- 1439
- 1000
- 1000
- 1000
سبک شناسی در هنر تلاوت قرآن کریم
جلسه دوم، به کارشناسی استاد غلامرضا شاه میوه
در این برنامه قصد داریم تا در خصوص تقسیماتی که در حوزه سبک ها وجود دارد و اهمیت آنها که سبب دستیابی به یک تقسیم بندی درست می شود، صحبت کنیم.
از آنجا که مصری ها علاقمند به تلاوت قرآن هستند، شنونده های حرفه ای هنر تلاوت در این کشور از قدیم الایام علاقمند به طبقه بندی قراء بر اساس صدای آنها بودند و آنها را به صدای نقرهای، صدای طلایی، صدای تعبیر کننده، صدای ملکوتی و .... تقسیم می کردند.
طبقه بندی مشهوری که در این زمینه وجود دارد، مربوط به استاد مرحوم هلباوی است. ایشان فرمودند که در مصر قراء را به 4 گروه تقسیم می کنیم.
گروه اول قراء کلاسیک که معمولا در تلاوتهای خود به اجرای کامل مقامات پرداخته و شیوه قرارجواب و جواب جواب را در مقامات مورد استفاده قرار می دهند که از جمله آنها استاد مرحوم مصطفی اسماعیل و مرحوم شحات انور هستند.
گروه دوم قراء شعبی یا مردمی که بیشتر صدای آنها مورد استتقابل مردم واقع می شود. چون دارای نفسهای بلند هستند و لحن های ساده تری می خوانند که قابل فهم تر برای مردم عادی است و از جمله آنها می توان به استاد مرحوم عبدالباسط و مرحوم طبلاوی اشاره کرد.
گروه سوم قراء مدرن که در این گروه قراء هیچ تقیدی به اجرای کامل مقام ها نداشته وهر لحظه ممکن است قاری تصمیم بگیرد از مقامی به مقام دیگر برود. این تغییر و تحولات و مدلاسیونها دائما اتفاق میافتد که از جمله آنها می توانیم به عبدالفتاح شعشاعی و محمد عبدالعزیز حصان اشاره کنیم.
گروه چهارم گروه غنواتیها (قراء غنواتی) هستند که از کلمه غنا گرفته شده است. از دیدگاه ایشان بسیاری از قراء مصری احکام تلاوت را قربانی نغمات و موسیقی تلاوت نموده و به هر قیمتی می خوانند. ملودی هایی که ازقبل ساخته اند و طراحی کردند، روی آیات پیاده نموده و در این پیادهسازی ملودیها، بعضا دچار اشکالاتی در حوزه احکام تلاوت، تجوید و ... می شوند. این قراء با وجود اینکه طرفداران خاصی در کشور مصر دارند، به هیچ عنوان مورد تأیید خواص نیستند و از جمله آنها می توان به محمود شحات اشاره نمود.
طبقه بندی مرحوم هلباوی یکی از طبقه بندی های مشهور کشور مصر است. اما سبک های دیگری در کتب مربوطه شامل سبکهای اصلی، مستقل و متأثر وجود دارد که با توجه به محتوای درون سبکی به این سه بخش تقسیم شده اند.
سبک های اصلی آنقدر از غنای لحنی برخوردارند که هیچ قاری قبل از آن سبک، دنباله رو آن سبک نبوده و چنین سبکی را ارائه ننموده است. از جهتی نیز این سبک ها به قدری قوی و مؤثر بودند که روی دوره های بعدی خود تأثیر گذاشتند. از جمله قراء معروف پیرو این سبک می توان به مرحوم مصطفی اسماعیل و مرحوم محمد رفعت اشاره نمود.
سبکهای مستقل هرچند در حوزه تأثیرگذاری روی سبکهای بعدی خود، خیلی مؤثر نبودند، در عین حال سبک مستقلی به حساب می آیند و مشابه آن سبک را درقبل و بعد نمیبینیم. اما اشکالی که به این سبک ها وارد است، این است که این سبکها دیگر نمیتوانند دنباله رو داشته باشند و زمانی که قاری پیرو این سبک از دنیا رفت، آن سبک متوقف می شود. از جمله قاریان پیرو این سبک عبدالعزیزعلی فرج و محمود علی الحکم هستند.
سبک های متأثر نیز در عین حال که دارای استقلال نسبی هستند، مشابهت های زیادی با سبک های دوره های پیش از خود دارند. استاد کامل یوسف بهتیمی یا شحات محمد انور از پیروان سبک های متأثر هستند. این تأثر می تواند از قراء قبل از خودشان نشأت گرفته باشد و هم می توان از مکتب منطقه ای یا جغرافیایی خودشان صورت گرفته باشد.
طبقه بندی دیگری که در برخی از صحبت های منتقدان هنر تلاوت یا مقامات کشورهای عربی وجود دارد، طبقه بندی بر اساس حیات یک سبک است که در این طبقه بندی، سبک ها به سه قسمت زنده، مرده و فرسوده تقسیم می شوند.
دسته اول سبکهای فرازمانی هستند که گذر ایام هیچ تأثیری روی اقبال عمومی نسبت به آن سبک ها نداشته وهمچنان این سبک ها در جهان اسلام مورد توجه هستند. این سبکها طرفداران خاص خود مثل استاد منشاوی را دارند.
دسته دوم سبکهای مرده که مشمول گذر زمان بوده و به مرور طرفداران خود را از دست می دهند و مخاطب جدید ندارند. از جمله قاریان این سبک محمد سلامه و علی محمود هستند.
دسته سوم نیز سبکهای فرسوده یا پی که با وجود اقبال عمومی، از دوران اوج خود فاصله گرفتهاند و همچون گذشته ازآنها استقبال نمی شود. محمد رفعت و ابوالعینین شعیشع از طرفداران این دسته هستند.
اینها تماما طبقه بندی هایی است که از سوی منتقدین ارائه شده است و معیارهای آنها ثابت نیست که بتوانیم همه را سنجیده و مقایسه کنیم. متفاوت بودن ملاکها معتبر بودن این تقسیمات را زیر سؤال می برد، اما ذهنیت مخاطب را برای طبقه بندی بعدی آماده مینماید.
در این برنامه قصد داریم تا در خصوص تقسیماتی که در حوزه سبک ها وجود دارد و اهمیت آنها که سبب دستیابی به یک تقسیم بندی درست می شود، صحبت کنیم.
از آنجا که مصری ها علاقمند به تلاوت قرآن هستند، شنونده های حرفه ای هنر تلاوت در این کشور از قدیم الایام علاقمند به طبقه بندی قراء بر اساس صدای آنها بودند و آنها را به صدای نقرهای، صدای طلایی، صدای تعبیر کننده، صدای ملکوتی و .... تقسیم می کردند.
طبقه بندی مشهوری که در این زمینه وجود دارد، مربوط به استاد مرحوم هلباوی است. ایشان فرمودند که در مصر قراء را به 4 گروه تقسیم می کنیم.
گروه اول قراء کلاسیک که معمولا در تلاوتهای خود به اجرای کامل مقامات پرداخته و شیوه قرارجواب و جواب جواب را در مقامات مورد استفاده قرار می دهند که از جمله آنها استاد مرحوم مصطفی اسماعیل و مرحوم شحات انور هستند.
گروه دوم قراء شعبی یا مردمی که بیشتر صدای آنها مورد استتقابل مردم واقع می شود. چون دارای نفسهای بلند هستند و لحن های ساده تری می خوانند که قابل فهم تر برای مردم عادی است و از جمله آنها می توان به استاد مرحوم عبدالباسط و مرحوم طبلاوی اشاره کرد.
گروه سوم قراء مدرن که در این گروه قراء هیچ تقیدی به اجرای کامل مقام ها نداشته وهر لحظه ممکن است قاری تصمیم بگیرد از مقامی به مقام دیگر برود. این تغییر و تحولات و مدلاسیونها دائما اتفاق میافتد که از جمله آنها می توانیم به عبدالفتاح شعشاعی و محمد عبدالعزیز حصان اشاره کنیم.
