بخشى از آنچه دربارهاش بىتابى مىکنید به شما برسد (72)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَشْکُرُونَ ﴿73﴾
و بىگمان پروردگارت به مردم بخشش و بخشایش دارد ولى بیشترینه آنان سپاس نمىگزارند (73)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَیَعْلَمُ مَا تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا یُعْلِنُونَ ﴿74﴾
و بىگمان پروردگارت آنچه در دلهایشان دارند و آنچه را آشکار مىکنند مىداند (74)
وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِی السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ ﴿75﴾
و هیچ نهفته اى در آسمان و زمین نیست مگر آنکه در کتابى روشنگر است (75)
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَقُصُّ عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَکْثَرَ الَّذِی هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ﴿76﴾
همانا این قرآن بیشترینه آنچه بنى اسرائیل در آن اختلاف نظر دارند بر آنان بیان مىدارد (76)
وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿77﴾
و آن رهنمود و رحمتى براى مؤمنان است (77)
إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُمْ بِحُکْمِهِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْعَلِیمُ ﴿78﴾
بىگمان پروردگارت با حکم خویش در میان آنان داورى خواهد کرد و او پیروزمند داناست (78)
فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّکَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِینِ ﴿79﴾
پس بر خداوند توکل کن که تو برخوردار از حق [و حقیقتى] آشکار هستى (79)
إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ ﴿80﴾
تو به مردگان و کران، آوازى نشنوانى به ویژه آنگاه که پشت کنند (80)
وَمَا أَنْتَ بِهَادِی الْعُمْیِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ ﴿81﴾
و تو رهنماى نابینایان [و باز گرداننده] از بیراهیشان نیستى، تو جز کسانى را که به آیات ما ایمان دارند و اهل تسلیمند، [سخن خود را] نمىشنوانى (81)
وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیَاتِنَا لَا یُوقِنُونَ ﴿82﴾
و چون حکم [عذاب] ما بر آنان تعلق گرفت بر ایشان دابةالارض را از زمین برآوریم که با آنان سخن بگوید که مردم به آیات ما ایقان نداشته اند (82)
وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ یُوزَعُونَ﴿83﴾
و روزى که از هر امتى گروهى از دروغ انگاران آیات خود را محشور گردانیم و سپس به هم بپیوندند (83)
حَتَّى إِذَا جَاءُوا قَالَ أَکَذَّبْتُمْ بِآیَاتِی وَلَمْ تُحِیطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿84﴾
چون گرد آمدند فرماید آیا آیات مرا دروغ انگاشتید، و حال آنکه به آنها احاطه علمى نداشتید، یا خود چه کارها کردید (84)
وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا یَنْطِقُونَ ﴿85﴾
و به خاطر ستمى که ورزیده بودند، حکم [عذاب] بر آنان تعلق گیرد، و سخن نگویند (85)
أَلَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِیَسْکُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿86﴾
آیا نگریسته اند که ما شب را آفریدهایم که در آن آرام گیرند، و روز را چشماندازى روشن [گردانده ایم]، بىگمان در این براى اهل ایمان مایه هاى عبرت است (86)
وَیَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَکُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِینَ ﴿87﴾
و روزى که در صور دمیده شود، و هر کس که در آسمانها و زمین هست -جز کسى که خدا خواهدهراسان شوند، و همگان خاکسارانه به نزد او آیند (87)
وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ ﴿88﴾
و کوهها را بینى و آنها را ساکن انگارى و حال آنکه همانند حرکت ابر، حرکت دارد، [این] آفرینش الهى است که هر چه را در کمال استوارى پدید آورده است، او به آنچه مىکنید آگاه است (88)
مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ ﴿89﴾
هر کس که کار نیکى پیش آورد، او را پاداشى است بهتر از آن، و آنان از هراس آن روز ایمن هستند (89)
وَمَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿90﴾
و هر کس کار بدى پیش آورد، چهره هایشان در آتش جهنم سرنگون شود، آیا جز در برابر آنچه کرده اید جزا مى یابید؟ (90)
إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِی حَرَّمَهَا وَلَهُ کُلُّ شَیْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿91﴾
همانا فرمان یافته ام که پروردگار این شهر را که آن را حرم [امن] قرار داده است، بپرستم، و همه چیز او راست، و فرمان یافته ام که از مسلمانان باشم (91)
وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِینَ ﴿92﴾
و اینکه قرآن را بخوانم، پس هر کس رهیاب شود، همانا به سود خویش راه یافته است، و هر کس بیراه رود بگو که من فقط از هشداردهندگانم (92)
وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَیُرِیکُمْ آیَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿93﴾
و بگو سپاس خداوند را، زودا که آیات خویش را به شما بنمایاند و آنگاه آنها را بشناسید، و پروردگارت از آنچه مىکنید غافل نیست (93)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
طسم ﴿1﴾
طا سین میم (1)
تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ ﴿2﴾
این آیات کتاب روشنگر است (2)
نَتْلُو عَلَیْکَ مِنْ نَبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿3﴾
بخشى از داستان موسى و فرعون را براى اهل ایمان به راستى و درستى بر تو مىخوانیم (3)
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَیَسْتَحْیِی نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ ﴿4﴾
همانا فرعون در آن سرزمین سرکشى کرد و اهل آن را فرقه فرقه کرد، طایفه اى از آنان را به زبونى کشید [چنانکه] پسرانشان را مىکشت و زنان [و دخترانشان را براى کنیزى] زنده باقى مىگذاشت، او از تبهکاران بود (4)
وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ﴿5﴾
و ما مىخواهیم که بر کسانى که در روى زمین به زبونى کشیده شده اند، منت نهیم [و نعمت دهیم] و ایشان را پیشوایان و وارثان گردانیم (5)
وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِیَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا کَانُوا یَحْذَرُونَ ﴿6﴾
و به آنان در روى زمین تمکن بخشیم، و از آنان به فرعون و هامان و سپاهیانشان چیزى که از آن پروا داشتند، نشان دادیم (6)
وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿7﴾
و به مادر موسى الهام کردیم که او را شیر بده، و چون بر او بیمناک شدى، او را [در جعبه اى] به دریا بیفکن، و مترس و غم مخور، [چرا که] ما برگرداننده او به سوى تو و گرداننده او از پیامبران هستیم (7)
فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا کَانُوا خَاطِئِینَ ﴿8﴾
آنگاه فرعونیان او را [یافتند و] برگرفتند تا سرانجام دشمن و مایه اندوهشان شود، چرا که فرعون و هامان و سپاهیانشان خطاکار بودند (8)
وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَلَکَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ یَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿9﴾
و همسر فرعون گفت هم براى من و هم براى تو روشنى چشم است، او را نکشید، چه بسا به ما سود برساند، یا آنکه به فرزندى بگیریمش، و آنان [حقیقت را] در نیافته بودند (9)
وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ کَادَتْ لَتُبْدِی بِهِ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿10﴾
و دل مادر موسى به کلى [از امید و شکیب] خالى شد، چنانکه نزدیک بود، اگر دلش را گرم نمىکردیم که از باور دارندگان باشد، راز او را آشکار کند (10)
وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿11﴾
و به خواهر او گفت پى او را بگیر، آنگاه دورا دور او را مىپایید، ولى ایشان در نمى یافتند (11)
وَحَرَّمْنَا عَلَیْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ ﴿12﴾
و از پیش او [نوزاد] را از پذیرفتن پستانها[ى دایگان] باز داشتیم سپس [خواهر موسى] گفت آیا شما را به خانواده اى راهنمایى کنم که نگهدارى او را براى شما بپذیرند، و خیرخواه او باشند؟ (12)
فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿13﴾
سرانجام او را به مادرش بازگرداندیم تا دل و دیدهاش [به او] روشنى یابد و غم نخورد و بداند که وعده الهى حق است، ولى بیشترینه آنان نمىدانند (13)
وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ﴿14﴾
و چون [موسى] به کمال بلوغ رسید و برومند شد، به او حکمت [/نبوت] و علم بخشیدیم و بدینسان نیکوکاران را پاداش دهیم (14)
وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَى حِینِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِیعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَى الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَیْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ ﴿15﴾
و او در هنگامى که مردم شهر [سرگرم و] بىخبر بودند وارد شهر شد، آنگاه در آنجا دو مرد را یافت که با هم سخت ستیزه مىکردند این یک از پیروانش، و آن یک از دشمنانش [بود]، آنگاه کسى که از پیروانش بود، در برابر کسى که از دشمنانش بود، از او یارى خواست، پس موسى مشتى به او زد که کارش ساخته شد [موسى تکان خورد و] گفت این کار شیطان بود، که او دشمن و گمراهکنندهاى آشکار است (15)
قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ﴿16﴾
گفت پروردگارا من بر خود ستم کردم، مرا بیامرز، آنگاه [خداوند] او را آمرزید، چرا که او آمرزگار مهربان است (16)
قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیرًا لِلْمُجْرِمِینَ ﴿17﴾
گفت پروردگارا به خاطر لطفى که در حق من کردى هرگز پشتیبان گناهکاران نخواهم شد (17)
فَأَصْبَحَ فِی الْمَدِینَةِ خَائِفًا یَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِی اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ یَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّکَ لَغَوِیٌّ مُبِینٌ ﴿18﴾
سپس ترسان و نگران در شهر مىگشت، ناگهان همان کسى که دیروز از او یارى خواسته بود، باز از او فریادرسى خواست موسى [برآشفت و] به او گفت تو واقعا ندانم کارى (18)
فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَنْ یَبْطِشَ بِالَّذِی هُوَ عَدُوٌّ لَهُمَا قَالَ یَا مُوسَى أَتُرِیدُ أَنْ تَقْتُلَنِی کَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالْأَمْسِ إِنْ تُرِیدُ إِلَّا أَنْ تَکُونَ جَبَّارًا فِی الْأَرْضِ وَمَا تُرِیدُ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْمُصْلِحِینَ ﴿19﴾
و چون خواست به کسى که دشمن هردوشان بود حمله برد، گفت اى موسى مىخواهى مرا بکشى همانطور که دیروز کسى را کشتى، نمىخواهى مگر اینکه زورگوى ستمگرى در این سرزمین باشى، و نمىخواهى از نیکوکاران باشى (19)
وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ یَسْعَى قَالَ یَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَکَ مِنَ النَّاصِحِینَ ﴿20﴾
و مردى از دورترین نقطه شهر شتابان آمد [و] گفت اى موسى بدان که بزرگان دربارهات همرأى شدهاند که تو را بکشند [از این شهر] بیرون برو که من از خیرخواهان توام (20)
فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿21﴾
آنگاه [موسى] از آنجا ترسان و نگران بیرون شد و گفت پروردگارا مرا از قوم ستمکار نجات بده (21)
وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْیَنَ قَالَ عَسَى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَوَاءَ السَّبِیلِ﴿22﴾
و چون رو به سوى مدین نهاد، گفت باشد که پروردگارم مرا به راه راست راهنمایى کند (22)
وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُکُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِی حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَیْخٌ کَبِیرٌ ﴿23﴾
و چون به آبشخور مدین رسید، پیرامون آن گروهى از مردم را یافت که [اغنام خویش را] آب مىدادند، و از پس ایشان دو زن که [چارپایان خود را] جمع و جور مىکردند [موسى] گفت کار و بار شما چیست؟ گفتند ما [به چارپایان خود] آب نمىدهیم تا آنکه شبانان [چارپایان خود را از آبشخور] بازگردانند، و پدر ما پیرى فرتوت است (23)
فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ ﴿24﴾
سپس براى آنها [چارپایانشان را] آب داد، آنگاه رو به سایه آورد، و گفت پروردگارا من به هر خیرى که برایم بفرستى نیازمندم (24)
فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿25﴾
سپس یکى از آن دو، در حالى که با شرم و آزرم گام برمىداشت، به نزد او آمد و گفت پدرم شما را دعوت کرده است که پاداش آبدهىات را براى [چارپایان] ما به شما بدهد، و چون [موسى] به نزد او آمد و براى او داستانش را بیان کرد، [شعیب] گفت مترس که از قوم ستمکار نجات یافتى (25)
قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ﴿26﴾
یکى از آن دو [دختر] گفت پدرجان او را [با دستمزد] به کار گیر که او بهترین کسى است که مىتوانى به کار بگیرى، هم تواناست و هم درستکار (26)
قَالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَى ابْنَتَیَّ هَاتَیْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمَانِیَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِکَ وَمَا أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿27﴾
[شعیب به موسى] گفت من مىخواهم یکى از این دو دخترم را به همسرى تو درآورم، در قبال اینکه [به جاى کابین] هشت سال براى من کار کنى، و اگر آن را به ده سال پایان دادى، میل خودت است، ولى من نمىخواهم بر تو سخت بگیرم، که مرا، اگر خدا بخواهد، از درستکاران خواهى یافت (27)
قَالَ ذَلِکَ بَیْنِی وَبَیْنَکَ أَیَّمَا الْأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَیَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَکِیلٌ ﴿28﴾
[موسى] گفت این بین من و بین شما باشد که هر کدام از دو مدت را به سر بردم، از من زیاده خواهى نشود، و خداوند بر آنچه مىگوییم ضامن [و شاهد] ماست (28)
فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ ﴿29﴾
و چون موسى مدت [مقرر] را به سر برد و خانوادهاش را [همراه خود] برد، از جانب طور آتشى دید، به خانواده اش گفت صبر کنید، من [از دور] آتشى دیده ام، شاید از آنجا براى شما خبرى یا پاره آتشى بیاورم، باشد که گرم شوید (29)
فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِیَ مِنْ شَاطِئِ الْوَادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ یَا مُوسَى إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ ﴿30﴾
و چون به نزدیک آن [آتش] آمد، از کرانه وادى ایمن، در جایگاه متبرک، از درخت ندا داده شد که اى موسى من خداوندم، پروردگار جهانیان (30)
وَأَنْ أَلْقِ عَصَاکَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ کَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ یُعَقِّبْ یَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ الْآمِنِینَ ﴿31﴾
و عصایت را بینداز چون [انداخت و] آن را نگریست که مىجنبید گویى که مارى بود، پشت کرد [و پا به فرار گذاشت] و برنگشت [گفته شد] اى موسى روى به این سو کن و مترس، تو از ایمنانى (31)
اسْلُکْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَیْکَ جَنَاحَکَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِکَ بُرْهَانَانِ مِنْ رَبِّکَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ ﴿32﴾
دستت را در گریبانت کن، تا سپید و درخشان بدون هیچ بیمارى [پیسى] بیرون آید، و بازوى خود را از ترس جمع کن، بدان که این دو، دو برهان از سوى پروردگارت هستند براى فرعون و بزرگان قومش، که ایشان قومى نافرمان هستند (32)
قَالَ رَبِّ إِنِّی قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْسًا فَأَخَافُ أَنْ یَقْتُلُونِ ﴿33﴾
[موسى] گفت پروردگارا من یکى از ایشان را کشته ام و مىترسم که مرا بکشند (33)
وَأَخِی هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِیَ رِدْءًا یُصَدِّقُنِی إِنِّی أَخَافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ ﴿34﴾
و برادرم هارون از من گشاده زبانتر است، او را یاور من بفرست که به صدق من گواهى دهد که من مىترسم مرا دروغگو بدانند (34)
قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ وَنَجْعَلُ لَکُمَا سُلْطَانًا فَلَا یَصِلُونَ إِلَیْکُمَا بِآیَاتِنَا أَنْتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغَالِبُونَ ﴿35﴾
فرمود زودا که تو را با [پیوستن] برادرت نیرومند سازیم و به شما دو تن سلطه دهیم که با معجزات ما [که همراه شماست] دستشان به شما نرسد شما و هرکس از شما پیروى کند پیروزید (35)
فَلَمَّا جَاءَهُمْ مُوسَى بِآیَاتِنَا بَیِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ ﴿36﴾
و چون موسى براى آنان معجزات روشنگر ما را آورد، گفتند این جز جادوى برساخته نیست و ما در حق نیاکانمان چنین چیزى نشنیده ایم (36)
وَقَالَ مُوسَى رَبِّی أَعْلَمُ بِمَنْ جَاءَ بِالْهُدَى مِنْ عِنْدِهِ وَمَنْ تَکُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿37﴾
و موسى گفت پروردگارم داناتر است که چه کسى از سوى او رهنمود آورده است، و چه کسى نیک سرانجامى دارد، همانا ستمکاران رستگار نمىشوند (37)
وَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرِی فَأَوْقِدْ لِی یَا هَامَانُ عَلَى الطِّینِ فَاجْعَلْ لِی صَرْحًا لَعَلِّی أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّی لَأَظُنُّهُ مِنَ الْکَاذِبِینَ ﴿38﴾
و فرعون گفت اى بزرگان براى شما خدایى جز خود نمىشناسم، و اى هامان براى من آتش بر گل برافروز [/ آجر بپز] و براى من برجى [بلند] برآور، باشد که به خداى موسى پى ببرم، و من او را از دروغگویان مىدانم (38)
وَاسْتَکْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَیْنَا لَا یُرْجَعُونَ ﴿39﴾
و او و سپاهیانش به ناحق در روى زمین استکبار ورزیدند، و پنداشتند که ایشان به سوى ما بازگردانده نمىشوند (39)
فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِینَ﴿40﴾
آنگاه او و سپاهیانش را فرو گرفتیم و آنان را به دریا رها کردیم، پس بنگر که سرانجام ستمکاران چگونه بوده است (40)
وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ لَا یُنْصَرُونَ ﴿41﴾
و آنان را پیشوایانى خواندیم که به سوى آتش دوزخ دعوت مىکنند، و روز قیامت یارى نمىیابند (41)
وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا لَعْنَةً وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِینَ ﴿42﴾
و در این جهان، لعنتى گریبانگیرشان کردیم و در روز قیامت هم ایشان از نفرین زدگان هستند (42)
وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ مِنْ بَعْدِ مَا أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ الْأُولَى بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿43﴾
و به راستى پس از آنکه نسلهاى نخستین را نابود کردیم به موسى کتاب [آسمانى] دادیم که روشنگریهایى براى مردم و رهنمود و رحمت بود باشد که پندگیرند (43)
وَمَا کُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِیِّ إِذْ قَضَیْنَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَمَا کُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِینَ ﴿44﴾
و تو در جانب غربى [کوه] طور نبودى آنگاه که با موسى کار [رسالت] سپرى کردیم و تو از گواهان نبودى (44)
وَلَکِنَّا أَنْشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا کُنْتَ ثَاوِیًا فِی أَهْلِ مَدْیَنَ تَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا وَلَکِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ ﴿45﴾
ولى [در این میان] نسلهایى پدید آوردیم و روزگار بر آنان دراز شد و تو در میان اهل مدین مقیم نبودى که آیات ما را برایشان بخوانى ولى ما فرستندگان [پیامبران] بودیم (45)
وَمَا کُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَیْنَا وَلَکِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِیرٍ مِنْ قَبْلِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿46﴾
و تو در جانب [غربى کوه] طور نبودى آنگاه که ندا در دادیم، ولى این [وحى] رحمتى از سوى پروردگار توست که قومى را که پیش از تو هشداردهنده اى به سویشان نیامده است، هشدار دهى باشد که پند بگیرند (46)
وَلَوْلَا أَنْ تُصِیبَهُمْ مُصِیبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَیَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آیَاتِکَ وَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿47﴾
و اگر به خاطر کار و کردار پیشینشان مصیبتى به آنان نمىرسید [و عذابى بر آنان نمى فرستادیم] مىگفتند پروردگارا چرا پیامبرى به سوى ما نفرستادى که از آیات تو پیروى کنیم و از مؤمنان باشیم (47)
فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِیَ مِثْلَ مَا أُوتِیَ مُوسَى أَوَلَمْ یَکْفُرُوا بِمَا أُوتِیَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِکُلٍّ کَافِرُونَ ﴿48﴾
و چون از جانب ما حق به سوى آنان آمد گفتند چرا او [محمد -ص-] را نظیر آنچه به موسى داده بودند، نداده اند؟ آیا آنچه پیشتر به موسى داده شده بود، انکار نکردند؟ گفتند این دو [تورات و قرآن] جادوهایى هستند که از همدیگر پشتیبانى مىکنند، و گفتند ما همه آنها را منکریم (48)
قُلْ فَأْتُوا بِکِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿49﴾
بگو اگر راست مىگویید کتابى از سوى خداوند بیاورید که از این دو راهنماتر باشد، تا از آن پیروى کنم (49)
فَإِنْ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿50﴾
و اگر پاسخت را ندادند پس بدان که ایشان از هوى و هوسهایشان پیروى مىکنند، و کیست گمراه تر از کسى که بدون رهنمود الهى از هواى نفس خویش پیروى کند، بىگمان خداوند قوم ستمکار را هدایت نمىکند (50)
وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿51﴾
و براى آنان سخن در سخن پیوستیم باشد که پندگیرند (51)
الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ یُؤْمِنُونَ ﴿52﴾
کسانى که پیش از آن به ایشان کتاب آسمانى داده بودیم، به آن ایمان مى آورند (52)
وَإِذَا یُتْلَى عَلَیْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنَا إِنَّا کُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِینَ ﴿53﴾
و چون [قرآن] بر آنان خوانده شود گویند به آن ایمان داریم آن حق و از جانب پروردگار ماست، ما پیش از آن اهل تسلیم [و باور] بوده ایم (53)
أُولَئِکَ یُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ بِمَا صَبَرُوا وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ ﴿54﴾
اینانند که به خاطر صبرى که ورزیدهاند پاداششان دوباره داده شود، و بدى را با نیکى دفع کنند و از آنچه روزیشان کرده ایم انفاق کنند (54)
وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ لَا نَبْتَغِی الْجَاهِلِینَ ﴿55﴾
و چون لغوى بشنوند از آن روى بر مىگردانند و گویند اعمال ما از آن ما و اعمال شما از آن شما، سلام بر شما، ما با نادانان کارى نداریم (55)
إِنَّکَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ ﴿56﴾
تو هرکس را که دوست دارى هدایت نمىکنى، بلکه خداوند است که هرکس را که بخواهد هدایت مىکند و او به رهیافتگان داناتر است (56)
وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا یُجْبَى إِلَیْهِ ثَمَرَاتُ کُلِّ شَیْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿57﴾
و گویند اگر همراه تو از هدایت پیروى کنیم، از سرزمینمان ربوده و رانده شویم، [بگو] آیا آنان را در حرمى امن جاى ندادهایم که فرآورده هاى هر چیز -که روزىاى از جانب ماست[جمع و] به سوى آنان ارسال مىگردد؟ ولى بیشترینه آنان نمىدانند (57)
وَکَمْ أَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَةٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَهَا فَتِلْکَ مَسَاکِنُهُمْ لَمْ تُسْکَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِیلًا وَکُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِینَ ﴿58﴾
و چه بسیار شهرها که از [شدت رفاه] زندگانیشان سرمستى مىکردند نابود کردیم و این خانه هایشان است که پس از آنان جز اندکى مسکون نبوده است، و ما خود وارثانیم (58)
وَمَا کَانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرَى حَتَّى یَبْعَثَ فِی أُمِّهَا رَسُولًا یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا وَمَا کُنَّا مُهْلِکِی الْقُرَى إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ ﴿59﴾
و پروردگار تو نابودگر شهرها نیست مگر آنکه در مرکز آنها پیامبرى برانگیزد که بر آنان آیات ما را بخواند، و ما نابودکنندگان شهرها نیستیم مگر آنکه اهالى آنها ستمگر باشند (59)
وَمَا أُوتِیتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَمَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَزِینَتُهَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿60﴾
و آنچه به شما داده شود بهره زندگانى دنیا و پیرایه آن است، و آنچه نزد خداوند است بهتر و پایدارتر است، آیا اندیشه نمىکنید (60)
أَفَمَنْ وَعَدْنَاهُ وَعْدًا حَسَنًا فَهُوَ لَاقِیهِ کَمَنْ مَتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا ثُمَّ هُوَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِینَ ﴿61﴾
آیا کسى که به او وعدهاى نیکو داده ایم و او دریابنده آن است، مانند کسى است که به بهره زندگانى دنیا بهره مندش ساخته ایم، سپس در روز قیامت از حاضر شدگان [در صحنه عذاب] است (61)
وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ أَیْنَ شُرَکَائِیَ الَّذِینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿62﴾
و روزى که به ایشان ندا در دهد و فرماید پس همتایان من که شما گمان مى بردید، کجا هستند؟ (62)
قَالَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ الَّذِینَ أَغْوَیْنَا أَغْوَیْنَاهُمْ کَمَا غَوَیْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَیْکَ مَا کَانُوا إِیَّانَا یَعْبُدُونَ ﴿63﴾
کسانى که حکم [عذاب] بر آنان تعلق گرفته گویند پروردگارا اینان کسانى هستند که ما گمراهشان کردیم، ما همچنان که خود گمراه بودیم آنان را گمراه کردیم، [اینک] در نزد تو تبرى مىجوییم، ایشان [در واقع] ما را نمى پرستیدند (63)
وَقِیلَ ادْعُوا شُرَکَاءَکُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ لَوْ أَنَّهُمْ کَانُوا یَهْتَدُونَ ﴿64﴾
گفته شود همتایانى را که قائل بودید بخوانید آنگاه بخوانندشان، ولى آنان به ایشان پاسخ ندهند و عذاب را بنگرند، و تمنا کنند که کاش ایشان رهیافته بودند (64)
وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِینَ ﴿65﴾
و روزى که ایشان را ندا در دهد و فرماید به فرستادگان چه پاسخى دادید؟ (65)
فَعَمِیَتْ عَلَیْهِمُ الْأَنْبَاءُ یَوْمَئِذٍ فَهُمْ لَا یَتَسَاءَلُونَ ﴿66﴾
آنگاه در آن روز همه اخبار و احوال بر آنان مشتبه شود، و ایشان هم پرسشى نکنند (66)
فَأَمَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَنْ یَکُونَ مِنَ الْمُفْلِحِینَ﴿67﴾
و اما کسى که توبه کند و ایمان آورد و کارى شایسته در پیش گیرد، چه بسا از رستگاران باشد (67)
وَرَبُّکَ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَیَخْتَارُ مَا کَانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿68﴾
و پروردگارت آنچه بخواهد مى آفریند و بر مىگزیند، اختیارى براى آنان نیست، خداوند پاک و فراتر از شرکى است که مىورزند (68)
وَرَبُّکَ یَعْلَمُ مَا تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا یُعْلِنُونَ ﴿69﴾
و پروردگارت آنچه دلهایشان پنهان مىدارد و آنچه آشکار مىدارد مىداند (69)
وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿70﴾
و او خداوند است که خدایى جز او نیست، سپاس او را در آغاز و انجام، و حکم او راست و به سوى او باز گردانده مىشوید (70)
قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ اللَّیْلَ سَرْمَدًا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُمْ بِضِیَاءٍ أَفَلَا تَسْمَعُونَ ﴿71﴾
بگو بیندیشید اگر خداوند شب را بر شما تا روز قیامت پاینده گرداند، چه خدایى جز خداوند براى شما روشنایى به میان مىآورد، آیا نمىشنوید؟ (71)
قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُمْ بِلَیْلٍ تَسْکُنُونَ فِیهِ أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿72﴾
بگو بیندیشید اگر خداوند روز را بر شما تا روز قیامت پاینده گرداند، چه خدایى جز خداوند براى شما شب را به میان مىآورد که در آن بیارامید، آیا نمى نگرید؟ (72)
وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿73﴾
و از رحمت او [این است که] براى شما شب و روز آفریده است تا در آن بیارامید، و از فضل او روزى خویش بجویید باشد که سپاس بگزارید (73)
وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ أَیْنَ شُرَکَائِیَ الَّذِینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿74﴾
و روزى که به ایشان ندا در دهد و فرماید پس همتایان من که شما گمان مىبردید، کجا هستند؟ (74)
وَنَزَعْنَا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیدًا فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا کَانُوا یَفْتَرُونَ ﴿75﴾
و از هر امتى گواهى جدا کنیم و گوییم برهانتان را بیاورید، آنگاه دانند که حق از آن خداوند است و برساخته شان از دید آنان گم شود (75)
إِنَّ قَارُونَ کَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَیْهِمْ وَآتَیْنَاهُ مِنَ الْکُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ ﴿76﴾
قارون از قوم موسى بود و بر آنان شورید و ما به او گنجینههایى بخشیده بودیم که کلیدهاى آن بر جوانانى نیرومند هم سنگین مى آمد، چنین بود که قومش به او گفتند شادى مکن بىگمان خداوند شادى زدگان را دوست ندارد (76)
وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَأَحْسِنْ کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ ﴿77﴾
و در آنچه خداوند بر تو بخشیده است، سراى آخرت را بجوى [و در عین حال] بهره ات را از دنیا هم فراموش مکن، و همچنانکه خداوند به تو نیکى کرده است، نیکى کن، و در این سرزمین فتنه و فساد مجوى که خداوند تبهکاران را دوست ندارد (77)
قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِی أَوَلَمْ یَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَکَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَکْثَرُ جَمْعًا وَلَا یُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ ﴿78﴾
گفت همانا به خاطر علمى که دارم اینها را به من داده اند، آیا نمىدانست که خداوند پیش از او از میان نسلها[یى که بودند] کسانى را که از او نیرومندتر و مالاندوزتر بودند، نابود کرده است، و گناهکاران را از گناهانشان نپرسند (78)
فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ قَالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا یَا لَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ ﴿79﴾
آنگاه [قارون] با تجملش در میان قومش آشکار شد، و کسانى که خواهان زندگانى دنیا بودند گفتند اى کاش ما نیز مانند آنچه به قارون داده شده است داشتیم، چرا که او داراى بهره [و مال و منال] کلانى است (79)
وَقَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ ﴿80﴾
و دانش یافتگان گفتند واى بر شما، ثواب الهى براى کسى که ایمان آورد و نیکوکارى کند بهتر است، و جز شکیبایان آن را فرانگیرد (80)
فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا کَانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا کَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِینَ ﴿81﴾
آنگاه او و خانه اش را به زمین فرو بردیم، و کس و کارى نداشت که در برابر خداوند یاریش دهند و به فریادش هم نرسیدند (81)
وَأَصْبَحَ الَّذِینَ تَمَنَّوْا مَکَانَهُ بِالْأَمْسِ یَقُولُونَ وَیْکَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَیَقْدِرُ لَوْلَا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَیْکَأَنَّهُ لَا یُفْلِحُ الْکَافِرُونَ ﴿82﴾
و کسانى که دیروز مقام او را آرزو مى کردند مى گفتند وه که خداوند روزى را بر هرکس از بندگانش که بخواهد گشاده مىدارد و بر هرکس که بخواهد تنگ مىگیرد، اگر خداوند بر ما منت نهاده [و نعمت نداده] بود، ما را نیز فرو مىبرد، وه که کافران رستگار نمىشوند (82)
تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ ﴿83﴾
این سراى آخرت است، آن را براى کسانى که در روى زمین نمىخواهند سرکشى و تبهکارى کنند، مقرر داشته ایم، و سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است (83)
مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَا یُجْزَى الَّذِینَ عَمِلُوا السَّیِّئَاتِ إِلَّا مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿84﴾
هرکس که نیکى پیش آرد، او را [پاداشى] بهتر از آن است، و هرکس بدى پیش آورد، بدانند که کسانى که کارهاى ناروا انجام مىدهند جز همانند آنچه کردهاند کیفر نیابند (84)
إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرَادُّکَ إِلَى مَعَادٍ قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ مَنْ جَاءَ بِالْهُدَى وَمَنْ هُوَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ ﴿85﴾
بىگمان کسى که [احکام] قرآن را بر تو واجب کرد، بازگرداننده تو به بازگشتگاه توست، بگو پروردگارم بهتر مىداند که چه کسى هدایت پیش آورده است، و چه کسى در گمراهى آشکار است (85)
وَمَا کُنْتَ تَرْجُو أَنْ یُلْقَى إِلَیْکَ الْکِتَابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ فَلَا تَکُونَنَّ ظَهِیرًا لِلْکَافِرِینَ ﴿86﴾
و امید نداشتى که کتاب آسمانى بر تو فرود آید، [این نبود] مگر رحمتى از جانب پروردگارت، پس پشتیبان کافران مباش (86)
وَلَا یَصُدُّنَّکَ عَنْ آیَاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَیْکَ وَادْعُ إِلَى رَبِّکَ وَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿87﴾
و تو را از آیات الهى پس از آنکه بر تو نازل گردیده است باز ندارند، و به سوى پروردگارت بخوان و از مشرکان مباش (87)
وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿88﴾
و در جنب خداوند خدایى دیگر مخوان، که خدایى جز او نیست، همه چیز فناپذیر است، مگر ذات او، حکم او راست، و به سوى او بازگردانده مىشوید (88)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الم ﴿1﴾
الم الف لام میم (1)
أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ ﴿2﴾
آیا مردم گمان مىبرند که رهایشان کنند که [به زبان] بگویند ایمان آورده ایم و ایشان را نمى آزمایند؟ (2)
وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ ﴿3﴾
و به راستى پیشینیان آنان را آزمودهایم، و بىشک خداوند راستگویان و دروغگویان را معلوم مىدارد (3)
أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئَاتِ أَنْ یَسْبِقُونَا سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ ﴿4﴾
یا کسانى که کارهاى ناروا انجام مىدهند گمان مىبرند که بر ما پیشى مىگیرند، چه بد است داوریشان (4)
مَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿5﴾
هرکس که به لقاى الهى امید داشته باشد [بداند که] اجل مقرر الهى فرارسنده است و او شنواى داناست (5)
وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ ﴿6﴾
و هرکس [در راه حق] بکوشد، به سود خویش کوشیده است، بىگمان خداوند از جهانیان بى نیاز است (6)
وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿7﴾
و کسانى که ایمان آوردهاند و کارهاى شایسته کردهاند سیئاتشان را از ایشان مىزداییم و به بهتر از آنچه کردهاند پاداششان دهیم (7)
وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْنًا وَإِنْ جَاهَدَاکَ لِتُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿8﴾
و انسان را سفارش کردهایم که به پدر و مادرش نیکى کند و [مىگوییم] اگر تو را واداشتند که چیزى را که بدان علم ندارى شریک من گردانى، پس از آن دو اطاعت مکن، چرا که بازگشت شما به سوى من است و آنگاه به [حقیقت] آنچه مىکردید آگاهتان مىسازم (8)
وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِی الصَّالِحِینَ ﴿9﴾
و کسانى که ایمان آوردهاند و کارهاى شایسته کرده اند، در زمره شایستگان در مى آوریمشان (9)
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِیَ فِی اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ کَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِنْ جَاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّکَ لَیَقُولُنَّ إِنَّا کُنَّا مَعَکُمْ أَوَلَیْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِی صُدُورِ الْعَالَمِینَ ﴿10﴾
و از مردم کسى هست که مىگوید به خدا ایمان آوردهایم و چون در راه خدا رنج و آزار بیند، آزارگرى مردم را همچون عذاب الهى پندارد، و اگر نصرتى از سوى پروردگارت فراز آید، مىگویند ما همراه شما بودیم، آیا خداوند به آنچه در دلهاى جهانیان هست آگاه تر نیست؟ (10)
وَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِینَ ﴿11﴾
و خداوند مؤمنان را [نیک] مىشناسد و منافقان را [نیک] مىشناسد (11)
وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِیلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَایَاکُمْ وَمَا هُمْ بِحَامِلِینَ مِنْ خَطَایَاهُمْ مِنْ شَیْءٍ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ ﴿12﴾
و کافران به مؤمنان گویند از راه ما پیروى کنید ما گناهانتان را به گردن مى گیریم، ولى در حقیقت هیچ بارى از گناهان ایشان را به گردن نگیرند، که ایشان دروغگو هستند (12)
وَلَیَحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُمْ وَأَثْقَالًا مَعَ أَثْقَالِهِمْ وَلَیُسْأَلُنَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَمَّا کَانُوا یَفْتَرُونَ ﴿13﴾
و باشد که بار گناهان خودشان و بار گناهانى علاوه بر بار گناهان خودشان را بر دوش گیرند، و روز قیامت از آنچه افتراء مىبستند خواهندشان پرسید (13)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ ﴿14﴾
و به راستى نوح را به سوى قومش [به رسالت] فرستادیم و در میان آنان هزار سال منهاى پنجاه سال به سر برد، آنگاه طوفان [سیل و بلا] آنان را فرو گرفت، در حالى که ایشان ستمکار [مشرک] بودند (14)
فَأَنْجَیْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِینَةِ وَجَعَلْنَاهَا آیَةً لِلْعَالَمِینَ ﴿15﴾
آنگاه او و کشتى نشینان را نجات دادیم و آن را مایه عبرت جهانیان گرداندیم (15)
وَإِبْرَاهِیمَ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿16﴾
و ابراهیم را [به رسالت فرستادیم] آنگاه که به قومش گفت خداوند را بپرستید و از او پروا کنید، این اگر بدانید برایتان بهتر است (16)
إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْکًا إِنَّ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا یَمْلِکُونَ لَکُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْکُرُوا لَهُ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿17﴾
شما فقط بتهایى را به جاى خداوند مىپرستید و بهتانى برساختهاید، بىگمان کسانى که به جاى خداوند مى پرستید اختیار روزى شما را ندارند، پس روزى را نزد خداوند بجویید و او را بپرستید و او را سپاس بگزارید، که به سوى او بازگردانده مىشوید (17)
وَإِنْ تُکَذِّبُوا فَقَدْ کَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِکُمْ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ ﴿18﴾
و اگر [پیامبر را] دروغگو انگارید بدانید که امتهاى پیش از شما هم تکذیب پیشه کردند، و بر عهده پیامبر جز پیامرسانى آشکار نیست (18)
أَوَلَمْ یَرَوْا کَیْفَ یُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ إِنَّ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ﴿19﴾
آیا نیندیشیده اند که خداوند چگونه آفرینش را آغاز مىکند و سپس بازش مىگرداند، بىگمان این بر خداوند آسان است (19)
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿20﴾
بگو در زمین سیر و سفر کنید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است و سپس نشاه آخرت را پدید مىآورد، بىگمان خداوند بر هر کارى تواناست (20)
یُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ وَیَرْحَمُ مَنْ یَشَاءُ وَإِلَیْهِ تُقْلَبُونَ ﴿21﴾
هرکس را که بخواهد عذاب مىکند و بر هرکس که بخواهد رحمت مى آورد، و به سوى او بازگردانده مىشوید (21)
وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ ﴿22﴾
و شما چه در زمین و چه در آسمان از خداوند گریز و گزیرى ندارید و در برابر خداوند یار و یاورى ندارید (22)
وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُولَئِکَ یَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِی وَأُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿23﴾
و کسانى که آیات الهى و لقاى او را منکر شدند اینانند که از رحمت من نومید شدند، و اینانند که عذابى دردناک [در پیش] دارند (23)
فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنْجَاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿24﴾
آنگاه پاسخ قومش جز این نبود که گفتند او را بکشید یا بسوزانید، سپس خداوند او را از آتش نجات داد، بى گمان در این امر مایههاى عبرتى براى اهل ایمان است (24)
وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا مَوَدَّةَ بَیْنِکُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا ثُمَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکْفُرُ بَعْضُکُمْ بِبَعْضٍ وَیَلْعَنُ بَعْضُکُمْ بَعْضًا وَمَأْوَاکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُمْ مِنْ نَاصِرِینَ ﴿25﴾
و گفت همانا به جاى خداوند بتانى را مىپرستید که در زندگانى دنیا مایه دوستىورزیدن بین شماست، سپس روز قیامت بعضى از شما بعض دیگر را رد و تخطئه مىکند و بعضى از شما بعض دیگر را لعنت مىکند، و سرا و سرانجام شما آتش دوزخ است و یاورى ندارید (25)
فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿26﴾
آنگاه لوط به او [ابراهیم] ایمان آورد، و [ابراهیم] گفت من به سوى پروردگارم مهاجرم، بىگمان او پیروزمند فرزانه است (26)
وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْکِتَابَ وَآتَیْنَاهُ أَجْرَهُ فِی الدُّنْیَا وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ ﴿27﴾
