- 7032
- 1000
- 1000
- 1000
راوی واژهها
در بیمارستان و زمان عکسبرداری از مغز «دکتر معین» اتفاق تلخی روی میدهد که منجر به کما رفتن وی میشود....
«دکتر محمد معین» در کلاس درس در دانشگاه مشغول تدریس بود. وی به دلیل سفر به ترکیه بسیار خسته بود و در پایان کلاس ناگهان بیهوش شد و روی زمین افتاد.
دکتر را به بیمارستان منتقل کردند. پزشکان بعد از مشاهده ضایعه مغزی به این نتیجه رسیدند که باید از مغز دکتر عکسبرداری کنند؛ بنابراین تزریقی رنگی در ناحیه گردن ایشان انجام گرفت که این تزریق باعث شد دکتر به کمای عجیبی برود. در ذهنِ دکتر به کودکی او میرویم، زمانی که محمد پنج ساله است و در کنار بالین پدر بیمارش نشسته که خبر فوت مادرش را میآورند. محمد بسیار گیج و مبهوت میشود و پدر نیز با شنیدن این خبر حالش بدتر میشود و پس از پنج روز او نیز محمد و برادرش را تنها میگذارد.
بعد از این وقایع محمد و برادرش به خانه پدربزرگشان «شیخ معین العلماء» میروند و پدربزرگ محمد را به مکتبخانه میفرستد. مُلای مکتبخانه بچهها را به شدت تنبیه و هر روز تعدادی از آنها را فلک میکند. محمد از این موضوع خیلی ناراحت میشود. یک روز ملا به قدری محمد و دوستش را شکنجه کرده بود که این موضوع باعث شد پدربزرگ تصمیم بگیرد او را به مدرسه جدیدی بفرستد. در این زمان اوضاع شهر آشفته شده بود. نهضت جنگل بالا گرفته و انگلیسیها وارد عمل شده بودند....
«دکتر محمد معین» در کلاس درس در دانشگاه مشغول تدریس بود. وی به دلیل سفر به ترکیه بسیار خسته بود و در پایان کلاس ناگهان بیهوش شد و روی زمین افتاد.
دکتر را به بیمارستان منتقل کردند. پزشکان بعد از مشاهده ضایعه مغزی به این نتیجه رسیدند که باید از مغز دکتر عکسبرداری کنند؛ بنابراین تزریقی رنگی در ناحیه گردن ایشان انجام گرفت که این تزریق باعث شد دکتر به کمای عجیبی برود. در ذهنِ دکتر به کودکی او میرویم، زمانی که محمد پنج ساله است و در کنار بالین پدر بیمارش نشسته که خبر فوت مادرش را میآورند. محمد بسیار گیج و مبهوت میشود و پدر نیز با شنیدن این خبر حالش بدتر میشود و پس از پنج روز او نیز محمد و برادرش را تنها میگذارد.
بعد از این وقایع محمد و برادرش به خانه پدربزرگشان «شیخ معین العلماء» میروند و پدربزرگ محمد را به مکتبخانه میفرستد. مُلای مکتبخانه بچهها را به شدت تنبیه و هر روز تعدادی از آنها را فلک میکند. محمد از این موضوع خیلی ناراحت میشود. یک روز ملا به قدری محمد و دوستش را شکنجه کرده بود که این موضوع باعث شد پدربزرگ تصمیم بگیرد او را به مدرسه جدیدی بفرستد. در این زمان اوضاع شهر آشفته شده بود. نهضت جنگل بالا گرفته و انگلیسیها وارد عمل شده بودند....
از ایرانصدا بشنوید
کتاب گویای «راوی واژهها» روایتگر داستان زندگی دکتر «محمد معین» است؛ پژوهشگری پرکار که در عمر نسبتاً کوتاه خود آثار بسیار ارزندهای به جامعه فرهنگی ایران عرضه داشت و بهدرستی او را «پدر فرهنگ فارسی» نام نهادهاند. شنیدن این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
تصاویر
از همین گوینده
-
-
-
-
-
-
-
ماجراهای شرلوک هولمز: این داستان دوچرخه سوار تنها\
-
-
-
کاربر مهمان