- 256
- 1000
- 1000
- 1000
قسمت 47 - دو همزه در یک کلمه در قرائت ابن کثیر مکی
در این برنامه آقای کریم دولتی به آموزش دو همزه در یک کلمه در قرائت ابن کثیر مکی می پردازد.
عبدالله بن کثیر داری مکی (45- 120 ق) در مکه به دنیا آمد و در عراق اقامت گزید; سپس به مکه بازگشته و در همانجا وفات کرده است . این قاری ایرانی الاصل را باوقار و دارای قامتی بلند و تنومند و با گفتاری فصیح و بلیغ وصف نموده اند .
ابن کثیر از تابعینی است که گروهی از صحابه را درک و از آنها نقل کرده است . ابی عمر و بصری - که خود یکی از قاریان هفتگانه است - از او بهره جسته و وی را در زبان عربی از مجاهد داناتر می داند .
قرائت او را علاوه بر ابی عمر و بصری، پیشوایانی چون خلیل بن احمد و شافعی نقل کرده اند . ابن کثیر تا هنگام مرگ پیشوای مورد پذیرش مردم مکه در قرائت بوده است . بخاری و مسلم در صحیحین از وی نقل حدیث نموده و گروهی او را به وثاقت ستوده اند . قرائت ابن کثیر توسط بزی و قنبل نقل شده، ولی این دو راوی هیچیک مستقیما از وی اخذ ننموده اند.
شرح حال بزی
احمدبن محمد، مولی بنی مخزوم، ملقب به بزی و مکنی به ابوالحسن، (170- 240تا250 ق) در مکه وفات نموده است . برخی وی را اصلا از مردم همدان بر شمرده اند که مؤذنی مسجدحرام و پیشوایی تعلیم قرائت را در مکه بر عهده داشته است .
بزی را در قرائت با القابی چون استاذ، محقق، ضابط، متقن، وثقه ستوده اند; ولی گروهی حدیث او را ضعیف شمرده اند . وی در قرائت از احمدبن محمد معروف به قواس، ابی الاخریط، عبدالله بن زیادبن عبدالله بن یسار مکی و ابوالقاسم عکرمه بن سلیمان بهره گرفته است .
روش کلی بزی
در قرائت بزی نکات ذیل به چشم میخورد:
1- بجز میان سوره های انفال و براءة که همه قراء سبعه بدون بسمله خوانده اند، در میان بقیه سور بسمله را ذکر می کند .
2- مد منفصل را به قصر (دو حرکت) می خواند .
3- "م" جمع را چنانچه پیش از حرف متحرکی باشد، مضموم می خواند و به آن واو صله می دهد; مانند "علیهم غیر" که "علیهمو غیر" می خواند .
4- "ه" ضمیر را چنانچه پیش از حرف متحرکی باشد، به "و" یا "ی" صله می دهد; مانند "و شروه بثمن" که "و شروهو بثمن" و "فیه هدی" که "فیهی هدی" می خواند .
شایان ذکر است علی رغم اینکه در "عنه تلهی" وی "ت" را مشدد می خواند و تشدید در این مورد حکم ساکن را دارد، باز به "ه" صله می دهد; یعنی آنرا "عنهو تلهی"می خواند .
5- "ث" ساکن را در "ذ" ادغام نمی کند . تنها مورد آن (یلهث ذلک) می باشد .
6- در مورد "ارکب معنا" و "ویعذب من" هر دو وجه ادغام و اظهار از وی نقل شده است .
7- در هیچ موردی اماله کبری یا تقلیل بین بین ندارد .
8- در هنگام وقف بر کلماتی چون لم، بم، عم، فیم و مم که حرف جر بر سر "ما" آمده و "الف" آن حذف شده است، یک "ه" ساکن به آن اضافه می کند; یعنی می خواند: لمه، بمه، عمه، فیمه و ممه .
9- "ت" تانیث را حتی اگر به شکل "ة" نوشته نشده باشد، به هنگام وقف "ه" ساکن می خواند; مانند "ان رحمت الله" که به هنگام وقف بر "رحمت" آنرا "رحمه" می خواند .
البته از این قاعده موارد ذیل مستثنی است: اللات، ذات، لات و مرضات که به هنگام وقف به "ت" می خواند . ضمنا کلمات "هیهات" و "یا ابت" را به هنگام وقف با "ه" ساکن می خواند .
10- "ی" ضمیر را چنانچه پیش از همزه مفتوح باشد، مفتوح می خواند; مانند «انی اعلم » که آن را «انی اعلم » می خواند . از این قاعده ده مورد مستثنی است که عبارتند از: اجعل لی آیة [3/41 و 19/10]، فی ضیفی الیس [11/78]، سبیلی ادعو [12/108]. من دونی اولیاء [18/102]، یسرلی امری [20/26]، لیبلونی ء اشکر [27/40]، "ی" کلمه انی [12/36] و نیز "ی" کلمه "لی" [12/80].
