- 17802
- 1000
- 1000
- 1000
عروس سیاه‌پوش
بتول با پدرش (هاشم خان) در روستایی دورافتاده زندگی می‌کند. هاشم برای پایان دادن به دعوای قدیمی خودشان با روستای مجاور، بر سر زمین‌های اطراف رودخانه زهک، به اتفاق مردان ده، به روستای مجاور می‌روند تا به این دعوای قدیمی خاتمه دهند.
بتول با پدرش (هاشم خان) در روستایی دورافتاده زندگی می‌کند. هاشم برای پایان دادن به دعوای قدیمی خودشان با روستای مجاور، بر سر زمین های اطراف رودخانه زهک، به اتفاق مردان ده، به روستای مجاور می روند تا به صورت مسالمت آمیز به این دعوای قدیمی خاتمه دهند.
اما با دخالت و اظهارنظر یکی از مردان به نام غلام، دعوای شدیدی بین مردان دو روستا درمی‌گیرد که در این میان چوبی به پای هاشم خان، می‌خورد و به شدت زخمی می‌شود.
بالاخره با دخالت عبدالله (پسر عموی هاشم‌خان) مردان دست از نزاع می‌کشند و کدخدای ده بالا (خان نظیر) با ابراز شرمساری از این نزاع نابه‌جا، برای دل‌جویی از هاشم‌خان، زمین بالای رودخانه زهک را به او پیش‌کش می‌کنند. درنهایت مردان به این نتیجه می‌رسند که مردان یک طرف رود برای یک روستا، و زمین‌های طرف دیگر نیز برای روستای دیگر باشد.
هاشم خان بعد از فیصله یافتن دعوا نگران توقعات نابه‌جای فامیلی از سوی کاکامیرزا (شوهرخواهرش) است که توقع قطعه زمینی بزرگ و مناسب دارد. اما هاشم خان تصمیم می گیرد عدالت را به نحو احسن اجرا کند.
جوانی به نام جابر که دارای مدرک سیکل است، از شهر برای خواستگاری بتول می‌آید؛ اما جواب منفی می گیرد و مادرش (تاج گل) از شنیدن جواب رد بسیار دلگیر می‌شود تااینکه...
بتول با پدرش (هاشم خان) در روستایی دورافتاده زندگی می‌کند. هاشم برای پایان دادن به دعوای قدیمی خودشان با روستای مجاور، بر سر زمین های اطراف رودخانه زهک، به اتفاق مردان ده، به روستای مجاور می روند تا به صورت مسالمت آمیز به این دعوای قدیمی خاتمه دهند.
اما با دخالت و اظهارنظر یکی از مردان به نام غلام، دعوای شدیدی بین مردان دو روستا درمی‌گیرد که در این میان چوبی به پای هاشم خان، می‌خورد و به شدت زخمی می‌شود.
بالاخره با دخالت عبدالله (پسر عموی هاشم‌خان) مردان دست از نزاع می‌کشند و کدخدای ده بالا (خان نظیر) با ابراز شرمساری از این نزاع نابه‌جا، برای دل‌جویی از هاشم‌خان، زمین بالای رودخانه زهک را به او پیش‌کش می‌کنند. درنهایت مردان به این نتیجه می‌رسند که مردان یک طرف رود برای یک روستا، و زمین‌های طرف دیگر نیز برای روستای دیگر باشد.
هاشم خان بعد از فیصله یافتن دعوا نگران توقعات نابه‌جای فامیلی از سوی کاکامیرزا (شوهرخواهرش) است که توقع قطعه زمینی بزرگ و مناسب دارد. اما هاشم خان تصمیم می گیرد عدالت را به نحو احسن اجرا کند.
جوانی به نام جابر که دارای مدرک سیکل است، از شهر برای خواستگاری بتول می‌آید؛ اما جواب منفی می گیرد و مادرش (تاج گل) از شنیدن جواب رد بسیار دلگیر می‌شود تااینکه...
از ایرانصدا بشنوید
خصومت و کینه ،دشمنی و جنگ ها هرگز پایان خوشی ندارند.این کتاب گویا را با هنرمندی و اجرای بهترین ها بشنوید.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان