- 29978
- 1000
- 1000
- 1000
اتاق شماره 6
«اتاق شماره 6» ماجرای دکتر و پنج بیماری است که در اتاق شماره 6 بیمارستانی قرار دارند که فقط یکی از آنها از طبقه ممتاز و بقیه پیشهور و کاسبکارند...
داستان مبتنی بر واقعیت است؛ براساس حوادثی که در زندگی واقعی رخ داده و راجع به بیمارستانی است که یک اتاق به نام اتاق شماره 6 در آن وجود دارد که محل نگهداری بیماران روانی است. در اتاق شماره 6 پنج نفر هستند که هر کدام داستان زندگی خود را دارند و به دلایلی در آنجا هستند. به غیر از یکی که از طبقه ممتاز است بقیه پیشه ور و کاسب کارند.
ایوان دمیتری گروموف ( ایوان دمتریچ ) مردی 33 ساله و از طبقه روشنفکر جامعه است. وی تصور می کند که همیشه در تعقیب او هستند و پیوسته در انتظار حادثه ای ناگهانی و وحشتناک به سر می برد. به جز سلمانی کسی به اتاق شماره 6 نمی آید و بیماران محکوم شده اند فقط قیافه نیکیتا (دربان) را مشاهده کنند.
رئیس بیمارستان، دکتر آندره یفی میچ، مرد برجسته و محترمی است. وقتی دکتر به ریاست بیمارستان منصوب می شود ، بیمارستان وضعیت بسیار بدی دارد. وی بعد از بازدید از بیمارستان معتقد شد که عاقلانه ترین کار این است که بیماران را به حال خود بگذارند و در بیمارستان را ببندند اما این تصمیم تنها بسته به میل و اراده ی شخصی او نیست. وی شروع به کار می کند ولی ظاهرا به هرج و مرج موجود در بیمارستان بی اعتناست.
رفت و آمد های دکتر به اتاق شماره 6 این تصور را در بقیه همکاران و دوستان او به وجود می آورد که او هم دیوانه شده و قدرت عقل خود را از دست داده است...
*
با اقتباس از این داستان کوتاه، در سال 1976 و 2009 با همان نام اصلی داستان، فیلم هایی ساخته شده است.
داستان مبتنی بر واقعیت است؛ براساس حوادثی که در زندگی واقعی رخ داده و راجع به بیمارستانی است که یک اتاق به نام اتاق شماره 6 در آن وجود دارد که محل نگهداری بیماران روانی است. در اتاق شماره 6 پنج نفر هستند که هر کدام داستان زندگی خود را دارند و به دلایلی در آنجا هستند. به غیر از یکی که از طبقه ممتاز است بقیه پیشه ور و کاسب کارند.
ایوان دمیتری گروموف ( ایوان دمتریچ ) مردی 33 ساله و از طبقه روشنفکر جامعه است. وی تصور می کند که همیشه در تعقیب او هستند و پیوسته در انتظار حادثه ای ناگهانی و وحشتناک به سر می برد. به جز سلمانی کسی به اتاق شماره 6 نمی آید و بیماران محکوم شده اند فقط قیافه نیکیتا (دربان) را مشاهده کنند.
رئیس بیمارستان، دکتر آندره یفی میچ، مرد برجسته و محترمی است. وقتی دکتر به ریاست بیمارستان منصوب می شود ، بیمارستان وضعیت بسیار بدی دارد. وی بعد از بازدید از بیمارستان معتقد شد که عاقلانه ترین کار این است که بیماران را به حال خود بگذارند و در بیمارستان را ببندند اما این تصمیم تنها بسته به میل و اراده ی شخصی او نیست. وی شروع به کار می کند ولی ظاهرا به هرج و مرج موجود در بیمارستان بی اعتناست.
رفت و آمد های دکتر به اتاق شماره 6 این تصور را در بقیه همکاران و دوستان او به وجود می آورد که او هم دیوانه شده و قدرت عقل خود را از دست داده است...
*
با اقتباس از این داستان کوتاه، در سال 1976 و 2009 با همان نام اصلی داستان، فیلم هایی ساخته شده است.
از ایرانصدا بشنوید
چخوف در این داستان اشاره می کند که دردهای انسان را پایانی نیست و آدمی هرچه بیشتر محیط اطرافش را درک کند، درد و رنجش بیشتر می شود. شنیدن این رمان را به کسانی که «نگاه تیزبینانه و فلسفی چخوف به مقوله زندگی» را می پسندند و تحسین می کنند، پیشنهاد می کنیم.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
تصاویر
از همین گوینده
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
محشای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران - جلد 14 (بازنگری در قانون اساسی)\
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان