- 8125
- 1000
- 1000
- 1000
قسمت 1، وقف
در این برنامه استاد محمدرضا پورزرگری به آموزش وقف و وقف سجاوندی می پردازد.
ضمن اینکه در این جلسه دوره درس های قبل و تمریناتی نیز مطرح می شود.
وقف سجاوندی : مراتب وقف از نظر ابوجعفر طیفور سجاوندی
علاّمه شیخ عبدالله ابو جعفر محمدبن ابییزید طیفور سجاوندی (م506 ق) ملقب به شمسالدین از قاریان قرآن، و نخستین کسی بود که نشانههای وقف را برای راهنمایی درست خواندن قرآن بکار برد. این نشانهها را به نام او سجاوندی، و قرآنی را که این نشانهها در آن بکار رود «قرآن سجاوندی» خوانند. وی برای وقف 5 مرتبه قائل است:
1. وقف لازم: در مواردی وقف را لازم گویند که اگر وقف نشود، خلاف مقصود به ذهن شنونده القا میشود؛ مثل وصل کردنِ: «وَمَا هُم بِمُؤْمِنِینَ» (بقره//8) به فراز بعد از آن، یعنی: «یُخَادِعُونَ اللّهَ» (بقره//9) که توهم میشود قسمت اخیر، صفت برای مؤمنین است.
2. وقف مطلق: مواردی که ابتدای به عبارت بعدی امری نیکو است، مثل اسمی که مبتدا واقع شده در: «کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَن یَشَاء...» (شوری//13) ، و فعل مستأنف (یَعْبُدُونَنِی) در «وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا» (نور//55) ، و مفعولِ فعل محذوف در: «وَعْدَ اللّهِ حَقًّا» (نساء//122) ، و شرط در: «صُمٌّ وَبُکْمٌ فِی الظُّلُمَاتِ مَن یَشَإِ اللّهُ یُضْلِلْهُ» (انعام//39) ، و استفهام در: «وَاللّهُ أَرْکَسَهُم بِمَا کَسَبُواْ أَتُرِیدُونَ أَن تَهْدُواْ مَنْ أَضَلَّ اللّهُ» (نساء//88) ، و نفی در: «وَرَبُّکَ یَخْلُقُ مَا یَشَاء وَیَخْتَارُ مَا کَانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ» (قصص//68) .
3. وقف جایز: مواردی که برای هر یک از وقف و وصل، وجه رجحانی موجود است، مثل: «والَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ» (بقره//4) که واو عطف در: + «وَبِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ» اقتضای وصل دارد، و تقدیم مفعول بر فعل مقتضی وقف است.
4. وقف مجوَّز: مواردی که عامل و مقتضی وصل قوی تر است اما وجهی برای وقف هم موجود است، مثل: «أُولَئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُاْ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا بِالآَخِرَةِ فَلاَ یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ یُنصَرُونَ» (بقره//86) که فاء سببیت و جزاء در: «فَلاَ یُخَفَّفُ عَنْهُمُ» مقتضی وصل است اما نظم کلام بر سیاق استیناف، مجوِّز وقف است.
5. وقف مرخَّص: مواردی که عبارت بعدی، مستغنی از ماقبل نیست اما به سبب طول کلام و انقطاع نفس، رخصت در وقف داده میشود و لازم نیست که دوباره برگردد و وصل کند؛ زیرا جمله مابعد، قابل فهم است، مثل: «الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء» (بقره//22) که عبارت: «وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء» به دلیل عود ضمیر به ماقبل، مستغنی از سیاق کلام نیست اما خود جمله به تنهایی قابل فهم است.
ضمن اینکه در این جلسه دوره درس های قبل و تمریناتی نیز مطرح می شود.
وقف سجاوندی : مراتب وقف از نظر ابوجعفر طیفور سجاوندی
علاّمه شیخ عبدالله ابو جعفر محمدبن ابییزید طیفور سجاوندی (م506 ق) ملقب به شمسالدین از قاریان قرآن، و نخستین کسی بود که نشانههای وقف را برای راهنمایی درست خواندن قرآن بکار برد. این نشانهها را به نام او سجاوندی، و قرآنی را که این نشانهها در آن بکار رود «قرآن سجاوندی» خوانند. وی برای وقف 5 مرتبه قائل است:
1. وقف لازم: در مواردی وقف را لازم گویند که اگر وقف نشود، خلاف مقصود به ذهن شنونده القا میشود؛ مثل وصل کردنِ: «وَمَا هُم بِمُؤْمِنِینَ» (بقره//8) به فراز بعد از آن، یعنی: «یُخَادِعُونَ اللّهَ» (بقره//9) که توهم میشود قسمت اخیر، صفت برای مؤمنین است.
2. وقف مطلق: مواردی که ابتدای به عبارت بعدی امری نیکو است، مثل اسمی که مبتدا واقع شده در: «کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَن یَشَاء...» (شوری//13) ، و فعل مستأنف (یَعْبُدُونَنِی) در «وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا» (نور//55) ، و مفعولِ فعل محذوف در: «وَعْدَ اللّهِ حَقًّا» (نساء//122) ، و شرط در: «صُمٌّ وَبُکْمٌ فِی الظُّلُمَاتِ مَن یَشَإِ اللّهُ یُضْلِلْهُ» (انعام//39) ، و استفهام در: «وَاللّهُ أَرْکَسَهُم بِمَا کَسَبُواْ أَتُرِیدُونَ أَن تَهْدُواْ مَنْ أَضَلَّ اللّهُ» (نساء//88) ، و نفی در: «وَرَبُّکَ یَخْلُقُ مَا یَشَاء وَیَخْتَارُ مَا کَانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ» (قصص//68) .
3. وقف جایز: مواردی که برای هر یک از وقف و وصل، وجه رجحانی موجود است، مثل: «والَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ» (بقره//4) که واو عطف در: + «وَبِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ» اقتضای وصل دارد، و تقدیم مفعول بر فعل مقتضی وقف است.
4. وقف مجوَّز: مواردی که عامل و مقتضی وصل قوی تر است اما وجهی برای وقف هم موجود است، مثل: «أُولَئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُاْ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا بِالآَخِرَةِ فَلاَ یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ یُنصَرُونَ» (بقره//86) که فاء سببیت و جزاء در: «فَلاَ یُخَفَّفُ عَنْهُمُ» مقتضی وصل است اما نظم کلام بر سیاق استیناف، مجوِّز وقف است.
5. وقف مرخَّص: مواردی که عبارت بعدی، مستغنی از ماقبل نیست اما به سبب طول کلام و انقطاع نفس، رخصت در وقف داده میشود و لازم نیست که دوباره برگردد و وصل کند؛ زیرا جمله مابعد، قابل فهم است، مثل: «الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء» (بقره//22) که عبارت: «وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء» به دلیل عود ضمیر به ماقبل، مستغنی از سیاق کلام نیست اما خود جمله به تنهایی قابل فهم است.