- 9577
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت تحقیق عبدالباسط محمد عبدالصمد سوره کهف آیات 60 تا 78 و آیه107 تا آخر، تکویر، ضحی، شرح و حمد
تلاوت تحقیق عبدالباسط محمد عبدالصمد، این تلاوت در سال 1957 میلادی در کشور سوریه، شهر دمشق، مسجد یلبغا اجرا گردیده است.
سوره 18: الکهف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَیْنِ أَوْ أَمْضِیَ حُقُبًا﴿60﴾
بخاطر بیاور هنگامی که موسی به دوست خود گفت: من دست از طلب برنمیدارم تا به محل تلاقی دو دریا برسم هر چند مدت طولانی به راه خود ادامه دهم. (60)
فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَیْنِهِمَا نَسِیَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ سَرَبًا﴿61﴾
هنگامی که به محل تلاقی آن دو دریا رسیدند ماهی خود را (که برای تغذیه همراه داشتند فراموش کردند و ماهی راه خود را در پیش گرفت (و روان شد). (61)
فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءَنَا لَقَدْ لَقِینَا مِنْ سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا﴿62﴾
هنگامی که از آنجا گذشتند موسی به یار همسفرش گفت غذای ما را بیاور که از این سفر، سخت خسته شده ایم. (62)
قَالَ أَرَأَیْتَ إِذْ أَوَیْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّی نَسِیتُ الْحُوتَ وَمَا أَنْسَانِیهُ إِلَّا الشَّیْطَانُ أَنْ أَذْکُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ عَجَبًا ﴿63﴾
او گفت بخاطر داری هنگامی که ما به کنار آن صخره پناه بردیم (و استراحت کردیم من در آنجا فراموش کردم جریان ماهی را بازگو کنم، این شیطان بود که یاد آنرا از خاطر من برد، و ماهی به طرز شگفتانگیزی راه خود را در دریا پیش گرفت! (63)
قَالَ ذَلِکَ مَا کُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصًا ﴿64﴾
(موسی) گفت این همان است که ما میخواستیم، و آنها از همان راه بازگشتند در حالی که پیجوئی میکردند. (64)
فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَیْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا﴿65﴾
(در آنجا بنده ای از بندگان ما را یافتند که او را مشمول رحمت خود ساخته و از سوی خود علم فراوانی به او تعلیم داده بودیم. (65)
قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا ﴿66﴾
موسی به او گفت آیا من از تو پیروی کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده است و مایه رشد و صلاح است به من بیاموزی؟! (66)
قَالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْرًا ﴿67﴾
گفت تو هرگز نمیتوانی با من شکیبائی کنی! (67)
وَکَیْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا ﴿68﴾
و چگونه میتوانی در برابر چیزی که از رموزش آگاه نیستی شکیبا باشی. (68)
قَالَ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِی لَکَ أَمْرًا ﴿69﴾
(موسی) گفت انشاء الله مرا شکیبا خواهی یافت، و در هیچ کاری مخالفت فرمان تو نخواهم کرد. (69)
قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِی فَلَا تَسْأَلْنِی عَنْ شَیْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْرًا﴿70﴾
(خضر) گفت پس اگر میخواهی به دنبال من بیائی از هیچ چیز سؤ ال مکن تا خودم (به موقع) آنرا برای تو بازگو کنم. (70)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَکِبَا فِی السَّفِینَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَیْئًا إِمْرًا ﴿71﴾
آنها به راه افتادند تا اینکه سوار کشتی شدند و او کشتی را سوراخ کرد، (موسی) گفت آیا آنرا سوراخ کردی که اهلش را غرق کنی، راستی چه کار بدی انجام دادی؟! (71)
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْرًا ﴿72﴾
گفت نگفتم تو هرگز نمیتوانی با من شکیبائی کنی؟! (72)
قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِی بِمَا نَسِیتُ وَلَا تُرْهِقْنِی مِنْ أَمْرِی عُسْرًا ﴿73﴾
(موسی) گفت مرا بخاطر این فراموشکاری مواخذه مکن، و بر من بخاطر این امر سخت مگیر. (73)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِیَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَکِیَّةً بِغَیْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئًا نُکْرًا ﴿74﴾
باز به راه خود ادامه دادند تا اینکه کودکی را دیدند و او آن کودک را کشت! (موسی) گفت: آیا انسان پاکی را بیآنکه قتلی کرده باشد کشتی؟! به راستی کار منکر و زشتی انجام دادی! (74)
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْرًا ﴿75﴾
(باز آن مرد عالم) گفت به تو نگفتم تو هرگز توانائی نداری با من صبر کنی؟! (75)
قَالَ إِنْ سَأَلْتُکَ عَنْ شَیْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِی قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّی عُذْرًا ﴿76﴾
(موسی) گفت اگر بعد از این از تو درباره چیزی سؤ ال کنم دیگر با من مصاحبت نکن، چرا که از ناحیه من دیگر معذور خواهی بود! (76)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَیَا أَهْلَ قَرْیَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَنْ یُضَیِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِیهَا جِدَارًا یُرِیدُ أَنْ یَنْقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْرًا ﴿77﴾
باز به راه خود ادامه دادند، تا به قریه ای رسیدند، از آنها خواستند که به آنها غذا دهند، ولی آنها از مهمان کردنشان خودداری نمودند (با اینحال) آنها در آنجا دیواری یافتند که میخواست فرود آید، (آن مرد عالم) آنرا برپا داشت، (موسی) گفت (لااقل) میخواستی در مقابل این کار اجرتی بگیری؟! (77)
قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَیْنِی وَبَیْنِکَ سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْوِیلِ مَا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَیْهِ صَبْرًا﴿78﴾
او گفت اینک وقت جدائی من و تو فرا رسیده است، اما به زودی سر آنچه را که نتوانستی در برابر آن صبر کنی برای تو بازگو میکنم. (78)
کهف آیات 107 تا آخر
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا﴿107﴾
اما کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند باغهای فردوس منزلگاهشان است. (107)
خَالِدِینَ فِیهَا لَا یَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا ﴿108﴾
آنها جاودانه در آن خواهند ماند و هرگز تقاضای نقل مکان از آنجا نمیکنند. (108)
قُلْ لَوْ کَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِکَلِمَاتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِمَاتُ رَبِّی وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا ﴿109﴾
بگو اگر دریاها برای (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکب شوند، دریاها پایان میگیرند پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان یابد، هر چند همانند آن (دریاها) را به آن اضافه کنیم! (109)
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا﴿110﴾
بگو من فقط بشری هستم همچون شما (امتیازم این است که) به من وحی میشود که معبود شما تنها یکی است، پس هر کس امید لقای پروردگارش را دارد باید عمل صالح انجام دهد، و کسی را در عبادت پروردگارش شریک نکند. (110)
التکویر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ ﴿1﴾
در آن هنگام که خورشید درهم پیچیده شود. (1)
وَإِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ ﴿2﴾
و در آن هنگام که ستارگان بیفروغ شوند. (2)
وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ ﴿3﴾
و در آن هنگام که کوهها بحرکت در آیند. (3)
وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ ﴿4﴾
و در آن هنگام که باارزشترین اموال به دست فراموشی سپرده شود. (4)
وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ ﴿5﴾
و در آن هنگام که وحوش جمع شوند. (5)
وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ ﴿6﴾
و در آن هنگام که دریاها بر افروخته شوند. (6)
وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ ﴿7﴾
و در آن هنگام که هر کس با همسان خود قرین گردد. (7)
وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ ﴿8﴾
و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤ ال شود، (8)
بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ ﴿9﴾
که به کدامین گناه کشته شدند؟! (9)
وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ ﴿10﴾
و در آن هنگام که نامه های اعمال گشوده شود. (10)
وَإِذَا السَّمَاءُ کُشِطَتْ ﴿11﴾
و در آن هنگام که پرده از روی آسمان بر گرفته شود. (11)
وَإِذَا الْجَحِیمُ سُعِّرَتْ ﴿12﴾
و در آن هنگام که دوزخ شعله ور گردد. (12)
وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ ﴿13﴾
و در آن هنگام که بهشت نزدیک شود. (13)
عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ ﴿14﴾
آری در آن موقع هر کس میداند چه چیزی را آماده کرده است! (14)
فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ ﴿15﴾
سوگند به ستارگانی که باز میگردند. (15)
الْجَوَارِ الْکُنَّسِ ﴿16﴾
حرکت میکنند و از دیده ها پنهان میشوند. (16)
وَاللَّیْلِ إِذَا عَسْعَسَ ﴿17﴾
و قسم به شب هنگامی که پشت کند و به آخر رسد، (17)
وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ ﴿18﴾
و صبح هنگامی که تنفس کند، (18)
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ ﴿19﴾
که این (قرآن) کلام فرستاده بزرگواری است (جبرییل امین). (19)
ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ ﴿20﴾
که صاحب قدرت است و نزد (خداوند) صاحب عرش مقام والا دارد. (20)
مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ ﴿21﴾
فرمانروا و امین است. (21)
وَمَا صَاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ ﴿22﴾
و مصاحب شما (پیامبر) دیوانه نیست. (22)
وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ ﴿23﴾
او رسول الهی (جبرئیل) را در افق روشن مشاهده کرد. (23)
وَمَا هُوَ عَلَى الْغَیْبِ بِضَنِینٍ ﴿24﴾
او نسبت به آنچه از طریق وحی دریافت داشته بخل ندارد. (24)
وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ ﴿25﴾
این (قرآن) گفته شیطان رجیم نیست. (25)
فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ ﴿26﴾
پس به کجا میروید؟! (26)
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ ﴿27﴾
این قرآن چیزی جز تذکری برای جهانیان نیست. (27)
لِمَنْ شَاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَسْتَقِیمَ ﴿28﴾
برای آنها که میخواهند راه مستقیم در پیش گیرند. (28)
وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ ﴿29﴾
و شما اراده نمیکنید مگر اینکه خداوند پروردگار جهانیان بخواهد. (29)
الضحى
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالضُّحَى ﴿1﴾
قسم به روز در آن هنگام که آفتاب بر آید (و همه جا را فرا گیرد). (1)
وَاللَّیْلِ إِذَا سَجَى ﴿2﴾
و سوگند به شب در آن هنگام که آرام گیرد. (2)
مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى ﴿3﴾
که خداوند هرگز تو را وانگذاشته، و مورد خشم قرار نداده است. (3)
وَلَلْآخِرَةُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولَى ﴿4﴾
و مسلما آخرت برای تو از دنیا بهتر است. (4)
وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى ﴿5﴾
و به زودی پروردگارت آن قدر به تو عطا میکند که خشنود شو (5)
أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَى ﴿6﴾
آیا تو را یتیم نیافت و سپس پناه داد؟ (6)
وَوَجَدَکَ ضَالًّا فَهَدَى ﴿7﴾
و تو را گمشده یافت و هدایت کرد. (7)
وَوَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَى ﴿8﴾
و تو را فقیر یافت و بینیاز نمود. (8)
فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ ﴿9﴾
حال که چنین است یتیم را تحقیر مکن. (9)
وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ ﴿10﴾
و سؤ ال کننده را از خود مران. (10)
وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ ﴿11﴾
و نعمتهای پروردگارت را بازگو کن. (11)
سوره 94: الشرح
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿1﴾
آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم ؟ (1)
وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿2﴾
و بار سنگین را از تو بر نداشتیم ؟ (2)
الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿3﴾
همان باری که سخت بر پشت تو سنگینی میکرد. (3)
وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿4﴾
و آوازه تو را بلند کردیم. (4)
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿5﴾
بنابراین مسلما با سختی آسانی است. (5)
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿6﴾
و مسلما با سختی آسانی است. (6)
فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿7﴾
پس هنگامی که از کار مهمی فارغ میشوی به مهم دیگری پرداز! (7)
وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿8﴾
و به سوی پروردگارت توجه کن. (8)
سوره حمد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿1﴾
به نام خداوند رحمتگر مهربان (1)
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿2﴾
ستایش خدایى را که پروردگار جهانیان (2)
الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿3﴾
رحمتگر مهربان (3)
مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ﴿4﴾
[و] خداوند روز جزاست (4)
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ﴿5﴾
[بار الها] تنها تو را مى پرستیم و تنها از تو یارى مى جوییم (5)
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ ﴿6﴾
ما را به راه راست هدایت فرما (6)
صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ ﴿7﴾
راه آنان که گرامى شان داشته اى نه [راه] مغضوبان و نه [راه] گمراهان (7)
سوره 18: الکهف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَیْنِ أَوْ أَمْضِیَ حُقُبًا﴿60﴾
بخاطر بیاور هنگامی که موسی به دوست خود گفت: من دست از طلب برنمیدارم تا به محل تلاقی دو دریا برسم هر چند مدت طولانی به راه خود ادامه دهم. (60)
فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَیْنِهِمَا نَسِیَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ سَرَبًا﴿61﴾
هنگامی که به محل تلاقی آن دو دریا رسیدند ماهی خود را (که برای تغذیه همراه داشتند فراموش کردند و ماهی راه خود را در پیش گرفت (و روان شد). (61)
فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءَنَا لَقَدْ لَقِینَا مِنْ سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا﴿62﴾
هنگامی که از آنجا گذشتند موسی به یار همسفرش گفت غذای ما را بیاور که از این سفر، سخت خسته شده ایم. (62)
قَالَ أَرَأَیْتَ إِذْ أَوَیْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّی نَسِیتُ الْحُوتَ وَمَا أَنْسَانِیهُ إِلَّا الشَّیْطَانُ أَنْ أَذْکُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ عَجَبًا ﴿63﴾
او گفت بخاطر داری هنگامی که ما به کنار آن صخره پناه بردیم (و استراحت کردیم من در آنجا فراموش کردم جریان ماهی را بازگو کنم، این شیطان بود که یاد آنرا از خاطر من برد، و ماهی به طرز شگفتانگیزی راه خود را در دریا پیش گرفت! (63)
قَالَ ذَلِکَ مَا کُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصًا ﴿64﴾
(موسی) گفت این همان است که ما میخواستیم، و آنها از همان راه بازگشتند در حالی که پیجوئی میکردند. (64)
فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَیْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا﴿65﴾
(در آنجا بنده ای از بندگان ما را یافتند که او را مشمول رحمت خود ساخته و از سوی خود علم فراوانی به او تعلیم داده بودیم. (65)
قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا ﴿66﴾
موسی به او گفت آیا من از تو پیروی کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده است و مایه رشد و صلاح است به من بیاموزی؟! (66)
قَالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْرًا ﴿67﴾
گفت تو هرگز نمیتوانی با من شکیبائی کنی! (67)
وَکَیْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا ﴿68﴾
و چگونه میتوانی در برابر چیزی که از رموزش آگاه نیستی شکیبا باشی. (68)
قَالَ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِی لَکَ أَمْرًا ﴿69﴾
(موسی) گفت انشاء الله مرا شکیبا خواهی یافت، و در هیچ کاری مخالفت فرمان تو نخواهم کرد. (69)
قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِی فَلَا تَسْأَلْنِی عَنْ شَیْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْرًا﴿70﴾
(خضر) گفت پس اگر میخواهی به دنبال من بیائی از هیچ چیز سؤ ال مکن تا خودم (به موقع) آنرا برای تو بازگو کنم. (70)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَکِبَا فِی السَّفِینَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَیْئًا إِمْرًا ﴿71﴾
آنها به راه افتادند تا اینکه سوار کشتی شدند و او کشتی را سوراخ کرد، (موسی) گفت آیا آنرا سوراخ کردی که اهلش را غرق کنی، راستی چه کار بدی انجام دادی؟! (71)
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْرًا ﴿72﴾
گفت نگفتم تو هرگز نمیتوانی با من شکیبائی کنی؟! (72)
قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِی بِمَا نَسِیتُ وَلَا تُرْهِقْنِی مِنْ أَمْرِی عُسْرًا ﴿73﴾
(موسی) گفت مرا بخاطر این فراموشکاری مواخذه مکن، و بر من بخاطر این امر سخت مگیر. (73)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِیَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَکِیَّةً بِغَیْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئًا نُکْرًا ﴿74﴾
باز به راه خود ادامه دادند تا اینکه کودکی را دیدند و او آن کودک را کشت! (موسی) گفت: آیا انسان پاکی را بیآنکه قتلی کرده باشد کشتی؟! به راستی کار منکر و زشتی انجام دادی! (74)
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْرًا ﴿75﴾
(باز آن مرد عالم) گفت به تو نگفتم تو هرگز توانائی نداری با من صبر کنی؟! (75)
قَالَ إِنْ سَأَلْتُکَ عَنْ شَیْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِی قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّی عُذْرًا ﴿76﴾
(موسی) گفت اگر بعد از این از تو درباره چیزی سؤ ال کنم دیگر با من مصاحبت نکن، چرا که از ناحیه من دیگر معذور خواهی بود! (76)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَیَا أَهْلَ قَرْیَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَنْ یُضَیِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِیهَا جِدَارًا یُرِیدُ أَنْ یَنْقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْرًا ﴿77﴾
باز به راه خود ادامه دادند، تا به قریه ای رسیدند، از آنها خواستند که به آنها غذا دهند، ولی آنها از مهمان کردنشان خودداری نمودند (با اینحال) آنها در آنجا دیواری یافتند که میخواست فرود آید، (آن مرد عالم) آنرا برپا داشت، (موسی) گفت (لااقل) میخواستی در مقابل این کار اجرتی بگیری؟! (77)
قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَیْنِی وَبَیْنِکَ سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْوِیلِ مَا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَیْهِ صَبْرًا﴿78﴾
او گفت اینک وقت جدائی من و تو فرا رسیده است، اما به زودی سر آنچه را که نتوانستی در برابر آن صبر کنی برای تو بازگو میکنم. (78)
کهف آیات 107 تا آخر
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا﴿107﴾
اما کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند باغهای فردوس منزلگاهشان است. (107)
خَالِدِینَ فِیهَا لَا یَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا ﴿108﴾
آنها جاودانه در آن خواهند ماند و هرگز تقاضای نقل مکان از آنجا نمیکنند. (108)
قُلْ لَوْ کَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِکَلِمَاتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِمَاتُ رَبِّی وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا ﴿109﴾
بگو اگر دریاها برای (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکب شوند، دریاها پایان میگیرند پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان یابد، هر چند همانند آن (دریاها) را به آن اضافه کنیم! (109)
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا﴿110﴾
بگو من فقط بشری هستم همچون شما (امتیازم این است که) به من وحی میشود که معبود شما تنها یکی است، پس هر کس امید لقای پروردگارش را دارد باید عمل صالح انجام دهد، و کسی را در عبادت پروردگارش شریک نکند. (110)
التکویر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ ﴿1﴾
در آن هنگام که خورشید درهم پیچیده شود. (1)
وَإِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ ﴿2﴾
و در آن هنگام که ستارگان بیفروغ شوند. (2)
وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ ﴿3﴾
و در آن هنگام که کوهها بحرکت در آیند. (3)
وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ ﴿4﴾
و در آن هنگام که باارزشترین اموال به دست فراموشی سپرده شود. (4)
وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ ﴿5﴾
و در آن هنگام که وحوش جمع شوند. (5)
وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ ﴿6﴾
و در آن هنگام که دریاها بر افروخته شوند. (6)
وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ ﴿7﴾
و در آن هنگام که هر کس با همسان خود قرین گردد. (7)
وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ ﴿8﴾
و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤ ال شود، (8)
بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ ﴿9﴾
که به کدامین گناه کشته شدند؟! (9)
وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ ﴿10﴾
و در آن هنگام که نامه های اعمال گشوده شود. (10)
وَإِذَا السَّمَاءُ کُشِطَتْ ﴿11﴾
و در آن هنگام که پرده از روی آسمان بر گرفته شود. (11)
وَإِذَا الْجَحِیمُ سُعِّرَتْ ﴿12﴾
و در آن هنگام که دوزخ شعله ور گردد. (12)
وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ ﴿13﴾
و در آن هنگام که بهشت نزدیک شود. (13)
عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ ﴿14﴾
آری در آن موقع هر کس میداند چه چیزی را آماده کرده است! (14)
فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ ﴿15﴾
سوگند به ستارگانی که باز میگردند. (15)
الْجَوَارِ الْکُنَّسِ ﴿16﴾
حرکت میکنند و از دیده ها پنهان میشوند. (16)
وَاللَّیْلِ إِذَا عَسْعَسَ ﴿17﴾
و قسم به شب هنگامی که پشت کند و به آخر رسد، (17)
وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ ﴿18﴾