در مورد "عندی اولم" [28/78] هر دو وجه فتح یاء و اسکان آن روایت شده است .
11- "ی" ضمیر را چنانچه پیش از همزه مکسور باشد، ساکن می خواند; مگر دو مورد: ابائی ابراهیم [12/38] و دعائی الا [71/6] .
12- "ی" ضمیر را چنانچه پیش از همزه مضموم باشد، ساکن می خواند و اگر قبل از "ال" تعریف باشد، مفتوح می خواند; مگر در مورد "اتین الله" [27/36] که "ی" را چه در وقف و چه در وصل حذف می کند .
13- "ی" ضمیر را چنانچه پیش از همزه وصل باشد، مفتوح می خواند; مگر در "یلیتنی اتخدت" [25/27] که ساکن خوانده است .
14- "ی" ضمیر را چنانچه پیش از سایر حروف باشد، ساکن می خواند; مگر در پنج مورد: محیای [6/162]، من ورائی [19/5]، مالی [27/20] و [36/22] و این شرکائی [41/47] .
البته در مورد "ولی دین" [109/6] هر دو وجه فتح و اسکان روایت شده است .
15- "ی" حذف شده در رسم الخط را در مواردی تلفظ می کند; مانند "یدع الداع الی که "یدع الداعی الی" می خواند . تفصیل این موارد را می توان در کتب قرائات مشاهده کرد .
16- اگر دو همزه در یک کلمه کنار هم قرار گرفتند، دومی را تسهیل می کند، بدون اینکه میان دو همزه الفی داخل کند; مانند ءانتم، ائنکم و اؤنبئکم .
17- اگر دو همزه مفتوح در دو کلمه پشت سر هم قرار گرفتند، همانند قالون اولی را حذف می کند; مانند: "شاء انشزه" که "شاانشزه" قرائت می کند .
18- اگر دو همزه مکسور یا دو همزه مضموم در دو کلمه پشت سر هم قرار گرفتند، همانند قالون اولی را تسهیل می کند; مانند «من النساء الا» و «اولیاء اولئک » .
19- اگر دو همزه در دو کلمه پشت سر هم قرار گرفتند و حرکت آنها یکی نبود، همانند ورش و قالون دومی راتسهیل می کند، مانند: وجاء اخوة، جاء امة، السفهاء الا، یشاء الی و من الماء
عبدالله بن کثیر داری مکی (45- 120 ق) در مکه به دنیا آمد و در عراق اقامت گزید; سپس به مکه بازگشته و در همانجا وفات کرده است . این قاری ایرانی الاصل را باوقار و دارای قامتی بلند و تنومند و با گفتاری فصیح و بلیغ وصف نموده اند .
ابن کثیر از تابعینی است که گروهی از صحابه را درک و از آنها نقل کرده است . ابی عمر و بصری - که خود یکی از قاریان هفتگانه است - از او بهره جسته و وی را در زبان عربی از مجاهد داناتر می داند .
قرائت او را علاوه بر ابی عمر و بصری، پیشوایانی چون خلیل بن احمد و شافعی نقل کرده اند . ابن کثیر تا هنگام مرگ پیشوای مورد پذیرش مردم مکه در قرائت بوده است . بخاری و مسلم در صحیحین از وی نقل حدیث نموده و گروهی او را به وثاقت ستوده اند . قرائت ابن کثیر توسط بزی و قنبل نقل شده، ولی این دو راوی هیچیک مستقیما از وی اخذ ننموده اند.
شرح حال بزی
احمدبن محمد، مولی بنی مخزوم، ملقب به بزی و مکنی به ابوالحسن، (170- 240تا250 ق) در مکه وفات نموده است . برخی وی را اصلا از مردم همدان بر شمرده اند که مؤذنی مسجدحرام و پیشوایی تعلیم قرائت را در مکه بر عهده داشته است .
بزی را در قرائت با القابی چون استاذ، محقق، ضابط، متقن، وثقه ستوده اند; ولی گروهی حدیث او را ضعیف شمرده اند . وی در قرائت از احمدبن محمد معروف به قواس، ابی الاخریط، عبدالله بن زیادبن عبدالله بن یسار مکی و ابوالقاسم عکرمه بن سلیمان بهره گرفته است .
روش کلی بزی
در قرائت بزی نکات ذیل به چشم میخورد:
1- بجز میان سوره های انفال و براءة که همه قراء سبعه بدون بسمله خوانده اند، در میان بقیه سور بسمله را ذکر می کند .
2- مد منفصل را به قصر (دو حرکت) می خواند .
