- 248
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت ترتیل عبدالودود حنیف سوره ی مبارکه صافات
تلاوت ترتیل سوره ای عبدالودود حنیف با ترجمه دکتر الهی قمشه ای
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالصَّافَّاتِ صَفًّا ﴿1﴾
قسم به صف زدگان (چون فوج فرشتگان یا نماز گزاران یا سپاه اهل ایمان) که صف آرایی کردهاند. (1)
فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا ﴿2﴾
قسم به منع و زجر کنندگان (از عمل معصیت کاران، یا رانندگان ابر و باران). (2)
فَالتَّالِیَاتِ ذِکْرًا ﴿3﴾
قسم به تلاوت کنندگان ذکر (همه کتب آسمانی یا آیات قرآن). (3)
إِنَّ إِلَهَکُمْ لَوَاحِدٌ ﴿4﴾
که محققا خدای شما یکی است. (4)
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ ﴿5﴾
همان خدای یکتا که آفریننده آسمانها و زمین است و هر چه بین آنهاست و آفریننده مشرقها (و مغربها) است. (5)
إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ ﴿6﴾
ما نزدیکترین آسمان را به زیور انجم بیاراستیم. (6)
وَحِفْظًا مِنْ کُلِّ شَیْطَانٍ مَارِدٍ ﴿7﴾
و (به شهاب آن انجم) از تسلط هر شیطان سرکش گمراه محفوظ داشتیم. (7)
لَا یَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَیُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ ﴿8﴾
تا شیاطین هیچ از وحی و سخنان فرشتگان عالم بالا نشنوند و از هر طرف به قهر رانده شوند. (8)
دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ ﴿9﴾
هم به قهر برانندشان و هم به عذاب دائم (قیامت) گرفتار شوند. (9)
إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ ﴿10﴾
جز آنکه کسی (از شیاطین چون خواهد از عالم بالا) خبری برباید هم او را تیر شهاب فروزان تعقیب کند. (10)
فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمْ مَنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِینٍ لَازِبٍ ﴿11﴾
از این منکران قیامت بپرس که آیا خلقت آنها سختتر است یا موجودات (با عظمت) دیگر که ما خلق کردهایم؟ و ما اینان را در اول از گل چسبنده بیافریدیم. (11)
بَلْ عَجِبْتَ وَیَسْخَرُونَ ﴿12﴾
بلکه تو (از انکار منکران) تعجب کردی و آنها هم به تمسخر پرداختند. (12)
وَإِذَا ذُکِّرُوا لَا یَذْکُرُونَ ﴿13﴾
و هر گاه به آنها پند و اندرز دهند هیچ متذکر نمیشوند. (13)
وَإِذَا رَأَوْا آیَةً یَسْتَسْخِرُونَ ﴿14﴾
و چون آیت و معجزی مشاهده کنند باز هم به فسوس و مسخره پردازند. (14)
وَقَالُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِینٌ ﴿15﴾
و گویند: این خود پیداست که سحری بیش نیست. (15)
أَإِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿16﴾
(و با تعجب و انکار گویند) آیا چون ما مردیم و خاک و استخوان پوسیده شدیم باز زنده و برانگیخته میشویم؟ (16)
أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ ﴿17﴾
یا پدران گذشته ما زنده میشوند؟! (17)
قُلْ نَعَمْ وَأَنْتُمْ دَاخِرُونَ ﴿18﴾
بگو: آری شما (و هم پدرانتان) خوار و ذلیل به محشر مبعوث خواهید شد. (18)
فَإِنَّمَا هِیَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ یَنْظُرُونَ ﴿19﴾
تنها به یک صیحه (اسرافیل) است که ناگاه همه (زنده شده و از قبرها بر خیزند و عرصه قیامت را) بنگرند. (19)
وَقَالُوا یَا وَیْلَنَا هَذَا یَوْمُ الدِّینِ ﴿20﴾
و گویند: ای وای بر ما، این است روز جزای اعمال. (20)
هَذَا یَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ ﴿21﴾
این است روز حکم (بر نیک و بد) که شما تکذیب آن میکردید. (21)
احْشُرُوا الَّذِینَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا کَانُوا یَعْبُدُونَ ﴿22﴾
(و خطاب شود که) اینک ستمکاران را حاضر کنید با همسران (یا پیروان) و آنچه معبود ایشان بود، (22)
مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِیمِ ﴿23﴾
که به جز خدا میپرستیدند، و همه را به راه دوزخ راه نمایید. (23)
وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ ﴿24﴾
و (در موقف حساب) نگاهشان دارید که در کارشان سخت مسئولند. (24)
مَا لَکُمْ لَا تَنَاصَرُونَ ﴿25﴾
(به آنان خطاب شود که) چرا شما (در دفع عذاب) به یکدیگر نصرت نمیکنید؟ (25)
بَلْ هُمُ الْیَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ ﴿26﴾
بلکه در این روز آنها همه سخت تسلیم و ذلیلند. (26)
وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَسَاءَلُونَ ﴿27﴾
و در آن هنگامه برخی از آنان به بعضی دیگر رو نموده (یعنی مرئوسین با رؤسا) سؤال و جواب کنند. (27)
قَالُوا إِنَّکُمْ کُنْتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْیَمِینِ ﴿28﴾
گویند: شما بودید که از سمت راست (و چپ برای فریب) ما میآمدید. (28)
قَالُوا بَلْ لَمْ تَکُونُوا مُؤْمِنِینَ ﴿29﴾
آنها جواب دهند (که به ما مربوط نیست) بلکه شما خود ایمان نیاوردید. (29)
وَمَا کَانَ لَنَا عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بَلْ کُنْتُمْ قَوْمًا طَاغِینَ ﴿30﴾
و ما بر شما تسلط و حجتی نداشتیم بلکه شما خودتان طاغی و سرکش مردمی بودید. (30)
فَحَقَّ عَلَیْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ ﴿31﴾
پس امروز بر همه ما وعده (انتقام) خدایمان حتمی است، و البته عذاب را خواهیم چشید. (31)
فَأَغْوَیْنَاکُمْ إِنَّا کُنَّا غَاوِینَ ﴿32﴾
و ما شما را بدین سبب گمراه کردیم که خود گمراه بودیم. (32)
فَإِنَّهُمْ یَوْمَئِذٍ فِی الْعَذَابِ مُشْتَرِکُونَ ﴿33﴾
و در آن روز آنها همه در عذاب مشترکند. (33)
إِنَّا کَذَلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ ﴿34﴾
ما چنین از بد کاران انتقام میکشیم. (34)
إِنَّهُمْ کَانُوا إِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ یَسْتَکْبِرُونَ ﴿35﴾
آنها بودند که چون لا اله الاّ اللّه (کلمه توحید) به ایشان گفته میشد (از قبول آن) سرکشی میکردند. (35)
وَیَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِکُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَجْنُونٍ ﴿36﴾
و میگفتند: آیا ما به خاطر شاعر دیوانهای دست از خدایان خود برداریم؟! (36)
بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ ﴿37﴾
(چنین نیست که آنها پنداشتند) بلکه (محمّد صلی الله علیه و آله پیغمبر بزرگی است که برای تعلیم و هدایت خلق عالم) با برهان روشن حق آمد و (حجت و معجزاتش) صدق پیغمبران پیشین را نیز اثبات کرد. (37)
إِنَّکُمْ لَذَائِقُو الْعَذَابِ الْأَلِیمِ ﴿38﴾
شما (که او را تکذیب کردید امروز) عذاب سخت و دردناک خواهید چشید. (38)
وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿39﴾
و جز به کردارتان مجازات نمیشوید. (39)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ﴿40﴾
(امروز همه مسئولند) جز بندگان پاک برگزیده خدا. (40)
أُولَئِکَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ ﴿41﴾
آنان را (در بهشت ابد) روزی جسمانی و روحانی (بی حساب) معیّن است. (41)
فَوَاکِهُ وَهُمْ مُکْرَمُونَ ﴿42﴾
میوههای گوناگون بهشتی، و هم آنها (در آن عالم جاودانی) بزرگوار و محترمند. (42)
فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿43﴾
در آن بهشت پر نعمت متنعّمند. (43)
عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِینَ ﴿44﴾
بر تختهای عالی رو به روی یکدیگر نشستهاند. (44)
