این تلاوت شامل آیات 70 تا 82 سوره انعام است .
و کسانى را که دین خود را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنیا آنان را فریفته است رها کن و [مردم را] به وسیله این [قرآن] اندرز ده مبادا کسى به [کیفر] آنچه کسب کرده به هلاکت افتد در حالى که براى او در برابر خدا یارى و شفاعتگرى نباشد و اگر [براى رهایى خود] هر گونه فدیهاى دهد از او پذیرفته نگردد اینانند که به [سزاى] آنچه کسب کردهاند به هلاکت افتادهاند و به [کیفر] آنکه کفر مىورزیدند شرابى از آب جوشان و عذابى پر درد خواهند داشت (70)
وَذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ دِینَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَذَکِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا کَسَبَتْ لَیْسَ لَهَا مِن دُونِ اللّهِ وَلِیٌّ وَلاَ شَفِیعٌ وَإِن تَعْدِلْ کُلَّ عَدْلٍ لاَّ یُؤْخَذْ مِنْهَا أُوْلَئِکَ الَّذِینَ أُبْسِلُواْ بِمَا کَسَبُواْ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِیمٍ وَعَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُواْ یَکْفُرُونَ ﴿70﴾
بگو آیا به جاى خدا چیزى را بخوانیم که نه سودى به ما مىرساند و نه زیانى و آیا پس از اینکه خدا ما را هدایت کرده از عقیده خود بازگردیم مانند کسى که شیطانها او را در بیابان از راه به در بردهاند و حیران [بر جاى مانده] است براى او یارانى است که وى را به سوى هدایت مىخوانند که به سوى ما بیا بگو هدایتخداست که هدایت [واقعى] است و دستور یافتهایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم (71)
قُلْ أَنَدْعُو مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ یَنفَعُنَا وَلاَ یَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللّهُ کَالَّذِی اسْتَهْوَتْهُ الشَّیَاطِینُ فِی الأَرْضِ حَیْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ یَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَىَ وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿71﴾
و اینکه نماز برپا دارید و از او بترسید و هم اوست که نزد وى محشور خواهید گردید (72)
وَأَنْ أَقِیمُواْ الصَّلاةَ وَاتَّقُوهُ وَهُوَ الَّذِیَ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ﴿72﴾
و او کسى است که آسمانها و زمین را به حق آفرید و هر گاه که مىگوید باش بىدرنگ موجود شود سخنش راست است و روزى که در صور دمیده شود فرمانروایى از آن اوست داننده غیب و شهود است و اوستحکیم آگاه (73)
وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ وَیَوْمَ یَقُولُ کُن فَیَکُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْکُ یَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّوَرِ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ ﴿73﴾
و [یاد کن] هنگامى را که ابراهیم به پدر خود آزر گفت آیا بتان را خدایان [خود] مىگیرى من همانا تو و قوم تو را در گمراهى آشکارى مىبینم (74)
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لأَبِیهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّی أَرَاکَ وَقَوْمَکَ فِی ضَلاَلٍ مُّبِینٍ ﴿74﴾
و این گونه ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقینکنندگان باشد (75)
وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ ﴿75﴾
پس چون شب بر او پرده افکند ستارهاى دید گفت این پروردگار من است و آنگاه چون غروب کرد گفت غروبکنندگان را دوست ندارم (76)
فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَى کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِینَ ﴿76﴾
و چون ماه را در حال طلوع دید گفت این پروردگار من است آنگاه چون ناپدید شد گفت اگر پروردگارم مرا هدایت نکرده بود قطعا از گروه گمراهان بودم (77)
فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ یَهْدِنِی رَبِّی لأکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ ﴿77﴾
پس چون خورشید را برآمده دید گفت این پروردگار من است این بزرگتر است و هنگامى که افول کرد گفت اى قوم من من از آنچه [براى خدا] شریک مىسازید بیزارم (78)
فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّی هَذَآ أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِّمَّا تُشْرِکُونَ ﴿78﴾
من از روى اخلاص پاکدلانه روى خود را به سوى کسى گردانیدم که آسمانها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم (79)
إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿79﴾
و قومش با او به ستیزه پرداختند گفت آیا با من در باره خدا محاجه مىکنید و حال آنکه او مرا راهنمایى کرده است و من از آنچه شریک او مىسازید بیمى ندارم مگر آنکه پروردگارم چیزى بخواهد علم پروردگارم به هر چیزى احاطه یافته است پس آیا متذکر نمىشوید (80)
وَحَآجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّی فِی اللّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلاَ أَخَافُ مَا تُشْرِکُونَ بِهِ إِلاَّ أَن یَشَاءَ رَبِّی شَیْئًا وَسِعَ رَبِّی کُلَّ شَیْءٍ عِلْمًا أَفَلاَ تَتَذَکَّرُونَ ﴿80﴾
و چگونه از آنچه شریک [خدا] مىگردانید بترسم با آنکه شما خود از اینکه چیزى را شریک خدا ساختهاید که [خدا] دلیلى در باره آن بر شما نازل نکرده است نمىهراسید پس اگر مىدانید کدام یک از [ما] دو دسته به ایمنى سزاوارتر است (81)
وَکَیْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَکْتُمْ وَلاَ تَخَافُونَ أَنَّکُمْ أَشْرَکْتُم بِاللّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ عَلَیْکُمْ سُلْطَانًا فَأَیُّ الْفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالأَمْنِ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿81﴾
کسانى که ایمان آورده و ایمان خود را به شرک نیالودهاند آنان راست ایمنى و ایشان راهیافتگانند (82)
الَّذِینَ آمَنُواْ وَلَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئِکَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ ﴿82﴾