و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و در میان زاد و رود او پیامبرى و کتاب آسمانى قرار دادیم و پاداش او را در دنیا به او دادیم و او در آخرت از شایستگان است (27)
وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَکُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ ﴿28﴾
و لوط را نیز [به رسالت فرستادیم]، آنگاه که به قومش گفت شما ناشایستى را مرتکب مىشوید که هیچکس از مردم جهان در آن بر شما پیشدستى نکرده است (28)
أَئِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِیلَ وَتَأْتُونَ فِی نَادِیکُمُ الْمُنْکَرَ فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿29﴾
آیا شما با مردان مىآمیزید و راه و پیوند [طبیعى] را مىبرید و در انجمنتان مرتکب زشتکارى مىشوید؟ آنگاه پاسخ قومش جز این نبود که گفتند اگر از راستگویان هستى عذاب الهى را [هماکنون] بر سرما بیاور (29)
قَالَ رَبِّ انْصُرْنِی عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِینَ ﴿30﴾
[لوط] گفت پروردگارا مرا در برابر تباهکاران یارى ده (30)
وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا إِنَّا مُهْلِکُو أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْیَةِ إِنَّ أَهْلَهَا کَانُوا ظَالِمِینَ ﴿31﴾
و چون فرشتگان ما براى ابراهیم مژده آوردند، گفتند ما نابودگران اهالى این شهر هستیم، چرا که اهل آن ستمکارند (31)
قَالَ إِنَّ فِیهَا لُوطًا قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِیهَا لَنُنَجِّیَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِینَ ﴿32﴾
[ابراهیم] گفت در آنجا لوط هم هست گفتند ما به کسانى که در آنجا هستند آگاه تریم، او و خانوادهاش جز همسرش را که از واپسماندگان [در عذاب] است، نجات مىدهیم (32)
وَلَمَّا أَنْ جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِیءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالُوا لَا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوکَ وَأَهْلَکَ إِلَّا امْرَأَتَکَ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِینَ ﴿33﴾
و چون فرشتگان ما به نزد لوط آمدند، از ایشان نگران شد و [از کمک به آنان] دستش کوتاه شد و [آنان] به او گفتند مترس و اندوهگین مباش، ما رهاننده تو و خاندانت هستیم، جز همسرت که از واپس ماندگان [در عذاب] است (33)
إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْیَةِ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ﴿34﴾
ما بر اهل این شهر به خاطر نافرمانى ورزیدنشان عذابى از آسمان فرود مى آوریم (34)
وَلَقَدْ تَرَکْنَا مِنْهَا آیَةً بَیِّنَةً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ﴿35﴾
و به راستى از آن پدیده روشنگرى براى خردورزان باقى گذاردیم (35)
وَإِلَى مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْیَوْمَ الْآخِرَ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ ﴿36﴾
و به سوى قوم مدین برادرشان شعیب را [به رسالت فرستادیم] که گفت اى قوم من خداوند را بپرستید و به روز بازپسین امید داشته باشید، و در این سرزمین فتنه و فساد برپا مکنید (36)
فَکَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِی دَارِهِمْ جَاثِمِینَ ﴿37﴾
سپس او را دروغگو شمردند، آنگاه زلزله ایشان را فرو گرفت و در خانه شان از پاى در آمدند (37)
وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَدْ تَبَیَّنَ لَکُمْ مِنْ مَسَاکِنِهِمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَکَانُوا مُسْتَبْصِرِینَ ﴿38﴾
و عاد و ثمود نیز، و [این امر] به راستى از خانه ها و کاشانه هایشان بر شما روشن شده است، و شیطان کار و کردارشان را در چشم آنان آراست و آنان را از راه [راست] بازداشت، و حال آنکه باریکبین مىنمودند (38)
وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مُوسَى بِالْبَیِّنَاتِ فَاسْتَکْبَرُوا فِی الْأَرْضِ وَمَا کَانُوا سَابِقِینَ ﴿39﴾
و قارون و فرعون و هامان نیز، که موسى براى آنان پدیدههاى روشنگر آورد، آنگاه در آن سرزمین استکبار ورزیدند و پیشتاز نبودند (39)
فَکُلًّا أَخَذْنَا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنَا عَلَیْهِ حَاصِبًا وَمِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّیْحَةُ وَمِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنَا بِهِ الْأَرْضَ وَمِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنَا وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَلَکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ ﴿40﴾
آنگاه هر یک از آنان را به گناهش فرو گرفتیم، پس بعضى از آنان بودند که بر آنان شنبادى فرستادیم، و بعضى از آنان بودند که بانگ مرگبار فروگرفتشان، و بعضى از آنان بودند که به زمین فرو بردیمشان، و بعضى از آنان بودند که غرقه شان کردیم و خداوند نبود که به آنان ستم کرد، بلکه خود بر خویشتن ستم کردند (40)
مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ﴿41﴾
داستان کسانى که به جاى خداوند سرورانى را به پرستش گرفتند همانند داستان عنکبوت است که خانهاى ساخت، و اگر در مىیافتند سست ترین خانه ها، خانه عنکبوت است (41)
إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مِنْ شَیْءٍ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ﴿42﴾
بىگمان خداوند هر چیز را که به جاى او به پرستش مىگیرند، مىشناسد و او پیروزمند فرزانه است (42)
وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ ﴿43﴾
و این مثلها را براى مردم مىزنیم و جز دانشمندان کسى درباره آنها تعقل نمىکند (43)
خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿44﴾
خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده است، بىگمان در این امر مایه عبرتى براى مؤمنان است (44)
اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ ﴿45﴾
آنچه از کتاب آسمانى که بر تو وحى شده است، بخوان و نماز را برپا دار، که نماز از ناشایستى و زشتکارى باز مىدارد، و یاد کرد خداوند [از هر کارى] مهم تر است و خداوند مىداند که چه مىکنید (45)