- 8309
- 1000
- 1000
- 1000
پایان اندوه
«آیدین» راوی داستان، ماجرا را این گونه بیان می کند:....
زمستان سختی بود و من برای کار در کارگاه کلوچه پزی، نزد ارباب «کنعان» رفتم. کم کم از صحبت های او متوجه شدم که ارباب مقرر کرده کارگران باید روزی هفده ساعت کار کنند. این وضعیت اصلاً برای من قابل تحمل نبود، پس اقدامات اعتراض آمیز علیه ارباب را شروع کردم. ارباب برای جریمه ی من مقرر کرد که یک ماه پِهِن گاوها را جمع کنم.
دو روز بعد، صبح زود، وارد طویله شدم و دیدم همه ی گاوها روی زمین افتاده اند. به ارباب خبر دادم. چند وقت بعد معلوم شد که «خدیجه» و وردستش «صلاح الدین»، گاوها را مسموم کرده اند. ما منتظر خشم ارباب بودیم، اما او هیچ عکس العملی نشان نداد.
روز بعد شنیدم هنگامی که صلاح الدین کلوچه ها را به یکی از شعبه ها می برد، زیر دست و پای اسب ها مانده و او را به بیمارستان برده اند. حدس زدم که باید کار ارباب باشد. موقع نهار در همان روز شخصی به نام «امید»، به جای صلاح الدین، مشغول به کار شد.
ارباب شب ها خوابش نمی برد و بیشتر اوقات نزد من می آمد و با هم حرف می زدیم. او سعی داشت مرا به مال اندوزی تشویق کند، اما من نمی پذیرفتم تا اینکه...
زمستان سختی بود و من برای کار در کارگاه کلوچه پزی، نزد ارباب «کنعان» رفتم. کم کم از صحبت های او متوجه شدم که ارباب مقرر کرده کارگران باید روزی هفده ساعت کار کنند. این وضعیت اصلاً برای من قابل تحمل نبود، پس اقدامات اعتراض آمیز علیه ارباب را شروع کردم. ارباب برای جریمه ی من مقرر کرد که یک ماه پِهِن گاوها را جمع کنم.
دو روز بعد، صبح زود، وارد طویله شدم و دیدم همه ی گاوها روی زمین افتاده اند. به ارباب خبر دادم. چند وقت بعد معلوم شد که «خدیجه» و وردستش «صلاح الدین»، گاوها را مسموم کرده اند. ما منتظر خشم ارباب بودیم، اما او هیچ عکس العملی نشان نداد.
روز بعد شنیدم هنگامی که صلاح الدین کلوچه ها را به یکی از شعبه ها می برد، زیر دست و پای اسب ها مانده و او را به بیمارستان برده اند. حدس زدم که باید کار ارباب باشد. موقع نهار در همان روز شخصی به نام «امید»، به جای صلاح الدین، مشغول به کار شد.
ارباب شب ها خوابش نمی برد و بیشتر اوقات نزد من می آمد و با هم حرف می زدیم. او سعی داشت مرا به مال اندوزی تشویق کند، اما من نمی پذیرفتم تا اینکه...
از ایرانصدا بشنوید
داستان ظلم همیشگی ارباب ها، همواره اعتراض زیردستها را فراهم می آورد.
کتاب پایان اندوه یکی از این اتفاقات تلخ را بازگو می کند که دعوت می کنم بشنوید...
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان