- 149
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت ترتیل فارس عباد سوره مبارکه فجر
تلاوت ترتیل سوره ای فارس عباد _ ترجمه استاد الهی قمشه ای
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالْفَجْرِ ﴿1﴾
قسم به صبحگاه (هنگامی که خدا جهان را به نور خورشید تابان روشن میسازد). (1)
وَلَیَالٍ عَشْرٍ ﴿2﴾
و قسم به ده شب (اول ذیحجه که بندگان خدا به دعا و ذکر مشغولند). (2)
وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ﴿3﴾
قسم به حق جفت (که کلیه موجودات عالم است) و به حقّ فرد (که ذات یکتای خداست). (3)
وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ ﴿4﴾
و قسم به شب تار هنگامی که برود. (4)
هَلْ فِی ذَلِکَ قَسَمٌ لِذِی حِجْرٍ ﴿5﴾
آیا در این امور که (قسم به آنها یاد شد) نزد اهل خرد لیاقت سوگند نیست؟ (5)
أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ ﴿6﴾
آیا ندیدی که خدای تو با عاد (قوم هود) چه کرد؟ (6)
إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ ﴿7﴾
و نیز به اهل شهر ارم (یا قوم ارم) که صاحب قدرت و عظمت بودند چگونه کیفر داد؟ (7)
الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلَادِ ﴿8﴾
در صورتی که مانند آن شهری (در استحکام و بزرگی و تنعّم) در بلاد عالم ساخته نشده بود. (8)
وَثَمُودَ الَّذِینَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ ﴿9﴾
و نیز به قوم ثمود که در دل آن وادی سنگ را شکافته و کاخها بر خود از سنگ میساختند چه کیفر سخت داد؟ (9)
وَفِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتَادِ ﴿10﴾
و نیز فرعون (و فرعونیان) را که صاحب قدرت و سپاه بسیار بود (چگونه به دریای هلاک غرق نمود). (10)
الَّذِینَ طَغَوْا فِی الْبِلَادِ ﴿11﴾
آنان که در روی زمین ظلم و طغیان کردند. (11)
فَأَکْثَرُوا فِیهَا الْفَسَادَ ﴿12﴾
و بسیار فساد و فتنه انگیختند. (12)
فَصَبَّ عَلَیْهِمْ رَبُّکَ سَوْطَ عَذَابٍ ﴿13﴾
تا آنکه خدای تو بر آنها تازیانه عذاب پی در پی فرستاد. (13)
إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ ﴿14﴾
خدای تو البته در کمینگاه (ستمکاران) است. (14)
فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ ﴿15﴾
اما انسان (کم ظرف ضعیف بی صبر) چون خدا او را برای آزمایش و امتحان کرامت و نعمتی بخشد در آن حال (مغرور ناز و نعمت شود و) گوید: خدا مرا عزیز و گرامی داشت. (15)
وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ ﴿16﴾
و چون او را باز برای آزمودن تنگ روزی کند (دلتنگ و غمین شود و) گوید: خدا مرا خوار گردانید. (16)
کَلَّا بَلْ لَا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ ﴿17﴾
چنین نیست بلکه (به گناه بخل و طمع خوار شوید چون) هرگز یتیم نوازی نکنید. (17)
وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ ﴿18﴾
و فقیر را بر سفره طعام خود به میل و رغبت ننشانید. (18)
وَتَأْکُلُونَ التُّرَاثَ أَکْلًا لَمًّا ﴿19﴾
و مال ارث را به تمامی میخورید (و مراعات حق وارثان ضعیف مانند زنان و دختران و صغیران را نمیکنید). (19)
وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا ﴿20﴾
و سخت فریفته و مایل به مال دنیا میباشید (و به ثواب آخرت هیچ نمیپردازید). (20)
کَلَّا إِذَا دُکَّتِ الْأَرْضُ دَکًّا دَکًّا ﴿21﴾
چنین نیستت (که دنیا طلبان پندارند روز قیامتی نیست) روزی کهه (از زلزله پی در پی) زمین به کلی خرد و متلاشی شود. (21)
وَجَاءَ رَبُّکَ وَالْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا ﴿22﴾
و (آن هنگام امر) خدا و فرشتگان صف در صف به عرصه محشر آیند. (22)
وَجِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّکْرَى ﴿23﴾
و آن روز جهنم را (پدید) بیاورند، همان روز آدمی متذکر کار خود گردد، و آن تذکر چه سود به حال او بخشد؟ (23)
یَقُولُ یَا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیَاتِی ﴿24﴾
(با حسرت و ندامت) گوید: ای کاش برای زندگانی ابدی امروزم کار خیری انجام میدادم. (24)
فَیَوْمَئِذٍ لَا یُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ ﴿25﴾
و آن روز به مانند عذاب خدا هیچ کس عذاب نکند. (25)
وَلَا یُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ ﴿26﴾
و به مانند به بند هلاک کشیدن او هیچ کس به بند نکشد. (26)
یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿27﴾
(آن هنگام به اهل ایمان خطاب لطف رسد که) ای نفس (قدسی) مطمئن و دل آرام. (27)
ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً ﴿28﴾
به حضور پروردگارت باز آی که تو خشنود به (نعمتهای ابدی) او و او راضی از توست. (28)
فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ﴿29﴾
باز آی و در صف بندگان خاص من در آی. (29)
وَادْخُلِی جَنَّتِی ﴿30﴾
و در بهشت من داخل شو. (30)
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالْفَجْرِ ﴿1﴾
قسم به صبحگاه (هنگامی که خدا جهان را به نور خورشید تابان روشن میسازد). (1)
وَلَیَالٍ عَشْرٍ ﴿2﴾
و قسم به ده شب (اول ذیحجه که بندگان خدا به دعا و ذکر مشغولند). (2)
وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ﴿3﴾
قسم به حق جفت (که کلیه موجودات عالم است) و به حقّ فرد (که ذات یکتای خداست). (3)
وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ ﴿4﴾
و قسم به شب تار هنگامی که برود. (4)
هَلْ فِی ذَلِکَ قَسَمٌ لِذِی حِجْرٍ ﴿5﴾
آیا در این امور که (قسم به آنها یاد شد) نزد اهل خرد لیاقت سوگند نیست؟ (5)
أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ ﴿6﴾
آیا ندیدی که خدای تو با عاد (قوم هود) چه کرد؟ (6)
إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ ﴿7﴾
و نیز به اهل شهر ارم (یا قوم ارم) که صاحب قدرت و عظمت بودند چگونه کیفر داد؟ (7)
الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلَادِ ﴿8﴾
در صورتی که مانند آن شهری (در استحکام و بزرگی و تنعّم) در بلاد عالم ساخته نشده بود. (8)
وَثَمُودَ الَّذِینَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ ﴿9﴾
و نیز به قوم ثمود که در دل آن وادی سنگ را شکافته و کاخها بر خود از سنگ میساختند چه کیفر سخت داد؟ (9)
وَفِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتَادِ ﴿10﴾
و نیز فرعون (و فرعونیان) را که صاحب قدرت و سپاه بسیار بود (چگونه به دریای هلاک غرق نمود). (10)
الَّذِینَ طَغَوْا فِی الْبِلَادِ ﴿11﴾
آنان که در روی زمین ظلم و طغیان کردند. (11)
فَأَکْثَرُوا فِیهَا الْفَسَادَ ﴿12﴾
و بسیار فساد و فتنه انگیختند. (12)
فَصَبَّ عَلَیْهِمْ رَبُّکَ سَوْطَ عَذَابٍ ﴿13﴾
تا آنکه خدای تو بر آنها تازیانه عذاب پی در پی فرستاد. (13)
إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ ﴿14﴾
خدای تو البته در کمینگاه (ستمکاران) است. (14)
فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ ﴿15﴾
اما انسان (کم ظرف ضعیف بی صبر) چون خدا او را برای آزمایش و امتحان کرامت و نعمتی بخشد در آن حال (مغرور ناز و نعمت شود و) گوید: خدا مرا عزیز و گرامی داشت. (15)
وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ ﴿16﴾
و چون او را باز برای آزمودن تنگ روزی کند (دلتنگ و غمین شود و) گوید: خدا مرا خوار گردانید. (16)
کَلَّا بَلْ لَا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ ﴿17﴾
چنین نیست بلکه (به گناه بخل و طمع خوار شوید چون) هرگز یتیم نوازی نکنید. (17)
وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ ﴿18﴾
و فقیر را بر سفره طعام خود به میل و رغبت ننشانید. (18)
وَتَأْکُلُونَ التُّرَاثَ أَکْلًا لَمًّا ﴿19﴾
و مال ارث را به تمامی میخورید (و مراعات حق وارثان ضعیف مانند زنان و دختران و صغیران را نمیکنید). (19)
وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا ﴿20﴾
و سخت فریفته و مایل به مال دنیا میباشید (و به ثواب آخرت هیچ نمیپردازید). (20)
کَلَّا إِذَا دُکَّتِ الْأَرْضُ دَکًّا دَکًّا ﴿21﴾
چنین نیستت (که دنیا طلبان پندارند روز قیامتی نیست) روزی کهه (از زلزله پی در پی) زمین به کلی خرد و متلاشی شود. (21)
وَجَاءَ رَبُّکَ وَالْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا ﴿22﴾
و (آن هنگام امر) خدا و فرشتگان صف در صف به عرصه محشر آیند. (22)
وَجِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّکْرَى ﴿23﴾
و آن روز جهنم را (پدید) بیاورند، همان روز آدمی متذکر کار خود گردد، و آن تذکر چه سود به حال او بخشد؟ (23)
یَقُولُ یَا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیَاتِی ﴿24﴾
(با حسرت و ندامت) گوید: ای کاش برای زندگانی ابدی امروزم کار خیری انجام میدادم. (24)
فَیَوْمَئِذٍ لَا یُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ ﴿25﴾
و آن روز به مانند عذاب خدا هیچ کس عذاب نکند. (25)
وَلَا یُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ ﴿26﴾
و به مانند به بند هلاک کشیدن او هیچ کس به بند نکشد. (26)
یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿27﴾
(آن هنگام به اهل ایمان خطاب لطف رسد که) ای نفس (قدسی) مطمئن و دل آرام. (27)
ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً ﴿28﴾
به حضور پروردگارت باز آی که تو خشنود به (نعمتهای ابدی) او و او راضی از توست. (28)
فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ﴿29﴾
باز آی و در صف بندگان خاص من در آی. (29)
وَادْخُلِی جَنَّتِی ﴿30﴾
و در بهشت من داخل شو. (30)