روزی روزگاری کشتی گیری بود که تمام فوت و فن کشتی گیری را بلد بود و از چم و خم این ورزش با ارزش سر در می آورد و خلاصه سری در سرها داشت. این کشتی گیر، غیر قابل پیش بینی بود.
در بین شاگردان پهلوان قصه ی ما شاگردی باهوش و با استعدادی بود که نظر پهلوان رو به خودش جلب کرده بود. پهلوان که از هوش و استعداد این شاگرد آگاه شده بود تلاش کرد تا تمام فوت و فن کشتی را به او یاد بدهد. هر روز که می گذشت شاگرد با اشتیاق به خدمت پهلوان می رسید و پهلوان هم با شور و اشتیاق فنی تازه را به شاگرد یاد می داد.
روزها گذشت تا این که شاگرد، سیصد و پنجاه و نه فن از فنون کشتی گیری را آموخت ...
در بین شاگردان پهلوان قصه ی ما شاگردی باهوش و با استعدادی بود که نظر پهلوان رو به خودش جلب کرده بود. پهلوان که از هوش و استعداد این شاگرد آگاه شده بود تلاش کرد تا تمام فوت و فن کشتی را به او یاد بدهد. هر روز که می گذشت شاگرد با اشتیاق به خدمت پهلوان می رسید و پهلوان هم با شور و اشتیاق فنی تازه را به شاگرد یاد می داد.
روزها گذشت تا این که شاگرد، سیصد و پنجاه و نه فن از فنون کشتی گیری را آموخت ...
از ایرانصدا بشنوید
استاد، همیشه استاد است. حتی اگر شاگرد از او سرتر شده باشد.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان