زنی جوان همراه اقوامش به ویلایی در جنگل می رود. زوجی به درون جنگل می روند و هرگز بازنمی گردند. زن در جستوجوی آنان به جسمی نامرئی برخورد می کند.یک "دیوار " که نامرئی است و آن سوی آن همه چیز مرده و بی حرکت است. زن باید خودش را نجات بدهد.
زن در مسیر جاده ی جنگلی با یک پیرِمرد مرده و چند پرنده ی خشک شده برخورد می کند. گاوی سر راهش قرار می گیرد و در ادامه گربه ای به آنها ملحق می شود. گاو و گربه، هر دو، باردارند و زن باید از آنها و خودش نیز مراقبت کند. مدتی می گذرد و زن تلاش می کند خود را زنده نگه دارد. یادداشت های روزانه می نویسد تا از فشار تنهایی اش کاسته شود. گربه و گاو، بچه های شان را به دنیا می آورند و زن تصمیم می گیرد با فرارسیدن تابستان، به ییلاق و کلبه ای که در کوهپایه است، نقل مکان کند، اما ناگهان...
زن در مسیر جاده ی جنگلی با یک پیرِمرد مرده و چند پرنده ی خشک شده برخورد می کند. گاوی سر راهش قرار می گیرد و در ادامه گربه ای به آنها ملحق می شود. گاو و گربه، هر دو، باردارند و زن باید از آنها و خودش نیز مراقبت کند. مدتی می گذرد و زن تلاش می کند خود را زنده نگه دارد. یادداشت های روزانه می نویسد تا از فشار تنهایی اش کاسته شود. گربه و گاو، بچه های شان را به دنیا می آورند و زن تصمیم می گیرد با فرارسیدن تابستان، به ییلاق و کلبه ای که در کوهپایه است، نقل مکان کند، اما ناگهان...
از ایرانصدا بشنوید
داستان ها موقیعیت هایی رایگان و البته جذاب را در اختیار ما می گذارند تا بتوانیم بدون هزینه سنگین خود را در موقعیت داستانی قرار داده و با همذات پنداری راهی برای مشکلات خود بیابیم. حال اگر شما هم مثل شخصیت این داستان گمان می کنید بین شما و دیگران دیواری است که شما را به تنهایی کشانده و نمی دانید با آن چه کنید با این داستان همراه شوید
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان