یلدا که ده سال پیش درپی آرزوهای خود پدرش را رها کرده و به کانادا رفته بود، حالا با دخترش (ویدا) به ایران بازگشته تا خانه ی پدری خود را از آنِ خود کند. اما در کمال ناباوری درمی‌یابد پدر خانه را وقف «خانه سالمندان» کرده است....
یلدا از این اقدام پدر متعجب و دلخور است و تصمیم می گیرد به همراه ویدا از حال و روز و تغییرات خانه مطلع شود. او به خانه ی سالمندان می رود و به دعوت مدیر مجموعه، چند روزی در یکی از اتاق‌ها اقامت می کند. در این اقامت چند روزه، اتفاقاتی رخ می‌دهد که برای او بسیار جالب و آموختنی است. آدم‌ها و قصه‌های متفاوتشان باعث می شود تا او طور دیگری به دنیا نگاه کند.
مثلا: در این میان با فرخ، یکی از ساکنان این خانه، آشنا می شویم که برخلاف علاقه به همسرش فرخنده، از بهانه‌گیری‌های او به خانه ی سالمندان پناه آورده و روزگار می گذراند.
ازطرفی فرخنده که حالا تنها شده است، با خیال راحت در جمع دوستان و با رضایت خاطر زندگی می کند و این محفل برای او بسیار دوست داشتنی است و بسیاری داستان های دیگر که شنیدنی است...
یلدا از این اقدام پدر متعجب و دلخور است و تصمیم می گیرد به همراه ویدا از حال و روز و تغییرات خانه مطلع شود. او به خانه ی سالمندان می رود و به دعوت مدیر مجموعه، چند روزی در یکی از اتاق‌ها اقامت می کند. در این اقامت چند روزه، اتفاقاتی رخ می‌دهد که برای او بسیار جالب و آموختنی است. آدم‌ها و قصه‌های متفاوتشان باعث می شود تا او طور دیگری به دنیا نگاه کند.
مثلا: در این میان با فرخ، یکی از ساکنان این خانه، آشنا می شویم که برخلاف علاقه به همسرش فرخنده، از بهانه‌گیری‌های او به خانه ی سالمندان پناه آورده و روزگار می گذراند.
ازطرفی فرخنده که حالا تنها شده است، با خیال راحت در جمع دوستان و با رضایت خاطر زندگی می کند و این محفل برای او بسیار دوست داشتنی است و بسیاری داستان های دیگر که شنیدنی است...
از ایرانصدا بشنوید
در این کتاب هربار درکنار یکی از سالمندان می نشینیم. گاه با خنده و شیطنت‌های پدربزرگ و مادربزرگ‌ها شاد و گاهی از تنهایی و دلتنگی‌شان اندوهگین می‌شویم. این کتاب فرصتی است تا ساعاتی را فارغ از هرچیز، به دنیای یاس‌های سپید سری بزنیم.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان