این تلاوت شامل آیات 51 تا 79 سوره حجر و آیات 1 تا آخر سوره فلق است .
و از مهمانان ابراهیم به آنان خبر ده (51)
وَنَبِّئْهُمْ عَن ضَیْفِ إِبْراَهِیمَ ﴿51﴾
هنگامى که بر او وارد شدند و سلام گفتند [ابراهیم] گفت ما از شما بیمناکیم (52)
إِذْ دَخَلُواْ عَلَیْهِ فَقَالُواْ سَلامًا قَالَ إِنَّا مِنکُمْ وَجِلُونَ ﴿52﴾
گفتند مترس که ما تو را به پسرى دانا مژده مىدهیم (53)
قَالُواْ لاَ تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ عَلِیمٍ ﴿53﴾
گفت آیا با اینکه مرا پیرى فرا رسیده است بشارتم مىدهید به چه بشارت مىدهید (54)
قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِی عَلَى أَن مَّسَّنِیَ الْکِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ ﴿54﴾
گفتند ما تو را به حق بشارت دادیم پس از نومیدان مباش (55)
قَالُواْ بَشَّرْنَاکَ بِالْحَقِّ فَلاَ تَکُن مِّنَ الْقَانِطِینَ ﴿55﴾
گفت چه کسى جز گمراهان از رحمت پروردگارش نومید مىشود (56)
قَالَ وَمَن یَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّآلُّونَ ﴿56﴾
[سپس] گفت اى فرشتگان [دیگر] کارتان چیست (57)
قَالَ فَمَا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿57﴾
گفتند ما به سوى گروه مجرمان فرستاده شدهایم (58)
قَالُواْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِینَ ﴿58﴾
مگر خانواده لوط که ما قطعا همه آنان را نجات مىدهیم (59)
إِلاَّ آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿59﴾
جز آنش را که مقدر کردیم او از بازماندگان [در عذاب] باشد (60)
إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِینَ ﴿60﴾
پس چون فرشتگان نزد خاندان لوط آمدند (61)
فَلَمَّا جَاء آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ ﴿61﴾
[لوط] گفتشما مردمى ناشناس هستید (62)
قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ مُّنکَرُونَ ﴿62﴾
گفتند [نه] بلکه براى تو چیزى آوردهایم که در آن تردید مىکردند (63)
قَالُواْ بَلْ جِئْنَاکَ بِمَا کَانُواْ فِیهِ یَمْتَرُونَ ﴿63﴾
و حق را براى تو آوردهایم و قطعا ما راستگویانیم (64)
وَأَتَیْنَاکَ بَالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿64﴾
پس پاسى از شب [گذشته] خانوادهات را حرکت ده و [خودت] به دنبال آنان برو و هیچ یک از شما نباید به عقب بنگرد و هر جا به شما دستور داده مىشود بروید (65)
فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّیْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلاَ یَلْتَفِتْ مِنکُمْ أَحَدٌ وَامْضُواْ حَیْثُ تُؤْمَرُونَ ﴿65﴾
و او را از این امر آگاه کردیم که ریشه آن گروه صبحگاهان بریده خواهد شد (66)
وَقَضَیْنَا إِلَیْهِ ذَلِکَ الأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَؤُلاء مَقْطُوعٌ مُّصْبِحِینَ ﴿66﴾
و مردم شهر شادىکنان روى آوردند (67)
وَجَاء أَهْلُ الْمَدِینَةِ یَسْتَبْشِرُونَ ﴿67﴾
[لوط] گفت اینان مهمانان منند مرا رسوا مکنید (68)
قَالَ إِنَّ هَؤُلاء ضَیْفِی فَلاَ تَفْضَحُونِ ﴿68﴾
و از خدا پروا کنید و مرا خوار نسازید (69)
وَاتَّقُوا اللّهَ وَلاَ تُخْزُونِ ﴿69﴾
گفتند آیا تو را [از مهمان کردن] مردم بیگانه منع نکردیم (70)
قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَکَ عَنِ الْعَالَمِینَ ﴿70﴾
گفت اگر مىخواهید [کارى مشروع] انجام دهید اینان دختران منند [با آنان ازدواج کنید] (71)
قَالَ هَؤُلاء بَنَاتِی إِن کُنتُمْ فَاعِلِینَ ﴿71﴾
به جان تو سوگند که آنان در مستى خود سرگردان بودند (72)
لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ ﴿72﴾
پس به هنگام طلوع آفتاب فریاد [مرگبار] آنان را فرو گرفت (73)
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ مُشْرِقِینَ ﴿73﴾
و آن [شهر] را زیر و زبر کردیم و بر آنان سنگهایى از سنگ گل باراندیم (74)
فَجَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِمْ حِجَارَةً مِّن سِجِّیلٍ ﴿74﴾
به یقین در این [کیفر] براى هوشیاران عبرتهاست (75)
إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِینَ ﴿75﴾
و [آثار] آن [شهر هنوز] بر سر راهى [دایر] برجاست (76)
وَإِنَّهَا لَبِسَبِیلٍ مُّقیمٍ ﴿76﴾
بىگمان در این براى مؤمنان عبرتى است (77)
إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّلْمُؤمِنِینَ ﴿77﴾
و راستى اهل ایکه ستمگر بودند (78)
وَإِن کَانَ أَصْحَابُ الأَیْکَةِ لَظَالِمِینَ ﴿78﴾
پس از آنان انتقام گرفتیم و آن دو [شهر اکنون] بر سر راهى آشکاراست (79)
فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِینٍ ﴿79﴾
سوره 113: الفلق
به نام خداوند رحمتگر مهربان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
بگو پناه مىبرم به پروردگار سپیده دم (1)
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ﴿1﴾
از شر آنچه آفریده (2)
مِن شَرِّ مَا خَلَقَ ﴿2﴾
و از شر تاریکى چون فراگیرد (3)
وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ﴿3﴾
و از شر دمندگان افسون در گرهها (4)
وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ ﴿4﴾
و از شر [هر] حسود آنگاه که حسد ورزد (5)
وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ﴿5﴾
و از مهمانان ابراهیم به آنان خبر ده (51)
وَنَبِّئْهُمْ عَن ضَیْفِ إِبْراَهِیمَ ﴿51﴾
هنگامى که بر او وارد شدند و سلام گفتند [ابراهیم] گفت ما از شما بیمناکیم (52)
إِذْ دَخَلُواْ عَلَیْهِ فَقَالُواْ سَلامًا قَالَ إِنَّا مِنکُمْ وَجِلُونَ ﴿52﴾
گفتند مترس که ما تو را به پسرى دانا مژده مىدهیم (53)
قَالُواْ لاَ تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ عَلِیمٍ ﴿53﴾
گفت آیا با اینکه مرا پیرى فرا رسیده است بشارتم مىدهید به چه بشارت مىدهید (54)
قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِی عَلَى أَن مَّسَّنِیَ الْکِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ ﴿54﴾
گفتند ما تو را به حق بشارت دادیم پس از نومیدان مباش (55)
قَالُواْ بَشَّرْنَاکَ بِالْحَقِّ فَلاَ تَکُن مِّنَ الْقَانِطِینَ ﴿55﴾
گفت چه کسى جز گمراهان از رحمت پروردگارش نومید مىشود (56)
قَالَ وَمَن یَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّآلُّونَ ﴿56﴾
[سپس] گفت اى فرشتگان [دیگر] کارتان چیست (57)
قَالَ فَمَا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿57﴾
گفتند ما به سوى گروه مجرمان فرستاده شدهایم (58)
قَالُواْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِینَ ﴿58﴾
مگر خانواده لوط که ما قطعا همه آنان را نجات مىدهیم (59)
إِلاَّ آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿59﴾
جز آنش را که مقدر کردیم او از بازماندگان [در عذاب] باشد (60)
إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِینَ ﴿60﴾
پس چون فرشتگان نزد خاندان لوط آمدند (61)
فَلَمَّا جَاء آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ ﴿61﴾
