- 289
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت ترتیل یحیی حوی سوره مبارکه بلد
ترتیل سوره ای یحیی حوی با ترجمه استاد الهی قمشه ای
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ ﴿1﴾
قسم به این شهر مقدس (مکه). (1)
وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ ﴿2﴾
شهری که تو ساکن (2)
وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ ﴿3﴾
و قسم به پدر و فرزندش (ابراهیم خلیل و اسماعیل ذبیح). (3)
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ ﴿4﴾
که ما انسان را در رنج آفریدیم (و زندگی او مملو از رنجها است). (4)
أَیَحْسَبُ أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ ﴿5﴾
آیا او گمان میکند که هیچ کس قادر نیست بر او دست یابد؟! (5)
یَقُولُ أَهْلَکْتُ مَالًا لُبَدًا ﴿6﴾
می گوید: مال زیادی را (در کارهای خیر) تلف کرده ام! (6)
أَیَحْسَبُ أَنْ لَمْ یَرَهُ أَحَدٌ ﴿7﴾
آیا گمان میکند هیچ کس او را ندیده (و نمیبیند)؟ (7)
أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ ﴿8﴾
آیا برای او (انسان) دو چشم قرار ندادیم ؟ (8)
وَلِسَانًا وَشَفَتَیْنِ ﴿9﴾
و یک زبان و دو لب ؟ (9)
وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ ﴿10﴾
و او را به خیر و شرش هدایت نمودیم. (10)
فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ﴿11﴾
ولی او (انسان ناسپاس) از آن گردنه مهم بالا نرفت! (11)
وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْعَقَبَةُ ﴿12﴾
و تو نمیدانی آن گردنه چیست ؟ (12)
فَکُّ رَقَبَةٍ ﴿13﴾
آزاد کردن برده است! (13)
أَوْ إِطْعَامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ ﴿14﴾
یا اطعام کردن در روز گرسنگی. (14)
یَتِیمًا ذَا مَقْرَبَةٍ ﴿15﴾
یتیمی از خویشاوندان را. (15)
أَوْ مِسْکِینًا ذَا مَتْرَبَةٍ ﴿16﴾
یا مستمندی به خاک افتاده را. (16)
ثُمَّ کَانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ ﴿17﴾
سپس از کسانی بوده باشد که ایمان آورده، و یکدیگر را به شکیبائی و رحمت توصیه میکنند. (17)
أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ ﴿18﴾
آنها اصحاب الیمین هستند (و نامه اعمالشان را به دست راستشان میدهند). (18)
وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ ﴿19﴾
و کسانی که آیات ما را انکار کرده اند افرادی شومند و نامه اعمالشان به دست چپشان داده میشود. (19)
عَلَیْهِمْ نَارٌ مُؤْصَدَةٌ ﴿20﴾
بر آنها آتشی است فرو بسته (که راه فراری از آن نیست). (20)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ ﴿1﴾
قسم به این شهر مقدس (مکه). (1)
وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ ﴿2﴾
شهری که تو ساکن (2)
وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ ﴿3﴾
و قسم به پدر و فرزندش (ابراهیم خلیل و اسماعیل ذبیح). (3)
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ ﴿4﴾
که ما انسان را در رنج آفریدیم (و زندگی او مملو از رنجها است). (4)
أَیَحْسَبُ أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ ﴿5﴾
آیا او گمان میکند که هیچ کس قادر نیست بر او دست یابد؟! (5)
یَقُولُ أَهْلَکْتُ مَالًا لُبَدًا ﴿6﴾
می گوید: مال زیادی را (در کارهای خیر) تلف کرده ام! (6)
أَیَحْسَبُ أَنْ لَمْ یَرَهُ أَحَدٌ ﴿7﴾
آیا گمان میکند هیچ کس او را ندیده (و نمیبیند)؟ (7)
أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ ﴿8﴾
آیا برای او (انسان) دو چشم قرار ندادیم ؟ (8)
وَلِسَانًا وَشَفَتَیْنِ ﴿9﴾
و یک زبان و دو لب ؟ (9)
وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ ﴿10﴾
و او را به خیر و شرش هدایت نمودیم. (10)
فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ﴿11﴾
ولی او (انسان ناسپاس) از آن گردنه مهم بالا نرفت! (11)
وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْعَقَبَةُ ﴿12﴾
و تو نمیدانی آن گردنه چیست ؟ (12)
فَکُّ رَقَبَةٍ ﴿13﴾
آزاد کردن برده است! (13)
أَوْ إِطْعَامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ ﴿14﴾
یا اطعام کردن در روز گرسنگی. (14)
یَتِیمًا ذَا مَقْرَبَةٍ ﴿15﴾
یتیمی از خویشاوندان را. (15)
أَوْ مِسْکِینًا ذَا مَتْرَبَةٍ ﴿16﴾
یا مستمندی به خاک افتاده را. (16)
ثُمَّ کَانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ ﴿17﴾
سپس از کسانی بوده باشد که ایمان آورده، و یکدیگر را به شکیبائی و رحمت توصیه میکنند. (17)
أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ ﴿18﴾
آنها اصحاب الیمین هستند (و نامه اعمالشان را به دست راستشان میدهند). (18)
وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ ﴿19﴾
و کسانی که آیات ما را انکار کرده اند افرادی شومند و نامه اعمالشان به دست چپشان داده میشود. (19)
عَلَیْهِمْ نَارٌ مُؤْصَدَةٌ ﴿20﴾
بر آنها آتشی است فرو بسته (که راه فراری از آن نیست). (20)