شخصیت داستان حسین بود که به جای دبیرستان به جبهه می رود ودر آنجا به دلیل سن کم در ایستگاه صلواتی با حاج احمد آشنا می شود.
حسین با ابراهیم به جلو می رود که بعد اصابت خمپاره پای او قطع می شود و ابراهیم مفقود می شود پدر و مادر حسین اجازه نمی دهند که او به دوباره به جبهه برود واو به دبیرستان می رود ودر آنجا عاشق زهرا می شود که پدر زهرا مخالفت می کند و زهرا پرستار می شود وحسین بخاطر شکست عشقی نمی تواند دانشگاه برود ودر بانک مشغول می شود وبادختری به نام فاطمه ازدواج می کند که به طور اتفاقی دختر حاج احمد بود که شهید شده بود
بادختری تصادف می کند که دخترزهرا بود بعد با آنها آشنا می شود آنجا معلوم می شود که ابراهیم برادر زهرابود که بعدها با کمک حسین پلاک ابراهیم هم پیدا می شود
حسین با ابراهیم به جلو می رود که بعد اصابت خمپاره پای او قطع می شود و ابراهیم مفقود می شود پدر و مادر حسین اجازه نمی دهند که او به دوباره به جبهه برود واو به دبیرستان می رود ودر آنجا عاشق زهرا می شود که پدر زهرا مخالفت می کند و زهرا پرستار می شود وحسین بخاطر شکست عشقی نمی تواند دانشگاه برود ودر بانک مشغول می شود وبادختری به نام فاطمه ازدواج می کند که به طور اتفاقی دختر حاج احمد بود که شهید شده بود
بادختری تصادف می کند که دخترزهرا بود بعد با آنها آشنا می شود آنجا معلوم می شود که ابراهیم برادر زهرابود که بعدها با کمک حسین پلاک ابراهیم هم پیدا می شود
از ایرانصدا بشنوید
کتاب «سرنوشت» اثری دیگر از «اصغر تک روستا» است که توسط «انتشارات ارشدان» منتشر شده است. این رمان که در مورد شخصی است که برنامه های زیادی برای خود داشته است، اما اتفاقات باعث شده است که از برنامه هایش خارج شده و اتفاقات جدیدی در زندگی اش رخ دهد و سرنوشتش تغییر کند.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان