- 38943
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت تحقیق ابوالعینین شعیشع سوره قصص 5 تا 16، شمس
تلاوت تحقیق ابوالعینین شعیشع، این تلاوت در سال 1959 میلادی در کشور مصر، شهر قاهره، مسجد امام حسین (ع) اجرا گردیده است
سوره 28: القصص
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ﴿5﴾
اراده ما بر این قرار گرفته است که به مستضعفین نعمت بخشیم، و آنها را پیشوایان و وارثین روی زمین قرار دهیم! (5)
وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِیَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا کَانُوا یَحْذَرُونَ ﴿6﴾
حکومتشان را پابرجا سازیم و به فرعون و هامان و لشکریان آنها آنچه را بیم داشتند از این گروه نشان دهیم. (6)
وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿7﴾
ما به مادر موسی الهام کردیم که او را شیر ده، و هنگامی که بر او ترسیدی وی را در دریا (ی نیل) بیفکن، و نترس و غمگین مباش که ما او را به تو باز میگردانیم، و او را از رسولانش قرار میدهیم. (7)
فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا کَانُوا خَاطِئِینَ ﴿8﴾
(هنگامی که مادر از سوی کودک خود سخت در وحشت فرو رفت او را به فرمان خدا به دریا افکند) خاندان فرعون او را از آب گرفتند تا سرانجام دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد، مسلما فرعون و هامان و لشکریان آن دو خطاکار بودند. (8)
وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَلَکَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ یَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿9﴾
همسر فرعون (هنگامی که دید آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت او را نکشید، نور چشم من و شماست ؟ شاید برای ما مفید باشد، یا او را پسر خود برگزینیم و آنها نمیفهمیدند (که دشمن اصلی خود را در آغوش خویش میپرورانند!). (9)
وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ کَادَتْ لَتُبْدِی بِهِ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿10﴾
قلب مادر موسی از همه چیز (جز یاد فرزندش) تهی گشت، و اگر قلب او را به وسیله ایمان و امید محکم نکرده بودیم نزدیک بود مطلب را افشا کند. (10)
وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿11﴾
مادر به خواهر او گفت وضع حال او را پیگیری کن، او نیز از دور ماجرا را مشاهده کرد، در حالی که آنها بیخبر بودند. (11)
وَحَرَّمْنَا عَلَیْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ ﴿12﴾
ما همه زنان شیرده را از قبل بر او تحریم کردیم (تا تنها به آغوش مادر برگردد) خواهرش (که بیتابی ماموران را برای پیدا کردن دایه مشاهده کرد) گفت: آیا شما را به خانواده ای راهنمائی کنم که میتوانند این نوزاد را کفالت کنند و خیرخواه او هستند؟ (12)
فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿13﴾
ما او را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش روشن شود، و غمگین نباشد، و بداند وعده الهی حق است ولی اکثر آنها نمیدانند. (13)
وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ﴿14﴾
هنگامی که نیرومند و کامل شد حکمت و دانش به او دادیم، و اینگونه نیکوکاران را جزا میدهیم. (14)
وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَى حِینِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِیعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَى الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَیْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ ﴿15﴾
او در موقعی که اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد، ناگهان دو مرد را دید که به جنگ و نزاع مشغولند، یکی از پیروان او بود، و دیگری از دشمنانش، آن یک که از پیروان او بود از وی در برابر دشمنش تقاضای کمک کرد، موسی مشت محکمی بر سینه او زد و کار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد!) موسی گفت: این از عمل شیطان بود که او دشمن و گمراه کننده آشکاری است. (15)
قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ﴿16﴾
عرض کرد پروردگارا! من به خویشتن ستم کردم، مرا ببخش، خدا او را بخشید که او غفور و رحیم است. (16)
سوره 91: الشمس
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ﴿1﴾
به خورشید و گسترش نور آن سوگند! (1)
وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا ﴿2﴾
و به ماه در آن هنگام که بعد از آن در آید (2)
وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا ﴿3﴾
و به روز هنگامی که صفحه زمین را روشن سازد (3)
وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا ﴿4﴾
و قسم به شب آن هنگام که صفحه زمین را بپوشاند (4)
وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا ﴿5﴾
و قسم به آسمان و کسی که آسمان را بنا کرده. (5)
وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا ﴿6﴾
و قسم به زمین و کسی که آن را گسترانیده. (6)
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ﴿7﴾
و سوگند به نفس آدمی و آن کس که آن را منظم ساخته، (7)
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿8﴾
سپس فجور و تقوا (شر و خیر) را به او الهام کرده است (8)
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا ﴿9﴾
که هر کس نفس خود را تزکیه کرده، رستگار شده (9)
وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا ﴿10﴾
و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است. (10)
کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا ﴿11﴾
قوم ثمود بر اثر طغیان (پیامبرشان را) تکذیب کردند. (11)
إِذِ انْبَعَثَ أَشْقَاهَا ﴿12﴾
آنگاه که شقی ترین آنها بپاخاست. (12)
فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْیَاهَا ﴿13﴾
و فرستاده الهی (صالح) به آنها گفت ناقه خدا را با آبشخورش واگذارید (و مزاحم آن نشوید). (13)
فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاهَا ﴿14﴾
ولی آنها او را تکذیب نمودند و ناقه را پی کردند و به هلاکت رساندند، لذا پروردگارشان آنها را به خاطر گناهی که مرتکب شده بودند در هم کوبید و سرزمینشان را صاف و مسطح نمود! (14)
وَلَا یَخَافُ عُقْبَاهَا ﴿15﴾
و او هرگز از فرجام این کار بیم ندارد (15)
سوره 28: القصص
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ﴿5﴾
اراده ما بر این قرار گرفته است که به مستضعفین نعمت بخشیم، و آنها را پیشوایان و وارثین روی زمین قرار دهیم! (5)
وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِیَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا کَانُوا یَحْذَرُونَ ﴿6﴾
حکومتشان را پابرجا سازیم و به فرعون و هامان و لشکریان آنها آنچه را بیم داشتند از این گروه نشان دهیم. (6)
وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿7﴾
ما به مادر موسی الهام کردیم که او را شیر ده، و هنگامی که بر او ترسیدی وی را در دریا (ی نیل) بیفکن، و نترس و غمگین مباش که ما او را به تو باز میگردانیم، و او را از رسولانش قرار میدهیم. (7)
فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا کَانُوا خَاطِئِینَ ﴿8﴾
(هنگامی که مادر از سوی کودک خود سخت در وحشت فرو رفت او را به فرمان خدا به دریا افکند) خاندان فرعون او را از آب گرفتند تا سرانجام دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد، مسلما فرعون و هامان و لشکریان آن دو خطاکار بودند. (8)
وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَلَکَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ یَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿9﴾
همسر فرعون (هنگامی که دید آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت او را نکشید، نور چشم من و شماست ؟ شاید برای ما مفید باشد، یا او را پسر خود برگزینیم و آنها نمیفهمیدند (که دشمن اصلی خود را در آغوش خویش میپرورانند!). (9)
وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ کَادَتْ لَتُبْدِی بِهِ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿10﴾
قلب مادر موسی از همه چیز (جز یاد فرزندش) تهی گشت، و اگر قلب او را به وسیله ایمان و امید محکم نکرده بودیم نزدیک بود مطلب را افشا کند. (10)
وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿11﴾
مادر به خواهر او گفت وضع حال او را پیگیری کن، او نیز از دور ماجرا را مشاهده کرد، در حالی که آنها بیخبر بودند. (11)
وَحَرَّمْنَا عَلَیْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ ﴿12﴾
ما همه زنان شیرده را از قبل بر او تحریم کردیم (تا تنها به آغوش مادر برگردد) خواهرش (که بیتابی ماموران را برای پیدا کردن دایه مشاهده کرد) گفت: آیا شما را به خانواده ای راهنمائی کنم که میتوانند این نوزاد را کفالت کنند و خیرخواه او هستند؟ (12)
فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿13﴾
ما او را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش روشن شود، و غمگین نباشد، و بداند وعده الهی حق است ولی اکثر آنها نمیدانند. (13)
وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ﴿14﴾
هنگامی که نیرومند و کامل شد حکمت و دانش به او دادیم، و اینگونه نیکوکاران را جزا میدهیم. (14)
وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَى حِینِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِیعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَى الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَیْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ ﴿15﴾
او در موقعی که اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد، ناگهان دو مرد را دید که به جنگ و نزاع مشغولند، یکی از پیروان او بود، و دیگری از دشمنانش، آن یک که از پیروان او بود از وی در برابر دشمنش تقاضای کمک کرد، موسی مشت محکمی بر سینه او زد و کار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد!) موسی گفت: این از عمل شیطان بود که او دشمن و گمراه کننده آشکاری است. (15)
قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ﴿16﴾
عرض کرد پروردگارا! من به خویشتن ستم کردم، مرا ببخش، خدا او را بخشید که او غفور و رحیم است. (16)
سوره 91: الشمس
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ﴿1﴾
به خورشید و گسترش نور آن سوگند! (1)
وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا ﴿2﴾
و به ماه در آن هنگام که بعد از آن در آید (2)
وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا ﴿3﴾
و به روز هنگامی که صفحه زمین را روشن سازد (3)
وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا ﴿4﴾
و قسم به شب آن هنگام که صفحه زمین را بپوشاند (4)
وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا ﴿5﴾
و قسم به آسمان و کسی که آسمان را بنا کرده. (5)
وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا ﴿6﴾
و قسم به زمین و کسی که آن را گسترانیده. (6)
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ﴿7﴾
و سوگند به نفس آدمی و آن کس که آن را منظم ساخته، (7)
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿8﴾
سپس فجور و تقوا (شر و خیر) را به او الهام کرده است (8)
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا ﴿9﴾
که هر کس نفس خود را تزکیه کرده، رستگار شده (9)
وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا ﴿10﴾
و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است. (10)
کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا ﴿11﴾
قوم ثمود بر اثر طغیان (پیامبرشان را) تکذیب کردند. (11)
إِذِ انْبَعَثَ أَشْقَاهَا ﴿12﴾
آنگاه که شقی ترین آنها بپاخاست. (12)
فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْیَاهَا ﴿13﴾
و فرستاده الهی (صالح) به آنها گفت ناقه خدا را با آبشخورش واگذارید (و مزاحم آن نشوید). (13)
فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاهَا ﴿14﴾
ولی آنها او را تکذیب نمودند و ناقه را پی کردند و به هلاکت رساندند، لذا پروردگارشان آنها را به خاطر گناهی که مرتکب شده بودند در هم کوبید و سرزمینشان را صاف و مسطح نمود! (14)
وَلَا یَخَافُ عُقْبَاهَا ﴿15﴾
و او هرگز از فرجام این کار بیم ندارد (15)