- 1263
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت تحقیق عبدالباسط محمد عبدالصمد سوره آل عمران آیات 33 تا 47
تلاوت تحقیق عبدالباسط محمد عبدالصمد، این تلاوت در رادیو دمشق اجرا گردیده است.
إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ ﴿33﴾
به یقین خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است (33)
ذُرِّیَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿34﴾
فرزندانى که بعضى از آنان از [نسل] بعضى دیگرند و خداوند شنواى داناست (34)
إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿35﴾
چون زن عمران گفت پروردگارا آنچه در شکم خود دارم نذر تو کردم تا آزاد شده [از مشاغل دنیا و پرستشگر تو] باشد پس از من بپذیر که تو خود شنواى دانایى (35)
فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُهَا أُنْثَى وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثَى وَإِنِّی سَمَّیْتُهَا مَرْیَمَ وَإِنِّی أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ ﴿36﴾
پس چون فرزندش را بزاد گفت پروردگارا من دختر زاده ام و خدا به آنچه او زایید داناتر بود و پسر چون دختر نیست و من نامش را مریم نهادم و او و فرزندانش را از شیطان رانده شده به تو پناه مى دهم (36)
فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّا کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ ﴿37﴾
پس پروردگارش وى [=مریم] را با حسن قبول پذیرا شد و او را نیکو بار آورد و زکریا را سرپرست وى قرار داد زکریا هر بار که در محراب بر او وارد مى شد نزد او [نوعى] خوراکى مى یافت [مى]گفت اى مریم این از کجا براى تو [آمده است او در پاسخ مى]گفت این از جانب خداست که خدا به هر کس بخواهد بى شمار روزى مى دهد (37)
هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ ﴿38﴾
آنجا [بود که] زکریا پروردگارش را خواند [و] گفت پروردگارا از جانب خود فرزندى پاک و پسندیده به من عطا کن که تو شنونده دعایى (38)
فَنَادَتْهُ الْمَلَائِکَةُ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیَى مُصَدِّقًا بِکَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَسَیِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿39﴾
پس در حالى که وى ایستاده [و] در محراب [خود] دعا میکرد فرشتگان او را ندا دردادند که خداوند تو را به [ولادت] یحیى که تصدیق کننده [حقانیت] کلمة الله [=عیسى] است و بزرگوار و خویشتندار [=پرهیزنده از آنان] و پیامبرى از شایستگان است مژده مى دهد (39)
قَالَ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَامْرَأَتِی عَاقِرٌ قَالَ کَذَلِکَ اللَّهُ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ ﴿40﴾
گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندى خواهد بود در حالى که پیرى من بالا گرفته است و زنم نازا است [فرشته] گفت [کار پروردگار] چنین است خدا هر چه بخواهد مى کند (40)
قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَةً قَالَ آیَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ إِلَّا رَمْزًا وَاذْکُرْ رَبَّکَ کَثِیرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِیِّ وَالْإِبْکَارِ ﴿41﴾
گفت پروردگارا براى من نشانه اى قرار ده فرمود نشانه ات این است که سه روز با مردم جز به اشاره سخن نگویى و پروردگارت را بسیار یاد کن و شبانگاه و بامدادان [او را] تسبیح گوى (41)
وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ ﴿42﴾
و [یاد کن] هنگامى را که فرشتگان گفتند اى مریم خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برترى داده است (42)
یَا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ ﴿43﴾
اى مریم فرمانبر پروردگار خود باش و سجده کن و با رکوع کنندگان رکوع نما (43)
ذَلِکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ وَمَا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ وَمَا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یَخْتَصِمُونَ ﴿44﴾
این [جمله] از اخبار غیب است که به تو وحى مى کنیم و [گرنه] وقتى که آنان قلمهاى خود را [براى قرعه کشى به آب] مى افکندند تا کدام یک سرپرستى مریم را به عهده گیرد نزد آنان نبودى و [نیز] وقتى با یکدیگر کشمکش میکردند نزدشان نبودى (44)
إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ ﴿45﴾
[یاد کن] هنگامى [را] که فرشتگان گفتند اى مریم خداوند تو را به کلمه اى از جانب خود که نامش مسیح عیسى بنمریم است مژده مى دهد در حالى که [او] در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان [درگاه خدا] است (45)
وَیُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِینَ ﴿46﴾
و در گهواره [به اعجاز] و در میانسالى [به وحى] با مردم سخن مى گوید و از شایستگان است (46)
قَالَتْ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی وَلَدٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ قَالَ کَذَلِکِ اللَّهُ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿47﴾
[مریم] گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندى خواهد بود با آنکه بشرى به من دست نزده است گفت چنین است [کار] پروردگار خدا هر چه بخواهد مى آفریند چون به کارى فرمان دهد فقط به آن مى گوید باش پس مى باشد (47)
إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ ﴿33﴾
به یقین خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است (33)
ذُرِّیَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿34﴾
فرزندانى که بعضى از آنان از [نسل] بعضى دیگرند و خداوند شنواى داناست (34)
إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿35﴾
چون زن عمران گفت پروردگارا آنچه در شکم خود دارم نذر تو کردم تا آزاد شده [از مشاغل دنیا و پرستشگر تو] باشد پس از من بپذیر که تو خود شنواى دانایى (35)
فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُهَا أُنْثَى وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثَى وَإِنِّی سَمَّیْتُهَا مَرْیَمَ وَإِنِّی أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ ﴿36﴾
پس چون فرزندش را بزاد گفت پروردگارا من دختر زاده ام و خدا به آنچه او زایید داناتر بود و پسر چون دختر نیست و من نامش را مریم نهادم و او و فرزندانش را از شیطان رانده شده به تو پناه مى دهم (36)
فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّا کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ ﴿37﴾
پس پروردگارش وى [=مریم] را با حسن قبول پذیرا شد و او را نیکو بار آورد و زکریا را سرپرست وى قرار داد زکریا هر بار که در محراب بر او وارد مى شد نزد او [نوعى] خوراکى مى یافت [مى]گفت اى مریم این از کجا براى تو [آمده است او در پاسخ مى]گفت این از جانب خداست که خدا به هر کس بخواهد بى شمار روزى مى دهد (37)
هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ ﴿38﴾
آنجا [بود که] زکریا پروردگارش را خواند [و] گفت پروردگارا از جانب خود فرزندى پاک و پسندیده به من عطا کن که تو شنونده دعایى (38)
فَنَادَتْهُ الْمَلَائِکَةُ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیَى مُصَدِّقًا بِکَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَسَیِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿39﴾
پس در حالى که وى ایستاده [و] در محراب [خود] دعا میکرد فرشتگان او را ندا دردادند که خداوند تو را به [ولادت] یحیى که تصدیق کننده [حقانیت] کلمة الله [=عیسى] است و بزرگوار و خویشتندار [=پرهیزنده از آنان] و پیامبرى از شایستگان است مژده مى دهد (39)
قَالَ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَامْرَأَتِی عَاقِرٌ قَالَ کَذَلِکَ اللَّهُ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ ﴿40﴾
گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندى خواهد بود در حالى که پیرى من بالا گرفته است و زنم نازا است [فرشته] گفت [کار پروردگار] چنین است خدا هر چه بخواهد مى کند (40)
قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَةً قَالَ آیَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ إِلَّا رَمْزًا وَاذْکُرْ رَبَّکَ کَثِیرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِیِّ وَالْإِبْکَارِ ﴿41﴾
گفت پروردگارا براى من نشانه اى قرار ده فرمود نشانه ات این است که سه روز با مردم جز به اشاره سخن نگویى و پروردگارت را بسیار یاد کن و شبانگاه و بامدادان [او را] تسبیح گوى (41)
وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ ﴿42﴾
و [یاد کن] هنگامى را که فرشتگان گفتند اى مریم خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برترى داده است (42)
یَا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ ﴿43﴾
اى مریم فرمانبر پروردگار خود باش و سجده کن و با رکوع کنندگان رکوع نما (43)
ذَلِکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ وَمَا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ وَمَا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یَخْتَصِمُونَ ﴿44﴾
این [جمله] از اخبار غیب است که به تو وحى مى کنیم و [گرنه] وقتى که آنان قلمهاى خود را [براى قرعه کشى به آب] مى افکندند تا کدام یک سرپرستى مریم را به عهده گیرد نزد آنان نبودى و [نیز] وقتى با یکدیگر کشمکش میکردند نزدشان نبودى (44)
إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ ﴿45﴾
[یاد کن] هنگامى [را] که فرشتگان گفتند اى مریم خداوند تو را به کلمه اى از جانب خود که نامش مسیح عیسى بنمریم است مژده مى دهد در حالى که [او] در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان [درگاه خدا] است (45)
وَیُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِینَ ﴿46﴾
و در گهواره [به اعجاز] و در میانسالى [به وحى] با مردم سخن مى گوید و از شایستگان است (46)
قَالَتْ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی وَلَدٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ قَالَ کَذَلِکِ اللَّهُ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿47﴾
[مریم] گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندى خواهد بود با آنکه بشرى به من دست نزده است گفت چنین است [کار] پروردگار خدا هر چه بخواهد مى آفریند چون به کارى فرمان دهد فقط به آن مى گوید باش پس مى باشد (47)