- 253
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت تحقیق محمد عمران سوره قیامه، فجر
تلاوت تحقیق محمد عمران
سوره 75: القیامة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ ﴿1﴾
سوگند به روز قیامت. (1)
وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿2﴾
و سوگند به نفس لوامه، وجدان بیدار و ملامتگر، (که رستاخیز حق است). (2)
أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿3﴾
آیا انسان میپندارد که استخوانهای او را جمع نخواهیم کرد؟ (3)
بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَنْ نُسَوِّیَ بَنَانَهُ ﴿4﴾
آری قادریم که (حتی خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتب کنیم. (4)
بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿5﴾
(انسان شک در معاد ندارد) بلکه او میخواهد (آزاد باشد و) مادام العمر گناه کند. (5)
یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ ﴿6﴾
(لذا) میپرسد قیامت کی خواهد آمد. (6)
فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿7﴾
در آن هنگام چشمها از شدت وحشت به گردش در میآید. (7)
وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿8﴾
و ماه بینور گردد. (8)
وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿9﴾
و خورشید و ماه یکجا جمع شوند. (9)
یَقُولُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ ﴿10﴾
آن روز انسان میگوید: را فرار کجاست ؟ (10)
کَلَّا لَا وَزَرَ ﴿11﴾
هرگز چنین نیست، راه فرار و پناهگاهی وجود ندارد. (11)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿12﴾
و قرارگاه نهائی تنها به سوی پروردگار تو است. (12)
یُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿13﴾
و در آن روز انسان را از تمام کارهائی که از پیش یا پس فرستاده، آگاه میکنند. (13)
بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ ﴿14﴾
بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است. (14)
وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ ﴿15﴾
هر چند (در ظاهر) برای خود عذرهائی بتراشد. (15)
لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿16﴾
زبانت را به خاطر عجله برای خواندن آن (قرآن) حرکت مده. (16)
إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿17﴾
چرا که جمع و خواندن آن بر عهده ماست. (17)
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿18﴾
و هنگامی که ما آن را خواندیم از آن پیروی کن. (18)
ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ ﴿19﴾
سپس بیان (و توضیح) آن نیز بر عهده ماست. (19)
کَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿20﴾
چنین نیست که شما میپندارید (و دلایل معاد را مخفی میشمرید) بلکه شما دنیای زودگذر را دوست دارید (و هوسرانی بیقید و شرط را). (20)
وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ﴿21﴾
و آخرت را رها میکنید. (21)
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿22﴾
در آن روز صورتهائی شاداب و مسرور است. (22)
إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿23﴾
و به پروردگارش مینگرد! (23)
وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿24﴾
و در آن روز صورتهائی درهم کشیده است. (24)
تَظُنُّ أَنْ یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿25﴾
زیرا میداند عذابی در مورد او انجام میشود که پشت را درهم میشکند! (25)
کَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِیَ ﴿26﴾
چنین نیست، او هرگز ایمان نمیآورد تا جان به گلوگاهش رسد. (26)
وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ ﴿27﴾
و گفته شود: آیا کسی هست که این بیمار را از مرگ نجات دهد؟! (27)
وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿28﴾
و یقین به فراق از دنیا پیدا کند. (28)
وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿29﴾
و ساق پاها (از شدت جان دادن) به هم میپیچید. (29)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿30﴾
(آری) در آن روز مسیر همه به سوی (دادگاه) پروردگارت خواهد بود. (30)
فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى ﴿31﴾
او هرگز ایمان نیاورد و نماز نخواند (31)
وَلَکِنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿32﴾
بلکه تکذیب کرد، و روی گردان شد. (32)
ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى ﴿33﴾
سپس به سوی خانواده خود بازگشت در حالی که متکبرانه قدم بر میداشت. (33)
أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿34﴾
عذاب الهی برای تو شایسته تر است، شایسته تر! (34)
ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿35﴾