گروه چهارم گروه غنواتیها (قراء غنواتی) هستند که از کلمه غنا گرفته شده است. از دیدگاه ایشان بسیاری از قراء مصری احکام تلاوت را قربانی نغمات و موسیقی تلاوت نموده و به هر قیمتی می خوانند. ملودی هایی که ازقبل ساخته اند و طراحی کردند، روی آیات پیاده نموده و در این پیادهسازی ملودیها، بعضا دچار اشکالاتی در حوزه احکام تلاوت، تجوید و ... می شوند. این قراء با وجود اینکه طرفداران خاصی در کشور مصر دارند، به هیچ عنوان مورد تأیید خواص نیستند و از جمله آنها می توان به محمود شحات اشاره نمود.
طبقه بندی مرحوم هلباوی یکی از طبقه بندی های مشهور کشور مصر است. اما سبک های دیگری در کتب مربوطه شامل سبکهای اصلی، مستقل و متأثر وجود دارد که با توجه به محتوای درون سبکی به این سه بخش تقسیم شده اند.
سبک های اصلی آنقدر از غنای لحنی برخوردارند که هیچ قاری قبل از آن سبک، دنباله رو آن سبک نبوده و چنین سبکی را ارائه ننموده است. از جهتی نیز این سبک ها به قدری قوی و مؤثر بودند که روی دوره های بعدی خود تأثیر گذاشتند. از جمله قراء معروف پیرو این سبک می توان به مرحوم مصطفی اسماعیل و مرحوم محمد رفعت اشاره نمود.
سبکهای مستقل هرچند در حوزه تأثیرگذاری روی سبکهای بعدی خود، خیلی مؤثر نبودند، در عین حال سبک مستقلی به حساب می آیند و مشابه آن سبک را درقبل و بعد نمیبینیم. اما اشکالی که به این سبک ها وارد است، این است که این سبکها دیگر نمیتوانند دنباله رو داشته باشند و زمانی که قاری پیرو این سبک از دنیا رفت، آن سبک متوقف می شود. از جمله قاریان پیرو این سبک عبدالعزیزعلی فرج و محمود علی الحکم هستند.
سبک های متأثر نیز در عین حال که دارای استقلال نسبی هستند، مشابهت های زیادی با سبک های دوره های پیش از خود دارند. استاد کامل یوسف بهتیمی یا شحات محمد انور از پیروان سبک های متأثر هستند. این تأثر می تواند از قراء قبل از خودشان نشأت گرفته باشد و هم می توان از مکتب منطقه ای یا جغرافیایی خودشان صورت گرفته باشد.
طبقه بندی دیگری که در برخی از صحبت های منتقدان هنر تلاوت یا مقامات کشورهای عربی وجود دارد، طبقه بندی بر اساس حیات یک سبک است که در این طبقه بندی، سبک ها به سه قسمت زنده، مرده و فرسوده تقسیم می شوند.
دسته اول سبکهای فرازمانی هستند که گذر ایام هیچ تأثیری روی اقبال عمومی نسبت به آن سبک ها نداشته وهمچنان این سبک ها در جهان اسلام مورد توجه هستند. این سبکها طرفداران خاص خود مثل استاد منشاوی را دارند.
دسته دوم سبکهای مرده که مشمول گذر زمان بوده و به مرور طرفداران خود را از دست می دهند و مخاطب جدید ندارند. از جمله قاریان این سبک محمد سلامه و علی محمود هستند.
دسته سوم نیز سبکهای فرسوده یا پی که با وجود اقبال عمومی، از دوران اوج خود فاصله گرفتهاند و همچون گذشته ازآنها استقبال نمی شود. محمد رفعت و ابوالعینین شعیشع از طرفداران این دسته هستند.
اینها تماما طبقه بندی هایی است که از سوی منتقدین ارائه شده است و معیارهای آنها ثابت نیست که بتوانیم همه را سنجیده و مقایسه کنیم. متفاوت بودن ملاکها معتبر بودن این تقسیمات را زیر سؤال می برد، اما ذهنیت مخاطب را برای طبقه بندی بعدی آماده مینماید.