یُطَافُ عَلَیْهِمْ بِکَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ ﴿45﴾
(حور و غلمان) با جام شراب طهور بر آنان دور میزنند. (45)
بَیْضَاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ ﴿46﴾
شرابی سپید و روشن که آشامندگان لذت کامل برند. (46)
لَا فِیهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا یُنْزَفُونَ ﴿47﴾
نه در آن میخمار و دردسری و نه مستی و مدهوشی است. (47)
وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِینٌ ﴿48﴾
و در بزم حضورشان حوران زیبا چشمی است که (جز به شوهر خود) به هیچ کس ننگرند. (48)
کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿49﴾
گویی آن حوران (در سفیدی و لطافت) بیضه مکنونند [یعنی تخم شتر مرغ که بسیار خوشرنگ است و شتر مرغ آن را با پر خویش میپوشاند تا غبار بر آن ننشیند. (م)]. (49)
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَسَاءَلُونَ ﴿50﴾
در آنجا مؤمنان بعضی با بعضی به صحبت روی کنند. (50)
قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّی کَانَ لِی قَرِینٌ ﴿51﴾
یکی از آنها گوید: (ای رفیقان بهشتی) مرا (در دنیا) همنشینی (کافر) بود. (51)
یَقُولُ أَإِنَّکَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِینَ ﴿52﴾
که با من میگفت: آیا تو (وعدههای بهشت و قیامت را) باور میکنی؟ (52)
أَإِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَدِینُونَ ﴿53﴾
آیا چون مردیم و استخوان ما خاک راه شد باز (زنده شویم و) پاداش و کیفری یابیم؟ (53)
قَالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ ﴿54﴾
باز (این گوینده بهشتی به رفیقان) گوید: آیا میخواهید نظر کنید (و آن رفیق کافر را اینک در دوزخ بنگرید). (54)
فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِی سَوَاءِ الْجَحِیمِ ﴿55﴾
آن گاه خود بنگرد و او را در میان دوزخ (معذّب) بیند. (55)
قَالَ تَاللَّهِ إِنْ کِدْتَ لَتُرْدِینِ ﴿56﴾
به او گوید: قسم به خدا که نزدیک بود مرا (همچون خود) هلاک گردانی. (56)
وَلَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّی لَکُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِینَ ﴿57﴾
و اگر نعمت و لطف خدای من (نگهدار) نبود من هم به دوزخ (نزد تو) از حاضر شدگان بودم. (57)
أَفَمَا نَحْنُ بِمَیِّتِینَ ﴿58﴾
(و از خوشحالی گوید) آیا دیگر ما را مرگی نخواهد بود؟ (58)
إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ ﴿59﴾
جز همان مرگ اول (که در دنیا مردیم) و دیگر هیچ رنج و عذابی بر ما نخواهد بود؟ (59)
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿60﴾
این است همان سعادت و رستگاری بزرگ. (60)
لِمِثْلِ هَذَا فَلْیَعْمَلِ الْعَامِلُونَ ﴿61﴾
آنان که سعی و عملی میکنند باید بر مثل این (بهشت جاودانی) کنند (نه بر دنیای دو روزه فانی). (61)
أَذَلِکَ خَیْرٌ نُزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ ﴿62﴾
آیا این پذیرایی (و مقام عالی) بهتر است یا درخت زقّوم جهنم؟ (62)
إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِلظَّالِمِینَ ﴿63﴾
که آن درخت را ما بلای جان ستمکاران عالم گردانیدیم. (63)
إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ ﴿64﴾
آن زقوم به حقیقت درختی است که از بن دوزخ برآید. (64)
طَلْعُهَا کَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّیَاطِینِ ﴿65﴾
میوهاش (در خباثت) گویی سرهای شیاطین است. (65)
فَإِنَّهُمْ لَآکِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿66﴾
اهل دوزخ از آن درخت (خباثت) آن طور میخورند که شکمها پر میسازند. (66)
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَیْهَا لَشَوْبًا مِنْ حَمِیمٍ ﴿67﴾
پس از خوردن زقّوم دوزخ بر آنها آمیزهای از شراب سوزان خواهد بود. (67)
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِیمِ ﴿68﴾
و باز هم رجوعشان به سوی (عذاب دایم) جهنّم است. (68)
إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّینَ ﴿69﴾
چرا که آنها پدرانشان را در ضلالت و گمراهی یافتند. (69)
فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ یُهْرَعُونَ ﴿70﴾
و باز از پی آنها شتابان میرفتند. (70)
وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَکْثَرُ الْأَوَّلِینَ ﴿71﴾
و قبل از اینان بیشتر پیشینیان هم سخت گمراه بودند. (71)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِیهِمْ مُنْذِرِینَ ﴿72﴾
و ما رسولانی برای بیم و پند بر آنها فرستادیم. (72)
فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِینَ ﴿73﴾
(همه را تکذیب کردند) پس بنگر تا عاقبت کار آن امتهای بیم داده شده (گمراه) به چه (سختی و هلاکت) انجامید. (73)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ﴿74﴾
جز بندگان پاک برگزیده خدا (همه هلاک شدند). (74)
وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِیبُونَ ﴿75﴾
و همانا نوح ما را (بر یاری خود) ندا کرد و ما او را چه نیکو اجابت کردیم. (75)
وَنَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ ﴿76﴾
و او را با اهل بیتش (و پیروانش) همه را از اندوه و بلای بزرگ (هلاکت غرق) نجات دادیم. (76)
وَجَعَلْنَا ذُرِّیَّتَهُ هُمُ الْبَاقِینَ ﴿77﴾
و نژاد و اولاد او را روی زمین باقی داشتیم. (77)
وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ ﴿78﴾
و در میان آیندگان نام نیکویش بگذاشتیم. (78)
سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ ﴿79﴾
سلام و تحیّت بر نوح (خدا پرست) در میان عالمیان باد. (79)
إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿80﴾
ما نیکوکاران را چنین پاداش میدهیم. (80)
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿81﴾
که او به حقیقت از بندگان با ایمان ما بود. (81)
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ ﴿82﴾
آن گاه دیگران را همه غرق دریای هلاک گردانیدیم. (82)
وَإِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ ﴿83﴾
و از پیروان نوح (در دعوت به توحید و خدا پرستی) به حقیقت ابراهیم (خلیل) بود. (83)
إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿84﴾
که با قلبی پاک و سالم (از شرک) به سوی پروردگار خویش آمد. (84)
إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ ﴿85﴾
هنگامی که با پدر (یعنی عموی) خود و قومش گفت: شما به پرستش چه مشغولید؟ (85)
أَئِفْکًا آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِیدُونَ ﴿86﴾
آیا رواست که به دروغ خدایانی به جای خدای یکتا بر میگزینید؟ (86)
فَمَا ظَنُّکُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿87﴾
پس در این صورت به خدای جهانیان چه گمان میبرید (و از قهر و انتقام خدا چگونه نمیترسید). (87)
فَنَظَرَ نَظْرَةً فِی النُّجُومِ ﴿88﴾
آن گاه (ابراهیم تدبیری اندیشید و) به ستارگان آسمان نگاهی کرد. (88)
فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٌ ﴿89﴾
و با قومش گفت که من بیمارم (و نتوانم به جشن عید بتان آیم). (89)
فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِینَ ﴿90﴾
قوم از او دست کشیده برگشتند (و از بتخانه در پی نشاط عید به باغ و صحرا شتافتند). (90)
فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْکُلُونَ ﴿91﴾
ابراهیم (که بتخانه را خلوت یافت) قصد بتهای آنان کرد و گفت: آیا شما غذا نمیخورید؟ (91)
مَا لَکُمْ لَا تَنْطِقُونَ ﴿92﴾
چرا سخن نمیگویید؟ (شما چه خدایان بیاثر باطلی هستید!) (92)
فَرَاغَ عَلَیْهِمْ ضَرْبًا بِالْیَمِینِ ﴿93﴾
و محکم (با تبر) بر بتان زد (و جز بت بزرگ همه را درهم شکست). (93)
فَأَقْبَلُوا إِلَیْهِ یَزِفُّونَ ﴿94﴾
قوم (آگه شدند و) با شتاب (از پی انتقام) به سوی او آمدند. (94)
قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ ﴿95﴾
ابراهیم گفت: آیا رواست که شما چیزی به دست خود بتراشید و آن را پرستش کنید؟ (95)
وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ ﴿96﴾
در صورتی که شما و آنچه (از بتان) میسازید همه را خدا آفریده. (96)
قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْیَانًا فَأَلْقُوهُ فِی الْجَحِیمِ ﴿97﴾
(قوم حجت و برهانش نشنیدند و) گفتند: باید بر او آتشخانهای بسازید و او را در آتش افکنید. (97)
فَأَرَادُوا بِهِ کَیْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِینَ ﴿98﴾
نمرودیان قصد مکر و ستمش کردند ما هم آنان را خوار و نابود ساختیم (و آتش را بر او گلستان کردیم). (98)
وَقَالَ إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّی سَیَهْدِینِ ﴿99﴾
و ابراهیم (پس از نجات از بیداد نمرودیان به قومش) گفت: من (با کمال اخلاص) به سوی خدای خود میروم که البته هدایتم خواهد فرمود. (99)
رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿100﴾
بار الها، مرا فرزند صالحی که از بندگان شایسته تو باشد عطا فرما. (100)
فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِیمٍ ﴿101﴾
پس مژده پسر بردباری به او دادیم. (101)
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ ﴿102﴾
آن گاه که (آن پسر رشد یافت و) با او به سعی و عمل شتافت (یا در جهد و عبادت یا در سعی صفا و مروه با پدر همراه شد) ابراهیم گفت: ای فرزند عزیزم، من در عالم خواب چنین میبینم که تو را قربانی (راه خدا) میکنم، در این واقعه تو را چه نظری است؟ جواب داد: ای پدر، هر چه مأموری انجام ده که ان شاء اللّه مرا از بندگان با صبر و شکیبا خواهی یافت. (102)
فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ ﴿103﴾
پس چون هر دو تسلیم امر حق گشتند و او را (برای کشتن) به روی در افکند. (103)
وَنَادَیْنَاهُ أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ ﴿104﴾
و ما در آن حال (که کارد به گلویش کشید) خطاب کردیم که ای ابراهیم، (104)
قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿105﴾
تو مأموریت عالم رؤیا را انجام دادی (کارد را از گلویش بردار). ما نیکو کاران را چنین نیکو پاداش میدهیم. (105)
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِینُ ﴿106﴾
این ابتلا همان امتحانی است که (حقیقت حال اهل ایمان را) روشن میکند (که در راه خدا از هر چیز میگذرند). (106)
وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ ﴿107﴾
و بر او (گوسفندی فرستاده و) ذبح بزرگی فدا ساختیم. (107)
وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ ﴿108﴾
و ثنای او را در میان آیندگان وا گذاردیم. (108)
سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ ﴿109﴾
سلام و تحیّت خدا بر ابراهیم باد. (109)
کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿110﴾
ما نیکوان را این چنین پاداش نیکو میدهیم. (110)
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿111﴾
زیرا او از بندگان با ایمان ما بود. (111)
وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿112﴾
و باز مژده فرزندش اسحاق را که پیغمبری از شایستگان است به او دادیم. (112)
وَبَارَکْنَا عَلَیْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِینٌ ﴿113﴾
و بر ابراهیم و اسحاق برکت و خیر بسیار عطا کردیم، و از فرزندانشان برخی صالح و نیکوکار و برخی دانسته و آشکار به نفس خود ستمکار شدند. (113)
وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ ﴿114﴾
و همانا ما بر موسی و هارون منّت گذاردیم. (114)
وَنَجَّیْنَاهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ ﴿115﴾
و هر دو را با قومشان از بلای بزرگ (فرعونیان) نجات دادیم. (115)
وَنَصَرْنَاهُمْ فَکَانُوا هُمُ الْغَالِبِینَ ﴿116﴾
و آنها را یاری دادیم تا (بر فوعونیان) به حقیقت غالب شدند. (116)
وَآتَیْنَاهُمَا الْکِتَابَ الْمُسْتَبِینَ ﴿117﴾
و به آن دو (پیغمبر) کتاب (تورات) روشن بیان را عطا کردیم. (117)
وَهَدَیْنَاهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ ﴿118﴾
و هر دو را به راه راست (خداپرستی) هدایت کردیم. (118)
وَتَرَکْنَا عَلَیْهِمَا فِی الْآخِرِینَ ﴿119﴾
و برایشان نام نیک در میان آیندگان باقی گذاردیم. (119)
سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ ﴿120﴾
سلام و تحیّت بر موسی و هارون باد. (120)
إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿121﴾
ما چنین نیکوان را پاداش نیکو میدهیم. (121)
إِنَّهُمَا مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿122﴾
زیرا هر دو از بندگان خاص با ایمان ما بودند. (122)
وَإِنَّ إِلْیَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿123﴾
و همانا الیاس یکی از رسولان بزرگ خدا بود. (123)
إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿124﴾
وقتی که قومش را گفت: آیا خداترس و پرهیزکار نمیشوید (که ترک بت و خود پرستی کنید). (124)
أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِینَ ﴿125﴾
آیا بت بعل نام را (خدا) میخوانید و خدای بهترین آفریننده عالم را ترک میگویید؟ (125)
اللَّهَ رَبَّکُمْ وَرَبَّ آبَائِکُمُ الْأَوَّلِینَ ﴿126﴾
همان خدایی که آفریننده شما و پدران گذشته شماست (نه بتان جماد). (126)
فَکَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ﴿127﴾
قوم الیاس (رسالت) او را تکذیب کردند، بدین سبب (برای انتقام و عذاب به محشر) احضار میشوند. (127)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ﴿128﴾
(و همه هلاک شوند) جز بندگان پاک و برگزیده خدا. (128)
وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ ﴿129﴾
و از او در میان آیندگان نام نیکو باقی گذاردیم. (129)
سَلَامٌ عَلَى إِلْ یَاسِینَ ﴿130﴾
سلام بر الیاس (و آل یاسین) باد. (130)
إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿131﴾
ما نیکوان را چنین پاداش نیکو میدهیم. (131)
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿132﴾
زیرا او از بندگان خاص با ایمان ما بود. (132)
وَإِنَّ لُوطًا لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿133﴾
و لوط هم یکی از رسولان خدا بود. (133)
إِذْ نَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِینَ ﴿134﴾
وقتی که ما (خواستیم قوم او را کیفر کنیم) او و اهل بیتش همه را نجات دادیم. (134)
إِلَّا عَجُوزًا فِی الْغَابِرِینَ ﴿135﴾
به جز پیر زالی (همسر او) که در میان قومی که هلاک شدند باقی ماند. (135)
ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِینَ ﴿136﴾
پس (از نجات لوط و اهلش) دیگران که بدکار بودند همه را هلاک ساختیم. (136)
وَإِنَّکُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَیْهِمْ مُصْبِحِینَ ﴿137﴾
