- 787
- 1000
- 1000
- 1000
قسمت 20 - توصیه پیامبر به امام علی برای حفظ
در این برنامه حجه الاسلام والمسلمین محمد حاج ابوالقاسم به توضیحاتی در مورد توصیه پیامبر به علی برای حفظ می پردازد.
سفارش ها و توصیه های پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره قرآن و ویژگی های منحصر به فرد قرآن باعث شد تا قرآن در سراسر زندگی مردم راه یابد، به ویژه اینکه مسلمانان در عصر پیامبر (صلی الله و آله و سلم) کتابی غیر از قرآن نداشتند و قرائت و حفظ و تعلیم، اختصاص به آن داشت. حفط قرآن حتی بعد از پیدایش صنعت چاپ هم موقعیت و جایگاه خود را حفظ کرد و همواره به عنوان یک سنت و عبادت بزرگ، در میان مسلمین مطرح بود. قرآن نیز به زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) در مورد حفظ و یادآوری قرآن در یک جا توصیه کرده است.
(( آنچه از آیات الهی و حکمت که در خانه های شما تلاوت می شود را به خاطر بسپارید، همانا خداوند نسبت به شما لطف دارد و هم از اعمال شما و کردارتان با خبر و آگاه است.)) طبق نظر عده ای از مفسرین منظور از ذکر در این آیه به معنی حفظ و به خاطر سپردن است، که خداوند بعد از وظایف متعددی که به همسران پیامبر (صلی الله علیه واله و سلم) گوشزد می کند به آنان توصیه می کند که آیات قرآن را حفط کنید تا به واسطه قرآن پیام آن را فرا بگیرید.
پیامبر اسلام در چهل سالگی به مقام نبوت رسید و قرآن در طی بیست و سه سال بر قلب مبارک وی فرود آمد؛ در این مدت، صحابه به سفارس آن حضرت در نگهداری آیات الهی می کوشیدند، آنان آیات را بر پوست و استخوان های شانه و دنده حیوانات، چوب های درخت خرما و سنگ های سفید پهن، کاغذ و غیره می نگاشتند و برای برخورداری از پاداش معنوی قرآن حفظ می کردند و به خاطر می سپردند. حفظ قرآن از روزهای نخستین نزول وحی آغاز شد، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خود نخستین حافظ قرآن به شمار می رفت برای فرا گرفتن و از خاطر نبردن آن بسیار تلاش و کوشش می کرد: ابن عباس می گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به سبب عشق شدیدی که به دریافت و حفظ قرآن داشت هنگامی که پیک وحی آیات را بر او می خواند، همراه وی زبانش را حرکت می داد و شتاب می کرد تا آنچه می شوند را فراموش نکند، خداوند او را از این کار باز داشت و فرمود: ما آن را برایت جمع می کنیم.
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (ما قرآن را نازل کردیم و خود نیز از آن حفاظت می کنیم) "حجر : 9" حضرت برای اطمینان کامل از محفوظات خویش آنها را بر فرشته وحی عرضه می کرد. پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله و سلم) به من فرمود: از آیات قرآن کریم تلاوت کن! گفتم: قرآن بر شما نازل شده من آن را بخوانم؟ فرمود: آری، دوست دارم قرآن را از دیگری نیز بشنوم. من سوره نساء را تلاوت کردم تا رسیدم به آیه چها و یکم و آن را نیز خواندم: فَکَیْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَجِئْنَا بِکَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِیدًا «پس چگونه است، آن روز که برای هر امتی گواهی (از خودشان) بیاوریم و تو را نیز برآنان (مسلمانان) گواه آوریم؟» اشک از چشمان حضرت جاری شد و فرمود: برای من کافی است. اصحاب و یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که او را بسیار دوست می داشتند و برای رضایت و خشنودی وی از جان و مال خویش می گذشتند. آنان وقتی آیه یا سوره ای را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می شنیدند، چندین بار به حضرت مراجعه کرده، آنچه به خاطر سپرده بودند را بر وی عرضه می کردند تا حفظ آنها را تأیید و تقریر نماید.
در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بسیاری از اصحاب، حافظ سوره هایی از قرآن بودند و شمار کسانی که آیاتی از قرآن را از حفظ نباشند بسیار اندک بود. عبادةبن صامت می گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هر مرد مهاجر را به یکی از ما می سپرد تا به وی قرآن بیاموزیم، در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تلاوت قرآن چنان بلند بود که حضرت دستور داد صدا ها را پایین آورند تا موجب اشتباه نگردد گاهی اهتمام در حفظ قرآن چنان بالا می گرفت که برای اسقاط یا ثبت یک حرف میان صحابه نزاع و درگیری پیش می آمد. تعداد حافظ قرآن بسیار بود، و بنابر یک نقلی لااقل 140 نفر در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حافظ قرآن بودند گرچه جمعی از آنها از شهرت و اعتبار بیشتری برخوردار بودند. سیوطی می نویسد: چند تن از صحابه که به تعلیم قرائت و حفظ آن شهرت داشتند عبارتند از: علی (علیه السلام)، ابّی بن کعب، زید بن ثابت، ابوالدرداء، عبدالله ین مسعود و ابو موسی اشعری.
