قرار است عمه زیبا و آقامیرزا از روستا به خانه سعید بیایند. سعید نمیداند چطور این خبر را به همسرش (فریبا) بگوید؛ فریبا زنی با گرایشهای شهری و تا اندازهای تجملی است....
سعید بالأخره این خبر را به فریبا میدهد و با مخالفت او مواجه میشود. عمه زیبا و آقامیرزا زمانی به خانهی آنها میرسند که چند نفر از دوستان فریبا در خانهی آنها مهمان هستند. همین مسئله موجب ناراحتی فریبا و درگیری لفظی او با سعید میشود.
مدتی از حضور عمه زیبا و آقامیرزا در خانه آنها میگذرد و فریبا برخلاف آنچه فکر میکرد، تغییرات مثبتی در زندگی خود میبیند. عمه زیبا که زنی مهربان و روستایی است، همه تلاش خود را بهکارمیگیرد تا به جای اینکه باری به دوش فریبا و خانوادهاش باشد، باری از دوش آنها بردارد. سوسن، دوست نزدیک فریبا، با نظر فریبا درباره اینکه حضور عمه زیبا و آقامیرزا موجب آرامش آنها شده است، مخالفت میکند و آنها را مزاحم زندگی فریبا میداند.
فریبا بعد از چندهفته شاهد این است که عمه زیبا چطور با پختن غذاهای ایرانی موجب تغییر ذائقهی دخترش -هانیه- و شادی افراد خانواده و جمعشدن آنها دور یک سفره، سر ساعت مشخص، شده است؛ اتفاقی که قبل از این کمتر رخ میداد.
حضور عمه زیبا و آقامیرزا در خانهی آنها باعث شده است که او بیشتر به گذشته فکر کند و دلتنگ خانهی پدریاش بشود. فریبا و هانیه رفتهرفته رابطهی خوبی با عمه زیبا پیدا میکنند و از او راز و رمز کدبانوگری را یاد میگیرند. در اینبین فریبا سعی میکند دوستش سوسن را با فرهنگ اصیل ایرانی آشتی بدهد.
سعید بالأخره این خبر را به فریبا میدهد و با مخالفت او مواجه میشود. عمه زیبا و آقامیرزا زمانی به خانهی آنها میرسند که چند نفر از دوستان فریبا در خانهی آنها مهمان هستند. همین مسئله موجب ناراحتی فریبا و درگیری لفظی او با سعید میشود.
مدتی از حضور عمه زیبا و آقامیرزا در خانه آنها میگذرد و فریبا برخلاف آنچه فکر میکرد، تغییرات مثبتی در زندگی خود میبیند. عمه زیبا که زنی مهربان و روستایی است، همه تلاش خود را بهکارمیگیرد تا به جای اینکه باری به دوش فریبا و خانوادهاش باشد، باری از دوش آنها بردارد. سوسن، دوست نزدیک فریبا، با نظر فریبا درباره اینکه حضور عمه زیبا و آقامیرزا موجب آرامش آنها شده است، مخالفت میکند و آنها را مزاحم زندگی فریبا میداند.
فریبا بعد از چندهفته شاهد این است که عمه زیبا چطور با پختن غذاهای ایرانی موجب تغییر ذائقهی دخترش -هانیه- و شادی افراد خانواده و جمعشدن آنها دور یک سفره، سر ساعت مشخص، شده است؛ اتفاقی که قبل از این کمتر رخ میداد.
حضور عمه زیبا و آقامیرزا در خانهی آنها باعث شده است که او بیشتر به گذشته فکر کند و دلتنگ خانهی پدریاش بشود. فریبا و هانیه رفتهرفته رابطهی خوبی با عمه زیبا پیدا میکنند و از او راز و رمز کدبانوگری را یاد میگیرند. در اینبین فریبا سعی میکند دوستش سوسن را با فرهنگ اصیل ایرانی آشتی بدهد.
از ایرانصدا بشنوید
همیشه آمدن مهمان داستانی را به همراه دارد که ممکن است برای اهالی خانه جذاب باشد؛ داستان تازهای که انتظارش را نداشتهاند. در این کتاب نیز ورود مهمانان ماجرایی به همراه دارد که شنیدنی است.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان