- 21021
- 1000
- 1000
- 1000
در اعماق شب سانتیاگو
در شبی تاریک و در شهری دورافتاده به نام «سانتیاگو»، سروان «مای برانو» به همراه نیروهایش، تعدادی از مشتریها و صاحب رستورانی را دستگیر و به زندان شهر منتقل میکنند.
سروان در جستوجوی شخصی به نام «خوزه» است که میپندارد در میان این افراد پنهان شدهاست. آنها باهم غریبه هستند و آنچنان شناختی از یکدیگر ندارند؛ فقط صاحب رستوران بعضی از آنها را میشناسد.
برای همهی این زندانیان علت بازداشت و مهمتر از همه، شخصیت ناآشنای خوزه، مبهم است. در میان آنها زندانی غریبی وجود دارد که زیر شکنجه زخمی و بیهوش شدهاست. در میان جمع پزشکی نیز هست که به سراغ زندانی زخمی میرود، اما هرچهقدر تلاش میکند، نمیتواند او را به هوش بیاورد.
بعد از مدتی سروان از بالای برج نگهبانی و از پشت شیشه با آنها شروع به صحبت میکند. او میگوید که مطمئن است یکی از آنها خوزه است و بیست دقیقه وقت میدهد تا خوزه خودش را معرفی کند.
سروان در جستوجوی شخصی به نام «خوزه» است که میپندارد در میان این افراد پنهان شدهاست. آنها باهم غریبه هستند و آنچنان شناختی از یکدیگر ندارند؛ فقط صاحب رستوران بعضی از آنها را میشناسد.
برای همهی این زندانیان علت بازداشت و مهمتر از همه، شخصیت ناآشنای خوزه، مبهم است. در میان آنها زندانی غریبی وجود دارد که زیر شکنجه زخمی و بیهوش شدهاست. در میان جمع پزشکی نیز هست که به سراغ زندانی زخمی میرود، اما هرچهقدر تلاش میکند، نمیتواند او را به هوش بیاورد.
بعد از مدتی سروان از بالای برج نگهبانی و از پشت شیشه با آنها شروع به صحبت میکند. او میگوید که مطمئن است یکی از آنها خوزه است و بیست دقیقه وقت میدهد تا خوزه خودش را معرفی کند.
از ایرانصدا بشنوید
اگرچه این قصهی کوتاه در شبی تاریک میگذرد و به پایان میرسد، اما نمادی از تاریکی عمیقتر و شبهایی طولانیتر در شهری به نام «سانتیاگو» است که مردمانش زیر فشار حکومتی فاشیستی زندگی میکنند.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان