- 116
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت ترتیل خالد القحطانی سوره مبارکه غاشیه
تلاوت ترتیل سوره ای خالد القحطانی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ الْغَاشِیَةِ ﴿1﴾
(ای رسول ما) آیا خبر هولناک قیامت و بلیّه عالم گیر محشر بر تو حکایت شده است؟ (1)
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ ﴿2﴾
که آن روز رخسار گروهی (کافر و متکبر) ترسناک و ذلیل باشد. (2)
عَامِلَةٌ نَاصِبَةٌ ﴿3﴾
و همه کارشان رنج و مشقّت است. (3)
تَصْلَى نَارًا حَامِیَةً ﴿4﴾
به آتش فروزان دوزخ در آیند. (4)
تُسْقَى مِنْ عَیْنٍ آنِیَةٍ ﴿5﴾
از چشمه آب گرم جهنم آبشان نوشانند. (5)
لَیْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِنْ ضَرِیعٍ ﴿6﴾
طعامی غیر ضریع دوزخ (که علفی بد طعم و بوست) غذای آنها نیست. (6)
لَا یُسْمِنُ وَلَا یُغْنِی مِنْ جُوعٍ ﴿7﴾
که آن طعام (هر چه خورند) نه فربهشان کند و نه سیرشان گرداند. (7)
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاعِمَةٌ ﴿8﴾
جمعی دیگر رخسارشان شادمان و خندان است. (8)
لِسَعْیِهَا رَاضِیَةٌ ﴿9﴾
از سعی و کوشش خود (در طاعت خدا) خشنودند. (9)
فِی جَنَّةٍ عَالِیَةٍ ﴿10﴾
در بهشت بلند مرتبت مقام عالی یافتهاند. (10)
لَا تَسْمَعُ فِیهَا لَاغِیَةً ﴿11﴾
و در آنجا هیچ سخن زشت و بیهوده نشنوند. (11)
فِیهَا عَیْنٌ جَارِیَةٌ ﴿12﴾
در آن بهشت چشمهها (ی آب زلال و گوارا) جاری است. (12)
فِیهَا سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ ﴿13﴾
و هم آنجا تختهای عالی و کرسیهای بلند پایه نهادهاند. (13)
وَأَکْوَابٌ مَوْضُوعَةٌ ﴿14﴾
و قدحهای بزرگ (بهترین شراب) گذاشتهاند. (14)
وَنَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ ﴿15﴾
و مسند و بالشهای لطیف مرتب داشتهاند. (15)
وَزَرَابِیُّ مَبْثُوثَةٌ ﴿16﴾
و فرشهای عالی گرانبها گستردهاند. (16)
أَفَلَا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ ﴿17﴾
آیا مردم در خلقت شتر نمینگرند که چگونه (به انواع حکمت و منفعت برای بشر) خلق شده است؟ (17)
وَإِلَى السَّمَاءِ کَیْفَ رُفِعَتْ ﴿18﴾
و در خلقت کاخ بلند آسمان فکر نمیکنند که چگونه آن را بر افراشتهاند؟ (18)
وَإِلَى الْجِبَالِ کَیْفَ نُصِبَتْ ﴿19﴾
و کوهها را نمیبینند که چگونه بر زمین کوبیدهاند؟ (19)
وَإِلَى الْأَرْضِ کَیْفَ سُطِحَتْ ﴿20﴾
و به زمین نظر نمیکنند که چگونه گستردهاند؟ (20)
فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَکِّرٌ ﴿21﴾
پس خلق را (به حکمتهای الهی) متذکر ساز که وظیفه پیغمبری تو غیر از این نیست. (21)
لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ ﴿22﴾
تو مسلط و توانا بر (تبدیل کفر و ایمان) آنها نیستی. (22)
إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَکَفَرَ ﴿23﴾
جز آنکه هر کس (پس از تذکر) روی از حق بگرداند و کافر شود. (23)
فَیُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَکْبَرَ ﴿24﴾
او را خدا به عذابی بزرگ (در دوزخ) معذب کند. (24)
إِنَّ إِلَیْنَا إِیَابَهُمْ ﴿25﴾
البته باز گشت آنها به سوی ماست. (25)
ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا حِسَابَهُمْ ﴿26﴾