و کسانى را که دین خود را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنیا آنان را فریفته است رها کن و [مردم را] به وسیله این [قرآن] اندرز ده مبادا کسى به [کیفر] آنچه کسب کرده به هلاکت افتد در حالى که براى او در برابر خدا یارى و شفاعتگرى نباشد و اگر [براى رهایى خود] هر گونه فدیهاى دهد از او پذیرفته نگردد اینانند که به [سزاى] آنچه کسب کردهاند به هلاکت افتادهاند و به [کیفر] آنکه کفر مىورزیدند شرابى از آب جوشان و عذابى پر درد خواهند داشت (70)
وَذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ دِینَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَذَکِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا کَسَبَتْ لَیْسَ لَهَا مِن دُونِ اللّهِ وَلِیٌّ وَلاَ شَفِیعٌ وَإِن تَعْدِلْ کُلَّ عَدْلٍ لاَّ یُؤْخَذْ مِنْهَا أُوْلَئِکَ الَّذِینَ أُبْسِلُواْ بِمَا کَسَبُواْ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِیمٍ وَعَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُواْ یَکْفُرُونَ ﴿70﴾
بگو آیا به جاى خدا چیزى را بخوانیم که نه سودى به ما مىرساند و نه زیانى و آیا پس از اینکه خدا ما را هدایت کرده از عقیده خود بازگردیم مانند کسى که شیطانها او را در بیابان از راه به در بردهاند و حیران [بر جاى مانده] است براى او یارانى است که وى را به سوى هدایت مىخوانند که به سوى ما بیا بگو هدایتخداست که هدایت [واقعى] است و دستور یافتهایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم (71)
قُلْ أَنَدْعُو مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ یَنفَعُنَا وَلاَ یَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللّهُ کَالَّذِی اسْتَهْوَتْهُ الشَّیَاطِینُ فِی الأَرْضِ حَیْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ یَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَىَ وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿71﴾
و اینکه نماز برپا دارید و از او بترسید و هم اوست که نزد وى محشور خواهید گردید (72)
وَأَنْ أَقِیمُواْ الصَّلاةَ وَاتَّقُوهُ وَهُوَ الَّذِیَ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ﴿72﴾
و او کسى است که آسمانها و زمین را به حق آفرید و هر گاه که مىگوید باش بىدرنگ موجود شود سخنش راست است و روزى که در صور دمیده شود فرمانروایى از آن اوست داننده غیب و شهود است و اوستحکیم آگاه (73)
وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ وَیَوْمَ یَقُولُ کُن فَیَکُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْکُ یَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّوَرِ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ ﴿73﴾
و [یاد کن] هنگامى را که ابراهیم به پدر خود آزر گفت آیا بتان را خدایان [خود] مىگیرى من همانا تو و قوم تو را در گمراهى آشکارى مىبینم (74)
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لأَبِیهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّی أَرَاکَ وَقَوْمَکَ فِی ضَلاَلٍ مُّبِینٍ ﴿74﴾
و این گونه ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقینکنندگان باشد (75)
وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ ﴿75﴾
پس چون شب بر او پرده افکند ستارهاى دید گفت این پروردگار من است و آنگاه چون غروب کرد گفت غروبکنندگان را دوست ندارم (76)
فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَى کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِینَ ﴿76﴾
و چون ماه را در حال طلوع دید گفت این پروردگار من است آنگاه چون ناپدید شد گفت اگر پروردگارم مرا هدایت نکرده بود قطعا از گروه گمراهان بودم (77)
فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ یَهْدِنِی رَبِّی لأکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ ﴿77﴾
پس چون خورشید را برآمده دید گفت این پروردگار من است این بزرگتر است و هنگامى که افول کرد گفت اى قوم من من از آنچه [براى خدا] شریک مىسازید بیزارم (78)
فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّی هَذَآ أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِّمَّا تُشْرِکُونَ ﴿78﴾
من از روى اخلاص پاکدلانه روى خود را به سوى کسى گردانیدم که آسمانها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم (79)
إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿79﴾
و قومش با او به ستیزه پرداختند گفت آیا با من در باره خدا محاجه مىکنید و حال آنکه او مرا راهنمایى کرده است و من از آنچه شریک او مىسازید بیمى ندارم مگر آنکه پروردگارم چیزى بخواهد علم پروردگارم به هر چیزى احاطه یافته است پس آیا متذکر نمىشوید (80)
وَحَآجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّی فِی اللّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلاَ أَخَافُ مَا تُشْرِکُونَ بِهِ إِلاَّ أَن یَشَاءَ رَبِّی شَیْئًا وَسِعَ رَبِّی کُلَّ شَیْءٍ عِلْمًا أَفَلاَ تَتَذَکَّرُونَ ﴿80﴾
و چگونه از آنچه شریک [خدا] مىگردانید بترسم با آنکه شما خود از اینکه چیزى را شریک خدا ساختهاید که [خدا] دلیلى در باره آن بر شما نازل نکرده است نمىهراسید پس اگر مىدانید کدام یک از [ما] دو دسته به ایمنى سزاوارتر است (81)
وَکَیْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَکْتُمْ وَلاَ تَخَافُونَ أَنَّکُمْ أَشْرَکْتُم بِاللّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ عَلَیْکُمْ سُلْطَانًا فَأَیُّ الْفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالأَمْنِ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿81﴾
کسانى که ایمان آورده و ایمان خود را به شرک نیالودهاند آنان راست ایمنى و ایشان راهیافتگانند (82)
الَّذِینَ آمَنُواْ وَلَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئِکَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ ﴿82﴾