- 193
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت ترتیل خالد الجلیل سوره مبارکه بلد
تلاوت ترتیل سوره ای خالد الجلیل با ترجمه شیخ حسین انصاریان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ ﴿1﴾
نه، سوگند به این بلد (مکّه معظّم و مسجد کعبه محترم). (1)
وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ ﴿2﴾
و حال آنکه تو (ای رسول گرامی) در این بلد منزل داری. (2)
وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ ﴿3﴾
و قسم به پدر (بزرگوار انسان، آدم صفی) و فرزندان (خدا پرست) او. (3)
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ ﴿4﴾
که ما انسان را به حقیقت در رنج و مشقّت آفریدیم (و به بلا و محنتش آزمودیم). (4)
أَیَحْسَبُ أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ ﴿5﴾
آیا انسان پندارد که هیچ کس بر او توانایی ندارد؟ (5)
یَقُولُ أَهْلَکْتُ مَالًا لُبَدًا ﴿6﴾
میگوید: من مال بسیاری تلف کردم. (6)
أَیَحْسَبُ أَنْ لَمْ یَرَهُ أَحَدٌ ﴿7﴾
آیا پندارد احدی او را ندیده (و افکار و اعمال بدش را ندانسته و ریا و نفاقش را نمیداند). (7)
أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ ﴿8﴾
آیا ما به او دو چشم عطا نکردیم؟ (8)
وَلِسَانًا وَشَفَتَیْنِ ﴿9﴾
و زبان و دو لب به او ندادیم؟ (9)
وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ ﴿10﴾
و راه خیر و شر را به او ننمودیم؟ (10)
فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ﴿11﴾
باز هم به عقبه (تکلیف) تن در نداد. (11)
وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْعَقَبَةُ ﴿12﴾
و چگونه توان دانست که آن عقبه (تکلیف و ایمان) چیست؟ (12)
فَکُّ رَقَبَةٍ ﴿13﴾
آن بنده (در راه خدا) آزاد کردن است. (13)
أَوْ إِطْعَامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ ﴿14﴾
و طعام دادن در روز قحطی و گرسنگی است. (14)
یَتِیمًا ذَا مَقْرَبَةٍ ﴿15﴾
به یتیم خویشاوندان خود. (15)
أَوْ مِسْکِینًا ذَا مَتْرَبَةٍ ﴿16﴾
یا به فقیر مضطرّ خاک نشین. (16)
ثُمَّ کَانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ ﴿17﴾
و آن گاه هم از آنان باشد که ایمان آورده و یکدیگر را به اهمیتت صبر و مهربانی با خلق سفارش میکنند. (17)
أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ ﴿18﴾
که آنها اهل یمین و سعادتند (و نامه عمل به دست راست گیرند). (18)
وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ ﴿19﴾
و آنان که به آیات ما (قرآن و دیگر کتب آسمانی) کافر شدند آنها اهل شومی و شقاوتند (نامه عمل به دست چپ دارند). (19)
عَلَیْهِمْ نَارٌ مُؤْصَدَةٌ ﴿20﴾
بر آن کافران آتشی سر پوشیده (که از آن راه گریزی نیست) احاطه خواهد کرد. (20)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ ﴿1﴾
نه، سوگند به این بلد (مکّه معظّم و مسجد کعبه محترم). (1)
وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ ﴿2﴾
و حال آنکه تو (ای رسول گرامی) در این بلد منزل داری. (2)
وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ ﴿3﴾
و قسم به پدر (بزرگوار انسان، آدم صفی) و فرزندان (خدا پرست) او. (3)
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ ﴿4﴾
که ما انسان را به حقیقت در رنج و مشقّت آفریدیم (و به بلا و محنتش آزمودیم). (4)
أَیَحْسَبُ أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ ﴿5﴾
آیا انسان پندارد که هیچ کس بر او توانایی ندارد؟ (5)
یَقُولُ أَهْلَکْتُ مَالًا لُبَدًا ﴿6﴾
میگوید: من مال بسیاری تلف کردم. (6)
أَیَحْسَبُ أَنْ لَمْ یَرَهُ أَحَدٌ ﴿7﴾
آیا پندارد احدی او را ندیده (و افکار و اعمال بدش را ندانسته و ریا و نفاقش را نمیداند). (7)
أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ ﴿8﴾
آیا ما به او دو چشم عطا نکردیم؟ (8)
وَلِسَانًا وَشَفَتَیْنِ ﴿9﴾
و زبان و دو لب به او ندادیم؟ (9)
وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ ﴿10﴾
و راه خیر و شر را به او ننمودیم؟ (10)
فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ﴿11﴾
باز هم به عقبه (تکلیف) تن در نداد. (11)
وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْعَقَبَةُ ﴿12﴾
و چگونه توان دانست که آن عقبه (تکلیف و ایمان) چیست؟ (12)
فَکُّ رَقَبَةٍ ﴿13﴾
آن بنده (در راه خدا) آزاد کردن است. (13)
أَوْ إِطْعَامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ ﴿14﴾
و طعام دادن در روز قحطی و گرسنگی است. (14)
یَتِیمًا ذَا مَقْرَبَةٍ ﴿15﴾
به یتیم خویشاوندان خود. (15)
أَوْ مِسْکِینًا ذَا مَتْرَبَةٍ ﴿16﴾
یا به فقیر مضطرّ خاک نشین. (16)
ثُمَّ کَانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ ﴿17﴾
و آن گاه هم از آنان باشد که ایمان آورده و یکدیگر را به اهمیتت صبر و مهربانی با خلق سفارش میکنند. (17)
أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ ﴿18﴾
که آنها اهل یمین و سعادتند (و نامه عمل به دست راست گیرند). (18)
وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ ﴿19﴾
و آنان که به آیات ما (قرآن و دیگر کتب آسمانی) کافر شدند آنها اهل شومی و شقاوتند (نامه عمل به دست چپ دارند). (19)
عَلَیْهِمْ نَارٌ مُؤْصَدَةٌ ﴿20﴾
بر آن کافران آتشی سر پوشیده (که از آن راه گریزی نیست) احاطه خواهد کرد. (20)