«بهرام گور» پانزدهمین پادشاه سلسله ساسانیان بود که در سال 421 میلادی بر تخت نشست؛ اما او به جای پرداختن به امور مملکت، وقت خود را صرف شکار و خوش گذرانی می کرد؛ از این رو وزیرش فرصت را مغتنم شمرده و از غفلت پادشاه سود جست و....
وزیر در این راه با وعده و وعید، «قاضی اعظم» را نیز با خود همراه می کند. آنها اموال افراد متمول را از چنگشان درآورده و آنان را به حبس و اعدام محکوم می کنند. از جمله این موارد دسیسه ای است که برای یکی از سپهسالاران سپاه بهرام می چینند تا علاوه بر اموال وی، همسرش نیز نصیب وزیر مکار شود. وزیر که حرص و طمع پول چشمش را کور کرده است برای پیش بردن اهداف خویش و بدون اطلاع قاضی اعظم دسیسه ای دیگر می چیند و یکی از جاسوسان سابق را از زندان آزاد می کند و به عنوان پیک خود نزد «خاقان چین» می فرستد.
آیا همسر وزیر به دسیسههای او پی خواهد برد؟
و اما وزیر تا کجا نقشههایش را درست پیش میبرد؟
زندگی « بهرام گور » سراسر بزم و رزم، سرور و خوشگذرانی همراه با نیروی جسمی بسیار بود، چنانکه ضرب شمشیر او را پدیدآورنده درهها دانستهاند. او نخجیرکاری زبردست، شاهی سخاوتمند و محبوب و مسامحه کار برای رعایا است و در ادبیات فارسی و افسانههای مردمی، دستمایه داستانهای پهلوانی و عاشقانه بوده و از این نظر شاید شخصیتی بی نظیر باشد. معروفترین داستانهای منظوم درباره بهرام گور، در «شاهنامه» و «هفت پیکر» و شمار بسیاری از منظومههای تقلیدی از «خمسه» آمده است. افزون بر این، استفاده تلمیحی از شخصیت و عناصری از داستانهای زندگی او در جای جای ادب فارسی به چشم میخورد.
داستان بهرام گور در بخش تاریخی شاهنامه و شمار بسیار ابیاتی که به سرگذشت او اختصاص یافته، نشان از علاقه «فردوسی» به شخصیت او دارد. بهرام گور شخصیت نخست «هفت پیکر» یا «هفت گنبد» چهارمین «مثنوی خمسه نظامی» است. روال داستان همانند داستان شاهنامه است، با این تفاوت که نوشخواریهای بهرام و به ویژه قصه هفت شاهزاده همسر او، محور داستان قرار میگیرد. هفت گنبد نمادی از هفت اقلیم و هفت فلک است و سیر بهرام در این هفت گنبد مفهومی نمادین دارد. پس از پایان یافتن قصههای هفتگانه شاهزادگان، سرگذشت بهرام جز در داستان به جزا رساندن وزیر ستمکار «راست روشن» تاهنگام مرگ اسرارآمیز و ناپیدایی او، فراز و فرود چندانی ندارد....
وزیر در این راه با وعده و وعید، «قاضی اعظم» را نیز با خود همراه می کند. آنها اموال افراد متمول را از چنگشان درآورده و آنان را به حبس و اعدام محکوم می کنند. از جمله این موارد دسیسه ای است که برای یکی از سپهسالاران سپاه بهرام می چینند تا علاوه بر اموال وی، همسرش نیز نصیب وزیر مکار شود. وزیر که حرص و طمع پول چشمش را کور کرده است برای پیش بردن اهداف خویش و بدون اطلاع قاضی اعظم دسیسه ای دیگر می چیند و یکی از جاسوسان سابق را از زندان آزاد می کند و به عنوان پیک خود نزد «خاقان چین» می فرستد.
آیا همسر وزیر به دسیسههای او پی خواهد برد؟
و اما وزیر تا کجا نقشههایش را درست پیش میبرد؟
زندگی « بهرام گور » سراسر بزم و رزم، سرور و خوشگذرانی همراه با نیروی جسمی بسیار بود، چنانکه ضرب شمشیر او را پدیدآورنده درهها دانستهاند. او نخجیرکاری زبردست، شاهی سخاوتمند و محبوب و مسامحه کار برای رعایا است و در ادبیات فارسی و افسانههای مردمی، دستمایه داستانهای پهلوانی و عاشقانه بوده و از این نظر شاید شخصیتی بی نظیر باشد. معروفترین داستانهای منظوم درباره بهرام گور، در «شاهنامه» و «هفت پیکر» و شمار بسیاری از منظومههای تقلیدی از «خمسه» آمده است. افزون بر این، استفاده تلمیحی از شخصیت و عناصری از داستانهای زندگی او در جای جای ادب فارسی به چشم میخورد.
داستان بهرام گور در بخش تاریخی شاهنامه و شمار بسیار ابیاتی که به سرگذشت او اختصاص یافته، نشان از علاقه «فردوسی» به شخصیت او دارد. بهرام گور شخصیت نخست «هفت پیکر» یا «هفت گنبد» چهارمین «مثنوی خمسه نظامی» است. روال داستان همانند داستان شاهنامه است، با این تفاوت که نوشخواریهای بهرام و به ویژه قصه هفت شاهزاده همسر او، محور داستان قرار میگیرد. هفت گنبد نمادی از هفت اقلیم و هفت فلک است و سیر بهرام در این هفت گنبد مفهومی نمادین دارد. پس از پایان یافتن قصههای هفتگانه شاهزادگان، سرگذشت بهرام جز در داستان به جزا رساندن وزیر ستمکار «راست روشن» تاهنگام مرگ اسرارآمیز و ناپیدایی او، فراز و فرود چندانی ندارد....
از ایرانصدا بشنوید
کتاب گویای «بهرام گور» بیانگر گوشهای از زندگی یکی از پادشاهان خوش نام و مردم نواز دودمان ساسانی «بهرام پنجم» فرزند «یزدگرد اول» است که به سبب علاقه ای که به شکار «گورخر» داشته به «بهرام گور» معروف شده بود.
غیر از «شاهنامه» فردوسی و «بهرام نامه» نظامی گنجه ای، در ادبیات فارسی، نام و نشانی خاص دارد. شنیدن این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان