- 4546
- 1000
- 1000
- 1000
ایستاده بر مرداب
بعد از بدگمانی‌ای که سیاوش به همسرش، پریسا، پیدا می کند، همه چیز را رها می‌کند و راهی اهواز می شود. وی در این شهر با مشکلاتی رو به رو می شود. پریسا نیز در جست‌وجوی سیاوش به اهواز آمده و در هتلی که سیاوش آنجا بوده، ساکن می شود....
بعد از بدگمانی‌ای که سیاوش به همسرش، پریسا، پیدا می کند، همه چیز را رها می‌کند و راهی شهر اهواز می شود. وی در این شهر با مشکلاتی رو به رو می شود. حال که سیاوش در اهواز درمانده است و جایی هم برای ماندن ندارد. به ناچار با همان راننده تاکسی تماس گرفته و راننده او را به خانه خودش می برد. سیاوش متوجه می شود که کوشا فقط یک راننده تاکسی نیست و وضع مالی بسیار خوبی دارد. پریسا در جست وجوی سیاوش به اهواز آمده و در هتلی ساکن می شود که سیاوش قبلاً برای گرفتن اتاق به آنجا آمده بود.
پریسا جست‌وجو را برای یافتن سیاوش آغاز می کند. کوشا و سیاوش درباره زندگی و گذشته های خودشان حرف هایی می‌زنند و کوشا از سیاوش می خواهد که برای حل مشکلش در تکیه عزاداران امام حسین (ع) که او هر سال آنجا خدمت می کند، نذر کند.
ازطرفی پریسا اطلاعیه ای با مضمون گمشده تهیه کرده و در آن عکس سیاوش را بزرگ چاپ می کند و در همه جای شهر اهواز به در و دیوار می چسباند. درادامه کوشا اطلاعیه را می‌بیند و با همسر سیاوش قرار ملاقاتی می گذارد. در این ملاقات پریسا همه حقایق را بازگو می کند و کوشا هم متوجه می شود که سیاوش اشتباه کرده است. پس از این دیدار پریسا و کوشا از هتل بیرون می آیند و ناگهان پریسا با موتورسواری به شدت تصادف می کند و کوشا او را به بیمارستان می برد.
بعد از بدگمانی‌ای که سیاوش به همسرش، پریسا، پیدا می کند، همه چیز را رها می‌کند و راهی شهر اهواز می شود. وی در این شهر با مشکلاتی رو به رو می شود. حال که سیاوش در اهواز درمانده است و جایی هم برای ماندن ندارد. به ناچار با همان راننده تاکسی تماس گرفته و راننده او را به خانه خودش می برد. سیاوش متوجه می شود که کوشا فقط یک راننده تاکسی نیست و وضع مالی بسیار خوبی دارد. پریسا در جست وجوی سیاوش به اهواز آمده و در هتلی ساکن می شود که سیاوش قبلاً برای گرفتن اتاق به آنجا آمده بود.
پریسا جست‌وجو را برای یافتن سیاوش آغاز می کند. کوشا و سیاوش درباره زندگی و گذشته های خودشان حرف هایی می‌زنند و کوشا از سیاوش می خواهد که برای حل مشکلش در تکیه عزاداران امام حسین (ع) که او هر سال آنجا خدمت می کند، نذر کند.
ازطرفی پریسا اطلاعیه ای با مضمون گمشده تهیه کرده و در آن عکس سیاوش را بزرگ چاپ می کند و در همه جای شهر اهواز به در و دیوار می چسباند. درادامه کوشا اطلاعیه را می‌بیند و با همسر سیاوش قرار ملاقاتی می گذارد. در این ملاقات پریسا همه حقایق را بازگو می کند و کوشا هم متوجه می شود که سیاوش اشتباه کرده است. پس از این دیدار پریسا و کوشا از هتل بیرون می آیند و ناگهان پریسا با موتورسواری به شدت تصادف می کند و کوشا او را به بیمارستان می برد.
از ایرانصدا بشنوید
شک، تردید و بدگمانی در عشق، مضمون اصلی داستان «ایستاده بر مرداب» را شکل می‌دهد و برای شخصیت‌‌های اصلی داستان سفری درونگرایانه را رقم می‌زند. این سفر قهرمانانه از جدایی آغاز و به وصل می‌رسد.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
تصاویر
از همین گوینده
-
-
-
-
-
-
-
ماجراهای شرلوک هولمز: این داستان دوچرخه سوار تنها\
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان