اسماعیل مردی خسیس و طماع است که سکّههای خود را در خاک پنهان میکند و به بهانهی تنگدستی از امام حسن عسکری (ع) طلب کمک میکند؛ امّا امام به او هشدار میدهند که ....
اسماعیل مردی خسیس و طماع است که مدام اظهار فقر میکند و خانوادهی خود را بسیار در فقر نگه میدارد. پسر او، خالد، صد درهم به دوست خود (حارث) بدهکار است و سخت از طرف او تحت فشار است. دوستش او را در جریان این امر قرار میدهد که پدرش آنچنان که اعلام میکند، فردی فقیر نیست و سکّههایی را در محلّی نامعلوم پنهان کرده است که اگر خالد بیابد، میتواند بدهی او را بپردازد.
از طرف دیگر، اسماعیل از کَرم امام حسن عسکری (ع) آگاهی مییابد و تصمیم میگیرد نزد ایشان برود و کمک مالی دریافت کند.
امام باوجود اینکه اسماعیل مردی صاحب مال است، به او کمک میکنند؛ اما این نکته را نیز گوشزد میکنند که او از این مال بهرهای نخواهد برد.
سرانجام خالد به سکههای پنهان شده پدرش دست مییابد؛ امّا ...
اسماعیل مردی خسیس و طماع است که مدام اظهار فقر میکند و خانوادهی خود را بسیار در فقر نگه میدارد. پسر او، خالد، صد درهم به دوست خود (حارث) بدهکار است و سخت از طرف او تحت فشار است. دوستش او را در جریان این امر قرار میدهد که پدرش آنچنان که اعلام میکند، فردی فقیر نیست و سکّههایی را در محلّی نامعلوم پنهان کرده است که اگر خالد بیابد، میتواند بدهی او را بپردازد.
از طرف دیگر، اسماعیل از کَرم امام حسن عسکری (ع) آگاهی مییابد و تصمیم میگیرد نزد ایشان برود و کمک مالی دریافت کند.
امام باوجود اینکه اسماعیل مردی صاحب مال است، به او کمک میکنند؛ اما این نکته را نیز گوشزد میکنند که او از این مال بهرهای نخواهد برد.
سرانجام خالد به سکههای پنهان شده پدرش دست مییابد؛ امّا ...
از ایرانصدا بشنوید
سخاوتمند، از غذاى مردم مى خورد، تا مردم از غذاى او بخورند، اما بخیل از غذاى مردم نمى خورد تا آنها نیز از غذاى او نخورند.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان