- 206
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت ترتیل خلیفه طنیجی سوره نجم
تلاوت ترتیل سوره ای با صدای خلیفه طنیجی
سوره 53: النجم
به نام خداوند رحمتگر مهربان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
سوگند به اختر [= قرآن] چون فرود مىآید (1)
وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ﴿1﴾
[که] یار شما نه گمراه شده و نه در نادانى مانده (2)
مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَى ﴿2﴾
و از سر هوس سخن نمىگوید (3)
وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى ﴿3﴾
این سخن بجز وحیى که وحى مىشود نیست (4)
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى ﴿4﴾
آن را [فرشته] شدیدالقوى به او فرا آموخت (5)
عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى ﴿5﴾
[سروش] نیرومندى که [مسلط] درایستاد (6)
ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى ﴿6﴾
در حالى که او در افق اعلى بود (7)
وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ﴿7﴾
سپس نزدیک آمد و نزدیکتر شد (8)
ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى ﴿8﴾
تا [فاصلهاش] به قدر [طول] دو [انتهاى] کمان یا نزدیکتر شد (9)
فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى ﴿9﴾
آنگاه به بندهاش آنچه را باید وحى کند وحى فرمود (10)
فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى ﴿10﴾
آنچه را دل دید انکار[ش] نکرد (11)
مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى ﴿11﴾
آیا در آنچه دیده است با او جدال مىکنید (12)
أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا یَرَى ﴿12﴾
و قطعا بار دیگرى هم او را دیده است (13)
وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى ﴿13﴾
نزدیک سدرالمنتهى (14)
عِندَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى ﴿14﴾
در همان جا که جنةالماوى است (15)
عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى ﴿15﴾
آنگاه که درختسدر را آنچه پوشیده بود پوشیده بود (16)
إِذْ یَغْشَى السِّدْرَةَ مَا یَغْشَى ﴿16﴾
دیده [اش] منحرف نگشت و [از حد] در نگذشت (17)
مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى ﴿17﴾
به راستى که [برخى] از آیات بزرگ پروردگار خود را بدید (18)
لَقَدْ رَأَى مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ الْکُبْرَى ﴿18﴾
به من خبر دهید از لات و عزى (19)
أَفَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى ﴿19﴾
و منات آن سومین دیگر (20)
وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى ﴿20﴾
آیا [به خیالتان] براى شما پسر است و براى او دختر (21)
أَلَکُمُ الذَّکَرُ وَلَهُ الْأُنثَى ﴿21﴾
در این صورت این تقسیم نادرستى است (22)
تِلْکَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِیزَى ﴿22﴾
[این بتان] جز نامهایى بیش نیستند که شما و پدرانتان نامگذارى کردهاید [و] خدا بر [حقانیت] آنها هیچ دلیلى نفرستاده است [آنان] جز گمان و آنچه را که دلخواهشان است پیروى نمىکنند با آنکه قطعا از جانب پروردگارشان هدایت برایشان آمده است (23)
إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْمَاء سَمَّیْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُکُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى ﴿23﴾
مگر انسان آنچه را آرزو کند دارد (24)
أَمْ لِلْإِنسَانِ مَا تَمَنَّى ﴿24﴾
آن سرا و این سرا از آن خداست (25)
فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى ﴿25﴾
و بسا فرشتگانى که در آسمانهایند [و] شفاعتشان به کارى نیاید مگر پس از آنکه خدا به هر که خواهد و خشنود باشد اذن دهد (26)
وَکَم مِّن مَّلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن یَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن یَشَاءُ وَیَرْضَى ﴿26﴾
در حقیقت کسانى که آخرت را باور ندارند فرشتگان را در نامگذارى به صورت مؤنث نام مىنهند (27)
إِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَیُسَمُّونَ الْمَلَائِکَةَ تَسْمِیَةَ الْأُنثَى ﴿27﴾
و ایشان را به این [کار] معرفتى نیست جز گمان [خود] را پیروى نمىکنند و در واقع گمان در [وصول به] حقیقت هیچ سودى نمىرساند (28)
وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا ﴿28﴾
پس از هر کس که از یاد ما روى برتافته و جز زندگى دنیا را خواستار نبوده است روى برتاب (29)
فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا ﴿29﴾
