فهرست
قسمت 12 - حفظ مقدمه تدبر در قرآن

قسمت 12 - حفظ مقدمه تدبر در قرآن

  • 12 دقیقه مدت
  • 382 دریافت شده
در این برنامه آقای شهریار پرهیزگار به توضیحاتی درمورد حفظ ، مقدمه تدبر در قرآن می پردازند .
تاریخچه اجمالی تدبر در قرآن

در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، اصحاب راستین حضرت با درک شان قرآن که نسخه درمان فردی و اجتماعی است نه کتاب قرائت؛ شب و روزشان را با قرآن سپری می کردند و آیات را همچون مرهمی بر زخمهای جان خود نهاده، از شفایش بهره جسته، به نور قرآن جانشان را منور می گرداندند.
این جریان فکری و روحی ملکوتی به رهبری و ارشاد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و تبیین و توضیح حضرت، بهمراه ارائه الگوی عملی آیات به پیش می رفت.
قرائت آیات و حفظ آن، تدبر در آیات و عمل به آن، جریانی عمومی گشته، وجودهایی عاشق ارزشهای الهی و پاکباخته و جانباز در راه خدا می پرورید، بگونه ای که بسیاری، حافظ قرآن و عامل به آن گشته، تعلیم تازه مسلمانان را بر عهده گرفتند و به هنگام جنگ سر از پا نشناخته لباس رزم، پوشیده پا در رکاب، عازم جبهه جنگ شدند. بموازات پیشرفت انقلاب اسلامی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و نزدیک شدن به اواخر عمر شریف حرت، بعلت غزوات و سریه های بی شمار، بتدریج شمار بسیاری از این پاکباخته گان، شربت شهادت نوشیدند و به دیدار خدا شتافتند؛ کار بجایی رسید که برای حفظ هسته های فرهنگی و اعتقادی انقلاب، آیه معروف نفر نازل گشت:
و ما کان المؤمنین لینفروا کافه .... (توبه / 122)
(مومنین نبایستی همگی عازم جبهات شوند).

در پی این دستور اکید، رسالت عظیم هجرت برای تفقه در دین جهت انذار مردم، با لحنی سرزنش آمیز توام با تشویق، اعلام گردید:
فلو لا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین ولینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم ولعلهم یحذرون. (توبه / 122)
(پس چرا از هر گروه از مومنین، دسته ای سوی مدینه عزم سفر نمی بندند تا که در امر دین به درک گسترده و عمیق دست یابند و (در پی آن) وقتی بسوی قومشان بازگشتند آنان را آگاهی بخشند و از عواقب انحراف از مسیر، هشدارشان دهند، و شاید که متوجه شوند و احساس خطر کرده، مراقبت لازم را در فکر و روح و خانه و جامعه شان بکار گیرند).
با وجود این دستور اکید، ضرورتهای زمان و طبیعت انقلاب عظیم اسلامی، بهمراه شوق فراوان به شهادت، بسیاری از اصحاب راستین را به جبهه کشاند و سردارانی فقیه همچون حمزه سیدالشهداء جعفر طیار، زیدبن حارثه و بسیاری دیگر شربت شهادت نوشیدند و عده ای هم در جریان کوچهای تبلیغی به شهادت رسیدند.
انقلاب به پیش می رفت که رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام فرا رسید و جریان شقیفه پیش آمد؛ جریان شقیفه با قطع ارتباط بین مقام عصمت و قرآن در سطح جامعه اسلامی و اعلان بی نیازی به تفسیر و تبیین قرآن، توسط علی (علیه السلام) (معصوم زمان) و سردادن شعار حسبنا کتاب الله، ضربه سنگین و هولناکی بر پیکر جامعه نوپای اسلامی وارد کرد و جریان انس با قرآن و تدبر در آن را به انحراف کشاند.
با دستور اکید منع نقل و کتابت حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، زاویه مسیر انحرافی، بیشتر گشته به سرعت آن افزوده شد؛ کار بجایی رسید که به جهت پیش آمدن مشکلات فراوان اعتقادی و اجرایی و لزوم تفسیر قرآن برای حل معضلات پهناور اسلامی، علمای یهودی و مسیحی بظاهر مسلمان همچون کعب الحبار و تمیم داری بر کرسی تبیین و تفسیر قرآن تکیه زدند و در مساجد و در تریبونهای قبل از خطب نماز جمعه بر اساس تورات و انجیل و تلمود (تفسیر عظیم تورات به شرح و توضیح آیات پرداختند و با تربیت ابو هریره ها جریان انحرافی تفسیر قرآن را به راه انداختند، قرآنی که دیگر ارتباطش را با معصوم، در سطح جامعه قطع کرده بودند، ارتباطی که بارها و بارها خصوصاً در اواخر عمر، پیامبر عظیم الشان بر لزوم آن تاکید کرده، ضامن هدایت شمرده بود:
انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی، ما آن تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا و لن یفترقا حتی یردا علی الحوض. (حدیث متواتر)
ظهور بدعتها و پیروی از هواهای نفسانی و دنیا طلبی روز افزون، فتنه های عظیمی را بوجود آورد.

