- 3301
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت تحقیق مصطفی اسماعیل فجر آیات 23 الی آخر، بلد 1 الی 18
تلاوت تحقیق مصطفی اسماعیل
وَجِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّکْرَى ﴿23﴾
و در آن روز جهنم را حاضر کنند (آری) در آن روز انسان متذکر میشود، اما چه فایده که این تذکر برای او سودی ندارد. (23)
یَقُولُ یَا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیَاتِی ﴿24﴾
می گوید: ایکاش برای این زندگی چیزی فرستاده بودم. (24)
فَیَوْمَئِذٍ لَا یُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ ﴿25﴾
در آن روز هیچکس عذابی همانند عذاب او نمیکند. (25)
وَلَا یُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ ﴿26﴾
و هیچکس همچون او کسی را به بند نمیکشد. (26)
یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿27﴾
تو ای روح آرام یافته! (27)
ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً ﴿28﴾
به سوی پروردگارت بازگرد در حالی هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است. (28)
فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ﴿29﴾
و در سلک بندگانم داخل شو. (29)
وَادْخُلِی جَنَّتِی ﴿30﴾
و در بهشتم ورود کن. (30)
بلد
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ ﴿1﴾
قسم به این شهر مقدس (مکه). (1)
وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ ﴿2﴾
شهری که تو ساکن (2)
وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ ﴿3﴾
و قسم به پدر و فرزندش (ابراهیم خلیل و اسماعیل ذبیح). (3)
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ ﴿4﴾
که ما انسان را در رنج آفریدیم (و زندگی او مملو از رنجها است). (4)
أَیَحْسَبُ أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ ﴿5﴾
آیا او گمان میکند که هیچ کس قادر نیست بر او دست یابد؟! (5)
یَقُولُ أَهْلَکْتُ مَالًا لُبَدًا ﴿6﴾
می گوید: مال زیادی را (در کارهای خیر) تلف کرده ام! (6)
أَیَحْسَبُ أَنْ لَمْ یَرَهُ أَحَدٌ ﴿7﴾
آیا گمان میکند هیچ کس او را ندیده (و نمیبیند)؟ (7)
أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ ﴿8﴾
آیا برای او (انسان) دو چشم قرار ندادیم ؟ (8)
وَلِسَانًا وَشَفَتَیْنِ ﴿9﴾
و یک زبان و دو لب ؟ (9)
وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ ﴿10﴾
و او را به خیر و شرش هدایت نمودیم. (10)
فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ﴿11﴾
ولی او (انسان ناسپاس) از آن گردنه مهم بالا نرفت! (11)
وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْعَقَبَةُ ﴿12﴾
و تو نمیدانی آن گردنه چیست ؟ (12)
فَکُّ رَقَبَةٍ ﴿13﴾
آزاد کردن برده است! (13)
أَوْ إِطْعَامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ ﴿14﴾
یا اطعام کردن در روز گرسنگی. (14)
یَتِیمًا ذَا مَقْرَبَةٍ ﴿15﴾
یتیمی از خویشاوندان را. (15)
أَوْ مِسْکِینًا ذَا مَتْرَبَةٍ ﴿16﴾
یا مستمندی به خاک افتاده را. (16)
ثُمَّ کَانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ ﴿17﴾
سپس از کسانی بوده باشد که ایمان آورده، و یکدیگر را به شکیبائی و رحمت توصیه میکنند. (17)
أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ ﴿18﴾
آنها اصحاب الیمین هستند (و نامه اعمالشان را به دست راستشان میدهند). (18)
وَجِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّکْرَى ﴿23﴾
و در آن روز جهنم را حاضر کنند (آری) در آن روز انسان متذکر میشود، اما چه فایده که این تذکر برای او سودی ندارد. (23)
یَقُولُ یَا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیَاتِی ﴿24﴾
می گوید: ایکاش برای این زندگی چیزی فرستاده بودم. (24)
فَیَوْمَئِذٍ لَا یُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ ﴿25﴾
در آن روز هیچکس عذابی همانند عذاب او نمیکند. (25)
وَلَا یُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ ﴿26﴾
و هیچکس همچون او کسی را به بند نمیکشد. (26)
یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿27﴾
تو ای روح آرام یافته! (27)
ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً ﴿28﴾
به سوی پروردگارت بازگرد در حالی هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است. (28)
فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ﴿29﴾
و در سلک بندگانم داخل شو. (29)
وَادْخُلِی جَنَّتِی ﴿30﴾
و در بهشتم ورود کن. (30)
بلد
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ ﴿1﴾
قسم به این شهر مقدس (مکه). (1)
وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ ﴿2﴾
شهری که تو ساکن (2)
وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ ﴿3﴾
و قسم به پدر و فرزندش (ابراهیم خلیل و اسماعیل ذبیح). (3)
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ ﴿4﴾
که ما انسان را در رنج آفریدیم (و زندگی او مملو از رنجها است). (4)
أَیَحْسَبُ أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ ﴿5﴾
آیا او گمان میکند که هیچ کس قادر نیست بر او دست یابد؟! (5)
یَقُولُ أَهْلَکْتُ مَالًا لُبَدًا ﴿6﴾
می گوید: مال زیادی را (در کارهای خیر) تلف کرده ام! (6)
أَیَحْسَبُ أَنْ لَمْ یَرَهُ أَحَدٌ ﴿7﴾
آیا گمان میکند هیچ کس او را ندیده (و نمیبیند)؟ (7)
أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ ﴿8﴾
آیا برای او (انسان) دو چشم قرار ندادیم ؟ (8)
وَلِسَانًا وَشَفَتَیْنِ ﴿9﴾
و یک زبان و دو لب ؟ (9)
وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ ﴿10﴾
و او را به خیر و شرش هدایت نمودیم. (10)
فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ﴿11﴾
ولی او (انسان ناسپاس) از آن گردنه مهم بالا نرفت! (11)
وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْعَقَبَةُ ﴿12﴾
و تو نمیدانی آن گردنه چیست ؟ (12)
فَکُّ رَقَبَةٍ ﴿13﴾
آزاد کردن برده است! (13)
أَوْ إِطْعَامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ ﴿14﴾
یا اطعام کردن در روز گرسنگی. (14)
یَتِیمًا ذَا مَقْرَبَةٍ ﴿15﴾
یتیمی از خویشاوندان را. (15)
أَوْ مِسْکِینًا ذَا مَتْرَبَةٍ ﴿16﴾
یا مستمندی به خاک افتاده را. (16)
ثُمَّ کَانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ ﴿17﴾
سپس از کسانی بوده باشد که ایمان آورده، و یکدیگر را به شکیبائی و رحمت توصیه میکنند. (17)
أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ ﴿18﴾
آنها اصحاب الیمین هستند (و نامه اعمالشان را به دست راستشان میدهند). (18)