سپس عذاب الهی برای تو شایسته تر است، شایسته تر! (35)
أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى ﴿36﴾
آیا انسان گمان میکند بیهوده و بیهدف رها میشود؟ (36)
أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَى ﴿37﴾
آیا او نطفه ای از منی که در رحم ریخته میشود نبود؟ (37)
ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿38﴾
سپس به صورت خون بسته در آمد، و او را آفرید و موزون ساخت ؟ (38)
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ﴿39﴾
و از او دو زوج مذکر و مؤ نث آفرید. (39)
أَلَیْسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتَى ﴿40﴾
آیا چنین کسی قادر نیست که مردگان را زنده کند؟! (40)
سوره 89: الفجر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالْفَجْرِ ﴿1﴾
به سپیده دم سوگند. (1)
وَلَیَالٍ عَشْرٍ ﴿2﴾
و به شبهای دهگانه. (2)
وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ﴿3﴾
و به زوج و فرد. (3)
وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ ﴿4﴾
و به شب هنگامی که (به سوی روشنایی روز) حرکت میکند سوگند (که پروردگارت در کمین ظالمان است). (4)
هَلْ فِی ذَلِکَ قَسَمٌ لِذِی حِجْرٍ ﴿5﴾
آیا در آنچه گفته شد سوگند مهمی برای صاحبان خرد نیست؟! (5)
أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ ﴿6﴾
آیا ندیدی پروردگارت به قوم عاد چه کرد؟ (6)
إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ ﴿7﴾
و با آن شهر «ارم» با عظمت. (7)
الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلَادِ ﴿8﴾
همان شهری که نظیرش در بلاد آفریده نشده بود. (8)
وَثَمُودَ الَّذِینَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ ﴿9﴾
و قوم ثمود که صخره های عظیم را از دره میبریدند (و از آن خانه و کاخ میساختند). (9)
وَفِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتَادِ ﴿10﴾
و فرعونی که قدرتمند و شکنجه گر بود. (10)
الَّذِینَ طَغَوْا فِی الْبِلَادِ ﴿11﴾
همان اقوامی که در شهرها طغیان کردند. (11)
فَأَکْثَرُوا فِیهَا الْفَسَادَ ﴿12﴾
و فساد فراوان در آنها ببار آوردند. (12)
فَصَبَّ عَلَیْهِمْ رَبُّکَ سَوْطَ عَذَابٍ ﴿13﴾
لذا خداوند تازیانه عذاب را بر آنها فرو ریخت. (13)
إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ ﴿14﴾
مسلما پروردگار تو در کمینگاه است. (14)
فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ ﴿15﴾
اما انسان هنگامی که خداوند او را برای آزمایش اکرام میکند و نعمت میبخشد (مغرور میشود و) میگوید: پروردگارم مرا گرامی داشته! (15)
وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ ﴿16﴾
و اما هنگامی که برای امتحان روزی را بر او تنگ بگیرد ماءیوس میشود و میگوید پروردگارم مرا خوار کرده! (16)
کَلَّا بَلْ لَا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ ﴿17﴾
چنان نیست که شما خیال میکنید، بلکه شما یتیمان را گرامی نمیدارید. (17)
وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ ﴿18﴾
و یکدیگر را بر اطعام مستمندان تشویق نمیکند. (18)
وَتَأْکُلُونَ التُّرَاثَ أَکْلًا لَمًّا ﴿19﴾
و میراث را (از طریق مشروع و نامشروع) جمع کرده میخورید. (19)
وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا ﴿20﴾
و مال و ثروت را بسیار دوست میدارید. (20)
کَلَّا إِذَا دُکَّتِ الْأَرْضُ دَکًّا دَکًّا ﴿21﴾
چنان نیست که آنها خیال میکنند، در آن هنگام که زمین سخت درهم کوبیده شود. (21)
وَجَاءَ رَبُّکَ وَالْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا ﴿22﴾
و فرمان پروردگارت فرا رسد و فرشتگان صف در صف حاضر شوند. (22)
وَجِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّکْرَى ﴿23﴾
و در آن روز جهنم را حاضر کنند (آری) در آن روز انسان متذکر میشود، اما چه فایده که این تذکر برای او سودی ندارد. (23)
یَقُولُ یَا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیَاتِی ﴿24﴾
می گوید: ایکاش برای این زندگی چیزی فرستاده بودم. (24)
فَیَوْمَئِذٍ لَا یُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ ﴿25﴾
در آن روز هیچکس عذابی همانند عذاب او نمیکند. (25)
وَلَا یُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ ﴿26﴾
و هیچکس همچون او کسی را به بند نمیکشد. (26)
یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿27﴾
تو ای روح آرام یافته! (27)
ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً ﴿28﴾
به سوی پروردگارت بازگرد در حالی هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است. (28)
فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ﴿29﴾
و در سلک بندگانم داخل شو. (29)
وَادْخُلِی جَنَّتِی ﴿30﴾
و در بهشتم ورود کن. (30)
سوره 75: القیامة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ ﴿1﴾
سوگند به روز قیامت. (1)
وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿2﴾
و سوگند به نفس لوامه، وجدان بیدار و ملامتگر، (که رستاخیز حق است). (2)
أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿3﴾
آیا انسان میپندارد که استخوانهای او را جمع نخواهیم کرد؟ (3)
بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَنْ نُسَوِّیَ بَنَانَهُ ﴿4﴾
آری قادریم که (حتی خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتب کنیم. (4)
بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿5﴾
(انسان شک در معاد ندارد) بلکه او میخواهد (آزاد باشد و) مادام العمر گناه کند. (5)
یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ ﴿6﴾
(لذا) میپرسد قیامت کی خواهد آمد. (6)
فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿7﴾
در آن هنگام چشمها از شدت وحشت به گردش در میآید. (7)
وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿8﴾
و ماه بینور گردد. (8)
وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿9﴾
و خورشید و ماه یکجا جمع شوند. (9)
یَقُولُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ ﴿10﴾
آن روز انسان میگوید: را فرار کجاست ؟ (10)
کَلَّا لَا وَزَرَ ﴿11﴾
هرگز چنین نیست، راه فرار و پناهگاهی وجود ندارد. (11)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿12﴾
و قرارگاه نهائی تنها به سوی پروردگار تو است. (12)
یُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿13﴾
و در آن روز انسان را از تمام کارهائی که از پیش یا پس فرستاده، آگاه میکنند. (13)
بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ ﴿14﴾
بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است. (14)
وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ ﴿15﴾
هر چند (در ظاهر) برای خود عذرهائی بتراشد. (15)
لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿16﴾
زبانت را به خاطر عجله برای خواندن آن (قرآن) حرکت مده. (16)
إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿17﴾
چرا که جمع و خواندن آن بر عهده ماست. (17)
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿18﴾
و هنگامی که ما آن را خواندیم از آن پیروی کن. (18)
ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ ﴿19﴾
سپس بیان (و توضیح) آن نیز بر عهده ماست. (19)
کَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿20﴾
چنین نیست که شما میپندارید (و دلایل معاد را مخفی میشمرید) بلکه شما دنیای زودگذر را دوست دارید (و هوسرانی بیقید و شرط را). (20)
وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ﴿21﴾
و آخرت را رها میکنید. (21)
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿22﴾
در آن روز صورتهائی شاداب و مسرور است. (22)
إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿23﴾
و به پروردگارش مینگرد! (23)
وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿24﴾
و در آن روز صورتهائی درهم کشیده است. (24)
تَظُنُّ أَنْ یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿25﴾
زیرا میداند عذابی در مورد او انجام میشود که پشت را درهم میشکند! (25)
کَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِیَ ﴿26﴾
چنین نیست، او هرگز ایمان نمیآورد تا جان به گلوگاهش رسد. (26)
وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ ﴿27﴾
و گفته شود: آیا کسی هست که این بیمار را از مرگ نجات دهد؟! (27)
وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿28﴾
و یقین به فراق از دنیا پیدا کند. (28)
وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿29﴾
و ساق پاها (از شدت جان دادن) به هم میپیچید. (29)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿30﴾
(آری) در آن روز مسیر همه به سوی (دادگاه) پروردگارت خواهد بود. (30)
فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى ﴿31﴾
او هرگز ایمان نیاورد و نماز نخواند (31)
وَلَکِنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿32﴾
بلکه تکذیب کرد، و روی گردان شد. (32)
ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى ﴿33﴾
سپس به سوی خانواده خود بازگشت در حالی که متکبرانه قدم بر میداشت. (33)
أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿34﴾
عذاب الهی برای تو شایسته تر است، شایسته تر! (34)
ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿35﴾
سپس عذاب الهی برای تو شایسته تر است، شایسته تر! (35)
أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى ﴿36﴾
آیا انسان گمان میکند بیهوده و بیهدف رها میشود؟ (36)
أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَى ﴿37﴾
آیا او نطفه ای از منی که در رحم ریخته میشود نبود؟ (37)
ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿38﴾
سپس به صورت خون بسته در آمد، و او را آفرید و موزون ساخت ؟ (38)
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ﴿39﴾
و از او دو زوج مذکر و مؤ نث آفرید. (39)
أَلَیْسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتَى ﴿40﴾
آیا چنین کسی قادر نیست که مردگان را زنده کند؟! (40)
سوره 89: الفجر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالْفَجْرِ ﴿1﴾
به سپیده دم سوگند. (1)
وَلَیَالٍ عَشْرٍ ﴿2﴾
و به شبهای دهگانه. (2)
وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ﴿3﴾
و به زوج و فرد. (3)
وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ ﴿4﴾
و به شب هنگامی که (به سوی روشنایی روز) حرکت میکند سوگند (که پروردگارت در کمین ظالمان است). (4)
هَلْ فِی ذَلِکَ قَسَمٌ لِذِی حِجْرٍ ﴿5﴾
آیا در آنچه گفته شد سوگند مهمی برای صاحبان خرد نیست؟! (5)
أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ ﴿6﴾
آیا ندیدی پروردگارت به قوم عاد چه کرد؟ (6)
إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ ﴿7﴾
و با آن شهر «ارم» با عظمت. (7)
الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلَادِ ﴿8﴾
همان شهری که نظیرش در بلاد آفریده نشده بود. (8)
وَثَمُودَ الَّذِینَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ ﴿9﴾
و قوم ثمود که صخره های عظیم را از دره میبریدند (و از آن خانه و کاخ میساختند). (9)
وَفِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتَادِ ﴿10﴾
و فرعونی که قدرتمند و شکنجه گر بود. (10)
الَّذِینَ طَغَوْا فِی الْبِلَادِ ﴿11﴾
همان اقوامی که در شهرها طغیان کردند. (11)
فَأَکْثَرُوا فِیهَا الْفَسَادَ ﴿12﴾
و فساد فراوان در آنها ببار آوردند. (12)
فَصَبَّ عَلَیْهِمْ رَبُّکَ سَوْطَ عَذَابٍ ﴿13﴾
لذا خداوند تازیانه عذاب را بر آنها فرو ریخت. (13)
إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ ﴿14﴾
مسلما پروردگار تو در کمینگاه است. (14)
فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ ﴿15﴾
اما انسان هنگامی که خداوند او را برای آزمایش اکرام میکند و نعمت میبخشد (مغرور میشود و) میگوید: پروردگارم مرا گرامی داشته! (15)
وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ ﴿16﴾
و اما هنگامی که برای امتحان روزی را بر او تنگ بگیرد ماءیوس میشود و میگوید پروردگارم مرا خوار کرده! (16)
کَلَّا بَلْ لَا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ ﴿17﴾
چنان نیست که شما خیال میکنید، بلکه شما یتیمان را گرامی نمیدارید. (17)
وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ ﴿18﴾
و یکدیگر را بر اطعام مستمندان تشویق نمیکند. (18)
وَتَأْکُلُونَ التُّرَاثَ أَکْلًا لَمًّا ﴿19﴾
و میراث را (از طریق مشروع و نامشروع) جمع کرده میخورید. (19)
وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا ﴿20﴾
و مال و ثروت را بسیار دوست میدارید. (20)
کَلَّا إِذَا دُکَّتِ الْأَرْضُ دَکًّا دَکًّا ﴿21﴾
چنان نیست که آنها خیال میکنند، در آن هنگام که زمین سخت درهم کوبیده شود. (21)
وَجَاءَ رَبُّکَ وَالْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا ﴿22﴾
و فرمان پروردگارت فرا رسد و فرشتگان صف در صف حاضر شوند. (22)
وَجِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّکْرَى ﴿23﴾
و در آن روز جهنم را حاضر کنند (آری) در آن روز انسان متذکر میشود، اما چه فایده که این تذکر برای او سودی ندارد. (23)
یَقُولُ یَا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیَاتِی ﴿24﴾
می گوید: ایکاش برای این زندگی چیزی فرستاده بودم. (24)
فَیَوْمَئِذٍ لَا یُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ ﴿25﴾
در آن روز هیچکس عذابی همانند عذاب او نمیکند. (25)
وَلَا یُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ ﴿26﴾
و هیچکس همچون او کسی را به بند نمیکشد. (26)
یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿27﴾
تو ای روح آرام یافته! (27)
ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً ﴿28﴾
به سوی پروردگارت بازگرد در حالی هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است. (28)
فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ﴿29﴾
و در سلک بندگانم داخل شو. (29)
وَادْخُلِی جَنَّتِی ﴿30﴾
و در بهشتم ورود کن. (30)