3- "م" جمع را چنانچه پیش از حرف متحرکی باشد، مضموم می خواند و به آن واو صله می دهد; مانند "علیهم غیر" که "علیهمو غیر" می خواند .
4- "ه" ضمیر را چنانچه پیش از حرف متحرکی باشد، به "و" یا "ی" صله می دهد; مانند "و شروه بثمن" که "و شروهو بثمن" و "فیه هدی" که "فیهی هدی" می خواند .
شایان ذکر است علی رغم اینکه در "عنه تلهی" وی "ت" را مشدد می خواند و تشدید در این مورد حکم ساکن را دارد، باز به "ه" صله می دهد; یعنی آنرا "عنهو تلهی"می خواند .
5- "ث" ساکن را در "ذ" ادغام نمی کند . تنها مورد آن (یلهث ذلک) می باشد .
6- در مورد "ارکب معنا" و "ویعذب من" هر دو وجه ادغام و اظهار از وی نقل شده است .
7- در هیچ موردی اماله کبری یا تقلیل بین بین ندارد .
8- در هنگام وقف بر کلماتی چون لم، بم، عم، فیم و مم که حرف جر بر سر "ما" آمده و "الف" آن حذف شده است، یک "ه" ساکن به آن اضافه می کند; یعنی می خواند: لمه، بمه، عمه، فیمه و ممه .
9- "ت" تانیث را حتی اگر به شکل "ة" نوشته نشده باشد، به هنگام وقف "ه" ساکن می خواند; مانند "ان رحمت الله" که به هنگام وقف بر "رحمت" آنرا "رحمه" می خواند .
البته از این قاعده موارد ذیل مستثنی است: اللات، ذات، لات و مرضات که به هنگام وقف به "ت" می خواند . ضمنا کلمات "هیهات" و "یا ابت" را به هنگام وقف با "ه" ساکن می خواند .
10- "ی" ضمیر را چنانچه پیش از همزه مفتوح باشد، مفتوح می خواند; مانند «انی اعلم » که آن را «انی اعلم » می خواند . از این قاعده ده مورد مستثنی است که عبارتند از: اجعل لی آیة [3/41 و 19/10]، فی ضیفی الیس [11/78]، سبیلی ادعو [12/108]. من دونی اولیاء [18/102]، یسرلی امری [20/26]، لیبلونی ء اشکر [27/40]، "ی" کلمه انی [12/36] و نیز "ی" کلمه "لی" [12/80].
در مورد "عندی اولم" [28/78] هر دو وجه فتح یاء و اسکان آن روایت شده است .
11- "ی" ضمیر را چنانچه پیش از همزه مکسور باشد، ساکن می خواند; مگر دو مورد: ابائی ابراهیم [12/38] و دعائی الا [71/6] .
12- "ی" ضمیر را چنانچه پیش از همزه مضموم باشد، ساکن می خواند و اگر قبل از "ال" تعریف باشد، مفتوح می خواند; مگر در مورد "اتین الله" [27/36] که "ی" را چه در وقف و چه در وصل حذف می کند .
13- "ی" ضمیر را چنانچه پیش از همزه وصل باشد، مفتوح می خواند; مگر در "یلیتنی اتخدت" [25/27] که ساکن خوانده است .
14- "ی" ضمیر را چنانچه پیش از سایر حروف باشد، ساکن می خواند; مگر در پنج مورد: محیای [6/162]، من ورائی [19/5]، مالی [27/20] و [36/22] و این شرکائی [41/47] .
البته در مورد "ولی دین" [109/6] هر دو وجه فتح و اسکان روایت شده است .
15- "ی" حذف شده در رسم الخط را در مواردی تلفظ می کند; مانند "یدع الداع الی که "یدع الداعی الی" می خواند . تفصیل این موارد را می توان در کتب قرائات مشاهده کرد .
16- اگر دو همزه در یک کلمه کنار هم قرار گرفتند، دومی را تسهیل می کند، بدون اینکه میان دو همزه الفی داخل کند; مانند ءانتم، ائنکم و اؤنبئکم .
17- اگر دو همزه مفتوح در دو کلمه پشت سر هم قرار گرفتند، همانند قالون اولی را حذف می کند; مانند: "شاء انشزه" که "شاانشزه" قرائت می کند .
18- اگر دو همزه مکسور یا دو همزه مضموم در دو کلمه پشت سر هم قرار گرفتند، همانند قالون اولی را تسهیل می کند; مانند «من النساء الا» و «اولیاء اولئک » .
19- اگر دو همزه در دو کلمه پشت سر هم قرار گرفتند و حرکت آنها یکی نبود، همانند ورش و قالون دومی راتسهیل می کند، مانند: وجاء اخوة، جاء امة، السفهاء الا، یشاء الی و من الماء