آن گاه حسابشان بر ما خواهد بود. (26)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ الْغَاشِیَةِ ﴿1﴾
(ای رسول ما) آیا خبر هولناک قیامت و بلیّه عالم گیر محشر بر تو حکایت شده است؟ (1)
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ ﴿2﴾
که آن روز رخسار گروهی (کافر و متکبر) ترسناک و ذلیل باشد. (2)
عَامِلَةٌ نَاصِبَةٌ ﴿3﴾
و همه کارشان رنج و مشقّت است. (3)
تَصْلَى نَارًا حَامِیَةً ﴿4﴾
به آتش فروزان دوزخ در آیند. (4)
تُسْقَى مِنْ عَیْنٍ آنِیَةٍ ﴿5﴾
از چشمه آب گرم جهنم آبشان نوشانند. (5)
لَیْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِنْ ضَرِیعٍ ﴿6﴾
طعامی غیر ضریع دوزخ (که علفی بد طعم و بوست) غذای آنها نیست. (6)
لَا یُسْمِنُ وَلَا یُغْنِی مِنْ جُوعٍ ﴿7﴾
که آن طعام (هر چه خورند) نه فربهشان کند و نه سیرشان گرداند. (7)
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاعِمَةٌ ﴿8﴾
جمعی دیگر رخسارشان شادمان و خندان است. (8)
لِسَعْیِهَا رَاضِیَةٌ ﴿9﴾
از سعی و کوشش خود (در طاعت خدا) خشنودند. (9)
فِی جَنَّةٍ عَالِیَةٍ ﴿10﴾
در بهشت بلند مرتبت مقام عالی یافتهاند. (10)
لَا تَسْمَعُ فِیهَا لَاغِیَةً ﴿11﴾
و در آنجا هیچ سخن زشت و بیهوده نشنوند. (11)
فِیهَا عَیْنٌ جَارِیَةٌ ﴿12﴾
در آن بهشت چشمهها (ی آب زلال و گوارا) جاری است. (12)
فِیهَا سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ ﴿13﴾
و هم آنجا تختهای عالی و کرسیهای بلند پایه نهادهاند. (13)
وَأَکْوَابٌ مَوْضُوعَةٌ ﴿14﴾
و قدحهای بزرگ (بهترین شراب) گذاشتهاند. (14)
وَنَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ ﴿15﴾
و مسند و بالشهای لطیف مرتب داشتهاند. (15)
وَزَرَابِیُّ مَبْثُوثَةٌ ﴿16﴾
و فرشهای عالی گرانبها گستردهاند. (16)
أَفَلَا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ ﴿17﴾
آیا مردم در خلقت شتر نمینگرند که چگونه (به انواع حکمت و منفعت برای بشر) خلق شده است؟ (17)
وَإِلَى السَّمَاءِ کَیْفَ رُفِعَتْ ﴿18﴾
و در خلقت کاخ بلند آسمان فکر نمیکنند که چگونه آن را بر افراشتهاند؟ (18)
وَإِلَى الْجِبَالِ کَیْفَ نُصِبَتْ ﴿19﴾
و کوهها را نمیبینند که چگونه بر زمین کوبیدهاند؟ (19)
وَإِلَى الْأَرْضِ کَیْفَ سُطِحَتْ ﴿20﴾
و به زمین نظر نمیکنند که چگونه گستردهاند؟ (20)
فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَکِّرٌ ﴿21﴾
پس خلق را (به حکمتهای الهی) متذکر ساز که وظیفه پیغمبری تو غیر از این نیست. (21)
لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ ﴿22﴾
تو مسلط و توانا بر (تبدیل کفر و ایمان) آنها نیستی. (22)
إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَکَفَرَ ﴿23﴾
جز آنکه هر کس (پس از تذکر) روی از حق بگرداند و کافر شود. (23)
فَیُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَکْبَرَ ﴿24﴾
او را خدا به عذابی بزرگ (در دوزخ) معذب کند. (24)
إِنَّ إِلَیْنَا إِیَابَهُمْ ﴿25﴾
البته باز گشت آنها به سوی ماست. (25)
ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا حِسَابَهُمْ ﴿26﴾
آن گاه حسابشان بر ما خواهد بود. (26)