[لوط] گفتشما مردمى ناشناس هستید (62)
قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ مُّنکَرُونَ ﴿62﴾
گفتند [نه] بلکه براى تو چیزى آوردهایم که در آن تردید مىکردند (63)
قَالُواْ بَلْ جِئْنَاکَ بِمَا کَانُواْ فِیهِ یَمْتَرُونَ ﴿63﴾
و حق را براى تو آوردهایم و قطعا ما راستگویانیم (64)
وَأَتَیْنَاکَ بَالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿64﴾
پس پاسى از شب [گذشته] خانوادهات را حرکت ده و [خودت] به دنبال آنان برو و هیچ یک از شما نباید به عقب بنگرد و هر جا به شما دستور داده مىشود بروید (65)
فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّیْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلاَ یَلْتَفِتْ مِنکُمْ أَحَدٌ وَامْضُواْ حَیْثُ تُؤْمَرُونَ ﴿65﴾
و او را از این امر آگاه کردیم که ریشه آن گروه صبحگاهان بریده خواهد شد (66)
وَقَضَیْنَا إِلَیْهِ ذَلِکَ الأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَؤُلاء مَقْطُوعٌ مُّصْبِحِینَ ﴿66﴾
و مردم شهر شادىکنان روى آوردند (67)
وَجَاء أَهْلُ الْمَدِینَةِ یَسْتَبْشِرُونَ ﴿67﴾
[لوط] گفت اینان مهمانان منند مرا رسوا مکنید (68)
قَالَ إِنَّ هَؤُلاء ضَیْفِی فَلاَ تَفْضَحُونِ ﴿68﴾
و از خدا پروا کنید و مرا خوار نسازید (69)
وَاتَّقُوا اللّهَ وَلاَ تُخْزُونِ ﴿69﴾
گفتند آیا تو را [از مهمان کردن] مردم بیگانه منع نکردیم (70)
قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَکَ عَنِ الْعَالَمِینَ ﴿70﴾
گفت اگر مىخواهید [کارى مشروع] انجام دهید اینان دختران منند [با آنان ازدواج کنید] (71)
قَالَ هَؤُلاء بَنَاتِی إِن کُنتُمْ فَاعِلِینَ ﴿71﴾
به جان تو سوگند که آنان در مستى خود سرگردان بودند (72)
لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ ﴿72﴾
پس به هنگام طلوع آفتاب فریاد [مرگبار] آنان را فرو گرفت (73)
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ مُشْرِقِینَ ﴿73﴾
و آن [شهر] را زیر و زبر کردیم و بر آنان سنگهایى از سنگ گل باراندیم (74)
فَجَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِمْ حِجَارَةً مِّن سِجِّیلٍ ﴿74﴾
به یقین در این [کیفر] براى هوشیاران عبرتهاست (75)
إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِینَ ﴿75﴾
و [آثار] آن [شهر هنوز] بر سر راهى [دایر] برجاست (76)
وَإِنَّهَا لَبِسَبِیلٍ مُّقیمٍ ﴿76﴾
بىگمان در این براى مؤمنان عبرتى است (77)
إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّلْمُؤمِنِینَ ﴿77﴾
و راستى اهل ایکه ستمگر بودند (78)
وَإِن کَانَ أَصْحَابُ الأَیْکَةِ لَظَالِمِینَ ﴿78﴾
پس از آنان انتقام گرفتیم و آن دو [شهر اکنون] بر سر راهى آشکاراست (79)
فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِینٍ ﴿79﴾
سوره 113: الفلق
به نام خداوند رحمتگر مهربان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
بگو پناه مىبرم به پروردگار سپیده دم (1)
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ﴿1﴾
از شر آنچه آفریده (2)
مِن شَرِّ مَا خَلَقَ ﴿2﴾
و از شر تاریکى چون فراگیرد (3)
وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ﴿3﴾
و از شر دمندگان افسون در گرهها (4)
وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ ﴿4﴾
و از شر [هر] حسود آنگاه که حسد ورزد (5)
وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ﴿5﴾