این منتهاى دانش آنان است پروردگار تو خود به [حال] کسى که از راه او منحرف شده داناتر و او به کسى که راه یافته [نیز] آگاهتر است (30)
ذَلِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى ﴿30﴾
و هر چه در آسمانها و هر چه در زمین است از آن خداست تا کسانى را که بد کردهاند به [سزاى] آنچه انجام دادهاند کیفر دهد و آنان را که نیکى کردهاند به نیکى پاداش دهد (31)
وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا بِمَا عَمِلُوا وَیَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى ﴿31﴾
آنان که از گناهان بزرگ و زشتکاریها جز لغزشهاى کوچک خوددارى مىورزند پروردگارت [نسبت به آنها] فراخآمرزش است وى از آن دم که شما را از زمین پدید آورد و از همانگاه که در شکمهاى مادرانتان [در زهدان] نهفته بودید به [حال] شما داناتر است پس خودتان را پاک مشمارید او به [حال] کسى که پرهیزگارى نموده داناتر است (32)
الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنشَأَکُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ فَلَا تُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى ﴿32﴾
پس آیا آن کسى را که [از جهاد] روى برتافت دیدى (33)
أَفَرَأَیْتَ الَّذِی تَوَلَّى ﴿33﴾
و اندکى بخشید و [از باقى] امتناع ورزید (34)
وَأَعْطَى قَلِیلًا وَأَکْدَى ﴿34﴾
آیا علم غیب پیش اوست و او مىبیند (35)
أَعِندَهُ عِلْمُ الْغَیْبِ فَهُوَ یَرَى ﴿35﴾
یا بدانچه در صحیفههاى موسى [آمده] خبر نیافته است (36)
أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَى ﴿36﴾
و [نیز در نوشتههاى] همان ابراهیمى که وفا کرد (37)
وَإِبْرَاهِیمَ الَّذِی وَفَّى ﴿37﴾
که هیچ بردارندهاى بار گناه دیگرى را بر نمىدارد (38)
أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ﴿38﴾
و اینکه براى انسان جز حاصل تلاش او نیست (39)
وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ﴿39﴾
و [نتیجه] کوشش او به زودى دیده خواهد شد (40)
وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى ﴿40﴾
سپس هر چه تمامتر وى را پاداش دهند (41)
ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاء الْأَوْفَى ﴿41﴾
و اینکه پایان [کار] به سوى پروردگار توست (42)
وَأَنَّ إِلَى رَبِّکَ الْمُنتَهَى ﴿42﴾
و هم اوست که مىخنداند و مىگریاند (43)
وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَأَبْکَى ﴿43﴾
و هم اوست که مىمیراند و زنده مىگرداند (44)
وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْیَا ﴿44﴾
و هم اوست که دو نوع مىآفریند نر و ماده (45)
وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى ﴿45﴾
از نطفهاى چون فرو ریخته شود (46)
مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى ﴿46﴾
و هم پدید آوردن [عالم] دیگر بر [عهده] اوست (47)
وَأَنَّ عَلَیْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى ﴿47﴾
و هم اوست که [شما را] بىنیاز کرد و سرمایه بخشید (48)
وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى ﴿48﴾
و هم اوست پروردگار ستاره شعرى (49)
وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى ﴿49﴾
و هم اوست که عادیان قدیم را هلاک کرد (50)
وَأَنَّهُ أَهْلَکَ عَادًا الْأُولَى ﴿50﴾
و ثمود را [نیز هلاک کرد] و [کسى را] باقى نگذاشت (51)
وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى ﴿51﴾
و پیشتر [از همه آنها] قوم نوح را زیرا که آنان ستمگرتر و سرکشتر بودند (52)
وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى ﴿52﴾
و شهرها[ى س دوم و عاموره] را فرو افکند (53)
وَالْمُؤْتَفِکَةَ أَهْوَى ﴿53﴾
پوشاند بر آن [دو شهر از باران گوگردى] آنچه را پوشاند (54)
فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى ﴿54﴾
پس به کدام یک از نعمتهاى پروردگارت تردید روا مىدارى (55)
فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکَ تَتَمَارَى ﴿55﴾
این [پیامبر نیز] بیمدهندهاى از [جمله] بیمدهندگان نخستین است (56)
هَذَا نَذِیرٌ مِّنَ النُّذُرِ الْأُولَى ﴿56﴾
[وه چه] نزدیک گشت قیامت (57)
أَزِفَتْ الْآزِفَةُ ﴿57﴾
جز خدا کسى آشکارکننده آن نیست (58)
لَیْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ کَاشِفَةٌ ﴿58﴾
آیا از این سخن عجب دارید (59)
أَفَمِنْ هَذَا الْحَدِیثِ تَعْجَبُونَ ﴿59﴾
و مىخندید و نمىگریید (60)
وَتَضْحَکُونَ وَلَا تَبْکُونَ ﴿60﴾
و شما در غفلتید (61)
وَأَنتُمْ سَامِدُونَ ﴿61﴾
پس خدا را سجده کنید و بپرستید (62)
فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَاعْبُدُوا ﴿62﴾
سوره 53: النجم
به نام خداوند رحمتگر مهربان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
سوگند به اختر [= قرآن] چون فرود مىآید (1)
وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ﴿1﴾
[که] یار شما نه گمراه شده و نه در نادانى مانده (2)
مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَى ﴿2﴾
و از سر هوس سخن نمىگوید (3)
وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى ﴿3﴾
این سخن بجز وحیى که وحى مىشود نیست (4)
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى ﴿4﴾
آن را [فرشته] شدیدالقوى به او فرا آموخت (5)
عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى ﴿5﴾
[سروش] نیرومندى که [مسلط] درایستاد (6)
ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى ﴿6﴾
در حالى که او در افق اعلى بود (7)
وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ﴿7﴾
سپس نزدیک آمد و نزدیکتر شد (8)
ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى ﴿8﴾
تا [فاصلهاش] به قدر [طول] دو [انتهاى] کمان یا نزدیکتر شد (9)
فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى ﴿9﴾
آنگاه به بندهاش آنچه را باید وحى کند وحى فرمود (10)
فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى ﴿10﴾
آنچه را دل دید انکار[ش] نکرد (11)
مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى ﴿11﴾
آیا در آنچه دیده است با او جدال مىکنید (12)
أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا یَرَى ﴿12﴾
و قطعا بار دیگرى هم او را دیده است (13)
وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى ﴿13﴾
نزدیک سدرالمنتهى (14)
عِندَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى ﴿14﴾
در همان جا که جنةالماوى است (15)
عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى ﴿15﴾
آنگاه که درختسدر را آنچه پوشیده بود پوشیده بود (16)
إِذْ یَغْشَى السِّدْرَةَ مَا یَغْشَى ﴿16﴾
دیده [اش] منحرف نگشت و [از حد] در نگذشت (17)
مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى ﴿17﴾
به راستى که [برخى] از آیات بزرگ پروردگار خود را بدید (18)
لَقَدْ رَأَى مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ الْکُبْرَى ﴿18﴾
به من خبر دهید از لات و عزى (19)
أَفَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى ﴿19﴾
و منات آن سومین دیگر (20)
وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى ﴿20﴾
آیا [به خیالتان] براى شما پسر است و براى او دختر (21)
أَلَکُمُ الذَّکَرُ وَلَهُ الْأُنثَى ﴿21﴾
در این صورت این تقسیم نادرستى است (22)
تِلْکَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِیزَى ﴿22﴾
[این بتان] جز نامهایى بیش نیستند که شما و پدرانتان نامگذارى کردهاید [و] خدا بر [حقانیت] آنها هیچ دلیلى نفرستاده است [آنان] جز گمان و آنچه را که دلخواهشان است پیروى نمىکنند با آنکه قطعا از جانب پروردگارشان هدایت برایشان آمده است (23)
إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْمَاء سَمَّیْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُکُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى ﴿23﴾
مگر انسان آنچه را آرزو کند دارد (24)
أَمْ لِلْإِنسَانِ مَا تَمَنَّى ﴿24﴾
آن سرا و این سرا از آن خداست (25)
فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى ﴿25﴾
و بسا فرشتگانى که در آسمانهایند [و] شفاعتشان به کارى نیاید مگر پس از آنکه خدا به هر که خواهد و خشنود باشد اذن دهد (26)
وَکَم مِّن مَّلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن یَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن یَشَاءُ وَیَرْضَى ﴿26﴾
در حقیقت کسانى که آخرت را باور ندارند فرشتگان را در نامگذارى به صورت مؤنث نام مىنهند (27)
إِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَیُسَمُّونَ الْمَلَائِکَةَ تَسْمِیَةَ الْأُنثَى ﴿27﴾
و ایشان را به این [کار] معرفتى نیست جز گمان [خود] را پیروى نمىکنند و در واقع گمان در [وصول به] حقیقت هیچ سودى نمىرساند (28)
وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا ﴿28﴾
پس از هر کس که از یاد ما روى برتافته و جز زندگى دنیا را خواستار نبوده است روى برتاب (29)
فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا ﴿29﴾
این منتهاى دانش آنان است پروردگار تو خود به [حال] کسى که از راه او منحرف شده داناتر و او به کسى که راه یافته [نیز] آگاهتر است (30)
ذَلِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى ﴿30﴾
و هر چه در آسمانها و هر چه در زمین است از آن خداست تا کسانى را که بد کردهاند به [سزاى] آنچه انجام دادهاند کیفر دهد و آنان را که نیکى کردهاند به نیکى پاداش دهد (31)
وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا بِمَا عَمِلُوا وَیَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى ﴿31﴾
آنان که از گناهان بزرگ و زشتکاریها جز لغزشهاى کوچک خوددارى مىورزند پروردگارت [نسبت به آنها] فراخآمرزش است وى از آن دم که شما را از زمین پدید آورد و از همانگاه که در شکمهاى مادرانتان [در زهدان] نهفته بودید به [حال] شما داناتر است پس خودتان را پاک مشمارید او به [حال] کسى که پرهیزگارى نموده داناتر است (32)
الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنشَأَکُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ فَلَا تُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى ﴿32﴾
پس آیا آن کسى را که [از جهاد] روى برتافت دیدى (33)
أَفَرَأَیْتَ الَّذِی تَوَلَّى ﴿33﴾
و اندکى بخشید و [از باقى] امتناع ورزید (34)
وَأَعْطَى قَلِیلًا وَأَکْدَى ﴿34﴾
آیا علم غیب پیش اوست و او مىبیند (35)
أَعِندَهُ عِلْمُ الْغَیْبِ فَهُوَ یَرَى ﴿35﴾
یا بدانچه در صحیفههاى موسى [آمده] خبر نیافته است (36)
أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَى ﴿36﴾
و [نیز در نوشتههاى] همان ابراهیمى که وفا کرد (37)
وَإِبْرَاهِیمَ الَّذِی وَفَّى ﴿37﴾
که هیچ بردارندهاى بار گناه دیگرى را بر نمىدارد (38)
أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ﴿38﴾
و اینکه براى انسان جز حاصل تلاش او نیست (39)
وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ﴿39﴾
و [نتیجه] کوشش او به زودى دیده خواهد شد (40)
وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى ﴿40﴾
سپس هر چه تمامتر وى را پاداش دهند (41)
ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاء الْأَوْفَى ﴿41﴾
و اینکه پایان [کار] به سوى پروردگار توست (42)
وَأَنَّ إِلَى رَبِّکَ الْمُنتَهَى ﴿42﴾
و هم اوست که مىخنداند و مىگریاند (43)
وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَأَبْکَى ﴿43﴾
و هم اوست که مىمیراند و زنده مىگرداند (44)
وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْیَا ﴿44﴾
و هم اوست که دو نوع مىآفریند نر و ماده (45)
وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى ﴿45﴾
از نطفهاى چون فرو ریخته شود (46)
مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى ﴿46﴾
و هم پدید آوردن [عالم] دیگر بر [عهده] اوست (47)
وَأَنَّ عَلَیْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى ﴿47﴾
و هم اوست که [شما را] بىنیاز کرد و سرمایه بخشید (48)
وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى ﴿48﴾
و هم اوست پروردگار ستاره شعرى (49)
وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى ﴿49﴾
و هم اوست که عادیان قدیم را هلاک کرد (50)
وَأَنَّهُ أَهْلَکَ عَادًا الْأُولَى ﴿50﴾
و ثمود را [نیز هلاک کرد] و [کسى را] باقى نگذاشت (51)
وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى ﴿51﴾
و پیشتر [از همه آنها] قوم نوح را زیرا که آنان ستمگرتر و سرکشتر بودند (52)
وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى ﴿52﴾
و شهرها[ى س دوم و عاموره] را فرو افکند (53)
وَالْمُؤْتَفِکَةَ أَهْوَى ﴿53﴾
پوشاند بر آن [دو شهر از باران گوگردى] آنچه را پوشاند (54)
فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى ﴿54﴾
پس به کدام یک از نعمتهاى پروردگارت تردید روا مىدارى (55)
فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکَ تَتَمَارَى ﴿55﴾
این [پیامبر نیز] بیمدهندهاى از [جمله] بیمدهندگان نخستین است (56)
هَذَا نَذِیرٌ مِّنَ النُّذُرِ الْأُولَى ﴿56﴾
[وه چه] نزدیک گشت قیامت (57)
أَزِفَتْ الْآزِفَةُ ﴿57﴾
جز خدا کسى آشکارکننده آن نیست (58)
لَیْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ کَاشِفَةٌ ﴿58﴾
آیا از این سخن عجب دارید (59)
أَفَمِنْ هَذَا الْحَدِیثِ تَعْجَبُونَ ﴿59﴾
و مىخندید و نمىگریید (60)
وَتَضْحَکُونَ وَلَا تَبْکُونَ ﴿60﴾
و شما در غفلتید (61)
وَأَنتُمْ سَامِدُونَ ﴿61﴾
پس خدا را سجده کنید و بپرستید (62)
فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَاعْبُدُوا ﴿62﴾