حضرت علی (علیه السلام) در محراب عبادت به شهادت رسید، امام حسن (علیه السلام) از حکومت بر کنار و سپس مسموم گردید و فاجعه عظیم کربلا پیش آمد؛ حادثه کربلا در حقیقت حرکتی الهی بود تا که از مسخ یکباره حقیقت اسلام توسط خلفاء جلوگیری کند و جریانی اصیل را در برابر جریان انحرافی در میان مردم پدید آورد؛ این هدف بزرگ با شهادت امام حسین (علیه السلام) و یاران پاکباخته و فداکاری زینب کبری (علیه السلام) و پیگیری آن توسط ائمه معصومین خصوصاً امام باقر و امام صادق (علیه السلام) محقق گشت.

لکن این جریان نسبت به وسعت کشورهای اسلامی و مبارزه مستمر خلفاء با آن نمی توانست همه توده ها را زیر پوشش خود قرار دهد، از این رو توده هایی عظیم از مردم، از مکتب وحی و اهل بیت بی خبر ماند در مسیر انحرافی بریده از معصوم قرار گرفتند.

بعد از ائمه معصومین، در دوره غیبت حضرت مهدی (علیه السلام) علمای راستین، پرچم هدایت مردم را به نیابت از معصوم (علیه السلام) بر دوش گرفتند و به حفظ و تحقق در آثار اهل بیت و نشر آن پرداختند؛ لیکن بواسطه ضیق و فشار سلاطین و خلفای جور، عمده وجهه همتشان به توجه و پرداختن به احکام عملی و توضیح و تفسیر آیات الاحکام محدود گشت و بعد از شیخ طوسی و شاگردش شیخ طبرسی صاحبان تبیان و مجمع البیان، تفسیر مهمی تا قرون اخیر عرضه نشد و جریان انس و تدبر در قرآن به رکود جدی کشیده شد و فقاهت و اجتهاد در دایره محدودی ادامه یافت؛ در جریان نهضت اخباریگری روایات ذیل آیات در سه تفسیر نور الثقلین (عبد علی حویزی) و البرهان (شیخ بحرانی) و صافی (ملا محسن فیض کاشانی) جمع آوری شد، لیکن کاری جدی در حوزه تدبر در آیات صورت نگرفت، تا آنکه دست تقدیر الهی بزرگمردی از سلاله پاک پیامبر را بر انگیخت تا نهضت عظیمی را در فهم و تدبر در قرآن به راه اندازد این بزرگوار علامه سید محمد حسین طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان بود.

مقدمه چینی این نهضت را مجاهد مصلح سید جمال الدین اسد آبادی بر عهده داشت و این او بود که صلای بازگشت به قرآن را در عالم اسلام بلند کرد و در پی آن شاگردش شیخ عبده و یارانش در شمال آفریقا و اقبال لاهوری در هند و پاکستان و سپس علامه طباطبایی، آقای طالقانی، دکتر شریعتی و شهید مطهری این راه را ادامه دادند.
علاوه بر ظهور و جلوگری عظیم المیزان تفاسیری ارزشمند همچون پرتوی از قرآن و تفسیر نوین و اخیراً تفسیر نمونه پا به عرصه وجود گذاشتند و راه را برای انس و تدبر امت اسلامی خصوصاً شیعه هموار نمودند.

انقلاب اسلامی ایران به رهبری عبد صالح ابر مرد دوران معاصر، حضرت امام خمینی، شتاب بیشتری به این نهضت بازگشت به قرآن بخشیده، طلیعه انقلابی عظیم تر را نوید می دهد.
در این عصر پرچم نهضت انس و تدبر در قرآن را شاگرد خلف علامه طباطبایی، استاد معظم آیت الله جوادی آملی عهده دار می باشند.
امید آنکه در بستر این نهضت با برگت، امت اسلامی خصوصاً ایران اسلامی، جلوه گر کننده هر چه بیشتر عظیم اسلام و قرآن گردند و دستورات قرآن تابلوی اندیشه و گفتار و کردار مومنین قرار گیرد.

یادمان نرود که سنت معصوم (علیه السلام) ، قرین قرآن بوده مکمل و مفسر آن می باشد و معنی بازگشت به قرآن، بازگشت به فرهنگ اهل بیت (علیه السلام) را با خود بهمراه دارد و این دو ثقل میراث پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از هم جدا نخواهند شد تا که در کنار حوض کوثر بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شوند.
در این جا باید متذکر شد که مقصود ما از تاریخچه تفکر و تدبر در قرآن، تاریخ تفسیر به معنی مصطلح نیست بلکه سخن از جریان تدبر در قرآن، در میان مسلمین می باشد؛ جریانی که اهلش را به شور و حرکت و حضور در صحنه های زندگی اجتماعی می کشاند و از بی تفاوتی و غفلت از سرنوشت سیاسی اجتماعی خود، برحذر می دارد. از این رو حتی تفسیر نویسی اهل سنت، تا نشان دهد شیعه از حیث تفسیر نویسی توان بالایی دارد؛ همچنانکه کتب فقهی شیخ همچون خلاف و مبسوط در جهت رد سخنان مخالفین نوشته شد، دلیل روشن این مطلب، تاثر شدید تفسیر نویسی تبیان و مجمع البیان از روش برخورد اهل سنت با قرآن می باشد که تفسیری، حاوی علوم مختلف قرآنی است نه یک تفسیری که با مشکلات و مسائل زمانه درگیر شده راه حلی را برای آنها ارائه دهد و جریانی فکری تربیتی همچون صدراسلام در مردم پدید آورد؛ به گفته علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان، کار حوزه های علمیه تشیع و تسنن به جایی رسید که یک طلبه علوم دینیه ممکن بود تمام علوم دینی را فراگیرد و به پایان رساند و حتی به درجه اجتهاد رسد و لیکن هرگز قرآن را نخواند و با آن مرتبط نباشد؛ از این روست که کتب تفسی قبل از آنکه به عنوان هدایت مردم و ایجاد جریان تفکر سالم در میان آنان باشد، جهت دفاع از عقیده و مرام حق یا باطل مفسر به رشته تحریر در می آمد؛ این است که در دوره های مختلف تاریخ مسلمین، تفسیرها رنگ جریانات حاکم بر حوزه های علمی و جو اجتماعی را به خود گرفته است نه اینکه مسلمین بواسطه بهره مندی از تدبر در قرآن، جریانی اجتماعی را ایجاد کنند؛ در اوائل بعد از مجرای نقلیات مورد توجه واقع گشت بدون اینکه به صحت و سقم آن عنایت شود.

در ادامه این جریان با اوج گرفتن بحثهای اختلاف قرائتها و شور و هیجان فراوان در این زمینه قرآن بدان سو کشیده شد، بطوری که تلاوت راستین هما هنرنمایی در قرائت قرآن به انواع قرائتها تلقی گشت؛ در روایتی که در بحث قبل گذشت امام صادق (علیه السلام) با قسم و تاکید این نوع تلقی را رد می کند و این نشان می دهد تا چه حد تدبر در قرآن به بیراهه رفته بود و ما هو والله بحفظ آیاته و سرد حروفه و تلاوه سوره و درس اعشاره و اخماسه حفظوا حروفه و ضیعوا حدوده ... با اوج گرفتن بحثهای لغوی و نحوی بر اساس قرائتهای مختلف، برخورد با قرآن جنبه ادبی افراطی را به خود گرفت تا اینکه از قرن چهارم به بعد تعادلی میان بحثهای قرائت، اعراب و لغت و معنی آیات حاصل آمد که جلوه اش را در تفسیر مجمع البیان می بینیم لیکن بهرحال فهم قرآن از طریق اقوال بر تفاسیر، حکومت غالب داشت؛ از این دوره به بعد جریانهای کلامی و تفسیرها به مذاق مذهب خویش خود نمایی کرد که تنزیه القرآن عن المطالعن قاضی عبدالجبار معتزلی، کشاف زمخشری و سپس تفسیر کبیر فخر رازی از آن جمله می باشد در کنار این جریان، تفسیرهای اشاری و باطنی از قرآن، متاثر از رشد جریان تصوف و عرفان جلوه گر شد که تفسیر خواجه عبدالله انصاری، محی الدین عربی، روزبهان بقلی و عبدالرزاق کاشانی را می توان بعنوان نمونه برشمرد علاوه بر آن تفسیرهای فقهی متناسب با مذاق هر مذهبی پدید آمد که تفاسیر احکام القرآن جصاص، ابن عربی، قرطبی و محقق اردبیلی از آن جمله می باشند.

در طول این جریان تفاسیر همواره جریان تدبر راستین قرآن توسط علمای ربانی تداوم داشته، بذر معرفت و ایمان را در وجودهای مستعد می پروراند که سید بن طاووس، سید بحرالعلوم، ملافتح علی سلطان آبادی، سید علی آقا قاضی طباطبایی، علامه طباطبایی و حضرت امام خمینی را می توان نام برد؛ مرحوم آقای حکیم در کتاب حقائق الاصول به مناسبتی از تفسیر اعجاب آور مرحوم ملا فتح علی سلطان آبادی در تفسیر آیه 7 سوره حجرات یاد می کند که در مدت یکماه، هر روز حقیقی از حقایق این آیه شریفه را جلوه گری می ساخت که باعث بهت و حیرت مراجع بزرگ و علمای طراز اولی بود که در خدمت تفسیرش نشسته بودند؛ این بزرگواران همان حاملین برجسته قرآن می باشند که حضرت علی (علیه السلام) در خلال سخن با کمیل از آنان سخن بمیان می آورد، آنان که به نور علم الهی جانشان منور گشته، به دفاع از دین خدا و تربیت نیروهای مستعد همت می گماشتند:
اللهم بلی تخلو الارض من قائم لله بحجه اما ظاهرا مشهورا واما خائفا مغمورا، لئلا تبطل حجج الله و بیناته، و کم ذا واین اولئک؟ اولئک و الله الاقلون عددا و الا عظمون عند الله قدرا، یحفظ الله بهم حججه و بیناته حتی یودعوها نظراء هم و یزرعوها فی قلوب اشباههم، هجم العلم علی حقیقه البصیره و باشروا روح الیقین، و استلانوا ما استعوره المترفون و انسوا بما آستوحش منه الجاهلون و صحبوا الدنیا بابدان ارواحها معلقه بالمحل الاعلی، اولئک خلفاء الله فی ارضه و الدعاه الی دینه، آه آه شوقا الی رویتهم!. (نهج، ک 147)
(بار خدایا آری هرگز از بپا دارندگان حجت الهی به خاطر خدا خالی نمی ماند چه ظاهر مشهور باشند و چه خائف و در بسر برند تا اینکه حجتها و بینات الهی از میان نرود.

و آنان چه تعداد می باشند و در کجا بسر می برند؟ آنان بخدا قسم از نظر عدد کمترین و از نظر مقام و عظمت در پیشگاه الهی در بالاترین رتبه قرار دارند که خدا بواسطه آنان حجتها و بینات خود را حفظ می نماید تا آنکه آنها را در وجود شاگردانی نظیر خود و ودیعت می گذارند و در دلهای افرادی مشابه خود، آنها را زراعت می نمایند، علم و یقین بر اساس بینایی حقیقی یکباره بر آنان هجوم آورده است و هم آغوش روح یقین گشته اند و آسان شمرده اند آنچه را که اهل خوشگذرانی سخت و دشوار تلقی می نمایند و انس گرفته اند به آنچه که جاهلان از آن به وحشت در آمده اند و دنیا را با بدنهایی هم صحبت شدند که ارواح آنها به ملکوت اعلی معلق گشته بود، آنان خلفای الهی در زمین و دعوت کنندگان حقیقی به دین خدا می باشند آه آه که چقدر مشتاق دیدار آنان می باشم!).

قطعات صوتی

  • عنوان
    زمان
  • 12:57

مشخصات

سایر مشخصات

تصاویر

قسمت‌های دیگر

پایگاه قرآن