- 164
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت ترتیل عمر القزابری سوره مبارکه قمر
تلاوت ترتیل سوره ای عمر القزابری به روایت ورش عن نافع _ترجمه استاد شیخ حسین انصاریان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ ﴿1﴾
قیامت نزدیک شد و ماه دو پاره شد (1)
وَإِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَیَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ ﴿2﴾
و اگر معجزهاى بینند روى برتابند و گویند جادویى دنباله دار است (2)
<br>
وَکَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَکُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ ﴿3﴾
و انکار پیشه کردند و از هوى و هوسهایشان پیروى کردند و هر کارى سرانجامى دارد (3)
وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنَ الْأَنْبَاءِ مَا فِیهِ مُزْدَجَرٌ ﴿4﴾
و به راستى براى آنان از اخبار [پیشینیان] آنچه در آن درس عبرت هست، به میان آمده است (4)
حِکْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ ﴿5﴾
حکمتى است رسا، و هشدارها سودى نبخشیده است (5)
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ یَوْمَ یَدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَیْءٍ نُکُرٍ ﴿6﴾
پس از آنان روى بر تاب [تا] روزى که آن دعوتگر به چیزى غریب و ناشناخته دعوت کند (6)
خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ کَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ ﴿7﴾
در حالى که دیدگانشان را فروداشته اند، از گورها بیرون آیند، گویى که ملخ هاى پراکنده اند (7)
مُهْطِعِینَ إِلَى الدَّاعِ یَقُولُ الْکَافِرُونَ هَذَا یَوْمٌ عَسِرٌ ﴿8﴾
به سوى دعوتگر شتابند، و کافران گویند امروز روزى دشوار است (8)
کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَکَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ ﴿9﴾
پیش از آنان قوم نوح انکار پیشه کردند و بنده ما را دروغزن انگاشتند و گفتند دیوانه است و رانده شد (9)
فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ ﴿10﴾
سپس پروردگارش را به دعا خواند که من درمانده ام [یارى کن و] انتقام [مرا] بگیر (10)
فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ ﴿11﴾
آنگاه درهاى آسمان را به آبى سیل آسا گشودیم (11)
وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ ﴿12﴾
و از زمین چشمههایى بر شکافتیم، سپس آب [بسیار] براى کارى که مقدر بود، به هم بر آمد (12)
وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ ﴿13﴾
و او [نوح] را بر [کشتى] ساخته و پرداخته از تخته ها و میخ ها سوار کردیم (13)
تَجْرِی بِأَعْیُنِنَا جَزَاءً لِمَنْ کَانَ کُفِرَ ﴿14﴾
که زیر نظر ما روان بود، این پاداش کسى بود که به او ناسپاسى کرده بودند (14)
وَلَقَدْ تَرَکْنَاهَا آیَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ ﴿15﴾
و به راستى آن را به عنوان مایه عبرت باقى گذاردیم، پس آیا پندپذیرى هست؟ (15)
فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿16﴾
بنگر تا عذاب و هشدار من چگونه بود (16)
وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ ﴿17﴾
و به راستى قرآن را قابل پند گیرى گرداندیم، پس آیا پندپذیرى هست؟ (17)
کَذَّبَتْ عَادٌ فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿18﴾
[قوم] عاد تکذیب کردند، بنگر تا عذاب و هشدار من چگونه بود (18)
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ ﴿19﴾
ما بر آنان بادى سخت سرد در روزى شوم دنباله دار فرو فرستادیم (19)
تَنْزِعُ النَّاسَ کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ ﴿20﴾
که مردمان را از جا مى کند، گویى که ایشان خرمابنان ریشه کن شده اند (20)
فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿21﴾
بنگر تا عذاب و هشدار من چگونه بود (21)
وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ ﴿22﴾
و به راستى قرآن را قابل پندگیرى گرداندیم، پس آیا پندپذیرى هست؟ (22)
کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ ﴿23﴾
[قوم] ثمود هشداردهندگان را دروغ زن شمرد (23)
فَقَالُوا أَبَشَرًا مِنَّا وَاحِدًا نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَفِی ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿24﴾
و گفتند آیا از میان خود، از انسانى تک و تنها پیروى کنیم، در آن صورت دچار گمراهى و سردرگمى خواهیم بود (24)
أَأُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِنْ بَیْنِنَا بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٌ ﴿25﴾
آیا از میان همه ما کتاب آسمانى بر او فرود آمده است، نه بلکه او دروغزن خودپسند است (25)
سَیَعْلَمُونَ غَدًا مَنِ الْکَذَّابُ الْأَشِرُ ﴿26﴾
زودا که فردا بدانند که دروغزن خودپسند کیست (26)
إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ ﴿27﴾
ما فرستنده ماده شتر [معجزهآسا] براى آزمایش ایشانیم، پس منتظر ایشان باش و شکیبایى کن (27)
وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَیْنَهُمْ کُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ ﴿28﴾
و به آنان خبر بده که آب در میان آنان تقسیم شده است، هر یک به حص هاى از آب حاضر باشند (28)
فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ ﴿29﴾
آنگاه رفیقشان را ندا دادند، سپس او دست درازى کرد و [شتر را] پى کرد (29)
فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿30﴾
بنگر عذاب و هشدار من چگونه بود (30)
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ صَیْحَةً وَاحِدَةً فَکَانُوا کَهَشِیمِ الْمُحْتَظِرِ ﴿31﴾
ما بر آنان بانگ مرگبارى یگانه فرو فرستادیم، آنگاه مانند خار و خاشاکى شدند که از سایه بان ساز بازماند (31)
وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ ﴿32﴾
و به راستى قرآن را قابل پندگیرى گرداندیم، پس آیا پندپذیرى هست؟ (32)
کَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ ﴿33﴾
قوم لوط هشداردهندگان را دروغزن شمردند (33)
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّیْنَاهُمْ بِسَحَرٍ ﴿34﴾
ما بر آنان شنبادى فرو فرستادیم، مگر بر خاندان لوط که سحرگاهى نجاتشان دادیم (34)
نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنَا کَذَلِکَ نَجْزِی مَنْ شَکَرَ ﴿35﴾
که نعمتى از جانب ما بود، بدینسان کسى را که سپاس گزارده است، جزا دهیم (35)
وَلَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ ﴿36﴾
و به راستى [لوط] آنان را از سختگیرى ما هشدار داده بود، ولى در برابر هشدار گردنکشى مىکردند (36)
وَلَقَدْ رَاوَدُوهُ عَنْ ضَیْفِهِ فَطَمَسْنَا أَعْیُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿37﴾
و به راستى از مهمانان او کام مىخواستند، پس ایشان را نابینا ساختیم [و گفتیم] پس عذاب و هشدار مرا بچشید (37)
وَلَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُکْرَةً عَذَابٌ مُسْتَقِرٌّ ﴿38﴾
و به راستى بامدادى پگاه عذابى پایدار آنان را فرو گرفت (38)
فَذُوقُوا عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿39﴾
[و گفتیم] پس عذاب و هشدار مرا بچشید (39)
وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ ﴿40﴾
و به راستى قرآن را قابل پندگیرى گرداندیم، پس آیا پندپذیرى هست؟ (40)
وَلَقَدْ جَاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ ﴿41﴾
و به راستى هشداردهندگان به سراغ خاندان فرعون آمدند (41)
کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا کُلِّهَا فَأَخَذْنَاهُمْ أَخْذَ عَزِیزٍ مُقْتَدِرٍ ﴿42﴾
آنان همه معجزات ما را دروغ شمردند، آنگاه آنان را چنان فرو گرفتیم که پیروزمند توانمند گیرد (42)
أَکُفَّارُکُمْ خَیْرٌ مِنْ أُولَئِکُمْ أَمْ لَکُمْ بَرَاءَةٌ فِی الزُّبُرِ ﴿43﴾
آیا کافران شما از همه اینان بهترند، یا براى شما امان نامهاى است در کتابهاى آسمانى؟ (43)
أَمْ یَقُولُونَ نَحْنُ جَمِیعٌ مُنْتَصِرٌ ﴿44﴾
یا مىگویند ما همپشتیم [و] کینستان (44)
سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَیُوَلُّونَ الدُّبُرَ ﴿45﴾
زودا که آن جمع ورشکسته شود و همه پشت کنند (45)
بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَى وَأَمَرُّ ﴿46﴾
آرى قیامت موعد [اصلى] ایشان است و قیامت سهمگین تر و تلختر است (46)
إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿47﴾
آرى که گناهکاران در گمراهى و سردرگمى اند (47)
یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ ﴿48﴾
روزى که بر چهره هایشان در آتش کشیده شوند [و گویندشان] آسیب دوزخ را بچشید (48)
إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ ﴿49﴾
ما هر چیز را به اندازه آفریده ایم (49)
وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ ﴿50﴾
و فرمان ما جز [فرمانى] یگانه نیست، مانند چشم برهم زدنى (50)
وَلَقَدْ أَهْلَکْنَا أَشْیَاعَکُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ ﴿51﴾
و به راستى همانندانتان را نابود کردیم، پس آیا پندپذیرى هست؟ (51)
وَکُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی الزُّبُرِ ﴿52﴾
و هر چیزى که انجام داده اند در نامه هاى اعمال هست (52)
وَکُلُّ صَغِیرٍ وَکَبِیرٍ مُسْتَطَرٌ ﴿53﴾
و هر خرد و بزرگى نوشته شده است (53)
إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ ﴿54﴾
بىگمان پرهیزگاران در باغها و [جوار] جویبارها هستند (54)
فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ ﴿55﴾
در مقام و منزلتى راستین، نزد فرمانرواى توانا (55)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ ﴿1﴾
قیامت نزدیک شد و ماه دو پاره شد (1)
وَإِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَیَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ ﴿2﴾
و اگر معجزهاى بینند روى برتابند و گویند جادویى دنباله دار است (2)
<br>
وَکَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَکُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ ﴿3﴾
و انکار پیشه کردند و از هوى و هوسهایشان پیروى کردند و هر کارى سرانجامى دارد (3)
وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنَ الْأَنْبَاءِ مَا فِیهِ مُزْدَجَرٌ ﴿4﴾
و به راستى براى آنان از اخبار [پیشینیان] آنچه در آن درس عبرت هست، به میان آمده است (4)
حِکْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ ﴿5﴾
حکمتى است رسا، و هشدارها سودى نبخشیده است (5)
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ یَوْمَ یَدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَیْءٍ نُکُرٍ ﴿6﴾
پس از آنان روى بر تاب [تا] روزى که آن دعوتگر به چیزى غریب و ناشناخته دعوت کند (6)
خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ کَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ ﴿7﴾
در حالى که دیدگانشان را فروداشته اند، از گورها بیرون آیند، گویى که ملخ هاى پراکنده اند (7)
مُهْطِعِینَ إِلَى الدَّاعِ یَقُولُ الْکَافِرُونَ هَذَا یَوْمٌ عَسِرٌ ﴿8﴾
به سوى دعوتگر شتابند، و کافران گویند امروز روزى دشوار است (8)
کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَکَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ ﴿9﴾
پیش از آنان قوم نوح انکار پیشه کردند و بنده ما را دروغزن انگاشتند و گفتند دیوانه است و رانده شد (9)
فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ ﴿10﴾
سپس پروردگارش را به دعا خواند که من درمانده ام [یارى کن و] انتقام [مرا] بگیر (10)
فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ ﴿11﴾
آنگاه درهاى آسمان را به آبى سیل آسا گشودیم (11)
وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ ﴿12﴾
و از زمین چشمههایى بر شکافتیم، سپس آب [بسیار] براى کارى که مقدر بود، به هم بر آمد (12)
وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ ﴿13﴾
و او [نوح] را بر [کشتى] ساخته و پرداخته از تخته ها و میخ ها سوار کردیم (13)
تَجْرِی بِأَعْیُنِنَا جَزَاءً لِمَنْ کَانَ کُفِرَ ﴿14﴾
که زیر نظر ما روان بود، این پاداش کسى بود که به او ناسپاسى کرده بودند (14)
وَلَقَدْ تَرَکْنَاهَا آیَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ ﴿15﴾
و به راستى آن را به عنوان مایه عبرت باقى گذاردیم، پس آیا پندپذیرى هست؟ (15)
فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿16﴾
بنگر تا عذاب و هشدار من چگونه بود (16)
وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ ﴿17﴾
و به راستى قرآن را قابل پند گیرى گرداندیم، پس آیا پندپذیرى هست؟ (17)
کَذَّبَتْ عَادٌ فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿18﴾
[قوم] عاد تکذیب کردند، بنگر تا عذاب و هشدار من چگونه بود (18)
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ ﴿19﴾
ما بر آنان بادى سخت سرد در روزى شوم دنباله دار فرو فرستادیم (19)
تَنْزِعُ النَّاسَ کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ ﴿20﴾
که مردمان را از جا مى کند، گویى که ایشان خرمابنان ریشه کن شده اند (20)
فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿21﴾
بنگر تا عذاب و هشدار من چگونه بود (21)
وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ ﴿22﴾
و به راستى قرآن را قابل پندگیرى گرداندیم، پس آیا پندپذیرى هست؟ (22)
کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ ﴿23﴾
[قوم] ثمود هشداردهندگان را دروغ زن شمرد (23)
فَقَالُوا أَبَشَرًا مِنَّا وَاحِدًا نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَفِی ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿24﴾
و گفتند آیا از میان خود، از انسانى تک و تنها پیروى کنیم، در آن صورت دچار گمراهى و سردرگمى خواهیم بود (24)
أَأُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِنْ بَیْنِنَا بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٌ ﴿25﴾
آیا از میان همه ما کتاب آسمانى بر او فرود آمده است، نه بلکه او دروغزن خودپسند است (25)
سَیَعْلَمُونَ غَدًا مَنِ الْکَذَّابُ الْأَشِرُ ﴿26﴾
زودا که فردا بدانند که دروغزن خودپسند کیست (26)
إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ ﴿27﴾
ما فرستنده ماده شتر [معجزهآسا] براى آزمایش ایشانیم، پس منتظر ایشان باش و شکیبایى کن (27)
وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَیْنَهُمْ کُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ ﴿28﴾
و به آنان خبر بده که آب در میان آنان تقسیم شده است، هر یک به حص هاى از آب حاضر باشند (28)
فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ ﴿29﴾
آنگاه رفیقشان را ندا دادند، سپس او دست درازى کرد و [شتر را] پى کرد (29)
فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿30﴾
بنگر عذاب و هشدار من چگونه بود (30)
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ صَیْحَةً وَاحِدَةً فَکَانُوا کَهَشِیمِ الْمُحْتَظِرِ ﴿31﴾
ما بر آنان بانگ مرگبارى یگانه فرو فرستادیم، آنگاه مانند خار و خاشاکى شدند که از سایه بان ساز بازماند (31)
وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ ﴿32﴾
و به راستى قرآن را قابل پندگیرى گرداندیم، پس آیا پندپذیرى هست؟ (32)
کَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ ﴿33﴾
قوم لوط هشداردهندگان را دروغزن شمردند (33)
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّیْنَاهُمْ بِسَحَرٍ ﴿34﴾
ما بر آنان شنبادى فرو فرستادیم، مگر بر خاندان لوط که سحرگاهى نجاتشان دادیم (34)
نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنَا کَذَلِکَ نَجْزِی مَنْ شَکَرَ ﴿35﴾
که نعمتى از جانب ما بود، بدینسان کسى را که سپاس گزارده است، جزا دهیم (35)
وَلَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ ﴿36﴾
و به راستى [لوط] آنان را از سختگیرى ما هشدار داده بود، ولى در برابر هشدار گردنکشى مىکردند (36)
وَلَقَدْ رَاوَدُوهُ عَنْ ضَیْفِهِ فَطَمَسْنَا أَعْیُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿37﴾
و به راستى از مهمانان او کام مىخواستند، پس ایشان را نابینا ساختیم [و گفتیم] پس عذاب و هشدار مرا بچشید (37)
وَلَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُکْرَةً عَذَابٌ مُسْتَقِرٌّ ﴿38﴾
و به راستى بامدادى پگاه عذابى پایدار آنان را فرو گرفت (38)
فَذُوقُوا عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿39﴾
[و گفتیم] پس عذاب و هشدار مرا بچشید (39)
وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ ﴿40﴾
و به راستى قرآن را قابل پندگیرى گرداندیم، پس آیا پندپذیرى هست؟ (40)
وَلَقَدْ جَاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ ﴿41﴾
و به راستى هشداردهندگان به سراغ خاندان فرعون آمدند (41)
کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا کُلِّهَا فَأَخَذْنَاهُمْ أَخْذَ عَزِیزٍ مُقْتَدِرٍ ﴿42﴾
آنان همه معجزات ما را دروغ شمردند، آنگاه آنان را چنان فرو گرفتیم که پیروزمند توانمند گیرد (42)
أَکُفَّارُکُمْ خَیْرٌ مِنْ أُولَئِکُمْ أَمْ لَکُمْ بَرَاءَةٌ فِی الزُّبُرِ ﴿43﴾
آیا کافران شما از همه اینان بهترند، یا براى شما امان نامهاى است در کتابهاى آسمانى؟ (43)
أَمْ یَقُولُونَ نَحْنُ جَمِیعٌ مُنْتَصِرٌ ﴿44﴾
یا مىگویند ما همپشتیم [و] کینستان (44)
سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَیُوَلُّونَ الدُّبُرَ ﴿45﴾
زودا که آن جمع ورشکسته شود و همه پشت کنند (45)
بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَى وَأَمَرُّ ﴿46﴾
آرى قیامت موعد [اصلى] ایشان است و قیامت سهمگین تر و تلختر است (46)
إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿47﴾
آرى که گناهکاران در گمراهى و سردرگمى اند (47)
یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ ﴿48﴾
روزى که بر چهره هایشان در آتش کشیده شوند [و گویندشان] آسیب دوزخ را بچشید (48)
إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ ﴿49﴾
ما هر چیز را به اندازه آفریده ایم (49)
وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ ﴿50﴾
و فرمان ما جز [فرمانى] یگانه نیست، مانند چشم برهم زدنى (50)
وَلَقَدْ أَهْلَکْنَا أَشْیَاعَکُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ ﴿51﴾
و به راستى همانندانتان را نابود کردیم، پس آیا پندپذیرى هست؟ (51)
وَکُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی الزُّبُرِ ﴿52﴾
و هر چیزى که انجام داده اند در نامه هاى اعمال هست (52)
وَکُلُّ صَغِیرٍ وَکَبِیرٍ مُسْتَطَرٌ ﴿53﴾
و هر خرد و بزرگى نوشته شده است (53)
إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ ﴿54﴾
بىگمان پرهیزگاران در باغها و [جوار] جویبارها هستند (54)
فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ ﴿55﴾
در مقام و منزلتى راستین، نزد فرمانرواى توانا (55)