در آن عصر، زنان نیز پای به پای مردان در عرصه تلاوت و حفظ قرآن تلاش می کردند، چنانکه نام های برخی از آنها مثل: ام سلمه، ام ورقه بنت عبدالله بن حارث نیز در میان حافظان به چشم می خورد. در حادثه حدیبیه، چهارمین و آخرین نماینده قریش (عروة بن مسعود ثقفی) برای گفتگو نزد پیامبر آمد. او هنگام مذاکره به ساحت حضرت جسارت کرد، او این طور وانمود می کرد که یاران حضرت در آینده وی را رها می کنند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای اینکه پاسخی دندان شکن به تهدید عروه دهد، برخواست و وضو گرفت، عروه با چشم خود دید که یاران رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) نگذاشتند، قطره ای از آب وضوی او به زمین بریزید.
بنابراین به محفل قریش رفت، جریان ملاقات و هدف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به سران قری رسانید و گفت: من شاهان بزرگ را دیده ام، قدرت های بزرگی مانند قدرت کسرا، قیصر روم و سلطان حبشه را مشاهد کرده ام، ولی موقعیت هیچ کدام مانند محمد نبود، من با دیدگان خود دیدم که یارانش نگذاشتند، قطره آبی از وضوی او به زمین بریزد و برای تبرک آن را تقسیم کردند، اگر مویی از محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بیفتد، بی درنگ آن را بر می دارند. ام ورقه در شمار زنانی بود که قرآن را حفظ می کرده است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هر وقت که او را می دید، او را شهیده می خواند.
چون هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به جنگ بدر می ر فت ام ورقه از ایشان پرسید: اجازه می دهی من هم بیایم تا زخمی ها را مداوا و بیماران را پرستاری کنم، شاید خداوند مرا نیز فیض شهادت برساند، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: خدا شهادت را برای این فرد آماده کرده است، و او را شهید نامید. سپس رو کرد که خانه خود باز گردد. ام ورقه سرانجام در زمان خلیفه دوم به دست غلام و کنیز خود کشته شد.
سفارش ها و توصیه های پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره قرآن و ویژگی های منحصر به فرد قرآن باعث شد تا قرآن در سراسر زندگی مردم راه یابد، به ویژه اینکه مسلمانان در عصر پیامبر (صلی الله و آله و سلم) کتابی غیر از قرآن نداشتند و قرائت و حفظ و تعلیم، اختصاص به آن داشت. حفط قرآن حتی بعد از پیدایش صنعت چاپ هم موقعیت و جایگاه خود را حفظ کرد و همواره به عنوان یک سنت و عبادت بزرگ، در میان مسلمین مطرح بود. قرآن نیز به زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) در مورد حفظ و یادآوری قرآن در یک جا توصیه کرده است.
(( آنچه از آیات الهی و حکمت که در خانه های شما تلاوت می شود را به خاطر بسپارید، همانا خداوند نسبت به شما لطف دارد و هم از اعمال شما و کردارتان با خبر و آگاه است.)) طبق نظر عده ای از مفسرین منظور از ذکر در این آیه به معنی حفظ و به خاطر سپردن است، که خداوند بعد از وظایف متعددی که به همسران پیامبر (صلی الله علیه واله و سلم) گوشزد می کند به آنان توصیه می کند که آیات قرآن را حفط کنید تا به واسطه قرآن پیام آن را فرا بگیرید.
پیامبر اسلام در چهل سالگی به مقام نبوت رسید و قرآن در طی بیست و سه سال بر قلب مبارک وی فرود آمد؛ در این مدت، صحابه به سفارس آن حضرت در نگهداری آیات الهی می کوشیدند، آنان آیات را بر پوست و استخوان های شانه و دنده حیوانات، چوب های درخت خرما و سنگ های سفید پهن، کاغذ و غیره می نگاشتند و برای برخورداری از پاداش معنوی قرآن حفظ می کردند و به خاطر می سپردند. حفظ قرآن از روزهای نخستین نزول وحی آغاز شد، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خود نخستین حافظ قرآن به شمار می رفت برای فرا گرفتن و از خاطر نبردن آن بسیار تلاش و کوشش می کرد: ابن عباس می گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به سبب عشق شدیدی که به دریافت و حفظ قرآن داشت هنگامی که پیک وحی آیات را بر او می خواند، همراه وی زبانش را حرکت می داد و شتاب می کرد تا آنچه می شوند را فراموش نکند، خداوند او را از این کار باز داشت و فرمود: ما آن را برایت جمع می کنیم.
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (ما قرآن را نازل کردیم و خود نیز از آن حفاظت می کنیم) "حجر : 9" حضرت برای اطمینان کامل از محفوظات خویش آنها را بر فرشته وحی عرضه می کرد. پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله و سلم) به من فرمود: از آیات قرآن کریم تلاوت کن! گفتم: قرآن بر شما نازل شده من آن را بخوانم؟ فرمود: آری، دوست دارم قرآن را از دیگری نیز بشنوم. من سوره نساء را تلاوت کردم تا رسیدم به آیه چها و یکم و آن را نیز خواندم: فَکَیْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَجِئْنَا بِکَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِیدًا «پس چگونه است، آن روز که برای هر امتی گواهی (از خودشان) بیاوریم و تو را نیز برآنان (مسلمانان) گواه آوریم؟» اشک از چشمان حضرت جاری شد و فرمود: برای من کافی است. اصحاب و یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که او را بسیار دوست می داشتند و برای رضایت و خشنودی وی از جان و مال خویش می گذشتند. آنان وقتی آیه یا سوره ای را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می شنیدند، چندین بار به حضرت مراجعه کرده، آنچه به خاطر سپرده بودند را بر وی عرضه می کردند تا حفظ آنها را تأیید و تقریر نماید.
در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بسیاری از اصحاب، حافظ سوره هایی از قرآن بودند و شمار کسانی که آیاتی از قرآن را از حفظ نباشند بسیار اندک بود. عبادةبن صامت می گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هر مرد مهاجر را به یکی از ما می سپرد تا به وی قرآن بیاموزیم، در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تلاوت قرآن چنان بلند بود که حضرت دستور داد صدا ها را پایین آورند تا موجب اشتباه نگردد گاهی اهتمام در حفظ قرآن چنان بالا می گرفت که برای اسقاط یا ثبت یک حرف میان صحابه نزاع و درگیری پیش می آمد. تعداد حافظ قرآن بسیار بود، و بنابر یک نقلی لااقل 140 نفر در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حافظ قرآن بودند گرچه جمعی از آنها از شهرت و اعتبار بیشتری برخوردار بودند. سیوطی می نویسد: چند تن از صحابه که به تعلیم قرائت و حفظ آن شهرت داشتند عبارتند از: علی (علیه السلام)، ابّی بن کعب، زید بن ثابت، ابوالدرداء، عبدالله ین مسعود و ابو موسی اشعری.
در آن عصر، زنان نیز پای به پای مردان در عرصه تلاوت و حفظ قرآن تلاش می کردند، چنانکه نام های برخی از آنها مثل: ام سلمه، ام ورقه بنت عبدالله بن حارث نیز در میان حافظان به چشم می خورد. در حادثه حدیبیه، چهارمین و آخرین نماینده قریش (عروة بن مسعود ثقفی) برای گفتگو نزد پیامبر آمد. او هنگام مذاکره به ساحت حضرت جسارت کرد، او این طور وانمود می کرد که یاران حضرت در آینده وی را رها می کنند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای اینکه پاسخی دندان شکن به تهدید عروه دهد، برخواست و وضو گرفت، عروه با چشم خود دید که یاران رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) نگذاشتند، قطره ای از آب وضوی او به زمین بریزید.
بنابراین به محفل قریش رفت، جریان ملاقات و هدف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به سران قری رسانید و گفت: من شاهان بزرگ را دیده ام، قدرت های بزرگی مانند قدرت کسرا، قیصر روم و سلطان حبشه را مشاهد کرده ام، ولی موقعیت هیچ کدام مانند محمد نبود، من با دیدگان خود دیدم که یارانش نگذاشتند، قطره آبی از وضوی او به زمین بریزد و برای تبرک آن را تقسیم کردند، اگر مویی از محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بیفتد، بی درنگ آن را بر می دارند. ام ورقه در شمار زنانی بود که قرآن را حفظ می کرده است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هر وقت که او را می دید، او را شهیده می خواند.
چون هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به جنگ بدر می ر فت ام ورقه از ایشان پرسید: اجازه می دهی من هم بیایم تا زخمی ها را مداوا و بیماران را پرستاری کنم، شاید خداوند مرا نیز فیض شهادت برساند، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: خدا شهادت را برای این فرد آماده کرده است، و او را شهید نامید. سپس رو کرد که خانه خود باز گردد. ام ورقه سرانجام در زمان خلیفه دوم به دست غلام و کنیز خود کشته شد.