و شما مردم اینک بر دیار ویران قوم لوط میگذرید (و خرابههای آن را به چشم مینگرید) در صبح، (137)
وَبِاللَّیْلِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿138﴾
و شام، آیا (چشم عبرت نمیگشایید و) عقل را کار نمیبندید؟ (138)
وَإِنَّ یُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿139﴾
و یونس نیز یکی از رسولان بزرگ خدا بود. (139)
إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ ﴿140﴾
آن گاه که به کشتی پر جمعیتی گریخت (زیرا به قومش وعده عذاب داد و آنها از دل توبه و انابه کردند و خدا رفع عذاب کرد. او به دریای روم گریخت تا نزد قوم خجل و شرمنده نرود). (140)
فَسَاهَمَ فَکَانَ مِنَ الْمُدْحَضِینَ ﴿141﴾
(کشتی به خطر افتاد و اهل کشتی معتقد شدند که خطا کاری در میان آنهاست، خواستند قرعه زنند تا خطا کار را به قرعه تعیین کرده و غرق کنند) یونس قرعه زد و به نام خودش افتاد و از مغلوب شدگان (و غرق شوندگان) گردید. (141)
فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ ﴿142﴾
و ماهی دریا او را به کام فرو برد و او در خور ملامت بود. (142)
فَلَوْلَا أَنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ ﴿143﴾
و اگر او به ستایش و تسبیح خدا نپرداختی، (143)
لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ ﴿144﴾
تا قیامت در شکم ماهی زیست کردی. (144)
فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِیمٌ ﴿145﴾
باز او را (پس از چندین روز) از بطن ماهی به صحرای خشکی افکندیم در حالی که بیمار و ناتوان بود. (145)
وَأَنْبَتْنَا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ ﴿146﴾
و (در آن صحرا) بر او درختی از کدو رویانیدیم (تا به برگش سایهبان و پوشش کند). (146)
وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ ﴿147﴾
و او را بر قومی بالغ بر صد هزار یا افزون (به رسالت) فرستادیم. (147)
فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِینٍ ﴿148﴾
و آن قوم چون ایمان آوردند ما هم تا هنگامی معیّن (مدت عمر آن قوم، از نعمت خود) بهرهمندشان گردانیدیم. (148)
فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّکَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ ﴿149﴾
پس تو از این مشرکان (که فرشتگان را دختران خدا میخوانند) بپرس که آیا خدا را فرزندان دختر است و آنان را پسر؟ (149)
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِکَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ ﴿150﴾
یا آنکه چون ما فرشتگان را خلق میکردیم آنجا حاضر بودند و دیدند که آنها را زن آفریدیم؟ (150)
أَلَا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْکِهِمْ لَیَقُولُونَ ﴿151﴾
بدان که اینان (از جهل خود) بر خدا دروغی بسته و میگویند. (151)
وَلَدَ اللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ ﴿152﴾
خدا را فرزند میباشد. البته دروغ میگویند. (152)
أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِینَ ﴿153﴾
آیا خدا دختران را بر پسران برگزید؟ (153)
مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ ﴿154﴾
چرا چنین جاهلانه حکم میکنید؟ (154)
أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ﴿155﴾
آیا (با این ادلّه روشن) باز متذکر نمیشوید؟ (155)
أَمْ لَکُمْ سُلْطَانٌ مُبِینٌ ﴿156﴾
آیا (برای عقیده باطل خود) دلیل روشنی دارید؟ (156)
فَأْتُوا بِکِتَابِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿157﴾
کتاب و برهانتان را بیاورید اگر راست میگویید. (157)
وَجَعَلُوا بَیْنَهُ وَبَیْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ﴿158﴾
و (فاسدتر از این عقیده آنکه) بین خدا و جنّ نسبت و خویشی برقرار کردند در صورتی که جنّیان میدانند که (این عقاید وهم و خرافات است و به محشر برای کیفر) احضار خواهند شد. (158)
سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ ﴿159﴾
خدا ذات پاکش از این اوصاف که (از جهل) به او نسبت میدهند منزّه است (و همه شما مسئولید). (159)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ﴿160﴾
جز بندگان پاک برگزیده خدا. (160)
فَإِنَّکُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ ﴿161﴾
که شما و معبودانتان، (161)
مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ بِفَاتِنِینَ ﴿162﴾
نتوانستید آنها را مفتون و گمراه کنید. (162)
إِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِیمِ ﴿163﴾
جز آن کس را که اهل دوزخ است. (163)
وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ ﴿164﴾
(ای رسول ما، مشرکان را بگو که فرشتگان میگویند) هیچ کس از ما فرشتگان نیست جز آنکه او را (در بندگی حق) مقامی معین است. (164)
وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ ﴿165﴾
و همه (به فرمان خدا) نیکو صف آراستهایم. (165)
وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ ﴿166﴾
و دایم به تسبیح و ستایش او مشغولیم. (166)
وَإِنْ کَانُوا لَیَقُولُونَ ﴿167﴾
و همانا کافران میگفتند. (167)
لَوْ أَنَّ عِنْدَنَا ذِکْرًا مِنَ الْأَوَّلِینَ ﴿168﴾
که اگر نزد ما کتابی از رسولان پیشین بود. (168)
لَکُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ﴿169﴾
ما هم البته از بندگان برگزیده خدا میبودیم. (169)
فَکَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ ﴿170﴾
و (دروغ میگفتند، زیرا آن قرآن بزرگ خدا آمد و) به آن کافر شدند و به زودی (کیفر خود را) خواهند دانست. (170)
وَلَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِینَ ﴿171﴾
و همانا عهد ما در باره بندگانی که به رسالت فرستادیم (چنین در علم ازلی) سبقت گرفته است. (171)
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ ﴿172﴾
که البته آنها (بر کافران) فتح و فیروزی یابند. (172)
وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ ﴿173﴾
و همیشه سپاه ما (بر دشمن) غالبند. (173)
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِینٍ ﴿174﴾
پس اینک روی از آنها بگردان تا به وقتی معیّن. (174)
وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ یُبْصِرُونَ ﴿175﴾
و (عذاب دنیا و آخرت) آنها را به چشم ببین که آنها هم به زودی (فتح و فیروزی تو را) خواهند دید. (175)
أَفَبِعَذَابِنَا یَسْتَعْجِلُونَ ﴿176﴾
آیا کافران (به تمسخر، از تو) عذاب ما را با تعجیل میطلبند؟ (176)
فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنْذَرِینَ ﴿177﴾
(بدانند که) چون عذاب قهر الهی پیرامون دیارشان فرود آید (بر آن کافران شبی بگذرد که) صبح بسیار بدی خواهند داشت. (177)
وَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِینٍ ﴿178﴾
اینک روی از آنها بگردان تا به وقتی معین. (178)
وَأَبْصِرْ فَسَوْفَ یُبْصِرُونَ ﴿179﴾
و (عذاب و ذلّت آنها را) به چشم ببین که آنها هم به زودی (فتح و فیروزی تو را) خواهند دید. (179)
سُبْحَانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ ﴿180﴾
پاک و منزه است پروردگار تو که خدایی مقتدر و بیهمتاست و از توصیف (جاهلانه) خلق مبرّاست. (180)
وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ ﴿181﴾
و سلام و تحیت الهی بر رسولان گرامی او باد. (181)
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿182﴾
و ستایش مخصوص خداست که آفریننده جهانها و جهانیان است. (182)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالصَّافَّاتِ صَفًّا ﴿1﴾
قسم به صف زدگان (چون فوج فرشتگان یا نماز گزاران یا سپاه اهل ایمان) که صف آرایی کردهاند. (1)
فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا ﴿2﴾
قسم به منع و زجر کنندگان (از عمل معصیت کاران، یا رانندگان ابر و باران). (2)
فَالتَّالِیَاتِ ذِکْرًا ﴿3﴾
قسم به تلاوت کنندگان ذکر (همه کتب آسمانی یا آیات قرآن). (3)
إِنَّ إِلَهَکُمْ لَوَاحِدٌ ﴿4﴾
که محققا خدای شما یکی است. (4)
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ ﴿5﴾
همان خدای یکتا که آفریننده آسمانها و زمین است و هر چه بین آنهاست و آفریننده مشرقها (و مغربها) است. (5)
إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ ﴿6﴾
ما نزدیکترین آسمان را به زیور انجم بیاراستیم. (6)
وَحِفْظًا مِنْ کُلِّ شَیْطَانٍ مَارِدٍ ﴿7﴾
و (به شهاب آن انجم) از تسلط هر شیطان سرکش گمراه محفوظ داشتیم. (7)
لَا یَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَیُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ ﴿8﴾
تا شیاطین هیچ از وحی و سخنان فرشتگان عالم بالا نشنوند و از هر طرف به قهر رانده شوند. (8)
دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ ﴿9﴾
هم به قهر برانندشان و هم به عذاب دائم (قیامت) گرفتار شوند. (9)
إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ ﴿10﴾
جز آنکه کسی (از شیاطین چون خواهد از عالم بالا) خبری برباید هم او را تیر شهاب فروزان تعقیب کند. (10)
فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمْ مَنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِینٍ لَازِبٍ ﴿11﴾
از این منکران قیامت بپرس که آیا خلقت آنها سختتر است یا موجودات (با عظمت) دیگر که ما خلق کردهایم؟ و ما اینان را در اول از گل چسبنده بیافریدیم. (11)
بَلْ عَجِبْتَ وَیَسْخَرُونَ ﴿12﴾
بلکه تو (از انکار منکران) تعجب کردی و آنها هم به تمسخر پرداختند. (12)
وَإِذَا ذُکِّرُوا لَا یَذْکُرُونَ ﴿13﴾
و هر گاه به آنها پند و اندرز دهند هیچ متذکر نمیشوند. (13)
وَإِذَا رَأَوْا آیَةً یَسْتَسْخِرُونَ ﴿14﴾
و چون آیت و معجزی مشاهده کنند باز هم به فسوس و مسخره پردازند. (14)
وَقَالُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِینٌ ﴿15﴾
و گویند: این خود پیداست که سحری بیش نیست. (15)
أَإِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿16﴾
(و با تعجب و انکار گویند) آیا چون ما مردیم و خاک و استخوان پوسیده شدیم باز زنده و برانگیخته میشویم؟ (16)
أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ ﴿17﴾
یا پدران گذشته ما زنده میشوند؟! (17)
قُلْ نَعَمْ وَأَنْتُمْ دَاخِرُونَ ﴿18﴾
بگو: آری شما (و هم پدرانتان) خوار و ذلیل به محشر مبعوث خواهید شد. (18)
فَإِنَّمَا هِیَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ یَنْظُرُونَ ﴿19﴾
تنها به یک صیحه (اسرافیل) است که ناگاه همه (زنده شده و از قبرها بر خیزند و عرصه قیامت را) بنگرند. (19)
وَقَالُوا یَا وَیْلَنَا هَذَا یَوْمُ الدِّینِ ﴿20﴾
و گویند: ای وای بر ما، این است روز جزای اعمال. (20)
هَذَا یَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ ﴿21﴾
این است روز حکم (بر نیک و بد) که شما تکذیب آن میکردید. (21)
احْشُرُوا الَّذِینَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا کَانُوا یَعْبُدُونَ ﴿22﴾
(و خطاب شود که) اینک ستمکاران را حاضر کنید با همسران (یا پیروان) و آنچه معبود ایشان بود، (22)
مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِیمِ ﴿23﴾
که به جز خدا میپرستیدند، و همه را به راه دوزخ راه نمایید. (23)
وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ ﴿24﴾
و (در موقف حساب) نگاهشان دارید که در کارشان سخت مسئولند. (24)
مَا لَکُمْ لَا تَنَاصَرُونَ ﴿25﴾
(به آنان خطاب شود که) چرا شما (در دفع عذاب) به یکدیگر نصرت نمیکنید؟ (25)
بَلْ هُمُ الْیَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ ﴿26﴾
بلکه در این روز آنها همه سخت تسلیم و ذلیلند. (26)
وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَسَاءَلُونَ ﴿27﴾
و در آن هنگامه برخی از آنان به بعضی دیگر رو نموده (یعنی مرئوسین با رؤسا) سؤال و جواب کنند. (27)
قَالُوا إِنَّکُمْ کُنْتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْیَمِینِ ﴿28﴾
گویند: شما بودید که از سمت راست (و چپ برای فریب) ما میآمدید. (28)
قَالُوا بَلْ لَمْ تَکُونُوا مُؤْمِنِینَ ﴿29﴾
آنها جواب دهند (که به ما مربوط نیست) بلکه شما خود ایمان نیاوردید. (29)
وَمَا کَانَ لَنَا عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بَلْ کُنْتُمْ قَوْمًا طَاغِینَ ﴿30﴾
و ما بر شما تسلط و حجتی نداشتیم بلکه شما خودتان طاغی و سرکش مردمی بودید. (30)
فَحَقَّ عَلَیْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ ﴿31﴾
پس امروز بر همه ما وعده (انتقام) خدایمان حتمی است، و البته عذاب را خواهیم چشید. (31)
فَأَغْوَیْنَاکُمْ إِنَّا کُنَّا غَاوِینَ ﴿32﴾
و ما شما را بدین سبب گمراه کردیم که خود گمراه بودیم. (32)
فَإِنَّهُمْ یَوْمَئِذٍ فِی الْعَذَابِ مُشْتَرِکُونَ ﴿33﴾
و در آن روز آنها همه در عذاب مشترکند. (33)
إِنَّا کَذَلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ ﴿34﴾
ما چنین از بد کاران انتقام میکشیم. (34)
إِنَّهُمْ کَانُوا إِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ یَسْتَکْبِرُونَ ﴿35﴾
آنها بودند که چون لا اله الاّ اللّه (کلمه توحید) به ایشان گفته میشد (از قبول آن) سرکشی میکردند. (35)
وَیَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِکُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَجْنُونٍ ﴿36﴾
و میگفتند: آیا ما به خاطر شاعر دیوانهای دست از خدایان خود برداریم؟! (36)
بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ ﴿37﴾
(چنین نیست که آنها پنداشتند) بلکه (محمّد صلی الله علیه و آله پیغمبر بزرگی است که برای تعلیم و هدایت خلق عالم) با برهان روشن حق آمد و (حجت و معجزاتش) صدق پیغمبران پیشین را نیز اثبات کرد. (37)
إِنَّکُمْ لَذَائِقُو الْعَذَابِ الْأَلِیمِ ﴿38﴾
شما (که او را تکذیب کردید امروز) عذاب سخت و دردناک خواهید چشید. (38)
وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿39﴾
و جز به کردارتان مجازات نمیشوید. (39)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ﴿40﴾
(امروز همه مسئولند) جز بندگان پاک برگزیده خدا. (40)
أُولَئِکَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ ﴿41﴾
آنان را (در بهشت ابد) روزی جسمانی و روحانی (بی حساب) معیّن است. (41)
فَوَاکِهُ وَهُمْ مُکْرَمُونَ ﴿42﴾
میوههای گوناگون بهشتی، و هم آنها (در آن عالم جاودانی) بزرگوار و محترمند. (42)
فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿43﴾
در آن بهشت پر نعمت متنعّمند. (43)
عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِینَ ﴿44﴾
بر تختهای عالی رو به روی یکدیگر نشستهاند. (44)
یُطَافُ عَلَیْهِمْ بِکَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ ﴿45﴾
(حور و غلمان) با جام شراب طهور بر آنان دور میزنند. (45)
بَیْضَاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ ﴿46﴾
شرابی سپید و روشن که آشامندگان لذت کامل برند. (46)
لَا فِیهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا یُنْزَفُونَ ﴿47﴾
نه در آن میخمار و دردسری و نه مستی و مدهوشی است. (47)
وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِینٌ ﴿48﴾
و در بزم حضورشان حوران زیبا چشمی است که (جز به شوهر خود) به هیچ کس ننگرند. (48)
کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿49﴾
گویی آن حوران (در سفیدی و لطافت) بیضه مکنونند [یعنی تخم شتر مرغ که بسیار خوشرنگ است و شتر مرغ آن را با پر خویش میپوشاند تا غبار بر آن ننشیند. (م)]. (49)
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَسَاءَلُونَ ﴿50﴾
در آنجا مؤمنان بعضی با بعضی به صحبت روی کنند. (50)
قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّی کَانَ لِی قَرِینٌ ﴿51﴾
یکی از آنها گوید: (ای رفیقان بهشتی) مرا (در دنیا) همنشینی (کافر) بود. (51)
یَقُولُ أَإِنَّکَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِینَ ﴿52﴾
که با من میگفت: آیا تو (وعدههای بهشت و قیامت را) باور میکنی؟ (52)
أَإِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَدِینُونَ ﴿53﴾
آیا چون مردیم و استخوان ما خاک راه شد باز (زنده شویم و) پاداش و کیفری یابیم؟ (53)
قَالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ ﴿54﴾
باز (این گوینده بهشتی به رفیقان) گوید: آیا میخواهید نظر کنید (و آن رفیق کافر را اینک در دوزخ بنگرید). (54)
فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِی سَوَاءِ الْجَحِیمِ ﴿55﴾
آن گاه خود بنگرد و او را در میان دوزخ (معذّب) بیند. (55)
قَالَ تَاللَّهِ إِنْ کِدْتَ لَتُرْدِینِ ﴿56﴾
به او گوید: قسم به خدا که نزدیک بود مرا (همچون خود) هلاک گردانی. (56)
وَلَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّی لَکُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِینَ ﴿57﴾
و اگر نعمت و لطف خدای من (نگهدار) نبود من هم به دوزخ (نزد تو) از حاضر شدگان بودم. (57)
أَفَمَا نَحْنُ بِمَیِّتِینَ ﴿58﴾
(و از خوشحالی گوید) آیا دیگر ما را مرگی نخواهد بود؟ (58)
إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ ﴿59﴾
جز همان مرگ اول (که در دنیا مردیم) و دیگر هیچ رنج و عذابی بر ما نخواهد بود؟ (59)
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿60﴾
این است همان سعادت و رستگاری بزرگ. (60)
لِمِثْلِ هَذَا فَلْیَعْمَلِ الْعَامِلُونَ ﴿61﴾
آنان که سعی و عملی میکنند باید بر مثل این (بهشت جاودانی) کنند (نه بر دنیای دو روزه فانی). (61)
أَذَلِکَ خَیْرٌ نُزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ ﴿62﴾
آیا این پذیرایی (و مقام عالی) بهتر است یا درخت زقّوم جهنم؟ (62)
إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِلظَّالِمِینَ ﴿63﴾
که آن درخت را ما بلای جان ستمکاران عالم گردانیدیم. (63)
إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ ﴿64﴾
آن زقوم به حقیقت درختی است که از بن دوزخ برآید. (64)
طَلْعُهَا کَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّیَاطِینِ ﴿65﴾
میوهاش (در خباثت) گویی سرهای شیاطین است. (65)
فَإِنَّهُمْ لَآکِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿66﴾
اهل دوزخ از آن درخت (خباثت) آن طور میخورند که شکمها پر میسازند. (66)
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَیْهَا لَشَوْبًا مِنْ حَمِیمٍ ﴿67﴾
پس از خوردن زقّوم دوزخ بر آنها آمیزهای از شراب سوزان خواهد بود. (67)
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِیمِ ﴿68﴾
و باز هم رجوعشان به سوی (عذاب دایم) جهنّم است. (68)
إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّینَ ﴿69﴾
چرا که آنها پدرانشان را در ضلالت و گمراهی یافتند. (69)
فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ یُهْرَعُونَ ﴿70﴾
و باز از پی آنها شتابان میرفتند. (70)
وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَکْثَرُ الْأَوَّلِینَ ﴿71﴾
و قبل از اینان بیشتر پیشینیان هم سخت گمراه بودند. (71)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِیهِمْ مُنْذِرِینَ ﴿72﴾
و ما رسولانی برای بیم و پند بر آنها فرستادیم. (72)
فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِینَ ﴿73﴾
(همه را تکذیب کردند) پس بنگر تا عاقبت کار آن امتهای بیم داده شده (گمراه) به چه (سختی و هلاکت) انجامید. (73)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ﴿74﴾
جز بندگان پاک برگزیده خدا (همه هلاک شدند). (74)
وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِیبُونَ ﴿75﴾
و همانا نوح ما را (بر یاری خود) ندا کرد و ما او را چه نیکو اجابت کردیم. (75)
وَنَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ ﴿76﴾
و او را با اهل بیتش (و پیروانش) همه را از اندوه و بلای بزرگ (هلاکت غرق) نجات دادیم. (76)
وَجَعَلْنَا ذُرِّیَّتَهُ هُمُ الْبَاقِینَ ﴿77﴾
و نژاد و اولاد او را روی زمین باقی داشتیم. (77)
وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ ﴿78﴾
و در میان آیندگان نام نیکویش بگذاشتیم. (78)
سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ ﴿79﴾
سلام و تحیّت بر نوح (خدا پرست) در میان عالمیان باد. (79)
إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿80﴾
ما نیکوکاران را چنین پاداش میدهیم. (80)
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿81﴾
که او به حقیقت از بندگان با ایمان ما بود. (81)
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ ﴿82﴾
آن گاه دیگران را همه غرق دریای هلاک گردانیدیم. (82)
وَإِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ ﴿83﴾
و از پیروان نوح (در دعوت به توحید و خدا پرستی) به حقیقت ابراهیم (خلیل) بود. (83)
إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿84﴾
که با قلبی پاک و سالم (از شرک) به سوی پروردگار خویش آمد. (84)
إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ ﴿85﴾
هنگامی که با پدر (یعنی عموی) خود و قومش گفت: شما به پرستش چه مشغولید؟ (85)
أَئِفْکًا آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِیدُونَ ﴿86﴾
آیا رواست که به دروغ خدایانی به جای خدای یکتا بر میگزینید؟ (86)
فَمَا ظَنُّکُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿87﴾
پس در این صورت به خدای جهانیان چه گمان میبرید (و از قهر و انتقام خدا چگونه نمیترسید). (87)
فَنَظَرَ نَظْرَةً فِی النُّجُومِ ﴿88﴾
آن گاه (ابراهیم تدبیری اندیشید و) به ستارگان آسمان نگاهی کرد. (88)
فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٌ ﴿89﴾
و با قومش گفت که من بیمارم (و نتوانم به جشن عید بتان آیم). (89)
فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِینَ ﴿90﴾
قوم از او دست کشیده برگشتند (و از بتخانه در پی نشاط عید به باغ و صحرا شتافتند). (90)
فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْکُلُونَ ﴿91﴾
ابراهیم (که بتخانه را خلوت یافت) قصد بتهای آنان کرد و گفت: آیا شما غذا نمیخورید؟ (91)