و صبح هنگامی که تنفس کند، (18)
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ ﴿19﴾
که این (قرآن) کلام فرستاده بزرگواری است (جبرییل امین). (19)
ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ ﴿20﴾
که صاحب قدرت است و نزد (خداوند) صاحب عرش مقام والا دارد. (20)
مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ ﴿21﴾
فرمانروا و امین است. (21)
وَمَا صَاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ ﴿22﴾
و مصاحب شما (پیامبر) دیوانه نیست. (22)
وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ ﴿23﴾
او رسول الهی (جبرئیل) را در افق روشن مشاهده کرد. (23)
وَمَا هُوَ عَلَى الْغَیْبِ بِضَنِینٍ ﴿24﴾
او نسبت به آنچه از طریق وحی دریافت داشته بخل ندارد. (24)
وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ ﴿25﴾
این (قرآن) گفته شیطان رجیم نیست. (25)
فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ ﴿26﴾
پس به کجا میروید؟! (26)
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ ﴿27﴾
این قرآن چیزی جز تذکری برای جهانیان نیست. (27)
لِمَنْ شَاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَسْتَقِیمَ ﴿28﴾
برای آنها که میخواهند راه مستقیم در پیش گیرند. (28)
وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ ﴿29﴾
و شما اراده نمیکنید مگر اینکه خداوند پروردگار جهانیان بخواهد. (29)
الضحى
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالضُّحَى ﴿1﴾
قسم به روز در آن هنگام که آفتاب بر آید (و همه جا را فرا گیرد). (1)
وَاللَّیْلِ إِذَا سَجَى ﴿2﴾
و سوگند به شب در آن هنگام که آرام گیرد. (2)
مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى ﴿3﴾
که خداوند هرگز تو را وانگذاشته، و مورد خشم قرار نداده است. (3)
وَلَلْآخِرَةُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولَى ﴿4﴾
و مسلما آخرت برای تو از دنیا بهتر است. (4)
وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى ﴿5﴾
و به زودی پروردگارت آن قدر به تو عطا میکند که خشنود شو (5)
أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَى ﴿6﴾
آیا تو را یتیم نیافت و سپس پناه داد؟ (6)
وَوَجَدَکَ ضَالًّا فَهَدَى ﴿7﴾
و تو را گمشده یافت و هدایت کرد. (7)
وَوَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَى ﴿8﴾
و تو را فقیر یافت و بینیاز نمود. (8)
فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ ﴿9﴾
حال که چنین است یتیم را تحقیر مکن. (9)
وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ ﴿10﴾
و سؤ ال کننده را از خود مران. (10)
وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ ﴿11﴾
و نعمتهای پروردگارت را بازگو کن. (11)
سوره 94: الشرح
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿1﴾
آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم ؟ (1)
وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿2﴾
و بار سنگین را از تو بر نداشتیم ؟ (2)
الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿3﴾
همان باری که سخت بر پشت تو سنگینی میکرد. (3)
وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿4﴾
و آوازه تو را بلند کردیم. (4)
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿5﴾
بنابراین مسلما با سختی آسانی است. (5)
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿6﴾
و مسلما با سختی آسانی است. (6)
فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿7﴾
پس هنگامی که از کار مهمی فارغ میشوی به مهم دیگری پرداز! (7)
وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿8﴾
و به سوی پروردگارت توجه کن. (8)
سوره حمد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿1﴾
به نام خداوند رحمتگر مهربان (1)
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿2﴾
ستایش خدایى را که پروردگار جهانیان (2)
الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿3﴾
رحمتگر مهربان (3)
مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ﴿4﴾
[و] خداوند روز جزاست (4)
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ﴿5﴾
[بار الها] تنها تو را مى پرستیم و تنها از تو یارى مى جوییم (5)
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ ﴿6﴾
ما را به راه راست هدایت فرما (6)
صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ ﴿7﴾
راه آنان که گرامى شان داشته اى نه [راه] مغضوبان و نه [راه] گمراهان (7)