مَا لَکُمْ لَا تَنْطِقُونَ ﴿92﴾
چرا سخن نمیگویید؟ (شما چه خدایان بیاثر باطلی هستید!) (92)
فَرَاغَ عَلَیْهِمْ ضَرْبًا بِالْیَمِینِ ﴿93﴾
و محکم (با تبر) بر بتان زد (و جز بت بزرگ همه را درهم شکست). (93)
فَأَقْبَلُوا إِلَیْهِ یَزِفُّونَ ﴿94﴾
قوم (آگه شدند و) با شتاب (از پی انتقام) به سوی او آمدند. (94)
قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ ﴿95﴾
ابراهیم گفت: آیا رواست که شما چیزی به دست خود بتراشید و آن را پرستش کنید؟ (95)
وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ ﴿96﴾
در صورتی که شما و آنچه (از بتان) میسازید همه را خدا آفریده. (96)
قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْیَانًا فَأَلْقُوهُ فِی الْجَحِیمِ ﴿97﴾
(قوم حجت و برهانش نشنیدند و) گفتند: باید بر او آتشخانهای بسازید و او را در آتش افکنید. (97)
فَأَرَادُوا بِهِ کَیْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِینَ ﴿98﴾
نمرودیان قصد مکر و ستمش کردند ما هم آنان را خوار و نابود ساختیم (و آتش را بر او گلستان کردیم). (98)
وَقَالَ إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّی سَیَهْدِینِ ﴿99﴾
و ابراهیم (پس از نجات از بیداد نمرودیان به قومش) گفت: من (با کمال اخلاص) به سوی خدای خود میروم که البته هدایتم خواهد فرمود. (99)
رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿100﴾
بار الها، مرا فرزند صالحی که از بندگان شایسته تو باشد عطا فرما. (100)
فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِیمٍ ﴿101﴾
پس مژده پسر بردباری به او دادیم. (101)
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ ﴿102﴾
آن گاه که (آن پسر رشد یافت و) با او به سعی و عمل شتافت (یا در جهد و عبادت یا در سعی صفا و مروه با پدر همراه شد) ابراهیم گفت: ای فرزند عزیزم، من در عالم خواب چنین میبینم که تو را قربانی (راه خدا) میکنم، در این واقعه تو را چه نظری است؟ جواب داد: ای پدر، هر چه مأموری انجام ده که ان شاء اللّه مرا از بندگان با صبر و شکیبا خواهی یافت. (102)
فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ ﴿103﴾
پس چون هر دو تسلیم امر حق گشتند و او را (برای کشتن) به روی در افکند. (103)
وَنَادَیْنَاهُ أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ ﴿104﴾
و ما در آن حال (که کارد به گلویش کشید) خطاب کردیم که ای ابراهیم، (104)
قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿105﴾
تو مأموریت عالم رؤیا را انجام دادی (کارد را از گلویش بردار). ما نیکو کاران را چنین نیکو پاداش میدهیم. (105)
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِینُ ﴿106﴾
این ابتلا همان امتحانی است که (حقیقت حال اهل ایمان را) روشن میکند (که در راه خدا از هر چیز میگذرند). (106)
وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ ﴿107﴾
و بر او (گوسفندی فرستاده و) ذبح بزرگی فدا ساختیم. (107)
وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ ﴿108﴾
و ثنای او را در میان آیندگان وا گذاردیم. (108)
سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ ﴿109﴾
سلام و تحیّت خدا بر ابراهیم باد. (109)
کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿110﴾
ما نیکوان را این چنین پاداش نیکو میدهیم. (110)
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿111﴾
زیرا او از بندگان با ایمان ما بود. (111)
وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿112﴾
و باز مژده فرزندش اسحاق را که پیغمبری از شایستگان است به او دادیم. (112)
وَبَارَکْنَا عَلَیْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِینٌ ﴿113﴾
و بر ابراهیم و اسحاق برکت و خیر بسیار عطا کردیم، و از فرزندانشان برخی صالح و نیکوکار و برخی دانسته و آشکار به نفس خود ستمکار شدند. (113)
وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ ﴿114﴾
و همانا ما بر موسی و هارون منّت گذاردیم. (114)
وَنَجَّیْنَاهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ ﴿115﴾
و هر دو را با قومشان از بلای بزرگ (فرعونیان) نجات دادیم. (115)
وَنَصَرْنَاهُمْ فَکَانُوا هُمُ الْغَالِبِینَ ﴿116﴾
و آنها را یاری دادیم تا (بر فوعونیان) به حقیقت غالب شدند. (116)
وَآتَیْنَاهُمَا الْکِتَابَ الْمُسْتَبِینَ ﴿117﴾
و به آن دو (پیغمبر) کتاب (تورات) روشن بیان را عطا کردیم. (117)
وَهَدَیْنَاهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ ﴿118﴾
و هر دو را به راه راست (خداپرستی) هدایت کردیم. (118)
وَتَرَکْنَا عَلَیْهِمَا فِی الْآخِرِینَ ﴿119﴾
و برایشان نام نیک در میان آیندگان باقی گذاردیم. (119)
سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ ﴿120﴾
سلام و تحیّت بر موسی و هارون باد. (120)
إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿121﴾
ما چنین نیکوان را پاداش نیکو میدهیم. (121)
إِنَّهُمَا مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿122﴾
زیرا هر دو از بندگان خاص با ایمان ما بودند. (122)
وَإِنَّ إِلْیَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿123﴾
و همانا الیاس یکی از رسولان بزرگ خدا بود. (123)
إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿124﴾
وقتی که قومش را گفت: آیا خداترس و پرهیزکار نمیشوید (که ترک بت و خود پرستی کنید). (124)
أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِینَ ﴿125﴾
آیا بت بعل نام را (خدا) میخوانید و خدای بهترین آفریننده عالم را ترک میگویید؟ (125)
اللَّهَ رَبَّکُمْ وَرَبَّ آبَائِکُمُ الْأَوَّلِینَ ﴿126﴾
همان خدایی که آفریننده شما و پدران گذشته شماست (نه بتان جماد). (126)
فَکَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ﴿127﴾
قوم الیاس (رسالت) او را تکذیب کردند، بدین سبب (برای انتقام و عذاب به محشر) احضار میشوند. (127)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ﴿128﴾
(و همه هلاک شوند) جز بندگان پاک و برگزیده خدا. (128)
وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ ﴿129﴾
و از او در میان آیندگان نام نیکو باقی گذاردیم. (129)
سَلَامٌ عَلَى إِلْ یَاسِینَ ﴿130﴾
سلام بر الیاس (و آل یاسین) باد. (130)
إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿131﴾
ما نیکوان را چنین پاداش نیکو میدهیم. (131)
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿132﴾
زیرا او از بندگان خاص با ایمان ما بود. (132)
وَإِنَّ لُوطًا لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿133﴾
و لوط هم یکی از رسولان خدا بود. (133)
إِذْ نَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِینَ ﴿134﴾
وقتی که ما (خواستیم قوم او را کیفر کنیم) او و اهل بیتش همه را نجات دادیم. (134)
إِلَّا عَجُوزًا فِی الْغَابِرِینَ ﴿135﴾
به جز پیر زالی (همسر او) که در میان قومی که هلاک شدند باقی ماند. (135)
ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِینَ ﴿136﴾
پس (از نجات لوط و اهلش) دیگران که بدکار بودند همه را هلاک ساختیم. (136)
وَإِنَّکُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَیْهِمْ مُصْبِحِینَ ﴿137﴾
و شما مردم اینک بر دیار ویران قوم لوط میگذرید (و خرابههای آن را به چشم مینگرید) در صبح، (137)
وَبِاللَّیْلِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿138﴾
و شام، آیا (چشم عبرت نمیگشایید و) عقل را کار نمیبندید؟ (138)
وَإِنَّ یُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿139﴾
و یونس نیز یکی از رسولان بزرگ خدا بود. (139)
إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ ﴿140﴾
آن گاه که به کشتی پر جمعیتی گریخت (زیرا به قومش وعده عذاب داد و آنها از دل توبه و انابه کردند و خدا رفع عذاب کرد. او به دریای روم گریخت تا نزد قوم خجل و شرمنده نرود). (140)
فَسَاهَمَ فَکَانَ مِنَ الْمُدْحَضِینَ ﴿141﴾
(کشتی به خطر افتاد و اهل کشتی معتقد شدند که خطا کاری در میان آنهاست، خواستند قرعه زنند تا خطا کار را به قرعه تعیین کرده و غرق کنند) یونس قرعه زد و به نام خودش افتاد و از مغلوب شدگان (و غرق شوندگان) گردید. (141)
فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ ﴿142﴾
و ماهی دریا او را به کام فرو برد و او در خور ملامت بود. (142)
فَلَوْلَا أَنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ ﴿143﴾
و اگر او به ستایش و تسبیح خدا نپرداختی، (143)
لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ ﴿144﴾
تا قیامت در شکم ماهی زیست کردی. (144)
فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِیمٌ ﴿145﴾
باز او را (پس از چندین روز) از بطن ماهی به صحرای خشکی افکندیم در حالی که بیمار و ناتوان بود. (145)
وَأَنْبَتْنَا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ ﴿146﴾
و (در آن صحرا) بر او درختی از کدو رویانیدیم (تا به برگش سایهبان و پوشش کند). (146)
وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ ﴿147﴾
و او را بر قومی بالغ بر صد هزار یا افزون (به رسالت) فرستادیم. (147)
فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِینٍ ﴿148﴾
و آن قوم چون ایمان آوردند ما هم تا هنگامی معیّن (مدت عمر آن قوم، از نعمت خود) بهرهمندشان گردانیدیم. (148)
فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّکَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ ﴿149﴾
پس تو از این مشرکان (که فرشتگان را دختران خدا میخوانند) بپرس که آیا خدا را فرزندان دختر است و آنان را پسر؟ (149)
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِکَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ ﴿150﴾
یا آنکه چون ما فرشتگان را خلق میکردیم آنجا حاضر بودند و دیدند که آنها را زن آفریدیم؟ (150)
أَلَا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْکِهِمْ لَیَقُولُونَ ﴿151﴾
بدان که اینان (از جهل خود) بر خدا دروغی بسته و میگویند. (151)
وَلَدَ اللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ ﴿152﴾
خدا را فرزند میباشد. البته دروغ میگویند. (152)
أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِینَ ﴿153﴾
آیا خدا دختران را بر پسران برگزید؟ (153)
مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ ﴿154﴾
چرا چنین جاهلانه حکم میکنید؟ (154)
أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ﴿155﴾
آیا (با این ادلّه روشن) باز متذکر نمیشوید؟ (155)
أَمْ لَکُمْ سُلْطَانٌ مُبِینٌ ﴿156﴾
آیا (برای عقیده باطل خود) دلیل روشنی دارید؟ (156)
فَأْتُوا بِکِتَابِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿157﴾
کتاب و برهانتان را بیاورید اگر راست میگویید. (157)
وَجَعَلُوا بَیْنَهُ وَبَیْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ﴿158﴾
و (فاسدتر از این عقیده آنکه) بین خدا و جنّ نسبت و خویشی برقرار کردند در صورتی که جنّیان میدانند که (این عقاید وهم و خرافات است و به محشر برای کیفر) احضار خواهند شد. (158)
سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ ﴿159﴾
خدا ذات پاکش از این اوصاف که (از جهل) به او نسبت میدهند منزّه است (و همه شما مسئولید). (159)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ﴿160﴾
جز بندگان پاک برگزیده خدا. (160)
فَإِنَّکُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ ﴿161﴾
که شما و معبودانتان، (161)
مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ بِفَاتِنِینَ ﴿162﴾
نتوانستید آنها را مفتون و گمراه کنید. (162)
إِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِیمِ ﴿163﴾
جز آن کس را که اهل دوزخ است. (163)
وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ ﴿164﴾
(ای رسول ما، مشرکان را بگو که فرشتگان میگویند) هیچ کس از ما فرشتگان نیست جز آنکه او را (در بندگی حق) مقامی معین است. (164)
وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ ﴿165﴾
و همه (به فرمان خدا) نیکو صف آراستهایم. (165)
وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ ﴿166﴾
و دایم به تسبیح و ستایش او مشغولیم. (166)
وَإِنْ کَانُوا لَیَقُولُونَ ﴿167﴾
و همانا کافران میگفتند. (167)
لَوْ أَنَّ عِنْدَنَا ذِکْرًا مِنَ الْأَوَّلِینَ ﴿168﴾
که اگر نزد ما کتابی از رسولان پیشین بود. (168)
لَکُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ﴿169﴾
ما هم البته از بندگان برگزیده خدا میبودیم. (169)
فَکَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ ﴿170﴾
و (دروغ میگفتند، زیرا آن قرآن بزرگ خدا آمد و) به آن کافر شدند و به زودی (کیفر خود را) خواهند دانست. (170)
وَلَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِینَ ﴿171﴾
و همانا عهد ما در باره بندگانی که به رسالت فرستادیم (چنین در علم ازلی) سبقت گرفته است. (171)
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ ﴿172﴾
که البته آنها (بر کافران) فتح و فیروزی یابند. (172)
وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ ﴿173﴾
و همیشه سپاه ما (بر دشمن) غالبند. (173)
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِینٍ ﴿174﴾
پس اینک روی از آنها بگردان تا به وقتی معیّن. (174)
وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ یُبْصِرُونَ ﴿175﴾
و (عذاب دنیا و آخرت) آنها را به چشم ببین که آنها هم به زودی (فتح و فیروزی تو را) خواهند دید. (175)
أَفَبِعَذَابِنَا یَسْتَعْجِلُونَ ﴿176﴾
آیا کافران (به تمسخر، از تو) عذاب ما را با تعجیل میطلبند؟ (176)
فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنْذَرِینَ ﴿177﴾
(بدانند که) چون عذاب قهر الهی پیرامون دیارشان فرود آید (بر آن کافران شبی بگذرد که) صبح بسیار بدی خواهند داشت. (177)
وَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِینٍ ﴿178﴾
اینک روی از آنها بگردان تا به وقتی معین. (178)
وَأَبْصِرْ فَسَوْفَ یُبْصِرُونَ ﴿179﴾
و (عذاب و ذلّت آنها را) به چشم ببین که آنها هم به زودی (فتح و فیروزی تو را) خواهند دید. (179)
سُبْحَانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ ﴿180﴾
پاک و منزه است پروردگار تو که خدایی مقتدر و بیهمتاست و از توصیف (جاهلانه) خلق مبرّاست. (180)
وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ ﴿181﴾
و سلام و تحیت الهی بر رسولان گرامی او باد. (181)
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿182﴾
و ستایش مخصوص خداست که آفریننده جهانها و جهانیان است. (182)